خداى تعالى به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد تا مردم را به دوستى حضرت على علیه السّلام و «ابوذر» و «مقداد» تشویق نماید و به اطلاعشان برساند که خداى تعالى آنها و همچنین «عمّار» را دوست مىدارد
(2) [صحیح ترمذى 2/ 299] به سند خود، از «ابن بریدة» از پدرش روایت مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى خداى تعالى به من امر کرده است تا به اطلاع شما برسانم که چهار تن را باید دوست بدارید. و خدا خودش هم آن چهار تن را دوست مىدارد. پرسیدند: یا رسول اللّه! آن چهار تن کیانند؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ آنان سه مرتبه فرمود: على علیه السّلام یکى از آنهاست و سه تن دیگر، «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» هستند که باید آنها را دوست بدارید، و خداى تعالى هم آنها را دوست مىدارد .
مؤلف گوید: «ابن ماجه» در «صحیح» خود، در باب فضائل اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله صفحه 4 و «حاکم» در [المستدرک 3/ 130] به ذکر حدیث
پرداخته، لیکن به نام «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» تصریح نکرده است و مىگوید :
این حدیث، طبق قاعده «مسلم» صحیح است و «امام احمد» در [مسند 5/ 351] و «ابو نعیم» در [حلیة الاولیاء 1/ 190] و «هیثمى» در [مجمع 9/ 155] آورده و مىگوید که «طبرانى» در «الاوسط»، «ابن حجر» در [تهذیب التهذیب 10/ 286] و «ابن عبد البرّ» در [استیعاب 1/ 280 و 2/ 557] نقل کردهاند .
(1) [کنز العمال 6/ 428] از «ابن عباس» از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بهشت مشتاق ملاقات چهار تن از یاران من است .
پروردگارم هم دستور داده است تا آنها را دوست بدارم. در این هنگام، «صهیب رومى»، «بلال بن ابى رباح»، «طلحه»، «زبیر»، «سعد بن ابى وقاص»، «حذیفة بن یمان» و «عمار بن یاسر» پرسیدند: آن چهار تن چه کسانى هستند تا ما هم آنها را دوست بداریم؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ آنها نخست به «عمّار»، فرمود: خداى تعالى تو را به منافقان معرّفى کرده است. و اما آن چهار تن: نخستین آنها، على بن ابیطالب علیه السّلام است؛ دومین ایشان، «مقداد بن اسود کندى» است؛ سومین آنها، «سلمان فارسى» است؛ چهارمین ایشان، «ابوذر غفارى» است .
«متّقى» گوید: «طبرانى» این حدیث را در «الاوسط» نقل کرده است .
مؤلف گوید: «هیثمى» هم در [مجمع 9/ 155] حدیث مزبور را آورده است و اشاره مىکند که «طبرانى» در «الاوسط» به نقل آن پرداخته است .
(2) [همان کتاب 6/ 429] از حضرت على علیه السّلام روایت مىکند که «جبرئیل» حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مىدارد، و تو هم آنها را دوست بدار آنها عبارتند از: على بن ابیطالب علیه السّلام، «ابوذر» و «مقداد». «ابو یعلى» این حدیث را روایت کرده است .
مؤلف گوید: «هیثمى» در [مجمع 9/ 117 و 330] روایت کرده و در هر دو موضع گوید که حدیث مزبور را «ابو یعلى» نقل کرده است .
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 117] از «انس» روایت کرده است که «جبرئیل» حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و گفت: اى محمد! خداى تبارک و تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مىدارد. بار دیگر فرود آمد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ملاقات سه تن از اصحاب تو مىباشد. «انس» گفته است که تصمیم گرفتم سؤال کنم که آنان چه کسانى هستند، ولى ابهّت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مانع از این سؤال شد. در این هنگام با «ابو بکر» ملاقات کردم و به او گفتم که من و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تنها بودیم، «جبرئیل» نازل شد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق دیدار سه تن از اصحاب تو مىباشد. اطمینان دارم تو یکى از آنها مىباشى (!) پس از او با «عمر» گفتگو کردم و همان مطلب را نیز به او تذکر دادم سپس با على بن ابیطالب علیه السّلام ملاقات کردم و همان سخن را به وى یاد آورى کردم که به «عمر» و «ابو بکر» گفته بودم. حضرت على علیه السّلام فرمود: اینک، حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب مىشوم و جریان را مىپرسم. هر گاه من یکى از آن سه تن باشم، از خدا سپاسگزارم که این افتخار را نصیب من کرده است، و اگر از آنها بشمار نیامدم، احساس هیچگونه ناراحتى نمىکنم، بلکه باز هم به حمد خدا مىپردازم. در این رابطه حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدم و گفتم: یا رسول الله! همانا «انس» مىگوید: که «جبرئیل» بر شما نازل شده و گفته است که بهشت مشتاق دیدار سه تن از اصحاب شماست. اینک، اگر من یکى از آنها بشمار مىآیم، از خدا سپاسگزارم و اگر از آنها به حساب نمىآیم، باز هم سپاسگزارم! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تو از آنهائى، تو از آنهائى. و دیگرى، «عمّار یاسر» است. و مشاهداتى دارد که فضیلت آنها آشکار و پاداش آنها بزرگ است و دیگرى، «سلمان» است که از ما اهل بیت بشمار مىآید. او را مصاحب خود گردان.
«بزّاز» این حدیث را روایت کرده است.
(2) [کنز العمال 3/ 154] حدیث مسندى را از «ابوذر» نقل کرده است که در
نخستین روزى که مهاجر و انصار در مسجد اجتماع کرده و آماده بیعت با «عثمان» بودند، على بن ابیطالب علیه السّلام وارد مسجد شد و خطابهاى ایراد فرمود: سزاوارترین سخن که گویندگان به آن آغاز مىکنند و مهمترین مطلبى که سخنرانان گفتار خود با به آن مىآرایند و سخن گویان بر زبان جارى مىسازند، ستایش خداى تعالى و ثنا گسترى از حضرتش نسبت به آنچه که او را سزاوار است، مىباشد درود بر نبى اکرم محمد صلّى اللّه علیه و آله (و حدیث را ادامه داده تا آنجا که فرمود) اینک، اى حاضران! شما را به خدا سوگند مىدهم، آیا مىدانید که «جبرئیل» بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى دستور مىدهد که على را دوست بدارى و دوستدار على را هم دوست بدارى؛ چرا که خداى تعالى على علیه السّلام را دوست مىدارد و دوستدار او را هم دوست مىدارد. حاضران فرمایش حضرت را تصدیق کرده و گفتند: خداى مىداند آنچه را که مىفرمائى درست است و ما هم آنرا مىپذیریم.
«ابن عساکر» این حدیث را نقل کرده است
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت،ج2 ، آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/29 ساعت 10:21 صبح موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
ابوبکر مى گوید: پیامبر را در خیمه با على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) دیدم، فرمود: اى جماعت مسلمانان، من در صلح و مسالمت با کسى هستم که با اهل خیمه در صلح باشد و با کسى که با آن ها در جنگ باشد در جنگم.
دوست دارم کسى را که آن ها را دوست داشته باشد.
دوست نمى دارد آن ها را مگر حلال زاده و دشمنى نمى کند با آنان مگر حرامزاده.
احمد بن حنبل و شافعى از مالک بن انس نقل مى کنند: ما اولاد حرامزاده را از راه بغض على مى شناسیم.
منبع :
1- الریاض النضر، حافظ محب الدین طبرى، ج2 ص189 ; الغدیر 4 ص323
2- اسنى المطالب ص8 ; نهایة ابن الاثیر، ج1 ص118 ; الغدیر 4 ص322
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 89/10/27 ساعت 9:1 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
نسل هر پیغمبرى در پشت خود اوست و نسل پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در پشت على علیه السّلام است
(2) [تاریخ بغداد خطیب بغدادى 1/ 316] به سند خود که به «منصور عباسى» و از او به «عبد اللّه بن عباس» منتهى مىشود، نقل کرده است که من و پدرم «عبّاس بن عبد المطّلب» در حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب بودیم، در این هنگام حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام وارد شد و سلام داد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پاسخ گفت و از آمدن على علیه السّلام خوشحال شد و از جاى برخاست و على علیه السّلام را در آغوش گرفت و میان دو دیدگانش را بوسید و او را طرف راست خود نشانید. «عباس» که ناظر جریان بود به عرض رسانید: یا رسول الله! آیا این شخص (على علیه السّلام) را دوست مىدارى؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ فرمود: اى عموى رسول اللّه! به خدا سوگند! حضرت پروردگار او را از من بهتر دوست مىدارد. در همین رابطه است که نسل هر پیغمبرى از پشت خود اوست و نسل من در پشت این شخص (على علیه السّلام) است .
مؤلف گوید: این حدیث را «محب طبرى» در [الریاض النضرة 2/ 168] نقل کرده و مىگوید: حدیث مزبور را «ابو الخیر حاکمى» هم نقل کرده است و در صفحه 213 اظهار مىدارد که «ابو الخیر قزوینى» هم آنرا روایت کرده است و «ابن حجر» در [صواعق ص 93] روایت کرده و مىگوید: حدیث مزبور را «ابو الخیر حاکمى» و مؤلف «کنوز المطالب فى بنى ابى طالب» آورده است و مؤلف «کنوز المطالب» در ضمن روایتش آورده است، آنگاه که روز جزا فرا مىرسد، مردم را به نام مادرشان مىخوانند تا حفظ آبروئى براى آنان باشد، مگر على علیه السّلام و نسل او را که به نام پدرهایشان دعوت مىکنند؛ زیرا شکى در نسب پاک ایشان نمىباشد .
(1) [هیثمى در مجمع 9/ 172] از «جابر بن عبد اللّه» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى که خداى تعالى نسل هر پیغمبرى را در صلب خود آن پیغمبر قرار داده است و نسل مرا در صلب على بن ابیطالب علیه السّلام مقرّر داشته است .
«طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است.
(2) [کنز العمال 6/ 152] و «مناوى» در [متن فیض القدیر 2/ 223] و «ابن حجر» در [صواعق ص 74] گفتهاند که «طبرانى» از «جابر» و «خطیب» از «ابن عباس» روایت کردهاند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: همانا خداى تعالى نسل هر پیغمبرى را در صلب خود او قرار داده است و ذرّیه مرا در صلب على بن ابیطالب علیه السّلام مقرر داشته است
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:58 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
خداى تعالى با على علیه السّلام نجوا مىکرد
(2) [صحیح ترمذى 2/ 300] به سند خود، از «جابر» روایت کرده است که در روز طائف، رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله على علیه السّلام را بحضور طلبید و با او نجوا کرد. مردم گفتند: چقدر با پسر عمویش نجوا مىکند! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على علیه السّلام نجوا نمىکنم، بلکه خدا هم با او نجوا مىکند! مؤلف گوید: «متّقى» هم در [کنز العمال 6/ 159] حدیث مزبور را روایت کرده است و مىگوید: «ترمذى» و «طبرانى» هم آنرا نقل کردهاند .
(3) «خطیب بغدادى» در [تاریخ بغداد 7/ 402] پس از ذکر سند حدیث، از «جابر» روایت کرده است که در یکى از روزهاى جنگ طائف، حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله با حضرت على علیه السّلام به نجوا پرداخت و نجوا بطول انجامید. مردم گفتند :
نجواى شما امروز با على علیه السّلام، از انداره گذشت! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على نجوا نمىکنم، بلکه خدا هم با او نجوا مىکند !
(4) «ابن اثیر جزرى» در [اسد الغابة 4/ 27] پس از ذکر سند حدیث، از «جابر »
نقل کرده است که در روز طائف، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله على علیه السّلام را بحضور طلبید و با او نجوا کرد و نجوایش بطول انجامید، بعضى از اصحاب گفتند: نجواى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله با پسر عمویش، بطول انجامید! پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تنها من با على علیه السّلام نجوا نمىکنم، بلکه خدا هم با او نجوا مىکند !
(1) [کنز العمال 6/ 399] از «جندب بن ناجیة»- یا ناجیة بن جندب- روایت مىکند که در جنگ طائف، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله همراه با على علیه السّلام آهسته حرکت کرد و در محلى با على علیه السّلام نجوا کرد. پس از آنکه از بیان رازهاى خود فارغ شد، «ابو بکر» گفت: یا رسول الله! نجواى شما امروز با على، بطول انجامید! فرمود:
تنها من با على علیه السّلام نجوا نمىکنم، بلکه خدا هم با على علیه السّلام نجوا مىکند و اسرارى را به او مىگوید! «طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است
منبع :
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:55 عصر موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
دیدار على علیه السّلام و یاد کردن از ایشان عبادت است
(2) [مستدرک حاکم 3/ 141] به سند خود، از «ابو سعید خدرى» از «عمران بن حصین» روایت دارد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: دیدار على علیه السّلام عبادت و بندگى حق تعالى است .
«حاکم» گفته است: این حدیث صحیح است و گواه بر صحت آن، روایت صحیح «عبد الله بن مسعود» است .
(3) [همان کتاب] به دو سند، از «عبد الله بن مسعود» روایت کرده است که یکى از آن دو، در [3/ 141] و دیگرى در [3/ 142] از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده است که فرمود: نگاه کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
مؤلف گوید: همین حدیث را «ابو نعیم» در [حلیة 5/ 58] و «هیثمى» باز در [مجمع 9/ 119] روایت کرده و اظهار مىدارد: این حدیث را «طبرانى» نقل کرده است و «محبّ طبرى» هم در [الریاض النضرة 2/ 219] نقل کرده مىگوید :
«ابو الحسن» این حدیث را روایت کرده است. پس از این مىگوید: مانند این
حدیث هم از «عمرو عاص» روایت شده و «بخترى» هم روایت کرده است .
(1) [حلیة الاولیاء ابو نعیم 2/ 182] به سند خود، از «عروة» از «عایشه» روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مىفرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
(2) [تاریخ بغداد 2/ 51] به سند خود، از «ابو هریره» روایت کرده است که گفت: همواره متوجه بودم که «معاذ بن جبل» به حضرت على علیه السّلام نگاه مىکند؛ در یکى از اوقات، از او پرسیدم: سبب چیست که همواره به على بن ابیطالب علیه السّلام مىنگرى و چنان نگاهش مىکنى که گویا او را ندیدهاى؟ «معاذ» گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم مىفرمود: نظر کردن به رخسار على، عبادت است .
(3) [کنز العمال 6/ 152] و «مناوى» در متن [فیض القدیر 6/ 299] گفتهاند :
نگاه به رخسار على علیه السّلام، عبادت است. و گفتهاند که این حدیث را «طبرانى» و «حاکم» از «ابن مسعود» از «عمران بن حصین» روایت کردهاند. «مناوى» در «شرح فیض القدیر» مىنویسد: «زمخشرى» از «ابن اعرابى» نقل کرده است که هرگاه على علیه السّلام در جمع مردم ظاهر مىشد، مردم شگفت زده گشته و مىگفتند: «لا اله الّا اللّه»، چقدر رخسار این جوان درخشنده است، چقدر داناست، چقدر عالیمقام است، چقدر بردبار است و چقدر دلاور است!! دیدار او به پایهاى ارتقا یافته است که خود بخود انسان را به عبادت حق تعالى مىخواند! اى بس بر این نیکبختى که آدمى را در کنف خویش قرار مىدهد. «متّقى» این حدیث را بار دیگر در [کنز العمال 6/ 158] و «مناوى» در [کنوز الحقایق ص 155] روایت کردهاند و هر دو گفتهاند که «ابن عساکر» هم این حدیث را نقل کرده است .
(4) [هیثمى در مجمع 9/ 119] از «طلیق بن محمد» نقل مىکند که گفت :
«عمران بن حصین» را مشاهده کردم که تیز بینانه به على علیه السّلام مىنگرد، یکى از اصحاب، علت اینگونه نگریستن به حضرت على علیه السّلام را جویا شد. او در پاسخ
گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که مىفرمود: نگاه به چهره مبارک على علیه السّلام عبادت است .
«طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است .
(1) [الاصابة ابن حجر 8/ قسم 1/ 183] حدیثى را به شرح ذیل از «عمرة» روایت کرده است که گفت: «معاذة غفارى» به من گفت: من همراز و انیس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه در سفرها با آن حضرت همسفر مىشدم و از سوى آن حضرت به عیادت بیماران مىرفتم و جراحت زخم یافتگان را مداوا مىکردم. در یکى از روزها، به دیدار پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله که در خانه «عایشه» بود، رفتم و در این هنگام، على علیه السّلام در خارج از خانه حضور داشت. از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم خطاب به «عایشه»، فرمود: این مرد (على بن ابیطالب علیه السّلام) از بهترین مردانى است که آنها را دوست مىدارم و از گرامىترین افرادى است که آنها را گرامى مىدارم. اینک اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاه او را گرامى بدار .
(2) «ابن حجر» پس از نقل حدیث، گفته است: در این حدیث آمده است: و نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است .
(3) مؤلف گوید: «محبّ طبرى» حدیث مزبور را از آغاز تا انجام و بطور کامل، در [ریاض النضرة 2/ 219] از «معاذه غفارى» نقل کرده است که گفت: من انیس و همراز با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم؛ بطوریکه با آن حضرت در سفرها هم رکاب مىشدم و به دستور ایشان به عیادت بیماران مىرفتم و جراحت یافتگان را مداوا مىکردم. در یکى از روزها، عازم ملاقات رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودم. در این هنگام حضرت پیغمبر بزرگوار صلّى اللّه علیه و آله در خانه «عایشه» تشریف فرما بود و على علیه السّلام در بیرون خانه ایستاده بود. از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که خطاب به «عایشه»، فرمود: این بزرگوار (على علیه السّلام) از بهترین مردان و از گرامىترین افرادى است که آنها را دوست و گرامى مىدارم. اینک، اى عایشه! حق او را بشناس و جایگاهش را گرامى بدار .
«معاذة» مىگوید: در ماجرایى که میان او و حضرت على علیه السّلام در بصره رخ داد و سرانجام، «عایشه» به مدینه بازگشت، به دیدار «عایشه» رفتم و به او گفتم: اى مادر مؤمنان! امروز دل تو در مورد على علیه السّلام پس از آنچه که از نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده بودى که در حق على علیه السّلام به تو چنین و چنان گفت، چگونه است؟ «عایشه» در پاسخ گفت: چگونه دلم خواهان مردى نباشد که هر گاه على علیه السّلام بر ما وارد مىشد و پدرم در خانه ما بود، از نظر کردن به چهره مبارک على علیه السّلام احساس ملالت و خستگى نمىنمود و هنگامى که به او مىگفتم: اى پدر! مىبینم که پیوسته به رخسار على علیه السّلام مىنگرى! وى در پاسخ مىگفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است. «خجندى» هم این حدیث را نقل کرده است.
(1) [الریاض النضرة 2/ 219] از «عایشه» نقل کرده است که گفت: مىدیدم پدرم، «ابو بکر»، همواره به چهره على علیه السّلام مىنگرد، به او گفتم: اى پدر! چرا همواره به چهره على علیه السّلام مىنگرى؟ گفت: اى دختر! از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به چهره على علیه السّلام، عبادت است.
«ابن سمّان» این حدیث را در «الموافقه» آورده است.
(2) [همان کتاب 2/ 219] از «جابر» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خطاب به على علیه السّلام، فرمود: یا على! «عمران بن حصین» بیمار است، از او عیادتى بکن. حضرت على علیه السّلام باتفاق «معاذ» و «ابو هریره» به عیادت او رفتند. به مجردیکه عیادت کنندگان هر یک در جاى خویش قرار گرفتند، «عمران» با دقت هر چه تمامتر و با کمال تیزبینى به على علیه السّلام نگاه مىکرد. «معاذ» از وى پرسید: چرا به این شدت به على علیه السّلام مىنگرى؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود:
نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است. «معاذ» گفت: من هم همین سخن را از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدهام.
«ابن ابى فرات» این حدیث را روایت کرده است.
(1) [همان کتاب 2/ 220] از یکى از فرزندان حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام روایت است که به «عمران بن حصین» که تیزبینانه و با دقت نظر به على علیه السّلام نگاه مىکرد، گفت: علّت این نگاه مداوم تو به على علیه السّلام، چیست؟ در پاسخ گفت: از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: نظر کردن به على علیه السّلام، عبادت است.
«ابو الخیر حاکمى» این حدیث را نقل کرده است.
(2) [متن فیض القدیر مناوى 3/ 565] روایت است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. این حدیث را «دیلمى» در «فردوس» از «عایشه» نقل کرده است.
مؤلف گوید: «متّقى» هم در [کنز العمال 6/ 152] نقل کرده و اظهار مىدارد که حدیث مورد نظر را «دیلمى» در «الفردوس» از «عایشه» روایت کرده است.
(3) [کنوز الحقایق مناوى ص 73] روایت کرده است: ذکر (نام و فضائل) على علیه السّلام، عبادت است. و گفته است که این حدیث را «خلیلى» هم روایت نموده است.
(4) [صواعق محرقه ابن حجر ص 74] «دیلمى» به سند خود، از «عایشه» از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین برادرانم، على علیه السّلام و بهترین عموهایم، «حمزة» است. و یاد على علیه السّلام، عبادت است.
منبع:
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/26 ساعت 1:50 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت