ممکن است اینجا در ذهن برخى از خوانندگان باریک بین ، این سوال مطرح شود که اگر نماز واقعا انسان را از ارتکاب به گناه باز مى دارد، پس چرا گروهى از همین نماز گزاران به سوى گناه مى روند و از تعدى بر مال دیگران و احتکار و گرانفروشى و دروغ و تهمت و غیبت و... هراسى ندارند و... در پاسخ به این سوال ، دانشمندان اسلامى مطالب بسیارى نوشته اند که ما در اینجا به جهت رعایت اختصار به ذکر نمونه اى از آنها اکتفا مى نماییم :
شهید ثانى در کتاب اسرار الصلوة در این باره مى نویسد:
سعادت و خوشبختى و دریافت فیض هاى ربانى هنگامى براى نمازگزار حاصل مى شود که با تمام وجود و با اخلاص به الفاظ و معانى و حرکات و سکنات نماز توجه کند و در اسرار و رموز آن تفکر و دقت نماید.
باید در حال نماز جز پروردگار عالم از همه قطع ارتباط کند و با صدق و اخلاص تنها به او روى آورد و با ذکر اشهد ان لا اله الا الله جز خدا معبود دیگرى نیست با حضرت احدیت تجدید عهد نماید... این گونه نماز است که انسان را از زشتى ها و پلیدى ها باز داشته و موجب تقرب به خدا و سعادت وى مى گردد.
استاد علامه طباطبایى ره در تفسیر آیه شریفه : ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر مى فرماید:
باز دارندگى نماز یک بازدارندگى اقتضایى است و به صورت علت تامه نیست که هر جا وجود داشته باشد معلول هم پشت سر آن باشد بدین توضیح : نمازگزارى که پنج بار در شبانه روز نماز بگذارد اگر در یک محیط سالم به آن اهتمام ورزد، طبیعت نماز او را از گناه کبیره که ذوق دینى مخالف آن است مانند: قتل نفس ، تعدى به مال یتیم ، زنا و هر آنچه طبع سلیم و فطرت دست نخورده آن را بد مى شمرد، جلوگیرى و ممانعت مى کند، چون در خود نماز ایمان و یاد خدا و تلقین به عذاب و روز جزا و درخواست پیروى از راه راست و صواب ... گنجانده شده و این معانى انسان را وا مى دارد که با تمام روح و بدن به درگاه با عظمت پروردگار رو آورده و با سپاس و حمد و شکر الهى مکالمه را آغاز و با سلام دادن به خود وبندگان صالح و نیکوکار، آن را پایان دهد. علاوه بر این معانى ارزنده ، نماز انسان را وا مى دارد که از نجاست لباس و بدن و غصبى بودن مکان و لباس ، اجتناب ورزیده و با توجه به قبله نماز را شروع کند و در صورتى که انسان مدتى به نماز ادامه دهد و واقعا شرایط مذکور را عملى سازد، در او یک روحیه خوددارى از گناه به وجود مى آورد که همیشه او را به خوبى ها و خیرات دعوت کرده ، از زشتى ها و پلیدى ها باز مى دارد، به حدى که اگر یک مربى صالح و لایق به این کار دعوت مى شد، نمى توانست این وظیفه را مانند نماز بعهده بگیرد.
ناگفته پیداست که این دو عالم بزرگوار مطالب فوق را با تکیه بر آیات و روایات فراوان از ائمه هدى در این زمینه بیان نموده اند، لذا از نظر تعالیم اسلامى نمازى مقبول درگاه حضرت حق جل جلاله مى گردد که انسان را از مفاسد و فحشا دور نگاه دارد.
خداى سبحان در کتاب خود ضمن آیاتى چند برخى از نمازگزاران را مورد ملامت و سرزنش قرار داده مثلا در سوره مریم ، آیه 58، مى فرماید:
برخى نماز را ضایع مى کنند و پیرو شهوات و خواسته هاى شیطانى هستند این چنین مردمى گمراه و حیران خواهند گشت .
نیز در سوره ماعون ، آیه 3 ، مى فرماید:
پس واى بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند و نماز را سهل مى انگارند.
آرى هستند نماز گزارانى که خداوند حتى یک نماز آنها را قبول نمى کند. در این رابطه روایتى از امام صادق علیه السلام منقول است که مى فرماید:
به خدا سوگند پنجاه سال از زندگى مردمى مى گذرد و حال آنکه خداوند حتى یک نماز او را قبول نکرده است ، چه چیزى سخت تر از این است ؟!
بطور حتم نمازى که در آن حضور قلب نباشد، تقلید است . عادت است نه عبادت . چنین نمازگزارى اورادى را بر دهان مى راند بدون آنکه خود بفهمد چه مى گوید. خدا را مى خواند اما غیر او را مى جوید.
در حدیثى از امام باقر علیه السلام ، نقل است که فرمود:
از نماز بنده خدا، بالا مى رود قبول درگاه خدا مى شود نصف آن یا یک سوم آن یا یک چهارم یا یک پنجم و... و از نماز او چیزى بالا نمى رود، مگر آنچه را با قلبش به آن توجه کرده است .
نمازى مورد قبول درگاه حق تعالى و تربیت کننده آدمى است که در آن ، دل با آنچه زبان مى گوید، هماهنگ باشد. هنگامى نماز و اذکار و اوراد آن ریشه هاى مفاسد را در دل نمازگزار مى خشکاند که به راستى از احساسات درونى شخص نمازگزار سرچشمه گرفته باشد والا نمازى که به حسب عادت و یا از سر ریا و تظاهر صورت پذیرد، فایده معنوى و تربیتى نخواهد داشت . چنین شخصى ممکن است در ظاهر بنده خدا باشد، اما در باطن مطیع نفس خویش و بنده شیطان مى باشد.
حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمود:
نماز نیست براى کسى که اطاعت نماز را نکند و اطاعت کردن نماز آن است که انسان دست از کارهاى زشت و ناپسند بر دارد.
همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:
کسى که دوست دارد بفهمد نمازش قبول شده یا نه ، نظر کند که آیا نمازش او را از کارهاى زشت و ناپسند جلوگیرى مى کند به همان اندازه هم نمازش قبول شده .
ناگفته نماند اگر در بین نماز گزاران احیانا نماز گزارى مشاهده شود که گه گاهى مرتکب معصیتى مى شود، نمى توان حکم کلى درباره او صادر کرد و مثلا گفت : نمازش او را از انجام کارهاى زشت و ناپسند دور نداشته است .
اى بسا که همان شخص اگر نماز نمى خواند به معاصى بزرگترى آلوده مى گشت و اگر انتظار داشته باشیم که نماز گزارى از سن تکلیف مرتکب هیچ گناه صغیره و کبیره اى نشود، انتظار بى جایى داشته ایم و باید آن شخص را جزء معصومین به حساب آوریم .
وانگهى به قول یکى از علماى دین هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى کند، گاه نهى کلى و جامع است و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد، هر چند نمازش صورى باشد، هر چند آلوده به گناه نیز باشد.
البته این گونه نماز تاثیرش کم است ، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از این هم آلوده تر بودند.
نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است . روان شناسان معتقدند که براى هدایت افراد ناصالح ، بهترین راه ، استفاده از قوه روحانى خود آنها است ، بدین صورت که هر گاه فردى منحرف ، ساعاتى در شبانه روز را به درونگرایى نماز و نیایش اختصاص دهد و با تجسم اعمال زشت خود، در دنیاى اندیشه به خود بگوید من ، انسانم و باید از اوصاف انسانى بهره اى داشته باشم ، من شایستگى راهیابى به دنیاى صفا و پاکى ها و ایمان را دارم .
پس از مدت زمانى قطعا از آلودگى ها نجات مى یابد.از اینها گذشته اگر خواننده دقیق النظر سرى به دادگاه ها، دادگسترى ها زده و پرونده افراد را ملاحظه نماید، در خواهد یافت کسانى که نماز مى خوانند کمتر پرونده دارند و بى نمازها داراى پرونده بیشترى هستند و اگر خواننده این سطور در دادگاهى ملاحظه نمود که نمازگزارى داراى پرونده هست متوجه این نکته خواهد شد که جرمش کم بوده است و یا شاید از نمازگزاران حقیقى نبوده و بر حسب عادت آدابى را انجام مى داده است . لکن با اینهمه همان نماز صورى که او مى خواند، ممکن است روزى وى را به توبه و انابه وا دارد. در این رابطه دکتر کارل مى نویسد:
آمار جنایت ها نشان داده است که بطور متوسط کسانى که به عنوان مجرم و جنایتکار در جامعه شناخته شده اند، کسانى هستند که یا هیچ و یا بسیار اندک و جاهلانه نیایش مى کنند و بر عکس در همان سطح و در همان مسیر و در همان تیپ اجتماعى و طبقه اقتصادى . غالبا آنها که هنوز سنت نیایش را حفظ کرده اند، از ارتکاب جنایت مصونند و گاه اگر دست مى آلایند به صورت حرفه اى و سرگرمى دایمى و صفت مشخصشان نیست بلکه به گونه لغزش و یا حادثه اى در زندگى آنها است .
آمارى که محققین روان شناس از روى آمارهاى کشورهاى مختلف جهان گرفته اند به این نتیجه مسلم رسیده اند که قتل ، جنایات ، دزدى ، خلاف و طلاق در کشورهاى معتقد و مومن به عبارت بهتر ملت هاى اهل نیایش و پاى بند به دین و مذهب به مراتب کمتر از کشورهاى بى دین و لاقید غیر نمازگزار است . اگر درمیان ملت هاى جهان مردمى مشاهده مى شوند که در شهوات و بى بند و بارى و فساد اخلاقى غرق گشته اند به خاطر روى گردانى از خدا و بى توجهى به نیایش بوده است .
باز دکتر کارل در این باره مى نویسد:
با یک تجربه سخت دردناک و تلخ آموختیم که فقدان احساس اخلاقى و عرفانى در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت زمینه زوال قطعى ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک مى بیند. اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشته اند، معمولا از فساد و زوال ، مصون نخواهند بود. این پزشک مشهور جهان در جاى دیگر مى نویسد:
سعادت بشر وقتى تامین مى شود که اندیشه و قلب وى با هم پرورش یابند. تمدن اروپایى این عیب را دارد که مغز را بیش از اندازه تقویت کرده است که ترقى علوم صنایع نتیجه آن است و قلب را متروک گذاشته است و از این جهت ایمان و عشق به فضایل اخلاقى که ثمره آن است ، ضعیف یا نابود شده است و جمیع بدبختى هاى ما در این دوره و مفاسد تمدن حاضر که نسل جوان را فریبکارانه به سوى خود مى کشد ناشى از همین است .
یک از پیشوایان برجسته آمریکایى مى گوید:
خوب است به آنها جوان و کودک یاد بدهیم که دعاهایى با جملات مختصر روزى چند مرتبه تکرار بنمایند. و به آنها تعلیم دهیم که دعا بهترین طریق رفع هر احتیاج و بر آوردن هر موضوعى است ... همین فکر که ، جوانان مى توانند کار بسیار مهمى انجام دهند... نظر آنها را نسبت به جهان بسط وتوسعه مى دهد و نسبت به امور واقعا مهم ، در آنها تولید علاقه مى نماید و آنها را نزدیک به خدا نگاه مى دارد و شایق به خدمت مى نماید و حس ماموریت خاصى به آنها مى دهد و از تسلیم شده به گناهان سهل الحصول و مفاسد، بازشان مى دارد. و این همان چیزى است که قرآن مجید هزار و پانصد سال پیش در یک جمله خلاصه نمود:
ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 12:26 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
اما از جمله مهمترین فواید تربیتى نماز عبارتند از:
الف - صبر بر مصایب و مشکلات
گاهى اتفاق مى افتد که آدمى براى مدتى ، راز و مطلبى را در دل خود نگاه مى دارد تا زمانى که محرم رازى را بیابد و درد دل خود را با او باز گوید ، و یا به عبارت بهتر عقده دل را خالى کرده و به اصطلاح ، خود را سبک کند و اگر شخص این طریق را پیش نگیرد، گاه پنهان نگاه داشتن درد دلهایش اثرات بسیار نامطلوبى را بر روح و روان فرد بر جاى مى گذارد که برخى مواقع ممکن است حتى عواقب سوء و وحشتناکى را به دنبال داشته باشد!
و اى بسا انسانى با این طرز تفکر که ممکن است در جهان تنها باشد عدم اعتقاد به خدا و پناهگاه و ماوایى امن نداشته باشد تا بدان التجا جوید، نهایتا به بن بست و پوچى رسیده و خود را خبط طبیعت پنداشته و بدین گونه خود را دچار امراض روانى لاعلاجى گرداند.
لذا، نماز یکى از موثرترین و بهترین راه هاى درمان اینگونه امراض روحى است ، زیرا که نماز و نیایش ، راز و نیاز با مبدا هستى است که انسان به اصطلاح عقده گشایى مى کند و آنچه در دل و قلبش پنهان دارد، بیرون مى ریزد و با خالق خود به امید گشایش راز دل خود را در میان مى گذارد و همین امر امید به استجابت دعا و نمازش است که به شخص نیرو و حیاتى تازه بخشیده و او را از چنگال مخوف برخى از امراض روحى و روانى رهایى مى بخشد.
پروفسور ویلیام جیمز در این باره مى گوید:
در خصوص شفا یافتن بیمار به وسیله دعا و نماز باید گفت : چنانکه حقایق و واقعیتهاى پزشکى را قبول داشته باشیم ، پزشکانى چند اظهار داشته اند که در بسیارى از موارد دعا، در بهبودى حال بیمار موثر بوده است . بنابر این باید دعا را در معالجه بیماران یکى از وسایل موثر دانست . در مورد بسیارى از مردم ، دعا براى معالجات امراض روحى بسیار موثر بوده است و در نتیجه صحت بدنى و جسمى آنها را در پى خواهد داشت .
حتى بقول دکتر کارل وقتى نیایش ساده و به صورت اداى طوطى وار جملاتى باشد، اثرى بر روى رفتار و سلوک فرد مى گذارد.
بانو دکتر روز هلوردنج که از مشاورین پزشکى بوستن در آمریکاست مى گوید:
به نظر من بهترین درمان تسکین و تخفیف غم و نگرانى این است که مشکلات و گرفتاریهاى خود را با شخصى که طرف اعتماد باشد در میان گذاریم ، ما این عمل را خالى کردن دل مى گوییم ....
وقتى که بیماران به اینجا مراجعه مى نمایند، مى توانند گرفتارى ها و غصه هاى خود را به تفصیل براى دیگران شرح دهند، آن قدر بگویند تا بکلى از فکرشان خارج شود، فکر کردن درباره نگرانى ها و پنهان داشتن آنها از دیگران باعث هیجان عصبى مى شود، ما هم بایستى شریکى برا گرفتارى هاى خود پیدا کنیم ، باید حس کنیم که در دنیا کسى هست که مایل به گوش دادن شرح گرفتاریهاى ما و قادر به درک آنها باشد.
امروز اغلب بیمارستانهاى روحى و عصبى و حتى قسمت هاى جسمى و بخش هاى جراحى نزد یکى از طرق معالجه بیماران را همان راز دل گفتن با دیگران تشخیص داده اند. و یکى از دستورات دانشمندان و روان شناسان نیز همین است که انسان عقده هاى خود را به شخصى که مورد اعتماد خود مى داند بازگو کند...
حال با این توضیحات و در چنین مواردى آیا جهت رفع نگرانى و پریشانى بهتر نیست به درگاه خداوند سمیع و بصیر پناه برده ... خداوندى که کلیه امور به دست او و هر خیر و احسانى پرتوى از فیوضات بیکران او و هر امرى به فرمان اوست ... و آیا به هنگامى که انسان به نماز ایستاده ، و دعا و راز و نیاز با خداوند دارد کافى نیست که انسان را از همه این نگرانى ها و بیمارى ها رهایى بخشد؟! گاهى از مواقع درد ما بى درمان است . حتى نمى توانیم آنرا با نزدیکترین دوستانمان در میان بگذاریم . در این اوقات است که روى به سوى خدا مى کنیم و احساس مى کنیم که در زندگى شریک غمى داریم ، یک غمخوار واقعى داریم .
بیشتر روان شناسان و روان پزشکان معتقدند: انسان ناگریز است براى تسکین دردهاى خود آنها را نزد دیگران بازگو کند. پس وقتى کسى را پیدا نمى کنیم ، همان بهتر که با خداوند درد دل کنیم .... دعا و نیایش انسان را به کار و کوشش وا مى دارد و نخستین گام به سوى عمل است . من نمى توانم به خود بقبولانم که کسى براى انجام منظور خود به درگاه خداوند نیایش نماید و نتیجه نگیرد....
پزشکان روحى درک کرده اند که عبادت و نیایش و ایمان قوى به مذهب ، بیش از نیمى از نگرانى هاى ما را بر طرف مى سازد.... اگر مذهبى در کار نباشد زندگى پوچ است .
آدلر روانکاو معروف نیز در جریان سى سال روانکاوى خود به این حقیقت اشاره مى کند که بیماران روانى که حس مذهبى خود را باز نیافته اند، درمان نشده اند.
مجله آمریکایى ریدرز دایچست به نقل از یکى از دانشمندان روان شناس مى نویسد:
ممکن است که ما رحمت خدایى را به یک دستگاه مولد برق تشبیه کنیم و وظیفه ما این هست که با این دستگاه به وسیله دعا ارتباط پیدا کنیم و از آن کسب قدرت نماییم و یا اینکه مى توانیم این طور بگوییم ، این دستگاه پر نیرو و پر قدرت ، اثرى در زندگى ما ندارد مگر از راه دعا و نیایش و روى آوردن بدان درگاه ... امروزه فراوانى دلایل بر فضیلت دعا نیایش آن اندازه است که راه انکار بر آن بسته است ، این امرى تعجب آور نیست که آدمى به هنگام سختى و مصیبت به سوى نیرویى غیر از نیروى خود روى آورده ، بلکه عجیب و شگفتى آور این است که این امر را شگفتى آور و عجیب بدانیم .
روزنامه تورنتو استار کانادا در یکى از شماره هاى خود پیرامون تاثیر دعا نوشت : ثابت شده است که اثرات روحى و جسمى دعا بسزاست . تام هارمر نویسنده مقاله اى با این مضمون دعا را نیرویى نامرئى دانسته و با اشاره به این که احتمالا برخى از شکاکان و یا آنان که به خدا اعتقادى ندارند، این ادعا را تمسخر خواهند کرد، ادامه مى دهد که :
ما دعا مى کنیم چون بدان نیاز داریم و کارآیى دارد. این را به صرف اعتقاد برخى افراد و یا خودم نمى گویم ، بلکه این تجربه شخصى من است که تاثیر آن را براى سالها در زندگى بسیارى دیده ام . همه ما در شرایطى دعا مى کنیم ، حتى گاهى در حالى که منکر وجود خدا شده ایم ، براى خود و یا دیگران دعا مى کنیم ، حال پاسخ ما نه و یا سکوت از جانب پروردگار است . زیرا دعا و پاسخ آن مانند دیگر پدیده هاى این جهانى نیست ، بلکه از نظامى فراتر، قوانینى نادیدنى و برگرفته از خواست خداوند تبعیت کرده و به همین دلیل است که یکى از والاترین نتایج آن این است : خواست تو در هر حال به کمک دعا انجام شدنى است . به گمان من زندگى ما بطور کامل به دست خداوند بوده و تنها آن ذکاوت مطلق آنچه را براى ما بهتر است تشخیص مى دهد.
نویسنده ادامه مى دهد که :
در حالى که توسط شرکتهاى بزرگ داروسازى شمال آمریکا، میلیونها دلار صرف تحقیقات در ساخت دارو مى شود، رقمى در پژوهش اثر نیایش بر سلامتى به دلیل آن که قابل ارائه به شکل قرص و دارو نیست صرف نشده است . دکتر اندلف بایر متخصص قلب از دانشگاه کالیفرنیا گروه 400 نفرى از بیماران قلبى را به دو دسته تقسیم کرد. در این دو گروه ، در حالى که مراقبتهاى پزشکى کاملا یکسان بود، مشخصات بیمارى و نام اعضاى یک گروه را به داوطلبانى از سراسر کشور داده و از هر تیم 5 تا 7 نفره داوطلبین دعا کنند.، خواسته شد براى یک بیمار عضو این گروه دعا کنند.
نتیجه قابل بحث بود. پس از 10 ماه گروه دعا شونده پنج مرتبه کمتر آنتى بیوتیک مصرف کرده بود، تورم ریه در آنها سه مرتبه کمتر مشاهده شد، در حالى که 12 نفر از گروه دیگر محتاج تنفس دهى شده بودند. در این گروه ، نیاز به این امر دیده نشده و آخر اینکه نفرات فوت شده در دوره آزمایش در این گروه ، کمتر از گروه دعا نشده ها بودند. خانم مونت گومرى مى نویسد:
در آمریکا براى امتحان و اثبات این موضوع به عده اى آزمایش مى نموده و در جلساتى دعاى خود را متوجه شخص معینى مى کردند. من خانم مونت گومرى مبتلا به پشت دردى بودم . روزى ، یکمرتبه این درد ساکت شد، بعدا اطلاع حاصل کردم که این جمعیت در همان ساعت دعاى خود را متوجه من نموده است ، چون من از این موضوع قبلا اطلاعى نداشتم نمى توان گفت ساکت شدن درد اثر نوعى تلقین بوده است ، بلکه معلوم مى شود، دعا مثل قوه برق و مغناطیس و غیره اثر مستقیم دارد.
جفرى لوین از مدرسه طبى ویرجینیا مى گوید:
مذهبى بودن و پرهیز از گناه ، انسان را در صراط مستقیم قرار مى دهد و مانع بروز انواع فشارهاى روحى و جسمى مى شود. علاوه بر این ، امیدوارى و خوش بینى یک سیستم ایمنى در برابر مشکلات در انسان به وجود مى آورد. دکتر عثمان محمد نجاتى ؛ دانشمند عرب در کتاب خود مى نویسد:
آرام سازى یکى از وسایل مورد استفاده برخى از روان درمانگران جدید براى بیماریهاى روانى است و انسان مى تواند آن را از طریق تمرین بیاموزد. خواندن نماز آن هم پنج بار در روز، خود بهترین برنامه تمرین آرام سازى و فراگیرى آن مى تواند باشد و معمولا وقتى انسان کیفیت آرام سازى را یاد بگیرد، مى تواند از تشنجات عصبى ناشى از فشارها و گرفتاریهاى زندگى رها شود.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله به هنگام فرا رسیدن اوقات نماز مى فرمود:
اى بلال ما را با نماز به آرامش وادار.
در حدیث دیگرى مى خوانیم که : هر گاه امرى بر رسول خدا صل الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام سخت مى آمد، به نماز مى ایستاد...
و نیز فرزند عالم آن دو بزرگوار یعنى امام صادق علیه السلام به یاران خود مى فرمود:
چه مانع مى شود که یکى از شما را در وقتى که غم و اندوه دنیوى به او وارد شده وضو بگیرد و داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بجاى آورد و خداوند بزرگ را بخواند. مگر نشنیده اید که خداوند مى فرماید: به وسیله صبر و نماز از خداوند یارى بخواهید.
آرى حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى ناشى از نماز انسان را از اضطرابى که بیماران روانى همواره از آن رنج مى برند، مى رهاند چون این حالتها معمولا تا مدتى پس از نماز در انسان باقى مى ماند و ادامه مى یابد. درباره بوعلى سینا؛ طبیب و فیلسوف بزرگ ایرانى مى نویسند:
هر گاه مشکلى علمى برایش پیش مى آمد، از نماز یارى مى طلبید.
دانشمند بزرگ ما خود در این خصوص چنین مى گوید:
هر زمان برایم مشکل علمى پیش مى آمد و از حل آن عاجز مى ماندم به مسجد جامع شهر رفته و دو رکعت نماز بجاى مى آوردم ، سپس از خداوند مى خواستم مرا به وسیله نور آن نماز، یارى دهد تا گره از مشکلم باز کنم ، پس از اداى آن دو رکعت ، راه حل مشکل برایم آسان مى گشت و به آنچه مى خواستم مى رسیدم . همچنین در خبرى موثق که شاهدان عینى آن را نقل نموده اند، آورده اند که ، شهر قم در جنگ جهانى دوم دچار قحطى و خشکسالى شده بود و اسباب و عوامل مادى هم در از بین بردن خشکسالى نزول باران بود. و حل این امر تنها اجراى یکى از دستورات عالیه اسلام یعنى نماز استسقاء نماز باران بود. مردم قم به مرجع بزرگ و عالم وارسته عالیقدر آن دوران آیت الله سید محمد تقى خوانسارى متوسل شدند و مردم شهر قم ؛ خرد و کلان ، پیر و جوان با چشمانى گریان و دلى سوخته به پیشوایى آن مرد بزرگ به سوى خاک فرج قم در حرکت شدند. پس از انجام مراسم نماز باران و دعاى آن جمعیت مومن ، تا سه روز باران بر زمینهاى خشک شروع به بارش نمود و اخبار آن حادثه عجیب به اطراف و اکناف ایران پخش شد. و هم اکنون این واقعه مهم بر سنگ مزار آن مرد بزرگ آیت الله خوانسارى ثبت است و زوار حضرت معصومه آن را مشاهده مى کنند تا همه بدانند که نماز، قدرت حل بسیارى از مشکلات و معضلات بندگان خدا را دارد. و این است معنى سخن خدا که مى فرماید:
استعینوا بالصبر و الصلوة و آنها لکبیره بقره 3
کمک بگیرید از صبر ونماز و این کارى بزرگ است .
آرى با استمداد از نماز مى توان بر سخت ترین معضلات و مشکلات زندگى و ناراحتى هاى روانى فایق آمد و بر نا امیدى هاى غلبه نمود. آن مرد دانشمند دکتر الکسیس کارل درست گفته است که : نیایش به آدمى نیروى تحمل غمها و مصایب را مى بخشد و هنگامى که کلمات منطقى براى امیدوارى نمى توان یافت ، انسان را امیدوار مى کند و قدرت ایستادگى در برابر حوادث بزرگ را به او مى دهد.
ب - ایجاد اوصاف انسانى و جلوگیرى از فساد و فحشا
یکى از مهمترین فواید معنوى و فلسفه اصلى نماز دورى از فحشا و منکرات و یاد خداست .
حصرت حق جل جلاله ، خود در قرآن فلسفه نماز را چنین بازگو مى کند:
اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر.
نماز را به پا دارید به درستى که نماز باز دارنده از فحشا و اعمال ناشایست است .
همان طور که قبلا نیز اشارت رفت ؛ نماز آثار تربیتى فراوانى را به همراه دارد. از جمله وقتى نماز گزار واقعى با خلوص نیت با تکبیر الله اکبر به نماز مى ایستد خدا را برتر و بالاتر از هر چیز برتر از زر و زیور دنیوى ، آلوده شدن به گناه و نافرمانى او، شهوات و هواهاى نفسانى و... و هر آفریده اى مى داند.
الله اکبر یعنى خدا بزرگتر و با اهمیت تر است از همه چیز و همه کس ، او بزرگتر و برتر است از تمام آفریده هاى خود و جلوه هاى مختلف دنیوى و بزرگتر است از وسوسه هاى ابلیس و شیاطین که هر لحظه در کمین آدمى نشسته اند تا او را از مسیر حق منحرف سازند.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 12:25 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
نکته :اگر خواهان این هستید که اعتماد بنفس خود را بدون غرور و کبر بالا ببرید،اگر خواهان پذیرش خود با همه ویژگی ها هستید و اگر خواهان این هستید که ظاهر دیگران در شما ایجاد تشویش و اضطراب نکند سعی نماید افکار خود را کنترل نماید.همانطور که می دانید ذهن آدمی کارگاه تولید فکر است که از منبعی به نام ضمیر ناخود آگاه سرچشمه می گیرد.ضمیر ناخود آگاه نمی تواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد ولی چنان قدرتی دارد که اگر از آن غافل شویم می تواند سرنوشت ما را بدست گرفته و آن را به هر جایی که دوست دارد ببرد.در حقیقت نوع و کیفیت زندگی اوست اندیشه ی زیبا و مثبت می تواند بهشتی در زندگی انسان بسازد همچنانکه اندیشه ی منفی و یأس آور می تواند جهنمی در زندگی او خلق کند انسانها همان خواهند شد که در اندیشه آنند.
محور اول: اعتماد به نفس به معناى باور کردن قابلیت انسانى خویش، روبهرو شدن فعال با رویدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظایف است. بنابراین، اعتماد به نفس از درون فرد سرچشمه مىگیرد نه از بیرون. افرادى که از اعتماد به نفس کافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسؤولیت پذیر و پیشرفت گرایند؛ ناکامىهاى زندگى را مىپذیرند؛ بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشهگیرى دورى مىجویند. اعتماد به نفس دو رکن دارد: 1. شناخت استعدادها و توانایىها ى خود 2. باور کردن این توانایىها
در مرحله اول باید فرد به خودشناسى بپردازد و ابعاد وجود خویش را به خوبى ارزیابى کند. خداوند به هر کس استعدادى خاص داده است. سید بن طاووس بر این عقیده بود که هر انسان در زمینهاى نابغه است. هر فرد باید استعداد ویژه خود را بشناسد و آن را به کار بندد. پس از شناخت توانایىها، طبعاً فرد آنها را باور مىکند. مرحله بعدى براى کسب اعتماد به نفس، استفاده از این توانایىها در حل مشکلات و پیشبرد امور است. در این جا قوت نفس لازم است. روان شناسان این امر را بُعد انگیزشى فرد مىنامند . همان طور که آگاهى از خویشتن مىتواند انسان را از هرگونه خیالبافى و افکار منفى درباره خود رهایى دهد و سمت کمال واقعى و اصلاح کاستىها رهنمون گردد، عدم اعتماد به نفس مىتواند مانع شکوفایى قابلیتها و خلاقیّتها و ایفاى مسئولیتها شود.
اکنون در پرتو شناخت مختصرى که درباره اعتماد به نفس و ویژگىهاى افراد معتمد به نفس به دست آمد، اشاره به بعضى از راهکارهاى عملى جهت تقویت این پدیده سودمند مىنماید.
1- از بیان اندیشههای خود نترسید
اعتماد به نفس سکهای دو رویه است. یک روی آن افتخار، غرور، تحسین .و تمجید و بسیاری از نکات مثبت است. اما روی دیگرش ممکن است سرزنش، تمسخر و برچسب خوردن باشد. مهم این است که فرد از این احتمالات نترسد و قدرت ابراز عقیدهاش را داشته باشد. باید به این باور برسیم که صرف موفقیت یا شکست ارزش انسان را تعین نمیکند بلکه تلاش و پایداری فرد است که به او ارزش میبخشد.
2- احساسات واقعی خود را بیان کنید
در روانشناسی مدرن، بیان احساسات نوعی توانایی و هوش به شمار میرود و از اصول اساسی روابط بین فردی است. بسیاری از ما وقتی بابت یک موضوع از دیگری دلخوریم خودخوری میکنیم و نمیتوانیم رنجش و ناراحتی خود را با انتقادی ساده و صریح ابراز کنیم. درست به همین دلیل در شرایط عادی نیز از بیان احساس مثبتی که نسبت به دیگری داریم پرهیز میکنیم. زیرا نگرانیم که این تحسین، تمجید یا ابراز علاقه، در آینده و هنگامی که دوباره به هر دلیلی از فرد دلگیر شدیم برای ما شرایط نامناسبی ایجاد کند.
3- رفتار قاطعانه را تمرین کنید
نیاز به قاطعیت آنگاه مطرح میشود که مسئله تماس با دیگران در کار است. اشخاص در روابط خود با دیگران، از روشهای رفتاری گوناگونی چون رفتار انفعالی، رفتار با قاطعیت و رفتار پرخاشگرانه، بهره میگیرند بهترین سبک رفتار، رفتار قاطعانه است که در آن، شخص عقاید و احساسات خود را با رعایت اصل احترام به دیگران و ملاحظه حقوق آنها ابراز کرده و از حق و حقوق خود دفاع می نماید. روش قاطعانه، مانع از آن میشود که دیگران از شما سوء استفاده کنند. البته افراد با سبک برخورد قاطعانه همان طوری که برای باورها و احساسات خود ارزش قایلند شکیبا بوده و به احساسات دیگران نیز بها میدهند.
قاطع بودن، بدین معناست که بر احساس هراس خود چیره شوید و از حق خود دفاع کنید؛ ولی حق و حقوق دیگران را نیز ضایع نکنید. کسانی که قاطعیت ندارند، بیشتر جاها، نمیتوانند احساسات خود را ابراز کنند؛ زیرا نگرانند که دیگران در مقام مخالفت حرفی بزنند. آنها که از طرد شدن میترسند؛ با اندیشههای دیگران موافقت میکنند و راه محافظه کاری میپیمایند و از ابراز احساسات خود، خودداری میکنند.
روش قاطعانه بهجای رفتار انفعالی (در جایی که شخص می ترسد یا خجالت میکشد که افکار و احساسات خود را بیان کند) و رفتار پرخاشگرانه (که در آن، به احساسات دیگران بهایی داده نمیشود) برای به حداقل رسانیدن احساس خشم و هراس در خصوص روابط با دیگران توصیه میشود.
4- برنامهریزی کنید و منظم باشید
علت آنکه بسیاری از افراد به مرور زمان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و دائم خود را با «افکار خود سرکوبگر» سرزنش میکنند فقدان برنامهریزی یا بیانضباطی در اجراء برنامههاست. این افراد نمیتوانند از زمان که همچون گنجی ارزشمند در اختیارشان قرار دارد به درستی استفاده کنند. در نتیجه این «زمان» است که آنها را با خود به هر سویی میبرد. وقتی زندگینامه هر یک از مشاهیر و افراد بزرگ را نگاه کنید خواهید دید که آنها در زندگی خود کمترین میزان اتلاف وقت را داشتهاند. امام علی(ع) در این باره میفرمایند:«المومن...مشغول وقته» یعنی فرد مومن هیچ وقت خالی ندارد و همیشه در حال کار و فعالیت است.
5- نه ؛ گفتن را بیاموزید
همواره، از ما خواسته میشود که به دوستان، افراد خانواده و همکارانمان کمک کنیم تا مسئولیتهایشان را انجام دهند. در بیشتر جوامع، یک اصل اخلاقی وجود دارد که به هنگام نیاز باید به یکدیگر کمک کنیم؛ ولی به مرور، حالتی ایجاد شده که اشخاص، نیازهای دیگران را بر نیاز خود مقدم میکنند و به اشتباه، پاسخ نه را بیادبی قلمداد می نمایند و بر این باورند که با نه گفتن، دیگران را از خود میرنجانند. آموزشهای جرأت آموزی، به اشخاص کمک میکند تا بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ نه بگویند. اشخاص حق دارند بیآنکه احساس گناه کنند، به دیگران پاسخ منفی بدهند. توجه داشته باشید که مسایل دیگران در بسیاری از، از مسایل شما مهمتر نیستند. قرار نیست که مسایل عالم را حل و فصل کنید. اگر خود، کارهایی دارید که اجازه نمیدهد از دیگران کاری را بپذیرید، مؤدبانه از پذیرش پیشنهاد آنها سرباز بزنید. اجازه ندهید حرفهای دیگران در شما احساس گناه ایجاد کند.
6- از جملههای با فاعل «من» بهره بگیرید
این مهارت، به اشخاص میآموزد که خود انگیختگی بیشتری داشته باشند و احساساتشان را با راحتی بیشتری بیان کنند. همچنین به اشخاص امکان میدهد که احساسات خود را سرکوب نکنند. بهرهگیری از فاعل «من» در جملهها، اشخاص را تشویق میکند تا صاحب اندیشه، احساسات، عقاید، ادراکات و باورهای خود باشند.
7- از تماس چشمی بهره بگیرید
ارتباطهای غیر کلامی گاهی از کلام و سخن ، باور پذیرترند. دیگران، نداشتن تماس چشمی در زمان ابراز نظر را به حساب نداشتن صداقت میگذارند. برقراری تماس چشمی، بیشتر هنگام ابراز احساسات در برابر دیگران دشوار است که علت را باید در ترس از طرد شدن جستجو کرد. آموختن این مهارت، با نگاه کردن 1 تا 2 ثانیه در چشمان طرف مقابل آغاز میشود و زمان آن به تدریج به 8 تا 10 ثانیه میرسد.
8- از زبان جسم و تن، قاطعانه بهره بگیرید
لحن استوار و قاطعانه صدا اگر با بدن شُل و افتاده همراه باشد، پیام دوگانهای را به کسی که با او در ارتباط هستند، مخابره میکند؛ بهگونهای که طرف مقابل، پیام شما را نامطمئن یا غیر صمیمانه ارزیابی میکند. حالت بدن، یا پیام شما را تقویت و یا از قدرت آن میکاهد. افزون بر تماس چشمی و لحن صدا، حالت ستون فقرات و حالت سر، احساس شما را دربارة پیامی که مخابره میکنید نشان میدهند. توصیه میکنیم که بدنی راست و قائم داشته باشید و وزن بدنتان را به طور یکسان روی دو پای خود تقسیم کنید. بهتر است مرکز ثقل شما، روی پاهایتان باشد.
9- مخالفت همراه با آرامش را تمرین کنید
وقتی نقطه نظرها و حقایق با آرامش بیان میشوند، دیگران مخالفت را سالم ارزیابی کرده و زمینه مشاجره و بگومگو از بین میرود. در این فضای ارتباطی استرس جای خود را به آرامش و صمیمیت میدهد.
10- به جای واکنش نشان دادن، پاسخ دهید
واکنش، نوعی بازتاب است که طبیعتی غریزی دارد. اقدام براساس واکنش، میتواند موجب پشیمانی شود؛ ولی پاسخ، برنامهای حساب شده برای یک موقعیت خاص است. پاسخ دادن به یک موقعیت، به معنای تأمل در واکنش اولیه و آنگاه، ارائه یک پاسخ حساب شده و عاقلانه است. البته هر پاسخی، ناگزیر، کافی و شایسته نیست؛ ولی وقتی این مهارت را تمرین میکنید، به شما کمک میکند تا با افراد، برخوردی مناسبتر داشته باشید.
11- خود را باور کنید
همان طور که خود بزرگ بینى از آفات شناختِخود است، خودکم بینى و خود کوچک بینى نیز انسان را از شناخت گنجینههاى درونىاش باز مىدارد. با اندکى تفکر و جست و جو در گذشته خود در مىیابید، کارهاى موفقیتآمیز بسیار داشتهاید و فرد مفیدى هستید. خود کم بینى به جاى این که شما را در مسیر رشد و کمال و میل به پیشرفت قرار دهد، بیشتر سبب کسالت و احساس خستگى و ناامیدى مىشود. بنابراین، باید با ارزیابىاى صحیح و مطابق با واقع هر چه بهتر و بیشتر نقاط قوت و موفقیتهاى گذشته خود را مورد توجه و یادآورى قرار دهید و افکار منفى نظیر «در هیچ کارى موفق نبودم، فرد مفیدى نیستم و...» را از ذهن خود بیرون بریزید.
12- استعدادهای خود را هر چه بیشتر بشناسید.
شناخت استعدادها و قابلیتهاى خویش مىتواند در کسب اعتماد به نفس مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدى رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توانمندىهاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، کلامى و... خویش را یادداشت کنید و هر روز آن را براى خود بخوانید.
13- بر توانایىها و موفقیتهاى گذشتهتان تکیه کنید.
باید بر توانایىهاى خویش تکیه کنید و ضمن مرور موفقیتهاى گذشته، آنها را در کانون تمرکز و توجّه خود قرار دهید.
14- گذشته ناموفق و شکستها را فراموش کنید.
اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب اجازه نمىدهد به تغییرات خویش پى برید و حقیقت کنونىتان را دریابید.
15- خود را مثبت ارزیابى کنید.
درباره خویش مهربان باشید و شخصیت تان را با دید مثبت ارزیابى کنید. در شایستگى خویش تردید نکنید و خود را با صفات خوب تفسیر کرده، در انجام کارها توانا بدانید.
16- ریسک کنید . روى تجربیات جدید، با دید یادگیرى بیشتر فعالیت کنید و از شکست نهراسید. چنانچه این گونه عمل کنید، امکانات جدیدى براى شما فراهم مىآید و حس خویشتن پذیرىتان تقویت مىشود.
17- از خواهشهاتان بکاهید.
عزّت و سربلندى انسان در گرو عدم درخواستهاى مکرّر از دیگران است. تا مىتوانید به خود متکى باشید و به آنچه هستید و دارید، اکتفا کنید تا اعتماد به نفس بیشتر به دست آورید.
18- خود را با دیگران مقایسه نکنید.
هرگز خود یا موفقیتهاتان را با دیگران مقایسه نکنید. همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر کس از شرایط و امکانات خاص خود برخوردار است.
19- از هدف های کوچک و متوسط شروع کنید.
یکی از علل شکست های مکرر افراد که منجر به احساس خودکم بینی و از دست دادن اعتماد به نفس می شود، در نظر گرفتن هدف های بزرگ و دست نیافتنی است. چنانچه در مثال گفته اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است. برای این که به خودباوری و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از هدف کوچکتر شروع کنیم تا با دست یافتن به هدف و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی در ما تقویت شود.
محور دوم:برای شناخت استعدادها لازم است تا از مسیرهایی که ما را به این آگاهی می رسانند استفاده نماید.مطمئنا کشف استعداد، علایق و خودشناسى، با توجه به پیشرفت علوم مختلف به ویژه در قلمرو روانشناسى در عصر حاضر، امرى ممکن و شدنى است. در ادامه به برخی از این مسیرها اشاره می نماییم.
1- شما مىتوانید با مراجعه به یکى از کلنیکهاى روانشناسى و یا مشاوره و راهنمایى، با اجراى تستهاى شخصیت، استعداد و هوش، به مجهول مورد نظر برسید و گم شده خود را به دست آورید، چون نتیجه آزمون تستها شما را در شناسایى و کشف علایق و استعداد کمک خواهد نمود.
2 - می توان از ارزیابی دیگران در مورد خودمان کمک بگیریم.زیرا دیگران مانند والدین یا دوستان و کسانیکه ارتباط بیشتری با ما دارند از زاویه دیگری می توانند فعالیتهای ما را ارزیابی نموده و تشخیص دهند ما در کدام زمینه ها موفق تر هستیم.
3- با مراجعه به گذشته خود و ارزیابی آن می توان فهمید که استعداد و علاقه ما در کدام زمینه بوده است و تمایل به انجام چگونه حرفه و شغلی را داشته ایم و در چه فعالیتهایی موفقیت چشمگیری داشته ایم.
4- علاوه بر این، کارنامه تحصیلی شما تا حدود زیادی استعداد و علایق شما را نشان می دهد مثلا اگر در دروس ریاضی، فیزیک و... همواره نمرات بالایی در کارنامه تحصیلی خود دارید حاکی از توانمندی و تفکر انتزاعی شماست و اگر نمرات دروس ادبیات، هنر و... بهتر است نشان می دهد استعداد شما بیشتر آمادگی یادگیری دروس علوم انسانی را بیشتر دارد و نباید به رشته های فنی مهندسی بروید.
محور سوم: همانطور که می دانید ما با تحرکبخشیدن به اندیشههایمان و بهکارگیری روشهای گوناگون برای تفکر، میتوانیم سلولهای عصبی خود را بهشکل تازهای درآوریم و شیوهی عملکرد مغزمان را تغییر دهیم. این ویژگی در عینحال، مبناییست برای این فکر که تحول درونی، با آموزش آغاز میشود و شامل جایگزینی تدریجی “شرطیسازی منفی” با “شرطیسازی مثبت” است. برای رسیدن به تغییر ذهن و داشتن تفکر مثبت ، به روشهای گوناگونی نیاز است تا بتوانید بر وضعیتهای ذهنی منفی که پیچیده و متنوع هستند، غلبه کنید. اگر شما بخواهید بر شیوههای تفکر منفی غالب شوید، این امر، تنها با بهکارگیری یک روش تفکر یا یک تکنیک، میسر نیست. تغییر، مستلزم گذر زمان است، حتی تغییر مادی هم زمان میگیرد. برای نمونه، اگر شما از یک شرایط آبوهوایی به شرایط دیگری نقلمکان کنید، بدنتان برای تطبیق با محیط جدید، نیازمند زمان است؛ همینطور تغییر حالت فکری شما هم زمان میبرد.با گذشت زمان، شما میتوانید تغییرات مثبتی داشته باشید.
راهکارهای برای مقابله با افکار منفی
1- هنگامیکه با دیگران مواجه می شوید به ندای منفی درونی خود و تلقین های مخرب و نگران کننده ی بی توجه باشید و سعی کنید عکس آنها را انجام دهید. برای اینکار مواردی را نسبت به آنها حساس هستید و افکار شما را درگیر می کنند را در جدولى بنویسید و سعی نمایید حساسیت خود را تقلیل نمایید موارد انجام یا تخلف در هر روز را یادداشت نموده و همواره سعى بر تقلیل موارد تخلف نمایید.
2- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبه های مثبت دیگران نمایید تا از ورود افکار منفی به درون ذهن جلوگیری نمایید.مطمئنا همه افراد حتی کسانیکه ظاهری قابل تحمل ندارند دارای محاسن و ویژگی های مثبت هستند سعی نماید به آن قسمت هم توجه نماید.
3- هنگامیکه احساس تشویش و اضطراب می کنید با خوش بینی سعی کنید،دستوراتی به ذهن خود بدهید که اندیشه های جدید مثبت شکل گیرند.
4- از افراد منفی نگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار نا خوشایند و منفی می شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
5- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم(فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)
اجرای راهکارهای تقویت تفکر مثبت هیچ هزینه ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مرتبط نمی شوند.فقط این شعار را فراموش نکنیم:«اگر افکارمان را کنترل کنیم،زندگی مان متحول می شود.»بنا براین اجرای راهکارها را از همین حالا شروع کنیم و آن را به فردا موکول نکنیم،زیرا ممکن است فردا هرگز نیاید.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 90/1/21 ساعت 9:18 صبح موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
ابتدا اقسام کفر. کفر دو نوع است: یکی کفر از روی لجبازی و عناد که کفر مجود نامیده میشود و دیگری کفر از روی جهالت و نادانی و آشنا نبودن به حقیقت. در مورد اوّل دلایل عقل و نقل گویاست که کافر مستحق عذاب است. ولی در مورد دوّم باید گفت: اگر از روی تقصیرکاری نباشد مورد عفو و بخشش خداوند قرار میگیرد. پس در هر قضاوتی ابتدا باید حساب قاصر و مقصّر را از هم جدا کنیم.
خداوند در قرآن میفرماید: ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجت تمام نشده)، بشر را عذاب کنیم.[1]
با توجه به اینکه در سؤال جنابعالی صحبت از عمل خیر شد؛ باید بدانیم که هر عمل دو جنبه دارد. یکی بعد مفید یا مضر بودن آن به حال دیگران و در اجتماع بشری. و دیگری بعد انتساب عمل به فاعل و انگیزههای نفسانی و روحی او در انجام آن عمل. بعد اوّل در دفتر تاریخ ثبت میگردد و عمل مفید مورد ستایش افراد و عمل مضر مورد نکوهش آنان خواهد بود. ولی بعد فاعلی و انگیزهای عمل در دفاتر عُلوی و ملکوتی خداوند ثبت و ضبط میشود. و آن چه مهم است کیفیت عمل است نه کمیت آن. اعمال کافران ظاهری آراسته و فریبنده دارد. ولی چون برای هدفهای مادی فردی انجام شده نه برای خدا، چهره ملکوتی ندارد. درست است که برای خداوند فرق ندارد که عامل، خدا را میشناسد یا نه و عمل را به چه نیتی انجام میدهد؟ ولی برای آن فرد تفاوت دارد، که اگر انگیزهاش خدایی باشد، عملش حسن فعلی و فاعلی پیدا میکند و به بالا صعود میکند و اگر انگیزهاش منافع مادی باشد تنها حسن فعلی پیدا میکند و به سوی ملکوت خدا بالا نمیرود تا عملش صورتی پیدا کند که در آن جهان مایه سعادت و لذت و سرور او باشد.
پس اشتباه است که بپنداریم اعمال کسانی که ایمان به خدا و قیامت ندارند به سوی خدا صعود مینماید و وجه علیینی دارد. البته عملی که به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد در ردیف عملی که انگیزه فقط برای خود است، نیست. با این حال نمیتوان آن را از نظر ارزش با کاری که به خاطر رضای خدا و انگیزه الهی انجام میگیرد، برابر دانست. ولی بعید نیست که خداوند چنین کسانی را بیاجر نگذارد.
چنان که در روایات آمده است که خداوند کسانی مثل حاتم طایی را به خاطر کارهای خیری که در دنیا کردهاند عذاب نخواهد کرد، یا در عذاب آنها تخفیف خواهد داد.[2] به عنوان نمونه علامه مجلسی روایتی را نقل میکند از امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ که فرمودند: «در بنی اسرائیل مردی مؤمن همسایه کافری داشت که آن فرد کافر نسبت به همسایه مؤمن خود نیکی و نیک رفتاری میکرد. وقتی از دنیا رفت خداوند برای او خانهای از نوعی گل بنا کرد که مانع او از گرمای آتش بود و روزی او از خارج محیطش که آتش بود به او میرسید. به او گفته شد این به سبب نیکی و نیکرفتاری تو نسبت به همسایه مؤمنت میباشد». مرحوم مجلسی پس از نقل این روایت میگوید: این روایت دلیل است که عذاب برخی از جهنمیان از کفار به خاطراعمال نیکشان برداشته میشود.[3]
به عبارت دیگرعلاقه به خیر و احسان و عدل از آن جهت که خیر و عدل و احسان است بدون هیچ شائبهای، نشانهای از علاقه و محبت به ذات جمیل علی الاطلاق است. بنابراین بعید نیست که این گونه افراد واقعاً در زمره اهل کفر محشور نگردند، هر چند لساناً منکر شمرده میشوند.
اکنون یک قسم دیگر را بررسی میکنیم. و آن این است که غیر مسلمانانی که موحد و معتقد به قیامت هستند و برای خدا کار میکنند وضعشان چگونه است؟ مثل ادیسون و پاستور که افرادی مذهبی بودهاند و برای رضای خدا گام برداشتهاند.
طبعاً این چنین مسیحیان متدین از آن جهت که مسلمان نبودهاند،از برنامههای اسلام بیبهره بودهاند. مثلاً شراب مینوشیدند و نماز های پنجگانه نمیخواندند. طبعاً از مزایای برنامههای اسلام هم محروم بودهاند. فرق میان چنین شخص نیکوکاری با مسلمانان نیکوکار این است که کافر نیکوکار از آن جهت که دارای برنامه صحیح نیست، موفقیتش ناچیز است. مثل بیماری است که خودسرانه دارو میخورد و تحت مراقبت پزشک نیست. ممکن است داروی شفابخش بخورد و یا مضر و کشنده. پس معلوم میشود که ایمان به انبیاء در هدایت و قبولی اعمال تأثیر بسیار زیادی دارد. و نباید انتظار داشت که یک کافر نیکوکار از آن جهت که نیکوکار است هم ردیف یک مسلمان نیکوکار باشد، اگر چه استحقاق پاداش و بهشت را ندارد. از مجموع مطالب بالا بر میآید که همه غیر مسلمانان از نظر پاداش داشتن در قبال اعمال خیر یکسان نیستند.
میان غیر مسلمانی که به خدا و قیامت معتقد نیست و غیر مسلمانی که به خدا و قیامت معتقد است ولی از موهبت ایمان به نبوت محروم است، تفاوت عظیم است. دسته دوّم ممکن است با شرایطی به بهشت بروند، چون امکان انجام یک عمل مقبول عند الله را دارند. ولی برای دسته اوّل ممکن نیست، چون مشرک و منکر خدا به واسطه شرک و انکار، باب نجات را برای ابد به روی خود بسته است. ولی همان طور که گفته شد عمل خیر آنها به دلیل اینکه حسن فعلی دارد احیاناً موجب تخفیف در عذاب آنها خواهد شد. ولی اهل کتاب در شرایطی هستند که میتوانند ولو به طور ناقص عمل صالح انجام داده و نتیجه آن را بیابند.
[1] . سوره مبارکه اسراء، آیه 15.
[2] . مطهری،مرتضی، عدل الهی، صفحه 336، چاپخانه سپهر تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوّم، 1352.
[3] . مطهری، مرتضی، صفحه 337، به نقل از بحار الانوار، ج 3، صفحه 377.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 90/1/15 ساعت 9:42 صبح موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
چگونه می توان رازدار و امین بود و سعه صدر داشته باشیم و هر چیزی را بازگو نکنیم به خصوص اگر چیز محرمانه باشد و کسانی فشار زیادی بیاورند تا بازگو کنیم؟
در ابتدا باید عرض نمایم همانگونه که انسان برای رانندگی نیاز به کسب مهارتهای رانندگی دارد و اگر بدون کسب این مهارتها اقدام به رانندگی کند به خود و دیگران آسیب جدی خواهد زد، همانطور هم اگر ما اقدام به رانندگی در جاده زندگی بدون کسب مهارتهای لازم نماییم برای خود و دیگران مشکل آفرین خواهیم شد. و صد البته که آسیبهایی که از این ناحیه وارد می شود از آسیب های رانندگی بدون گواهی نامه به مراتب بدتر و مشکل ساز تر خواهد بود. ما در بحثهای روان درمانگری و مشاوره بحثی به نام مهارتهای زندگی داریم در این بحثها مهارتهای لازم برای زندگی و چگونگی بدست آوردن آنها مورد بحث قرار گرفته است. البته در کتب روایی ما نیز اشاره مفصلی به این مهارتها و راهکارهای کسب آن شده است مثلا علی علیه السلام می فرماید اگر آدم صبوری نیستی خود را به صبوری بزن تا از افراد صبورگردی. که از این روش در روشهای اصلاح و تربیت به نام روش تاثیر ظاهر بر باطن یاد می شود. شما می توانید این راهکارها را با مراجعه به کتابهایی چون منتخب میزان الحکمه که روایات را موضوع بندی کرده بدست آورید این کتاب ارززشنمد را موسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث چاپ کرده است.
1- ابتدا باید بطور مفصل و هر روز مثلا چند دقیقه که رفته؛ رفته؛ زیادتر هم میشود، در ذهن خود موفقیتهایی را که جرات ورزی در زندگی شما ببار خواهد آورد را مجسم کنید، تصور کنید که مثلا پدرتان و یا مادرتان و یا مثلا کسی که طرز نگاه و تشویق او به شما در زندگی تان خیلی مهم است با دیدن این تحول عظیم در شما چقدر خوشحال خواهد شد وچقدر به شما افتخار خواهد کرد. وجایگاه اجتماعی شما چقدر از رتبه فعلی خود به درجات بسیار بالا تری صعود خواهد کرد. این کار انگیزه شما را در به چنگ آوردن مهارت جرات ورزی را بالا خواهد برد.
2- باید به عقب ماندگیها و ضربات بیشماری که کمرویی برایتان ببار آورده و خواهد آورد فکر کنید تا انگیزه لازم جهت رهایی از دام آن برایتان ایجاد شود.
3- مسالة دیگری که باید به آن توجه داشته باشید اینست که: یکی از دلایل گرفتار شدن افراد در دام بی جراتی، رودربایستگی و انفعال، عدم آگاهی آنها ازحدود حقوق خود و دیگران است، لذا شما موقعیت هایی را که در آنها ناجرات مندانه عمل میکنید، شناسایی کنید و سپس با تحلیل منطقی این موقعیت ها، خود را برای مواجهه صحیح و جرات مندانه در موقعیت مشابه بعدی آماده کنید.
4- توجه داشته باشید که پرویی و پرخاشگری هیچ ربطی به جرات مندی و قاطعیت ندارد محبت و احترام به دیگران کاملا با جرات ورزی قابل جمع است.
5- قبل از اینکه در جمع همکلاسی ها حاضر شوید و یا در میان جمع دوستان ویا فامیل شروع به صحبت کنید ، خود را آرام سازید، مثلا با چند تنفس عمیق برخودتان مسلط شوید و آنگاه سعی نمایید بیانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولی قاطعانه مطرح کنید.
6- برخی از جملاتی را که افراد جرات مند و قاطع بصورت آرام و مودبانه در برخورد با دیگران بکار میبرند را یاد بگیرید و در خلوت، جلوی آینه بایستید و با خود تمرین کنید تا بتوانید انها را در موقعیتهایی که گفتید براحتی بکار ببرید.
7- «نه» گفتن را تمرین کنید که در صورت لزوم وموقعیت های اجتماعی مختلف در جاهایی که لازم است براحتی نه بگوید.
8- چون شهرستان محل سکونت خود را ذکر نکرده اید من نمی دانم که آیا امکان شرکت در گروههای آموزش مهارت جرات مندی را دارید؟ یا نه اما در صورت امکان سعی کنید حتما در این کلاسهای عملی شرکت کنید زیرا شرکت در این کلاسها می تواند بصورت محسوسی جرات مندی شما را افزایش دهد.
9- راهکار دیگر تقویت اراده است، افراد کمرو بخاطر پایین بودن اراده توان انجام برخی از کارها را ندارند در حالیکه اگر اراده تقویت شود براحتی قادر به انجام ان کار خواهند بود. البته ضعف اراده می تواند علل مختلفی داشته باشد که باید ملاحظه و بررسی گردد تا راهکار مناسب تجویز گردد.
10- اضطراب جزء جدایی ناپذیر کمرویی است ویکی از روشهای مهم در درمان کمرویی شناخت کانون اصلی اضطراب است، بدین معنی که شخص باید شناسایی کند که در چه موقعیت هایی اضطراب به او روی می آورد تا با مطرح کردن آن به یک مشاور مبادرت به درمان ان نماید.
11- استفاده از روش ریلکسیشن می تواند تاثیر بسزایی در کاهش تنش حاصل از اضطراب داشته باشد لذا توصیه می شود این روش را تحت نظر یک مشاور فرا گیرید و قبل از ورود به کانون های اضطراب بکار گیرید.
12- فرد کمرو باید تدریجا و با برنامه ریزی رویة زندگی خود در عرصه اجتماعی عوض کند تا وضع روحی او کم کم بهبود یابد. مثلا با خود قرار بگذارد که به دید و بازدید خویشاوندان برود اما در اوایل بیش از ده دقیقه توقف نداشته باشد و کم کم مدت آنرا بیشتر کند.
13- سعی کنید که به هر بهانه ای شده با دیگران صحبت نمایید و یا مثلا به بهانه های مختلف در جمع دیگران مطلبی هر چند کوتاه را بازگو کنید.
1- افراد کمرو می توانند از طریق الگو گیری از افراد جرات مند و اسرتیو کم کم به این مشکل خود فایق آیند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، دیدن فیلمها و یا خواندن داستانها.
2- ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب که نقش مهمی در تداوم کمرویی دارد بسیار موثر است.
3- ورزش کردن عامل مهمی در تقویت اراده دارد و ضعف اراده که از ریشه های کمرویی را کاهش می دهد.
به این نکته توجه داشته باشید که کلید حل مشکل شما تمرین و تمرین و تمرین آنچیزهایی است که گفته شد. و همیشه بیاد داشته با شما پیرو کسی هستید که فرمود: از بزدلی و ناجرات ورزی بپرهیزید که ننگ و نقص است.(علی علیه آلاف التحیه و السلام) منتخب میزان الحکمه روایت 1046
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/12/22 ساعت 11:32 صبح موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت