آیا شفا و رزق مثل همسر و اولاد صالح یا مال و غیره خواستن از 14 معصوم شرک به خدا و خواستن چیزی که مال خدا از غیر خدا نیست، اگر که نه چگونه بر گرفتن شفا یا رزق مثل همسر و اولاد صالح، ائمه(ع) را مورد خطاب قرار بدهیم که مورد نظر و عنایت آن بزرگواران قرار بگریم و از آن بزرگواران حاجت بگیریم. مثلا اگر امام رضا طلبید و به زیارت آن بزرگوار رفتیم برای گرفتن حاجت چگونه او را مورد خطاب بگیریم که مورد توجه و عنایت آن حضرت قرار بگیریم و ان شاء الله با دست پر برگردیم و حاجت روا شویم.
پاسخ :
شرک یعنی غیر خدا را پرستیدن یا غیر خدا را مستقلّ از خدا، مؤثّر در کاری دانستن یا خدا را در انجام کاری محتاج موجودی دیگر دانستن. لذا واسطه قرار دادن یک موجود بین خودمان و خدا را ابداً نمی توان شرک دانست. چون معنای واسطه بودن این است که او هیچ استقلالی در اعطاء ندارد بلکه صرفاً کانالی است برای اینکه فیض خدا به موجود دیگری برسد. مثلاً خاک واسطه است تا روزی مردم از طرف خدا به آنها برسد. یا پدر و مادر واسطه اند تا شخصی از خدا فیض وجود بگیرد. یا پزشک و دارو واسطه اند تا مردم از خدا شفا بگیرند. و ... . البته توجّه شود که گاه چیزی حقیقتاً واسطه ی فیض نیست ولی مردم آن را واسطه ی فیض قرار داده اند؛ مثلاً برخی از مردم درختی یا کوهی را ـ بی آنکه دلیلی داشته باشند ـ واسطه ی بین خود و خدا می انگارند. این کار در حقیقت نوعی بدعت است و شرک مصطلح نیست؛ ولی گاه آن را هم از اقسام شرک محسوب می کنند. چرا که این گونه افراد بدون اینکه از طرف خدا دلیلی بر کار خود داشته باشند، خودشان واسطه ای را تراشیده اند، لذا مثل این است که خودشان ادّعای خدایی نموده و به جای خدا، راه و رسمی را بنیان گذاشته اند. چون بیان اینکه واسطه های فیض کدامند، کار خداست. پس آنکه بدون دلیل موجّه، واسطه ای را می تراشد، در حقیقت به نوعی ادّعای خدایی کرده است. و مردمی هم که آن واسطه ی قلّابی را به رسمیّت می شناسند، در حقیقت به نوعی بنیانگذار آن بدعت را پرستیده و اطاعت نموده اند.
توسّل مشروع
ما به چند صورت از طریق توسل، میتوانیم حاجات خود را طلب کنیم؛ بی آنکه دچار شرک شویم.
در توسّل، گاهى حاجت خود را از خدا مىخواهیم و هنگام دعا او را به حق اولیایش قسم مىدهیم که حاجت ما را برآورده سازد.مثلا میگوییم: « خدایا به حق محمد و آل محمد مریضم را شفا بده»
این روش را پیامبر اکرم(ص) تعلیم فرمود و خود نیز بدان عمل مىکرد. (کنزالعمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138. براى تفصیل بیشتر ر.ک: پرسش 19.) در چنین روشى هیچگونه احتمال شرک وجود ندارد.
در نوع دوم توسّل، خداوند را حاجت دهنده مىدانیم و از اولیاى الهى مىخواهیم بر آمدن حاجت ما را از درگاه الهى درخواست کنند.مثلا خطاب به امام رضا علیه السلام می گوییم « یا امام بزرگوار از خداوند متعال طلب کنید همسر صالح به من عطا نماید» در خواست دعا، نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست؛ بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستى، اوست. پس در این صورت هم شرک نیست.
در نوع سوم توسّل، به طور مستقیم و با اعتقاد به آن که تاثیر گذار اصلی خداست، حاجت خود را از اولیاى الهى طلب مىکنیم و این نیز شرک نیست؛ در این نوع توسل با اذن خدا چیزی را از غیر او(البته نه هر غیری بلکه هرکسی که خداوند به او اذن داده باشد) ، طلب میکنیم.
نکته ی بسیار مهم در این نوع توسل این است که تأثیرگذارى ائمه علیهم السلام را به صورت غیراستقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى میدانیم؛ به عبارت دیگر آنها را به نوعی اسباب فیض میدانیم. اسباب و واسطههاى فیض، همچنان که در اصل وجود و بقاى خویش، وابسته و قائم به خدا هستند، در فاعلیت و تأثیرگذارى نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند مىباشند. بنابراین نه توحید در ربوبیت به معناى انکار نقش اسباب است و نه اثبات نقش اسباب و واسطههاى فیض، منافى با توحید ربوبى است. از این رو، تمسّک به آنها، منافاتى با توحید ربوبى ندارد.
بلى، اگر کسى اسباب و واسطههاى فیض را، فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آن را سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است.
بنابراین توسّل و حاجت خواستن از اولیاى الهى، تمسّک به رابطههاى فیض الهى و اسبابى است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است. در نتیجه این حاجت خواستن، شرک در ربوبیت نیست؛ همچنان که تمسّک به سایر اسباب (مثل پزشک و دارو)، شرک در ربوبیت نیست. از سوى دیگر، چون کسى آنان را «خدا» و «اللَّه» نمىداند؛ بلکه تمام افتخار اولیاى الهى این است که بنده و مخلوق او هستند، شرک در الوهیت (شرک در ذات) هم نیست.
در ضمن، این مساله، شرک در عبادت و پرستش نیز نخواهد بود؛ چون عبادت، خضوع و خشوع همراه با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت معبود است در حالی که در توسل، ما اعتقاد به ربوبیت ائمه علیهم السلام نداریم. بنابراین هیچکدام از اقسام شرک، بر این نوع از توسّل، صدق نمىکند.
خلاصه اینکه توسّل به اولیاى الهى، اعتقاد به وساطت کسانى است که خداوند به آنان چنین منزلتى داده است. ما اولیاى الهى را نه «اللَّه» مىدانیم و نه اعتقاد به ربوبیت و فاعلیت استقلالى آنان داریم؛ بلکه به نظر ما، هر گونه فاعلیت و تأثیرگذارى اسباب و واسطههاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.
توضیح بیشتر
باید توجه داشت که توسل به اولیای الهی در میان همه فرق مسلمانان اعم از شیعه و سنی امری مقبول و پذیرفته شده است و حتی در موارد متعددی نقل شده که مسلمانان و حتی خلفای اهل سنّت از جمله عمر بن الخطاب پس از رحلت پیامبر بر سر قبر آن حضرت حاضر شده و به ایشان متوسل می شدند و تنها وهابی ها با توسّل مخالفند؛ که البته از ایشان چنین کاری بعید نیست. فرقه ای که نطفه اش را انگلیس بگذارد بهتر از این نمی شود.
یکى از اصول مسلم اسلامى «توحید ربوبى» است. توحید در ربوبیت، به این معنا است که «تنها خداوند مالک حقیقى عالم هستى است و تدبیر همه موجودات عالم را بر عهدهدارد و مىتواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکارى یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستى تصرف کند و آن را سامان دهد و اگر یکى از مخلوقات او، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگرى دست مىزند، این عمل او وابسته به اذن و اراده و قدرت خداوند و غیرمستقل است». براین اساس، هرگونه تدبیر امور عالم هستى و برآوردن نیازها و حاجات موجودات - از جمله انسان - به طور مستقل از آن خداوند است و تنها او است که حاجتها و نیازها را برطرف مىسازد. بله، غیر خدا با اذن و اجازه خداوند و متکى به اراده و قدرت او مىتواند در تدبیر پارهاى از امور انسان نقش داشته باشد. اما این نقش استقلالى نیست؛ بلکه تبعى و با اذن و قدرت الهى است؛ یعنى، خداوند، خودش آنان را وسیله و سبب در انجام دادن و تدبیر بعضى از امور قرار داده است. بنابراین ما مىتوانیم از پیامبران و ائمه معصومین(ع)« بخواهیم حاجت ما را برآورند؛ اما باید به این نکته توجه کنیم که آنان، هرگز نمىتوانند مستقل از اراده و مشیت الهى عمل کنند؛ زیرا آنان متکى به اراده، خواست و قدرت خداوند و واسطه در برآمدن حاجات ما مىباشند.
مطلب دیگر آنکه: خود توسّل، امری است نیکو و ثواب اخروی دارد. اساساً خدا این راه را باز گذاشته تا بندگان به بهانه ی حاجت خواهی، همواره با الگوهای خودشان (ائمه و انبیاء و اولیاء) در ارتباط وجودی باشند. لذا هیچ توسّل مشروعی بی ثمر نیست و هیچ توسّل کننده ای هم دست خالی برنمی گردد؛ چه حاجت مورد نظرش را بدهند یا ندهند. امّا چنین نیست که ما هر چه خواستیم همان را بدهند. خداوند متعال هیچ دعا و خواستی را برنمی گرداند. اگر عین خواسته ی بنده، حقیقتاً به صلاح اوست، همان را می دهد؛ و اگر به صلاحش نیست یا حاجت دنیوی دیگر را از او برمی آورد؛ یا بلایی را از او دور می سازد؛ یا نعمتی اخروی را برایش ذخیره می کند. پس در هیچ حالی نباید از دعا و توسّل مأیوس شد. وظیفه ی ما خواستن است؛ چرا که این خواستن، ما را با خدا و اولیایش مرتبط ساخته موجب رشد حقیقی ما می شود؛ رشدی که در برزخ و آخرت خود را نشان می دهد. پس وظیفه ی ما خواستن و خواستن و خواستن است؛ چه حاجت ما عیناً برآورده بشود و چه نشود؛ و کار خدا مراعات مصالح حقیقی بنده اش می باشد؛ خدا خود بهتر می داند که بنده اش را چگونه ادراه کند. لذا فرمود: « عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون ـــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است؛ و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ در حالی که خدا مىداند، و شما نمىدانید. » (البقرة:216).
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/12/21 ساعت 12:13 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
پاسخ باید در چند محور ارائه شود:
2. طبق منابع اسلامی حقوق به سه دسته قابل تقسیم است: حقوق الله، حقوق والدین، و حقوق متقابل انسانها و از آنجا که به گفته برخی کارشناسان رسالة الحقوق امام سجاد از اصیلترین منابع حقوقی شیعه برای شناخت کیفیت و چگونگی روابط سیاسی اجتماعی، اقتصادی و حکومتی در جامعه اسلامی است.[1] لذا در این پاسخنامه به اختصار برخی از موارد حقوقی که در محورهای (حق الله، حق الناس، و حق النفس) در آن رساله مطرح شده به ترتیب اشاره می شود:
الف: حق الله: اولین حق که در آن رساله بیان شد و در منابع دیگر اسلامی مطرح گردیده و در واقع اساس
دین داری است (حق الله) است حقوق به حقهایی گفته می شود که خداوند نسبت به بندگانش دارد و این حق یعنی (حق الله) مطلق است و در ازای ادای این حقوق بندگان هیچ حقی نسبت به خداوند ندارند اما در سایر حقوق مناسبات و ادای تکلیف کاملاً متقابل و دو سویه است حقوق الله خاستگاه و منشاء سایر حقوق است ماهیت اخلاقی و ارزشی حقوق شیعی به دلیل همین خاستگاه است.[2] خداوند حقوق فراوان بر بندگانش دارد که اعتقاد و ایمان آوردن به او و عمل به دستورات او و انجام بندگی، بخشی از حقوق الهی بر انسان است. امام سجاد ـ علیه السلام ـ درباره (حق الله) می فرماید: (بزرگترین حق خداوند این است که او را بپرستی و چیزی را شریکش ندانی، و چون از روی اخلاص این کار را کردی خدا بر عهده گرفته است که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از آن بخواهی برایت نگاهدارد.)[3]
ب: حق الناس:
اولاً باید در تعریف حق الناس گفت که حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، این حقوق روابط انسان ها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فردی، فرهنگی، مذهبی، حکومتی، بین المللی قانون مند می کند این حقوق را که خداوند واجب گردانده برای تأمین آسایش فردی و اجتماعی و اصلاح امور و جامعه انسانی است.[4]
مسئله حق الناس در محورهای مختلف مطرح است مثلاً حقوق والدین، حق فرزند به والدین، حقوق زن و شوهر (حقوق خانوادگی) حقوق برادری، حقوق اجتماعی، حقوق همسایهداری و موارد متعدد دیگر و چون این حقوق زیباتر از هر جا در کلام امام سجاد بازگو شده لذا به نمونههایی از کلمات نورانی آن حضرت اشاره می شود تا در دلها نفوذ نموده و مفید و مؤثر باشد اما قبل از طرح آن کلمات نورانی باید اشاره شود که حقوق گاهی جنبه فقهی دارد یعنی باید ادا شود و گاهی جنبه اخلاقی و تربیتی دارد گرچه واجب نیست اداء شود اما بهتر است ادا شود. اما در مجموع آنچه برای شما پرسشگر عزیز مفید و آموزنده است جنبه اخلاقی و تربیتی قضیّه است و نه جنبه علمی حقوق لذا به بخش هایی از کلام امام سجاد ـ علیه السلام ـ در این باره اشاره می شود:
ب: حقوق مردم:
1. حق پدر علمی تو و استادت تعظیم او و احترام مجلس اوست که خوب به او گوش کنی و بدو روکنی و با او یاری دهی تا آنچه را نیاز داری به تو بیاموزد به این صورت که عقل خود را خاص او سازی و فهم و هوشت را با او پردازی و دل خود را بدو دهی و خوب چشمت را با او اندازی به سبب ترک لذت و صرف نظر کردن و کم کردن از شهوات.
2. اما حقوق همسر به انسان آن است که هر کدام از دو طرف باید توجه داشته باشد خدا او را آرامش جان و راحت باش تو و انیس و نگاهدار همسرش ساخته و نیز هر کدام از زن و شوهر باید به نعمت وجود همسرش حمد کند و بداند که این نعمت خداست که به او داده و لازم است که با نعمت خدا خوش رفتاری کند و آن را گرامی دارد و با او بسازد.
3. و اما حق مادرت این است که بدانی او تو را در درون خود برداشته که احدی کسی را در آن راه ندهد و از میوه دلش به تو خورانیده که احدی از آن بدیگری نخوراند و او است که ترا با گوشش و چشمش و دستش و پایش و مویش و سراپایش و همه اعضایش نگاهداری کرده و بدین فداکاری خرم و شاد و مواظب بوده و هر ناگواری و دردی را و گرانی و غمی را تحمل کرده است تا دست قدرت خدا او را از تو دفع نموده و تو را از او بر آورده و ترا بروی زمین آورده و باز هم خوش بوده است که تو سیر باشی و او گرسنه و تو جامه پوشی و او برهنه باشد، ترا سیراب کند و خود تشنه بماند ترا در سایه بدارد و خود زیر آفتاب باشد و با سختی کشیدن تو را به نعمت اندر سازد و با بی خوابی خود ترا بخواب کند، پستانش مشک آب تو و جانش فدای تو و بخاطر تو گرم و سرد روزگار را چشیده است.
5. اما حق پدرت، باید بدانی که او ریشه تو است و تو شاخه او هستی و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری خدا را سپاس گزار و شکر نما.
6. اما حق فرزندت بدان که او از توست و در این دنیا بتو وابسته است خوب باشد یا بد، تو مسئولی از سرپرستی او با پرورش خوب و رهنمائی او به پروردگارش و کمک او به طاعت وی درباره خودت و درباره خودش و بر عمل او ثواب بری و در صورت تقصیر کیفر شوی، پس درباره او کاری کنی که در دنیا حسن داشته باشد.
7. و اما حق برادرت، بدان که او دست تو است که با آن کار می کنی و پشت تو است که به او پناه می بری و عزت تو است که به او اعتماد داری و نیروی تو است که با آن یورش بری مبادا او را ساز و برگ نافرمانی خدا بدانی و نیز وسیله ظلم بحق خدا و او را درباره خودش یار باش و در برابر دشمنش کمک کار.
8. اما حق همسایه حفظ او است هر گاه در خانه نباشد و احترام او است در حضور و یاری و کمک به او است در هر حال عیبی از او وارسی نکنی و از بدی او کاوش منما که بفهمی و اگر بدی او را بدون تجسس و قصد فهمیدی باید برای آنچه فهمیدی چون قلعه محکم و چون پرده ضخیمی باشی تا اگر نیزه ها دلی را برای یافتن بشکافند بدان نرسند که بر آن پیچیده است، در سختی او را رها مکن و در نعمت بر او حسد مبر، و از لغزشش در گذر و از گناهش صرف نظر کن و اگر بر تو نادانی کرد بردباری کن و به مسالمت با او رفتار کن و زبان به دشنام از او بگردان، در این بخش حضرت، به حقوق دیگری از جمله حق دولت، حق مشاور، حق شاگرد، حق مؤذن سجد، و ... اشاره کرده اند، می توانید با مراجعه به منابع معرفی شده آن ها را مطالعه فرمایید.
ج: حقوق النفس:
در ابتداء اختصاراً باید یادآوری شود که این نوع حقوق یعنی حق نفس و اعضاء انسان به انسان بدین معناست که اگر انسان بدان ها توجه نکند در واقع به خود ظلم کرده و ضررش به خودش بر می گردد.
یکی از حقوق که در آن رساله نورانی آمده و برای همگان آموزنده و مفید است جریان حقوق نفس است که به چند نمونه از آن حقوق اشاره میشود حضرت فرمود:
حق نفست بر تو این است که کاملاً او را در اطاعت خدا بگماری به زبانت حقش را بپردازی و بگوشت حقش را بپردازی و هم چنین سایر اعضایت، بعد فرمود:
1. حق زبانت آن است که آن را از دشنام حفظ نمایی و به سخن خوب عادتش بدهی و مؤدبش داری و آن را نگاهداری مگر در جایی که نیاز به گفتن باشد و سخن گفتن برای دنیا و یا دین شما مفید باشد. و آن را از پرگویی و
یاوه سرائی کم فایده حفظ کنی، زبان گواه خرد و دلیل عقل است و آراستگی انسان به زیور عقل و خوشی زبان اوست.
2. حق گوش پاک داشتن اوست از شنیدن هر چیزی مگر خبر خوبی که در دلت خیر پدید آورد اخلاق نیک نصیبت نماید، گوش دروازة دل است هر نوع معنی خوب یا بدی را به آن میرساند.
3. و اما حق چشمت این است که از هر چه روا نیست آن را بپوشانی و مبتذلش نسازی مگر بدان محل عبرت آوری که از آن بینا شوی یا دانشی بدست آوری زیرا دیده وسیله عبرت است.
4. و اما حق دو پایت این است که با آنها به جایی که روا نیست نروی و آنها را براهی که باعث سبکی راه رونده است نکشانی زیرا آنها تو را حمل می کنند و ترا به راه دین می برند و پیش می اندازند.
5. و اما حق دست تو این است که آن را به ناروا دراز نکنی تا بدست اندازی بدان گرفتار عقوبت آخرت خدا شوی و گرفتار سرزنش مردم در دنیا و آن را از کاری که به تو واجب کرده نبندی ولی آن را احترام کنی با این که از محرمات بسیارش بسنده و بسیاری از آنچه هم که بر او واجب نیست به کار اندازی و چون دست تو در این دنیا از حرام باز ایستاد و خود را شریف داشت یا با عقل و شرافت به کار رفت در آخرت ثواب خوب دارد.
6. و اما حق شکمت این است که آن را ظرف کم و یا بیش از حرام نکنی و از حلال هم باندازه اش بدهی و از حد تقویت به حد شکمخوارگی و بی مروتی نرسانی، و هر گاه گرفتار گرسنگی و تشنگی شد او را ضبط کنی زیرا سیری بی اندازه شکم را بیاشوبد و کسالت آورد که مایه باز ماندن و دور شدن از هر کار نیک و ارجمند است. در آن رساله نورانی حقوق های فراوان دیگر نیز مطرح شده که بدلیل طولانی شدن پاسخ از طرح آن معذوریم و برای اطلاع بیشتر به منبع ذیل مراجعه شود.[5]
و نکته پایانی اینکه خودگذشتکی و ایثار از نشانه های جوان مردی و از ویژگی های رادمردان و اولیای الهی می باشد و هر امری که بر آن از دیدگاه شرع و عقلاء ، خود گذشتگی و ایثار صدق کند نه تنها تضییع حقوق نفس نیست بلکه موجب کمال نفس می باشد .
برای اطلاع بیشتر درباره حقوق مورد نظر خود گذشته از رساله حقوق امام سجاد که بسیار مفید و آموزنده است به منابع ذیل مراجعه کنید:
1. امام خمینی، چهل حدیث ص 307، نشر آثار امام چاپ 20 سال 1378ش.
2. اداب معاشرت، نشر افق فردا، چاپ اول، 1379ش.
3. سید محمد علی جزائری دروس اخلاق اسلامی، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، سال 1382 ش.
4. درآمدی بر حقوق اسلامی، نشر وزارت فرهنگ اسلامی چاپ اول 1368 ش.
5. شرح رسالة حقوق امام سجاد ـ علیه السلام ـ.
[1] . همو ص 404.
[2] . دائره المعارف التشیع، ص 404 نشر پیشین.
[3] . تحف المعقول، ص 261، نشر کتاب خانه اسلامیه تهران، ترجمه علی اکبر غفاری.
[4] . دائرة المعارف تشیع، ج 6، ص 404، پیشین.
[5] . تحف العقول، از ص 361 تا ص 278، نشر کتابخانه اسلامیه تهران، با ترجمه علی اکبر غفاری.
[6] . سوره الضحی.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 2:20 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ...؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خداوند پروا کنید و به او تقرب جویید...».[1]
توسل یکی از راههایی است که حتی نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای حاجات خود به کار می برد. چنان که هنگام دفن مادر گرامی علی ـ علیه السلام ـ فاطمه بنت اسد چنین دعا میَ کنند «خداوندا به حق انبیاء قبل از من مادرم را بیامرز و مکانش را وسیع گردان».[2]
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به شخصی که حاجت خود را از پیامبر خواست طریقه توسل را این گونه آموزش می دهد. ابتدا وضو بساز و دو رکعت نماز حاجت به جای آور و این گونه بگوی «بار خدایا از تو درخواست می کنم و به تو روی می آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. ای محمد! من به حق تو به سوی خدایم روی می آورم تا حاجتم برآورده شود. خدایا پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده».
و نکته مهمی که در بحث توسل باید به آن توجه کرد این است که: گاهی انسان به خواسته اش می رسد به سبب توسل ولی همیشه این گونه نیست زیرا توسل و دعا، شرایط و موانع دارد. که اجمالاً به قسمتی از آن اشاره می شود:
1. باید با کمال اعتقاد و اخلاق در نیت باشد. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «إن العطیة علی قدر النیة؛ به درستی بخشش و عطاء به اندازه نیت دعا کننده و اعتقاد او به دعا هست».[3]
2. حاجت مورد نظر مشروع و معقول باشد امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «ای کسی که دعا می کنی آن چه را ناشدنی و نارواست از خدا مخواه».[4]
3. متوسل شونده دارای ایمان و عمل صالح باشد و گناه و ظلم را ترک کند و توبه کند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «در دعا ابتدا باید خدا را ستود سپس به گناه اعتراف کرد و آن گاه حاجت خود را خواست».[5]
4. دعا کننده باید کسی را که می خواند بشناسد. امام صادق ـ علیه السلام ـ در سئوال عده ای که از عدم اجابت دعایشان گِله کردند چنین جواب می دهد «چون کسی را می خوانید که او را نمی شناسید».[6]
5. متوسل شونده باید حضور قلب و رقت قلب داشته باشد چنان که رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرمایند: «بدانید خداوند دعایی را که از دل غافل باشد نمی پذیرد».[7]
6. دعا کننده باید آداب دعا و توسل را مراعات کند و باید قبل از دعا 1. بسم الله بگوید؛ 2. صلوات بر محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و خاندان ایشان بفرستد؛ 3. از صالحین شفیع قرار دهد؛ 4. تضرع و زاری کند؛ 5. دو رکعت نماز بخواند؛ 6. خواسته خود را زیاد نشمرد؛ 7. در خواسته خود بلند همت باشد؛ 8. برای همه دعا کند؛ 9. به صورت پنهانی دعا کند؛ 10. به اجابت دعای خود خوشبین باشد؛ 11. پافشاری کند؛ 12. قرآن بخواند؛ 13. از مکان های مقدس مخصوصاً بقعه حسینیه استفاده کند.
با وجود این شرایط، انشاء الله هیچ دعایی بدون اجابت نمی ماند در نهایت این که ذخیره برای آخرت انسان می شود یا دفع بلا می کند چنان چه امام سجاد ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «المؤمن دعائه علی ثلاث إما ان یدخّر له، و اما ان یعجّل له و اما ان یدفع عنه بلاءا یرید أن یصیبه؛ دعای مؤمن از سه حال خارج نیست، یا برایش ذخیره می شود، یا در دنیا برآورده می شود، یا بلایی که می خواهد به او برسد دفع می کند».[8]
و حتی امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «یتمنّی المومن أنه لم یستجب له دعوة فی الدنیا مما یری من حسن الثواب؛ مومن پاداش نیک آخرت را که می بیند آرزو می کند کاش هیچ دعایی از او در دنیا مستجاب نمی شد».[9]
بنابراین علت عدم اجابت دعا و تأخیر آن یا به خاطر نرسیدن زمان اجابت است و خداوند می خواهد ندای بنده خود را با تأخیر در اجابت، زیادتر بشنود و یا به خاطر مصلحت نبودن و یا چیزی زیادتر دادن است چنان چه امام علی ـ علیه السلام ـ می فرمایند: «تأخیر در اجابت دعا تو را نومید نکند، زیرا بخشش بسته به نیت تو است، چه بسا که در برآوردن خواسته ات تأخیر شود، تا بدین طریق خواهنده را پاداش بزرگتر و امیدوار را بخشش بیشتر دهد، بسا باشد که چیزی بخواهی و به تو داده نشده اما دیر یا زود بهتر از آن به تو داده شود، یا برای خیر و مصلحت تو از تو دریغ شده است، و بسا خواسته ای که اگر برآورده شود موجب نابودی و تباهی دین تو گردد».[10]
مطالب بالا در مورد توسل و شرایط آن بود و توسل برای شفای بیماری خود نوعی توسل است و همان شرایط بالا را می طلبد.
انسان نباید از دعا و توسل مأیوس گردد و کرم و بخشش خداوند خیلی بیشتر از آن است که مریضی را شفا ندهد. مگر این که مصلحتی در عدم آن باشد.
[1] . مائده / 35.
[2] . کنز العمال، ج2، ص148، ح34425.
[3] . نهج البلاغه، نامه 31.
[4] . محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج1، ص361، ح2152.
[5] . همان، ص357، ح2135.
[6] . همان، ص355، ح2116.
[7] . همان، ج1، باب دعاء، ص362، ح2169.
[8] . همان، ص355، ح2122.
[9] . همان، ص362، ح2170.
[10] . همان، ج2، باب الدعا، ص362، ح2165.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 2:9 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ در برابر خداوند فقر محض اند و ذاتاً هیچ قدرت و استقلالی ندارند نظیر دیگر مخلوقات، هر چه آنها دارند از آن خداوند می باشد.
توضیح مطلب این است که براساس توحید خالقیت و ربوبیت، هیچ موجودی در عالم جز خداوند استقلال ندارند و همچنانکه اصل خلقت و وجود مخلوقات از آن خداوند است تدبیر و ادارة جهان و تصرف در امور عالم همه از آن او است و هیچ تأثیر در عالم بدون اذن تکوینی خداوند متعال امکان ندارد تحقق یابد.
موضوع توسل که به مبنای تقرب جستن به خدا است و وسیله قرار دادن به سوی او[1] باید در این راستا معنا شود و مورد توجه قرار گیرد، انبیاء و اولیاء، ذاتاً هیچ مقامی ندارند و هر آنچه به آنها داده شده است از جمله مقام شفاعت و واسطة فیض بودن برای بندگان الهی تفضل الهی است. و در قبال آن تکالیف سختی نیز به عهده آنان گذاشته شده است.
در مقام توسل به مقربان الهی، توجه اصلی ما در رفع نیاز و عرض حاجات، خداوند قادر و علیم می باشد منتهی ما این تقاضای خود را از رهگذر توسل به اولیاء الهی مطرح می کنیم. نه اینکه در توسل، ما نگاه استقلالی به انبیاء و اولیاء داشته باشیم که موجب شرک در ربوبیت بشود و آنان را ذاتاً مؤثر در عالم بدانیم بلکه آنها را صرفاً واسطه و وسیلة قضاء حاجت در نظر می گیریم چنان که خود کلمة توسل این معنا را می رساند.
بنابراین ما در راه درمان دردهای لاعلاج و صعب العلاج و رفع و دفع هرگونه گرفتاری ها و ناملایمات از باب (و ابتغوا الیه الوسیله)[2] به خاندان پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ متوسل می شویم و آنان را در پیشگاه الهی شفیع قرار
می دهیم و به خاطر منزلت آنان عندالله، حوائج خود را از خداوند می خواهیم»[3] زیرا خداوند آنان را واسطة فیض و رحمت قرار داده و حوائج و نیازهای مادی و معنوی دیگران را به برکت و آبروی آنان و در ذیل توجه و توسل به آن وجودات مقدس، برآورده می کند و از خطاهای آنان چشم پوشی می نماید.
با توجه به آنچه اشاره شد ـ باید نگاه ما نگاه توحیدی باشد یعنی همة شئونات و مقامات فرشتگان و انبیاء و اولیاء را مستقل از خدا در نظر نگیریم، همان چیزی که در عصر جاهلیت مشرکان در مورد مقدسین و احبار و رهبان خود قائل بودند و قرآن آنان را تخطه نمود «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»[4] یعنی آنها مقامات روحانی خود را در عرض خدا مطرح می کردند و برای آنان مقام ربوبیت قائل بودند و آنان را مستقلاً در تصرف به امور عالم مؤثر می دانستند. بلکه در نگرش توحیدی، مسأله توسل کاملاً هماهنگ با نظام خلقت است و نقش اولیاء الهی در طول فاعلیت خداوند و به اذن او مدنظر می باشد و این چیزی است که مورد تأیید قرآن و سنت می باشد.
پیامبر اکرم ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ می فرماید: «اذا سَئلتم الله فاسلو الی الوسیله»[5] هنگامی که حوائج خود را از خداوند خواستید از طریق توسل و توجه به من وارد شوید و من را وسیلة حاجت خود قرار دهید تا خداوند خواستة شما را به اجابت برساند.
نتیجه: اینکه موضوع توسل یکی از معارف رفیع و امیدبخش اسلام است که ریشه در قرآن و سنت دارد. در هنگام توسل نظر اصلی، عنایت خداوند می باشد منتهی برای مقبول واقع شدن عرض حاجت، این تقاضا از طریق واسطه قرار دادن اولیاء و آبرومندان درگاه الهی و به وسیله پیامبر ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ و ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ مطرح می شود. طبیعی است توسل و توجه به آنان هم روح امید را در انسانهای گناهکار زنده می کند و هم آثار تربیتی فراوانی خواهد داشت چون لازمة توسل و توجه به اولیاء الهی معرفت و شناخت آنان و در نتیجه هدایت و اصلاح رفتار افراد می باشد زیرا تا انسان سنخیتی با آنان نداشته باشد و ارتباط معنوی برقرار ننماید، به سراغ آنان نخواهد رفت و امید به عنایت آنان نخواهد داشت چون توسل بدون شناخت و معرفت، معنا نخواهد داشت.
معرفی منابع جهت مطالعه:
1. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، چاپ اول، 1382، نشر مشعر.
2. التوسل بالنبی، نوشته ابی حامد بن مرزوق، چاپ اول، 1396 هـ.ش.
----------------------------------------------------------------------------------------------
[1] . الصحاح الجوهری، مادة «وسل» و لسان العرب همین ماده.
[2] . سوره مائده، آیه 35، «برای تقرب به خداوند وسیله فراهم کنید».
[3] . توسلات یا راه امیدواران، ص 14، تألیف محمدمهدی تاج لنگرودی، چاپ اول، 1345 ش، تهران.
[4] . سوره مبارکه توبه، آیة 31.
[5] . المیزان، علامه طباطبایی، ج 5، ص 341، چاپ بیروت، مؤسسه اعلمی.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 2:4 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
امّا ثمره توسل به چه کسی برمیگردد؟ روشن است به متوسلشونده نه به امام معصوم امّا چرا خداوند ما را وادار کرده از طریق ائمه حاجات خود را از خداوند بخواهیم احتمال دارد برای الگوگیری باشد و سعی کنیم خودمان را شبیه آن ذوات مقدسه نمائیم و در مسیر آن ها حرکت کنیم و ممکن است از این راه ما را وادار نماید به شناختن معصومین ـ علیهمالسلام ـ و مراجعه به ائمه-علیهم السلام- و ممکن است از این راه همراه قرآن و همسان بودن امامان با قرآن را تفهیم نماید تا سعی کنیم از این ها جداً نشویم و امکان دارد همه این امور باشد.
توسل و وسیله در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت میشود, میباشد. بنابراین وسیله معنی بسیار وسیعی دارد هر کاری و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار میشود شامل میگردد که مهم ترین آن ها ایمان به خدا و پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جهاد و عبادات هم چون نماز و زکات و روزه و زیارت خانه خدا ـ و شفاعت پیامبران و امامان و بندگان صالح خدا میباشد و همه در مفهوم توسل داخل است. توسل وسیله قرار دادن مقام انسان صالحی در پیشگاه خدا و طلب چیزی از خداوند به خاطر او است.[2]
استاد شهید مطهری میفرمایند: توسل باید به کسی و از کسی باشد از اولیاء خدا که خداوند او را وسیله قرار داده. بطور کلی توسل به وسائل و سبب و اسباب با توجه به اینکه خدا سبب را آفریده و او را سبب قرار داده و از ما خواسته از این وسائل استفاده نمائیم به هیچ وجه مانعی ندارد و عین توحید است.[3]
و امّا دعاها به چند دسته تقسیم میشود:
1. دعاهائی که بدون واسطه چیزی از خداوند متعال میخواهیم.
2. دعاهائی که یکی یا چند نفر از آبرومندان نظام هستی را واسطه قرار میدهیم تا زودتر نظر خداوند را جلب نمائیم.
3. خداوند را به خودش یا اسماء و صفاتش قسم میدهیم.
امام قسم اول که در اکثر دعاهای وارده از معصومین اینگونه است مثل این فراز از دعا کمیل که دارد. بار خدایا بیامرز گناهانی که بدرند پردهها را، بار خدایا بیامرز برایم گناهانی که فرو بارند بدبختیها را و… و در دعای شریف ابو حمزه ثمالی دارد خدایا بمن بده بینائی در دین خودت، و فهم در حکمت، خردهبینی در دانشت.
و اما در قسم سوم در دعاهای زیادی آمده که خدایا (أَتوسل الیک با حب اسمائک)[4] یا (فانی بک الیک اتوسل)...[5]
امّا قسم دوم که ائمه-علیه السلام- را واسطه قرار بدهیم خداوند متعال در قرآن مجید دستور میدهد به آوردن وسیلهای کسانی که ایمان آوردهاید پرهیزگاری پیشه کنید و وسیلهای برای تقرب به خدا انتخاب نمائید.[6]
از معصومین و آبروداران نظام هستی رسیده است که آنان وسیله تقرب به خداوند منان هستند (هم الوسیلة الی الله)[7] و ده ها مورد.
سهوردی شافعی میگوید استغاثه و تشفع از بزرگان دین و قسم دادن خداوند به حق آن ها سیره انبیاء و مرسلین بوده است حالا قبل از تولدشان یا بعد از آن.[8]
علاوه همچنان که استفغفار و توبه خود انسان مجرم, وسیله کسب رحمت و مغفرت پروردگار غفار است همچنین رفتن به سوی رسول خدا و ائمه_علیهم السلام- و متوسل شدن به آن ذوات مقدسه نیز وسیله ای برای جلب رحمت و عنایت حضرت حق میباشد.
و باز توسل یک امر عقلائی است: گناهکار و خاطی وقتی دید استاد یا پدر و سید به او توجه نمیکند و از او بخاطر تمرد و گناهان زیاد و مشی برخلاف رضایت او ناراضی است در این موارد به وسیله شخصی که مورد احترام پدر و مولی می باشد به آن ها تقرب میجوید و مولی هرگز او را رد نمیکند. و ما هم بخاطر تمرد و گناهان زیاد انبیاء و ائمه-علیهم السلام- را که آبروداران نظام هستی میباشند شفیع و واسطه قرار میدهیم و به این بزرگان توسل میجوئیم تا ما را دوباره فیض حضور بدهد و گناهان را عفو نماید.[9]
چنان که در روایتی آمده است (همانا روز قیامت پیامبر اکرم دامن کبریائی حضرت حق را میگیرد و ائمه-علیهم السلام- دست توسل به پیامبر گرامی اسلام میزنند و شیعیان تمسک به ائمه ـ علیهم السّلام ـ مینمایند و مراد از این توسلات گاهی برای بخشیده شدن گناهان است و در عدهای برای توفیق در پیمودن راه تکامل میباشد و گروه سوم برای اخذ کردن راه دین و مشی در جادة مستقیم صورت میگیرد.)[10]
آیتالله مکارم میفرمایند: امام و پیامبر همانند قلب در جامعه بشری هستند میدانیم هنگامی که قلب میتپد خون به تمام عروق میفرستد وتمام سلولها را تغذیه مینماید و از آنجا که امام معصوم یک انسان کامل و پیشرو و قافله انسانیت سبب نزول فیض الهی میگردد و هر فرد به مقدار ارتباطش با پیامبر و امام از فیض بهره میگیرد.[11]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. توسل یا استمداد از ارواح مقدسه، استاد سبحانی، نشر قدر 1362.
2. عدل الهی، استاد مطهری، تهران انتشارات حسینیه ارشاد.
3. تفسیر نمونه، جلد چهار،ص366 ذیل آیه، 35 سورة مائده.
4. توسل از دیدگاه عقل و قرآن و حدیث، سید محمد ضیاءآبادی، بنیاد بعثت، 1362، مؤسسه اهلالبیت.
[1] . موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1368، ص 533.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دالکتب الاسلامیة، 1396، ذیل آیه 35 سورة مائده.
[3] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، چاپ حسینیه ارشاد، 1349، ص188.
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج95، ص 448.
[5] . همان، ج87.
[6] . مائده/ 35.
[7] . تفسیر نورالثقلین، ج1، ص626، نقل از: سید محمدضیاء آبادی، توسل از دیدگاه عقل و قرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1362.
[8] . همان.
[9] ، سید محمد ضیاءآبادی. توسل ازدیدگاه عقل وقرآن وحدیث, همان
[10] . خرازی، توسل، ناشر مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة.
[11] . مکارم شیرازی، ناصر، اصول عقاید، قم، انتشارات نسل جوان، چاپ دهم، ص246.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 2:1 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت