سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دلایل برترى على(ع) بردیگر انبیا

پرسش: چرا على(علیه السلام) را برتر و افضل از بقیه انبیا (به جز خاتم الانبیا) مى دانید؟
پاسخ: در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرى، آثار مرگ بر چهره امام على(علیه السلام) ظاهر شده بود.
امام به فرزند بزرگش امام حسن(علیه السلام) فرمود: به شیعیانى که جلو درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند.
درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زارى پرداختند.
امام على(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: «قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سؤالى دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.
»
یکى از سؤال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایات او حتى در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علماى فریقین مى باشد.
او از امام پرسید «شما فضیلت بیشترى دارید یا حضرت آدم؟» حضرت فرمود: «خوب نیست که کسى از خودش تعریف نماید»لکن از این جهت که خداوند فرموده است: «نعمت هاى خدادادى به خود را نقل کنید: } وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ{ باید بگویم: «من از حضرت آدم افضل ام».
صعصعه دلیل این برترى را جویا شد و خلاصه پاسخ امام على(علیه السلام) چنین است: «براى آدم همه جور وسایل راحتى و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود.
با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد.
در حالى که من از خوردن گندم منع نشده ام، و چون دنیا را قابل توجه نمى بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام».
منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آن ها است.
هر کسى از دنیا اعراض بیشترى داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است.
کمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید «شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت این برترى بر نوح را چنین فرمود: «نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوى خدا دعوت کرد، ولى آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیارى رساندند.
سپس نوح پیغمبر، آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدى از کافرین را بر روى زمین باقى نگذار.
اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الانبیا، صدمات و آزار فراوانى از این امت به من رسیده است، هرگز آنان را نفرین نکرده و کاملاً صبر پیشه کردم».
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف مى کند: «در حالى صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانى بود.
»(1) منظور امام این است که هر کس که بر بلاها و سختى ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید: «شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟» ایشان پاسخ داد: «من از ابراهیم افضل مى باشم» و دلیلش را در قرآن، از زبان ابراهیم(علیه السلام) چنین مى فرماید: } رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَلکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی{; پروردگارا چگونگى زنده کردن مردگان را به من نشان ده.
خداوند فرمود: آیا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مى خواهم با مشاهده آن دلم آرام گیرد».
(2) اما من گفتم: «اگر کشف حجاب گردد و پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد».
(3) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او مى باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل آن را چنین فرمود: «وقتى که خداوند او را ماموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: } رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ وَأَخِی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِی رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ{; «خداوندا من از آنان یک نفر را کشته ام و مى ترسم که آنان مرا به قتل


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 .
الغدیر، ج 10، ص124 ; شبهاى پیشاور، ص474 «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا».
2 .
بقره (2): 260
3 .
شرح الاسماء الحسنى، ج 1، ص190 ; شبهاى پیشاور، ص475 «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً».
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاترى از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید; زیرا مى ترسم آن ها رسالتم را تکذیب نمایند».
(1) اما موقعى که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالاى بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم ـ با آن که در آنجا کمتر کسى را مى توان یافت که یکى از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشدـ هرگز و ابداً نهراسیدم.
امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایى مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
»
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است; چون هر کس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیتشرى دارد و موسى کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولى امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور کامل به خداى بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام على(علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسى مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتى جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانى که موقع وضع حملش رسید به مریم وحى شد که: «از خانه بیت المقدس بیرون آى ، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه.
»(2) به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسى در بیابان خشکیده اى متولد شد.
اما وقتى مادر من ـ فاطمه بنت اسد ـ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق این خانه کعبه و بحق کسى که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را بر من سهل و آسان گردان.
در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با نداى غیبى به داخل خانه راه یافت، من در همان خانه کعبه متولد شدم.
بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برترى دارد و مریم از زادن عیسى در بیت المقدس ـ مکانى پائین تر از مکه ـ نهى شد; ولى مادر على(علیه السلام)، براى زادن او به درون کعبه ـ مکانى برتر از بیت المقدس ـ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسى پاکیزه تر است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 .
قصص (2): 33
2 .
الامام على(علیه السلام) ص369 ; اللمعة البیضاء، ص221 ; شبهاى پیشاور، صص476 و 814 «اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العبادة لا بیت الولادة».
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


بالاخره کسانى چون ابن ابى الحدید، امام حنبل، امام فخر رازى، شیخ سلیمان بلخى حنفى و بسیارى دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل نموده اند که فرمود: «هر کس مى خواهد به علم آدم نظر کند، به علم على توجه کند.
هر کس مى خواهد حقیقت تقواى نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسى و عبادت عیسى را ببیند پس به سوى على بن ابى طالب(علیه السلام) نظر کند».
(1) بالاخره میرسید على همدانى شافعى در پایان این حدیث مى افزاید: «نود خصلت از خصلت هاى انبیا در حضرت على(علیه السلام) جمع مى باشد که در کس دیگر نمى باشد».
(2) البته تشبیه نمودن على(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید مى فرماید: } وعَلَّمَ آدَمَ الأسْماء کُلَّها{; «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت»(3) و تشبیه نمودن حلم على(علیه السلام)به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود: } إنَّ إبْراهِیمَ لأوَّاهٌ حَلیمٌ{; به درستى که ابراهیم بردبار و حلیم بود».
(4)
بنابراین چنانچه کسى در ویژگى بارز هر یک از انبیا با آن نبى مساوى شد مى توان نتیجه گرفت که تمام ویژگى هاى همه انبیا را دارد و لذا برترى او بر آن ها اثبات مى گردد.
بلخى حنفى و گنجى شافعى در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلى که براى على ابن ابى طالب(علیه السلام) آمده براى هیچ یک از صحابه نیامده است.
(5)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .
کفایة الطالب، باب 33 ; مسند احمد بن حنبل ; فخر رازى در تفسیر آیه مباهله ; محى الدین عربى 172 ; یواقیت و جواهر ص121، فصول المهمه، باب 40 ، ینابیع المودّة و...
«من أراد أن ینظر إلى آدم فی علمه و إلى نوح فی تقواه و إلى إبراهیم فی حلمه و إلى موسى فی هیبته و إلى عیسى فی عبادته فلینظر إلى علی بن أبی طالب(علیه السلام) ».
2 .
ینابیع المودة لذوى القربى، ج 2، صص307 و 80 ; الامام على(علیه السلام)، ص301 ; شبهاى پیشاور، ص477 «فإنّ فیه تسعین خصلة من خصال الأنبیاء جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره».
3 .
بقره (2): 31
4 .
توبه (9): 114
5 .
ینابیع المودّة باب 40 ـ مناقب خوارزمى، کفایة الطالب، باب 2



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 9:42 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


دلایل کفر یزید و لعن بر او

پرسش: چرا شیعیان یزید را کافر، فاسد و ملعون مى دانند؟ در صورتى که خال المؤمنین معاویه (که خود منصوب عمر و عثمان ـ خلفاى دوم و سوم ـ در امارت شام بود)، او را به خلافت منصوب نمود.
یزید از خطاى خود که کشتن نوه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بود، پشیمان شد، توبه کرد و خدا نیز او را بخشید.


پاسخ: این استدلال که یزید چون به وسیله اسلاف خویش یعنى معاویه منصوب شده است پس باید بر حق باشد و مسلمین نیز تسلیم وى گردند و او را کورکورانه اطاعت نمایند، معقول و منطقى نمى باشد.
زیرا اگر این روش انتصاب خلفاى مسلمین، دلیل منطقى و معقولى مى بود باید در تعیین خلیفه اول از همین شیوه استفاده مى شد و او را به صورت شورایى انتخاب نمى کردند.
اما استدلال دوم که انتصاب معاویه به وسیله خلفاى قبلى، دلیل بر حقانیت او مى باشد با همین روش مى توان او را نالایق و غاصب خلافت نامید; چون خلیفه بعدى یعنى على(علیه السلام)او را از امارت شام عزل نمود، اما او به جنگ خلیفه چهارم برخاست و حکومت اسلامى را متزلزل ساخت.
از طرف دیگر با قرارداد صلح با امام حسن(علیه السلام) معاویه بر اریکه قدرت تکیه زد و یکى از بندهاى قرار داد عدم تعیین ولیعهد از طرف معاویه بود، لذا حکومت یزید از چند جهت نامشروع بود و معاویه در چند جا به آن اقرار کرده بود.
از نظر شیعیان، خلیفه و امام باید اولاً معصوم باشد و ثانیاً از جانب خداى متعال منصوب گردد تا واجب الاطاعه باشد.
از آنجایى که نه یزید و نه معاویه داراى چنین ویژگى هایى نبودند، بنابراین خلافت آن ها بر حق نبوده و در نتیجه از جانب خداى متعال و رسولش نیز نمى باشد.
اما در مورد قتل نوه رسول الله(صلى الله علیه وآله): کشتن بدون تقصیر پاره تن پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) یعنى همان کسى که پیغمبر درباره او فرموده است «حسین از من است و من از حسین
مى باشم» به همراه 72 تن از کوچک و بزرگ این خاندان و اسارت زن و بچه و نوامیس آن ها، فقط یک خطا و لغزش قابل توبه نبوده، بلکه از معاصى کبیره غیر قابل آمرزش است.
هر چند باید خاطرنشان ساخت که گناهان یزید تنها منحصر به شهادت خاندان پیامبر نیست، زیرا او به وفور و آشکارا مرتکب گفتار و کردار کفرآمیز بسیارى شده است.
براى مثال سگ باز و دایم الخمر بوده است.
به طورى که ابتدا جام شراب را به سگ مى داده و سپس نیم خورده سگش را مى نوشیده است.
حتى اکثر علماى اهل سنت به این ویژگى هاى زشت و ناپسند یزید معترفند.
ابوالفرج ابن جوزى در کتاب خود به نام «الرد على المتعصب...» همه اشعار و گفتار یزید را ثبت کرده و مثلاً یزید مى گوید: «هر چه هست همین دنیاست و غیر از این عالم، عالم دیگرى وجود ندارد.
پس دست از نعمت ها و لذت هاى این دنیا بر ندارید».
در جاى دیگر آورده است «برخیزید و پیاله ها را برگیرید و به ساز و آواز گوش فرا داده، از شراب ناب استفاده کنید و خرافات دین را کنار بگذارید.
آن چنان آواز مرا بخود جلب کرده که آنرا با صداى اذان تعویض نمى کنم و پیرزنهاى خواننده را با حوریان بهشتى معاوضه نمى کنم.
» حتى ابن جوزى در کتاب خود آورده است: هنگامى که اسراى کربلا را به شام آوردند، یزید دو بیتى زیر را سرود: «وقتى محمل اسراى آل رسول ظاهر شد کلاغى قارقار مى کرد (در عرب صداى کلاغ نحس است و به فال بد مى گیرند)، یزید خطاب به کلاغ گفت: اى کلاغ تو چه بخوانى و چه نخوانى من طلب خود را از پیغمبر گرفتم».
این سخن یزید کنایه از آن است که نزدیکان و بستگانم را در جنگ هاى احد و بدر و حنین کشتند، من هم تلافى کرده و
فرزندانش را کشتم.
به همین مناسبت، مجلس جشن و سرورى را ترتیب داده بود و اشعار زیر را قرائت مى کرد.
یزید در آن اشعار، حیات اجداد کافر خودش را که در جنگ هاى فوق به دستور پیغمبر کشته شده بودند، آرزو مى کرد و مى گفت: «اى کاش بزرگان و پیران قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، زارى کردن قبیله خزرج را مى دیدند و از شادى فریاد مى زدند و مى گفتند: اى یزید! دستت قوى باد که بزرگان آن ها را کشتى و تلافى «بدر» را نمودى تا عدالت برقرار شود.
بنى هاشم با سلطنت بازى کردند و گرنه، نه خبرى از آسمان آمد و نه وحیى نازل شد.
اگر انتقام از فرزندان پیغمبر نگیرم، از فرزندان خندف(1) نیستم.
با کشتن فرزند على(علیه السلام) (انتقام خون اجداد خود را از على(علیه السلام) گرفتیم(2)».
زشتى و گناهان یزید آنقدر زیاد و عیان است که حتى اکثر علماى اهل تسنن مثل امام احمد حنبل او را کافر و ملعون دانسته و افرادى چون ابوالفرج ابن جوزى کتاب مستقلى(3)در این زمینه نوشته اند.
از طرفى حتى کسانى چون دمیرى که از یزید حمایت کرده و او را خلیفه مسلمین دانسته اند، در کتاب «حیات الحیوان» و نیز مسعودى در «مروج الذهب» گفته اند که او میمون هاى زیادى داشت، لباس هاى حریر و زیبا به تن آن ها مى کرد، گردن بندهاى طلا به گردن آن ها مى آویخت و آن ها را بر اسب سوار مى کرد.
بر گردن سگ هاى خود نیز طوق طلا مى انداخت و با دست خود آن ها را شستشو مى داد.
با جام طلا به آن ها آب مى داد و خود، نیم خورده سگان را مى خورد.
او پیوسته مست و مخمور بود.
مسعودى اضافه مى کند: یزید سیرت فرعونى داشت، لکن فرعون در مردم دارى از یزید عادل تر
بود.
به همین دلیل سلطنت وى لکه ننگى در تاریخ اسلام است.
گناهان او از جمله شرب خمر، کشتن آل رسول الله(صلى الله علیه وآله)، لعن وصى پیغمبر یعنى على ابن ابى طالب(علیه السلام)، آتش زدن و خراب کردن مسجد الحرام و فسق و فجور فراوان بود.
ابن جوزى در تذکره خود مى نویسد: در سال 62 هجرى عده اى از مردم مدینه به شام رفتند و پس از مشاهده کفریات و فجایع یزید به مدینه برگشته، بیعت خویش را با او شکسته، علناً او را لعن و نفرین مى کردند و فرماندارش را از شهر بیرون کردند.
پس از آن که یزید مطلع شد، بلافاصله سپاهى بزرگ و سنگین براى سرکوبى اهل مدینه روانه آنجا کرد.
مسلم بن عقبه، سه شبانه روز در آنجا قتل عام کرد.
به طوریکه خون در کوچه ها جارى شد و مردم در خون، فرو رفتند.
مرقد رسول الله(صلى الله علیه وآله) را خون فرا گرفت و مسجد و قرآن حضرت پر از خون شد.
در این واقعه، شمار کشتگان به ده هزار تن رسید.
بعد از این واقعه و بر اثر تجاوز لشکریانش، هزار زن بدون شوهر وضع حمل کردند.
جالب این که این واقعه را پیغمبر(صلى الله علیه وآله) پیش بینى نموده و بخارى و مسلم در صحیحین خود، علامه سمهودى در «تاریخ المدینه» و امام احمد حنبل در مسند آن را در کنار حدیثى از ایشان چنین نقل کرده اند: «کسى که اهل مدینه را از روى ظلم و ستم بترساند، خداى تعالى او را در روز قیامت بترساند و لعنت خدا و ملائکه و تمامى مردم بر او باد.
خداوند هیچ عملى را از او قبول نمى کند(1)» و نیز فرموده است: «لعنت خدا بر هر که اهل شهر مرا بترساند(2)».
علامه شبراوى شافعى در کتاب خود راجع به لعن یزید مى گوید: «لعنت خدا بر او و یاران و اعوان او باد(3)».
علامه سمهودى از علماى اهل سنت در کتاب «جواهرالعقدین» مى گوید: عموم علماء بر لعن بر قاتلین حسین و کسى که دستور داد و کسى که اجازه داد و کسى که به آن رضایت داد، اتفاق نظر دارند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ-----------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 .
مسند احمد، ج 4، ص55 ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج 3، ص34 ; البدایة والنهایه، ج 8 ، ص244 ; شبهاى پیشاور، ص265 «من أخاف أهل المدینة ظلماً أخافه الله و علیه لعنة الله و الملائکة والناس أجمعین لا یقبل الله منه یوم القیامة صرفاً و لا عدلاً».
2 .
شبهاى پیشاور، ص265 «لَعَنَ اللهُ مَنْ أخاف أهل مدینتی»
3 .
شبهاى پیشاور، ص265 «فلعنة الله علیه و على أنصاره و على أعوانه ـ الاتحاف بحبّ الاشراف»، ص20
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

عن عائشة قالت رسول الله... یبکی فقلت: ما یبکیک؟ قال: «اِنَّ جبرئیل أرانی التربة التی یقتل علیها الحسین فاشتد غضب الله على من یسفک دمه» و بسط یده فإذا فیها قبضة من بطحاء، فقال: یا عائشة والذی نفسی بیده أنّه لیحزننی فمن هذا من أمّتی یقتل حسیناً بعدی.
از عایشه نقل شده که پیامبر گریه مى کرد.
گفتم چرا گریه مى کنى؟ فرمود: جبرئیل خاکى که حسین بر آن کشته مى شود را به من نشان داد.
پس غضب خدا شدّت دارد بر کسى که خون او را مى ریزد.
آنگاه دست مبارک را دراز کرد و مقدارى خاک از بطحاء گرفت.
فرمود: اى عایشه قسم به کسى که جان من در دست اوست غمگین شدم از این که بعضى از امّتم حسین را بعد از من مى کشند.
(1)
قالت امّ سلمة کان النبی(صلى الله علیه وآله) نائماً فجاء حسین... فقعد على بطنه... فقال: انّما جائنی جبرئیل و هو على بطنی قاعد فقال: لی أَتُحِبُّه؟ فَقُلتُ: نعم، فقال: أمّتک ستقتله ألا أریک التربة التی یقتل بها؟ قال: فقلت بلى...
ام سلمه گفت: پیامبر در خواب بودند.
حسین(علیه السلام) آمد بر روى شکم پیامبر نشست.
پیامبر فرمود: در همین هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: آیا او را دوست مى دارى؟ گفتم: بله، جبرئیل گفت: امّت تو او را خواهند کشت.
آیا مى خواهى تربتى که بر آن کشته مى شود به تو نشان بدهم.
گفتم: بله.
پس بالى زد و این تربت را به من داد، آنگاه تربت قرمزى در دستش بود و گریه مى کرد و مى فرمود...»(2)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .
ابن عساکر شافعى تاریخ مدینه دمشق، ج14، ص195
2 .
همان منبع، ج14، ص194
---
صفحه 70
---





*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 9:24 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


قدمت شیعه از زمان پیغمبر گرامى اسلام(ص)

پرسش: آیا مذهب شیعه یک مذهب سیاسى است که به دست عبدالله بن سباى یهودى در زمان عثمان ـ خلیفه سوم ـ ابداع شد، سپس ایرانیان که با عربها سابقه بدى داشتند با این سلاح در مقابل اعراب مسلمان ایستادند.
آنگاه تشیع در زمان دیالمه تقویت گردید و سپس در زمان صفویه مذهب رسمى ایران شد.
در صورتى که در زمان نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) نامى از شیعه وجود نداشته است؟
پاسخ: اولاً باید گفت که از دید شیعیان، عبدالله بن سبأ(1) یک یهودى و ملعون است و در اخبار شیعه از وى مذمت بسیار شده است.
ثانیاً شیعه یک حزب سیاسى نیست که در زمان خلافت عثمان درست شده باشد، بلکه سیر طبیعى اسلام است که در آن به دستورات حضرت خاتم الانبیاء(صلى الله علیه وآله) دقیقاً عمل شده است.
شیعه در لغت به معنى پیرو مى باشد و این کلمه براى این مورد اولین بار بر زبان خود صاحب وحى جارى شده است; بر زبان کسى که خداوند در قرآن کریم درباره او فرموده است: } وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى{; «هرگز با هواى نفس سخن نمى گوید و سخن او غیر از وحى خدا نیست(2)».
و در قرآن این لفظ چند بار آمده است } وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لاَِبْراهِیمَ{.
(3)

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1 .
راجع به عبدالله بن سبا چند نظر وجود دارد:
1 .
عبدالله سبا افسانه اى است و وجود خارجى نداشته وسیف بن عمر تمیمى آن را ساخته است (علامه عسکرى).
2 .
وجود خارجى داشته و قبلاً یهودى بوده، اسلام آورده، در زمان یهودیت غلو مى کرده، در اسلام هم غلو کرده است و توسط امیرالمؤمنین اعدام شده است.
3 .
وجود خارجى داشته، ولى احادیث سیف بن عمر ساختگى بوده است و با توجه به شواهد این به حقیقت نزدیک تر است (علامه شبیرى زنجانى).
2 .
نجم (53): 3 و 4
3 .
صافات : 83 ; مریم : 69
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


حافظ ابو نعیم احمد بن عبدالله ـ از محدثین بزرگ اهل سنت ـ در کتاب «حلیة الاولیاء» از ابن عباس روایت مى کند که چون آیه شریفه } إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتُ عَدْن تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ{; «آنان که ایمان آورده اند و نیکوکار شدند به حقیقت، بهترین اهل عالمند.
پاداش آن ها نزد خدا باغ هاى بهشت عدن است که نهرها زیر درختانش جارى است و در آن بهشت تا ابد جاودان و متنعمند و خدا از آن ها خشنود است(1)».
بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد، پیغمبر خطاب به على ابن ابى طالب(علیه السلام)فرمود: «یا على! در این آیه شریفه، مراد از خیر البریه تو و «شیعیانت» مى باشید.
روز قیامت تو و شیعیانت در حالى که خداوند از شما راضى و شما هم از خداوند راضى و خشنود هستید مى آیید(2)».
ابو المؤید موفق بن احمد خوارزمى در مناقب حاکم ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله الحسکانى در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل»، محمد بن یوسف گنجى شافعى در «کفایة الطالب» و سبط ابن جوزى حنفى در «تذکرة الخواص» از یزید بن شراحیل انصارى، کاتب امیرالمؤمنین(علیه السلام) خبر داد که گفت: خودم از آن حضرت شنیدم که فرمود به هنگام رحلت خاتم الانبیاء پشت مبارک ایشان به سینه من بود، فرمود: «یا على! آیا آیه شریفه (کسانى که ایمان آورده اند و صاحبان عمل صالح و خیر البریه...) را نشینده اى؟ به درستى که آن ها «شیعیان» تو مى باشند و وعده گاه من و شما در روز قیامت، کنار حوض کوثر خواهد بود.
همان روزى که خلایق، براى رسیدگى به حساب گرد آیند، شما را نیز بخوانند، و شما روسفید خواهید بود و شما را پیشواى روسفیدان صدا زنند.
»(3)

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1 .
بینه (98): 7 و 8
2 .
اللمعة البیضاء، ص413، حدیث 1125 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص459 ; الدر المنثور، ج 8 ، ص589 ; المناقب، ص265، حدیث 247 ; شبهاى پیشاور، ص156 «أنت یا علی و شیعتک تأتی أنت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیّین».
3 .
ینابیع المودة لذوى القربى، ج 1، ص125 و ج 2، ص357 ; شبهاى پیشاور، ص156 «أی علیّ أ لم تسمع قول الله تعالى: } إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ{ هم أنت و شیعتک و موعدی و موعدکم الحوض إذا اجتمعت الأمم للحساب تدعون غرّاً محجّلین»
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


جلال الدین سیوطى در تفسیر خود «الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور» از ابن عساکر دمشقى شافعى از جابر بن عبدالله انصارى که از بزرگان صحابه خاتم الانبیا مى باشد نقل مى کند که گفت: در خدمت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) بودیم که على ابن ابى طالب(علیه السلام)وارد شد، و پیغمبر فرمود: «قسم به کسى که جان من در قبضه قدرت او است، روز قیامت این مرد (اشاره به على(علیه السلام)) و شیعه او از رستگارانند(1).
آنگاه آیه مذکور نازل گردید.
در همان تفسیر از ابن عباس نیز روایت شده که چون آیه فوق نازل شد، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به على(علیه السلام)فرمود: «روز قیامت تو و شیعیانت در حالى که از خداوند راضى و خداوند هم از شما راضى باشد مى آیید(2).
از جابر بن عبدالله انصارى در مناقب نیز نقل شده است که گفت: در خدمت پیامبر گرامى اسلام بودیم که على(علیه السلام)به طرف ما آمد.
پیغمبرخدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «برادر من رو به شما آمد(3)».
آنگاه به سمت کعبه نگاه کرد، دست على را بالا برد و فرمود: «قسم به کسى که جان من در قبضه قدرت اوست، این على و شیعیان او روز قیامت از رستگارانند(4)».
سپس پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: على(علیه السلام) قبل از همه شما ایمان آورد و باوفاترین افراد به عهد خدا مى باشد و نیز عادل ترین شماها است و مرتبه اش در نزد پروردگار از همه شماها بالاتر است.
در همان وقت، آیه مذکور نازل گردید.
از آن به بعد هر گاه على(علیه السلام) در میان جمعى ظاهر مى شد، اصحاب پیغمبر مى گفتند: «بهترین مردم آمد(5)».
ابن حجر در باب 11 صواعق و نیز علامه سمهودى در جواهر العقدین از «حافظ جمال الدین محمد بن یوسف زرندى مدنى» نقل مى کند که: چون آیه مذکور نازل

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 .
شواهد التنزیل، ج 2، ص467 ; المناقب، ص111 ; شبهاى پیشاور، ص157 «و الذی نفسی بیده إنّ هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة فنزل } إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ{».
2 .
اللمعة البیضاء، ص413، حدیث 1125 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص459 ; الدر المنثور، ج 8 ، ص589 ; المناقب، ص265، حدیث 247 «تأتی أنت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیّین».
3 .
المناقب، ص111 ; شبهاى پیشاور، ص157 «قد أَتاکُم أخی».
4 .
ینابیع المودة لذوى القربى، ج 1، ص197 ; شبهاى پیشاور، ص158 «و الذی نفسی بیده إنّ هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة».
5 .
الدر المنثور، ج 6 ، ص379 ; المناقب، ص112 ; شبهاى پیشاور، ص158 «جاءَ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ».
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


گردید، پیغمبر اسلام خطاب به على(علیه السلام) فرمود: «یا على! تو و شیعیانت خیر البریه هستید.
روز قیامت تو و شیعیانت در حالى که از خدا راضى و خدا هم از شما راضى است، مى آیید و دشمنان تو با حالتى خشمناک که دستهایشان به گردنشان بسته مى باشد، خواهند آمد.
آنگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) پرسید دشمن من کیست؟ فرمود: کسى که از تو بیزارى مى جوید و تو را لعن مى نماید(1)».
این حدیث با اندک اختلافى در مودة القربى نیز آورده شده است.
میر سید على همدانى شافعى در مودة القربى و ابن حجر در صواعق نیز از ام سلمه زوجه پیامبر نقل مى کند که آن حضرت فرمود: «یا على! تو و شیعیان و اصحابت در بهشت مى باشید(2)».
در فصل نوزدهم مناقب، از رسول الله(صلى الله علیه وآله) خطاب به على(علیه السلام) نقل شده است: «مثل تو در امت من مثل عیسى بن مریم است(3)» که قوم او سه فرقه شدند ـ مؤمنین و حواریون، دشمنان او که همان یهود بودند و غلات که درباره او غلو نموده و او را خدا و شریک خدا قرار دادند ـ امت من هم نسبت به تو، سه فرقه مى شوند: «فرقة شیعتک و هم المومنون; فرقه اى شیعیان تو هستند که همانا مؤمنین مى باشند»; فرقه اى هم دشمنان تو هستند و آنان ناکثین و شکنندگان عهد و بیعت با تو هستند و فرقه اى غلوکنندگان درباره تو هستند و آن ها گمراهان و جاحدین مى باشند.
سپس افزود: «یا على! تو و شیعیانت و دوستان شیعیان تو در بهشت و دشمنان و غلو کنندگان درباره تو، در آتش جهنم خواهند بود(4)».

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1 .
ینابیع المودة لذوی القربى، ج 2، صص357 و 452 ; النهایة، ج 3، ص276 به نقل از الغدیر، ج 3، ص78 ; شبهاى پیشاور، ص158 «یا علیّ أنت و شیعتک تأتی أنت و شیعتک یوم القیامة راضین مرضیین و یأتی أعداؤک غضباناً مقمحین قال یا رسول الله و من عدوّی؟ قال: من تبرأ منک و لعنک».
2 .
المناقب، ص113 ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج 1، صص328 و 425 ; شبهاى پیشاور ص159 «یا علیّ أنت و أصحابک فی الجنّة أنت و شیعتک فی الجنّة».
3 .
الشیعة فى احادیث الفریقین، ص128 به نقل از المناقب، ص226 ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج 2، ص109 ; شبهاى پیشاور، ص159 «مثلک فی أمتی مثل المسیح عیسى بن مریم».
4 .
المناقب، ص317 ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج 1، ص328 ; شبهاى پیشاور، ص159 «فأنت یا علیّ و شیعتک فی الجنّة و محبّوا شیعتک فی الجنّة و عدوّک الغالی فیک فی النار».

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

از طرفى دیگر چون در زمان حیات پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) چهار تن از بهترین صحابه خاص پیامبر یعنى:
1 .
ابوذر غفارى،
2 .
سلمان فارسى،
3 .
مقداد ابن اسود کندى
4 .
عمار یاسر
داراى این لقب (شیعه) بوده اند، مى توان دریافت که نه تنها لفظ شیعه بعد از خلافت عثمان به وجود نیامده بلکه از زمان حیات پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) این لفظ رایج بوده است.
از طرفى، حافظ ابو نعیم در حلیه الاولیا و ابن حجر در صواعق محرقه از ترمذى نقل نموده اند که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «خداوند مرا به دوستى چهار نفر امر نموده و خبر داده است که خدا این چهار نفر را دوست مى دارد(1)» و این چهار نفر عبارت اند از: «على ابن ابى طالب(علیه السلام)، ابوذر، مقداد و سلمان».
ابن حجر نیز مشابه همین حدیث را از پیغمبر نقل مى کند: «بهشت براى سه نفر ـ على و عمار و سلمان ـ مشتاق است(2)».
آیا اعمال و رفتار اصحاب خاص رسول الله(صلى الله علیه وآله) که خداوند امر و خبر از دوست داشتن آن ها داده است، دلالت بر حقانیت شیعه ندارد؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 .
تاریخ الکبیر، ج 9، ص31 ; مستدرک الحاکم، ج 3، ص131 ; شبهاى پیشاور، ص161 «إنّ الله أمرنی بحبّ أربعة و أخبرنی أنّه یحبّهم».
2 .
سنن الترمذى، ج 5 ، ص332 ; مسند ابویعلى، ج 5 ص166 ; شبهاى پیشاور ص161 «الجنّة تشتاق إلى ثلاثة; علیّ و عمّار و سلمان».
---




*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 9:19 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


میدان مغناطیسی بدن انسان و نماز

هارولدبور از دانشگاه ییل برای اولین بار با انجام یک آزمایش ساده، به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد.او با توجه به یک مولد الکتریکی که در آهنربا در داخل سیم پیچ دوران می کند و جریان تولید میکند، سمندری را در یک ظرف آب نمک قرار داد و ظرف را به دور سمندر چرخاند. الکترودهایی که در این ظرف وجود داشتند و به یک گالوانومتر حساس متصل شده بودند، یک جریان متناوب را نشان می دادند. زمانی که بور این آزمایش را بدون سمندر انجام داد،گالوانومتر هیچ جریانی را نشان نداد. این بدان معنا بود که در اطراف موجود زنده میدانی وجود دارد که خاصیت مغناطیسی هم دارد. بور این وسیله را بر روی دانشجویان داوطلب خود امتحان کرد و مشاهده نمود که این میدان در بدن انسان هم وجود دارد وکاملا تابع رویدادهای اساسی زیست شناختی بدن است. او این میدان را حیاتی نامید چون هرگاه حیات از بین برود،میدان حیاتی هم از بین میرود. به گونه های که یک سمندر مرده که در دستگاه بود هیچ پتانسیلی به وجود نمی آورد.


تشکیل میدان مغناطیسی بدن



همانگونه که می دانید، در بدن ما میلیونها عصب وجود دارد که کار انتقال پیام در بدن ما بوسیله تحریک الکتریکی این عصبها صورت می گیرد. در اثر شارش بار در اطراف آنها در بدن ما یک میدان تشکیل می شود و میدان بدن ما در اثر فعالیت همزمان میلیونها عصب به وجود می آید.


امواج مغزی


دستگاه موج نگار مغز چهار نوع منحنی از امواج مغزی را ارائه میدهند که عبارتند از: آْلفا، بتا، دلتا و تتا. ریتمهای دلتا کندترین امواج مغزی با تناوب از 1تا3 دور در ثانیه بوده و اغلب در خواب عمیق ظاهر می شوند. به نظر میرسد که ریتمهای تتا که دارای تناوب 4تا7دور درثانیه می باشند به خلق و خوی بستگی داشته باشد. ریتمهای آلفا از 8تا 12 دور در ثانیه، در اوقات تفکر، تامل آزاد رخ داده و در صورت تمرکز حواس و توجه قطع می شوند و بالاخره ریتمهای بتا با تناوب 13الی22 دور در ثانیه،ظاهرا منحصر به نواحی جلوئی مغز، یعنی جایی که فعالیتهای پیچیده مغزی رخ می دهد می باشند. امواج آلفا امواج بسیار مهمی هستند که بوسیله هانسبرگر آلمانی کشف شدند و به گفته وی با نوعی هوشیاری و خوداگاهی معطوف به درون ظاهر می شوند تغییرات فیزیولوژی مهمی در بدن ایجاد می کنند مثل تمرکز و یادگیری.


میدان مغناطیسی بدن و امواج مغزی در معرض خطر


حتما تا به حال در باره خطرات گوشیهای موبایل یا زندگی در نزدیکی نیروگاهای برق چیزهایی شنیده اید.بنابر تحقیقات پروفسور لای امواج مغناطیسی که از نیروگاهای برق یا وسایل برقی مثل سشوار و ریشتراش برقی و... ساتع می شود به دی ان ای سلولهای مغزی آسیب میرساند و قابلیت ترمیم را در آنها از بین می برد. میدانهای مغناطیسی خارجی علاوه بر آسیب به دی ان ای مغز اثر منفی دیگری به بدن دارند. این میدان ها باعث اختلال در میدان مغناطیسی طبیعی بدن می شوند. همانطور که میدانید نزدیک به 70%از بدن مارا آب فراگرفته و مولکولهای آب به صورت دوقطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم، این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث می شود نظم میدان مغناطیسی ما به هم بریزد.


علاوه بر عوامل خارجی یکسری عوامل داخلی نیز وجود دارند که باعث می شوند اختلال در میدان بدن ایجاد شود. مهمترین آنها بارهای الکتریکی هستند که هنگام شارش بار در عصب در اطراف آن به وجود می آیند و به صورت الکتریسیته ساکن در بافتهای بدن ذخیره میشوند و میدانی که در اطراف این بارها بوجود می آیند در میدان بدن ایجاد خلل می کنند. این بارها به خصوص در نقاطی که تراکم اعصاب بیشتر است ذخیره می شوند و به دلیل این که هم تراکم زیادی دارند و هم در نزدیکی عصبهای بیشتر و مهمتری قرار دارند برای بدن به شدت مضر هستند. از جمله این نقاط ناحیه سر و دستها و قسمت مچ یابه پایین است و در بین این سه قسمت، سر اهمیت ویژه ای دارد چون بارهای ذخیره شده در آن علاوه بر ایجاد خلل درمیدان مغناطیسی مغز باعث اغتشاش در امواج مغزی نیز می شوند.


به ظاهر ما روزانه تنها دقایقی را در معرض میدان مغناطیسی هستیم.مثل موبایل یا سشوار و غیره.اما در طول دوران زندگی خود در معرض میدانی بسیار قوی هستیم و آن میدان مغناطیسی زمین هست. عوامل داخلی اغتشاش در میدان بدن ما هم فعالیتهای حیاتی و اجتناب ناپذیری هستند که در تمام طول عمر ما در جریان هستند پس چگونه میتوان باعث خلل این اثرات سو که باعث اختلال در بدن ما و بیماریهایی مثل سرطان می شوند را خنثی کرد؟


در اینجاست که باید گفت خداوند راه حل تمام این سوالات را در یک عمل ساده که امکان آن برای همه افراد وجود دارد و بیش از چند دقیقه هم وقت نمی برد و هیچ ضرری هم ندارد به انسان هدیه داده و آن نماز است.


نماز و میدان مغناطیسی

گروه اینترنتی قلب من

آنگونه که از تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین پیداست، به طور شگفت انگیزی اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد و در مدتی که در نماز است میدان بدنش منظم می شود.

یکی از نکات بسیار جالبی که پروفسور بور به آن دست یافته بود این بود که دریافته بود که در بدن تمام دانشجویان مؤنث ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان بدن به منظمترین حالت خود می رسد و به همین دلیل است که زنان نیازی ندارند در این مدت نماز بخوانند.
اخیرا هم کشف شده است که علت اینکه قلب زنان منظم تر و قویتر از مردان میزند و دلیل آن همین تغییر ولتاژ هست.

نماز و بارهای الکتریکی


همانطور که قبلا اشاره شد بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب به وجود می آیند هم شبیه میدان بدن و هم بر امواج مغزی اثر سو دارند. و این اثرات در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند، خطرات جدیتری ایجاد می کنند و باید هرچه سریعتر از آن نواحی دور شوند. به طرز حیرت آوری می بینیم که این نواحی دقیقا نواحی هستند که در وضو شسته می شوند و بنابر تحقیقات صورت گرفته، بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رساناست که سریعترین و ارزانترین و بی ضررترین ماده برای این کار آب است و جالب اینجاست که آب هرچه خالص تر باشد سریعتر بارهای ساکن را از بدن ما به اطراف گسیل می دهد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.

نماز و امواج مغزی


 



با دفع بارهای زائد بدن در وضو امواج مغزی در ایده الترین حالت قرار می گیرند. علاوه بر آن حالت تمرکزی که در هنگام نماز در انسان به وجود می آید، تشعشع امواج آلفا را به اندازه قابل توجهی بالا می برد و توانایی مغز را در تولید این امواج بالا می برد.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/17 ساعت 8:20 صبح موضوع دانستنی های علمی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


راز رویش مو در روى زهار و زیر بغل

  کسانی رویش مو در روى زهار و زیر بغل را ناروا می شمردند، غافل از اینکه رشد مو در این مکانها با وجود رطوبت در آنها مرتبط است و چنان که گیاه در جاى مرطوب مى‏روید، مو نیز در این جایها رشد مى‏کند. آیا نمى‏بینى که این جایها براى پذیرش مواد زاید بدن از همه جا مناسبتر است؟ وانگهى این امر باعث مى‏شود که [گذشته از تدابیر الهى‏] خود انسان نیز قدرى به بدن خود برسد و از رهگذر بهداشت و نظافت، تنى سالم داشته باشد. همچنین با کوتاه کردن موهاى زاید بدن، روحیه‏ آتشین، تندى، سرمستى و خشم او شکسته شود و از پرداختن به سرگرمیهاى گمراه‏کننده و بیکارى پرهیز نماید.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/11/16 ساعت 12:27 عصر موضوع دانستنی های علمی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید