بخشى از کرامتهاى حضرت فاطمه علیها السّلام
(2) [ثعلبى در قصص الانبیاء ص 513] و «زمخشرى» در «کشّاف» در تفسیر آیه شریفه کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً (سوره آل عمران، آیه 37) و «سیوطى» در «الدّر المنثور» در ذیل تفسیر آیه مذکور از «ابو یعلى» از «جابر»، نقل کردهاند و ما در اینجا از «ثعلبى» نقل مىکنیم که مىگوید: خبر داد به ما، «عبدالله بن حامد» از «جابر بن عبدالله» که چند روزى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله گرسنه ماند، چنانکه هیچ طعامى بدست نیاورد تا جائى که او را ناتوان ساخت. در این هنگام براى یافتن طعام به خانههاى همسرانش تشریف برد. در خانه آنها هم چیزى بدست نیاورد. از آنجا به خانه فاطمه علیها السّلام تشریف فرما شد. به زهرا علیها السّلام، فرمود: گرسنهام غذائى آماده کن تا تناول نمایم. فاطمه علیها السّلام عرض کرد: فداى شما، به خدا سوگند که هیچگونه طعامى ندارم. به مجردى که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله از خانه زهرا علیها السّلام بیرون رفت، زن همسایه دو گرده نان و مقدارى گوشت تقدیم حضور کرد. فاطمه علیها السّلام آنها را گرفت و در میان کاسهاى چوبین که در خانه
داشت گذاشت و روى آن را پوشانید
(1) و گفت: به خدا سوگند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را بر خودم و کسانى که نزدم هستند، ترجیح مىدهم و این در حالى بود که همه آنها گرسنه بودند! زهرا علیها السّلام حسنین علیهما السّلام را به دنبال رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرستاد. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به خانه زهرا علیها السّلام بازگشت. زهرا علیها السّلام عرض کرد: فدایت گردم، چیزى خداوند براى ما فرستاده است و من آن را براى شما نگاه داشتم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آن غذا را حاضر کن. زهرا علیها السّلام ظرف غذا را حضور مبارک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تقدیم کرد. همین که پارچه را از روى کاسه برداشت، کاسه را مملو از نان و گوشت یافت! از این جریان شگفت زده شد و دانست که این همه نان و گوشت با آنکه مقدارى بیش نبوده است، برکتى از ناحیه خداست. به حمد خدا و درود بر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله پرداخت.
پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله خطاب به فاطمه علیها السّلام، فرمود: اى فاطمه! این غذا را از کجا آوردهاى؟
فاطمه علیها السّلام پاسخ داد: از نزد خداست! آرى، خدا به هر کسى که بخواهد روزى بىشمار عنایت مىفرماید. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هم به حمد خدا پرداخت و فرمود:
سپاس خدا را که تو را شبیه بزرگ زنان بنى اسرائیل (مریم) قرار داد. خداى تعالى هرگاه روزى خوبى به او کرم مىکرد و از وى مىپرسیدند که این غذا از کجاست؟
پاسخ مىداد که این غذا از سوى خداست و به هرکس بخواهد روزى بىحساب کرم مىکند. آنگاه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به سراغ على علیه السّلام فرستاد، ایشان آمد و همگى از آن غذا تناول کردند و همسران پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله هم از آن غذا خوردند و سیر شدند و کاسه غذا همچنان مملو از نان و گوشت بود! فاطمه علیها السّلام مىگوید: من از آن غذا به تمام همسایگان دادم و خداوند در آن برکت و خیر سرشارى نهاده بود!
(2) مؤلف گوید: پیش از این نظیر این حدیث را و مبسوطتر از آن در فضائل حضرت على علیه السّلام در باب «بخشى از کرامات على علیه السّلام» ایراد کردیم. و در آنجا آمده است: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام، فرمود: خدا را شکر که از دنیا رحلت نکردید تا تو را به منزلت زکریا، و فاطمه را منزلت مریم، قرار داد؛ آن
چنانکه هرگاه زکریا در محراب عبادت مریم وارد مىشد، مشاهده مىکرد غذائى در عبادتگاه او آماده است.
منبع :
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج4،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:50 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فدک را به حضرت فاطمه علیها السّلام بخشید
منبع :
(2) [سیوطى در الدرالمنثور] ذیل تفسیر آیه وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ (سوره اسراء، آیه 26)؛ حق نزدیکان را به آنها بپرداز. مىگوید: «بزّاز»، «ابو یعلى»، «ابن ابى حاتم» و «ابن مردویه» از «ابو سعید خدرى» روایت مىکنند، هنگامى که آیه «ذى القربى» نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فاطمه علیها السّلام را بحضور طلبید و فدک را به او بخشید.
(3) از «ابن مردویه» از «ابن عباس» نقل کرده است، هنگامى که آیه «ذى القربى» نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فدک را از اختیار خود خارج کرد و بطور کلى به دست زهرا علیها السّلام سپرد. و «هیثمى» در [مجمع 7/ 49] از «ابو سعید خدرى» نقل مىکند، هنگامى که آیه «ذى القربى» نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حضرت فاطمه علیها السّلام را بحضور طلبید و فدک را به او بخشید. و گفته است: «طبرانى» هم حدیث اعطاى فدک را نقل کرده است.
(4) مؤلف گوید: «ذهبى» در [میزان الاعتدلال 2/ 228] همین حدیث را نقل
کرده و به صحت آن حکم کرده است و «متّقى» هم در [کنز العمال 2/ 158] از «ابو سعید خدرى» نقل مىکند، هنگامى که آیه «ذى القربى» نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به فاطمه علیها السّلام فرمود: اى فاطمه! فدک از آن توست و گفته است: «حاکم» در «تاریخ» و «ابن نجار» آن را نقل کردهاند. «1»
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج4، ص: 26
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:48 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هنگام مسافرت با آخرین کسى که وداع مىگفت فاطمه علیها السّلام بود و هنگام بازگشت از مسافرت اوّلین کسى را که دیدار مىکرد فاطمه علیها السّلام بود
(2) [صحیح ابو داود جلد 26] در باب احادیثى که درباره استفاده کردن از عاج رسیده است، به سند خود، از «ثوبان»، آزاد شده رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، روایت مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هرگاه عازم سفر مىشد با آخرین کسى که خداحافظى مىکرد، حضرت فاطمه علیها السّلام بود و هرگاه از سفر بازمىگشت با اولین کسى که دیدار مىنمود، حضرت زهرا علیها السّلام بود! مؤلف گوید: «امام احمد حنبل» این حدیث را در [مسند 5/ 275] و «بیهقى» در [سنن 1/ 26] روایت کردهاند.
(3) [مستدرک حاکم 1/ 489] از «ابن عمر» روایت مىکند که هرگاه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به یکى از غزوات مىرفت با نخستین کسى که از خاندانش خداحافظى مىکرد، حضرت زهرا علیها السّلام بود.
مؤلف گوید: «ذهبى» این حدیث را در کتاب «تلخیص» روایت کرده است و کتاب «تلخیص» در حاشیه «مستدرک حاکم» به طبع رسیده است و در آنجا مىگوید: هرگاه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله عازم غزوهاى مىشد با آخرین کسى که وداع مىکرد، فاطمه علیها السّلام بود و در بازگشت با اولین کسى که تجدید عهد مىکرد، فاطمه علیها السّلام بود! (حدیث ادامه دارد)
(1) [همان کتاب 3/ 156] به سند خود، از «ابن عمر» نقل مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هرگاه تصمیم به مسافرتى داشت با آخرین کسى که از خاندانش وداع مىکرد، حضرت زهرا علیها السّلام بود و چون از سفر بازمىگشت با اولین کسى که ملاقات مىکرد، حضرت زهرا علیها السّلام بود! «حاکم» حدیث مزبور را به طریق دیگر روایت مىکند و در آن آمده است که در ضمن ملاقاتى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از فاطمه علیها السّلام به عمل آورد، فرمود:
«فداک ابى و امّى»
؛ پدر و مادرم فداى تو!
(2) [همان کتاب 3/ 155] به سند خود، از «ابو ثعلبه خشنى» روایت مىکند که هرگاه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از غزوه یا سفرى بازمىگشت به مسجد مىآمد و دو رکعت نماز بجاى مىآورد. آنگاه به خانه زهرا علیها السّلام تشریف فرما مىشد و با او دیدار مىکرد و سپس به دیدار همسرانش مىرفت.
«حاکم» اظهار مىدارد که این حدیث صحیح است.
مؤلف گوید: پیش از این در باب گذشته حدیث «ثعلبة» را که در این رابطه بود، مبسوطتر نقل کردیم و «ابو نعیم» و دیگرى حدیث مزبور را از «ثعلبه» روایت کردهاند.
(3) [صواعق محرقه ابن حجر ص 109] اظهار مىدارد که «امام احمد حنبل» و دیگرى، حدیثى را بطور اختصار چنین بیان مىکنند: معمول رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود که هرگاه از سفرى بازمىگشت به خانه زهرا علیها السّلام مىرفت و مدتى در
نزد او مىنشست.
(1) در یکى از مسافرتهاى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه علیها السّلام دستبندى از نقره و گردنبند و دو گوشوارهاى براى خود فراهم آورده و پردهاى به در خانهاش آویخته بود. هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از سفر بازگشت، طبق معمول نخست به خانه زهرا علیها السّلام رفت، ولى مثل همیشه زیاد آنجا نماند و بلافاصله ناخرسندانه از خانه زهرا علیها السّلام بیرون آمد و روى به مسجد نهاد و بر فراز منبر قرار گرفت. فاطمه علیها السّلام که با این صحنه مواجه شد، پى برد که پدر از فراهم ساختن این وسائل ناراحت شده است. طولى نکشید آنچه را که تهیه کرده بود، بحضور پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرستاد و پیغام داد تا آنها را در راه خدا به مصرف برساند. پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از این رفتار دخترش خرسند گشت و سه مرتبه فرمود: پدرش فداى او باد، آنچه را باید انجام بدهد به سامان آورد! و اضافه کرد: دنیا براى محمد و آل محمد نیست. دنیا ارزشى ندارد و اگر دنیا در پیشگاه خداى تعالى از اعتبارى برخوردار بود و به قدر بال پشهاى ارزش داشت، خداوند متعال اجازه نمىداد حتى یک کافر هم جرعهاى از آب دنیا بیاشامد! سپس از منبر به زیر آمد و به خانه زهرا علیها السّلام رفت و بر او سلام کرد و از رفتار او ابراز خرسندى نمود.
(2) «ابن حجر» گوید: «احمد حنبل» در روایت خود افزوده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به «ثوبان» دستور داد تا آنها را به یکى از اصحاب بدهد تا به مصرف برساند و از سوى دیگر، دستور داد گردنبندى از عصب «1» و دو عدد دستبند از عاج براى حضرت زهرا علیها السّلام تهیه کند و فرمود: اینان خانواده و اهل بیت منند، دوست نمىدارم در زندگى دنیا از لذائذ آن استفاده کنند.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:47 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام در رحم مادر با حضرت خدیجه علیها السّلام سخن مىگفت و در هنگام ولادت، حضرت حوا و آسیه و کلثوم و مریم به حضرت خدیجه علیها السّلام کمک مىکردند و فاطمه علیها السّلام هنگام ولادت سر بر سجده نهاد
منبع :
(2) [ذخائر العقبى ص 44] گفته است: «ملّا» در «سیره» مىنویسد: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «جبرئیل» سیبى از بهشت براى من آورد و من آن را خوردم، آنگاه با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه آبستن گردید. خدیجه علیها السّلام در هنگام حاملگى به من مىگفت: از این فرزندى که در رحم دارم احساس هیچ ناراحتى نمىکنم و هنگامى که شما از نزد من مىروید، جنینى که در رحم دارم با من سخن مىگوید! و لحظهاى که وضع حملش فرارسید، پیامى به زنان قریش داد تا بیایند و او را در چنین حالى که زنان دچار آن مىشوند کمک نمایند. زنان قریش به کمکش نشتافتند و گفتند: با تو رفت و آمد نمىکنیم چرا که (تو نصیحت ما را نادیده گرفتى و) همسر محمد شدى! در این حال که خدیجه تنها مانده و از کمک
آنها ناامید شده بود، چهار زن با جمال و نورانى که قابل توصیف نبودند، وارد شدند و خود را به حضرت خدیجه علیها السّلام معرفى کردند. یکى از آنها گفت: من، مادرت «حوّا» هستم؛ و دیگرى گفت: من، «آسیه بنت مزاحم» هستم؛ سومى گفت:
من، «کلثوم» خواهر موسى هستم؛ چهارمى گفت: من «مریم» دختر «عمران»، مادر «عیسى» هستم. اینک ما آمدهایم تو را یارى نمائیم و ناراحتىهاى زایمان را از تو بکاهیم. «خدیجه» گفته است: پس فاطمه متولد شد و بلافاصله روى زمین قرار گرفت و جبین به سجده گذاشت و انگشت مبارکش را بالا برد!
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج4،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:43 صبح موضوع فاطمه زهرا(س) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
فواد جراق مسیحی هرگاه دشواری های زندگی به من روی می آورند ،چون بخواهم از رنج روزگار آسوده شوم،به آستان علی پناه می برم ....وافرادی چون "جبران خلیل جبران"و"ایلیا پاولویچ پطروشفسکی"و"پروفسور هانری کربن" و"میخائیل نعیمه"وتعدادی از افراد بزرگ در رشته های مختلف در باب امام علی(ع) سخنانی گفته اند. مادام دیالافوا ـ سیاح فرانسوی ـ گوید : « احترام علی ( علیه السلام ) در نزد شیعه به منتهی درجه است ، و حقاً هم باید این طور باشد ؛ زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری ها که برای پیشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضایل ، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود ، و نسلی پاک و مقدس هم از خود باقی گذارد . فرزندانش نیز از اوپیروی کردند ، و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) کسی است که همه ی بت هایی را که اعراب ، شریک خدای یگانه می پنداشتند شکست ، و وحدت و یگانه پرستی را تبلیغ کرد . علی کسی است که تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علی ( علیه السلام ) کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود . « مادام دیالافوای مسیحی » در ادامه ی این بحث ، خطاب به خود چنین می گوید : مادام دیالافوا ـ سیاح فرانسوی ـ گوید : « احترام علی ( علیه السلام ) در نزد شیعه به منتهی درجه است ، و حقاً هم باید این طور باشد ؛ زیرا این مرد بزرگ علاوه بر جنگ ها و فداکاری ها که برای پیشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضایل ، عدالت و صفات نیک بی نظیر بود ، و نسلی پاک و مقدس هم از خود باقی گذارد . فرزندانش نیز از اوپیروی کردند ، و برای پیشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند . امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) کسی است که همه ی بت هایی را که اعراب ، شریک خدای یگانه می پنداشتند شکست ، و وحدت و یگانه پرستی را تبلیغ کرد . علی کسی است که تمام اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود . علی ( علیه السلام ) کسی است که تهدید و نویدش قطعی بود . « مادام دیالافوای مسیحی » در ادامه ی این بحث ، خطاب به خود چنین می گوید : ژنرال سرپرسی سایکس ـ از مشاهیر خاورشناسان انگلیسی ـ می گوید : « او [ علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) ] از میان خلفا به شرافت و بزرگواری نفس مشهور ، و به غایت مراقب حال زیردستان خود بود . القائات فرستاده ها و نماینده ها در او تأثیری نداشت . به هدیه های آنان ترتیب اثر نمی داد ، با حریف مکار و غدار خود معاویه ابداً طرف نسبت نبود که برای رسیدن به مقصودی که داشت سخت ترین جنایات را مرتکب شده و رذل ترین وسایل را برای پیشرفت خودش بر می انگیخت . دقت و مراقبت های خیلی سخت او [ علی ( علیه السلام ) ] در امانت و دیانت باعث شده بود که اعراب حریص که تمام امپراطوری را غارت کرده بودند از وی ناراضی باشند . لیکن صداقت ، صحت عمل ، دوستی کامل ، ریاضت ، عبادت از روی صدق ، خلوص یا تجرد، وارستگی ، آداب و خصایل محموده ی قابل توجهی که در او وجود داشت حقیقتاً صورت قابل ستایشی به وی داده بود . این که اهالی ایران در او مقام ولایت قایل شده و او را به اصطلاح سرپرست حقیقی و مربی الهی می دانند واقعاً این قاعده قابل تحسین و شایان بسی تمجید است . اگر چه مقام و مرتبه ی او خیلی بالاتر از این ها است » . (2) جانین ـ شاعر آلمانی ـ گوید : « علی ( علیه السلام ) را جز آن که دوست بداریم و شیفته او باشیم چاره ای نداریم ؛ زیرا جوان شریف و بزرگواری بود ، وجدان پاکی داشت که از مهربانی و نیکی لبریز بود ، و قلبش مملو از یاری و فداکاری بود ، و از شیر شرزه شجاع تر بود ، ولی شجاعتی ممزوج با رقت ، لطف ، دلسوزی ، مهر و عاطفه » . (3) پروفسور استانسیلاس ـ گوریارد ـ فرانسوی ـ گوید : « معاویه از بسیاری جهات برخلاف قواعد اسلام رفتار کرده است ، چنان که با علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) که پس از پیغمبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) بزرگ ترین ، شجاع ترین ، پرهیزگارترین ، فاضل ترین ، و خطیب ترین افراد عرب به شمار می رفت ، در افتاد » . (4) جرجی زیدان ـ نویسنده و دانشمند مسیحی عرب ـ گوید : « معاویه و دوستانش برای پیشرفت مقاصد فردی خود از هیچ جنایتی دریغ نداشتند ، اما علی ( علیه السلام ) و همراهان او ، هیچ گاه از راه راست ، و دفاع از حق و شرافت ، تخطی و تجاوز نمی کردند ... » . (5) جرجی زیدان : « اگر بگویم مسیح از علی ( علیه السلام ) بالاتر است عقلم اجازه نمی دهد ، و اگر بگویم علی ( علیه السلام ) از مسیح بالاتر است دینم اجازه نمی دهد » . (5) بارون کاردایفو ـ دانشمند فرانسوی ـ گوید : « علی ( علیه السلام ) مولود حوادث نبود ، بلکه حوادث را او به وجود آورده بود ؛ اعمال او مخلوق فکر و عاطفه و مخیله ی خود اوست ؛ پهلوانی بود در عین دلیری دلسوز و رقیق القلب ، و شهسواری بود که هنگام رزم آزمایی ، زاهد از دنیا گذشته بود . به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت ، و در حقیقت جان خود را فدا نمود . روحی بسیار عمیق داشت که ریشه ی آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی او را فرا گرفته بود » . (6) ایلیا پاولویچ ـ پطروشفسکی مورخ و خاور شناس روسی ـ گوید : « علی ( علیه السلام ) ، پرورده ی محمد ( صلی الله علیه و آله ) عمیقاً به وی در امر اسلام وفادار بود . علی ( علیه السلام ) تا سر حد شور و عشق پای بند دین ، صادق و راستگو بود . در امور اخلاقی بسیار خرده گیر بود . هم سلحشور بود و هم شاعر ، و همه ی صفات لازمه ی اولیاء الله در وجودش جمع بود ... » . (7) بارون کارادوو ـ مورخ و محقق فرانسوی ـ گوید : « علی ( علیه السلام ) آن شجاع هبی همتا و قهرمان یکه تازی بودکه پهلو به پهلوی پیامبر می جنگید. و به اعمال برگزیده و معجزه آسایی قیام نمود ؛ در معرکه ی بدر ، بیست ساله بود که با یک ضرب دست ، یکه سوار قریش را دو نیم کرد؛ در احد شمشیر پیامبر ( ذوالفقار ) را به دست گرفت و بر سرها ، خود ( کلاهخود ) می شکافت و بر تن ها جوشن می درید ، و در یورش بر قلعه های یهود خیبر ، با یک دست دروازه سنگین آهنین را از جای کند ، و آن را بالای سر خود سپر ساخت . و اما پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) ، او را بسیار دوست می داشت و به او بسی وثوق داشت . روزی به سوی علی ( علیه السلام ) اشاره کرد و گفت : « من کنت مولاه فعلی مولاه » . (8) جرج جرداق ـ نویسنده ی مسیحی عرب ـ می گوید : « علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) ـ در منبر ، با آرامش خاطر و اعتماد کامل به خویشتن و سخن عادلانه ی خود ، می ایستاد و سخن می گفت : او بسیار زیرک و سریع الادراک بود . و راز دل مردم ، هو س ها و خواست های درونی آنان را به خوبی می دانست . دلی داشت مالامال از مهر ، آزادی ، انسانیت و فضیلت ، ... علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) با راستی و راست گویی در زندگی شناخته شد و امتیاز یافت » . (9) جرج جرداق در جای دگر کتابش می نویسد : « در نظر من ، فرزند ابوطالب ( علیه السلام ) نخستین مرد عرب بود که با روح کلی ، یار و همنشین بود ؛ علی ( علیه السلام ) شهید عظمت خود شد ؛ او در حالی جان سپرد که نماز را در میان دو لب داشت ، او با دلی سرشار از عشق خدا در گذشت . تازیان ( عرب ها ) قدر و مقام راستین وی را نشناختند تا آن که از همسایگان پارسی آنان مردمانی برخاستند که گوهر و سنگریزه را به خوبی از یکدیگر باز شناختند » . (11) جرج جرداق مسیحی در بحث « بردگی » نظر علی ( علیه السلام ) و عمر بن خطاب را مقایسه نموده ، می گوید : جرج جرداق کلام رسایی درباره عدالت امام علی ( علیه السلام ) دارد : « قتل فی محرابه لعدالته » علی ( علیه السلام ) به خاطر عدالت خویش در محراب نمازش کشته شد » . (13) جرج جرداق : « آب های عالم ؛ آب حوض ، آب استخر ، آب دریاچه و آب اقیانوس قابلیت تلاطم را دارد ، ولی چیزی که متلاطم نشد ، دریای وجود علی ( علیه السلام ) بود که هیچ کس و هیچ چیزی نتوانست آن را متلاطم کند » . (14) میخائیل نعمیه ـ نویسنده صاحب نظر و متفکر مسیحی عرب ـ می گوید : « قدرت نمایی و قهرمانی امام علی ( علیه السلام ) تنها در حدود میدان های جنگ نبود ، قهرمانی بود در صفای بصیرت ، و طهارت وجدان ، و سحر بیان ، و حرارت ایمان ، و عمق روح انسانیت ، و بلندی همت ، و نرمی طبیعت ، و یاری محروم و رهایی مظلوم از چنگال متجاوز و ظالم ، و فروتنی برای حق به هر صورت و مظهری که حق برایش تجلی نماید ، این نیروی قهرمانی همیشه محرک و انگیزنده است گر چه روزگارها از آن بگذرد ... نویسیان ـ دانشمند مسیحی ـ می گوید : « اگر امام علی ( علیه السلام ) این خطیب با عظمت و این گوینده ی زبر دست ، امروز در همین عصر ، بر منبر کوفه می نشست ، شما می دیدید که مسجد کوفه با آن همه وسعت ، از مردم مغرب زمین و دانشمندان جهان برای استفاده از دریای خروشان علم علی ( علیه السلام ) موج می زد » . (23) واشنگتن ارونیک ـ محقق و نویسنده آمریکایی ـ می گوید : « علی ( علیه السلام ) از برجسته ترین خانواده های نژاد عرب ، یعنی قریش بود . او دارای سه خصلت بزرگ : شجاعت ، فصاحت ، و سخاوت بود . روح دلیر و شجاع او بود که او را شایسته عنوان ( شیرخدا ) نمود ، لقبی که پیغمبر ( صلی الله علیه و آله ) به او عطا فرمود» . (24) دکتر بولس سلامه ـ ادیب و حقوق دان بزرگ مسیحی ـ می گوید : « علی ( علیه السلام ) به مقامی رسیده است که یک دانشمند ، او را ستاره درخشان آسمان علم و ادب می بیند ، و یک نویسنده برجسته ، از شیوه نگارش او پیروی می کند ، و یک فقیه ، همیشه بر تحقیقات و ابتکارات او تکیه دارد . علی ( علیه السلام ) در قضاوت های خود استثنایی قایل نمی شد ، و به طور مساوی آنچه را که شایسته بود حکم می کرد ، و تفاوتی میان ارباب و بنده نمی گذاشت . علی ( علیه السلام ) همواره از وضع رقت بار یتیمان و فقیران بسیار متأثر و غمگین می شد » . (25) رودلف زیگر ـ محقق و نویسنده آلمانی ـ می گوید : « در صدر اسلام علی ابن ابی طالب ( علیه السلام ) ، یکی از دانشمندان بی نظیر اسلام بود . علی ( علیه السلام ) در کشورهای دیگر به خصوص در ایران به خوبی شناخته می شد در حالی که مردی جوان به شمار می آمد ، و کمتر اتفاق می افتاد که یک دانشمند جوان بتواند در خارج از زادگاه خویش معروفیت و احترام پیدا کند » . (26) ویل دورانت ـ خاورشناس مشهور انگلیسی ـ می گوید : « علی ( علیه السلام ) در جوانی ، نمونه کامل تواضع ، تقوا ، نشاط و اخلاص ، در راه دین است . خوش منظر و نیکو خصال ، و پر اندیشه و درست پیمان بود » . (27) لامنس ـ خاورشناس معروف بلژیکی ـ می گوید : « برای علی ( علیه السلام ) این بس است که تمام اخبار و معارف اسلامی ، از او سرچشمه می گیرد ، او حافظه و نیروی شگفت انگیزی داشته است . همه علما و دانشمندان ، اخبار و احادیث خود را برای وثوق و اعتبار به او می رسانند . علمای اسلام از مخالف و موافق ، از دوست و دشمن ، مفتخرند که گفتار خود را به علی ( علیه السلام ) مستند کنند ؛ چه گفتار او حجیت قطعی داشت و او دروازه ی شهر علم بود ، و با روح کلی پیوستگی کامل داشت » . (28) رینولدالین نیکلسون ـ محقق و خاورشناس معروف انگلیسی ـ می گوید : « علی ( علیه السلام ) برجستگی ها و فضایل بسیار داشت . او هوشیار ، دور اندیش ، شجاع ، صاحب رای ، حلیم ، وفادار و شریف بود » . (29) بوالفرج اهرون مشهور به ابن العبری ـ مورخ و دانشمند مسیحی ـ می گوید : « علی ( علیه السلام ) بود که در عصر خلفا ، خلأ ناشی از فقدان حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) را جبران نمود . او مبارزات عقیدتی را ، پس از پیغمبر ( صلی الله علیه و آله ) بر عهده داشت . احتجاجات و مناظرات آن حضرت ، در تاریخ گواه این مدعی است . پی نوشت : 1. اسد علیزاده ، اکبر ، امام علی علیه السلام از نگاه اندیشمندان غیر شیعه ، ص 100 -101 .
چشمان من ! گریه کنید و اشک های خود را با آه و ناله ی من مخلوط نمایید ! و برای اولاد پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) که مظلومانه شهید شدند ، عزاداری کنید » .
چشمان من ! گریه کنید و اشک های خود را با آه و ناله ی من مخلوط نمایید ! و برای اولاد پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) که مظلومانه شهید شدند ، عزاداری کنید » . (1)
« واقعاً سزاوار است که در جهان امروز ، آتش افروزان جنگ ، عوامل و مسببان بدبختی های ملت ها و افراد ، به سخنان و کمک قهرمان اندیشه ی عربی ، بزرگ مرد وجدان انسانی علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) گوش فرا دهند و آن ها را حفظ کنند و در مقابل گوینده ی بزرگ آن سخنان ، سر تعظیم فرود آوردند .» (10)
« عمر گفت : مردم را چرا به بندگی گرفتید ؟ و در حال که مادرانشان آنان را آزاده زاده اند . این گفتار متوجه اربابان است و جز نصیحتی بیش نیست . ولی علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) بردگان را بیدار می کرد و می فرمود :
« بنده ی دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است » بلندی اندیشه را بنگر » . (12)
جرج جرداق : « علی بن ابی طالب ، در خرد ، یگانه بود ، او قطب اسلام و سرچشمه ی معارف و علوم عرب بود ، هیچ دانشی در عرب وجود ندارد ، مگر آن که اساسش را علی علیه السلام پایه گذاری کرده ، یا در وضع آن ، سهیم و شریک بوده است » . (15)
جرج جرادق : « ای دنیا چه می شود اگر تمام نیروهای خود را فشرده سازی ، و در هر زمان مردی چون علی را ، با خرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بیاوری . اگر چه علی ( علیه السلام ) چون امویان بر مردم حکومت نکرد و رسالتش برای چنان حکومتی نبود ، اما حکومت بر دل های مردم پاک سیرت را از دست نداد . ویژگی هایی که او به عنوان یک انسان نمونه و والا داشت ، این شایستگی را به وی داد که بر دل ها سلطنت کند » . (16)
جرج جرداق ـ ادیب و نویسنده مشهور لبنانی ـ گوید : « علاقه علی ( علیه السلام ) نسبت به مردم ، و محبت و دوستی مردم نسبت به علی ( علیه السلام ) ، گواه آن است که بزرگوار حقیقی ، کسی است که دوستدار نیکی باشد و در راه آن شهید شود ، علی ( علیه السلام ) همان شهید بزرگوار است » . (17)
جرج جرداق : « آری علی ( علیه السلام ) در گذرگاه تاریخ به عنوان امام حق و نیکی ، همانند کوهی استوار قرار گرفته ، به گونه ای که حوادث کوبنده و بادهای سخت ، آن را متزلزل نمی کند . آنان که با علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) دشمنی می کردند هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه ساختند و سرانجام سربه زیر خاک فرو بردند و خاموش شدند و از آن ها نام و نشانی ، جز لعن و نفرین اسنان های آگاه باقی نماند .
وجدان پاک انسان ها ، آن ها را از بین رفته و ذلیل می شمارد ، اگر گناه و زشتی و تبه کاری ، در پیشگاه وجدان انسان ، ارزش داشته باشد آن ها هم ارزشی دارند » . (18)
جرج جرداق : « علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) شعله های فروزان در دل ها ، و حرارتی نیرو بخش در جان ها ، و منطقی شفابخش در عقل ها است . او مستند شناخته و معتقد است که پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) اسلام وصیت کرده ، و حتی از صحابه ، قلم و دوات خواسته که حضرت علی ( علیه السلام ) را به جانشینی خود کتباً منصوب کند . ولتر از اجرا نشدن این وضعیت متأسف است و می گوید : آخرین اراده ی پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و اله ) اجرا نشد»، زیرا او علی ( علیه السلام ) را به جانشینی خود منصوب کرده بود ، و حال آن که پس از مرگش ، عده ای ابوبکر را برگزیدند » . (19)
شبلی شمیل ـ از پیشتازان مکتب مادیگری ـ می گوید : « امام علی ابن ابی طالب ( علیه السلام ) بزرگ بزرگان ، یگانه نسخه ای است که نه شرق و نه غرب ، نه در گذشته و نه در امروز صورتی مطابق این نسخه ندیده است » . (20)
جبران خلیل جبران ـ یکی از بزرگترین نویسندگان و متفکران مسیحی عرب ـ می گوید : « من معتقدم که فرزند ابوطالب نخستین عرب بود که با روح کلی ، رابطه برقرار کرد . او نخستین شخصیت از عرب بود که لبانش نغمه ی روح کلی را در گوش مردمی طنین انداز نمود که پیش از او نشنیده بودند ... او از این دنیا رخت بر بست در حالی که رسالت خود را به جهانیان نرسانیده بود . او چشم از این دنیا پوشید مانند پیامبرانی که در جوامعی مبعوث می شدند که گنجایش آن پیامبران را نداشتند ، و به مردمی وارد می شدند که شایسته ی آن پیامبران نبودند ، و در زمانی ظهور می کردند که زمان آنان نبود . خدا را در این کار حکمتی است که خود داناتر است » . (21)
کارلایل ـ فیلسوف بزرگ انگلیسی ـ می گوید : « ما را نمی رسد جز آن که علی ( علیه السلام ) را دوست بداریم و به او عشق بورزیم ، چه او جوان مردی است بس عالی قدر و بزرگ نفس ، از سرچشمه ی وجدانش خیر و نیکی می جوشید ، از دلش شعله های شور و حماسه زبانه می زد ، شجاع تر از شیر ژیان بود ولی شجاعتی ممزوج با لطف ورحمت و عواطف رقیق و رافت ... در کوفه کشته شد ، شدت عدلش موجب این جنایت گردید ، چنانکه هر کس را ماند خود عادل می دید ، پیش از مرگش درباره ی قاتل خود گفت : و اگر زنده ماندم خودم نمی دانم [ با ضارب چه کار کنم ] و اگر در گذشتم کار به دست شما است ، اگر خواستید قصاص نمایید در برابر یک ضربت تنها زنید ، اگر در گذرید به تقوا نزدیک تر است . (22)
وجود مقدس حضرتش ، در کنار خلفا ،خلأیی را که از فقدان مقام والای نبوی حاصل شده بود ، پر می کرد و کتاب های شیعه و سنی ، سرشار است از این گونه مسایل ، و نمونه بارزش سخن عمر : « لولا علی لهلک عمر» است ؛ که حداقل هفتاد بار آن ، در تاریخ ضبط گردیده است » . (30)
2. همان ، ص 101 - 102 .
3. سراج ، محمد ابراهیم ، امام علی علیه السلام خورشید بی غروب ، ص 324 .
4. همان .
5. همان ، ص 325 .
6. کریم خانی ، صمدانی ، علی علیه السلام فرانسوی ادیان ، ص 16 .
7. سراج ، محمد ابراهیم ، امام علی علیه السلام خورشید بی غروب ، ص 325 .
8. همان ، ص 331 .
9. همان ، ص 333 .
10. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه ی هادی خسرو شاهی ، ج 4 ، ص 468 .
11. همان ، ص 467 .
12. جرج جرداق ، الأمام علی علیه السلام صوت العداله الأنسانیه ، ج 5 ، ص 1222.
13. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه ی هادی خسرو شاهی ، ج 1 ، ص 227 .
14. مظاهری ، حسین ، چهارده معصوم ، ص 49.
15.همان ، ص 52 .
16.جرج جرداق ، الأمام علی علیه السلام صوت العداله الأنسانیه ، ج 1 ، ص 103 .
17. رهبر ، محمد تقی ، علی علیه السلام ابر مرد مظلوم ، ص 292 .
18. جرج جرداق ، امام علی علیه السلام صدای عدالت انسانی ، ترجمه هادی خسرو شاهی ، ج 6 ، ص 716 .
19. همان ، ص 716 - 717 .
20. جمعی از دبیران ، داستان غدیر ، ص 293 .
21. جعفری ، محمد تقی ، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، ج 1 ، ص 171 .
22. عبدالفتاح عبد المقصود ، الأمام علی بن ابی طالب علیه السلام ، ج 1 ، مقدمه ، ترجمه ی سید محمد مهدی جعفری ، ص سیزده .
23. همان ، ص پانزده .
24. رضایی ، عبدالرحمن ، در آستانه آفتاب ، ص 39 .
25. کریم خانی ، صمدانی ، علی علیه السلام فراسوی ادیان ، ص 15 .
26. همان ، ص 20 .
27. همان ، ص 23 .
28. همان ، ص 24 .
29. همان ، ص 25 .
30.همان ، ص 27 .
31. همان ، ص 33 .
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 10:25 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت