سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کمک به ساخت صحن عقیله بنی هاشم (س) به حضرت زهرا (س) لبیک بگوی

??السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

????اطلاعیه ????

??مژده به عاشقان اهل بیت....


 ????به اطلاع کلیه عاشقان اهل بیت و آقا اباعبدالله الحسین( ع )می رساند.


علاقه مندان و بزرگواران عزیزی که  تمایل دارند درطرح بنای نور خریدسیمان صحن عقیله بنی هاشم درکربلا شرکت نمایند میرسانیم.

                ????????

????ستاد بازسازی عتبات عالیات با کمک بانک قرض الحسنه مهر ایران به شما عاشقان خاندان عصمت و طهارت جهت کمک شما خیرین به ساخت صحن عقیله بنی هاشم (س) وام قرض الحسنه  از یک میلیون تا ده میلیون با باز پرداخت یک ساله تا سه ساله می دهدخیرینی که قصد استفاده از وام را دارند جهت راهنمایی بیشتر از طریق واتساپ درخواست خود را به شماره09165790054ارسال نمایند.

????به کسانی که درطرح بنای نور وام اقساطی یک میلیون تومان به بالاشرکت نمایندیک لوح سندافتخارمشارکت درساخت صحن حضرت زینب (س ) وهدیه معنوی ازحرم امام حسین (ع) اهداء وارسال می گردد.
 
???? خیرینی که می خواهند نقدا به این طرح کمک کنند می توانند وجوهات خود را به شماره کارت ستاد بازسازی عتبات عالیات جهت واریز مبالغ نقدی خود «6273811013850091» واریز
 و پس از واریز عکس واریزی  را در پیام رسان واتساپ به شماره تماس و واتساپ 09169497497 ارسال نمایند.

???? نیازویژه هم اکنون به تهیه سیمان است ....


?? لطفا انتشارحداکثری به نیت اقا امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) ??

????ستادبازسازی عتبات امیدیه


??اللهم عجل لولیک الفرج??


??التماس دعا ??

??لبیک یا زهرا (س)??



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 99/9/12 ساعت 8:19 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


صحن عقیله بنی هاشم (س) کربلا نظر کرده حضرت زهرا (س) می باشد

رئیس ستاد عتبات عالیات صحن عقیله بنی هاشم را یکی از پروژه‌های مهم این ستاد در کربلا و از پروژه‌های در راستای طرح توسعه اعتاب مقدسه عنوان کرد و گفت: حکایت ساخت این صحن بنا توسط مردم ایران جذاب است.

پلارک در خصوص حکمت نامگذاری این طرح با نام صحن عقیله بنی هاشم گفت: از آنجا که قرار است تل زینبیه در این طرح قرار گیرد بنابراین تصمیم بر این شد که نام این صحن با عنوان صحن عقیله بنی هاشم نامگذاری شود.

وی معتقد است انجام این طرح توسط مردم ایران حکایت معنوی دیگری دارد که نشان از ارادت و تمایل ایرانیان به اهل بیت(ع) است و افزود: موضوع احداث این صحن چند سال بین مسولین عراق و تولیت آستان امام حسین (علیه‌السلام) و ستاد عتبات عالیات کشور ایران مورد بحث و بررسی بود و عراقی‌ها اعتقاد داشتند که ساخت این صحن باید توسط عراقی‌ها و تولیت حرم مطهر انجام شود.

وی ادامه داد: اما این موضوع با خواب دیدن یکی از عرفای بزرگ لبنان حل شد و جای هیچ شک و شبهه‌ای برای واگذاری ساخت صحن حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به مردم ایران باقی نگذاشت و پس از نقل خواب توسط عارف لبنانی برای تولیت حرم مطهر امام حسین (علیه‌السلام) به سرعت از ما برای عقد قرارداد دعوت شد.

پلارک در خصوص خوابی که عارف لبنانی دیده است؛ اظهار داشت: عارف لبنانی در خواب می‌بیند که حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) در حالی که دختر بچه‌ای را در آغوش دارند در کنار بانوی بزرگواری که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بوده در مقابل باب‌القبله (نقطه‌ آغاز پروژه‌ی صحن عقیله‌ بنی‌هاشم) ایستاده‌اند و در مقابل این بزرگواران گروهی ایرانی که جلوی آن‌ها آیت‌الله العظمی بهجت (رحمت‌الله‌علیه) قرار داشتند؛ ایستاده‌اند.

وی افزود: امام حسین (علیه‌السلام) در خواب طفل را به جمع ایرانی حاضر از جمله آیت‌الله‌ بهجت (رحمت‌الله‌علیه) می‌دهند و می‌فرمایند: این طفل را تحویل بگیرید و بزرگ کنید.

پلارک ادامه داد: پس از نقل خواب شک و شبهه‌ای برای تولیت حرم مطهر امام حسین (علیه‌السلام) باقی نمی‌ماند و بدون دغدغه کار احداث صحن را به ایران واگذار می‌کند؛ چراکه در واقع خود حضرت حسین (علیه‌السلام) کار را به ایرانی‌ها سپرده است؛ ضمن این‌که حضور حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) نیز به خاطر رضایت این بانوی بزرگوار از پیشرفت عملیات فیزیکی صحن آن حضرت در نجف اشرف بوده است.

وی با بیان اینکه از ابتدای تشکیل ستاد و آغاز کار بازسازی در عتبات عالیات موارد بسیاری از این دست را شاهد بوده‌ایم؛ اظهار امیدواری کرد: توفیق بازسازی حرمین شریف و خدمت به اهل بیت (علیهم‌السلام) برای ملت و شیعیان آن بزرگواران در ایران همچنان استمرار داشته باشد.

به گفته پلارک بدین ترتیب ساخت صحن عقیله بنی هاشم روزی مردم ایران شد و توفیق بزرگی است که امیدوار هستیم بتوانیم به خوبی آن را انجام دهیم.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 99/9/12 ساعت 7:58 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


حمایت از ایثارگران

تسریع در قانون تبدیل وضعیت استخدامی ایثارگران - https://www.farsnews.ir/my/c/45315
سلام علیکم جهت حمایت از جامعه شاغلین ایثارگر از این طرح حمایت کنید و به دیگران نشر بدهید.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 99/9/7 ساعت 7:16 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


ازچادرمتنفربودم؟ ولی حالا ......

به گزارش پایگاه خبری شباویز،بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.

لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمی‌دانستم با این همه بی‌حجاب و… چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آن‌ها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.

یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.

داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آن‌ها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچه‌ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان می‌آمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آن‌ها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آن‌ها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آن‌ها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.

سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟

گفتم: از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می‌کنند؟

یکی از بچه‌ها بلند گفت: حق با حاج آقا است خیلی وضعیت ما نا‌مناسب است هرکس ما را با این پوشش با حاج آقا بیند یا گریه می‌کند یا می‌خندد و یا از تعجب اشتباهی با تیر چراغ برق تصادف می‌کند

بقیه غیر از دو نفر حرف او را تایید کردند ولی یکی از مخالفان گفت: حاج آقا من و مادرم و تمام خانواده ما در عمرمان یکبار هم چادر نپوشیده‌ایم لذا نه تنها بلد نیستم! بلکه از چادر متنفرم! من دوست ندارم با چادر خودم را زندان کنم! حیف من نیست که زیر چادر باشم اصلا وقتی چادری‌ها را می‌بینم حالم به هم می‌خورد و دلم می‌خواهد دختران چادری را خفه کنم.

گفتم: به فرض که حق با شما است ولی خود شما هم اگر یک روحانی را با دختران مانتویی ببینی در بازار تعجب نمی‌کنی؟ اصلا برای تو قابل تصور است یک روحانی مسوول دختران بی‌چادری باشد؟ گفت: قبول دارم ولی سخت است چادر پوشیدن!

گفتم: حالا شما یکبار امتحان کنید یکبار که ضرر ندارد تا بعد از آنکه می‌خواهید وارد حرم امام رضا بشوید و چادر الزامی است حداقل یاد گرفته باشید که چگونه چادر سر کنید.

بالاخره با بی‌میلی تمام چادر بر سر کرد و گروه 7 نفره اراذل اوباش که 4 نفر آن‌ها شاید اولین بارشان بود چادر بر سر می‌کردند مثل بچه‌های خوب و مثبت همراه من به راه افتادند.

اگر کسی اولین بار آن‌ها را می‌دید می‌گفت گروه امر به معروف خواهران هستند!

اما اصل قضیه از وقتی شروع شد که یک دزد کیف قاپ به کیف‌‌‌ همان دختر مخالف چادرکه می‌خواست دختران چادری را با دست خود خفه کند! حمله کرد.

ولی وقتی آن آقا دزده می‌خواست کیف دستی آن خانم را که پر پول بود بدزدد به علت اینکه آن دخترخانم چادر بر سر داشت موفق به گرفتن کیف او که قسمتی از آن زیر چادر بود نشد و قضیه به خوبی تمام شد.

همین که این اتفاق به ظاهر ساده افتاد‌‌‌ همان خانم پیش من آمد و گفت:

 حاج اقا چادر هم عجب چیز خوبی است و من نمی‌دانستم.

فکر نمی‌کردم چادر اینقدر به‌دردم بخورد. حاج‌ آقا بخدا هیچ وقت در عمرم به اندازه‌ای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم.

وقتی این حرف‌ها را به من می‌گفت من در رویای خودم غرق شده بودم و پیش خودم می‌گفتم:

خدایا‌ای کاش همه می‌دانستند که لذت و اثر امر به معروف و نهی از منکر  چقدر زیاد است .

و تعجب و لذت زیارت امام رضا برای من آن زمان زیاد شد که دیدم تا آخر سفر آن خانمی که حاضر نبود به هیچ وجه چادر بپوشد هیچ چیزی حتی خنده دیگران و خانواده مخالف چادر نتوانستند چادر را از سر این دختر خانم که از مدیران محترم ارذل و اوباش دانشگاه بود بردارد!



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 94/7/5 ساعت 10:11 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


ازچادرمتنفربودم؟ ولی حالا ......

به گزارش پایگاه خبری شباویز،بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.

لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمی‌دانستم با این همه بی‌حجاب و… چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آن‌ها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.

یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.

داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آن‌ها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچه‌ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان می‌آمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آن‌ها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آن‌ها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آن‌ها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.

سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟

گفتم: از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می‌کنند؟

یکی از بچه‌ها بلند گفت: حق با حاج آقا است خیلی وضعیت ما نا‌مناسب است هرکس ما را با این پوشش با حاج آقا بیند یا گریه می‌کند یا می‌خندد و یا از تعجب اشتباهی با تیر چراغ برق تصادف می‌کند

بقیه غیر از دو نفر حرف او را تایید کردند ولی یکی از مخالفان گفت: حاج آقا من و مادرم و تمام خانواده ما در عمرمان یکبار هم چادر نپوشیده‌ایم لذا نه تنها بلد نیستم! بلکه از چادر متنفرم! من دوست ندارم با چادر خودم را زندان کنم! حیف من نیست که زیر چادر باشم اصلا وقتی چادری‌ها را می‌بینم حالم به هم می‌خورد و دلم می‌خواهد دختران چادری را خفه کنم.

گفتم: به فرض که حق با شما است ولی خود شما هم اگر یک روحانی را با دختران مانتویی ببینی در بازار تعجب نمی‌کنی؟ اصلا برای تو قابل تصور است یک روحانی مسوول دختران بی‌چادری باشد؟ گفت: قبول دارم ولی سخت است چادر پوشیدن!

گفتم: حالا شما یکبار امتحان کنید یکبار که ضرر ندارد تا بعد از آنکه می‌خواهید وارد حرم امام رضا بشوید و چادر الزامی است حداقل یاد گرفته باشید که چگونه چادر سر کنید.

بالاخره با بی‌میلی تمام چادر بر سر کرد و گروه 7 نفره اراذل اوباش که 4 نفر آن‌ها شاید اولین بارشان بود چادر بر سر می‌کردند مثل بچه‌های خوب و مثبت همراه من به راه افتادند.

اگر کسی اولین بار آن‌ها را می‌دید می‌گفت گروه امر به معروف خواهران هستند!

اما اصل قضیه از وقتی شروع شد که یک دزد کیف قاپ به کیف‌‌‌ همان دختر مخالف چادرکه می‌خواست دختران چادری را با دست خود خفه کند! حمله کرد.

ولی وقتی آن آقا دزده می‌خواست کیف دستی آن خانم را که پر پول بود بدزدد به علت اینکه آن دخترخانم چادر بر سر داشت موفق به گرفتن کیف او که قسمتی از آن زیر چادر بود نشد و قضیه به خوبی تمام شد.

همین که این اتفاق به ظاهر ساده افتاد‌‌‌ همان خانم پیش من آمد و گفت:

 حاج اقا چادر هم عجب چیز خوبی است و من نمی‌دانستم.

فکر نمی‌کردم چادر اینقدر به‌دردم بخورد. حاج‌ آقا بخدا هیچ وقت در عمرم به اندازه‌ای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم.

وقتی این حرف‌ها را به من می‌گفت من در رویای خودم غرق شده بودم و پیش خودم می‌گفتم:

خدایا‌ای کاش همه می‌دانستند که لذت و اثر امر به معروف و نهی از منکر  چقدر زیاد است .

و تعجب و لذت زیارت امام رضا برای من آن زمان زیاد شد که دیدم تا آخر سفر آن خانمی که حاضر نبود به هیچ وجه چادر بپوشد هیچ چیزی حتی خنده دیگران و خانواده مخالف چادر نتوانستند چادر را از سر این دختر خانم که از مدیران محترم ارذل و اوباش دانشگاه بود بردارد!



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 94/7/5 ساعت 10:11 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید