خداباعلی(ع) صحبت می کند

خداى تعالى با على علیه السّلام نجوا مى‏کرد

 (2) [صحیح ترمذى 2/ 300] به سند خود، از «جابر» روایت کرده است که در روز طائف، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله على علیه السّلام را بحضور طلبید و با او نجوا کرد. مردم گفتند: چقدر با پسر عمویش نجوا مى‏کند! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على علیه السّلام نجوا نمى‏کنم، بلکه خدا هم با او نجوا مى‏کند! مؤلف گوید: «متّقى» هم در [کنز العمال 6/ 159] حدیث مزبور را روایت کرده است و مى‏گوید: «ترمذى» و «طبرانى» هم آنرا نقل کرده‏اند  .

 (3) «خطیب بغدادى» در [تاریخ بغداد 7/ 402] پس از ذکر سند حدیث، از «جابر» روایت کرده است که در یکى از روزهاى جنگ طائف، حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله با حضرت على علیه السّلام به نجوا پرداخت و نجوا بطول انجامید. مردم گفتند  :

نجواى شما امروز با على علیه السّلام، از انداره گذشت! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على نجوا نمى‏کنم، بلکه خدا هم با او نجوا مى‏کند  !

 (4) «ابن اثیر جزرى» در [اسد الغابة 4/ 27] پس از ذکر سند حدیث، از «جابر  »

نقل کرده است که در روز طائف، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على علیه السّلام را بحضور طلبید و با او نجوا کرد و نجوایش بطول انجامید، بعضى از اصحاب گفتند: نجواى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله با پسر عمویش، بطول انجامید! پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على علیه السّلام نجوا نمى‏کنم، بلکه خدا هم با او نجوا مى‏کند !

 (1) [کنز العمال 6/ 399] از «جندب بن ناجیة»- یا ناجیة بن جندب- روایت مى‏کند که در جنگ طائف، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله همراه با على علیه السّلام آهسته حرکت کرد و در محلى با على علیه السّلام نجوا کرد. پس از آنکه از بیان رازهاى خود فارغ شد، «ابو بکر» گفت: یا رسول الله! نجواى شما امروز با على، بطول انجامید! فرمود:

تنها من با على علیه السّلام نجوا نمى‏کنم، بلکه خدا هم با على علیه السّلام نجوا مى‏کند و اسرارى را به او مى‏گوید! «طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است

منبع :

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى‏



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:55 عصر موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


یادعلی علیه السلام عبادت است

دیدار على علیه السّلام و یاد کردن از ایشان عبادت است‏

 (2) [مستدرک حاکم 3/ 141] به سند خود، از «ابو سعید خدرى» از «عمران بن حصین» روایت دارد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دیدار على علیه السّلام عبادت و بندگى حق تعالى است  .

 «حاکم» گفته است: این حدیث صحیح است و گواه بر صحت آن، روایت صحیح «عبد الله بن مسعود» است  .

 (3) [همان کتاب‏] به دو سند، از «عبد الله بن مسعود» روایت کرده است که یکى از آن دو، در [3/ 141] و دیگرى در [3/ 142] از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده است که فرمود: نگاه کردن به على علیه السّلام، عبادت است  .

مؤلف گوید: همین حدیث را «ابو نعیم» در [حلیة 5/ 58] و «هیثمى» باز در [مجمع 9/ 119] روایت کرده و اظهار مى‏دارد: این حدیث را «طبرانى» نقل کرده است و «محبّ طبرى» هم در [الریاض النضرة 2/ 219] نقل کرده مى‏گوید  :

 «ابو الحسن» این حدیث را روایت کرده است. پس از این مى‏گوید: مانند این‏

حدیث هم از «عمرو عاص» روایت شده و «بخترى» هم روایت کرده است  .

 (1) [حلیة الاولیاء ابو نعیم 2/ 182] به سند خود، از «عروة» از «عایشه» روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏فرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است  .

 (2) [تاریخ بغداد 2/ 51] به سند خود، از «ابو هریره» روایت کرده است که گفت: همواره متوجه بودم که «معاذ بن جبل» به حضرت على علیه السّلام نگاه مى‏کند؛ در یکى از اوقات، از او پرسیدم: سبب چیست که همواره به على بن ابیطالب علیه السّلام مى‏نگرى و چنان نگاهش مى‏کنى که گویا او را ندیده‏اى؟ «معاذ» گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم مى‏فرمود: نظر کردن به رخسار على، عبادت است  .

 (3) [کنز العمال 6/ 152] و «مناوى» در متن [فیض القدیر 6/ 299] گفته‏اند  :

نگاه به رخسار على علیه السّلام، عبادت است. و گفته‏اند که این حدیث را «طبرانى» و «حاکم» از «ابن مسعود» از «عمران بن حصین» روایت کرده‏اند. «مناوى» در «شرح فیض القدیر» مى‏نویسد: «زمخشرى» از «ابن اعرابى» نقل کرده است که هرگاه على علیه السّلام در جمع مردم ظاهر مى‏شد، مردم شگفت زده گشته و مى‏گفتند: «لا اله الّا اللّه»، چقدر رخسار این جوان درخشنده است، چقدر داناست، چقدر عالیمقام است، چقدر بردبار است و چقدر دلاور است!! دیدار او به پایه‏اى ارتقا یافته است که خود بخود انسان را به عبادت حق تعالى مى‏خواند! اى بس بر این نیکبختى که آدمى را در کنف خویش قرار مى‏دهد. «متّقى» این حدیث را بار دیگر در [کنز العمال 6/ 158] و «مناوى» در [کنوز الحقایق ص 155] روایت کرده‏اند و هر دو گفته‏اند که «ابن عساکر» هم این حدیث را نقل کرده است  .

 (4) [هیثمى در مجمع 9/ 119] از «طلیق بن محمد» نقل مى‏کند که گفت  :

 «عمران بن حصین» را مشاهده کردم که تیز بینانه به على علیه السّلام مى‏نگرد، یکى از اصحاب، علت اینگونه نگریستن به حضرت على علیه السّلام را جویا شد. او در پاسخ‏

گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که مى‏فرمود: نگاه به چهره مبارک على علیه السّلام عبادت است  .

 «طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است  .

 (1) [الاصابة ابن حجر 8/ قسم 1/ 183] حدیثى را به شرح ذیل از «عمرة» روایت کرده است که گفت: «معاذة غفارى» به من گفت: من همراز و انیس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه در سفرها با آن حضرت همسفر مى‏شدم و از سوى آن حضرت به عیادت بیماران مى‏رفتم و جراحت زخم یافتگان را مداوا مى‏کردم. در یکى از روزها، به دیدار پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله که در خانه «عایشه» بود، رفتم و در این هنگام، على علیه السّلام در خارج از خانه حضور داشت. از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم خطاب به «عایشه»، فرمود: این مرد (على بن ابیطالب علیه السّلام) از بهترین مردانى است که آنها را دوست مى‏دارم و از گرامى‏ترین افرادى است که آنها را گرامى مى‏دارم. اینک اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاه او را گرامى بدار  .

 (2) «ابن حجر» پس از نقل حدیث، گفته است: در این حدیث آمده است: و نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است  .

 (3) مؤلف گوید: «محبّ طبرى» حدیث مزبور را از آغاز تا انجام و بطور کامل، در [ریاض النضرة 2/ 219] از «معاذه غفارى» نقل کرده است که گفت: من انیس و همراز با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه با آن حضرت در سفرها هم رکاب مى‏شدم و به دستور ایشان به عیادت بیماران مى‏رفتم و جراحت یافتگان را مداوا مى‏کردم. در یکى از روزها، عازم ملاقات رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم. در این هنگام حضرت پیغمبر بزرگوار صلّى اللّه علیه و آله در خانه «عایشه» تشریف فرما بود و على علیه السّلام در بیرون خانه ایستاده بود. از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که خطاب به «عایشه»، فرمود: این بزرگوار (على علیه السّلام) از بهترین مردان و از گرامى‏ترین افرادى است که آنها را دوست و گرامى مى‏دارم. اینک، اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاهش را گرامى بدار  .

«معاذة» مى‏گوید: در ماجرایى که میان او و حضرت على علیه السّلام در بصره رخ داد و سرانجام، «عایشه» به مدینه بازگشت، به دیدار «عایشه» رفتم و به او گفتم: اى مادر مؤمنان! امروز دل تو در مورد على علیه السّلام پس از آنچه که از نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده بودى که در حق على علیه السّلام به تو چنین و چنان گفت، چگونه است؟ «عایشه» در پاسخ گفت: چگونه دلم خواهان مردى نباشد که هر گاه على علیه السّلام بر ما وارد مى‏شد و پدرم در خانه ما بود، از نظر کردن به چهره مبارک على علیه السّلام احساس ملالت و خستگى نمى‏نمود و هنگامى که به او مى‏گفتم: اى پدر! مى‏بینم که پیوسته به رخسار على علیه السّلام مى‏نگرى! وى در پاسخ مى‏گفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است. «خجندى» هم این حدیث را نقل کرده است.

 (1) [الریاض النضرة 2/ 219] از «عایشه» نقل کرده است که گفت: مى‏دیدم پدرم، «ابو بکر»، همواره به چهره على علیه السّلام مى‏نگرد، به او گفتم: اى پدر! چرا همواره به چهره على علیه السّلام مى‏نگرى؟ گفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است.

 «ابن سمّان» این حدیث را در «الموافقه» آورده است.

 (2) [همان کتاب 2/ 219] از «جابر» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به على علیه السّلام، فرمود: یا على! «عمران بن حصین» بیمار است، از او عیادتى بکن. حضرت على علیه السّلام باتفاق «معاذ» و «ابو هریره» به عیادت او رفتند. به مجردیکه عیادت کنندگان هر یک در جاى خویش قرار گرفتند، «عمران» با دقت هر چه تمامتر و با کمال تیزبینى به على علیه السّلام نگاه مى‏کرد. «معاذ» از وى پرسید: چرا به این شدت به على علیه السّلام مى‏نگرى؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود:

نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است. «معاذ» گفت: من هم همین سخن را از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏ام.

 «ابن ابى فرات» این حدیث را روایت کرده است.

 (1) [همان کتاب 2/ 220] از یکى از فرزندان حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام روایت است که به «عمران بن حصین» که تیزبینانه و با دقت نظر به على علیه السّلام نگاه مى‏کرد، گفت: علّت این نگاه مداوم تو به على علیه السّلام، چیست؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است.

 «ابو الخیر حاکمى» این حدیث را نقل کرده است.

 (2) [متن فیض القدیر مناوى 3/ 565] روایت است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. این حدیث را «دیلمى» در «فردوس» از «عایشه» نقل کرده است.

مؤلف گوید: «متّقى» هم در [کنز العمال 6/ 152] نقل کرده و اظهار مى‏دارد که حدیث مورد نظر را «دیلمى» در «الفردوس» از «عایشه» روایت کرده است.

 (3) [کنوز الحقایق مناوى ص 73] روایت کرده است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. و گفته است که این حدیث را «خلیلى» هم روایت نموده است.

 (4) [صواعق محرقه ابن حجر ص 74] «دیلمى» به سند خود، از «عایشه» از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین برادرانم، على علیه السّلام و بهترین عموهایم، «حمزة» است. و یاد على علیه السّلام، عبادت است.

منبع:

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:50 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


على علیه السّلام همراه و همراز با قرآن است

على علیه السّلام همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم همراز و همراه با حضرت على علیه السّلام است‏

 (2) [مستدرک حاکم 3/ 124] به سند خود، از «ابو سعید تیمى» از «ابو ثابت»، آزاد شده «ابوذر»، روایت کرده است که گفت: در روز جمل، زمانیکه چشمم به «عایشه» افتاد که ایستاده است، پاره‏اى از خیالات که در دل دیگران خلجان مى‏کند، در دل من پدید آمد و به همین حال بودم تا هنگامى که نماز ظهر فرا رسید و خداى تعالى پرده پندار را از برابر دیدگانم برطرف ساخت و سرانجام به پشتیبانى از حضرت على علیه السّلام با دشمنان او نبرد کردم. پس از پایان جنگ به مدینه بازگشتم. و به خانه «امّ سلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراکى و آشامیدنى به خانه تو نیامده‏ام. من آزاده شده «ابوذر» هستم  .

 «ام سلمه» به من خوش آمد گفت و من حکایت حال خود را در روز جمل بازگو کردم. «ام سلمه» گفت: آنگاه کجا بودى که دلها بسوى پروازگاه خود بودند؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز کردم که خداى تعالى پرده پندار را از چشم دل من‏

برطرف کرد و در هنگام زوال شمس، در حقیقت به روى من گشوده و در راه حقیقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد کردم. «ام سلمه» از شنیدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرین گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که فرمود: على همراز و همراه با قرآن است و قرآن هم، همراه و همراز با على علیه السّلام است. هیچگاه على علیه السّلام از قرآن و قرآن از على علیه السّلام مفارقت نمى‏کنند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند  .

 «حاکم» اظهار داشته است که حدیث مزبور از احادیث صحیح است و راوى حدیث «ابو سعید تیمى» که همان «عقیصا» است، مردى مورد وثوق و اطمینان بوده است. «1» مؤلف گوید: حدیث مزبور را «مناوى» هم در متن [فیض القدیر 4/ 356] و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 153] نقل کرده‏اند و هر دو تن بطور اختصار به ذکر آن پرداخته‏اند و گفته‏اند که از «طبرانى» در کتاب «الاوسط» روایت شده است  .

 (1) [هیثمى در مجمع 9/ 134] از «امّ سلمه» روایت کرده است که گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: على با قرآن است و قرآن با على است. این دو از یکدیگر جدا نمى‏شوند، مگر اینکه در روز قیامت در کنار حوض کوثر مرا دریابند  .

 «هیثمى» گفته است: این حدیث را «طبرانى» در «الصغیر» و «الاوسط» روایت نموده است .

مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 74] و «شبلنجى» هم در [نور الابصار ص 72] به ذکر این حدیث پرداخته‏اند و هر دو تن ابراز داشته‏اند: این حدیث را «طبرانى» در «الاوسط» آورده است.

 (1) [الصواعق المحرقة ص 75] در روایتى آمده است: هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آخرین روزهاى زندگى خویش را سپرى مى‏کرد، خطاب به مردم فرمود:

اى مردم! نزدیک است که به زودى زود دار فانى را وداع گویم. اینک سخنى با شما دارم که جاى هر گونه پوزش را از بین مى‏برد: آگاه باشید! من کتاب پروردگار- عزّ و جلّ- و عترتم را که اهل بیت منند، در میان شما باقى مى‏گذارم. آنگاه دست على علیه السّلام را بالا گرفت و فرمود: این بزرگوار که على علیه السّلام است، همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم، همراز و همراه با اوست. و جدائى میان این دو نیست تا اینکه در کنار حوض کوثر مرا دریابند. آن روز که فرا مى‏رسد از شما مى‏پرسم که با آنان چه کردید و چگونه مراعات حال ایشان را نمودید؟!

منبع:

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:41 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


کعبه فضیلت امیرالمومنین علی بن ابطالب (ع)

آیا این درست است که شکافی که در هنگام تولد امام علی علیه سلام در کعبه به وجود آمده هنوز نیز هست اگر این درست است پس در نقدی که درمورد فیلم مختار آمده گفته شده که عبدالله بن زبیر و بعد از آن حجاج کعبه را خراب ودوباره ساختند و چگونه این شکاف هنوز موجود است؟

 

در رابطه با این سوال باید به چند نکته توجه داشته باشید :

اولا در صحت این ماجرا که امیر المومنین علی علیه السلام در داخل خانه کعبه به دنیا آمده و خانه خدا به هنگام ورود مادر بزرگوارشان به مسجد الحرام شکاف برداشته و باز شده است هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و به این مطلب تمام علمای شیعه و اکثر علمای اهل سنت اذعان کرده اند. برای آگاهی بیشتر از اسناد این مطلب می توانید به کتاب فروغ ولایت، استاد جعفر سبحانى، ص 15 به بعد مراجعه نمائید. ما برای نمونه نام چند تن از علمای اهل سنت و نظرشان را بیان می کنیم:

حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب مستدرک مى‏گوید: «ولادت على(ع) در کعبه به طور تواتر به ما رسیده و کسى پیشاز او یا بعد از او در کعبه متولد نشده است)مستدرک، حاکم نیشابورى، ج 3، ص 483،دارالمعرفه، بیروت)،شبلنجى عالم بزرگ دیگر اهل سنت هم در کتاب نورالابصار از ابن صباغ نیز نقل مى‏کند که حضرتعلى(ع) در مکه داخل بیت‏الحرام متولد شد و آن گاه مى‏گوید: «وَ لَمْ یُولَد فِىالبَیتِ الحَرامِ قَبلَهُ أَحد سِواهُ»( نورالابصار، شبلنجى، ص 85، نشر دارالکتبالعلمیة، بیروت). شاه ولی الله دهلوی از علمای بزرگ دیگر اهل سنت(متوفای 1176هـ) می نویسد: و از مناقب وی (حضرت علی ) رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت . (إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه). سبط ابن جوزی نیز (متوفای 654هـ) می نویسد: روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف می‌کرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد .(سبط بن الجوزی الحنفی،تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م).

پس با وجود این تواتر روایات شکی در صحت این ماجرا باقی نمی ماند.

ثانیا: در مواردی که کعبه تخریب شد ، تمامی سنگ های کعبه خراب نشد بلکه قسمتی از آنها آسیب دید و هیچ گاه در تاریخ ، بعد از زمان رسول خدا (ص)‌ تخریب کلی کعبه ذکر نشده است . همچنین طبق آنچه در تاریخ آمده است ، برای تعمیر کعبه از سنگ خود کعبه استفاده شده است .جالب اینجاست که در تاریخ ذکر شده که هرگاه کعبه تعمیر می شد باز این شکاف به حالت اولیه اش بر می گشته است.

ثالثا: یکی از علائم حقانیت اهل بیت به خصوص امیرالمومنین علی علیه السلام این است که هنوز هم از این بزرگواران معجزات و کرامات زیادی دیده می شود که هم سندی است بر حقانیت این بزرگواران و هم اتمام حجت است بر مردم این دوران که تنها مذهب حق، مذهب اهل بیت عصمت و طهارت می باشد. شکاف موجود در خانه خدا هم یکی از همان معجزات و کراماتی است که هنوز هم با وجود بازسازی های متعدد و تلاش عجیب وهابیون بر نابودی آن باز به قدرت الهی هنوز باقی مانده است و تلاش دشمنان اهل بیت برای نابودی آن تاثیری در آن نداشته است

شما دوست عزیز همچنین می توانید برای اطمینان بیشتر از افرادی که به مکه مشرف شده و این شکاف را دیده اند سوال بفرمایید.

به هر حال آیتها و نشانه های بسیاری از حقانیت اهل بیت وجود دارد که هرچند دشمنان اهل بیت تمام تلاششان را کرده اند تا این نشانه ها را نابود کنند ولی بعضی از آنها به خواست الهی باقی مانده تا هم سندی باشد برای ما برای مقابله با مخالفان و هم دلیلی باشد بر حقانیت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و تلاش دشمنان اهل بیت از زبیریان و حجاجها گرفته تا وهابیها هیچکدام نتوانسته مانع بقاء این رویداد بزرگ شود

 

عکس های شکاف کعبه

  

 

منبع:

سایت :http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=315 .

سایت:www.porseman.org قسمت پرسش وپاسخ



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/10/25 ساعت 7:23 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


آیا شیعیان استغفرالله علی(ع) را خدامی خوانند

آیا حقیقت دارد که شیعیان و مخصوصاً ایرانیان على(علیه السلام) را بالاتر از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى دانند و حتى او را خدا مى خوانند!؟ و نیز برخى معتقدند که جبرئیل اشتباهاً وحى را به محمد(صلى الله علیه وآله) نازل کرده، در صورتى که ماموریت جبرئیل، رساندن وحى به على(علیه السلام) بوده است؟


پاسخ: اگر مطالب فوق در یکى از کتب شیعیان نوشته شده بود و یا یکى از علماى شیعه در جائى بیان کرده بود، طرح این اتهام مناسبت داشت، بر اساس آنچه در کتب اعتقادى شیعه ثبت شده و مطابق روایات نبوى و اهل بیت پیامبر، شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)جملگى بندگان حق تعالى هستند.
على(علیه السلام) را امیرالمؤمنین و محمد(صلى الله علیه وآله) را نیز پیامبر و عبد صالح او دانسته، مطیع و فرمانبردار پروردگار متعال هستند.
عقیده آن ها درباره على ابن ابى طالب(علیه السلام) چیزى جز آنچه پیغمبر درباره او فرموده، نیست.
آن ها على(علیه السلام) را عبد صالح پروردگار، وصى و خلیفه بلافصل رسول الله(صلى الله علیه وآله) مى دانند.
بنابراین هر عقیده دیگرى از نظر شیعیان مردود است.
البته غلات را نیز از مسلمین ندانسته و آن ها را کافر، مرتد و نجس مى دانند.
لذا هر کس که با وسوسه شیطان غلو نماید، از شیعیان نمى باشد.
حتى خود آن حضرت آنان را مستحق کیفر مى دانست.
براى مثال وقتى که جمعى از اهالى سودان و هند نزد ایشان آمدند و اقرار به الوهیت آن حضرت نمودند; امام على(علیه السلام) آن ها را پند داد و موعظه نمود.
امام على(علیه السلام)خود مى فرماید: «پروردگارا! همانطور که عیسى از نصارى بیزارى جست من نیز از طایفه غلات بیزارم.
پروردگارا آن ها را براى همیشه مخذول و منکوب فرما و احدى از آنان را یارى مفرما(1)».
در جاى دیگر نیز مى فرماید: «دو طایفههلاک مى شوند و (چون به عمل آن ها راضى نمى باشم) از براى من تقصیر و گناهى
نیست.
طایفه اول کسانى هستند که در محبت من افراط نموده و بسیار غلو مى کنند.
طایفه دیگر، آن هایى هستند که بغض و عداوت بى جهت نسبت به من دارند.

پس به درستى که نزد پروردگار از کسانى که درباره ما غلو مى کنند و مرا از حد خود بالاتر مى برند، بیزارى مى جویم، همانطور که عیسى ابن مریم از نصارى بیزارى جست(2).
لذا خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر اهل بیت از غلات برائت جسته اند و شیعیان اثنى عشرى هم آن ها را جزء مشرکین و کفار مى دانند.
در کتب شیعه مانند بحار الانوار در مجلد هفتم (چاپ قدیم) به این موضوع پرداخته است.
در کتب فقهى شیعه هم نظیر جواهر الکلام، مسالک آن ها را باطل دانسته و ازدواج با آن ها حرام شمرده شده است.
شیعیان (بنا به فرمایش امام صادق منقول در کامل الزیارات) پیامبر را بنده خدا و فرستاده و افضل همه پیامبران و ائمه مى دانند، آنگاه امیرالمؤمنین را افضل از همه ائمه مى دانند و قائل به پیامبرى براى غیر پیامبر نیستند و براى حضرت على(علیه السلام) شأنى را قائلند که پیامبر خدا قائل شده اند و در کتب سنى و شیعه از قول پیامبر نقل شده و ائمه هم همانها را ذکر کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
«وما نحن إلاّ عبید الذی خلقنا واصطفانا والله ما لنا على الله من حجّة و لا معنا من الله برائة و إنّا لمیّتون و موقوفون ومسؤولون من أحب الغلاة فقد أبغضنا ومن أبغضهم فقد أحبّنا، الغلاة کفار والمفوضة مشرکون لعن الله الغلاة».
(3)
ما بنده او هستیم که ما را خلق کرده برگزید و مى میریم.
در مقابل خدا ایستاده و مورد سؤال واقع مى شویم، کسى که غلات را دوست دارد دشمن ماست و کسى که غلات را دشمن دارد ما او را دوست داریم، غلات کافرند و مفوضه مشرکند، لعنت خداوند بر غلات باد.
اما جواب تفصیلى; بعضى از خطب نهج البلاغه که در باره پیامبر خدا ایراد فرموده
وتواضع هاى عجیب و غریبى که از خود در مقابل آن بزرگوار نشان داده، مى باشدو سخنانى مانند «أَنَا عَبْدٌ مِن عَبید محمّد»، و این که «مَنْ عَلَّمَنِی حَرْفاً فَقَدْ صَیَّرنی عَبْداً»، به اضافه اعترافاتى که حضرت در مورد تلمذ و تعلم خود از رسول الله داشته است.
«سافرتُ مع رسولِ الله(صلى الله علیه وآله) لیس له خادم غیری،(4) واسَیتُه بِنَفسِی فی المواطن الّتی تَنْکُصُ فِیهَا اْلأبْطال».
(4)
حال این امیرالمؤمنین(علیه السلام) که پیشواى شیعیان است و در عقاید و اعمال، میزان اعمال همه خصوصاً شیعیان است و اولین مؤمن است، آیا به قرآن ایمان داشته است یا نه؟! آیا به سوره بقره آیات 96 و 97 در قرآن کریم ایمان داشته است یا نه که جبرئیل(علیه السلام)وحى را به پیامبر خدا نازل کرده و دشمنى با ملائکه و رسل و جبرئیل و میکائیل از کفار است؟ آیا آن بزرگوار به آیات 26 و 27 و 28 سوره جن، } عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَأَحْصى کُلَّ شَیْء عَدَداً{(5) ایمان داشته است یا خیر؟
از طرف دیگر معلوم است که ملائکه الهى به دلیل سوره تحریم آیه 6 } لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ{ از گناه و خطا معصوم اند.
علاوه بر این، مأموریت هاى آن ها تحت نظارت کامل پروردگار متعال است همانگونه آیه شریفه } وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَیْنَ أَیْدِینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیّاً{ (مریم ـ 64) مى فرماید نازل شدن آن ها به دستور خداست و خداوند بر ذوات آن ها، افعال و آثار آن ها احاطه کامل دارد و خداوند فراموش کار نیست.
داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند جز پیامبرى که از او خشنود باشد که (در این صورت) براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانى خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیامهاى پروردگار خود را رسانیده اند و (خدا) بدانچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزى را به عدد شماره کرده است.
همانگونه که آیات سوره جن نیز بر کنترل کامل پروردگار عالم بر افعال رسولان براى این که کاملاً طبق دستور ربوبى عمل کنند دلالت دارد.
بنابراین چگونه ممکن است مسلمانى که به قرآن معتقد است و به آیات ذکر شده فوق معتقد است به اشتباه جبرئیل(علیه السلام) در مأموریت نیز معتقد باشد؟!
با توجه به روایات مشحون از تواضع و اعتراف به تلمذ که از امیرالمؤمنین(علیه السلام)بدست ما رسیده، چگونه ممکن است شیعه در حالى که با اعتقاد به امامت بلا فصل آن بزرگوار افتخار مى کند درباره مولا على(علیه السلام) و نسبتش به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نظرى بر خلاف نظر خود على(علیه السلام) داشته باشد و او را بالاتر از پیامبر بداند؟!
اما نعوذ بالله اعتقاد به الاهیت على(علیه السلام) که کفر صریح است، اعتقاد اقلیتى انحرافى و انشعابى است که از نظر فقه شیعه محکوم به کفر و نجاست هستند، ارتباطى به شیعه ندارد.
براى این که معلوم شود چه کسى اهل غلو است خوبست جلد 7 و 8 الغدیر تورّقى شود تا غلاة شناخته شوند!

منابع :


1 . مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص226 ; شبهاى پیشاور، ص173 «اللهمّ إنّی بریء من الغلاة کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى اللّهم أخذلهم أبداً و لا تنصر منهم أحداً».

2 .عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص217 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص231 ; تاریخ مدینه دمشق، ج 42، صص295 و 302 ; شبهاى پیشاور، ص173 «یهلک فیّ اثنان و لا ذنب لی، محبّ مفرط و مبغض مفرط ، أنا لنبرأ إلى الله ممّن یغلو فینا فوق حدّنا کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى».
3 .بحار الأنوار، جلد سوم، چاپ قدیم

4 .کتاب حیاة أمیرالمؤمنین عن لسانه، ص55
5 .همان مصدر، ص125، و باب تعلم و تلمذ آن حضرت از پیامبر خدا، ص222 ـ 210، همان مصدر.
6. نهج البلاغه.




*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 89/10/24 ساعت 8:59 عصر موضوع مناظرات ورفع شبهات | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید