کلید سعادت دنیا وآخرت از زبان آیت الله قاضی

سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »

مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 90/6/25 ساعت 12:0 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


اللهم الرزقنی الحج البیت الحرام فی عامی هذا و فی کل عام(انشا الل

اطلاعیه مهم

اطلاعیه تکمیلی سازمان حج و زیارت درخصوص ثبت نام از متقاضیان تشرف به عمره مفرده (شهریور 1390)

پیرو اطلاعیه های قبلی سازمان آغاز ثبت نام عمومی دوره جدید عمره مفرده از ساعت 8 صبح روزپنجشنبه مورخ 24/06/1390 در کلیه شعب بانک های ملی و ملت سراسر کشور آغاز خواهد شد؛ بنابراین لازم است متقاضیان محترم قبل ازاقدام به ثبت نام به نکات ذیل توجه داشته باشند. 1)مدت زمان ثبت نام از تاریخ 24شهریور ماه 90 به مدت یکماه وتا پایان وقت اداری روزیکشنبه مورخ 24/07/1390 می باشد.

2)ثبت نام از زمان فوق الذکر فقط در تمامی شعب بانک ملت و ملی به دو روش حضوری و اینترنتی (درآدرس های زیر) خواهد بود.

وب سایت بانک ملت : www.bankmellat.ir وب سایت بانک ملی:www.bmi.ir 3 )مدارک لازم برای هرفرد در زمان ثبت نام، ارائه اصل ویک سری کپی از شناسنامه و کارت ملی به شعبه مربوطه خواهد بود.

4)محدودیتی درثبت نام از افرادی که در ثبت نام های گذشته رکت کرده بودند وجود ندارد.

5)سازمان برای ظرفیت اعزام حد اکثر سه سال از بین ثبت نام شدگان بصورت قرعه کشی تعیین اولویت می نماید.

6)مبلغ علی الحساب دریافتی بابت ثبت نام برای کلیه افراد بالای 10 سال هشت میلیون ریال و برای افراد زیر 10 سال شش میلیون ریال خواهد بود. بدیهی است هزینه قطعی سفر در زمان تشرف متقاضی تعیین و اعلام خواهد شد.

7) مبنای محاسبه سن افراد متناسب با زمان ثبت نام ، بصورت سیستمی انجام و تعیین می گردد.

8)ثبت نام، زمانی قطعی و کامل تلقی می شود که متقاضی بعد از طی مراحل ارائه و درج اطلاعات، اقدام به واریز مبلغ علی الحساب(بند 6) نموده و کارت ثبت نام را که ممهور به مهر شعبه و امضاء متقاضی میباشد ، را دریافت نماید.

9)تاکید می گردد کلیه افرادی که قصد تشرف با یکدیگر را دارند؛ حتماً در یک " شماره لیست گروه" و هم زمان دریک بانک ثبت نام نمایند. سازمان هیچ گونه تعهدی در اعزام، هم زمان افرادی که در دو" شماره لیست گروه" متفاوت و غیر هم زمان ثبت نام نموده باشند؛ ندارد. (ظرفیت هرلیست گروه حداکثر25نفر می باشد)

10)تاکید میگردد افراد، مجاز به ثبت نام فقط در یک بانک و برای یکبار خواهند بود وهرگونه ثبت نام تکراری بیش از یکبار متقاضی فاقد اعتباربوده واز سوی سازمان حذف خواهد شد.

11) حضورکلیه اعضای خانواده برای ثبت نام اجباری نبوده و سرپرست خانواده میتواند با دردست داشتن مدارک لازم برای ثبت نام اولیه آنان اقدام نماید.

12)شرایط ثبت نام در هریک از شعب بانک های ملی یا ملت یکسان بوده و هیچ یک از دوبانک مذکور در ثبت نام و تشرف ،دارای اولویت و امتیاز خاصی نسبت به یکدیگر نمی باشند.

13)به منظور رفاه حال متقاضیان ،کلیه شعب بانک ملی و ملت در روز جمعه 25/6/1390 آماده ثبت نام می باشند.

14)زمان احتمالی اعزام ثبت نام های این دوره از سال 1393 به بعد خواهد بود.

15)برابر ضوابط ومقررات عربستان سعودی برای بانوان بدون محرم زیر 45سال متقاضی تشرف روادید عمره صادر نمی گردد. سازمان حج و زیارت

 

 

التماس دعا



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/6/16 ساعت 8:58 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


عاقبت غیر شیعیان

با بررسی آیات و روایات می توانیم، این گونه اشخاص را به سه گروه کلی تقسیم نماییم:

گروه اول: اشخاصی که علاوه بر شیعه نبودن؛ چه به دلیل نداشتن آگاهی و چه به دلیل تکبر و عناد، اصول کلی فطری مورد پذیرش نوع بشر را نیز زیر پا می گذارند. این افراد، علاوه بر آن که نتوانسته­ و یا نخواسته اند پیرو راهبران الاهی باشند و این معیار بیرونی سنجش اعمال را مدنظر داشته باشند، به معیار درونی عقل نیز که از دیگر نعمت های خداوند است، توجهی ننموده اند، پس ظاهراً نمی توان امیدی برای نجاتشان داشت.

گروه دوم: افرادی که به حقانیت شیعه آگاه اند، ولی تکبر و لجاجت و یا ترس از دست دادن موقعیت، مانع آن می شود که آنان از حق پیروی نمایند.

چنین افرادی، به تعبیر پیشوای عابدان، امام سجاد (ع)، حتی اگر صدها سال با زبان روزه در کنار کعبه به عبادت برخیزند، اعمالشان سودی به آنان نخواهد بخشید![1] دلیل چنین موضوعی نیز واضح و روشن است؛ زیرا عبادتی سود خواهد داشت که برای خدا باشد و اشخاصی که با علم به حقیقتی، آن را انکار می نمایند، مطمئناً در صدد جلب رضایت خدا نبوده، بلکه در اعماق دلشان، مقاصدی دنیوی و مادی را دنبال می نمایند!

رهبر فقید انقلاب؛ امام خمینی در وصیت نامه خود و بعد از بیان حدیث ثقلین که یکی از دلایل حقانیت تشیع است، این موضوع را چنین خاطر نشان نمودند: “اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد، برای علمای مذاهب نیست”.[2] البته عدالت خداوند در ارتباط با پاداش برخی اعمال نیک این دسته افراد، این گونه متجلی می شود که در همین زندگی دنیا، برخی سختی ها؛ همانند سکرات مرگ؛ را از آنان دور نموده و آنها را به برخی خواسته های خود خواهد رساند، تا دیگر مستحق پاداشی در روز قیامت نباشند.[3]

گروه سوم: گروهی هستند که به تشیع نگرویده اند، اما دلیل آن، عناد و لجبازی نبوده، بلکه تنها به آن دلیل که شرایطشان به گونه ای نبوده تا بتوانند تحقیق لازم را در این مورد انجام دهند و یا انجام دادند، ولی به آن نرسیدند و به عبارتی دچار ضعف فرهنگی بوده اند. بسیاری از این افراد در زندگی عادی خود، دست کم اصول فطری بشری را رعایت نموده و از ظلم و ستم به دیگران خودداری می نمایند. باید بدانیم که قسمت عمده غیر شیعیان نیز از این گروه می باشند و ابهام در این مورد نیز منطقی و صحیح بوده که چگونه خداوند عادل، می تواند نسبت به آنان رفتار ناعادلانه ای داشته و آنان را از سعادت محروم نموده و یا وارد دوزخ نماید؟!

برای رفع این ابهام باید گفت که در فرهنگ شیعه، از این دسته از افراد با نام های مختلفی همچون “مستضعفان”، “اصحاب اعراف” و یا “امیدواران به رحمت خداوندی” و … نام برده می شود و طبق عقیده ما که برگرفته از بیانات پیشوایان ما است، این گروه، لزوماً وارد دوزخ نمی ­شوند و راه سعادت مندی به طور کامل بر آنان بسته نیست. از امامان معصوم (ع)، در همین مورد، روایاتی نقل شده است که به دو مورد آن اشاره می نماییم:

افرادی که به حقانیت شیعه آگاه اند، ولی تکبر و لجاجت و یا ترس از دست دادن موقعیت، مانع آن می شود که آنان از حق پیروی نمایند. چنین افرادی، به تعبیر پیشوای عابدان، امام سجاد (ع)، حتی اگر صدها سال با زبان روزه در کنار کعبه به عبادت برخیزند، اعمالشان سودی به آنان نخواهد بخشید.

 
توسل

مورد اول: زراره نقل می نماید که از امام باقر (ع) پرسیدم، مستضعف کیست؟ ایشان پاسخ فرمودند او شخصی است که نه تصمیم جدی بر کفر دارد، تا بتوانیم او را کافر بنامیم و نه راه ایمان برای او مشخص شده است. به عبارتی، نه توانایی ایمان آوردن را دارد و نه توانایی کفر ورزیدن را، اینان گروه اطفال اند، و آن قسم مردان و زنانى که عقلى همانند عقل کودکان دارند نیز از این گروه اند، قلم تکلیف از چنین افرادی برداشته شده است.[4] در جایی دیگر، امام پنجم (ع) خطاب به همان راوی می فرماید: خداوند می تواند با رحمت خود، مستضعفان را وارد بهشت نموده و یا به دلیل گناهانشان، آنها را روانه دوزخ نماید، ولی به هر حال، ظلم و ستمی به آنان نخواهد نمود (و پاداشی مناسب با رفتار و کردارشان به آنان خواهد داد).[5]

مورد دوم: گروهی از افراد برجسته شیعه به امام پنجم (ع) عرض نمودند: هر شخصی را که بر عقیده ما باشد دوست داشته و از هر فردی که این گونه نباشد، بیزاری می جوییم! امام با استناد به آیه ای از قرآن کریم، شیوه آنان را مورد نقد قرار داده و فرمودند که در میان غیر شیعیان، افراد مستضعفی وجود دارند که امید به رحمت خداوند دارند و …[6]

این گونه روایات به اندازه ای متواتر و فراوان است که برای برخی شیعیان در زمان امامان (ع)، این ابهام به وجود آمده بود که اگر هم ما و هم آنها وارد بهشت می شویم، پس تفاوتمان چیست؟[7] پاسخ چنین ابهامی این است که بهشت، دارای مراتب و منازلی است و هر شخصی؛ بر حسب عملکرد خود؛ در یکی از این منازل جای­ می گیرد و مطمئناً جایگاه دانایان و بی خبران، یکسان نخواهد بود.[8]

به هر حال، باید بدانیم که رحمت خداوند، آن چنان گسترده است که به تعبیر مولای متقیان در دعای کمیل، اگر خداوند قسم نخورده و تصمیم جدی نداشت که جهنم را محل مجازات کافران گناهکار و حبسی ابدی برای معاندان لجباز قرار دهد، جهنم را نیز خنک و آرام قرار می داد و هیچ شخصی را وارد آن نمی نمود،[9] ولی چون وجود جهنم نیز برای رعایت عدالت لازم بوده و خداوند از ابتدا نیز هشدار داد که مؤمنان و فاسقان، به یک شیوه پاداش داده نمی شوند،[10] نمی توان آن را خلاف رحمت و عدالت خداوند دانست.

 

 

پی نوشت ها:

[1]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 1، ص 122، روایت 308?

[2]. صحیفه امام، ج 21، ص 394?

[3]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 152، روایت 6، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.

[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 404، روایت 1، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 هـ ش.

[5]. همان، ج 2، ص 408، روایت 1?

[6]. همان، ج 2، ص 382، روایت 3?

[7]. همان، ج 2، ص 406، روایت 2?

[8]. زمر، 9?

[9].قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، “لولا اقسمت ان تملاها من الکافرین …و ان تخلد فیها المعاندین لجعلت النار کلها بردا و سلاما….”.

[10]. سجده، 18?

بخش دین تبیان

 


 

 

منبع : اسلام پدیا 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 90/5/31 ساعت 7:0 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


چگونه با عقل وجود امام زمان(عج) درحال حاضر رااثبات کنیم؟

   

 

 


 

پاسخ اجمالی : خداوند متعال که فیّاض مطلق است، هرگز فیض هستی را دریغ نمی دارد فیض معرفت را هم دریغ نخواهد داشت، بنابراین استمرار و دوام فیض معرفت، مستلزم آن است که در هر عصری، کسی که از بالاترین درجه کمالات بهره مند است، گیرنده و واسطه این امر باشد و این واسطه همان وجود مقدس امام ـ علیه السلام ـ در هر عصری است.[1]

پاسخ تفصیلی :  تذکر این نکته به عنوان مقدمه لازم است که اقامه دلیل عقلی بر یک امر جزئی مانند وجود خارجی شخصی چه امام باشد و یا غیر امام ،ممکن نیست و از حیطه عقل بیرون می باشد ، اما اقامه ادله عقلی بر عنوان کلی مانند (وجود امام حی و ضرورت آن در هر زمان) که مصداق خارجی آن با ادله قطعی نقلی و تاریخی ثابت می شود ، امر معقول و ممکن است .

با توجه به آنچه در مقدمه توضیح داده شد باید گفت : یکی از اصول اساسی مکتب تشیع،‌ این است که جهان هستی و زمین هرگز بی امام نخواهد بود. چه آن که بدون وجود امام و خلیفه الهی و واسطه فیض، جریان فیض الهی در قلمرو تکوین و تشریع امکان ندارد. و حیات و بقاء آن در این عالم وجود ظلّی دارد و فقط در سایه وجود مقدّس امام در هر عصر امکان پذیر خواهد بود. این مسأله به قدری حائز اهمیّت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می میرد امام است.[2]

مبنای این اصل امور ذیل اند:

الف) امام واسطه فیض تکوین است: اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده جهان هستی فرو می پاشد. و محمد بن فضیل می گوید از حضرت رضا ـ علیه السلام ـ پرسیدم آیا روزی روی زمین بی امام خواهد بود؟ فرمود: نه، گفتم از امام صادق ـ‌ علیه السلام ـ روایت شده که اگر روی زمین بی امام باشد، زمین یا بندگان مورد خشم خداوند قرار می گیرد. فرمود: نه اصلاً زمینی و بشری نمی ماند، همه از بین می رفتند.[3]

از این رو بی وجود امام ـ علیه السلام ـ و حجت الهی، کائنات بی امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز عدم محض خواهند بود.

ب) امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است: چون قرآن کتاب همیشگی و زنده انسان ها است، پس مخاطب حقیقی آن نیز باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش بستر و جایگاه وحی است، بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جزء ائمه و امام نمی تواند باشد.

جریان زنده و مستمر و بقای استمرار قرآن و شب با برکت قدر جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مهبط و مخاطب آن ها باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان خویش است.

ج) امام واسطه دائمی و عامل دوام فیض معرفت است: چنان که خداوند متعال که فیّاض مطلق است، هرگز فیض هستی را دریغ نمی دارد فیض معرفت را هم دریغ نخواهد داشت، بنابراین استمرار و دوام فیض معرفت، مستلزم آن است که در هر عصری، کسی که از بالاترین درجه کمالات بهره مند است، گیرنده و واسطه این امر باشد و این واسطه همان وجود مقدس امام ـ علیه السلام ـ در هر عصری است.[4]

بر این اساس وجود امام در هر زمانی لازم است اما از آنجا که بنابر دلایل موثق و شواهد قطعی تاریخی یازده امام از این جهان رخت بر بسته اند، و بنا بر دلائل معتبر و مستند تاریخی امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ پا به عرصه وجود نهاده است، حضور و وجود آن بزرگوار و استمرارش لازم و ضروری است و او در پرده غیبت.

پس آفرینش انسانِ مکلف و بقاء نظام هستی در روی زمین بدون وجود انسان کامل که مظهر و واسطه فیض الهی است معنا ندارد و این است معنای کلام امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ که فرمود: زمین هیچگاه از حجّت خالی نمی ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است و یا خائف و پنهان،‌ تا حجت ها و برهان های خدا باطل نگردد.[5] از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جائی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم درجامعه را بر نشناختند تنها راه وجود انسان کامل و استمرار فیض و کشته نشدن ولی، و نیز علل دیگری که بر ما پوشیده است، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور آن بزرگوار فراهم گردد.

به بیان کوتاه و ارزشمند از علّامه طباطبائی(ره) در این باره توجه فرمائید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمی شود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسأله به این است که فعل خداوند متعال غایت می خواهد.

به عبارت دیگر: عالم انسانی که خلقت انسان است دارای کمال خاصی است که باید به آن کمال هدایت شود، و هدایت حجت (هادی) می خواهد. و اگر حجت (امام) از بین برود (و یا نباشد) باید غایت از بین برود، و اگر غایت از بین برود. فعل خدا (خلقت) بی غایت می شود و لغویت در خلقت لازم می آید و صدور چنین امری از خدای (حکیم) محال است. خداوند متعال می فرماید:[6] ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق و هدف دار نیافریدیم.[7]

بنابراین گذشته از ادله نقلی و روایات معتبر و فراوانی که از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ دلالت صریح بر وجود امام زمان و استمرار وجود مقدس آن بزرگوار در تمام اعصار دارد ادله عقلی و وجدانی که به گوشه ای از آن اشاره گردید ضرورت وجود و استمرار وجود مقدس امام زمان ـ علیه السلام ـ را به اثبات می رسانند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ اصول کافی، کتاب الحجت.

2ـ فلسفه امامت، دکتر سید یحیی یثربی.

 

 

 

از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود:

«کسی که به همه امامان اقرار کند امّا مهدی را انکار کند مانند کسی است که به همه پیامبران اقرار کند امّا نبوت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را انکار نماید، (گفتند: یابن رسول الله، مهدی از فرزندان شما کیست؟) فرمود: پنجمین از فرزندان هفتمین، شخص، او از شما نهان می شود و بردن نام وی بر شما روا نیست».[8]

   



[1]  . یثربی، سید یحیی، فلسفه امامت، ص112ـ127.

[2]  . محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، ح457.

[3]  . همان: ح452.

[4]  . یثربی، سید یحیی، فلسفه امامت، ص112ـ127.

[5]  . اصول کافی، همان، ج1، باب ان الارض لا تخلو من حجه.

[6]  . در محضر علامه طباطبائی، ص88ـ89.

[7]  . حجر / 85.

[8]  . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص3ـ4.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 90/5/28 ساعت 3:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


توسل به امام رضا(ع) برای طلب همسر

جوان خوشبخت

       مرحوم میرزا على نقى قزوینى فرمود: روز عید نوروزى هنگام تحویل سال من در حرم مطهر حضرت رضا(ع) مشرف بودم و معلوم است که هر سال براى وقت تحویل سال بنحوى در حرم مطهر از کثرت جمعیت جاى بر مردم تنگ مى شود که خوف تلف شدن است. بالجمله من در آنروز در حال سختى و تنگى مکان در پهلوى خود جوانى را دیدم که بزحمت نشسته و به من گفت هر چه مى خواهى از این بزرگوار بخواه. من چون او را جوان متجددى دیدم خیال کردم از روى استهزاء این سخن را مى گوید. گویا خیال مرا فهمید، و گفت خیال نکنى که من از روى بى اعتقادى گفتم بلکه حقیقت امر چنین است زیرا که من از این بزرگوار معجزه بزرگى دیده ام. من اصلاً اهل کاشمرم و در آنجا که بودم پدرم به من کم مرحمتى مى نمود لذا من بى اجازه او پاى پیاده بقصد زیارت این بزرگوار به مشهد مقدس آمدم. جائى را نمى دانستم و کسى را نمى شناختم یکسره مشرف بحرم مطهر شدم و زیارت نمودم. ناگاه در بین زیارت چشمم بدخترى افتاد که با مادر خود بزیارت آمده بود.
       چون چشمم بآن دختر افتاد منقلب و شیفته او شدم و عشق او در دلم جاگیر شد بقسمى که پریشان حال شدم. سپس نزد ضریح آمدم و شروع بگریه کردم و عرض کردم اى آقا حال که من گرفتار این دختر شده ام همین دختر را از شما مى خواهم.
       گریه و تضرع زیادى نمودم بقسمى که بیحال شدم و چون بخود آمدم دیدم چراغهاى حرم روشن شده و وقت نماز مغرب است لذا نماز خواندم و با همان پریشانى حال باز نزد ضریح مطهر آمدم و شروع بگریه و زارى کرده و عرض کردم: اى آقاى من، دست از شما بر نمى دارم تا به طلبم برسم و به همین حال گریه و زارى بودم تا وقت خلوت کردن حرم رسید و صداى جار بلند شد که ایّهاالمؤمنون فى امان اللّه.
       منهم چون دیدم حرم شریف خلوت شده و مردم رفته اند ناچار بیرون آمدم. چون به کفشدارى رسیدم که کفش خود را بگیرم دیدم یک نفر در آنجا نشسته است و به غیر از کفش من کفش دیگرى هم نیست. آن نفر مرا که دید گفت: نصرالله کاشمرى توئى؟ گفتم بلى!! گفت بیا برویم که ترا خواسته اند. من با او روانه شدم ولى خیال کردم که چون من از کاشمر بدون اذن پدر خود آمده ام شاید پدرم به یک نفر از دوستان خود نوشته است که مرا پیدا کند و به کاشمر برگرداند.
       بالجمله مرا بیک خانه بسیار خوبى برد. پس از ورود مرا دلالت بحجره اى کرد. وقتى که وارد حجره شدم شخص محترمى را در آنجا دیدم نشسته است. مرا که دید احترام کرد و من نشستم آنگاه به من گفت میرزا نصرالله کاشمرى توئى؟ گفتم بلى.
       گفت: بسیارخوب، آنگاه به نوکر گفت: برو برادرزن مرا بگو بیاید که با او کارى دارم. چون او رفت و قدرى گذشت برادرزنش آمد و نشست.
       سپس آن مرد به برادرزن خود گفت حقیقت مطلب این است که من امروز بعدازظهر خوابیده بودم و همشیره تو با دخترش بحرم براى زیارت رفته بودند، ناگاه در عالم خواب دیدم یک نفرى درب منزل آمد و فرمود حضرت رضا(ع) تو را مى خواهند. من فوراً برخاسته و رفتم و تا میان ایوان طلا رسیدم، دیدم آن بزرگوار در ایوان روى یک قالیچه اى نشسته‌اند چون مرا دیدند صورت مبارک خود را بطرف من نمودند و فرمودند: این میرزا نصرالله دختر تو را دیده و او را از من مى خواهد. حال تو دخترت را به او ترویج کن و کسى را روانه کن که در فلان وقت شب در فلان کفشدارى او را بیاورد. از خواب بیدار شدم و آدم خود را فرستادم درب کفشدارى تا او را پیدا کند و بیاورد و حال او را پیدا کرده و آورده اینک اینجا نشسته و اکنون تو را طلبیدم که در این باب چه راى دارى؟
       گفت جائى که امام فرموده‌اند من چه بگویم؟
       آن جوان گفت من چون این سخنان را شنیدم شروع به گریه کردم. الحاصل دختر را به من تزویج کردند و من به مرحمت حضرت رضا (علیه السلام) بحاجت خود که وصل آن دختر بود رسیدم و خیالم راحت شد. این است که مى گویم هرچه مى خواهى از این بزرگوار بخواه که حاجات از در خانه او برآورده مى شود.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 90/5/24 ساعت 11:27 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   51   52   53   54   55   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید