سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جهنم برذریه فاطمه(س) حرام است.

 خداى تعالى آتش دوزخ را بر ذریه حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام حرام کرده است


 (2) [مستدرک حاکم 3/ 152] از «عبد الله بن مسعود» روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السّلام خود را از هر گونه پلیدى پاک و منزه داشت، خدا (به جبران این رفتار) آتش دوزخ را بر ذریّه او حرام کرد. مى‏گوید: سند این حدیث صحیح است.
مؤلف گوید: «ابو نعیم» این حدیث را در [حلیة 4/ 188]، «متّقى» در [کنز العمال 6/ 219]، «بزّاز»، «ابو یعلى»، «طبرانى» از «ابن مسعود» و «محب طبرى» در [ذخائر ص 48] و «ابو تمّام» در «فوائد» از «عبد الله» از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده‏اند.
 (3) [کنز العمال 6/ 219] نقل مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به فاطمه علیها السّلام فرمود:
خداى تعالى فرزندان تو را به آتش دوزخ شکنجه نمى‏کند.
 «طبرانى» این حدیث را از «ابن عباس» از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده است.
 (1) [همان کتاب 6/ 219] در حدیث آمده است: فاطمه زهرا علیها السّلام در دوران زندگى خود را از هر گونه پلیدى محافظت کرد و (به جبران آن) خداى تعالى او و فرزندانش را به بهشت مى‏برد.
 «طبرانى» این حدیث را از «ابن مسعود» روایت مى‏کند.
مؤلف گوید: پیش از این در باب «نطفه حضرت زهرا علیها السّلام از میوه‏هاى بهشتى بسته شده است و ...» و در باب «علت نامگذارى حضرت زهرا علیها السّلام به فاطمه و بتول و ...»، حدیثى را بیان کردیم که خداى تعالى آن حضرت و دوستانش را از آتش دوزخ دور مى‏سازد. و یا بدان جهت او را «فاطمه» گفتند که روز قیامت خداى تعالى آن حضرت و ذریه‏اش را از آتش دور مى‏گرداند و یا پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرموده است: به درستى خداى- عزّ و جلّ- دخترم فاطمه و فرزندانش و محبان او را، از آتش دور مى‏گرداند.

منبع:

    فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4، ص: 73
                       



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 11:9 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


خبرداشتن حضرت فاطمه(س) ازقبض روحش

 فاطمه علیها السّلام هنگام ارتحالش خبر داد که در حال قبض روح است


 (2) [مسند امام احمد حنبل 6/ 461] به سند خود، از «امّ سلمى» روایت مى‏کند که در آخرین بیمارى حضرت فاطمه علیها السّلام که در پى آن دار فانى را وداع گفت، من پرستارى آن حضرت را به عهده داشتم. در یکى از روزها که حضرت على علیه السّلام براى انجام کارى تشریف برده بود و حضرت زهرا علیها السّلام هم مانند روزهاى دیگر در بستر بیمارى بسر مى‏برد، فرمود: آب حاضر کن. آنگاه غسل کرد چنان غسلى انجام داد که مانند آن را ندیده بودم و به خادمه خود فرمود: جامه‏هاى نو مرا بیاور. جامه‏ها را پوشید. سپس فرمود: رختخواب مرا در وسط اتاق پهن کن.
رختخوابش را گسترانید. حضرت فاطمه علیها السّلام به پهلو و رو به قبله خوابید و دست مبارکش را زیر گونه‏اش نهاد و فرمود: اینک لحظه وداع رسیده و من به لقاء الله مى‏روم. چنانکه مى‏دانى بدنم پاکیزه است و غسل کردم و نیازى به غسل ندارم.
بنابر این بدن مرا براى انجام غسل، عریان مسازید. این جملات را به زبان آورد و درست همین لحظه جان به جان آفرین سپرد. «اسماء» گوید: طولى نکشید
على علیه السّلام وارد شد و جریان را به اطلاع آن حضرت رسانیدم.
 (1) مؤلف گوید: «محبّ طبرى» این حدیث را در [ذخائر ص 53] نقل کرده و در آغاز آن به جاى «ام سلمى»، «امّ سلمه» آورده است و در آخرش مى‏نویسد:
حدیث مزبور را «احمد» در «مناقب» و «دولابى» نقل کرده‏اند. و «ابن اثیر» هم در [اسد الغابة 5/ 590] از «ام سلمى» روایت مى‏کند.

فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4،



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 11:7 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


خشم ورضا فاطمه(س) خشم ورضا خداست

همانا خداوند غضب مى‏کند هنگامى که فاطمه علیها السّلام به خشم آید و راضى مى‏شود آنگاه که او راضى و خشنود گردد


 (2) [مستدرک حاکم 3/ 153] از حضرت على علیه السّلام روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به فاطمه علیها السّلام، فرمود: به راستى خداى تعالى به خاطر خشم و غضب تو، خشمناک مى‏شود و به واسطه خرسندى تو، خرسند مى‏گردد.
 «حاکم» حکم به صحت این حدیث را داده است.
مؤلف گوید: «ابن اثیر» این حدیث را در [اسد الغابة 5/ 522]، «ابن حجر» در [اصابه 8/ 159] و در [تهذیب التهذیب 12/ 441]، «متّقى» در [کنز العمال 7/ 111] و «ابن نجّار» روایت کرده‏اند.
 (3) [کنز العمال 6/ 219] چنین آورده است: به راستى خداى عز و جلّ بخاطر خشم فاطمه علیها السّلام، غضب مى‏کند و به سبب رضاى او، راضى مى‏شود.
 «دیلمى» این حدیث را از حضرت على علیه السّلام روایت مى‏کند و بار دیگر در همان صفحه با اندک اختلافى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله‏
خطاب به حضرت فاطمه علیها السّلام، فرمود: اى فاطمه! همانا خدا به خاطر خشم و غضب تو، غضبناک مى‏شود و به خاطر رضاى تو، راضى مى‏گردد.
این حدیث را «ابو یعلى» و «طبرانى» و «ابو نعیم» در «فضائل صحابه» روایت کرده‏اند.
 (1) [میزان الاعتدلال ذهبى 2/ 72] حدیث مسندى از حضرت على علیه السّلام و با حکم به صحت آن، روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به حضرت فاطمه علیها السّلام، فرمود: حضرت پروردگار به خاطر خشم تو، غضبناک مى‏شود و بخاطر رضایت تو، راضى مى‏گردد.
 (2) [ذخائر العقبى ص 39] از على بن ابیطالب علیه السّلام روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به فاطمه علیها السّلام، فرمود: اى فاطمه! خداى عزّ و جل به خاطر خشم تو، خشمناک و به جهت رضایت تو، راضى مى‏شود.
 «ابو سعید» این حدیث را در «شرف النبوة» و «ابن مثنى» در «معجم» نقل کرده است.
 (3) مؤلف گوید: واقعا جاى شگفت است که با اینکه همه احادیث این باب تصریح دارند که خداى تعالى با خشم حضرت فاطمه علیها السّلام به خشم مى‏آید. و در آغاز باب پیشین از همین مجلد، حدیثى از «بخارى» از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل کردیم که فرمود: کسى که فاطمه علیها السّلام را خشمگین سازد، مرا خشمگین کرده است.
و نتیجه‏اى که از مجموع احادیث به دست مى‏آید، در این خصوص است که اگر کسى اسباب خشم حضرت زهرا علیها السّلام را فراهم آورد، خدا و رسول او را خشمگین ساخته است. در این باره خود «بخارى» در «صحیح» اش در باب خمس، متذکر شده است که فاطمه علیها السّلام دختر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بر «ابو بکر» غضبناک شد و براى همین از «ابو بکر» دورى مى‏گزید و همچنان از وى ناراحت بود تا وفات یافت.
و در باب «جنگ خیبر»، مى‏نویسد: فاطمه علیها السّلام بر اثر ناراحتى خشمى که از
 «ابو بکر» در دل داشت، از وى دورى گزید و تا هنگامى که رحلت کرد با وى سخن نگفت! و در کتاب «ارث»، مى‏نویسد: فاطمه علیها السّلام بر اثر ناراحتى که از «ابو بکر» داشت تا هنگامى که در گذشت با وى سخن نگفت و «مسلم» همین حدیث را در «صحیح» در کتاب «جهاد»، «احمد حنبل» در [مسند 1/ 9] در نسخه چاپ شده در میمنیه، «بیهقى» در [سنن 6/ 300] طبع حیدرآباد و «ترمذى» در «صحیح» در باب ما ترک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده‏اند. «ترمذى» اظهار مى‏دارد که حضرت فاطمه علیها السّلام به «ابو بکر» و «عمر» گفت: به خدا سوگند! هرگز با شما سخن نخواهم گفت و همین طور هم بود تا اینکه وفات یافت و با آنها سخن نگفت.
 (1) در پایان باب پیشین از همین مجلد آمده است که حضرت زهرا علیها السّلام خطاب به «ابو بکر» و «عمر»، گفت: خدا و فرشتگان را گواه مى‏گیرم که شما دو تن مرا خشمگین ساختید و اسباب خشنودى‏ام را فراهم نکردید و هرگاه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را ملاقات کنم شکایت شما را به عرض آن حضرت مى‏رسانم (تا آنجا که به «ابو بکر»، فرمود) پس از هر نمازى که مى‏گزارم، تو را نفرین مى‏کنم و خدا را علیه تو مى‏خوانم!

منبع:

فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4، 
                       

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 11:4 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


خشم فاطمه(س) خشم پیامبر

پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السّلام پاره تن من است کسى که فاطمه علیها السّلام را خشمناک بسازد مرا خشمگین نموده است‏

 

منبع:


  فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4

 (2) [صحیح بخارى‏] در کتاب «آغاز آفرینش» در باب مناقب نزدیکان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و منقبات حضرت فاطمه علیها السّلام، به سند خود، از «مسور بن مخرمه» روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السّلام پاره تن من است؛ کسى که او را خشمناک بسازد، مرا خشمگین ساخته است.
مؤلف گوید: «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 6/ 220] نقل مى‏کند و مى‏گوید: «ابن ابى شیبه» هم آن را متذکر شده است. و «مناوى» هم در [فیض القدیر 4/ 421] آورده است و مى‏گوید: «سهیلى» با توجه به این حدیث، استدلال مى‏کند که بنابراین هر کسى حضرت فاطمه علیها السّلام را نکوهش کند، کافر است، براى اینکه نکوهش کردن از حضرت زهرا علیها السّلام موجبات خشمگینى او را فراهم مى‏کند و زهرا علیها السّلام افضل از شیخین (ابو بکر و عمر) است!!!
 «نسائى» همین حدیث را در [خصائص ص 35] روایت کرده است.
 (1) [همان کتاب‏] در کتاب «نکاح» در باب دفاع کردن پدر از دخترش، از «مسور بن مخرمه» روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ کسى که او را خرسند بسازد، مرا خرسند ساخته است. و کسى که او را آزار بدهد، مرا آزرده است.
مؤلف گوید: «ابو داود» در [صحیح جلد 12] در باب مکروهات جمع میان زنان، و «احمد بن حنبل» در [مسند 4/ 328] و «ابو نعیم» در [حلیة 2/ 40] نقل کرده‏اند.
 (2) [صحیح مسلم‏] در کتاب «فضائل صحابه» در باب فضائل حضرت فاطمه علیها السّلام، به سند خود، از «مسور بن مخرمه» روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: جز این نیست که فاطمه پاره تن من است؛ آنچه او را آزار دهد، مرا آزار مى‏دهد.
مؤلف گوید: «فخررازى» در تفسیر آیه مودّت در سوره «شورا»، همین حدیث را نقل مى‏کند و در سوره «معارج» در ذیل تفسیر آیه وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ حدیث مورد بحث را با آوردن‏
 «فاطمة بضعة منّى»
نقل کرده است.
 (3) [همان کتاب‏] در باب یاد شده، به سند خود، از «مسور بن مخرمه» حدیثى را از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است و در ضمن آن چنین نقل مى‏کند: جز این نیست که فاطمه پاره تن من است؛ خوشحال مى‏کند مرا آنچه مایه خرسندى او باشد و آزار مى‏دهد مرا آنچه موجبات آزار او را فراهم آورد.
مؤلف گوید: «ترمذى» هم در [صحیح 2/ 319] حدیث مزبور را در باب «فضیلت فاطمه دختر محمد صلّى اللّه علیه و آله» ذکر کرده است.
 (4) [صحیح ترمذى 2/ 319] از «عبد الله بن زبیر» در ضمن حدیثى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل مى‏کند که فرمود: جز این نیست که فاطمه پاره وجود من‏
است؛ مرا آزار مى‏دهد آنچه فاطمه علیها السّلام را آزار دهد و مرا نکوهش مى‏کند کسى که از فاطمه علیها السّلام نکوهش نماید.
مؤلف گوید: «حاکم» این حدیث را در [مستدرک 3/ 159] روایت کرده و اظهار داشته که این حدیث بنا به نظر و قواعد حدیث‏شناسى «بخارى» و «مسلم»، از احادیث صحیح است و «احمد حنبل» هم در [مسند 4/ 5] به نقل آن مى‏پردازد.
 (1) [مستدرک حاکم 3/ 158] از «عبید الله بن ابى رافع» از «مسور» روایت مى‏کند که «حسن بن حسن علیه السّلام» شخصى را به خواستگارى دخترش گسیل داشت.
 «مسور» پیغام داد براى این موضوع شب هنگام در نماز عشا با من ملاقات نماید.
 «حسن»، پیغام او را پذیرفت و هنگام نماز عشا با وى ملاقات کرد. «مسور» پس از حمد و ثناى الهى به «حسن»، گفت: به خدا سوگند! هیچ نسب و سبب و دامادى از نظر من، محبوبتر از نسب و سبب و دامادى شما خانواده نمى‏باشد، ولیکن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است که فاطمه علیها السّلام پاره وجود من است، کارى که موجبات خرسندى فاطمه علیها السّلام را فراهم سازد، خرسندى مرا فراهم ساخته است و کارى که سبب ناراحتى او گردد، موجبات ناراحتى مرا فراهم کرده است. گذشته از این، تمام نسبها در روز قیامت از یکدیگر گسیخته مى‏شود و تنها نسب و دامادى خویشاوندان من است که باقى مى‏ماند. و من مى‏دانم نواده حضرت زهرا علیها السّلام در خانه توست و هر گاه من دخترم را به همسرى تو در آوردم، سبب ناراحتى زهرا علیها السّلام مى‏گردم! حسن پس از شنیدن این پاسخ، عذرخواهى کرد و رفت. «1»
 «حاکم» گوید: این حدیث صحیح است.
مؤلف گوید: «احمد بن حنبل» حدیث مورد بحث را در [مسند 4/ 323 و 332] به دو طریق مختلف و «بیهقى» در [سنن 7/ 64] مختصرى از آن را روایت کرده و «ابو نعیم» هم به مختصرى از آن اکتفا نموده و گفته است که این حدیث به اتفاق محدثان، حدیث «على بن حسین» و «ابن ابى ملیکه» از «مسور بن مخرمه» مى‏باشد.
 (1) [حلیة الاولیا 2/ 40] به سند خود، از «انس» روایت مى‏کند که در یکى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از اصحاب پرسید: چه چیز براى زنان از همه چیز بهتر است؟ «انس» گوید: نتوانستیم پاسخ آن را بگوییم. على علیه السّلام بلافاصله بسوى حضرت زهرا علیها السّلام رفت و سؤال رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را براى او مطرح ساخت.
فاطمه علیها السّلام فرمود: چرا پاسخ ندادى که بهترین چیز براى زنان آن است که آنان مردان نامحرم را نبینند، و مردان بیگانه هم آنها را مشاهده نکنند. حضرت على علیه السّلام بازگشت و این پاسخ را به پیغمبر اسلام عرضه داشت. پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این پاسخ را از چه کسى آموختى؟ عرض کرد: از حضرت فاطمه! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آرى، او پاره وجود من است.
 «سعید بن مسیّب» این حدیث را از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است.
مؤلف گوید: «ابو نعیم» در [2/ 174] مانند حدیث مزبور را از «سعید بن مسیّب» از حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام روایت مى‏کند.
 (2) [کنز العمال 6/ 219] از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت مى‏کند که فاطمه علیها السّلام‏
نسبت به من، مانند ریشه‏هاى درخت به هم پیوسته است؛ هر چیزى که مایه انبساط خاطر او باشد، وسیله انبساط خاطر من است. و هر کارى که موجبات ناراحتى قلبى او را فراهم کند، وسیله رنجش خاطر مرا بوجود آورده است.
 «طبرانى» این حدیث را از «مسور» نقل مى‏کند.
مؤلف گوید: «حاکم» حدیث فوق را در [مستدرک 3/ 154] از «مسور بن مخرمه» از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل مى‏کند و روایت صحیح است.
 (1) [همان کتاب 8/ 315] از «حسن بصرى» روایت مى‏کند که حضرت على علیه السّلام فرمود: در یکى از روزها، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از ما پرسید: چه روشى شایسته زنان است؟ پاسخى نداشتیم. در این هنگام حضور فاطمه علیها السّلام رسیدم. گفتم: اى فاطمه! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله سؤالى مطرح فرمود و ما ندانستیم چگونه پاسخ آن را به عرض برسانیم. فاطمه علیها السّلام پرسید: پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چه پرسشى داشت؟ در پاسخ گفتم: پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرسید که چه چیز براى زنان بهتر از چیزهاى دیگر است؟
فرمود: شگفت است که نتوانستید پاسخ آن حضرت را بدهید. گفتم: آرى چنان است که مى‏فرمایید. فاطمه علیها السّلام فرمود: براى زنان، روشى بهتر از این نیست که زنان مردان نامحرم را نبینند و مردها هم زنان را مشاهده نکنند. همزمان به هنگام رسیدن نماز عشاء که حضور مبارک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب بودیم، به عرض رسانیدم: یا رسول الله! امروز پرسشى از ما فرمودید که نتوانستیم پاسخ بگوییم، اینک در پاسخ شما معروض مى‏دارم: بهترین روش براى زن آن است که نه او مردها را ببیند و نه مردها او را مشاهده کنند. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: این پاسخ را چه کسى بیان کرده است؟ عرض کردم: فاطمه علیها السّلام! فرمود: راست گفته است، او پاره وجود من است.
 «دارقطنى» این حدیث را در «الافراد» متذکر شده است.
مؤلف گوید: «متّقى» در همان صفحه، بار دیگر همان حدیث را از على علیه السّلام‏
روایت مى‏کند و مى‏گوید: «بزّاز» و «ابو نعیم» در «حلیة» آن را ذکر کرده‏اند.
 (1) [خصائص نسائى ص 36] به سند خود، از «مسور بن مخرمه» روایت مى‏کند، آنگاه که تازه به بلوغ رسیده بودم «1» به مسجد رفتم پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بر فراز منبر تشریف فرما بود و در ضمن مطالبى که در خطبه‏اى ایراد مى‏کرد، فرمود:
فاطمه پاره وجود من است.
 (2) [صواعق محرقه ابن حجر ص 107] روایت مى‏کند که «عبد الله بن حسن مثنى» فرزند امام حسن علیه السّلام- سبط اکبر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله- که جوانى تازه سال بود و موهاى سر مبارکش اطراف گوشش را فرا گرفته بود، بر «عمر بن عبد العزیز» وارد شد. به مجرد ورود «عبد الله»، «عمر بن عبد العزیز» از محل خویش برخاست و از وى استقبال نمود. حاضران که چنین توقعى از «عمر» نداشتند که در برابر چنان جوانى از جاى برخیزد و از او استقبال نماید، وى را سرزنش کردند. گفت: از شخص موثقى شنیدم و گویا آنچه را مى‏گفت به اندازه‏اى درست و راست بود که خودم آنها را از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده باشم. او مى‏گفت که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏فرمود: به راستى که فاطمه پاره تن من است، آنچه وى را خرسند مى‏سازد، مرا خرسند ساخته است. و من یقین دارم که هر گاه فاطمه علیها السّلام زنده بود و اینگونه برخورد مرا با فرزندش مشاهده مى‏کرد، خوشحال مى‏شد! «2»
                        فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4، ص: 53
مؤلف گوید: «ابن حجر» حدیث مذکور را در [صواعق ص 138] با اندک اختلافى متذکر شده و گفته است که «ابو الفرج اصفهانى» هم به نقل آن پرداخته است. «1»
 (1) [امامة و سیاسة ابن قتبه ص 14] در ذیل کیفیت برگزارى بیعت على بن ابیطالب علیه السّلام، مى‏نویسد: در ملاقاتى که «ابو بکر» و «عمر» با حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام داشتند، فاطمه علیها السّلام خطاب به آنها گفت: حدیثى را از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به شما گوشزد مى‏کنم و مى‏دانم که هر گاه آن حدیث را از من بشنوید، آن را مى‏شناسید و اگر خواستید، به مضمون آن عمل کنید! گفتند: آرى! فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نشنیدید که فرمود: خشنودى فاطمه، خشنودى من و خشم او، خشم من است؛ کسى که دخترم فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. و کسى که رضایت خاطر او را برآورد، رضایت خاطر مرا برآورده است و کسى که خاطر او را بیازارد، خاطر مرا آزرده است. گفتند: آرى! چنین است که مى‏فرمایید، ما این حدیث را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏ایم! فاطمه علیها السّلام فرمود: خدا و فرشتگان او را گواه مى‏گیرم که مرا آزردید و رضایت خاطر مرا برآورده نساختید و هر گاه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را ملاقات کنم، شکایت شما را به عرض آن حضرت مى‏رسانم!! «ابو بکر» گفت: از نارضایتى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و شما به خدا پناه مى‏برم! این سخن را گفت و به سختى گریست چنانکه نزدیک بود از شدت گریه،
روح از بدنش بیرون بیاید؟! حضرت زهرا علیها السّلام خطاب به او، گفت: به خدا سوگند! در تعقیب هر نمازى که مى‏گزارم، تو را نفرین مى‏کنم، سرانجام «ابو بکر» با ناراحتى از حضور حضرت زهرا علیها السّلام بیرون رفت. مردم گرد او را گرفتند و چگونگى ملاقات او را جویا شدند. گفت: هر یک از شما شبها در کنار همسرانتان بر بستر کامیابى و سرور مى‏خوابید و از من غافل هستید اکنون نیازى به بیعت شما ندارم بیعت خود را پس بگیرید و استعفایم را قبول نمائید؟!!



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:58 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


ااولاد فاطمه(س)اولاد پیامبرند

پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من پدر فرزندان فاطمه علیها السّلام و از خویشاوندان نزدیک پدرى آنها مى‏باشم‏

 


 (2) [مستدرک حاکم 2/ 164] از «جابر» نقل مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: براى هر فرزند مادرى، خویشاوندان نزدیکى است که خود را به آنها پیوند مى‏دهند، مگر دو فرزند فاطمه که من ولىّ و خویشاوند آن دو هستم. «حاکم» گوید این حدیث صحیح است.
 (3) [تاریخ بغداد خطیب بغدادى 11/ 285] به دو طریق، از فاطمه بنت الحسین علیه السّلام از حضرت زهرا علیها السّلام روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: همه فرزندان آدم خود را به یکى از خویشاوندان نزدیکشان پیوند مى‏دهند، مگر فرزندان فاطمه که من پدر و خویشاوند آنان هستم.
 (4) [کنز العمال 6/ 220] به مناسبت باب حاضر سه گونه حدیث روایت مى‏کند:
1- براى هر فرزند زنى، خویشاوندى است که خود را به او پیوند مى‏دهد،
جز فرزندان فاطمه علیها السّلام که من ولىّ و خویشاوند آنان هستم.
2- هر شخص مادر زاده‏اى، به خویشاوند خود مى‏بالد و مى‏پیوندد، جز فرزندان فاطمه علیها السّلام که من ولىّ و خویشاوند ایشان هستم.
 «طبرانى» این حدیث را به سند خود، از حضرت روایت مى‏کند.
3- هر فرزند زنى، به خویشاوندان پدرى خود مى‏پیوندد، جز فرزندان فاطمه علیها السّلام که من خویشاوند و پدر آنها هستم.
 «طبرانى» این حدیث را از «عمر» روایت مى‏کند.
 (1) [همان کتاب 6/ 216] به این لفظ آمده است: براى فرزندان پدرى، خویشاوندانى است که به آنها مى‏پیوندند، جز فرزندان فاطمه علیها السّلام که من ولىّ و خویشاوند آنان هستم. آرى، فرزندان فاطمه علیها السّلام از سرشت من آفریده شده‏اند و از فضائل بسیارى برخوردارند؛ واى بر کسى که مقام و فضیلت آنان را تکذیب کند. اینک کسى که فرزندان زهرا علیها السّلام را دوست بدارد، خدا او را دوست مى‏دارد.
و کسى که فرزندان آن حضرت را دشمن بدارد، خدا او را دشمن مى‏دارد.
 «ابن عساکر» این حدیث را از «جابر» از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است.
 (2) [هیثمى در مجمع 9/ 172] از فاطمه کبرى علیها السّلام از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت مى‏کند که هر فرزند مادرى، به خویشاوندان خود مى‏پیوندد، مگر فرزندان فاطمه علیها السّلام که من ولىّ و خویشاوند ایشان هستم. «طبرانى» و «ابو یعلى» این حدیث را نقل مى‏کنند.
 (3) [ذخائر العقبى ص 121] از «عمر» روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هر فرزند پدرى، انتسابش به خویشاوندان پدرى خود است، مگر فرزندان فاطمه علیها السّلام که من پدر و خویشاوند آنها هستم.
 «احمد حنبل» این حدیث را در «المناقب» آورده است. «1»

منبع:

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:55 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید