سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فقر وفقیر به چه چیزی وچه کسی گویند؟

کلمه فقر از فقار(= مهره‏هاى پشت) گرفته شده است فقیر - چنانکه در صحاح الغه آمده است - به کسى اطلاق مى‏گردد که مهره‏هاى پشتش زیر بار گرفتاریهاى ناشى از فقر(= تنگدستى) شکسته باشد.- جوهرى - صحاح اللغه 2/783(المعارف). ?
در دایرةالمعارف‏ها معنى اصطلاحى فقیر اینگونه آمده است:کسى که نتواند خود و خانواده‏اش را از نظر مالى اداره کند و نیازمند مردم باشد.- فرید وجدى،محمد دائره المعارف القرن العشرین 3/1431(الفقر). ?
در اصطلاح فقى فقیر کسى است که از عهده تأمین هزینه سالیانه‏اش بر نیاید یا کسى که در آمدش از یکى از حد نصاب‏هاى زکات کمتر باشد. هزینه‏- محقق حلى:شرائع الاسلام 1/112 کتاب زکات. ?
سالیانش شامل تامین خوراک،پوشاک،مسکن،سفر و درمان بیمارى براى خود و خانواده‏اش و یا خرید هدایا در صورتى که لازم باشد مى‏گردد.
حد نصاب‏هاى زکات عبارت است از:بیست دینار یا دویست درهم یا چهل گوسفند یا پنج بار شتر غله.
سیورى در کنز العرفان تاکید کرده است که معنى اولى که محقق حلى درباره فقیر ذکر کرده عبارت است از:
نداشتن مخارج یک سال خود و خانواده.
- سیورى - کنز العرفان فى فقه القرآن،1/234 ?

فقر در سخنان امام على علیه‏السلام پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پست‏ترین صفتها توصیف مى‏کند صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مى‏کند حال در این سخنان امام تامل مى‏کنیم:
1- الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است این کلام از باب‏- کلمات قصار:154. ?
تشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مى‏فرماید:
والفقیر خیر من الفقر قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.
- ابن شعبه حرانى:تحف العقول 63. ?
2- چ یخرس الفطن عن حاجته فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.- ابنابى الحدید 18/386. ?
فقر قدرت و توان برخوردهاى اجتماعى را از انسان مى‏گیرد و فقیر جرأت دادوستد را از دست مى‏دهد و به انسان بى اراده‏اى تبدیل نى شود که قدرت انجام هیچ کارى را ندارد، حتى اگر از سلامت جسمانى برخوردار باشد و از نظر روحى و روانى این همان صوت اکبر(= مرگ بزرگتر) است که امام امیرالمومنین علیه‏السلام از فقر تعبیر مى‏کنند.
به صورت دیگرى نیز روایت شده است:الفقر یخرس الفطن عن حجته، تنگدستى زبان زیرک را از حجتش بر کند.
فقر انسان را از توان علمى‏اش تهى سازد حتى اگر شخص از دانشهاى مختلف بهره‏مند باشد بطوریکه او را به شخصى منزوى و درون گرا بدل مى‏کند که قدرت اظهار نظر و استدلال ندارد همچنین انسان را از شجاعت که در زندگى روزمره علمى و اجتماعى بدان نیازمند است تهى مى‏سازد.
3-

یا بنى انى أخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقصة للدین مدهشة للعقل داعیة للمقت - کلمات قصار:311. ?


اى فرزند بیم دارم که تو فقیر شوى پس به خدا پناه ببر از فقر زیرا فقر سبب نقص در دین و سرگردانى عقل و ایجاد کننده دشمنى است.
فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مى‏گذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مى‏نهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مى‏پاشد و به عنصرى نا مطلوب و بیهوده در جامعه بدل مى‏شود.
فقر گامى بلند به سوى مرگ است چون فقیر تعادل خود را به سبب نیاز از دست مى‏دهد پس دین و عقلش دچار نقصان مى‏گردد تا آنجا که در معرض سقوط در پرتگاه گمراهى قرار مى‏گیرد و هر چه فقر و نیاز آنان زیادتر شود او به سرنوشت مصیبت بارش - یعنى کفر- نزدیکتر مى‏شود این فقر است از دیدگاه امام علیه‏السلام یعنى خطرناکترین بیمارى که جامعه را تهدید مى‏کند فقر رذیلت اجتماعى است و موجب کفر و نقصان در انسان است همه چیز در مقابلش کوچک است امام امیر المومنین على علیه‏السلام این پدیده اجتماعى را با سخنانى ناپسند توصیف کرده است به همین سبب از آغاز پذیرش زمامدارى حکومت اسلامى با جدیت تمام براى ریشه کن کردن فقر آستین بالا مى‏زند و درست بر خلاف تصور دانشمندان غربى و مقلدان شرقى آنها که مى‏گویند دین انسان را به فقر و نادارى تشویق مى‏کند.
دانشمند غربى توویکو در کتابش به نام((اکاذیب))مى‏گوید:- اکاذیب ص 311. ?
هر چه روحانیون مردم فقیر را به درجات آخرت بشارت دهند فقر را در نظر مردم محبوب مى‏کنند )).چه کسى گفته است که دین فقر را در دیده‏- اکاذیب ص 211. ?
مردم محبوب مى‏کند؟
پس اگر این واقعیت دین مسیحیت است اسلام از چنین تهمتهایى بدور است و این گفتارهاى امام گواه صادق است آرى احادیث و گفتارهاى است که فقیر را به شکیبایى مى‏خواند تا تعادل خود را از دست ندهد ولى از او نمى‏خواهد که فقیر باقى بماند بلکه به عکس با اصرار از او مى‏خواهد که به سوى ثروت و بى‏نیازى قدم بردارد.




*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 91/10/8 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


تقدیم به ثروتمندان واشرافگرایان

 

 

 

فقیر و ثروتمند

 

 

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 9:33 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


رفع اسلامی مشکل فقر

اسلام به فقر به عنوان یک مشکل اجتماعی خطرناک می نگرد که انسان را به امتحانی می کشاند که وی را از دین روی گردان می کند و هویت و ماهیت وی را به مخاطره می اندازد. فقر تهدیدی بالقوه برای صلح و ثبات جامعه است. مقاصد و اهداف شریعت در حفظ ایمان، روح بشری، سلاله، اموال و فکر و اندیشه با فقر به انجام نمی رسد. این اهداف تامین نیازهای مهم بشر همانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج را می طلبد به طوری که احتمال این که افراد به تجاوز از حدود مذهب و اخلاق کشانده شوند، وجود نداشته باشد. اسلام به حکومت و جامعه دستور می دهد که در سؤولیت حذف فقر از جامعه سهیم شوند. قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، در درون کلیت وحی که برای هر مکان و زمانی نازل شده، روشها و وسایل انجام یافتن این مسؤولیت را تعیین کرده اند. هدف فلسفه اقتصادی اسلام قبل از هر چیز عبارت است از حذف فقر با برآوردن نیازهای اساسی انسان، تنگتر کردن شکاف بین فقرا و ثروتمندان و توسعه منابع خاکی برای رفاه انسان که هر چیزی در آسمان و زمین مسخر اوست. اسلام در محدوده فلسفه اقتصادی خود راههای بسیاری برای حل مشکل فقر اندیشیده است. برخی از این راهها مربوط به حکومت، و برخی دیگر برعهده جامعه و برخی دیگر وظیفه مشترک حکومت و جامعه است. قبل از بحث درباره زکات، معرفی برخی از وسایل دیگری که اسلام برای روبرو شدن با فقر به کار برده است، مفید است، زیرا نقش زکات را باید در سیمای کلی راه حل اسلام در این باره دید.

الف - نقش حکومت

اسلام افراد را به امرار معاش با کار سفارش می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «هیچ کس غذایی بهتر از غذایی که با دسترنج خود تهیه کرده است نمی خورد. داوود پیامبرعلیه السلام عادت داشت از دسترنج خویش بخورد.» (20) بر حکومت لازم است که شهروندان خود را در پیدا کردن کارهایی که در آنها تخصص دارند کمک کند. پیامبرصلی الله علیه وآله به مردی از انصار مدینه که برای دریافت کمک گدایی می کرد دستور داد تا تبری به دست آورد و هیزم بشکند و خرجی خانواده خود را درآورد. (21) از حکومت مدرن اسلامی انتظار می رود که فرصت کار را برای تمام افراد توانای خود با بهبود بخشیدن به توسعه اقتصادی و تعلیم و تربیت افراد برای شغلهای متعدد مورد نیاز در بازار کار فراهم آورد. اسلام همچنین به حاکم توصیه می کند که درآمدهای فعالیتهای اقتصادی را به تساوی تقسیم کند تا ثروت ملت صرفا در میان طبقه ثروتمند جامعه در گردش نباشد. قرآن می گوید:

وما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم... (حشر/7)

«آن غنیمتی که خدا از مردم قریه ها نصیب پیامبرش کرده است از آن خداست و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و مسافران در راه مانده، تا میان توانگرانتان دست به دست نشود.»

از آنجا که آزادی فعالیت اقتصادی به سود ثروتمندان است، باید از طریق عدالت اجتماعی این امر متعادل شود. برای رسیدن به این هدف حکومت می تواند از طریق اولویت دادن به فقرا در خط مشی های اقتصادی و مالی خود و نیز از طریق سرمایه گذاری سنجیده در مناطق فقیرنشین فعالیتهای اقتصادی خود را پیگیری کند. جهان اسلام از توزیع بی تناسب ثروت بین کشورها و در داخل کشورها رنج می برد، اما اسلام برای کمک به بخش فقیرتر، دعوت به کم کردن این شکاف می کند.

اسلام همچنین به حکومت سفارش می کند تا تمام معامله های غیر منصفانه و زیان بخش به حال جامعه، مثل وامهای بهره دار، فروش مواد الکلی و مخدر، احتکار نیازمندیهای اساسی، حق انحصاری، فریب در معاملات و غیره را ممنوع کند. حکومت باید از حقوق اموال، اجرای قراردادها و توافقنامه ها و قانونی بودن تمام معاملات حمایت کند. باید هر کسی که حقوق دیگران را به هر بهانه ای پایمال می کند، تنبیه کند. چنین حمایتی معمولا برای اعضای ضعیفتر جامعه سودمند است. از طرف دیگر حکومت مسؤول هر فرد زیردست یا ناتوانی است که حامی ندارد و یا هر فرد نیازمندی است که کمکی دریافت نمی کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد شهادت جعفربن ابی طالب (در جنگ موته) که از خود کودکانی به جا گذاشته بود، فرمود: «من در این دنیا و آن دنیا محافظ آنها هستم. حاکم حافظ کسانی است که هیچ حامی ندارند.» بخاری این حدیث را از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل می کند: «من نسبت به انسان مؤمن از خود او مسؤول ترم به طوری که اگر مدیون فوت کند و هیچ مالی نداشته باشد که از آن مال دین وی پرداخت شود، وظیفه من است تا دین او را بپردازم. » (22) از آنجا که هدف اسلام برآوردن نیازهای اساسی افراد است، وظیفه حاکم است تا چنانچه زکات به تنهایی برای رسیدن به آن مقاصد خاص کافی نباشد، مالیاتهای بیشتری از ثروتمندان بگیرد. امام ترمذی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «همانا بر ثروت حقوقی غیر از زکات وجود دارد» سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آیه از قرآن را تلاوت فرمود:

لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملئکة والکتاب والنبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرقاب واقام الصلوة واتی الزکوة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس... (بقره /177)

«نیکی آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد. و مال خود را، با آنکه آن را دوست دارد به خویشان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و دربند ماندگان ببخشد. و نماز گزارد و زکات بدهد و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می کنند...».

ابن حزم، فقیه مشهور، این نکته را بیان می کند: «وظیفه ثروتمندان تمام کشورهاست تا از فقرا مراقبت کنند. امام مجبور بود این وظیفه را در صورتی که زکات برای کمک به فقرا کافی نمی بود بر عهده ثروتمندان بگذارد.» (23) امام جوینی می گوید:«اگر چنین اتفاق بیفتد که با تمام تلاش ممکن زکات نیاز فقرا را برطرف نکند، وظیفه امام است تا از باقیمانده نیازمندان به عنوان اولین اولویت خود مراقبت کند، زیرا کل جهان نمی تواند ضرری را که متوجه یک فرد فقیر از جانب مسلمانان شده است، جبران کند.» (24)

× آمار نمایه توسعه انسانی از منبع زیر گرفته شده است:

Human Development Report, 1994, UNDP

اندازه جمعیت و درآمد سرانه از منبع زیر اخذ شده است:

World Development Report, 1994.

متوسط درآمد سرانه قطر، بحرین، سوریه و یمن مربوط به سال 1991 است و سومالی مربوط به سال 1990 است، لیبی و سودان مربوط به سال 1988، لبنان سال 1987، عراق 1989 و آلبانی 1986 می باشد.

×× بقیه اطلاعات از منبع زیر است:

Europa Publications, The Middle East and North Africa 1994

××× قزاقستان و ازبکستان در سازمان کنفرانس اسلامی به صورت ناظر شرکت کردند. فلسطین و زنگبار عضو هستند ولی هیچ اطلاعاتی در مورد آنها در دسترس نیست.

ب - نقش جامعه

اسلام در رفع فقر، بیشتر بر نقش جامعه تاکید دارد تا نقش حکومت، زیرا از جامعه می خواهد که پرداخت زکات یک عمل عبادی داوطلبانه باشد تا روابط برادرانه را بین مؤمنان استحکام بخشد و دلیل دیگر این که جامعه از حکومت به نیازمندان نزدیک تر است. اسلام با هدفی که در این باره دارد به مسلمان فرمان می دهد تا از خویشاوندان نزدیک خود مراقبت کند. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «دست دهنده بالاترین دست است و از وابستگان خود شروع کنید; مادر، پدر، خواهران و برادرانتان و سپس نزدیکترین خویشانتان.» (25) امام ابوحنیفه بر مسلمانان فرض دانسته است تا از خویشاوندان نیازمند نزدیک خود حتی اگر کافرند حمایت کنند. (26) به حاکم اجازه داده می شود تا پرداخت مقدار معینی پول را از سوی افرادی که از حمایت افراد نیازمند در میان خویشاوندان نزدیک خود امتناع می کنند، بخصوص والدین و برادران و خواهران صغیرش، مقرر دارد. قوانین ارث وسیله ای است برای توزیع ثروت در میان دایره وسیعی از خویشاوندان. اسلام توجه خاصی به خویشاوندان، همسایگان و افراد گرسنه دارد. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله آن قدر کمک به همسایگان را توصیه می فرمود که صحابه گمان کردند که همسایه نیز سهمی از میراث همسایگان ثروتمند دارد. (27) پیامبرصلی الله علیه وآله همین طور در مورد گرسنگان هشدار می دهد که: «اگر شخصی گرسنه بخوابد، تمام مردم آن محل در این باره مسؤولند که عهد خداوند را رها کرده اند.» (28) اما روش مهمی که اسلام به وسیله آن تلاش می کند تا فقر را از جامعه بزداید، زکات است زیرا هدف آن در اولین مرحله فقر است و زکات از سوی بخش عظیمی از افراد که صاحب نصاب هستند پرداخت می شود. بعلاوه حکومت مسؤول برنامه ریزی برای جمع آوری و توزیع زکات است.

نقش زکات در رویارویی با فقر

زکات بر این فلسفه روشن اسلامی مبتنی است که مالک واقعی ثروت خداست و این که مالکیت صرفا به انسانها سپرده شده است تا از آن ثروتی که به دست آورده اند استفاده کنند. قرآن می فرماید:

وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه... (حدید/7)

«و از آن مال که به وراثت به شما رسانده است، انفاق کنید.»

اسلام برای افزایش ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصی تعیین کرده است. تمام مخلوقات آفریده های خدایند و او روزی دهنده آنان است و این است علت آن که وی به مؤمنان دستور می دهد تا مراقب نیازمندان و فقرا باشند. از این دیدگاه کلی زکات برای از بین بردن فقر واجب شده است. جالب توجه است ذکر کنیم که کشورهای بسیار پیشرفته در غرب تا اولین ربع قرن بیستم در مورد اجرای یک نظام فراگیر امنیت اجتماعی فکری نکرده بودند. «حتی اکنون به نظر می رسد احساس کلی این باشد که این نعمتی است که صرفا کشورهای بسیار ثروتمند می توانند از آن بهره ببرند.» (29) مسلمانان به دلیل ماهیت مذهبی زکات از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تا کنون به پرداخت آن ادامه داده اند. در جهان اسلام شش کشور وجود دارد که زکات را بر اساس قانون جمع آوری می کنند: یمن، عربستان سعودی، لیبی، سودان، پاکستان و مالزی، در حالی که هفت کشور دیگر مؤسسات خاصی برای جمع آوری زکات بصورت داوطلبانه ایجاد کرده اند یعنی مصر، اردن، کویت، ایران، بنگلادش، بحرین و عراق. (30) تقریبا در هر کشوری که در آن تعداد زیادی از مسلمانان وجود دارند، برخی مساجد یا سازمانها یا افراد مسؤولیت جمع آوری و توزیع زکات را بر عهده دارند. خصوصیت دیگر زکات آن است که کاملا مشخص شده از چه کسی باید گرفته شود و به چه کسی باید داده شود. دولت وقت نمی تواند هر طور که می خواهد زکات را به مصرف برساند.

از آن جا که مهمترین مورد مصرف زکات فقرا هستند، و خطمشی توصیه شده در مطالعات معاصر مشخص می کند که برای از بین بردن کامل فقر، «هر کشور نیازمند یک شبکه ایمنی اجتماعی مناسب برای جذب افرادی است که از بازار کار اخراج می شوند.» (31) زکات به دلیل ماهیت ثابت و همیشگی خود به حکومت اجازه می دهد تا نوعی راهبرد دراز مدت را در مقابله با فقر بنا نهد. در مصرف زکات، اولویت باید به فقرای همان منطقه ای داده شود که از آنجا زکات جمع آوری شده است. این حکم احساس مطلوبی از همبستگی بین فقرا و ثروتمندان آن ناحیه ایجاد می کند. زکات بر خلاف مالیات، بین افرادی که زکات را می پردازند و آنهایی که آن را جمع آوری و توزیع می کنند اختلاف ایجاد نمی کند و با پایین ترین هزینه جمع آوری می شود. حتی در مورد جمع آوری قانونی آن، اکثر عاملان، کار خود را داوطلبانه انجام می دهند. چون زکات به طور سالانه از سرمایه برداشت می شود باعث تشویق سرمایه گذاری می شود; در غیراین صورت سرمایه بتدریج با کم کردن زکات از بین می رود



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


صحبتی با ثروتمندان

ثروتمندان کسانى اند که در آن سوى مشکل فقر هستند به همین سبب امیرالمومنین على علیه‏السلام به آنان پند و و اندرز مى‏دهد به امید آنکه از بار فقر برادران نیازمند خود بکاهند از مهمترین سخنانى که امام علیه‏السلام خطاب به ثروتمندان مى‏فرماید عبارت است از:
1- برترى نفروختن بر نیازمندان،یعنى آنکه ثروتمند خود را بزرگتر از فقیر نبیند از امام علیه‏السلام درباره امورى پرسیدند که زودتر عقوبت را فراهم آورد امام فرمود:
استطالة الغنى على الفقیر؛ برترى فروختن ثروتمند بر نیازمند برترى‏- شرح نهج البلاغه:20/882ح 294. ?
فروختن با توجه به مفاهیم تکبر و بزرگ بینى که در خود دارد سرآغاز پیدایش نظام طبقاتى در جامعه است نظام طبقاتى زلزله‏اى است که جامعه را مى‏لرزاند و آن را به بیمارى‏هاى بیشمار دچار مى‏سازد.
2- ترحم به فقرا و نیازمندان‏
امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:ارحم الفقراء لقلة صبرهم، با فقیران به‏
- شرح نهج البلاغه:20/325 ح 729. ?
خاطر کمى صبر و بردباریشان مهربانى کن.
شخص نیازمند کم صبر است یعنى وقتى که نیازمند است پس طبیعى است که کم صبر باشد و از ثروتمندان خواسته شده که به فقرا به دیده دلسوزى و مهربانى نگاه کنند و راه را براى بر آوردن نیازشان فراهم مى‏سازند.
3- شتافتن در برآوردن نیاز فقرا و با خوشرویى و فروتنى با آنان برخورد کردن در این باره امام مى‏فرماید:

الق الناس عند حاجتهم الیک بالبشر و التواضع فان نابتک نائبه و حالت بک حال لقیتهم و قد أمنت ذلة التنصل الیهم و التواضع .- شرح نهج البلاغه:20/325 ح 856. ?


با مردم به هنگام نیازشان با خوشرویى و فروتنى برخورد کن پس اگر گرفتار مصیبتى شوى و حالت دگرگون شود با آنان برخورد کنى و از خوارى و فروتنى در امان خواهى بود.
هیچ صفتى بالاتر و بهتر از این نیست که ثروتمند با فقیر در راه خدا فروتنى کند امام مى‏فرماید:

ما أحسن تواضع الاغنیاء للفقرا طلبا لما عندالله‏


چه نیکوست فروتنى توانگران در برابر بینوایان براى بدست آوردن خشنودى خداوند.- کلمات قصار:398. ?
4- ثروتمندى موجب طغیان و سرکشى نگردد،زیرا یکى از انگیزه‏هاى تکبر فخر فروشى بر مردم است امیرالمومنین فرموده است:لا یکن غناک طغیانا، ثروتمندى تو موجب سرکشى نگردد.- شرح نهج البلاغه:20/296 ح 388. ?
5- سپاسگزار خداوند باشد،زیرا ثروتى که بدست آورده از جانب خداوند است و بر اوست که از خدایى که او را روزى داده است سپاسگزارى کند زیرا خداوند مى‏تواند روزیش را قطع کند.
الشکر زینة الغنى؛ سپاسگزارى زیور توانگرى است.
- کلمات قصار:333. ?
و شکر راه افزایش ثروت و به تبع آن راه افزایش بهره مندى است امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

ما أنعم الله على عبد نعمة فشکرها بقلبه الا استوجب المزید علیها قبل ظهورها على لسانه - شرح نهج البلاغه:20/261 ح 5. ?


خداوند نعمتى بر بنده‏اى روزى نکند که شکرش را با قلبش بجاى آورد مگر اینکه نعمتش را پیش از جارى شدن شکر بر زبانش چند برابر سازد.
6- سخاوت،آن است که به دیگران پیش از آنگه سوال کنند ببخشى امام امیرالمومنین على علیه‏السلام مى‏فرماید:

السخاء ما کان ابتداء فاما ما کان عن مسألة فحیاء و تذمم‏


سخاوت هنگامى است که بخشش بدون سوال بود و پس از سوال یا از شرم است و یا از بیم بدگویى مردم.- کلمات قصار:50. ?
آنان که دست به بخشش مى‏زنند همان سخاوتمندانند که اگر مالى در اختیار داشته باشند انفاق کنند و چون انفاق کنند خیر و برکت‏ها همه جا پراکنده شود و اموالشان چون سرزمین حاصلخیزیست که مى‏تواند موجب رشد پیشرفت و ترقى گردد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
اجتماع المال عند الاسخیاء أحد الخصبین؛ تجمع ثروت نزد
- شرح نهج البلاغه 20/335 رقم 839 ?
سخاوتمندان یکى از دو عامل حصلخیزى است در اینجا امام دیدگاه خود را نسبت به تجمع مال تغییر مى‏دهد و برخورد ایشان با این مسأله برخوردى دور اندیشانه است لذا مى‏بینیم که نظرشان در مورد مال هنگامى که در اختیار سخاوتمند است تغییر مى‏کند چون مال بدون هیچ چشمداشت و بلاعوض انفاق مى‏کنند و این انفاق چرخ اقتصاد را به حرکت در مى‏آورد.
و طبیعى است که سخاوتمندان بزرگان و پیشوایان مردم باشند و مردم از همه جا گرداگرد آنان جمع گردند و امام در این باره مى‏فرماید:
سادة الناس فى الدنیا الاسخیاء؛ سخاتمندان در دنیا زعماى مردمند.
- تحف العقول ص 147. ?
7- مروت و جوانمردى،انگیزه درونى و وجدانى است که انسان را وامى دارد تا با دیگران به انصاف عمل کند و با آنان رفتارى انسانى و عادلانه داشته باشد و این صفت و ویژگى ضرورى است که نمى‏توان آن را به خصوص درباره توانگرانى که چرخ زندگى هزاران کارگر و خانواده اشان به آن بستگى دارد فراموش کرد.
امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

المروءة بلامال کالاسد الذى یهاب و لم یفترس و المال بلامروءة کالکلب العقور الذى یجتنب عقرا ولم یعقر


جوانمردى بدون ثروت همچون شیرى است که از او بترسند ولى ندرد و ثروت بدون جوانمردى مانند سگى گزنده است که از گزیدن دورى مى‏کند و نمى‏گزد.- شرح نهج البلاغه:20/304 ح 482. ?



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:49 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


سفارش هائی به فقرا


1- قناعت:یعنى به بیش از مقدار نیازش طمع نورزد پس اگر مقدارى غذا نیازش را بر طرف مى‏کند و مى‏تواند آن را به دست آورد به همان بسنده کند و طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز خود نوعى فقر است امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
مجاوزتک ما یکفیک فقر لا منتهى له،از اندازه و مقدار نیاز گذشتن فقرى‏- شرح نهج البلاغه /20/882ح 213. ? بى پایان است طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز در انسان احساس نیاز ایجاد مى‏کند و از آنجا که نمى‏تواند به این احساس پاسخ مثبت دهد در شمار فقیران قرار مى‏گیرد در حالى که اگر انسان به میزان نیازهاى ضروریش اکتفا کند این امر او را از آنچه در دست دیگران است بى‏نیاز مى‏سازد و این همان قناعت است

که امیرالمومنین علیه‏السلام درباره آن مى‏فرماید:القناعة کنز لا ینفد؛ قناعت گنجى است پایان ناپذیر.- کلمات قصار:467. ?
و یا مال لا ینفذ ثروتى است که از میان نرود و کفى بالقناعة ملکا قناعت‏- کلمات قصار:220. ? گونه‏اى پادشاهى است و سئل‏علیه‏السلام عن قول الله عزوجل((فلنحیینه حیاةً طیبةً فقال: هى القناعة))- سوره 16:آیه 97 ? - کلمات قصار:221. ?
هنگامى که از امام علیه‏السلام درباره این سخن خداى عزوجل پرسیدند: زندگى خوش و پاکیزه‏اى به او خواهیم داد فرمود:این زندگى خوش و پاکیزه قناعت است.

2- صبر و تحمل:


فقیر و تنگدست صبور و بردبار عنصر مثبتى در جامعه به شمار مى‏آید زیرا وى با صبر و تحمل خود مى‏تواند جهت زندگى اش را از فقر به غنى تغییر دهد و هنگامى که صبور باشد بر اراده خود مسلط است و قادر خواهد بود از فرصتها استفاده کند و وضعیت زندگیش را بهبود بخشد و زندگى همه‏اش فرصت است امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
احتمال الفقر أحسن من احتمال الذل ؛ بار فقر کشیدن بهتر از تن به‏- شرح نهج البلاغه:20/294 ح 364. ?
خوارى دادن است‏

3- استقامت و پایدارى:


بسیار اتفاق مى‏افتد که فقر و تنگدستى انسان را از مسیر اصلى بیرون مى‏برد چون تحمل فشارهاى زندگى را ندارد منحرف مى‏شود و فقر او را تا مرز کفر پیش مى‏برد و از اینجاست که امام علیه‏السلام به فقراء و تنگدستان سفارش مى‏کند؛
لا یکن فقرک کفرا؛ تنگدستى تو تو را به کفر نکشاند.

4- عفت و پاکدامنى:


یعنى اینکه انسان آبرویش را با خواهش از مردم نریزد وگرنه به آن خو مى‏گیرد و اینکار او را از حرکت به سوى بهتر شدن باز مى‏دارد امیرالمومنین مى‏فرماید:
العفاف زینة الفقر؛ پاکدامنى زیور بینوایى است و نیز در توصیف‏- کلمات قصار:65. ? پارسایان مى‏فرماید:و حاجتهم خفیفة و أنفسهم عفیفة؛ و نیازهایشان‏- خطبه‏ها:184. ?
اندک است و نفسهایشان به زیور عفت آراسته است عفت و پاکدامنى نمى‏گذارد که فقیر گناهى مرتکب شود و دست به سرقت بزند و بر اموال مردم دست ببرد در این باره مى‏فرماید:
فرض الله...مجانبة السرقة یجابا للعفة؛ خداوند اجتناب از دزدى را براى‏
- کلمات قصار:244 ?
عفت مردم واجب نمود.
امام علیه‏السلام فقیر را وا مى‏دارد تا از تکرار خواهش و درخواست مکرر از مردم بپرهیزید چون با اینکار ممکن است از بخشش و فضل مردم محروم گردد و اگر روزى ثروتمند هم شود اینکار آثار روحى و اجتماعى بدى در او به جاى خواهد گذاشت امام علیه‏السلام مى‏فرماید:لا تألف المسأله فیألفک المنع؛ با خواهش خو مگیر که محرومیت از بخشش با تو خو مى‏گیرد.
- شرح نهج البلاغه:20/213ح 680. ?

5- نکوهش و مذمت دنیا:


دوستى دنیا و در پى دنیا رفتن فقیر را به فقرش حساس مى‏کند و بدون آن فقیر قانع و راضى است از امیرالمومنین‏علیه‏السلام سخنان زیادى در این زمینه روایت شده است:

فلتکن الدنیا فى أعینکم أصغر من حثالة القرظ - خطبه‏ها:32. ?


باید که دنیا در نظرتان بى مقدارتر باشد از ریزه‏هاى قرظ و لبسس المتجر- قرظ = گونه‏اى درخت است که برگ آن در دباغى به کار رود. ? أن‏ترى الدنیا لنفسک ثمنا؛ چه بد معامله‏اى است که خود را به دنیا بفروشى.

فکونوا من أبناء الاخرة و لا تکونوا من انباء الدنیا


شما فرزندان آخرت باشید نه فرزندان دنیا- خطبه‏ها:42. ?

أوصیکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم‏


شما را وصیت مى‏کنم که این دنیا را ترک گویید - خطبه‏ها:98 ?

ایها الناس أنظروا الى الدنیا نظر الزاهدین فیها


به دنیا به همان چشم بنگرید که زاهدان و روى بر تافتگان از آن در آن مى‏نگرند.- خطبه‏ها:102. ?
واحذرکم الدنیا فانها منزل قلعةٍ؛ شما را از دنیا بر حذر مى‏دارم که سرایى است ناپایدار - خطبه‏ها:112. ?
ثم ان الدنیا دارفناء و غیر و عبر؛ دنیا سراى فنا رنج و دگرگونیها و عبرتهاست - خطبه‏ها:113. ?
أن کاب الدنیا لوجهها؛ من دنیا را به دور افکندم.- خطبه‏ها:114. ?

انما أنتم فى هذه الدنیا غرض تنتضل فیه المنایا


شما در این دنیا به مثابه آماج هستید و مرگها تیرهاى خود شما مى‏افکنند.- خطبه‏ها:145. ?

و ان السعداء بالدنیا غدا هم الهاربون منها الیوم‏


فرداى قیامت نیکبختان دنیا کسانى هستند که امروز از آن گریزانند.- خطبه‏ها:214. ?
فاحذروا الدنیا فانها غدارةٌ خدوع؛ دنیا مغرور کننده و فریبنده و نیرنگ باز است - خطبه‏ها:221. ?
و الا تبغیا الدنیا و ان بغتکما؛ در طلب دنیا مباشید هر چند دنیا شمارا طلب کند - نامه‏ها:47. ?
و من زهد فى الدنیا استهان بالمصیبات هر کس در دنیا پارسایى گزینه تحمل مصیبتها بروى آسان شود.- کلمات قصار:30. ?
أهل الدنیا کرکب یسار بهم و هم نیام؛ اهل دنیا چون کارواینانى هستند که مى‏برندشان و آنها در خواب اند.- کلمات قصار:611. ?
مثل الدنیا کمثل الحیة؛ دنیا همانند مار است.- کلمات قصار:115. ?

من أصبح على الدنیا حزینا أصبح لقضاء الله ساخطا


هر که براى دنیا غمگین گردد بر قضاى خداوندى خشم گرفته است - کلمات قصار 219. ?
فمن طلب الدنیا طلبه الموت، هر که دنیا را طلب کند مرگ در طلب اوست.- کلمات قصار:423. ?
مقصود از نکوهش دنیا دلبستگى و توجه کامل به آن و غفلت از آخرت است و کسى سزاوار این نکوهش است که همه هم و غم خود را صرف دنیإ؛ککگ‏ذ کند ولى دنیاى واقعى که منظور امامان علیهم السلام است دنیاى تلاش و کار و دنیاى عمل صالح است.
و امام‏علیه‏السلام وقتى که شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند به او فرمود:

ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظة لمن العظ بها


دنیا براى کسى که گفتارش را راست انگارد سراى راستى است و براى کسى که حقیقت آن را دریابد سراى عافیت است و براى کسى که از آن براى آخرتش توشه برگیرد سراى توانگریست و براى کسى که از آن پندپذیرد سراى اندرز و موعظه است.- خطبه‏ها:126. ?
بدین ترتیب اسلام از مسلمان مى‏خواهد که براى دنیا تلاش کند زحمت بکشد و خستگى را تحمل کند ولى دنیا مرا همه هم خود قرار ندهد و شعار شخص مسلمان باید این فرموده امام علیه‏السلام باشد که فرمود:

لا تطلب الحیاة لتأکل بل اطلب الأکل لتحیا - شرح نهج البلاغه:20/333 ح 824. ?


زندگى را براى خوردن مطلب بلکه بخور تا زندگى کنى.
پس دنیا وسیله است نه هدف و هدف رضایت و خشنودى خداوند سبحان است امام مى‏فرماید:
الدنیا مطیة المومن علیها یرتحل الى ربه فأصلحوا مطایاکم بلغکم الى ربکم دنیا مرکب مؤمن است با آن به سوى پروردگارش سفر مى‏کند پس‏- شرح نهج البلاغه:ج 20/173ح 641. ?
مرکبهایتان را اصلاح کنید تا شما را به پروردگارتان برساند.
امام‏علیه‏السلام نیز خود زحمت مى‏کشید و تلاش مى‏کرد و از این راه مال به دست مى‏آورد و سرمایه شخصى امام بسیار بود و روایت شده است که ایشان با اموال خود هزار بنده را خرید و در راه خدا آزادشان ساخت.
- حرعاملى:وسایل الشیعه 2416. ?
این دلیلى بر حجم ثروت و بى نیازى ایشان است و ایشان این ثروت را از کسى به عنوان هدیه نگرفته است بلکه همه با دسترنج و عرق پیشانى فراهم آورده ولى علیرغم این ثروت زیاد امام علیه‏السلام چنانکه خود مى‏فرماید از پوشاک دنیا به دو جامه کهنه و از خوراک دنیا به دو قرص نان اکتفا کرد. و چون فقرا مى‏زیست و گویى که خود یکى از آنان است و بدین‏- نامه‏ها:45. ? ترتیب دنیا در نظر امام علیه‏السلام وسیله بود و نه هدف.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:46 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<      1   2   3   4      >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید