على علیه السّلام همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم همراز و همراه با حضرت على علیه السّلام است
(2) [مستدرک حاکم 3/ 124] به سند خود، از «ابو سعید تیمى» از «ابو ثابت»، آزاد شده «ابوذر»، روایت کرده است که گفت: در روز جمل، زمانیکه چشمم به «عایشه» افتاد که ایستاده است، پارهاى از خیالات که در دل دیگران خلجان مىکند، در دل من پدید آمد و به همین حال بودم تا هنگامى که نماز ظهر فرا رسید و خداى تعالى پرده پندار را از برابر دیدگانم برطرف ساخت و سرانجام به پشتیبانى از حضرت على علیه السّلام با دشمنان او نبرد کردم. پس از پایان جنگ به مدینه بازگشتم. و به خانه «امّ سلمه» رفتم و به او گفتم: به خدا سوگند! به منظور درخواست خوراکى و آشامیدنى به خانه تو نیامدهام. من آزاده شده «ابوذر» هستم .
«ام سلمه» به من خوش آمد گفت و من حکایت حال خود را در روز جمل بازگو کردم. «ام سلمه» گفت: آنگاه کجا بودى که دلها بسوى پروازگاه خود بودند؟ در پاسخ گفتم: تا آنجا پرواز کردم که خداى تعالى پرده پندار را از چشم دل من
برطرف کرد و در هنگام زوال شمس، در حقیقت به روى من گشوده و در راه حقیقت، از جان گذشته و عاشقانه با دشمنان نبرد کردم. «ام سلمه» از شنیدن سخنان من، شادمان گشت و به من آفرین گفت و اظهار داشت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله که فرمود: على همراز و همراه با قرآن است و قرآن هم، همراه و همراز با على علیه السّلام است. هیچگاه على علیه السّلام از قرآن و قرآن از على علیه السّلام مفارقت نمىکنند تا اینکه کنار حوض کوثر بر من وارد شوند .
«حاکم» اظهار داشته است که حدیث مزبور از احادیث صحیح است و راوى حدیث «ابو سعید تیمى» که همان «عقیصا» است، مردى مورد وثوق و اطمینان بوده است. «1» مؤلف گوید: حدیث مزبور را «مناوى» هم در متن [فیض القدیر 4/ 356] و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 153] نقل کردهاند و هر دو تن بطور اختصار به ذکر آن پرداختهاند و گفتهاند که از «طبرانى» در کتاب «الاوسط» روایت شده است .
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 134] از «امّ سلمه» روایت کرده است که گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: على با قرآن است و قرآن با على است. این دو از یکدیگر جدا نمىشوند، مگر اینکه در روز قیامت در کنار حوض کوثر مرا دریابند .
«هیثمى» گفته است: این حدیث را «طبرانى» در «الصغیر» و «الاوسط» روایت نموده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 74] و «شبلنجى» هم در [نور الابصار ص 72] به ذکر این حدیث پرداختهاند و هر دو تن ابراز داشتهاند: این حدیث را «طبرانى» در «الاوسط» آورده است.
(1) [الصواعق المحرقة ص 75] در روایتى آمده است: هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آخرین روزهاى زندگى خویش را سپرى مىکرد، خطاب به مردم فرمود:
اى مردم! نزدیک است که به زودى زود دار فانى را وداع گویم. اینک سخنى با شما دارم که جاى هر گونه پوزش را از بین مىبرد: آگاه باشید! من کتاب پروردگار- عزّ و جلّ- و عترتم را که اهل بیت منند، در میان شما باقى مىگذارم. آنگاه دست على علیه السّلام را بالا گرفت و فرمود: این بزرگوار که على علیه السّلام است، همراه و همراز با قرآن است و قرآن هم، همراز و همراه با اوست. و جدائى میان این دو نیست تا اینکه در کنار حوض کوثر مرا دریابند. آن روز که فرا مىرسد از شما مىپرسم که با آنان چه کردید و چگونه مراعات حال ایشان را نمودید؟!
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:41 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
آیا این درست است که شکافی که در هنگام تولد امام علی علیه سلام در کعبه به وجود آمده هنوز نیز هست اگر این درست است پس در نقدی که درمورد فیلم مختار آمده گفته شده که عبدالله بن زبیر و بعد از آن حجاج کعبه را خراب ودوباره ساختند و چگونه این شکاف هنوز موجود است؟
در رابطه با این سوال باید به چند نکته توجه داشته باشید :
اولا در صحت این ماجرا که امیر المومنین علی علیه السلام در داخل خانه کعبه به دنیا آمده و خانه خدا به هنگام ورود مادر بزرگوارشان به مسجد الحرام شکاف برداشته و باز شده است هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد و به این مطلب تمام علمای شیعه و اکثر علمای اهل سنت اذعان کرده اند. برای آگاهی بیشتر از اسناد این مطلب می توانید به کتاب فروغ ولایت، استاد جعفر سبحانى، ص 15 به بعد مراجعه نمائید. ما برای نمونه نام چند تن از علمای اهل سنت و نظرشان را بیان می کنیم:
حاکم نیشابوری از علمای بزرگ اهل سنت در کتاب مستدرک مىگوید: «ولادت على(ع) در کعبه به طور تواتر به ما رسیده و کسى پیشاز او یا بعد از او در کعبه متولد نشده است)مستدرک، حاکم نیشابورى، ج 3، ص 483،دارالمعرفه، بیروت)،شبلنجى عالم بزرگ دیگر اهل سنت هم در کتاب نورالابصار از ابن صباغ نیز نقل مىکند که حضرتعلى(ع) در مکه داخل بیتالحرام متولد شد و آن گاه مىگوید: «وَ لَمْ یُولَد فِىالبَیتِ الحَرامِ قَبلَهُ أَحد سِواهُ»( نورالابصار، شبلنجى، ص 85، نشر دارالکتبالعلمیة، بیروت). شاه ولی الله دهلوی از علمای بزرگ دیگر اهل سنت(متوفای 1176هـ) می نویسد: و از مناقب وی (حضرت علی ) رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت . (إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء ، ج 4 ، باب : اما مآثر امیرالمؤمنین وامام اشجعین اسد الله الغالب علی بن ابی طالب رضی الله عنه). سبط ابن جوزی نیز (متوفای 654هـ) می نویسد: روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف میکرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آورد .(سبط بن الجوزی الحنفی،تذکرة الخواص ، ص 20 ، ناشر : مؤسسة أهل البیت ـ بیروت ، 1401هـ ـ 1981م).
پس با وجود این تواتر روایات شکی در صحت این ماجرا باقی نمی ماند.
ثانیا: در مواردی که کعبه تخریب شد ، تمامی سنگ های کعبه خراب نشد بلکه قسمتی از آنها آسیب دید و هیچ گاه در تاریخ ، بعد از زمان رسول خدا (ص) تخریب کلی کعبه ذکر نشده است . همچنین طبق آنچه در تاریخ آمده است ، برای تعمیر کعبه از سنگ خود کعبه استفاده شده است .جالب اینجاست که در تاریخ ذکر شده که هرگاه کعبه تعمیر می شد باز این شکاف به حالت اولیه اش بر می گشته است.
ثالثا: یکی از علائم حقانیت اهل بیت به خصوص امیرالمومنین علی علیه السلام این است که هنوز هم از این بزرگواران معجزات و کرامات زیادی دیده می شود که هم سندی است بر حقانیت این بزرگواران و هم اتمام حجت است بر مردم این دوران که تنها مذهب حق، مذهب اهل بیت عصمت و طهارت می باشد. شکاف موجود در خانه خدا هم یکی از همان معجزات و کراماتی است که هنوز هم با وجود بازسازی های متعدد و تلاش عجیب وهابیون بر نابودی آن باز به قدرت الهی هنوز باقی مانده است و تلاش دشمنان اهل بیت برای نابودی آن تاثیری در آن نداشته است
شما دوست عزیز همچنین می توانید برای اطمینان بیشتر از افرادی که به مکه مشرف شده و این شکاف را دیده اند سوال بفرمایید.
به هر حال آیتها و نشانه های بسیاری از حقانیت اهل بیت وجود دارد که هرچند دشمنان اهل بیت تمام تلاششان را کرده اند تا این نشانه ها را نابود کنند ولی بعضی از آنها به خواست الهی باقی مانده تا هم سندی باشد برای ما برای مقابله با مخالفان و هم دلیلی باشد بر حقانیت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و تلاش دشمنان اهل بیت از زبیریان و حجاجها گرفته تا وهابیها هیچکدام نتوانسته مانع بقاء این رویداد بزرگ شود
عکس های شکاف کعبه
منبع:
سایت :http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=315 .
سایت:www.porseman.org قسمت پرسش وپاسخ
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/10/25 ساعت 7:23 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
آیا حقیقت دارد که شیعیان و مخصوصاً ایرانیان على(علیه السلام) را بالاتر از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)مى دانند و حتى او را خدا مى خوانند!؟ و نیز برخى معتقدند که جبرئیل اشتباهاً وحى را به محمد(صلى الله علیه وآله) نازل کرده، در صورتى که ماموریت جبرئیل، رساندن وحى به على(علیه السلام) بوده است؟
پاسخ: اگر مطالب فوق در یکى از کتب شیعیان نوشته شده بود و یا یکى از علماى شیعه در جائى بیان کرده بود، طرح این اتهام مناسبت داشت، بر اساس آنچه در کتب اعتقادى شیعه ثبت شده و مطابق روایات نبوى و اهل بیت پیامبر، شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)جملگى بندگان حق تعالى هستند.
على(علیه السلام) را امیرالمؤمنین و محمد(صلى الله علیه وآله) را نیز پیامبر و عبد صالح او دانسته، مطیع و فرمانبردار پروردگار متعال هستند.
عقیده آن ها درباره على ابن ابى طالب(علیه السلام) چیزى جز آنچه پیغمبر درباره او فرموده، نیست.
آن ها على(علیه السلام) را عبد صالح پروردگار، وصى و خلیفه بلافصل رسول الله(صلى الله علیه وآله) مى دانند.
بنابراین هر عقیده دیگرى از نظر شیعیان مردود است.
البته غلات را نیز از مسلمین ندانسته و آن ها را کافر، مرتد و نجس مى دانند.
لذا هر کس که با وسوسه شیطان غلو نماید، از شیعیان نمى باشد.
حتى خود آن حضرت آنان را مستحق کیفر مى دانست.
براى مثال وقتى که جمعى از اهالى سودان و هند نزد ایشان آمدند و اقرار به الوهیت آن حضرت نمودند; امام على(علیه السلام) آن ها را پند داد و موعظه نمود.
امام على(علیه السلام)خود مى فرماید: «پروردگارا! همانطور که عیسى از نصارى بیزارى جست من نیز از طایفه غلات بیزارم.
پروردگارا آن ها را براى همیشه مخذول و منکوب فرما و احدى از آنان را یارى مفرما(1)».
در جاى دیگر نیز مى فرماید: «دو طایفههلاک مى شوند و (چون به عمل آن ها راضى نمى باشم) از براى من تقصیر و گناهى
نیست.
طایفه اول کسانى هستند که در محبت من افراط نموده و بسیار غلو مى کنند.
طایفه دیگر، آن هایى هستند که بغض و عداوت بى جهت نسبت به من دارند.
پس به درستى که نزد پروردگار از کسانى که درباره ما غلو مى کنند و مرا از حد خود بالاتر مى برند، بیزارى مى جویم، همانطور که عیسى ابن مریم از نصارى بیزارى جست(2).
لذا خود امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر اهل بیت از غلات برائت جسته اند و شیعیان اثنى عشرى هم آن ها را جزء مشرکین و کفار مى دانند.
در کتب شیعه مانند بحار الانوار در مجلد هفتم (چاپ قدیم) به این موضوع پرداخته است.
در کتب فقهى شیعه هم نظیر جواهر الکلام، مسالک آن ها را باطل دانسته و ازدواج با آن ها حرام شمرده شده است.
شیعیان (بنا به فرمایش امام صادق منقول در کامل الزیارات) پیامبر را بنده خدا و فرستاده و افضل همه پیامبران و ائمه مى دانند، آنگاه امیرالمؤمنین را افضل از همه ائمه مى دانند و قائل به پیامبرى براى غیر پیامبر نیستند و براى حضرت على(علیه السلام) شأنى را قائلند که پیامبر خدا قائل شده اند و در کتب سنى و شیعه از قول پیامبر نقل شده و ائمه هم همانها را ذکر کرده اند.
امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:
«وما نحن إلاّ عبید الذی خلقنا واصطفانا والله ما لنا على الله من حجّة و لا معنا من الله برائة و إنّا لمیّتون و موقوفون ومسؤولون من أحب الغلاة فقد أبغضنا ومن أبغضهم فقد أحبّنا، الغلاة کفار والمفوضة مشرکون لعن الله الغلاة».
(3)
ما بنده او هستیم که ما را خلق کرده برگزید و مى میریم.
در مقابل خدا ایستاده و مورد سؤال واقع مى شویم، کسى که غلات را دوست دارد دشمن ماست و کسى که غلات را دشمن دارد ما او را دوست داریم، غلات کافرند و مفوضه مشرکند، لعنت خداوند بر غلات باد.
اما جواب تفصیلى; بعضى از خطب نهج البلاغه که در باره پیامبر خدا ایراد فرموده
وتواضع هاى عجیب و غریبى که از خود در مقابل آن بزرگوار نشان داده، مى باشدو سخنانى مانند «أَنَا عَبْدٌ مِن عَبید محمّد»، و این که «مَنْ عَلَّمَنِی حَرْفاً فَقَدْ صَیَّرنی عَبْداً»، به اضافه اعترافاتى که حضرت در مورد تلمذ و تعلم خود از رسول الله داشته است.
«سافرتُ مع رسولِ الله(صلى الله علیه وآله) لیس له خادم غیری،(4) واسَیتُه بِنَفسِی فی المواطن الّتی تَنْکُصُ فِیهَا اْلأبْطال».
(4)
حال این امیرالمؤمنین(علیه السلام) که پیشواى شیعیان است و در عقاید و اعمال، میزان اعمال همه خصوصاً شیعیان است و اولین مؤمن است، آیا به قرآن ایمان داشته است یا نه؟! آیا به سوره بقره آیات 96 و 97 در قرآن کریم ایمان داشته است یا نه که جبرئیل(علیه السلام)وحى را به پیامبر خدا نازل کرده و دشمنى با ملائکه و رسل و جبرئیل و میکائیل از کفار است؟ آیا آن بزرگوار به آیات 26 و 27 و 28 سوره جن، } عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَأَحْصى کُلَّ شَیْء عَدَداً{(5) ایمان داشته است یا خیر؟
از طرف دیگر معلوم است که ملائکه الهى به دلیل سوره تحریم آیه 6 } لا یَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ{ از گناه و خطا معصوم اند.
علاوه بر این، مأموریت هاى آن ها تحت نظارت کامل پروردگار متعال است همانگونه آیه شریفه } وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَیْنَ أَیْدِینا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَیْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیّاً{ (مریم ـ 64) مى فرماید نازل شدن آن ها به دستور خداست و خداوند بر ذوات آن ها، افعال و آثار آن ها احاطه کامل دارد و خداوند فراموش کار نیست.
داناى نهان است و کسى را بر غیب خود آگاه نمى کند جز پیامبرى که از او خشنود باشد که (در این صورت) براى او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانى خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیامهاى پروردگار خود را رسانیده اند و (خدا) بدانچه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزى را به عدد شماره کرده است.
همانگونه که آیات سوره جن نیز بر کنترل کامل پروردگار عالم بر افعال رسولان براى این که کاملاً طبق دستور ربوبى عمل کنند دلالت دارد.
بنابراین چگونه ممکن است مسلمانى که به قرآن معتقد است و به آیات ذکر شده فوق معتقد است به اشتباه جبرئیل(علیه السلام) در مأموریت نیز معتقد باشد؟!
با توجه به روایات مشحون از تواضع و اعتراف به تلمذ که از امیرالمؤمنین(علیه السلام)بدست ما رسیده، چگونه ممکن است شیعه در حالى که با اعتقاد به امامت بلا فصل آن بزرگوار افتخار مى کند درباره مولا على(علیه السلام) و نسبتش به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نظرى بر خلاف نظر خود على(علیه السلام) داشته باشد و او را بالاتر از پیامبر بداند؟!
اما نعوذ بالله اعتقاد به الاهیت على(علیه السلام) که کفر صریح است، اعتقاد اقلیتى انحرافى و انشعابى است که از نظر فقه شیعه محکوم به کفر و نجاست هستند، ارتباطى به شیعه ندارد.
براى این که معلوم شود چه کسى اهل غلو است خوبست جلد 7 و 8 الغدیر تورّقى شود تا غلاة شناخته شوند!
منابع :
1 . مناقب آل ابى طالب، ج 1، ص226 ; شبهاى پیشاور، ص173 «اللهمّ إنّی بریء من الغلاة کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى اللّهم أخذلهم أبداً و لا تنصر منهم أحداً».
2 .عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج 1، ص217 ; شواهد التنزیل، ج 2، ص231 ; تاریخ مدینه دمشق، ج 42، صص295 و 302 ; شبهاى پیشاور، ص173 «یهلک فیّ اثنان و لا ذنب لی، محبّ مفرط و مبغض مفرط ، أنا لنبرأ إلى الله ممّن یغلو فینا فوق حدّنا کبراءة عیسى ابن مریم من النصارى».
3 .بحار الأنوار، جلد سوم، چاپ قدیم
4 .کتاب حیاة أمیرالمؤمنین عن لسانه، ص55
5 .همان مصدر، ص125، و باب تعلم و تلمذ آن حضرت از پیامبر خدا، ص222 ـ 210، همان مصدر.
6. نهج البلاغه.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 89/10/24 ساعت 8:59 عصر موضوع مناظرات ورفع شبهات | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
بخشى از فضائل متفرقه اهل بیت علیهم السّلام
(2) [صواعق محرقه ابن حجر ص 13] از «امام احمد حنبل»، «محاملى»، «مخلص»، «ذهبى» و دیگران از «عایشه» نقل کردهاند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: در یکى از اوقات «جبرئیل» بر من نازل شد و گفت: مشرق و مغرب عالم را گشتم، مردى را برتر و والاتر از محمّد صلّى اللّه علیه و آله نیافتم؛ و خاور و باختر زمین را گشتم، پسران پدرى را عالى مقامتر از بنى هاشم نیافتم .
مؤلف گوید: «مناوى» این حدیث را در [متن فیض القدیر 4/ 499] آورده است و اظهار مىدارد که این حدیث را «حاکم» در «الکنى و الالقاب» و «ابن عساکر» از «عایشه» روایت کردهاند .
(1) [کنز العمال 6/ 218] ما اهل بیت از موقعیت ویژهاى برخورداریم که هیچ کسى را نمىتوان با ما مقایسه کرد .
«متّقى» گفته است که این حدیث را «دیلمى» از «انس» روایت کرده است و «مناوى» هم در [کنوز الحقایق ص 153] و «محبّ طبرى» در [ذخائر ص 17] نقل کرده و مىگوید: «ملا» هم در «سیره» به نقل آن پرداخته است و در [الریاض النضرة 2/ 208] نقل کرده است که مردى به «ابن عمر»، گفت: یا ابا عبد الرحمن! درباره على چه مىگویى؟ در پاسخ گفت: على علیه السّلام از اهل بیت است و کسى همتاى اهل بیت نیست !
(2) [حلیة الاولیاء ابو نعیم 7/ 201] به سند خود، از «بخترى» نقل کرده است که حضرت على علیه السّلام خطابهاى ایراد کرد- حدیث را ادامه داده است تا آنجا که گفت:- مردى از جاى خود برخاست و گفت: و تو یا امیر المؤمنین؟ در پاسخ فرمود: ما اهل بیتى هستیم که کسى را نمىتوان با ما قیاس کرد .
(1) [ذخائر العقبى محب طبرى ص 20] از «حمید بن عبد الله بن یزید» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: از خدا سپاسگزارم که حکمت اشیاء و پىبردن به حقایق آنها را در وجود ما اهل بیت نهاده است .
«محب طبرى» گوید: این حدیث را «امام احمد» در «مناقب» نقل کرده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 90] به نقل از «امام احمد» آورده است .
(2) [الاصابة 1/ قسم 1/ 144] گوید: «ابو الشیخ» در «تفسیر» اش از طریق «قیس بن براء» از «عبد الله بن بدر» از پدرش روایت کرده است که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که مىخواهد به خوبى بمیرد و از آنچه در اختیار دارد به خوبى بهرهمند گردد، مرا بهترین خلیفه اهل بیتم بداند و به خوبى از آنان نگهدارى و جانبدارى کند .
مؤلف گوید: «ابن حجر هیثمى» در [صواعق ص 111] این حدیث را نقل کرده و در آخر آن حدیث، چنین آورده است: کسى که مرا در اهل بیتم خلیفه نداند و آنها را جانشین من به حساب نیاورد، از عمرش بهرهاى نمىبرد و در روز قیامت در حالى بر من وارد مىشود که صورتش سیاه گردیده! «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 6/ 216]- با اضافات پیشین- نقل کرده است .
(3) [هیثمى در مجمع 9/ 163] از «ابن عمر» نقل کرده است که آخرین سخن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در حال احتضار این بود که مرا در اهل بیتم خلیفه بدانید و آنها را جانشین من بشمار آورید .
«طبرانى» این حدیث را در «الاوسط» نقل کرده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» نیز در [صواعق ص 90 و 136] نقل کرده است .
[ذخائر العقبى محب طبرى ص 18] از «عبد العزیز» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: توصیه مىکنم تا هر چه بهتر و بیشتر با اهل بیت من مدارا نمائید که هرگاه بر خلاف اراده من با آنها رفتار کردید، فرداى قیامت با شما مخاصمه خواهم کرد و اطمینان داشته باشید با کسى که با او دشمن باشم، با او دادخواهى و مرافعه خواهم کرد و با هر کسى مخاصمه کنم، جایگاه او دوزخ خواهد بود! «محب طبرى» گوید: این حدیث را «ابو سعد» و «ملا» در «سیره»، بیان کردهاند .
مؤلف گوید: حدیث مزبور را «ابن حجر» هم در [صواعق ص 90] متعرض است و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 103] ذکر کرده است
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 168] از «ابو سعید خدرى» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خداى را سه گونه حرمت است و کسى که آن سه حرمت را رعایت نماید، خداى تعالى امر دین و دنیاى او را محفوظ مىکند. و کسى که حق آن سه حرمت را رعایت ننماید، خداى تعالى هیچگونه امر مربوط به او را حفاظت نمىکند و آنها عبارتند از: 1- حرمت اسلام 2- حرمت من 3- حرمت رحم من .
«هیثمى» گفته که این حدیث را «طبرانى» در «الکبیر» و «الاوسط» متعرض شده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» این حدیث را در [صواعق ص 90] ذکر کرده و مىگوید: «طبرانى» و «ابو الشیخ» این حدیث را متعرضند .
(1) و «محب طبرى» در [ذخائر ص 19] و طریق دیگرى که منتهى به غیر از حضرت على علیه السّلام مىشود، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: کسى که کارهاى شایسته و خیر براى اهل بیت من انجام بدهد و اهل بیت من نتواند جبران کار خیر آن شخص را در دنیا بنماید، من در روز قیامت جبران کار او را خواهم کرد. این حدیث را «ابو سعد» روایت کرده است و «ملّا» به تبع از او طریق اوّل را مورد نظر قرار داده است .
(2) [همان کتاب 8/ 151 و 6/ 217] از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است :
چهار تیره مردماند که من در روز قیامت، آنان را شفاعت مىکنم: 1- کسى که ذرّیّه و بازماندگانم را گرامى بدارد؛ 2- کسى که نیازمندیهاى ایشان را بر آورده سازد؛ 3- کسى که بکوشد تا رفع گرفتارى و ناراحتى از ایشان بنماید؛ 4- کسى که ایشان را به دل و زبان دوست بدارد .
«متّقى» گوید: «دیلمى» هم این حدیث را نقل کرده است .
مؤلف گوید: «محب طبرى» هم در [ذخائر ص 18] این حدیث را نقل کرده است .
(1) [کنز العمال 7/ 214 و مناوى در متن فیض القدیر 4/ 176] اظهار داشتهاند: شفیعان روز قیامت به پنج دسته تقسیم شدهاند: 1- قرآن 2- خویشاوندى 3- امانت 4- پیغمبر 5- اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله. هر دو تن گفتهاند که این حدیث را «دیلمى» در کتاب «الفردوس» نقل کرده است .
(2) [ذخائر العقبى محب طبرى ص 18] از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: روز جزا اهل بیت من و هر کس از امت من که آنان را دوست داشته است، مانند این دو انگشت در کنار حوض کوثر قرار مىگیرند.
«محب طبرى» گوید: «ملّا» این حدیث را در «سیره» آورده است.
(3) مؤلف گوید: حدیث مورد بحث را «متّقى» در [کنز العمال 6/ 217] با اندک اختلافى، چنین نقل کرده است: نخستین کسانى که کنار حوض کوثر بر من وارد مىشوند، اهل بیت من و کسانى از امتم مىباشند که مرا دوست مىداشتند.
«دیلمى» این حدیث را از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است.
(4) [متن فیض القدیر 3/ 90] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نخستین کسانى از امتم را که در روز قیامت شفاعت مىکنم، اهل بیت من هستند و پس از ایشان، نزدیکترین مردم قریش را شفاعت مىنمایم، پس از ایشان از انصار، بعد از ایشان مردمانى از اهل یمن که به من ایمان آورده و از من پیروى کردهاند و پس از ایشان از عربهاى دیگر و بعد از ایشان عجمها را شفاعت مىکنم و از میان این همه مردمى که به شفاعت من مىرسند، گروه اوّل که اهل بیتم باشند از همه با فضیلتترند.
«مناوى» گوید: «طبرانى» این حدیث را از «ابن عمر» روایت کرده است.
و در شرح «فیض القدیر» گوید: حدیث مزبور را «دار قطنى» در «الافراد» روایت نموده است- تا آنجا که ادامه داده است که مىگوید- حدیث مزبور را «ابو طاهر
مخلص» در حدیث ششم کتابش متذکر شده است.
مؤلف گوید: «ابن حجر» هم در [صواعق ص 111] این حدیث را نقل کرده و گفته که «طبرانى» هم به نقل آن پرداخته است. «مناوى» در صفحه 95 مىنویسد:
این حدیث را «مخلص»، «طبرانى» و «دار قطنى» آوردهاند و «محب طبرى» در [ذخائر ص 20] یاد کرده است و مىگوید که «دیلمى» مؤلف کتاب «الفردوس» هم به نقل آن پرداخته است.
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج2،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:22 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
خداى تعالى اهل بیت پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را شکنجه نمىکند
(2) [مستدرک حاکم 3/ 150] به سند خود، از «عمر بن سعید ابح» از «سعید بن ابى عروبة» از «قتادة» از «انس» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خداى تعالى به من وعده داده است، هر یک از اهل بیت من که به یکتائى خدا و نبوت من اقرار کند، خدا آنان را شکنجه نمىکند. «عمر بن سعید ابح» گفته است که «سعید بن ابى عروبة» در روز جمعه این حدیث را روایت کرد و یک هفته پس از آن، در روز پنجشنبه در مسجد وفات یافت. وفات او موجب اختلاف مردم شد؛ گروهى گفتند: خدا جزاى خیر به تو ندهد که «رافضى» بودى! و از این ناحیه گرفتارى براى مردم بوجود آوردى؛ دیگران گفتند: خداى تعالى پاداش خیر به تو عنایت فرماید که اهل سنت و جماعت بودى و آنچه را شنیده بودى به گوش مردم رساندى. «حاکم» گفته است که این حدیث، صحیح است .
مؤلف گوید: حدیث مورد بحث را «ابن حجر» در [صواعق ص 140] نقل کرده و صحت حدیث را تصدیق نموده است .
(1) [کنز العمال 6/ 215] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است که از پروردگارم درخواست کردم تا هیچیک از اهل بیتم را به دوزخ گرفتار نکند، خداى تعالى درخواست مرا در حق خویشاوندانم پذیرفت .
«متقى» گوید: «ابو القاسم بن بشران» این حدیث را در کتاب «امالى» از «عمران بن حصین» روایت کرده است .
مؤلف گوید: «ابن حجر» حدیث مورد بحث را در [صواعق ص 111 و 95] نقل کرده و اظهار داشته که این حدیث را «ملا» در «السیرة» نقل کرده و «محب طبرى» هم در [الذخائر ص 19] به نقل آن پرداخته است و گفته است که این حدیث را «ملا» در «السیرة» و «ابو سعد» نقل نمودهاند و «مناوى» هم در متن [فیض القدیر 4/ 77] نقل کرده و در شرح آن مىنویسد که حدیث مزبور را «ابو القاسم بن بشران» در «امالى» از «عمران بن حصین»، «ابو سعید» در «شرف النبوة»، «ابن سعد» و «ملا» در «سیره» روایت کردهاند و «دیلمى» و فرزندش هم بدون سند، آن حدیث را نقل کردهاند .
«مناوى» گوید: حدیث مزبور موافق با حدیث «ابن ابى حاتم» است که از «ابن عباس» در ذیل آیه شریفه وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى نقل کردهاند که از جمله خشنودى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله یکى این بود که خداى تعالى هیچیک از اهل بیتش را به دوزخ نبرد .
مؤلف گوید: «ابن حجر» در [صواعق ص 95] به نقل این حدیث پرداخته و اشاره کرده که «قرطبى» هم این حدیث را از «ابن عباس» روایت کرده است .
و «سدى» هم به نقل آن پرداخته که خرسندى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در آن بود که هیچیک از اهل بیتش دچار آتش دوزخ نشود .
(2) [کنوز الحقایق مناوى ص 24] روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در هنگام دعا، عرض کرد : «
اللّهمّ الیک لا الى النّار انا و اهل بیتى
» ؛ پروردگارا! منواهل بیتم را بسوى خودت هدایت کن، نه بسوى آتش .
«طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است.
مؤلف گوید: بار دیگر «متّقى» در [کنز العمال 6/ 217] نقل کرده و مىگوید:
حدیث مزبور را «طبرانى» از «امّ سلمه» روایت نموده است. پیش از این در باب «على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام آل محمداند» حدیثى را متذکر شدیم که در آن آمده بود:
«اللهمّ الیک لا الى النّار انا و اهل بیتى»
. (1) [الصواعق المحرقة ابن حجر ص 102] گفته است، «قرطبى» و دیگران از «سدى» نقل کردهاند که وى در ذیل آیه إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ شکور گفته است:
خداى تعالى گناهان آل محمد را مىبخشد تا بدین وسیله از حسنات آنان تشکر نماید.
مؤلف گوید: از حدیث مزبور بدست مىآید که هرگاه خداى تعالى گناهان اهل پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را بیامرزد و از حسنات آنان، سپاسگزارى فرماید، ثابت مىشود که خداى تعالى اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را به شکنجه خویش دچار نمىسازد.
این حدیث هم از جمله احادیثى است که دلالت بر عنوان باب حاضر دارد با این تفاوت که دلالت آن بر عنوان حاضر به «دلیل التزام» است، نه به «دلیل مطابقه».
(2) و نظیر این حدیث، حدیثى است که «محب طبرى» در [ذخائر ص 20] از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم مىفرمود:
«بار پروردگارا! اینان عترت رسول تو هستند، اینک بدکار ایشان را به نیکوکارشان و آنها را هم به من ببخشاى». رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پس از این، فرمود: خداى تعالى که «فاعل ما یشاء» است درخواست مرا پذیرفت. عرض کردم چگونه به کار خود پرداخت؟ فرمود: آنچه را خواستم درباره شما بجاى آورد و در حق آنانکه پس از شما مىآیند به انجام مىآورد. این حدیث را «ملا» در «سیره» نقل کرده است
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج2،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 9:7 عصر موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت