سخن پیامبر (ص) اگر تو نبودى ...

 

منبع:

 (1) 101- خبر داد بما ابراهیم فرزند غسان بصرى (اجازة) که ابو على حسین فرزند احمد بآنها نقل نموده و گفت: حدیث کرد بما عبد اللَّه فرزند احمد فرزند عامر طائى که نقل کرد بما ابو احمد فرزند عامر که حدیث کرد بما على بن موسى الرضا (ع) گفت: نقل نمود بمن پدرم موسى بن جعفر (ع) و گفت: نقل کرد بمن پدرم جعفر بن محمد و گفت: نقل کرد بمن پدرم محمد بن على (ع) و گفت حدیث کرد بمن پدرم على بن الحسین (ع) گفت: نقل نمود بمن پدرم حسین بن على (ع)
گفت: نقل کرد بمن پدرم على بن ابى طالب (ع) گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود:
اگر تو نبودى مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏شدند. (1) 102- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان که خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خیوطى که نقل نمود بما ابو عبد اللَّه محمد فرزند حسین فرزند سعید زعفرانى که نقل کرد بما احمد فرزند ابو خیثمه که خبر داد بما مصعب و گفت: حسین بیست و پنج بار با پاى پیاده بحج رفته است. (2) 103- خبر داد بما محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى (اجازة) که ابو القاسم على فرزند طلحه نحوى بآنها خبر داده و گفت: نقل کرد بما ابو بکر احمد فرزند محمد فرزند فضل فرزند جراح که نقل نمود بما محمد فرزند قاسم و گفت:
نقل کرد بمن پدرم که نقل نمود بما احمد فرزند عبید که خبر داد بما واقدى که نقل کرد بما فرزند ابو سبرة از ثور فرزند یزید از عکرمة از ابن عباس که مردى باو گفت:
آیا على بن ابى طالب خودش مباشر جنگ میشد؟ گفت: بخدا قسم! مردى را مانند على ندیدم که جان خود را در معرض تلف و نابودى افکنده‏تر باشد، بیشتر اوقات دیدم که بدون زره و لباس جنگى در حالى که شمشیر دستش بود بسوى مردى که زره و سلاح جنگى کامل داشت خارج گردیده و باو حمله مى‏برد، و او را مى‏کشت. (3) 104- گفت: و نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما احمد فرزند هیثم که نقل کرد بما ابو غسان مالک فرزند اسماعیل که نقل کرد بما حکم فرزند عبد الملک از حارث فرزند حصیرة از ابو صادق از ربیعة فرزند ناجد از على (ع) گفت: رسول خدا (ص) فرمود: یا على خدا در تو مثلى از عیسى بن مریم قرار داده است «یهود باندازه‏اى او را دشمن مى‏داشتند که بمادرش تهمت و بهتان زدند، و نصارى بحدى دوست مى‏داشتند که در باره او چیزى را بناحق ادعا کردند آگاه باشید دو گروه در باره من بهلاکت و بدبختى رسید: آن کس که در محبت‏
و دوستى من از اندازه و میزان خود تجاوز نموده و غلو کرد، و با صفتى که در من نیست مرا توصیف کرد. و دیگرى کینه‏توز و افترا بند که شدت نفرت و دشمنى‏اش او را واداشت که بمن بهتان بگوید.
آگاه باشید که من پیامبر نیستم، و بر من وحى نمى‏شود، و لیکن تا آنجا که قدرت و توانائى دارم بکتاب خدا عمل مى‏نمایم پس آنچه را که از فرمانبردارى خداى بزرگ امر مى‏کنم براى شما و غیر شما پیروى از او لازم و فرض است، و اما اگر من و یا غیر من شما را به نافرمانى و معصیت بخدا امر کرده باشیم، بحقیقت از هیچ کسى در معصیت و گناه بخدا پیروى کردن جایز نیست، و فقط فرمانبردارى در کارهاى نیک است. (1) 105- و با سندهایش گفت: و حدیث کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما حسین فرزند علوان فرزند محمد قطان که نقل کرد بما على فرزند سیابه که نقل کرد بما یحیى فرزند زکریاى انصارى از عمر فرزند یعلى از ابو عبد الرحمن سلمى گفت بخدا قسم هیچ مرد قریشى را ندیدم که کتاب خدا را زیباتر و دلنشین‏تر از على بن ابى طالب (ع) بخواند. (2) 106- با سندهایش گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما پدرم که نقل کرد بمن ابو عبد اللَّه یمامى ضریر که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه گفت: نقل کرد بمن پدرم و گفت: هنگامى که مشرکان على را در جنگ مى‏دیدند بعضى از آنان بر بعضى دیگر وصیت و سفارش مى‏کردند. (3) 107- گفت: و نقل کرد بما محمد فرزند قاسم و گفت: نقل کرد پدرم از عباس فرزند میمون از فرزند عایشه از پدرش از عوف از حسن (و الفاظ روایت مختلف است لیکن معانى آنها نزدیک بهم است): که مردى به حسن گفت. که برادران شیعى تو بتو نسبت مى‏دهند و مى‏گویند که بعلى (ع) اهانت مى‏کنى، و او را خوار میشمارى و میگوئى: اگر على در مدینه مى‏ماند، و از بدترین خرماهاى‏
مدینه میخورد، براى او بهتر از آن بود که کرد؟ حسن از شنیدن این سخن بگریه افتاد، و گفت من این سخن را گفته‏ام؟ آگاه باشید بخدا قسم دیروز از شما مردى جدا گشت تیرى بود که همواره بهدف اصابت میکرد، تیرى بود که از کمان خدا جسته باشد، بعد از پیامبر این امت عارف و عابد این امت بود، و مردى بود داراى شرافت و برترى، و نزدیکترین خویشى را با رسول خدا (ص) داشت، از امر خدا خسته و رنجور نگشته و افسردگى نداشت، در مال خدا تجاوز نکرده، و او را نمى‏دزدید، مقاصد و هدفهاى قرآن را خواه به منفعت خود و یا بضرر خود پیاده مى‏نمود، و او را بباغى زیبا و دلچسب و نخلستانى پر درخت وارد میساخت، این على بن ابى طالب است اى بیخرد!. (1) 108- و با سندهایش گفت: نقل کرد بما پدرم که حدیث کرد بما ابو- عبد اللَّه یمامى ضریر که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه گفت: نقل کرد بمن پدرم گفت: که على بن ابى طالب محل نشر علم رسول خدا (ص) و موضع اسرار او است. (2) 109- و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما محمد فرزند حسین که نقل کرد بما جندل فرزند والق ثعلبى که نقل کرد بما عمر فرزند طلحة از اسباط فرزند نصر از سدى که گفت: من جوانى نورس در مدینه بودم، و نزد (احجار زیت) بازى مى‏کردم، شتر سوارى آمد که على بن ابى طالب را سب میکرد، و مردم بدورش گرد مى‏آمدند، سعد بن ابى وقاص آمده و دستهایش را بلند کرد و گفت: پروردگارا اگر این مرد بنده صالحى را بدگوئى کرده و ناسزا مى‏گوید نکبت و تیره‏بختى او را بمردم بنمایان، در آن حال شتر مرد رم کرد، و برو افتاد و گردنش شکست، خدا او را از رحمت خود دور کرده و نابود بگرداند. (3) 110- و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند قاسم که نقل کرد بما احمد
فرزند اسحاق وراق که نقل نمود بما عثمان فرزند ابو شیبة که نقل کرد بما وکیع از ابو لیلى و از حکم از عبد الرحمن فرزند ابو لیلى از ابو لیلى که او همراه على (ع) در سفرها میرفت، دید على (ع) در فصل تابستان لباس زمستان و در فصل زمستان لباس تابستانى را میپوشد، ابو لیلى مى‏گوید: از سبب این کار پرسیدم؟
فرمود: رسول خدا (ص) در روز جنگ خیبر مرا خواست در حالى که من از درد چشم مینالیدم، بحضورش شرفیاب شده از آب دهانش به چشم من مالید، چشمهایم خوب شده و فرمود: خدایا از سرما و گرما او را نگهدار و بعد از این دعاى پیامبر (ص) سردى و گرمى را در خود نیافته و نه چشیدم. (1) 111- خبر داد بما ابو بکر احمد فرزند طاوان (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنها نقل کرده و گفته است که نقل کرد بما محمد فرزند یونس فرزند حسین گفت: که نقل کرد بما محمد فرزند حنان مازنى که نقل کرد بما عبید اللَّه فرزند عایشه که نقل کرد بما عمر فرزند عبد الملک و گفت:
از ابو هارون عبدى شنیدم میگفت: که نقل کرد بما ابو سعید و گفت: با رسول خدا «ص» بودیم رسول خدا «ص» بمردم عطا نمود؛ و بعلى عطا نکرد، ابو سعید گفت: دگرگونى چهره على «ع» از این پیش آمد محسوس بود و دیده مى‏شد پس پیامبر بازو یا بازوان او را گرفته و سپس فرمود:
آیا خوشنود نمى‏شوى آنگاه که من عطا شدم بتو عطا شود، و آنگاه که بمن لباس پوشیده شد، بتو پوشیده شود. (2) 112- خبر داد بما احمد فرزند محمد (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنها نقل کرده و گفت: نقل کرد بما محمد فرزند عبد الملک که نقل کرد بما ابو معمر رفیق عبد الوارث که نقل کرد بما عبد الوارث از ایوب از عکرمة از ابن عباس: که رسول خدا (ص) قوچى براى حسن و قوچى براى حسین (ع) عقیقه کرد.
 (عقیقه گوسفندى است که در روز هفتم تولد نوزاد در موقع تراشیدن موى سر بکشند)
(1) 113- خبر داد بما احمد فرزند محمد (اجازة) که ابو احمد عمر فرزند عبد اللَّه فرزند شوذب بآنان نقل نموده و گفت: که نقل کرد بما محمد فرزند عثمان که نقل کرد بما ابو شعیب عبد اللَّه فرزند حسن و گفت: خبر داد بما عبد اللَّه فرزند عمر از قاسم فرزند حفص عمرى گفت: نقل کرد بما عبد اللَّه فرزند دینار از ابن عمر که پیامبر (ص) هنگام تولد حسن و حسین بگوشهاى آنان اذان گفت. (2) 114- خبر داد بما ابو محمد حسن فرزند احمد فرزند موسى غندجانى که نقل کرد بما ابو حسن احمد فرزند محمد فرزند موسى فرزند صلت مالکى که نقل نمود بما ابو بکر محمد فرزند قاسم فرزند بشار انبارى نحوى که نقل کرد بما احمد فرزند هیثم که نقل کرد بما مسلم فرزند ابراهیم که نقل کرد بما ربیع فرزند مسلم از محمد فرزند زیاد از ابو هریره که بر حضور پیامبر (ص) خرمائى از خرماهاى صدقه آورده شد، و حسن بن على (ع) نزد ایشان بود، پیامبر خدا خرما را تقسیم نمود در آن هنگام حسن خرمائى را بدهان گذاشته و خواست بخورد و رسول خدا «ص» او را نمى‏دید، وقتى که باو نگاه کرده و دید، فرمود: کخ کخ و از دهان حسن خرما را بیرون آورده و فرمود:
سید صدقه نمى‏خورد

 مناقب الإمام علی علیه السلام-ترجمه مرعشى نجفى، صص:102-98

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:29 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت