سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تخفیف امت پیامبر درنزد خداوند به خاطرامیرالمونین(ع)

خداى تعالى از برکت وجود حضرت على علیه السّلام بر امّت اسلامى تخفیف داد و صدقه نجوى را از آنها برداشت و معاف کرد

 (2) [صحیح ترمذى 2/ 227] در ابواب تفسیر قرآن، به سند خود، از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: هنگامیکه آیه شریفه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً (سوره مجادله، آیه 12)؛ هرگاه تصمیم دارید با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نجوا کنید، پیش از آنکه اقدام نمائید، صدقه‏اى بپردازید. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به من فرمود: آیا چنین افرادى مى‏توانند در هر نجوائى یک دینار بپردازند؟ گفتم: طاقت پرداخت یک دینار ندارند. فرمود: آیا مى‏توانند نیم دینار بپردازند؟ پاسخ دادم: باز هم طاقت پرداخت آنرا ندارند. پرسید: پس چه مقدار صدقه مى‏توانند بپردازند؟ عرض کردم: یک «شعیرة» مى‏توانند بپردازند! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: پیداست که پارسائى و تهیدستى تو از حدّ گذشته است و دیگران را هم مانند خودت مى‏دانى و در همین موقع بود که آیه نازل شد أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ‏

صَدَقاتٍ (سوره مجادله، آیه 13)؛ آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا، خوددارى کردید؟! امیر المؤمنین على علیه السّلام فرمود: از برکت وجود من بود که خداى تعالى بر این امّت منّت نهاد و تخفیفى مقرر داشت که از پرداخت صدقه آنچنانى معاف گردیدند  .

 «ترمذى» گفت: مراد از «شعیرة»، مقدار طلائى است که هموزن مقدارى از جو باشد  .

 (1) مؤلف گوید: «فخر رازى» هم این حدیث را در ذیل آیه مورد نظر که در سوره مجادله آمده است متذکر شده و اشاره کرده است: در این حدیث پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پس از پایان سؤال و جواب، خطاب به على علیه السّلام فرمود: «انّک لزهید» آرى، تو تهیدستى و دیگران را هم در تهیدستى همچو خویش مى‏پندارى! «ابن جریر طبرى» در [تفسیر 28/ 15] و «متّقى» در [کنز العمال 1/ 268] حدیث مزبور را متذکر شده و گفته: حدیث مزبور را «ابن ابى شیبه»، «عبد بن حمید»، «ابو یعلى»، «ابن جریر»، «ابن منذر»، «دورقى»، «ابن حبان»، «ابن مردویه» و «سعید بن منصور» نقل کرده‏اند «محب طبرى» نیز در کتاب [الذخائر ص 109] متعرض آن حدیث شده و اظهار داشته است: «ابو حاتم» هم این حدیث را نقل کرده است. «سیوطى» هم در «الدّر المنثور» ذیل تفسیر آیه سوره مجادله، به نقل حدیث نجوا پرداخته است و اشاره مى‏کند: گروه بسیارى از پیشوایان حدیث، متعرض آن شده‏اند و به نام جمعى از آنها که «متّقى» در «کنز العمال» اشاره کرده، پرداخته و از برخى دیگر نیز نام برده است  .

 (2) [خصائص النسائى ص 39] به سند خود، از حضرت على علیه السّلام در ذیل آیه نجوا روایت کرده است، هنگامیکه آیه نجوا نازل شد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به من دستور داد: به این مردم بگو، پیش از آنکه درباره امرى با من نجوا کنند و از من در خصوص آن دستورى بخواهند، صدقه‏اى بپردازند. پرسیدم: چه مقدارى صدقه‏

بدهند؟ فرمود: یک دینار. عرض کردم: طاقت پرداخت آنرا ندارند. فرمود: نیم دینار. در پاسخ گفتم: طاقت این مبلغ را هم ندارند. فرمود: پس چه مقدار صدقه مى‏توانند بدهند؟ عرض کردم: مبلغى به وزن یک جو! پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: از پاسخ تو پیداست که تو آنها را در تهیدستى با شخص خود مقایسه کرده‏اى! خداى تعالى آیه أَ أَشْفَقْتُمْ ... را نازل کرد. حضرت على علیه السّلام پس از ذکر سؤال و جواب فرمود: از برکت وجود من بود که خداى تعالى تخفیفى براى امّت اسلامى داد

منبع:

  فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى‏ -جلد1



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:49 صبح موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


پیامبر :اگر علی تونبودی؟

 

سخن پیامبر (ص) اگر تو نبودى ...

 

منبع:

 (1) 101- خبر داد بما ابراهیم فرزند غسان بصرى (اجازة) که ابو على حسین فرزند احمد بآنها نقل نموده و گفت: حدیث کرد بما عبد اللَّه فرزند احمد فرزند عامر طائى که نقل کرد بما ابو احمد فرزند عامر که حدیث کرد بما على بن موسى الرضا (ع) گفت: نقل نمود بمن پدرم موسى بن جعفر (ع) و گفت: نقل کرد بمن پدرم جعفر بن محمد و گفت: نقل کرد بمن پدرم محمد بن على (ع) و گفت حدیث کرد بمن پدرم على بن الحسین (ع) گفت: نقل نمود بمن پدرم حسین بن على (ع)
گفت: نقل کرد بمن پدرم على بن ابى طالب (ع) گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود:
اگر تو نبودى مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏شدند. (1) 102- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان که خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خیوطى که نقل نمود بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسین فرزند سعید زعفرانى که نقل کرد بما احمد فرزند ابو خیثمه که خبر داد بما مصعب و گفت: حسین بیست و پنج بار با پاى پیاده بحج رفته است. (2) 103- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى (اجازة) که ابو القاسم على فرزند طلحه نحوى بآنها خبر داده و گفت: نقل کرد بما ابو بکر احمد فرزند محمد فرزند فضل فرزند جراح که نقل نمود بما محمد فرزند قاسم و گفت:
نقل کرد بمن پدرم که نقل نمود بما احمد فرزند عبید که خبر داد بما واقدى که نقل کرد بما فرزند ابو سبرة از ثور فرزند یزید از عکرمة از ابن عباس که مردى باو گفت:
آیا على بن ابى طالب خودش مباشر جنگ میشد؟ گفت: بخدا قسم! مردى را مانند على ندیدم که جان خود را در معرض تلف و نابودى افکنده‏تر باشد، بیشتر اوقات دیدم که بدون زره و لباس جنگى در حالى که شمشیر دستش بود بسوى مردى که زره و سلاح جنگى کامل داشت خارج گردیده و باو حمله مى‏برد، و او را مى‏کشت. (3) 104- گفت: و نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما احمد فرزند هیثم که نقل کرد بما ابو غسان مالک فرزند اسماعیل که نقل کرد بما حکم فرزند عبد الملک از حارث فرزند حصیرة از ابو صادق از ربیعة فرزند ناجد از على (ع) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: یا على خدا در تو مثلى از عیسى بن مریم قرار داده است «یهود باندازه‏اى او را دشمن مى‏داشتند که بمادرش تهمت و بهتان زدند، و نصارى بحدى دوست مى‏داشتند که در باره او چیزى را بناحق ادعا کردند آگاه باشید دو گروه در باره من بهلاکت و بدبختى رسید: آن کس که در محبت‏
و دوستى من از اندازه و میزان خود تجاوز نموده و غلو کرد، و با صفتى که در من نیست مرا توصیف کرد. و دیگرى کینه‏توز و افترا بند که شدت نفرت و دشمنى‏اش او را واداشت که بمن بهتان بگوید.
آگاه باشید که من پیامبر نیستم، و بر من وحى نمى‏شود، و لیکن تا آنجا که قدرت و توانائى دارم بکتاب خدا عمل مى‏نمایم پس آنچه را که از فرمانبردارى خداى بزرگ امر مى‏کنم براى شما و غیر شما پیروى از او لازم و فرض است، و اما اگر من و یا غیر من شما را به نافرمانى و معصیت بخدا امر کرده باشیم، بحقیقت از هیچ کسى در معصیت و گناه بخدا پیروى کردن جایز نیست، و فقط فرمانبردارى در کارهاى نیک است. (1) 105- و با سندهایش گفت: و حدیث کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما حسین فرزند علوان فرزند محمد قطان که نقل کرد بما على فرزند سیابه که نقل کرد بما یحیى فرزند زکریاى انصارى از عمر فرزند یعلى از ابو عبد الرحمن سلمى گفت بخدا قسم هیچ مرد قریشى را ندیدم که کتاب خدا را زیباتر و دلنشین‏تر از على بن ابى طالب (ع) بخواند. (2) 106- با سندهایش گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما پدرم که نقل کرد بمن ابو عبد اللَّه یمامى ضریر که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه گفت: نقل کرد بمن پدرم و گفت: هنگامى که مشرکان على را در جنگ مى‏دیدند بعضى از آنان بر بعضى دیگر وصیت و سفارش مى‏کردند. (3) 107- گفت: و نقل کرد بما محمد فرزند قاسم و گفت: نقل کرد پدرم از عباس فرزند میمون از فرزند عایشه از پدرش از عوف از حسن (و الفاظ روایت مختلف است لیکن معانى آنها نزدیک بهم است): که مردى به حسن گفت. که برادران شیعى تو بتو نسبت مى‏دهند و مى‏گویند که بعلى (ع) اهانت مى‏کنى، و او را خوار میشمارى و میگوئى: اگر على در مدینه مى‏ماند، و از بدترین خرماهاى‏
مدینه میخورد، براى او بهتر از آن بود که کرد؟ حسن از شنیدن این سخن بگریه افتاد، و گفت من این سخن را گفته‏ام؟ آگاه باشید بخدا قسم دیروز از شما مردى جدا گشت تیرى بود که همواره بهدف اصابت میکرد، تیرى بود که از کمان خدا جسته باشد، بعد از پیامبر این امت عارف و عابد این امت بود، و مردى بود داراى شرافت و برترى، و نزدیکترین خویشى را با رسول خدا (ص) داشت، از امر خدا خسته و رنجور نگشته و افسردگى نداشت، در مال خدا تجاوز نکرده، و او را نمى‏دزدید، مقاصد و هدفهاى قرآن را خواه به منفعت خود و یا بضرر خود پیاده مى‏نمود، و او را بباغى زیبا و دلچسب و نخلستانى پر درخت وارد میساخت، این على بن ابى طالب است اى بیخرد!. (1) 108- و با سندهایش گفت: نقل کرد بما پدرم که حدیث کرد بما ابو- عبد اللَّه یمامى ضریر که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه گفت: نقل کرد بمن پدرم گفت: که على بن ابى طالب محل نشر علم رسول خدا (ص) و موضع اسرار او است. (2) 109- و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما محمد فرزند حسین که نقل کرد بما جندل فرزند والق ثعلبى که نقل کرد بما عمر فرزند طلحة از اسباط فرزند نصر از سدى که گفت: من جوانى نورس در مدینه بودم، و نزد (احجار زیت) بازى مى‏کردم، شتر سوارى آمد که على بن ابى طالب را سب میکرد، و مردم بدورش گرد مى‏آمدند، سعد بن ابى وقاص آمده و دستهایش را بلند کرد و گفت: پروردگارا اگر این مرد بنده صالحى را بدگوئى کرده و ناسزا مى‏گوید نکبت و تیره‏بختى او را بمردم بنمایان، در آن حال شتر مرد رم کرد، و برو افتاد و گردنش شکست، خدا او را از رحمت خود دور کرده و نابود بگرداند. (3) 110- و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما احمد
فرزند اسحاق وراق که نقل نمود بما عثمان فرزند ابو شیبة که نقل کرد بما وکیع از ابو لیلى و از حکم از عبد الرحمن فرزند ابو لیلى از ابو لیلى که او همراه على (ع) در سفرها میرفت، دید على (ع) در فصل تابستان لباس زمستان و در فصل زمستان لباس تابستانى را میپوشد، ابو لیلى مى‏گوید: از سبب این کار پرسیدم؟
فرمود: رسول خدا (ص) در روز جنگ خیبر مرا خواست در حالى که من از درد چشم مینالیدم، بحضورش شرفیاب شده از آب دهانش به چشم من مالید، چشمهایم خوب شده و فرمود: خدایا از سرما و گرما او را نگهدار و بعد از این دعاى پیامبر (ص) سردى و گرمى را در خود نیافته و نه چشیدم. (1) 111- خبر داد بما ابو بکر احمد فرزند طاوان (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنها نقل کرده و گفته است که نقل کرد بما محمد فرزند یونس فرزند حسین گفت: که نقل کرد بما محمد فرزند حنان مازنى که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه که نقل کرد بما عمر فرزند عبد الملک و گفت:
از ابو هارون عبدى شنیدم میگفت: که نقل کرد بما ابو سعید و گفت: با رسول خدا «ص» بودیم رسول خدا «ص» بمردم عطا نمود؛ و بعلى عطا نکرد، ابو سعید گفت: دگرگونى چهره على «ع» از این پیش آمد محسوس بود و دیده مى‏شد پس پیامبر بازو یا بازوان او را گرفته و سپس فرمود:
آیا خوشنود نمى‏شوى آنگاه که من عطا شدم بتو عطا شود، و آنگاه که بمن لباس پوشیده شد، بتو پوشیده شود. (2) 112- خبر داد بما احمد فرزند محمد (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنها نقل کرده و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند عبد الملک که نقل کرد بما ابو معمر رفیق عبد الوارث که نقل کرد بما عبد الوارث از ایوب از عکرمة از ابن عباس: که رسول خدا (ص) قوچى براى حسن و قوچى براى حسین (ع) عقیقه کرد.
 (عقیقه گوسفندى است که در روز هفتم تولد نوزاد در موقع تراشیدن موى سر بکشند)
(1) 113- خبر داد بما احمد فرزند محمد (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنان نقل نموده و گفت: که نقل کرد بما محمد فرزند عثمان که نقل کرد بما ابو شعیب عبد اللَّه فرزند حسن و گفت: خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عمر از قاسم فرزند حفص عمرى گفت: نقل کرد بما عبد اللَّه فرزند دینار از ابن عمر که پیامبر (ص) هنگام تولد حسن و حسین بگوشهاى آنان اذان گفت. (2) 114- خبر داد بما ابو محمد حسن فرزند احمد فرزند موسى غندجانى که نقل کرد بما ابو حسن احمد فرزند محمد فرزند موسى فرزند صلت مالکى که نقل نمود بما ابو بکر محمد فرزند قاسم فرزند بشار انبارى نحوى که نقل کرد بما احمد فرزند هیثم که نقل کرد بما مسلم فرزند ابراهیم که نقل کرد بما ربیع فرزند مسلم از محمد فرزند زیاد از ابو هریره که بر حضور پیامبر (ص) خرمائى از خرماهاى صدقه آورده شد، و حسن بن على (ع) نزد ایشان بود، پیامبر خدا خرما را تقسیم نمود در آن هنگام حسن خرمائى را بدهان گذاشته و خواست بخورد و رسول خدا «ص» او را نمى‏دید، وقتى که باو نگاه کرده و دید، فرمود: کخ کخ و از دهان حسن خرما را بیرون آورده و فرمود:
سید صدقه نمى‏خورد

 مناقب الإمام علی علیه السلام-ترجمه مرعشى نجفى، صص:102-98

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:29 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


دشمنان علی(ع) یهودی یا نصرانی می میرند

گفتار پیامبر «ص» اى على آن کس که میمیرد و ترا دشمن میدارد پروائى ندارد ...

 (2) 74- خبر داد بما احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار فقیه شافعى و گفت: نقل کرد بما ابو محمد عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان ملقب بابن سقا حافظ واسطى گفت: حدیث کرد بمن محمد فرزند على فرزند هاشم موصلىّ و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند عبد اللَّه فرزند محمد مؤدب گفت نقل کرد بما محمد فرزند حارث مصرى گفت نقل کرد بما یزید فرزند زریع و گفت: حدیث کرد بما بهز فرزند حکیم از پدرش از جدش و جد او معاویه فرزند حیده قشیرى بود- گفت شنیدم از پیامبر خدا (ص) به على فرمود: اى على کسى‏
                  
که میمیرد در حالى که ترا دشمن میدارد پروائى ندارد که در دین یهود و یا دین نصارى مرده است.
یزید فرزند زریع گفت: به بهز فرزند حکیم گفتم: آیا پدرت از جدت از پیامبر (ص) نقل نموده است؟ گفت: به خدا: نقل کرد بمن پدرم از جدم و اگر نقل نکرده باشد خدا گوشهاى مرا با آتش بسته و کر بنماید. (1) 75- خبر داد بما احمد فرزند مظفر و گفت: خبر داد بما عبد اللَّه فرزند محمد حافظ گفت نقل کرد بمن محمد فرزند على فرزند هشام فرزند یونس لؤلؤى در کوفه گفت: نقل نمود بمن جدم هشام فرزند یونس لؤلؤى و گفت: حدیث کرد بمن حسین فرزند سلیمان رفاء و گفت: نقل نمود بمن عبد الملک فرزند عمیر از انس بن مالک گفت: با رسول خدا (ص) بودیم و جماعتى از اصحاب نیز نزد او بودند، گفتند: اى پیامبر خدا تو پیش ما از جانها و فرزندانمان محبوب‏تر هستید، گفت در این وقت على بن ابى- طالب آمد پیامبر (ص) بسوى او نگاه کرده و بر او گفت: دروغ گفت: آن کس که گمان کرده تو را دشمن میدارد و مرا دوست میدارد. (2) 76- خبر داد بما احمد فرزند مظفر فرزند احمد عطار گفت: نقل نمود بما عبد اللَّه فرزند محمد فرزند عثمان مزنى حافظ و گفت: نقل کرد بما ابو حسین على فرزند حسین فرزند سعید قارى در نیل واسط و گفت: نقل کرد بما حسن فرزند صباح زعفرانى و از او پدرم پرسید گفت: حدیث کرد بما سفیان فرزند عیینه از فرزند ابو نجیح از مجاهد از ابن عباس گفت: در پیش پیامبر (ص) بودیم در آن هنگام على بن ابى طالب خشمناک آمد، پیامبر (ص) باو فرمود: چه چیز ترا بخشم آورده است؟ گفت پسران عمویت مرا در باره تو آزار میدهند، پیامبر خدا خشمناک بپا خواست و فرمود:
اى مردم کسى که على را بیازارد مرا آزرده است، بتحقیق على در ایمان نخستین شما و به پیمان خدا باوفاترین شما است، اى مردم کسى که على را بیازارد در روز قیامت در دین یهود و یا نصرانى برانگیخته مى‏شود.

جابر بن عبد اللَّه انصارى گفت: اى پیامبر خدا اگر چه گواهى و شهادت بدهد معبودى نیست جز خدا و اینکه تو محمد پیامبر خدا هستى، فرمود: اى جابر آن کلمه‏اى است مانع قرار میدهند از اینکه خونشان ریخته نشود، و مالهایشان مباح نگردد و اینکه جزیه ندهند در حالى که پست و زبون باشند.

 

منبع :

مناقب الإمام علی علیه السلام-ترجمه مرعشى نجفى، ص:85-84

 

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:25 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


علی تنهاعمل کننده به آیه نجوا

على تنها کسى بود که به آیه نجوا عمل کرد

 (2) [تفسیر ابن جریر طبرى 28/ 14] به سند خود، از «لیث» از «مجاهد» روایت کرده است که حضرت على علیه السّلام فرمود: به راستى، آیه‏اى در قرآن کریم نازل شده است که هیچ کس پیش از من و پس از من، به آن آیه عمل نکرده است و آن آیه نجوا است یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ... «ابن جریر» گفته است: عمل کردن به این آیه واجب بود سپس نسخ شد  .

مؤلف گوید: حدیث مزبور را «زمخشرى» در «کشّاف» در ذیل آیه مذکور که در سوره مجادله آمده، آورده است و در پایان آن مى‏نویسد: حضرت على علیه السّلام فرموده است که یک دینار پول در اختیار من بود، آنرا به چند درهم تبدیل کردم و هر گاه تصمیم داشتم در خصوص کارى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نجوا و مشورت کنم، یک درهم از آنها را پیش از مشورت با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، صدقه مى‏دادم. «ابن جریر» اضافه کرده است: حضرت على علیه السّلام تمام آنها را در برابر ده سؤالى که از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله داشت، در راه خدا صدقه داد  !

 (1) «واحدى» در [اسباب النزول ص 308] از حضرت على علیه السّلام روایت کرده که فرمود: یک دینار پول داشتم آنرا با چند درهم عوض کردم و هر گاه مى‏خواستم با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مشورت و نجوائى کنم، پیش از مشورت با حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله، یکى از آن درهمها را صدقه مى‏دادم و به این ترتیب رفتار کردم تا درهمها تمام شد! سپس آیه نجوا، به آیه أَ أَشْفَقْتُمْ ... نسخ شد  .

 «فخر رازى» هم حدیث مزبور را در تفسیرش آورده و در پایان آن مى‏نویسد: «ابن جریج»، «کلبى» و «عطا» از «ابن عباس» روایت کرده‏اند که اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از مشورت کردن با آن حضرت ممنوع بودند مگر آنکه پیش از گفتگوى با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، مبلغى صدقه بدهند؛ در این رابطه هیچ یک از اصحاب به این دستور توجهى نکرد و تنها على علیه السّلام بود که پیش از نجواى با رسولخدا صلّى اللّه علیه و آله، یک دینار صدقه داد و با مقام نبوى گفتگو کرد سپس آیه نسخ آمد و حکم صدقه دادن پیش از نجوا، منسوخ گردید  .

 (2) «ابن جریر» در [تفسیر 28/ 14] به طریق دیگر، از «لیث» از «مجاهد» حدیث نجوا را نقل کرده و در آن حدیث از حضرت على علیه السّلام روایت نموده که یک دینار پول در اختیار داشتم آنرا با ده درهم عوض کردم و هر گاه براى نجوا و مشورتى حضور پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب مى‏شدم پیش از شرفیابى، یک درهم از آنها را صدقه مى‏دادم، تا اینکه آیه نجوا نسخ شد و کسى پیش از من به مضمون آیه نجوا عمل نکرد  .

 (3) [تفسیر ابن جریر 28/ 14] به سند خود، از «ابن ابى نجیح» از «مجاهد» در ذیل تفسیر آیه نجوا نقل کرده که اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از نجوا کردن با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ممنوع شدند مگر در صورتى که پیش از نجوا با آن حضرت، صدقه بدهند و به این دستور کسى جزء على بن ابیطالب علیه السّلام عمل نکرد و هنگامى که اراده کرد با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نجوا کند، یک دینار صدقه داد سپس آیه نجوا نسخ شد  .

مؤلف گوید: حدیث نجوا را «طبرى» به طریق دیگر- با اندک اختلافى- از «ابن ابى نجیح» روایت کرده است  .

 (1) [سیوطى در الدّر المنثور] در ذیل آیه نجواى سوره مجادله، از «سعید بن منصور»، «ابن راهویه»، «ابن ابى شیبه»، «عبد بن حمید»، «ابن منذر»، «ابن ابى حاتم»، «ابن مردویه» و «حاکم» با اطمینان به صحت حدیثش، از حضرت على علیه السّلام نقل کرده است که فرمود: به راستى، در کتاب خدا آیه‏اى است که پیش از من و پس از من، کسى به آن آیه عمل نکرده است و آن آیه، آیه نجواست. جریان این بود که پس از نزول آیه نجوا یک دینار پول در اختیار داشتم آنرا به ده درهم عوض کردم و هر گاه تصمیم داشتم با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نجوا کنم، یک درهم از آنها را صدقه مى‏دادم تا اینکه با آمدن آیه أَ أَشْفَقْتُمْ ...، آیه نجوا نسخ شد. اینست که کسى پیش از من به آن عمل ننمود  .

مؤلف گوید: «متّقى» همین حدیث را در [کنز العمال 1/ 268] نقل کرده است و گروهى از محدثان را که «سیوطى» در «الدّر المنثور» نام برده و اسامى آنها را ذکر کردیم، اسم برده و اضافه کرده: اینان حدیث مزبور را به سند خود متذکر شده‏اند. «محبّ طبرى» هم در [الریاض النضرة 2/ 200] به ذکر حدیث نجوا پرداخته و افزوده: «ابن جوزى» در «اسباب النزول» حدیث نجوا را آورده است  .

باز گوید: «عبد الرزّاق»، «عبد بن حمید»، «ابن منذر»، «ابن ابى حاتم» و «ابن مردویه» از حضرت على علیه السّلام روایت کرده‏اند که فرمود: کسى غیر از من، به مضمون آیه نجوا عمل نکرد تا اینکه آیه نجوا نسخ شد و آیه نجوا بیش از یک ساعت به حکم خود باقى نماند .

باز گفته است: «عبد بن حمید»، «ابن منذر» و «ابن ابى حاتم» از «مجاهد» نقل کرده‏اند گفت: اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از نجوا کردن با آن حضرت ممنوع گردیدند مگر در صورتى که پیش از نجوا کردن صدقه‏اى بپردازند و از آنجا که‏

موضوع پرداخت صدقه عنوان شده بود هیچ یک از اصحاب با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نجوا نکردند و تنها على بن ابیطالب علیه السّلام بود که دینارى صدقه داد و پس از آن به نجواى با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخت و در همین هنگام بود که چگونگى ده خصلت را از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله سؤال کرد و پس از آن، آیه نجوا نسخ شد.

باز گفته است: «سعید بن منصور» از «مجاهد» روایت کرده است، کسى که نخست صدقه داد و بعد با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نجوا کرد و کسى که براى نخستین بار به پرداخت صدقه پیش از نجوا اقدام نمود، حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام بود و به دنبال آن خداى تعالى نجوا را به آیه فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ نسخ فرمود.

باز گفته است: «عبد بن حمید» از «سلمة بن کهیل» ذیل آیه نجوا، روایت کرده: نخستین کسى که به مضمون این آیه شریفه عمل کرد، حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام بود و پس از آن آیه نجوا نسخ شد.

 (1) [کنز العمال 3/ 155] از «عامر بن واثلة» روایت کرده است که گفت: در روز شورا که مردم براى تعیین خلیفه به مشورت مى‏پرداختند کنار خانه‏ام ایستاده بودم که در این هنگام سر و صدا اوج گرفت و شنیدم حضرت على علیه السّلام مى‏فرمود:

مردم با «ابو بکر» بیعت کردند در حالیکه بخدا سوگند، من از او، به امور خلافت شایسته‏ترم و حقى است که من در خور آن مى‏باشم (حدیث را ادامه داده است تا آنجا که خطاب به مردم) فرمود: اى مردم! شما را بخدا سوگند مى‏دهم، آیا در میان شما کسى هست که- جز من- برادر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله باشد؟ همه گفتند: خدا داناست که جز شما، دیگرى برادر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نمى‏باشد (تا آنجا که فرموده است) آیا در میان شما کسى جز من هست که دوازده مرتبه با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نجوا کرده باشد و هر بار پیش از نجوا صدقه داده باشد؟ آنگاه «آیه نجوا» را تلاوت فرمود. همگان اعتراف کردند: خدا مى‏داند جز شما، احدى به مضمون آیه نجوا

رفتار نکرد.

 (1) مؤلف گوید: در تعقیب احادیث مذکور یک حدیث باقى مانده است که مناسب است آنرا در پایان باب حاضر متذکر شویم و آن حدیث اینست:

 «زمخشرى» در «کشّاف» در تفسیر آیه نجوا در سوره مجادله، از «ابن عمر» روایت کرده است که حضرت على علیه السّلام داراى سه خصلت ویژه‏اى است که هر گاه یکى از آنها را دارا بودم، اثر وجودى آن خصلت براى من بیشتر بود از شتران سرخ‏مو که در اختیار داشتم: 1- همسرى او با فاطمه علیها السّلام؛ 2- اعطاء پرچم به او در روز خیبر؛ 3- آیه نجوا

منبع :

  فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى‏



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 7:46 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


آیه مودت درشان اهلبیت

  «آیه مودّت» در شأن نزدیکان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله که حضرت على، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم السّلام میباشند، نازل شده است‏

راجع به آیه مودّت، قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ که در سوره شورى است و در شأن نزدیکان پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نازل شده است، اخبار زیادى رسیده که ما در این باب به اندازه‏اى که به آنها دست یافته‏ایم، اشاره مى‏کنیم  .

 (2) [تفسیر ابن جریر طبرى 25/ 16] به سند خود، از «سعید بن جبیر» در ذیل آیه مودّت قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ نقل کرده است که مراد از «قربى» همانا نزدیکان رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏باشند  .

مؤلف گوید: «محبّ طبرى» حدیث مزبور را در کتاب «ذخائر» نقل کرده است و اشاره نموده که حدیث قربى را «ابن السرى» هم، نقل کرده است  .

 (3) [همان کتاب 25/ 17] به سند خود، از «أبو اسحاق» نقل کرده است که از

 «عمرة بن شعیب» پرسیدم: مراد از «قربى» در آیه مودّت، چیست؟ در پاسخ گفت  :

مراد از آن، نزدیکان پیغمبرند  .

 (1) [حلیة الاولیاء 3/ 201] به سند خود، از «جابر» نقل کرده است که یکى از بیابان نشینان، حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و به عرض رسانید: اى محمّد! اسلام را بر من عرضه کن. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: گواهى بده که خدا یکتا و بى‏همتاست و محمّد، بنده و فرستاده اوست. بیابانى گفت: در برابر اینکه اسلام را بر من عرضه داشتى، آیا تقاضاى مزدى هم از من دارى؟ فرمود: در برابر اینکه اسلام را بر تو عرضه داشتم مزدى نمى‏خواهم و هر گاه از تو طالب مزدى باشم، اینست که نزدیکان مرا دوست بدارى. وى گفت: نزدیکان خودم را دوست بدارم یا نزدیکان تو را؟ حضرت فرمود: نزدیکان مرا. بیابانى عرضه داشت: اینک دست مرا بگیر تا با تو، به پذیرش دین اسلام بیعت نمایم. پس از انعقاد بیعت، به عرض رسانید: لعنت خدا بر آن کس باد که تو را و نزدیکان تو را دوست ندارد حضرت صلّى اللّه علیه و آله فرمود: آمین  .

 (2) [سیوطى در الدّر المنثور] در ذیل تفسیر آیه مودّت در سوره شورى گفته است: «عبد بن حمید» و «ابن منذر» از «مجاهد» نقل کرده‏اند که اظهار داشته است: خداى تعالى در آیه مودّت به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دستور داده است که به شما بگوید: درخواستى از شما ندارم و مزدى در برابر انجام پیغمبرى خویش نمى‏خواهم مگر اینکه از شما تقاضا دارم از فرمان من پیروى کنید و پیغمبرى مرا بپذیرید و نزدیکان مرا دوست بدارید. وى نیز گفته است: «ابن مردویه» از طریق «ابن مبارک» از «ابن عباس» روایت کرده است که در ذیل آیه مودّت گفته است، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: موقعیت مرا با گرامیداشت و حفاظت از نزدیکان من، رعایت نمائید. باز گفته است: «ابو نعیم» و «دیلمى» از «مجاهد» از «ابن عباس» روایت کرده‏اند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در ذیل آیه شریفه مودّت، فرموده است  :

موقعیت مرا در گرامیداشت و حفاظت از نزدیکانم، رعایت نمائید و آنها را دوست بدارید. باز گفته است: «سعید بن منصور» از «سعید بن جبیر» روایت کرده است که مراد از قربى در آیه مودّت، نزدیکان پیغمبرند  .

 (1) [مستدرک الصحیحین 3/ 172] به سند خود، از حضرت على بن الحسین علیهما السّلام روایت کرده است، هنگامى که حضرت على علیه السّلام به شهادت رسید، امام حسن مجتبى علیه السّلام خطابه‏اى ایراد کرد. پس از حمد و ستایش از خداى تعالى- تا آنجا حدیث را ادامه داده که- امام حسن علیه السّلام خطاب به مردم فرمود: اى مردم! آنکه مرا مى‏شناسد، مى‏شناسد و آنکه مرا نمى‏شناسد، بداند من، فرزند على و فرزند پیغمبرم. من پسر آنکسى هستم که مردم را به رحمت خدا، مژده داد و از شکنجه خدا بیمناک فرمود. من فرزند کسى هستم که مردم را به فرمان خدا فرا خواند. من فرزند چراغ نورانى راه خدایم. من از خاندانى هستم که «جبرئیل» بسوى ما نازل مى‏شد و از سوى ما، به سوى خدا، صعود مى‏کرد. من از خاندانى هستم که خداى تعالى دوستى آنان را بر مسلمانان واجب گردانید. من از خاندانى هستم که خداى تعالى دوستى آنان را بر مسلمانان واجب گردانید و خطاب به پیغمبرش فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ و فرمود  :

وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً مراد از «اقتراف حسنه» (بدست آوردن حسنه)، دوستى ما خانواده است که اگر کسى دست بدامن محبت ما دراز کند، خداى تعالى به بهره‏ورى بیشتر او مى‏پردازد و او را از هر چیزى که پسندیده است، برخوردار مى‏گرداند  .

مؤلف گوید: «محبّ طبرى» این حدیث را در [ذخائر ص 138] متذکر شده است و اشاره کرده: حدیث مزبور از «زید بن حسن» نقل شده است و «دولابى» هم به یاد آورى از آن پرداخته است. «هیثمى» هم، حدیث مزبور را در [مجمع 9/ 146] نقل کرده است و افزوده است: حدیث مزبور از «ابو الطفیل» نقل‏

شده است و «طبرانى»، «ابو یعلى»، «بزّاز»، «احمد» به ذکر آن پرداخته‏اند و «ابن حجر» هم، در [صواعق ص 101] از حدیث مزبور یاد کرده است و اضافه نموده  :

حدیث مزبور را «بزّاز» و «طبرانى» نقل کرده‏اند  .

  [زمخشرى در کشّاف‏] ذیل تفسیر آیه مودّت قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ در سوره شورى گفته است: در روایت آمده هنگامى که آیه مودّت نازل شد، یکى از اصحاب معروض داشت: یا رسول اللّه! نزدیکان شما که مودّت آنان بر ما لازم است چه کسانند؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود: نزدیکان من که مودت آنها بر شما واجب است، على و فاطمه و دو فرزند ایشان هستند  .

مؤلف گوید: «فخر رازى» در «تفسیر کبیر» در ذیل آیه مودّت واقع در سوره شورى، در تعقیب روایت «کشّاف» اظهار داشته: از روایت مزبور بدست مى‏آید این چهار تن (على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام) از نزدیکان پیغمبر اکرمند و زمانى که‏

ثابت شد افراد یاد شده از نزدیکان پیغمبرند، باید از ویژگى خاصى برخوردار باشند و تعظیم و احترام زیادترى لازم داشته باشند و دلیل بر این ویژگى و احترام خاص، وجوه چندى است که ذیلا مى‏آوریم  :

 (1) وجه اوّل: حق تعالى فرموده است: إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ وجه استدلال بطورى که پیش از این بیان شد، آل محمد صلّى اللّه علیه و آله کسانى هستند که سرانجام کار و نسبت ایشان به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله منتهى مى‏شود. بدیهى است هر کسى و یا کسانى که سرانجامشان بهتر و بیشتر از دیگران، منتهى به رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بشود همانها، آل او بشمار مى‏آیند. در این رابطه فاطمه، على، حسن و حسین علیهم السّلام ارتباطشان با رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله از همه بیشتر بوده و کسى اینگونه ویژگى را در شأن آنان انکار نکرده است و به تواتر ثابت است که شدّت تعلّق آنان به رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله، از دیگران زیادتر و بیشتر است  .

وجه دوم: بدون شک پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه علیها السّلام را دوست مى‏داشته، به حدّى که فرموده است :

 «فاطمة بضعة منّى، یوذینى ما یوذیها»

؛ فاطمه پاره تن من است هر پیشآمد بر خلاف انتظارى که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است. و به نقل متواتر ثابت شده است که رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله، على و حسن و حسین را دوست مى‏داشته و زمانى که علاقه رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نسبت به آنها ثابت باشد، بر تمام امّت لازم است همچنان که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله آنان را دوست مى‏دارد، آنها هم، آن بزرگواران را دوست بدارند؛ بدلیل آنکه خداى تعالى فرموده است:

وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (سوره اعراف، آیه 158)؛ از پیغمبر ما پیروى کنید بدین امید که از هدایت برخوردار گردید. و فرموده است: فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ (سوره نور، آیه 63)؛ بدیهى است آنان که تصمیم دارند از فرمان پیغمبر ما سرپیچى نمایند، از سرانجام ننگین آن باید بر حذر باشند. و فرموده است: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (سوره احزاب، آیه 21)؛

شکى نیست پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از سرانجام نیک و بد همه چیز خبردار است و به واقعیت همه چیزى رسیده است اینک در برابر فرمان چنین پیغمبرى کمال استقامت و پایمردى را داشته باشید و به فرمان او که بهترین الگوى پسندیده است، رفتار نمائید.

 (1) سخن از این بود که مودّت اهل بیت بر همگان لازم است. زیرا پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اهل بیت طاهرین را، دوست داشته و هر کسى در دوستى آنان با پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله همراهى نداشته باشد، از فرمان او سرپیچى کرده و از هدایت نصیب و سهمى ندارد؛ پیغمبر واجب الطاعة است. مخالفت فرمان او، به حکم نهیى که در میان است، حرام مى‏باشد. و فرموده است: قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ (سوره آل عمران، آیه 31)؛ (مردم به علاقه‏مندى خدا دل بسته‏اند و مى‏خواهند حضرت او را دوست بدارند.) تو اى پیغمبر، در پاسخ آنان بگو هر گاه تصمیم دارید اظهار علاقه‏مندى به خدا نمائید، نخست از فرمان من اطاعت کنید تا به جبران آنکه خدا را دوست مى‏دارید، خدا هم شما را دوست بدارد.

وجه سوم: دعا کردن براى اهل بیت پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در اوج اهمیت است و از مناصب عالیه بشمار مى‏آید به همین مناسبت است که در پایان تشهد نماز دستور صادر شده است تا بر خاندان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله درود بفرستند و بگویند:

 «اللّهمّ صلّ على محمد و على آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد»

و اینگونه تعظیم و احترام، در خور هیچ فردى از افراد غیر آل پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، روا نمى‏باشد. بدین ترتیب ادلّه سه گانه، دلیل بر آنست که حبّ آل محمد و علاقه‏مندى به ایشان بر یکایک امّت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله لازم است و مؤید این واقعیت و لزوم آنرا، مى‏توان از گفته «شافعى» استفاده کرد.  مترجم گوید: محصّب، محلى است در مکه مکرّمه در سر راه منى که آنرا «بطحاء» هم مى‏گویند و به جایگاهى در منى که رمى جمرات مى‏کنند، «محصّب» گفته‏اند. «خیف» با سکون یاء، طرف بالاى وادى را که آب از آنجا به پائین جارى مى‏شود گفته‏اند و «مسجد خیف» در محل منى مى‏باشد که در طرف بالاى وادى قرار گرفته است.

؛ اى سواره! گاهى که در محصّب از سرزمین منى، رسیدى به آنها که در خیف ساکنند و به آنها که از آنجا در سحرگاه کوچ مى‏کنند و به حاجیانى که عازم منى مى‏باشند و چون فرات به روش خاصى پیش مى‏روند، بگو اگر دوستى آل محمد دلیل بر رفض باشد، جنّ و انس گواهى بدهند که من «رافضى» هستم.

[ذخائر العقبى ص 25] از «ابن عباس» روایت کرده است، هنگامیکه آیه شریفه مودّت نازل شد، گروهى از اصحاب پرسیدند: یا رسول الله! نزدیکان شما که مودّتشان بر ما واجب است، چه کسانند؟ در پاسخ فرمود: على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام هستند. «احمد حنبل» هم، این روایت را در «مناقب» آورده است.

مؤلف گوید: «هیثمى» هم، در [مجمع 7/ 103 و 9/ 168] روایت کرده و در هر دو مجلد اظهار داشته است: «طبرانى» هم، آنرا روایت کرده و «ابن حجر» در [صواعق ص 101] به نقل آن پرداخته است و اضافه کرده: «احمد حنبل»، «طبرانى»، «ابن ابى حاتم» و «حاکم» روایت مزبور را از «ابن عباس» نقل کرده‏اند

و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 101] از تفسیر «بغوى» روایت مزبور را نقل نموده است

منابع

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت‏ -  آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى‏



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/10/21 ساعت 10:59 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید