نسب و خاندان آن حضرت و اینکه نسب آن حضرت از روزگار حضرت آدم علیه السّلام تا هنگامى که متولد شد، همواره از هر گونه آلودگى پاک و منزه بوده است

(2) [کنز العمال 6/ 300] از «ابن عباس»، روایت کرده است که از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مى‏فرمود: من محمّد فرزند «عبد اللّه» فرزند «عبد المطّلب»، فرزند «هاشم» فرزند «عبد مناف»، فرزند «قصىّ» فرزند «کلاب» فرزند «مرّة» فرزند «کعب»، فرزند «لؤىّ» فرزند «غالب» فرزند «فهر» فرزند «مالک» فرزند «نضر» فرزند «کنانه» فرزند «خزیمه» فرزند «مدرکه» فرزند «الیاس» فرزند «مضر» فرزند «نزار» فرزند «معدّ» فرزند «عدنان» «1» فرزند «ادّ» فرزند «ادد» فرزند «همیسع» فرزند «یشحب» فرزند «نبت» فرزند «حمیل» فرزند «قیدار» فرزند «اسماعیل» فرزند «ابراهیم» فرزند «تارخ» فرزند «ناحور» فرزند «اشوع» فرزند

«ارعوس» فرزند «فالغ» فرزند «عابر» (هود پیغمبر (ع)) فرزند «شانح» فرزند «ارفخشد» فرزند «سام» فرزند «نوح» فرزند «لمک» فرزند «متّوشلخ» فرزند «اخنوع» (ادریس پیغمبر (ع)) فرزند «یرد» فرزند «قینان» فرزند «انوش» فرزند «شیث» فرزند «آدم علیه السّلام» هستم.

مؤلف گوید: این سلسله نسب را «دیلمى» هم نقل کرده است.

(1) [کنز العمال 6/ 106] رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هنگامى که آدم علیه السّلام در بهشت بود، در پشت او بودم و هنگامى که حضرت نوح علیه السّلام در کشتى نشست، در پشت او بودم و هنگامى که ابراهیم علیه السّلام را در آتش افکندند، در صلب او بودم.

پدر و مادرم، هیچگاه به آلودگى دچار نگشتند و همواره خداى تعالى، مرا از صلب‏هاى پسندیده به رحمهاى پاکیزه و هدایت یافته، انتقال مى‏داد. دو شعبه و گروه بوجود نیامد مگر اینکه من، در بهترین آنان قرار گرفتم.

خداى تعالى، پیمان پیغمبرى مرا از همگان اخذ کرده است و پیمان مرا با آمدن دین اسلام برقرار داشته است. در تورات و انجیل از من یاد کرده است و همه پیغمبران، امتیازات مرا به پیروان خود گوشزد کرده‏اند. زمین به نور من روشن مى‏شود و ابر به خاطر من مى‏بارد، خداى تعالى کتاب خود، قرآن را به من آموخت و مرا به آسمان برد و نامى از نامهاى خودش را براى من اختیار کرد. آرى، صاحب عرش، محمود است و من محمّدم، به من وعده داد، آنهائى که مرا دوست بدارند، از حوض کوثر سیراب مى‏شوند. و مرا نخستین شفاعت‏گر و اوّلین کسى که شفاعتش مقبول پیشگاه خداست، قرار داد و مرا از بهترین قرنها که ویژه امّتم است، از مادر بوجود آورد.

بدیهى است پیروان من، بهترین ستایشگرانند که مردم را به کار پسندیده مى‏خوانند و از کار بد، بیم مى‏دهند.

مؤلف «کنز العمال» گوید: این حدیث را «ابن عساکر» از «ابن عباس» روایت کرده است.

 

(1) [طبقات ابن سعد معروف به «طبقات کبرى» 1/ 31] به سند خود، از حضرت صادق علیه السّلام و او هم از پدر بزرگوارش، امام محمد باقر علیه السّلام، او هم از حضرت على بن الحسین علیهما السّلام روایت کرده است که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

من از ازدواج زناشوئى صحیح ولادت یافتم و از آغاز، که از آدم علیه السّلام باشد، به هیچگونه آلودگى رحمى دچار نگشتم و چیزى از آلودگى جاهلى دامان مرا آلوده نساخت و به این نسبت تنها از رحم پاکیزه به دنیا آمدم.

مؤلف گوید: اخبارى که دلیل بر آنست که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از آغاز هبوط حضرت آدم علیه السّلام از نکاح صحیح بوجود آمده و دامان شریفش هرگز آلوده نشده، بسیار است. و ما در این کتاب، تنها به یادآورى دو خبر از آن همه اخبار، اکتفا نمودیم‏ .   

  

برترى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر دیگران، از نظر فرقه و قبیله و عنوان خانوادگى و حسب و نسب

(2) [صحیح ترمذى 2/ 269] به سند خود، از «مطّلب بن ابى وداعه» روایت کرده است که در یکى از روزها، «عباس»، عموى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله حضور مبارک شرفیاب شد، مثل اینکه پیش از شرفیابى، سخنى شنیده بود که موجب توهّمش شده بود. آنگاه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله- که از اندیشه او اطلاع داشت، به محض ورود او براى رفع توهم وى- به فراز منبر تشریف برد و خطاب به حاضران فرمود: من کیستم؟ در پاسخ عرض کردند: شما رسول خدایید، فرمود: من، محمد بن عبد الله بن عبد المطّلبم. و اضافه کرد: به راستى، آنگاه که خداى تعالى، آفریدگان خویش را به پیوندهاى گوناگون آفرید، مرا در بهترین آفریدگان خویش، قرار داد. و آن فرقه را که از فرقه‏هاى دیگر، برتر و والاتر بود، به دو گروه تقسیم کرد و مرا در گروهى که بهتر از گروه دیگر بود، درآورد. پس از آن، فرقه‏هاى مختلف را به قبیله‏ها و عشیره‏ها، منقسم ساخت، آنگاه مرا در بهترین قبیله‏ها قرار داد. در این موقع، آنان را به خانواده‏هائى منتسب فرمود و مرا، در بهترین خانواده‏ها و از والاترین‏

پیوندها، از نظر حسب و نسب قرار داد  .

(1) [مستدرک صحیحین 4/ 73] به سند خود، از «عبد الله بن عمر» روایت کرده است که گفت: هنگامى که در کنار خانه رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نشسته بودیم، زنى از آنجا عبور کرد، در این هنگام یکى از حاضران گفت: این زن، دختر محمد است! «ابو سفیان» که در جمع حاضران بود، اظهار داشت: مثل محمّد در میان بنى هاشم، مثل گل خوشبوئى است که در میان کاه روئیده باشد  .

آن زن، سخن ناشایست وى را شنید، و بدون آنکه سخن بگوید، به راه خود ادامه داد و بحضور مبارک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و جریان را بطورى که شنیده بود، به عرض مبارک تقدیم داشت  .

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از شنیدن آن سخن، خشمناک شد، از خانه بیرون آمد و در حالیکه آثار خشمناکى از چهره مبارکش نمایان بود، خطاب به حاضران فرمود  :

چه پیش آمده است که سخنان ناهنجارى از برخى از مردمان، به گوشم مى‏رسد و در ادامه آن، فرمود: به راستى، خداى تبارک و تعالى، آسمانها را بیافرید و بالاترین آسمانها را اختیار کرد و آفریدگانى را که خود مى‏خواست، در آنجا جاى داد سپس به آفرینش موجودات دیگر پرداخته و از میان آنها، فرزندان آدم علیه السّلام را برگزید و از همگى آنها، عرب را برگزید و از میان گروه عرب، قبیله «مضر» را انتخاب کرد و از این قبیله، گروه قریش را برگزید و از مردم قریش، بنى هاشم را اختیار کرد. و مرا از میان بنى هاشم، انتخاب فرمود  .

پس، من از بنى هاشمم که برگزیده برگزیدگانند. اینک، کسى که مرا دوست مى‏دارد، به خاطر علاقه‏مندى به من، عرب را هم دوست مى‏دارد و کسى که مرا دوست نمى‏دارد، بر اثر کینه‏ورزى با من، به مردم عرب اظهار علاقه‏مندى نمى‏کند و کینه آنان را در دل مى‏گیرد  .

(2) [ذخائر العقبى ص 10] از «واثلة بن اسقع» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى که خدا از فرزندان آدم علیه السّلام، حضرت ابراهیم علیه السّلام را

برگزید، و او را خلیل خود قرار داد و از فرزندان ابراهیم علیه السّلام، اسماعیل (ع) را اختیار کرد و از فرزندان اسماعیل (ع)، «نزار» را برگزید. و از فرزندان «نزار»، «مضر» را انتخاب کرد و از فرزندان «مضر»، «کنانه» را انتخاب کرد و از فرزندان «کنانه»، قریش را اختیار فرمود و از قریش، بنى هاشم را برگزید و از بنى هاشم، فرزندان «عبد المطلب» را اختیار نمود و مرا از فرزندان «عبد المطلب»، به سراپرده «اصطفى» درآورد  .

مؤلف «ذخائر» مى‏گوید: حدیث مزبور را به همین روش و سیاق «ابو القاسم حمزة بن یوسف سهمى» روایت کرده است و «مسلم» و «ترمذى» و «ابو حاتم» همین روایت را به اختصار، نقل کرده‏اند  .

(1) [کنز العمال 6/ 108] از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت کرده است که آن حضرت در ضمن بیانیه‏اى فرمود: پیوند من از بهترین پیوندهاست، در عین حال به این پیوند مباهات نمى‏کنم و موقعیت من از مردم دیگر، بیشتر است و به این هم، افتخار و مباهات نمى‏نمایم  .

سپس خطاب به مردم، فرمود: کسى که نزد ما آید، پیش او خواهیم آمد  .

و کسى که ما را گرامى بدارد، او را گرامى مى‏داریم. و کسى که با ما مکاتبه نماید، با او مکاتبه مى‏نمائیم. و کسى که از درگذشتگان ما تشییع کند، از مردگان او تشییع خواهیم کرد، و کسى که قیام کند و حق ما را از مخالفان ما بگیرد، حق او را از مخالفان وى، خواهیم گرفت  .

اى مردم! با مردمان، در خور حسب و نسبشان رفتار کنید و با آنان در خور آئینى که دارند آمیزش نمایید. و در رابطه با مروّت و جوانمردیى که دارند، آنها را در جاى مناسب خودشان بنشانید. و با مردمان به مدارا رفتار کنید تا خدا شما را بیامرزد .

مؤلف «کنز العمال» گوید: این حدیث را «دیلمى» از «جابر بن عبد الله انصارى»، او هم از حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله، روایت کرده است.

(2) [سیوطى در الدّر المنثور] ذیل آیه تطهیر، در سوره شریفه؟؟؟؟»،

و به نقل از حکیم «ترمذى» و «طبرانى» و «ابن مردویه» و «ابو نعیم» در کتاب «الدلائل»، از «ابن عباس» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى، خداى تعالى آفریدگان خود را به دو گروه تقسیم کرده است و مرا در گروه شایسته‏اى از آن دو گروه، قرار داد، چنانکه خود در قرآن به این دو گروه اشاره کرده است: أَصْحابِ الْیَمِینِ و أَصْحابُ الشِّمالِ (سوره واقعه، آیه‏هاى 41 و 91) و در این رابطه، من از اصحاب یمین و از بهترین آنان، هستم. پس از آن، آن دو گروه را به سه بخش تقسیم کرد و مرا در بخش بهترین آنها قرار داد، چنانکه فرموده است: فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ (سوره واقعه، آیه 9) و من در جرگه سابقانم و از بهترین آنها، به‏شمار مى‏آیم.

(1) بعد از آن، بخشهاى سه‏گانه را به لباس عشیره‏ها آراست و مرا در بهترین قبیله‏ها قرار داد، چنانکه خود فرموده است: وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (سوره حجرات، آیه 13)؛ شما را به شعبه‏ها و قبیله‏هاى مختلف درآوردیم تا از این راه، به مقام شناخت خدا برسید و بدانید که خدا، شما را براى شناخت، آفریده است، به راستى که گرامى‏ترین شما مردم در پیشگاه پروردگار، پرهیزگارترین شماست.

با توجه به این آیه شریفه، من که پیغمبرم، در پیشگاه خداى تعالى، پرهیزگارترین و گرامى‏ترین شمایم و به اینکه از چنین موقعیتى برخوردارم، مباهات نمى‏کنم و به خود مغرور نمى‏گردم.

آنگاه، قبیله‏ها را به خانواده‏هائى تقسیم کرد و مرا در بهترین خانواده‏ها قرار داد، چنانکه فرموده است: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (سوره احزاب، آیه 33)؛ اراده خدا چنان است که شما خاندان را از هر گونه پلیدى، پاکیزه سازد و شما را به نیکوترین روشى، از هر گونه آلودگى، دور گرداند. در این رابطه، من و بستگانم، از هر گناهى پاک و پاکیزه‏ایم



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/10/14 ساعت 11:17 صبح موضوع فضایل و مناقب پیامبر(ص) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت