نسل هر پیغمبرى در پشت خود اوست و نسل پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در پشت على علیه السّلام است
(2) [تاریخ بغداد خطیب بغدادى 1/ 316] به سند خود که به «منصور عباسى» و از او به «عبد اللّه بن عباس» منتهى مىشود، نقل کرده است که من و پدرم «عبّاس بن عبد المطّلب» در حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب بودیم، در این هنگام حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام وارد شد و سلام داد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پاسخ گفت و از آمدن على علیه السّلام خوشحال شد و از جاى برخاست و على علیه السّلام را در آغوش گرفت و میان دو دیدگانش را بوسید و او را طرف راست خود نشانید. «عباس» که ناظر جریان بود به عرض رسانید: یا رسول الله! آیا این شخص (على علیه السّلام) را دوست مىدارى؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود: اى عموى رسول اللّه! به خدا سوگند! حضرت پروردگار او را از من بهتر دوست مىدارد. در همین رابطه است که نسل هر پیغمبرى از پشت خود اوست و نسل من در پشت این شخص (على علیه السّلام) است .
مؤلف گوید: این حدیث را «محب طبرى» در [الریاض النضرة 2/ 168] نقل کرده و مىگوید: حدیث مزبور را «ابو الخیر حاکمى» هم نقل کرده است و در صفحه 213 اظهار مىدارد که «ابو الخیر قزوینى» هم آنرا روایت کرده است و «ابن حجر» در [صواعق ص 93] روایت کرده و مىگوید: حدیث مزبور را «ابو الخیر حاکمى» و مؤلف «کنوز المطالب فى بنى ابى طالب» آورده است و مؤلف «کنوز المطالب» در ضمن روایتش آورده است، آنگاه که روز جزا فرا مىرسد، مردم را به نام مادرشان مىخوانند تا حفظ آبروئى براى آنان باشد، مگر على علیه السّلام و نسل او را که به نام پدرهایشان دعوت مىکنند؛ زیرا شکى در نسب پاک ایشان نمىباشد .
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 172] از «جابر بن عبد اللّه» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى که خداى تعالى نسل هر پیغمبرى را در صلب خود آن پیغمبر قرار داده است و نسل مرا در صلب على بن ابیطالب علیه السّلام مقرّر داشته است .
«طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است.
(2) [کنز العمال 6/ 152] و «مناوى» در [متن فیض القدیر 2/ 223] و «ابن حجر» در [صواعق ص 74] گفتهاند که «طبرانى» از «جابر» و «خطیب» از «ابن عباس» روایت کردهاند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: همانا خداى تعالى نسل هر پیغمبرى را در صلب خود او قرار داده است و ذرّیه مرا در صلب على بن ابیطالب علیه السّلام مقرر داشته است
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:58 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
دیدار على علیه السّلام و یاد کردن از ایشان عبادت است
(2) [مستدرک حاکم 3/ 141] به سند خود، از «ابو سعید خدرى» از «عمران بن حصین» روایت دارد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دیدار على علیه السّلام عبادت و بندگى حق تعالى است .
«حاکم» گفته است: این حدیث صحیح است و گواه بر صحت آن، روایت صحیح «عبد الله بن مسعود» است .
(3) [همان کتاب] به دو سند، از «عبد الله بن مسعود» روایت کرده است که یکى از آن دو، در [3/ 141] و دیگرى در [3/ 142] از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده است که فرمود: نگاه کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
مؤلف گوید: همین حدیث را «ابو نعیم» در [حلیة 5/ 58] و «هیثمى» باز در [مجمع 9/ 119] روایت کرده و اظهار مىدارد: این حدیث را «طبرانى» نقل کرده است و «محبّ طبرى» هم در [الریاض النضرة 2/ 219] نقل کرده مىگوید :
«ابو الحسن» این حدیث را روایت کرده است. پس از این مىگوید: مانند این
حدیث هم از «عمرو عاص» روایت شده و «بخترى» هم روایت کرده است .
(1) [حلیة الاولیاء ابو نعیم 2/ 182] به سند خود، از «عروة» از «عایشه» روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
(2) [تاریخ بغداد 2/ 51] به سند خود، از «ابو هریره» روایت کرده است که گفت: همواره متوجه بودم که «معاذ بن جبل» به حضرت على علیه السّلام نگاه مىکند؛ در یکى از اوقات، از او پرسیدم: سبب چیست که همواره به على بن ابیطالب علیه السّلام مىنگرى و چنان نگاهش مىکنى که گویا او را ندیدهاى؟ «معاذ» گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم مىفرمود: نظر کردن به رخسار على، عبادت است .
(3) [کنز العمال 6/ 152] و «مناوى» در متن [فیض القدیر 6/ 299] گفتهاند :
نگاه به رخسار على علیه السّلام، عبادت است. و گفتهاند که این حدیث را «طبرانى» و «حاکم» از «ابن مسعود» از «عمران بن حصین» روایت کردهاند. «مناوى» در «شرح فیض القدیر» مىنویسد: «زمخشرى» از «ابن اعرابى» نقل کرده است که هرگاه على علیه السّلام در جمع مردم ظاهر مىشد، مردم شگفت زده گشته و مىگفتند: «لا اله الّا اللّه»، چقدر رخسار این جوان درخشنده است، چقدر داناست، چقدر عالیمقام است، چقدر بردبار است و چقدر دلاور است!! دیدار او به پایهاى ارتقا یافته است که خود بخود انسان را به عبادت حق تعالى مىخواند! اى بس بر این نیکبختى که آدمى را در کنف خویش قرار مىدهد. «متّقى» این حدیث را بار دیگر در [کنز العمال 6/ 158] و «مناوى» در [کنوز الحقایق ص 155] روایت کردهاند و هر دو گفتهاند که «ابن عساکر» هم این حدیث را نقل کرده است .
(4) [هیثمى در مجمع 9/ 119] از «طلیق بن محمد» نقل مىکند که گفت :
«عمران بن حصین» را مشاهده کردم که تیز بینانه به على علیه السّلام مىنگرد، یکى از اصحاب، علت اینگونه نگریستن به حضرت على علیه السّلام را جویا شد. او در پاسخ
گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که مىفرمود: نگاه به چهره مبارک على علیه السّلام عبادت است .
«طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است .
(1) [الاصابة ابن حجر 8/ قسم 1/ 183] حدیثى را به شرح ذیل از «عمرة» روایت کرده است که گفت: «معاذة غفارى» به من گفت: من همراز و انیس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه در سفرها با آن حضرت همسفر مىشدم و از سوى آن حضرت به عیادت بیماران مىرفتم و جراحت زخم یافتگان را مداوا مىکردم. در یکى از روزها، به دیدار پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله که در خانه «عایشه» بود، رفتم و در این هنگام، على علیه السّلام در خارج از خانه حضور داشت. از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم خطاب به «عایشه»، فرمود: این مرد (على بن ابیطالب علیه السّلام) از بهترین مردانى است که آنها را دوست مىدارم و از گرامىترین افرادى است که آنها را گرامى مىدارم. اینک اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاه او را گرامى بدار .
(2) «ابن حجر» پس از نقل حدیث، گفته است: در این حدیث آمده است: و نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
(3) مؤلف گوید: «محبّ طبرى» حدیث مزبور را از آغاز تا انجام و بطور کامل، در [ریاض النضرة 2/ 219] از «معاذه غفارى» نقل کرده است که گفت: من انیس و همراز با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه با آن حضرت در سفرها هم رکاب مىشدم و به دستور ایشان به عیادت بیماران مىرفتم و جراحت یافتگان را مداوا مىکردم. در یکى از روزها، عازم ملاقات رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم. در این هنگام حضرت پیغمبر بزرگوار صلّى اللّه علیه و آله در خانه «عایشه» تشریف فرما بود و على علیه السّلام در بیرون خانه ایستاده بود. از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که خطاب به «عایشه»، فرمود: این بزرگوار (على علیه السّلام) از بهترین مردان و از گرامىترین افرادى است که آنها را دوست و گرامى مىدارم. اینک، اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاهش را گرامى بدار .
«معاذة» مىگوید: در ماجرایى که میان او و حضرت على علیه السّلام در بصره رخ داد و سرانجام، «عایشه» به مدینه بازگشت، به دیدار «عایشه» رفتم و به او گفتم: اى مادر مؤمنان! امروز دل تو در مورد على علیه السّلام پس از آنچه که از نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده بودى که در حق على علیه السّلام به تو چنین و چنان گفت، چگونه است؟ «عایشه» در پاسخ گفت: چگونه دلم خواهان مردى نباشد که هر گاه على علیه السّلام بر ما وارد مىشد و پدرم در خانه ما بود، از نظر کردن به چهره مبارک على علیه السّلام احساس ملالت و خستگى نمىنمود و هنگامى که به او مىگفتم: اى پدر! مىبینم که پیوسته به رخسار على علیه السّلام مىنگرى! وى در پاسخ مىگفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است. «خجندى» هم این حدیث را نقل کرده است.
(1) [الریاض النضرة 2/ 219] از «عایشه» نقل کرده است که گفت: مىدیدم پدرم، «ابو بکر»، همواره به چهره على علیه السّلام مىنگرد، به او گفتم: اى پدر! چرا همواره به چهره على علیه السّلام مىنگرى؟ گفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است.
«ابن سمّان» این حدیث را در «الموافقه» آورده است.
(2) [همان کتاب 2/ 219] از «جابر» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به على علیه السّلام، فرمود: یا على! «عمران بن حصین» بیمار است، از او عیادتى بکن. حضرت على علیه السّلام باتفاق «معاذ» و «ابو هریره» به عیادت او رفتند. به مجردیکه عیادت کنندگان هر یک در جاى خویش قرار گرفتند، «عمران» با دقت هر چه تمامتر و با کمال تیزبینى به على علیه السّلام نگاه مىکرد. «معاذ» از وى پرسید: چرا به این شدت به على علیه السّلام مىنگرى؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود:
نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است. «معاذ» گفت: من هم همین سخن را از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدهام.
«ابن ابى فرات» این حدیث را روایت کرده است.
(1) [همان کتاب 2/ 220] از یکى از فرزندان حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام روایت است که به «عمران بن حصین» که تیزبینانه و با دقت نظر به على علیه السّلام نگاه مىکرد، گفت: علّت این نگاه مداوم تو به على علیه السّلام، چیست؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است.
«ابو الخیر حاکمى» این حدیث را نقل کرده است.
(2) [متن فیض القدیر مناوى 3/ 565] روایت است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. این حدیث را «دیلمى» در «فردوس» از «عایشه» نقل کرده است.
مؤلف گوید: «متّقى» هم در [کنز العمال 6/ 152] نقل کرده و اظهار مىدارد که حدیث مورد نظر را «دیلمى» در «الفردوس» از «عایشه» روایت کرده است.
(3) [کنوز الحقایق مناوى ص 73] روایت کرده است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. و گفته است که این حدیث را «خلیلى» هم روایت نموده است.
(4) [صواعق محرقه ابن حجر ص 74] «دیلمى» به سند خود، از «عایشه» از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین برادرانم، على علیه السّلام و بهترین عموهایم، «حمزة» است. و یاد على علیه السّلام، عبادت است.
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:50 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
على علیه السّلام همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم همراز و همراه با حضرت على علیه السّلام است
(2) [مستدرک حاکم 3/ 124] به سند خود، از «ابو سعید تیمى» از «ابو ثابت»، آزاد شده «ابوذر»، روایت کرده است که گفت: در روز جمل، زمانیکه چشمم به «عایشه» افتاد که ایستاده است، پارهاى از خیالات که در دل دیگران خلجان مىکند، در دل من پدید آمد و به همین حال بودم تا هنگامى که نماز ظهر فرا رسید و خداى تعالى پرده پندار را از برابر دیدگانم برطرف ساخت و سرانجام به پشتیبانى از حضرت على علیه السّلام با دشمنان او نبرد کردم. پس از پایان جنگ به مدینه بازگشتم. و به خانه «امّ سلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراکى و آشامیدنى به خانه تو نیامدهام. من آزاده شده «ابوذر» هستم .
«ام سلمه» به من خوش آمد گفت و من حکایت حال خود را در روز جمل بازگو کردم. «ام سلمه» گفت: آنگاه کجا بودى که دلها بسوى پروازگاه خود بودند؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز کردم که خداى تعالى پرده پندار را از چشم دل من
برطرف کرد و در هنگام زوال شمس، در حقیقت به روى من گشوده و در راه حقیقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد کردم. «ام سلمه» از شنیدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرین گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که فرمود: على همراز و همراه با قرآن است و قرآن هم، همراه و همراز با على علیه السّلام است. هیچگاه على علیه السّلام از قرآن و قرآن از على علیه السّلام مفارقت نمىکنند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند .
«حاکم» اظهار داشته است که حدیث مزبور از احادیث صحیح است و راوى حدیث «ابو سعید تیمى» که همان «عقیصا» است، مردى مورد وثوق و اطمینان بوده است. «1» مؤلف گوید: حدیث مزبور را «مناوى» هم در متن [فیض القدیر 4/ 356] و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 153] نقل کردهاند و هر دو تن بطور اختصار به ذکر آن پرداختهاند و گفتهاند که از «طبرانى» در کتاب «الاوسط» روایت شده است .
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 134] از «امّ سلمه» روایت کرده است که گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: على با قرآن است و قرآن با على است. این دو از یکدیگر جدا نمىشوند، مگر اینکه در روز قیامت در کنار حوض کوثر مرا دریابند .
«هیثمى» گفته است: این حدیث را «طبرانى» در «الصغیر» و «الاوسط» روایت نموده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 74] و «شبلنجى» هم در [نور الابصار ص 72] به ذکر این حدیث پرداختهاند و هر دو تن ابراز داشتهاند: این حدیث را «طبرانى» در «الاوسط» آورده است.
(1) [الصواعق المحرقة ص 75] در روایتى آمده است: هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آخرین روزهاى زندگى خویش را سپرى مىکرد، خطاب به مردم فرمود:
اى مردم! نزدیک است که به زودى زود دار فانى را وداع گویم. اینک سخنى با شما دارم که جاى هر گونه پوزش را از بین مىبرد: آگاه باشید! من کتاب پروردگار- عزّ و جلّ- و عترتم را که اهل بیت منند، در میان شما باقى مىگذارم. آنگاه دست على علیه السّلام را بالا گرفت و فرمود: این بزرگوار که على علیه السّلام است، همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم، همراز و همراه با اوست. و جدائى میان این دو نیست تا اینکه در کنار حوض کوثر مرا دریابند. آن روز که فرا مىرسد از شما مىپرسم که با آنان چه کردید و چگونه مراعات حال ایشان را نمودید؟!
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:41 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
آیا این درست است که شکافی که در هنگام تولد امام علی علیه سلام در کعبه به وجود آمده هنوز نیز هست اگر این درست است پس در نقدی که درمورد فیلم مختار آمده گفته شده که عبدالله بن زبیر و بعد از آن حجاج کعبه را خراب ودوباره ساختند و چگونه این شکاف هنوز موجود است؟
در رابطه با این سوال باید به چند نکته توجه داشته باشید :
اولا در صحت این ماجرا که امیر المومنین علی علیه السلام در داخل خانه کعبه به دنیا آمده و خانه خدا به هنگام ورود مادر بزرگوارشان به مسجد الحرام شکاف برداشته و باز شده است هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و به این مطلب تمام علمای شیعه و اکثر علمای اهل سنت اذعان کرده اند. برای آگاهی بیشتر از اسناد این مطلب می توانید به کتاب فروغ ولایت، استاد جعفر سبحانى، ص 15 به بعد مراجعه نمائید. ما برای نمونه نام چند تن از علمای اهل سنت و نظرشان را بیان می کنیم:
حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب مستدرک مىگوید: «ولادت على(ع) در کعبه به طور تواتر به ما رسیده و کسى پیشاز او یا بعد از او در کعبه متولد نشده است)مستدرک، حاکم نیشابورى، ج 3، ص 483،دارالمعرفه، بیروت)،شبلنجى عالم بزرگ دیگر اهل سنت هم در کتاب نورالابصار از ابن صباغ نیز نقل مىکند که حضرتعلى(ع) در مکه داخل بیتالحرام متولد شد و آن گاه مىگوید: «وَ لَمْ یُولَد فِىالبَیتِ الحَرامِ قَبلَهُ أَحد سِواهُ»( نورالابصار، شبلنجى، ص 85، نشر دارالکتبالعلمیة، بیروت). شاه ولی الله دهلوی از علمای بزرگ دیگر اهل سنت(متوفای 1176هـ) می نویسد: و از مناقب وی (حضرت علی ) رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت . (إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه). سبط ابن جوزی نیز (متوفای 654هـ) می نویسد: روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف میکرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آورد .(سبط بن الجوزی الحنفی،تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م).
پس با وجود این تواتر روایات شکی در صحت این ماجرا باقی نمی ماند.
ثانیا: در مواردی که کعبه تخریب شد ، تمامی سنگ های کعبه خراب نشد بلکه قسمتی از آنها آسیب دید و هیچ گاه در تاریخ ، بعد از زمان رسول خدا (ص) تخریب کلی کعبه ذکر نشده است . همچنین طبق آنچه در تاریخ آمده است ، برای تعمیر کعبه از سنگ خود کعبه استفاده شده است .جالب اینجاست که در تاریخ ذکر شده که هرگاه کعبه تعمیر می شد باز این شکاف به حالت اولیه اش بر می گشته است.
ثالثا: یکی از علائم حقانیت اهل بیت به خصوص امیرالمومنین علی علیه السلام این است که هنوز هم از این بزرگواران معجزات و کرامات زیادی دیده می شود که هم سندی است بر حقانیت این بزرگواران و هم اتمام حجت است بر مردم این دوران که تنها مذهب حق، مذهب اهل بیت عصمت و طهارت می باشد. شکاف موجود در خانه خدا هم یکی از همان معجزات و کراماتی است که هنوز هم با وجود بازسازی های متعدد و تلاش عجیب وهابیون بر نابودی آن باز به قدرت الهی هنوز باقی مانده است و تلاش دشمنان اهل بیت برای نابودی آن تاثیری در آن نداشته است
شما دوست عزیز همچنین می توانید برای اطمینان بیشتر از افرادی که به مکه مشرف شده و این شکاف را دیده اند سوال بفرمایید.
به هر حال آیتها و نشانه های بسیاری از حقانیت اهل بیت وجود دارد که هرچند دشمنان اهل بیت تمام تلاششان را کرده اند تا این نشانه ها را نابود کنند ولی بعضی از آنها به خواست الهی باقی مانده تا هم سندی باشد برای ما برای مقابله با مخالفان و هم دلیلی باشد بر حقانیت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و تلاش دشمنان اهل بیت از زبیریان و حجاجها گرفته تا وهابیها هیچکدام نتوانسته مانع بقاء این رویداد بزرگ شود
عکس های شکاف کعبه
منبع:
سایت :http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=315 .
سایت:www.porseman.org قسمت پرسش وپاسخ
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/10/25 ساعت 7:23 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
بخشى از فضائل متفرقه اهل بیت علیهم السّلام
(2) [صواعق محرقه ابن حجر ص 13] از «امام احمد حنبل»، «محاملى»، «مخلص»، «ذهبى» و دیگران از «عایشه» نقل کردهاند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: در یکى از اوقات «جبرئیل» بر من نازل شد و گفت: مشرق و مغرب عالم را گشتم، مردى را برتر و والاتر از محمّد صلّى اللّه علیه و آله نیافتم؛ و خاور و باختر زمین را گشتم، پسران پدرى را عالى مقامتر از بنى هاشم نیافتم .
مؤلف گوید: «مناوى» این حدیث را در [متن فیض القدیر 4/ 499] آورده است و اظهار مىدارد که این حدیث را «حاکم» در «الکنى و الالقاب» و «ابن عساکر» از «عایشه» روایت کردهاند .
(1) [کنز العمال 6/ 218] ما اهل بیت از موقعیت ویژهاى برخورداریم که هیچ کسى را نمىتوان با ما مقایسه کرد .
«متّقى» گفته است که این حدیث را «دیلمى» از «انس» روایت کرده است و «مناوى» هم در [کنوز الحقایق ص 153] و «محبّ طبرى» در [ذخائر ص 17] نقل کرده و مىگوید: «ملا» هم در «سیره» به نقل آن پرداخته است و در [الریاض النضرة 2/ 208] نقل کرده است که مردى به «ابن عمر»، گفت: یا ابا عبد الرحمن! درباره على چه مىگویى؟ در پاسخ گفت: على علیه السّلام از اهل بیت است و کسى همتاى اهل بیت نیست !
(2) [حلیة الاولیاء ابو نعیم 7/ 201] به سند خود، از «بخترى» نقل کرده است که حضرت على علیه السّلام خطابهاى ایراد کرد- حدیث را ادامه داده است تا آنجا که گفت:- مردى از جاى خود برخاست و گفت: و تو یا امیر المؤمنین؟ در پاسخ فرمود: ما اهل بیتى هستیم که کسى را نمىتوان با ما قیاس کرد .
(1) [ذخائر العقبى محب طبرى ص 20] از «حمید بن عبد الله بن یزید» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: از خدا سپاسگزارم که حکمت اشیاء و پىبردن به حقایق آنها را در وجود ما اهل بیت نهاده است .
«محب طبرى» گوید: این حدیث را «امام احمد» در «مناقب» نقل کرده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 90] به نقل از «امام احمد» آورده است .
(2) [الاصابة 1/ قسم 1/ 144] گوید: «ابو الشیخ» در «تفسیر» اش از طریق «قیس بن براء» از «عبد الله بن بدر» از پدرش روایت کرده است که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که مىخواهد به خوبى بمیرد و از آنچه در اختیار دارد به خوبى بهرهمند گردد، مرا بهترین خلیفه اهل بیتم بداند و به خوبى از آنان نگهدارى و جانبدارى کند .
مؤلف گوید: «ابن حجر هیثمى» در [صواعق ص 111] این حدیث را نقل کرده و در آخر آن حدیث، چنین آورده است: کسى که مرا در اهل بیتم خلیفه نداند و آنها را جانشین من به حساب نیاورد، از عمرش بهرهاى نمىبرد و در روز قیامت در حالى بر من وارد مىشود که صورتش سیاه گردیده! «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 6/ 216]- با اضافات پیشین- نقل کرده است .
(3) [هیثمى در مجمع 9/ 163] از «ابن عمر» نقل کرده است که آخرین سخن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در حال احتضار این بود که مرا در اهل بیتم خلیفه بدانید و آنها را جانشین من بشمار آورید .
«طبرانى» این حدیث را در «الاوسط» نقل کرده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» نیز در [صواعق ص 90 و 136] نقل کرده است .
[ذخائر العقبى محب طبرى ص 18] از «عبد العزیز» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: توصیه مىکنم تا هر چه بهتر و بیشتر با اهل بیت من مدارا نمائید که هرگاه بر خلاف اراده من با آنها رفتار کردید، فرداى قیامت با شما مخاصمه خواهم کرد و اطمینان داشته باشید با کسى که با او دشمن باشم، با او دادخواهى و مرافعه خواهم کرد و با هر کسى مخاصمه کنم، جایگاه او دوزخ خواهد بود! «محب طبرى» گوید: این حدیث را «ابو سعد» و «ملا» در «سیره»، بیان کردهاند .
مؤلف گوید: حدیث مزبور را «ابن حجر» هم در [صواعق ص 90] متعرض است و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 103] ذکر کرده است
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 168] از «ابو سعید خدرى» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خداى را سه گونه حرمت است و کسى که آن سه حرمت را رعایت نماید، خداى تعالى امر دین و دنیاى او را محفوظ مىکند. و کسى که حق آن سه حرمت را رعایت ننماید، خداى تعالى هیچگونه امر مربوط به او را حفاظت نمىکند و آنها عبارتند از: 1- حرمت اسلام 2- حرمت من 3- حرمت رحم من .
«هیثمى» گفته که این حدیث را «طبرانى» در «الکبیر» و «الاوسط» متعرض شده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» این حدیث را در [صواعق ص 90] ذکر کرده و مىگوید: «طبرانى» و «ابو الشیخ» این حدیث را متعرضند .
(1) و «محب طبرى» در [ذخائر ص 19] و طریق دیگرى که منتهى به غیر از حضرت على علیه السّلام مىشود، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که کارهاى شایسته و خیر براى اهل بیت من انجام بدهد و اهل بیت من نتواند جبران کار خیر آن شخص را در دنیا بنماید، من در روز قیامت جبران کار او را خواهم کرد. این حدیث را «ابو سعد» روایت کرده است و «ملّا» به تبع از او طریق اوّل را مورد نظر قرار داده است .
(2) [همان کتاب 8/ 151 و 6/ 217] از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است :
چهار تیره مردماند که من در روز قیامت، آنان را شفاعت مىکنم: 1- کسى که ذرّیّه و بازماندگانم را گرامى بدارد؛ 2- کسى که نیازمندیهاى ایشان را بر آورده سازد؛ 3- کسى که بکوشد تا رفع گرفتارى و ناراحتى از ایشان بنماید؛ 4- کسى که ایشان را به دل و زبان دوست بدارد .
«متّقى» گوید: «دیلمى» هم این حدیث را نقل کرده است .
مؤلف گوید: «محب طبرى» هم در [ذخائر ص 18] این حدیث را نقل کرده است .
(1) [کنز العمال 7/ 214 و مناوى در متن فیض القدیر 4/ 176] اظهار داشتهاند: شفیعان روز قیامت به پنج دسته تقسیم شدهاند: 1- قرآن 2- خویشاوندى 3- امانت 4- پیغمبر 5- اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله. هر دو تن گفتهاند که این حدیث را «دیلمى» در کتاب «الفردوس» نقل کرده است .
(2) [ذخائر العقبى محب طبرى ص 18] از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: روز جزا اهل بیت من و هر کس از امت من که آنان را دوست داشته است، مانند این دو انگشت در کنار حوض کوثر قرار مىگیرند.
«محب طبرى» گوید: «ملّا» این حدیث را در «سیره» آورده است.
(3) مؤلف گوید: حدیث مورد بحث را «متّقى» در [کنز العمال 6/ 217] با اندک اختلافى، چنین نقل کرده است: نخستین کسانى که کنار حوض کوثر بر من وارد مىشوند، اهل بیت من و کسانى از امتم مىباشند که مرا دوست مىداشتند.
«دیلمى» این حدیث را از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است.
(4) [متن فیض القدیر 3/ 90] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نخستین کسانى از امتم را که در روز قیامت شفاعت مىکنم، اهل بیت من هستند و پس از ایشان، نزدیکترین مردم قریش را شفاعت مىنمایم، پس از ایشان از انصار، بعد از ایشان مردمانى از اهل یمن که به من ایمان آورده و از من پیروى کردهاند و پس از ایشان از عربهاى دیگر و بعد از ایشان عجمها را شفاعت مىکنم و از میان این همه مردمى که به شفاعت من مىرسند، گروه اوّل که اهل بیتم باشند از همه با فضیلتترند.
«مناوى» گوید: «طبرانى» این حدیث را از «ابن عمر» روایت کرده است.
و در شرح «فیض القدیر» گوید: حدیث مزبور را «دار قطنى» در «الافراد» روایت نموده است- تا آنجا که ادامه داده است که مىگوید- حدیث مزبور را «ابو طاهر
مخلص» در حدیث ششم کتابش متذکر شده است.
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 111] این حدیث را نقل کرده و گفته که «طبرانى» هم به نقل آن پرداخته است. «مناوى» در صفحه 95 مىنویسد:
این حدیث را «مخلص»، «طبرانى» و «دار قطنى» آوردهاند و «محب طبرى» در [ذخائر ص 20] یاد کرده است و مىگوید که «دیلمى» مؤلف کتاب «الفردوس» هم به نقل آن پرداخته است.
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج2،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:22 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت