بخشى از آیاتى که در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است
(2) مؤلف گوید: پیش از این، در باب «کثرت فضائل حضرت على علیه السّلام» که نخستین باب فضائل آن حضرت است که ما در این مجلد به مناسبت فضائل ایشان تشکیل دادهایم، از تاریخ «خطیب بغدادى» (6/ 221) به سند او، از «ابن عباس» نقل کردیم که سیصد آیه در قرآن کریم، در شأن آن حضرت علیه السّلام نقل شده است و «ابن حجر» در [صواعق ص 76] و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 73] از «ابن عساکر» از «ابن عباس» روایت کردهاند، آیاتى که در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده، درباره هیچیک از صحابه، نازل نشده است. و از «ابن عباس» روایت شده که سیصد آیه در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است .
مؤلف گوید: نظر ما از تشکیل این باب، آن نیست که تمام آیاتى که در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است، اینجا بیاوریم؛ زیرا بطوریکه پس از این در محل خود خواهید دید، آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ
إِلَیْکَ
(1) و آیه شریفه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ و آیه شریفه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ درباره اعتراض «حارث بن نعمان» نازل شده است. زمانى که او به نصب على علیه السّلام بوسیله پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به جانشینى خود، اعتراض کرد و آنرا انکار نمود و همچنین آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا و آیه وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ و امثال اینها از آیات دیگر که هر یک از آنها بطور مستقل در جاى خود، یادآورى شده است و همچنین آیه شریفه فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ ویژه سؤالى است که حضرت آدم علیه السّلام از پروردگارش داشت و خدا را به جاه و مقام محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام سوگند داد و همچنین «آیه تطهیر» در شأن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام نازل شده است و «آیه مباهله» هم ویژه مباهله با اهل نجران است که در شأن پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت على، حضرت زهرا و حسنین علیهم السّلام نازل شده است و «آیه مودّت» در شأن نزدیکان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نازل شد که حضرت على، حضرت فاطمه و حسنین علیهم السّلام باشند و چنانکه از ظاهر قسمت بندى ما بدست مىآید، هر یک از آیات مذکور را در بابهاى مستقل به خودشان یادآورى کردهایم. بلکه غرض ما از انعقاد این باب، یادآورى بخشى از آیاتى است که در فضیلت شخص على بن ابیطالب علیه السّلام نازل شده است و باب على حدّهاى براى آنها منعقد نساختیم .
با توجه به مقدمهاى که ایراد کردیم در این باب، بیست و پنج آیه از آیاتى که در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است و ویژه آن حضرت است، متذکر مىشویم .
آیه اوّل إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ
؛ به راستى که مردم را از شکنجه الهى بیم مىدهى و همگان را هدایت مىکنى .
(سوره رعد، آیه 7 )
(2) [مستدرک الصحیحین 3/ 129] به سند خود، از «عباد بن عبد الله اسدى» از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله منذر (انذار کننده) است و من هادى (هدایتکننده ).
[إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ لعباد و علىّ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ]
«حاکم» گفته است: حدیث مزبور از سندهاى صحیحى برخوردار است .
مؤلف گوید: «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 1/ 251] نقل کرده و گفته است: این حدیث را «ابن ابى حاتم» روایت کرده و «هیثمى» در [مجمع 7/ 41] نقل کرده و گفته است: مراد از «هادى»، مردى است از بنى هاشم. «هیثمى» گوید: این حدیث را «عبد الله بن احمد» روایت کرده است و «طبرانى» در کتاب «الصغیر» و «الاوسط» آنرا آورده و رجال «المسند» افراد ثقاتى هستند .
مؤلف گوید: مراد امام علیه السّلام که فرموده است: «هادى»، مردى است از بنى هاشم. شخص خود را در نظر گرفته است و پیداست که نخواسته بنام خود تصریح نماید. «سیوطى» در «الدّر المنثور» در ذیل تفسیر آیه در سوره رعد، گوید :
این حدیث را «ابن مردویه» و «ابن عساکر» نقل کردهاند و اشاره نموده که «هادى»، مردى است از بنى هاشم. و از این جمله، امام علیه السّلام شخص خود را در نظر گرفته است .
(3) [تفسیر ابن جریر طبرى 13/ 72] به سند خود، از «ابن عباس» روایت کرده است، هنگامى که آیه انذار نازل شد، رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله دست مبارک خود را
روى سینهاش گذاشت و فرمود :
«انا المنذر وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ »
؛ «من بیم دهندهام و هدایت مردم در دست اختیار من است». پس از آن دست مبارکش بر شانه حضرت على علیه السّلام گذاشت و فرمود :
«انت الهادى یا علىّ، بک یهتدى المهتدون بعدى »
؛ «یا على! تو آن بزرگوارى هستى که مردم را به راه راست مىخوانى و پس از من، آنانکه قابلیت هدایت دارند، از برکت وجود تو، به نعمت هدایت نایل مىگردند».
مؤلف گوید: این حدیث را «سیوطى» در «الدّر المنثور» در ذیل تفسیر آیه انذار سوره رعد روایت کرده است. و اظهار داشته: «ابن مردویه» و همچنین «ابو نعیم» در کتاب «المعرفة» و «دیلمى»، «ابن عساکر» و «ابن نجّار» این حدیث را روایت کردهاند.
(1) [فخر رازى در تفسیر کبیر] در ذیل تفسیر آیه انذار در سوره رعد، اظهار داشته است: اهل ظاهر از مفسران در ذیل آیه مزبور گفتارى را متعرض شدهاند (تا آنجا که گفته است) گفتار سوّم: «منذر» پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله است و «هادى»، على علیه السّلام است پس از آن، از «ابن عباس» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست مبارک را روى سینه خویش گذاشت و فرمود: من منذر و بیم دهنده مىباشم سپس دست خود روى شانه حضرت على علیه السّلام گذاشت و خطاب به آن حضرت، فرمود: تو آنکسى هستى که مردم را هدایت مىکنى و مردمى که خواهان هدایت باشند، پس از رحلت من، بدست تو هدایت خواهند شد.
(2) [سیوطى در الدّر المنثور] در ذیل تفسیر آیه انذار سوره رعد، گفته است: «ابن مردویه» از «أبو برزه اسلمى» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالى که دست مبارکش را روى سینه حضرت على علیه السّلام گذاشته بود، خطاب به آن حضرت، فرمود: به راستى تو آنکسى هستى که مردم را از شکنجه خداى تعالى بیمناک مىسازى و همگان را از نعمت هدایت خود، برخوردار خواهى نمود. پس
از این، اظهار داشته: این حدیث را «ابن مردویه» و همچنین «ضیاء» در کتاب «المختارة» از «ابن عباس» در ذیل آیه انذار روایت کرده است که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: منذر و هادى، على بن ابیطالب علیه السّلام است.
(1) [کنز العمال 6/ 157] از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است: من بیم دهنده و على هدایت کننده است و خطاب به آن حضرت فرمود: یا على! پس از رحلت من، آنها که لایق هدایت مىباشند، از نعمت هدایت تو برخوردار خواهند شد.
و اشاره کرده که این حدیث را «دیلمى» از «ابن عباس» روایت کرده است.
مؤلف گوید: «شبلنجى» در [نور الابصار ص 70] و «مناوى» در [کنوز الحقایق ص 42] به نقل این حدیث پرداختهاند.
(2)
آیه دوّم أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ
بدیهى است مؤمن و فاسق برابر نمىباشند.
(سوره سجده، آیه 18)
(3) [تفسیر ابن جریر طبرى 21/ 68] در ذیل تفسیر آیه مؤمن و فاسق در سوره سجده، به سند خود، از «عطاء بن یسار» روایت کرده است که آیه مزبور در مدینه، درباره على و «ولید بن عقبة بن ابى معیط» نازل شده است و جریان از این قرار بود که «ولید» به حضرت على علیه السّلام، گفت: زبان من از تو، گویاتر و نیزه من از نیزه تو، تیزتر است و بهتر از تو مىتوانم دلاوران لشکر را از پاى درآورم [!] حضرت على علیه السّلام در پاسخ او، فرمود: ساکت باش که تو موجود پلید و فاسقى هستى و خداى تعالى آیه مزبور را درباره آنان نازل فرمود أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ ...؛ آیا آنکس که بخدا ایمان آورده، مانند کسى است که
فاسق بوده است؟ هرگز مؤمن و فاسق یکسان نخواهند بود. امّا آنان که ایمان آورده و نیکوکارند، از بهشت خدا بهرهمند مىگردند و امّا آنان که فاسق و بدکارند، جایگاه آنان دوزخ است و هر گاه تصمیم مىگیرند از دوزخ بیرون آیند، آنان را بدوزخ برمىگردانند و در پاسخ اعتراض آنان مىگویند: عذاب آتش را که (در دنیا) تکذیب کردید، اینک بچشید.
مؤلف گوید: این حدیث را «زمخشرى» در «تفسیر کشّاف» در تفسیر آیه سوره سجده، نقل کرده است و «سیوطى» هم، در «تفسیر الدر المنثور» ذیل آیه مزبور حدیث فوق را از «ابن اسحاق» و او هم از «عطاء بن یسار» نقل کرده است و گفته: «ابن ابى حاتم» هم مثل آن حدیث را یادآورى کرده است.
ادامه مطلب ...
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 92/7/8 ساعت 4:0 عصر موضوع آیات در شان اهل بیت | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
به لطف خداوند متعال و یاری و مدد صاحب غدیر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، و با توکل بر حضرت احدیت و توسل بر حضرات معصومین علی الخصوص اولین مدافع غدیر حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها، بر آن شدیم تا حرکتی را در راستای ترویج هرچه بیشتر عید بزرگ غدیر خم ایجاد نماییم، و در حد توان خود بکوشیم تا پیام غدیر را به گوش جهانیان برسانیم، و خود را در جریان دریای بی کران این عید بزرگ که از روز 18 ذی الحجه سال دهم هجرت آغاز شده و در تمام اعصار جاریست و تا ابد ادامه خواهد داشت بیندازیم به امید اینکه در روزی که کنار حوض کوثر بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد می شویم شرمنده نباشیم و از دستان ساقی کوثر از آن شراب بهشتی بنوشیم، نه اینکه در زمره کسانی باشیم که با امر رسول الله و به دست امیرالمؤمنین از کنار این حوض رانده شویم.
طرح سراسری مسابقه وبلاگ نویسی « ابلاغ غدیر » با هدف انجام وظیفه الهی و رسمیت فعلی پیدا نمودن عید غدیر خم در تمام شئون جهان ؛ برگزار می شود.
امید است باعنایت خداوند متعال و الطاف عالیه حضرت امیر المؤمنین امام علی علیه السلام و تحت توجهات صاحب اصلی غدیر خم در این زمان وجود مقدس حضرت حجة ابن الحسن العسکری اروحنا له الفداء ، شاهد تحول عملی در زندگی جهانیان نسبت به عید الله الاکبر باشیم.
ابلاغ پیام رسول الله تکلیف شرعی همه مسلمانان علی الخصوص شیعیان می باشد. و از خداوند متعال می خواهیم که ما را در این مسیر موفق گرداند و از جمله کسانی باشیم که اطاعت امر خداوند و رسولش را نموده ایم و از کسانی نباشیم که گرفتار عذاب خداوند و خشم او شویم.
اهداف مسابقه سراسری «ابلاغ غدیر»
برای دیدن آیین نامه کلیک کنید:
آیین نامه اولین دوره مسابقه «ابلاغ غدیر»
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 92/7/7 ساعت 9:55 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ در روز غدیر خم و در فضیلت حضرت على علیه السّلام نازل شده است
(2) [واحدى در اسباب النزول ص 150] از «ابو سعید محمد بن على صفّار» از «حسن بن احمد مخلّدى» از «محمد بن حمدون بن خالد» از «محمد بن ابراهیم خلوتى» از «حسن بن حماد سجادة» از «على بن عابس» از «اعمش» و «ابو حجاب» از «عطیّه» از «ابو سعید خدرى» روایت کرده است که آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ (سوره مائده، آیه 67)، در روز غدیر خم در شأن حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام نازل شده است .
(3) [فخر رازى در تفسیر کبیر] در ذیل تفسیر آیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ ...
اظهار مىدارد: دهمین وجه از وجوهى که مفسّران ویژه نزول آیه شریفه دانستهاند، اینست که آیه تبلیغ در فضیلت حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام نازل شده است و همزمان با نزول آن آیه، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود: «کسى که من مولاى اویم، على مولاى اوست. پروردگارا! دوست او را دوست و دشمن او
را دشمن بدار». و هنگامى که «عمر» با حضرت على علیه السّلام ملاقات کرد خطاب به او، گفت: گواراى تو باد، اى پسر ابو طالب! که مولاى من و مولاى همه مردان و زنان مؤمن هستى. «فخر رازى» گفته که این قول «ابن عباس»، «براء بن عازب» و «محمد بن على علیه السّلام» است .
مؤلف گوید: یعنى، اینکه شأن نزول آیه شریفه در فضیلت حضرت على علیه السّلام، قول «ابن عباس»، «براء بن عازب» و «محمد بن على علیه السّلام» است
منبع :
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج2،
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 92/7/6 ساعت 4:0 عصر موضوع آیات در شان اهل بیت | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
تبریک شیخین به امام علی (ع) در کتب علما عامه
باری خصوص تهنیت و تبریک شیخین (ابوبکر و عمر) را جمع کثیری علاوه بر علمای شیعه ـ رضوان الله علیهم ـ ازعلمای عامه از ائمه تاریخ و تفسیر و حدیث، چه مسندا با سندهای صحیح بارجال موثقی که منتهی به ابن عباس و ابوهریره وزیدبن و برآءبن عازب میشود، و چه مرسلا روایت کرده و درکتب خود ذکر کردهاند.
بعضی از عامه به لفظ بخ بخ لک یاعلی و بعضی به لفظ هنیئا لک و بعضی به لفظ طوبی لک آورده؛ و از سوی دیگر بعضی به لفظ اصبحت، و بعضی به لفظ امسیت، و بعضی به لفظ مولای و مولی کل مومن و مومنه و بعضی به لفظ مولی کل مومن و مومنه وبعضی به لفظ مولی کل مسلم و بعضی به لفظ مولای و مولی کل مسلم ذکر کردهاند. و مافشرده و شالوده آنچه راکه علامه امینی ـ رحمه الله علیه ـ در اینجا ذکر کرده است باسبک و ترتیب خود میآوریم.
اول: حافظ احمدابن عقده درکتاب «ولایت» و حافظ ابوعبدالله مرزبانی در کتاب«سرقات الشعر» و حافظ علی بن عمر دارقطنی بنا به نقل ابن حجر در «صواعق» و ابومحمد عاصمی در کتاب « زین الفتی» و حافظ ابوعبدالله گنجی در کتاب«کفایه الطالب» و ابن حجر عسقلانی هیتمی درکتاب «الصواعق المحرقه» وشمس الدین مناوی شافعی درکتاب«فیض القدیر»، وابوعبدالله زرقانی درکتاب«شرح المواهب» وسید احمد زینی دحلان درکتاب«الفتوحات الاسلامیه» بدین عبارت آوردهاند که: فقال ابوبکر و عمر: امسیت یابن ابی طالب! مولی کل مومن ومومنه «پس ابوبکر وعمر گفتند: ای پس ابوطالب! شب کردی درحالی که مولای هر مومن و هرمومنهای هستی».
دوم: حافظ ابوعبدالله ابن بطه درکتاب«الابانه»، وقاضی ابوبکر باقلانی در« تمهیدالاصول» بدین عبارت ذکر کردهاند: ان ابابکرو عمر لماسمعا قالا: یابن ابی طالب! انت مولی کل مومن و مومنه!«ابوبکر و عمر چون شنیدند گفتند: ای پسر ابوطالب! تو مولای هر مرد مومن و هر زن مومنهای هستی»!
سوم: حافظ ابوبکرابن شیبه درکتاب« المصنف»، و احمد بن حنبل در «مسند» خوذ، و حافظ ابوعباس شیبانی، و حافظ ابویعلی موصلی در«مسند» خود، و حافظ ابوسعید سمعانی در«فضائل الصحابه» و ابوالفرج ابن جوزی حنبلی در عمر بن محمد ملا در«وسیله المتعدین»، و حافظ محب الدین طبری در«الریاض اانضره»، و شیخ الاسلام حوئی در «فرائد السمطین»، وولی الدین خطیب در «مشکاه المصابیح»، و جمال الدین زرندی در«نظم دررالسمطین»، وابوالفداء ابن کشیر شامی شافعی در«الدایه والنهایه»، و تقی الدین مقریزی مصری در«خطط»، و نورالدین ابن صباغ مالکی در«الفصول المهمه»، و کمال الدین میبدی در «شرح دیوان منسوب به امیرالمومنین»، و جلال الدین سیوطی در «جمع الجوامع» بنا به نقل« کنز العمال»، و نورالدین سمهودی شافعی در«وفاءالوفاء باخباردارالمصطفی»، و سیدعلی بن شهاب الدین همدانی در«موده القربی»، و سید محمود شیخانی قادریدر«الصراط السوی فی مناقب آل النبی»، و شیخ احمد باکثیر مکی در«وسیله المآل فی عدمناقب الآل»، و میرزا محمد بدخشانی در«مفتاح النجافی مناقب آل العبا»، و شیخ محمد صدرالعالم در«معارج العلی فی مناقب المرتضی»، و ابوولی الله عمری دهلوی، و سید محمدصنعانی در«الروضه الندیه شرح التحفه العلویه» و مولوی محمد مبین لکهنوی در«وسیله النجاه»، و شیخ محمد جیب الله شنقیطی مالکی در«کفایه الطالب فی حیاه علی بن ابیطالب» بدین عبارت آوردهاند که: قال عمر: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولی کل مومن ومومنه!
«گوارا باد بر تو ای پسر ابوطالب! صبح و شب کردی درحالی که مولای هر مومن و مومنهای بودی»!
چهارم: حافظ ابوجریر طبری در«تفسیر» خود، و حافظ ابوسعید خرگوشی در«شرف المصطفی»، و ابوحامد غزالی در«سرالعالمین»، و اخطب خطبآء خوارزم موفق بن احمد حنفی در «مناقب» خود، وفخرالدین رازی شافعی در«تفسیر» خود، و نظام الدین قمی نیشابوری، وسید عبدالوهاب حسینی بخاری، و محمد محبوب عالم در«تفسیر شاهی» بدین عبارت آوردهاند که: فلقیه عمر فقال: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولی کل مومن ومومنه«عمر او را دید و گفت: گواراباد بر تو ای پسر ابوطالب! صبح کردی و شام کردی درحالی که مولای هرمرد مومن و هرزن مومنهای هستی».
پنجم: حافظ ابن سمان رازی بنا به نقل محب الدین طبری در«الریاض النضره» و شنقیطی در «حیاه علی بن ابی طالب»، و حسام الدین بایزید سهانپوری در«مرافض الروافض» بدین عبارت آوردهاند که: فلقی علیا(ع) عمربن الخطاب بعد ذالک فقال: هنیئا یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولای و مولی کل مومن ومومنه.«علی (ع) را پس از این واقعه عمربن خطاب دیدار کرد و گفت: گوارا باشد برتو ای پسر ابوطالب! صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای من هرمومن و مومنهای هستی»!.
ششم: ابواسحق ثعلبی در تفسیر خود:«الکشف و البیان»، و حافظ ابوبکر بیهقی بنا به نقل «الفصول المهمه»، و حافظ ابوبکر خطیب بغدادی، وفقیه ابوالحسن ابن مغازلی در«مناقب»، و ابوالفتح اشعری شهرستانی در«الملل و النحل»، و قاضی نجم الدین اذرعی شافعی در«بدیع المعانی» بدین عبارت ذکر کردهاند که: فلقیه عمر فقال: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت مولی کل مومن ومومنه. «پس از جریان خطبه رسول الله، عمرعلی راملاقات کرد و گفت: گوارا باد تو را ای پسر ابوطالب! صبح کردی در حالی که مولای هر مرد مومن و هر زن مومنهای هستی»!
هفتم: فقیه ابن المغازلی در«مناقب» با سند دیگر، و خطیب خوارزمی در«مناقب» با سند دیگر بدین عبارت آوردهاند که: فانصرف علی قریر العین فاتبعه عمر بن الخطاب فقال: بخ بخ یاابالحسن! اصبحت مولای و مولی کل مسلم! «علی پس از خطبه رسول الله با خوشحالی راه افتاد، عمربن خطاب به دنبال او رفت و گفت: آفرین آفرین ای ابوالحسن! صبح کردی درحالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی»!
هشتم: ابوالفتح محمد بن علی نطنزی در«الخصائص العلویه»، و شیخ الاسلام حموئی باسند دیگر روایت کردهاند که: قال عمر: بخ بخ یابن ابی طالب! اصبحت مولای و مولی کل مسلم. «عمر گفت: آفرین آفرین ای پسر ابوطالب! صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هرمسلمان هستی»!
نهم: ابومحمد عاصمی در«زین الفتی» با سند دیگر بدین عبارت آورده است که: قال عمر: هنیئا لک یاابالحسن! اصبحت مولی کل مسلم!«عمر گفت: گوارا باشد بر تو ای ابوالحسن! صبح کردی در حالی که مولای هر مسلمان هستی»!
دهم: ابوالسعادات ابن اثیرشیبانی در«نهای»، و شهاب الدین قسطلانی در«المواهب اللدنیه» بدین عبارت آوردهاند که: قول عمرلعلی: اصبحت مولی کل مومن.« گفتار عمر به علی: صبح کردی در حالی که مولای هر مومنی هستی»!
یازدهم: عزالدین ابن اثیر شیبانی بدین عبارت آورده است که: عمرگفت: یاابن ابی طالب! اصبحت الیوم مولی کل مومن« ای پسر ابوطالب! امروز صبح کردی در حالی که مولای هر مومنی میباشی»!
باری اینها بعضی از روایاتی بودکه دلالت داشت بر اینکه شیخین اقرار و اعتراف به ولایت امیرالمومنین (ع) داشتهاند ولیکن ولایت را به معنائی غیر از امامت و امارت و خلافت حمل میکرده تا با امارت و حکومت آنها مخالفتی نداشته باشد. و این حمل، صحیح نیست زیرا باوجود تنصیص اهل لغت و اشعار شعرای عرب و بدست آوردن حاق و ریشه اصلی ولایت، همانطور که در طی مباحث سابق یاد آور شدیم، ولایت به معنای اولویت من جمیع الوجوه، وقرب به تمام معنی الکلمه میباشد، که لازمهاش ریاست و حکومت و خلافت و صاحب اختیاربود در دین و دنیاست.
آنها با وجود اظهر من الشمس بودن این معنی، این حقیقت را انکار کردند و به ادله واهیه متمسک شدند، که امارت و حکومت از ولایت جداست، و مردم برای تعیین امام خودشان باید قیامت کنند، همچنانکه در کیفیت استدلال بسیاری از عامه میبینیم که میگویند: حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه صحیح است و مسلما از رسول خدا شنیدند و اقرار و اعتراف داشتند، خودشان درمقام تعیین خلیفه برآمدند و درسقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 92/7/6 ساعت 3:30 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
درکتاب « ذخائر العقبی» با تخریج احمد در«مسند» خود را از براءبن عازب روایت کرده است که: ما در سفر با پیغمبر بودیم و در غدیر خم نازل شدیم. و سپس داستان خطبه رسول الله رابیان میکند و در ذیل آن میگوید: فلقیه عمر بعد ذالک فقال: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولی کل مومن و مومنه «عمر بعد از این جریان علی را ملاقات کرد و گفت: گوارا باشد بر تو ای پس ابوطالب! صبح کردی و شب کردی در حالی که صاحب اختیار هر مومنی و هر مومنهای میباشی»!
و احمد بن حنبل همین حدیث را درکتاب«مناقب» خود از عمر تخریج کرده است.
و نیز محب الدین طبری در همین کتاب«ذخائر» گوید: عن عمرـ رضی الله عنه ـ وقد جاءه اعرابیان یختصمان فقال لعلی: افض بینهما یا اباالحسن. فقضی علی بینهما. فقال احد هما: هذا یقضی بیننا؟! فوثب الیه عمر و اخذ بتلبیبه و قال: ویحک ماتدری من هذا؟! هذا مولای و مولی کل مومن! ومن لم یکن مولاه فلیس بمومن.
« از عمر( رضی الله عنه) روایت است که در وقتی که دونفر اعرابی به نزد او برای فصل خصومت آمده بودند، به امیر المومنین (ع) گفت: ای ابوالحسن بین این دو نفر قضاوت کن! امیرالمومنین (ع) بین آن دو نفر کردند، یکی از آن دو نفر گفت: این مرد بین ما قضاوت میکند؟! عمر به سوی او جهید و گریبان او را گرفت و گفت: وای برتو! نمیدانی این مرد کیست؟! این مرد مولای من و مولای هر مومن است؛ و هر کس که علی مولای او نباشد او مؤمن نیست»
این حدیث را نیز، ابن السمان درکتاب «الموافقه» تخریج کرده است.
و ابن اثیر جزری این طور آورده است که: فقال عمربن الخطاب: یابن ابی طالب! اصبحت الیوم ولی کل مومن. « عمر بن خطاب گفت: ای پسر ابوطالب در امروز صبح کردی در حالی که صاحب اختیار هر مومنی هستی»!
خواندمیر: غیاث الدین بن همام الدین حسینی که از اهل سنت است در تاریخ خود پس از بیان واقعه داستان غدیر و نزول آیه تبلیغ و بیان حدیث ولایت بدین عبارت: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، وانصر من نصره، و اخذل من خذله، و ادرالحق معه حیث کان گوید: پس امیرالمومنین کرم الله وجهه ـ به موجب فرموده حضرت رسالت صلی الله علیه (وآله) وسلم در خیمه نشست تا طوائف خلایق به ملازمتش رفته، لوازم تهنیت به تقدیم رسانیدند. و از جمله اصحاب: امیرالمومنین عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ جناب ولایت مآب را گفت: بخ بخ یابن ابیطالب! اصبحت مولائی و مولی کل مومن و مومنه. یعنی خوشا به حال تو! ای پس ابوطالب! بامداد کردی در وقتی که مولای من و مولای هر مومن و مومنه بودی!
بعد از آن امهات مومنین برحسب اشارات سیدالمرسلین به خیمه امیرالمومنین رفته شرط تهنیت بجای آوردند.
و میر محمدبن خاوند شاه معروف به میر خواند، در تاریخ خود بعینه همین عبارت را به پارسی آورده است.
منابع
- «مناقب ابن شهرآشوب» ج1، ص935.
-«ذخائر العقبی» ص67.
- «اسد الغابه» ج4، ص28
- «حبیب السیر» طبع حیدری، ج 1، ص 411.
- «روضة الصّفا» طبع سنگی، ج دوّم، وقایع سال دهم هجرت.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 92/7/6 ساعت 3:25 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت