در روایات معصومین (ع) اشاره شده است که چهار چیز نشانه زیرکی است:
1) فرو خوردن غصه، یعنی در برابر غصه و ناراحتیها بیتابی نکردن 2) استفاده از فرصت، وقتی انسان فرصتی در کار خوب و خیر دارد انجام دهد.3) کمک گرفتن از آراء مردم خوب. 4) مدارا با دشمن.
- علاوه بر موارد گفته شده بایستی توجه دقیق داشت که شاید این ویژگی مومن ، تمام ویژگی های دیگر را در بر داشته باشد . بطور کلی می توان گفت زیرکی مومن به این معناست که همه اعمال و رفتار و گفتار او بگونه ای است که او را به خداوند نزدیک و نزدیک تر می کند و از گناهان و معاصی دور می نماید . لذا همه اعمال او با محوریت الهی است . بدون شک چنین کسی زیرک ترین افراد است .
- در این رابطه توجه شما را به حدیث زیبایی از امام علی (ع) در رابطه با صفات مومن جلب می نمایم :
امام صادق علیه السلام فرمود : مردیکه نامش همام و خداپرست و عابد و ریاضتکش بود ، در برابر امیرالمومنین علیه السلام که سخنرانی می فرمود برخاست و گفت : یا امیرالمومنین !اوصاف مومن را برای ما آنطور بیان کن که گویا در برابر چشم ماست و به او می نگریم ، فرمود: ای همام ، مومن همان انسان زیرک و باهوشی است که شادیش بر چهره و اندوهش در دلش باشد ، فراختر دل تر از همه چیز و متواضعتر از همه کس است ، از هر نابودی گریزان و به سوی هر خوبی شتابانست ، کینه و حسد ندارد ، به مردم نمی پرد و دشنام نمی دهد ، عیبجو نیست و غیبت نمی کند ، گردن فرازی را نمی خواهد و شهرت را ناپسند شمرد ، اندوهش دراز و همتش بلند و خاموشیش بسیار است ، با وقار است و متذکر ، صابر است و شاکر ، از فکر خود غمناک است و از فقر خویش شادان ، خوش خلق و نرم خو است ، با وفا و کم آزار است ، دروغزن و پرده در نیست.
اگر بخندد دهن ندرد و اگر خشم کند سبکسری نورزد ، خنده اش بر لبهاست و پرسشش برای دانستن و دوباره پرسیدنش برای فهمیدن ، دانشش بسیار و برباریش بزرگ و مهربانیش زیاد است ، بخل نورزد و شتاب نکند ، دلتنگی نکند و مستی ننماید ، در قضاوت خلاف حق نگوید و در علمش بیراه نرود ، از سنگ خارا محکمتر است و در کسب و کار از عسل شیرین تر ، نه حریص است و نه بی تاب و نه خشن و نه پر مدعی و نه متکلف و نه پر کنجکاو ( در امر دنیا ) ، نزاع کردنش نیکو و مراجعه کردنش شرافتمندانه است ، عادلست اگر خشم ورزد ، ملایمست اگر چیزی خواهد ، بی باک و پرده در و زور گو نیست ، دوستیش صمیمانه وپیمانش محکم و در قرار داد باوفاست.
مهربان و چسبان و بردبار و گمنام و کم زوائد است ، از خدای عزوجل راضی و مخالف هوای نفس خویش است ، بزیر دستش درشتی نکند و در آنچه به او مربوط نیست وارد نشود ، یاور دین وحامی مومنین و پناه مسلمین است ، ستایش مردم از او گوشش را ندرد ( فریفته اش نسازد ) و طمع دلش را نخراشد ، بازی های کودکانه حکمتش را نگرداند و مر نادان به دانشش پی نبرد.
می گوید و به کار می بندد ، دانشمند است و دور اندیش ، ناسزا نگوید و سبکی نکند و صلحه رحم کند و بر آن ها گرانبار نشود ، بخشش کند بدون اسراف ، نیرنگ باز و حیله گر نیست ، پیگیر عیب کسی نباشد و بر هیچکس ستم نکند ، با مردم ملایمت دارد و ( برای قضاء و حوائج آنها ) در روی زمین کوشش می کند ، یاور ناتوانست و دادرس بیچاره ، پرده ای را ندرد و رازی را آشکار نسازد ، گرفتاریش زیاد و شکایتش اندک است ، اگر خوبی بیند به یاد آورد و اگر بدی بیند نهان کند ، عیب را بپوشد و غیب نگهدارباشد ( آبروی مردم را در نبودشان نگهدارد ) ، از خطا در گذرد و از لغزش چشم پوشی کند ، به نصیحتی آگاه نشود که آنرا رها کند و هیچ کج روی را اصلاح نکرده نگذارد ، امین است و باوفا و پرهیزکار و پاکدامن و بی عیب وپسندیده ، نسبت به مردم عذر پذیر است و از آنها به نیکی یاد می کند و حسن ظن دارد و در نهان خود را ( و خود را به عیب ) متهم می کند.
از روی فهم و دانش برای خدا دوست شود و با دور اندیشی و تصمیم برای خدا از مردم کناره گیرد ، شادمانی نابخردش نسازد و خوشحالی بسیار عقلش را نبرد ، یادآور دانا باشد و معلم نادان ، کسی از او انتظار شر ندارد و از بلایش نترسد ( زیرا شر و بلا به کسی نرساند ) ، کار وکوشش هر کس را از خود خالص تر داند و نفس هر کس را از نفس خویش صالحتر شناسد ، عیب خود را میداند و گرفتار غم خویش است ، جز به پروردگارش به چیزی اعتماد نکند ، غریب و یکتا و بی علاقه ( و اندوهگین است ) ، برای خدا دوستی کند و در راه خدا جهاد نماید تا از خوشنودی او پیروی کرده باشد ، خودش به خاطر خویش انتقام نگیرد ( بلکه انتقام را به خدا واگذارد ) و در مورد خشم پروردگارش دوستی نکند.
با فقرا بنشیند و با راستان راست باشد و اهل حق را یاری کند ، یاور خویشاوند است و پدر یتیم و شوهر بیوه زنان و مهربان به مستمندان ، در گرفتاری ها آرزوی او کشند و در سختی ها به او امیدوارند ، با نشاط است و خشرو ، نه عیبجو و ترش رو ، محکم است و فرو خورنده خشم ، خندان لب است و دقیق نظر و بسیار پرهیز ( نادانی نکند و در برابر نادانی دیگران بردباری ورزد ) بخل نکند و در برابر بخل دیگران صبر کند ، تعقل کند تا شرم ورزد و قناعت کند تا بی نیاز گردد.
شرمش بر شهوتش برتری دارد و دوستیش بر حسدش و گذشتش بر کینه اش ، جز سخن درست نگوید و جز لباس اقتصاد نپوشد ، با تواضع راه رود و در اطاعت پروردگارش خاضع باشد، در همه احوال از خدا راضی است ، نیتش خالص است و اعمالش بی غش و نیرنگ بازی ، نگاهش عبرت است و سکوتش فکرت و سخنش حکمت ، خیر خواه و بخشنده و برادر است ،در نهان و آشکار نصیحت کند ، از برادرش دوری نکند و غیبت ننماید و با او مکر نورزد ، بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد و بر مصیبتی که به اورسیده اندوهگین نشود ، توقع بیجا ندارد و هنگام سختی سست نشود ، در زمان خوشی مست نگردد ، بردباری را با دانش آمیزد و عقل را با صبر ، تنبلی را از او دور بینی ونشاطش را پیوسته ، آرزویش نزدیک و لغزشش کم است ، منتظر مرگ است و دلش خاشع ، به یاد خداست و نفسش قانع و جهلش زدوده و کارش آسان است ، برای گناهش غمگین است و شهوتش مرده و خشمش فرو خورده و خلقش نا آلوده ، همسایه اش از او آسوده است و بر سر خود پسندی نیست ، به آنچه برایش مقدر شده قانع است ، بردباریش متین و کارش محکم و تفکرش بسیار است. با مردم در آمیزد که دانا شود وسکوت کند که سالم ماند و بپرسد که بفهمد و تجارت کند که سود برد ، گوش دادنش به سخن خوب برای بالیدن به دیگران نیست ( پست حساس را نپذیرد که آن را وسیله گناه و زشت کاری سازد ) و سخن گفتنش برای زورگویی به دیگران نیست ، خودش از خویش در زحمت است و مردم از او در راحت ، خودش را برای آخرتش به زحمت افکنده و مردم را از شر وآزار خود راحت ساخته ، اگر بر او ستمی شود صبر کند تا خدا برایش انتقام گیرد ، دوریش از هرکه دوری می کند بغض و کناره گیری از آلودگی است و نزدیکی اش به هر که نزدیک میشود ملایمت و مهربانی است ، دوریش برای خود پسندی و بزرگ فروشی نیست و نزدیکی اش برای فریب ونیرنگ نیست بلکه از پیشینیان اهل خیر پیروی کند و خود پیشوای نیکان پس از خود باشد.
راوی گوید : همام فریادی کشید و بیهوش بیفتاد ، امیرالمومنین (ع) فرمود : همانا به خدا من از بیتابی او ترسان بودم . سپس فرمود : اندرزهای رسا با اهل اندرز چنین میکند.
امیدوارم که همه ما جزء مومنان واقعی باشیم و بتوانیم از این قدرت و ظرفیتی که خداوند متعال به ما عطا نموده است ، بهترین استفاده را ببریم ، انشا الله .
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 90/3/2 ساعت 8:4 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
جالب این که حتّى منکران ازدواج موقّت (یعنى غالب برادران اهل سنّت) هنگامى که تحت فشار جوانان و اقشار دیگر محروم قرار گرفته اند، تدریجاً به نوعى ازدواج ـ شبیه ازدواج موقّت ـ تن در داده اند و آن را «ازدواج مسیار» مى نامند، هر چند نام آن را ازدواج موقّت نمى گذارند، ولى در عمل هیچ تفاوتى با ازدواج موقّت ندارد; به این ترتیب که اجازه مى دهند فرد نیازمند به ازدواج، با زنى ازدواج دائم کند در حالى که قصد دارد بعد از مدّت کوتاهى او را طلاق دهد و با او شرط مى کند که نه حقّ نفقه داشته باشد و نه شب خوابى و نه ارث! یعنى دقیقاً شبیه ازدواج موقّت، با این تفاوت که در این جا با طلاق از هم جدا مى شوند و در ازدواج موقّت با بخشیدن باقیمانده مدّت یا سرآمدن مدّت و هر دو از آغاز زمان محدودى را در نظر دارند.
و جالب تر این که اخیراً بعضى از جوانان اهل سنّت که گرفتار مشکل ازدواج شده و در فشار بوده اند، از طریق اینترنت با ما تماس گرفتند که ما مى خواهیم در مسأله ازدواج موقّت از فتواى شیعه پیروى کنیم، آیا مانعى دارد؟
گفتیم: هیچ مانعى ندارد!
آنها که ازدواج موقّت را انکار مى کنند، ولى به «نکاح مسیار» روى مى آورند، در واقع اسمش را نمى آورند ولى خودش را مى آورند!
آرى «ضرورت ها» سرانجام انسان را وادار به پذیرش «واقعیّت ها» مى کند، هر چند نام آن را بر زبان نیاورد.
بنابراین نتیجه مى گیریم آنها که اصرار بر مخالفت با ازدواج موقّت دارند، دانسته یا ندانسته جاده را براى فحشا صاف مى کنند، مگر این که نوع مشابه آن، یعنى نکاح مسیار را پیشنهاد کنند و به همین جهت در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده که «اگر با ازدواج موقّت اسلامى مخالفت نکرده بودند، هیچ کس آلوده زنا نمى شد».(2)
همچنین آنها که با سوء استفاده از «ازدواج موقّت» که براى ضرورت ها و نیازهاى واقعى محرومان تشریع شده، چهره آن را در نظرها زشت نشان داده و آن را وسیله هوس رانى خود ساختند، آنها نیز جاده را براى آلودگى جامعه اسلامى به زنا صاف کردند، و درگناه آلودگان شریک هستند، چرا که عملا مانع استفاده صحیح از ازدواج موقّت شدند.
به هر حال، اسلام که یک آیین الهى مطابق با فطرت آدمى است و تمام نیازهاى واقعى انسان ها را پیش بینى کرده، ممکن نیست مسأله ازدواج موقّت را در برنامه هاى احکام خود نگنجانیده باشد، و همان گونه که بعداً خواهد آمد، ازدواج موقّت، هم در متون قرآن مجید آمده و اخبار نبوى، و عمل گروهى از صحابه نیز بر آن بوده است، منتها جمعى مدّعى نسخ این حکم اسلامى هستند که خواهیم دید دلیل قانع کننده اى بر نسخ آن ندارند.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/2/29 ساعت 10:0 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
مى دانیم که اسلام با هر عاملى که موجب انحراف جنسى گردد مخالف است و به شدت با آن مبارزه مى کند: نگاه کردن ، لخت شدن ، لباس زننده پوشیدن ، مطالب بدآموز مطرح کردن : چه از طریق کتاب و چه از طریق فیلم و یا موسیقى ، ترانه و یا سرودهاى تحریک کننده .
در عین اینکه اسلام در مبارزه با مفاسد با علتها مخالفت مى کند، با پدیده هاى مفاسد هم مخالفت مى کند، یکى از مفاسد اجتماعى که اسلام از راههاى مختلف با آن به مخالفت برخاسته زناست .
عظمت مطلب از روایات زیر روشن مى گردد:
رسول خدا (ص ) فرمود: وقتى زنا زیاد گردد مرگهاى ناگهانى فراوان شود.
در روایت دیگرى رسول (خدا(ص فرمود: زنا پنج اثر دارد: آبرو را مى برد (نور صورت بر طرف مى شود) فقر مى آورد، عمر را کوتاه مى کند، خدا را عصبانى مى سازد و زناکار براى همیشه در جهنم مى ماند.
و در روایت دیگر از امام صادق (ع ) است که فرمود: زنا کار سه ضرر در دنیا دارد و سه ضرر در آخرت ، در دنیا نور صورتش گرفته مى شود، فقیر مى گردد و عمرش کوتاه مى شود، در آخرت خدا از دست او عصبانى مى شود، حسابش سخت است و در عذاب جهنم براى همیشه خواهد ماند.
امام صادق (ع ) فرمود: تجاوز به ناموس مردم موجب تجاوز به ناموس زناکار مى گردد.
از آنجا که در و دیوار و زمین از گواهان اعمال ما هستند؛ روز قیامت گواهى به کارهاى خوب و بد ما خواهند داد.
رسولخدا(ص ) فرمود: ناله اى که زمین براى انجام سه عمل مى کند نمونه ندارد: خونى که بى جهت روى زمین ریخته شود، غسل جنابت از زنا و براى نماز صبح خواب ماندن .
در مورد عذاب زناکار همین بس که به فرموده رسول خدا(ص ): روز قیامت ، خدا به سه دسته اعتناء نمى کند: حرف نمى زند، تصفیه آنها را نمى پذیرد، و به آنها نگاه نمى کند و عذاب ابدى مخصوص آنهاست : پیر زناکار، پادشاه ستمگر و خود خواه مغرور.
این روایت شدت عذاب زناکاران را روشن مى سازد: امیرالمؤ منین (ع ) فرمود: روز قیامت بوى گندى مى وزد که همه مردم از آن ناراحت مى شوند و دماغ خود را مى گیرند، فریاد مى رسد: آیا مى دانید این بوئى که شما را آزار داد چه بود؟
مردم مى گویند: نفهمیدیم و خیلى ما را ناراحت کرد.
گفته مى شود: این بوى تعفن از پائین بدن زناکارانى است که توبه نکرده اند و از دنیا رفته اند، خدا آنان را لعنت کرده و شما هم آنان را لعنت کنید.تمام مردم با این فریاد: خدایا زناکاران را لعنت کن .
در روایت دیگرى فرمود: بوى تعفن آنان تا 500 سال راه مى رود و مردم آزار مى کشند. (و خودشان هم پیش مردم شرمنده اند.)
رسول (خد(ص در روایت دیگرى فرمود: مهمترین گناهان در نزد خدا اینها هستند: کشتن پیامبر، امام ، خراب کردن کعبه (قبله مسلمانان ) و زنا. (توجه فرمودید که گناه زنا در ردیف کشتن پیامبر و امام (ع ) و خراب کردن خانه خدا (مکه ) است .
اسلام تنها عمل زناشوئى را زنا نمى داند بلکه مقدمه آنرا هم زنا مى داند و براى هر عضوى زنائى در نظر گرفته است : امام صادق و امام باقر (علیهما السلام ) فرمودند:
اعضاى بدن هم زنا مى کنند:زناى چشمها نگاه کردن است ، زناى دهان بوسیدن و زناى دستها بدن نامحرم را لمس کردن ، خواه این مقدمات به عمل زناشوئى برسد یا نرسد.
نه تنها اعضاى بدن در گناه زنا شریک هستند، بلکه واسطه اى که در زنا فعالیت مى کند در گناه زناکار سهیم است و امام صادق (ع ) فرمود: رسولخدا(ص ) واسطه گر را لعن نموده است .
ناگفته نماند که عمل جنسى با حیوان هم در حکم زنا است . این نکته قابل تذکر است که گاهى غیرت مرد به جائى مى رسد که حتى براى حفظ ناموس خود غیرت خروس را هم ندارد و خوک صفت همسر خود را براى دیگران مى برد که چنین فردى گناهش بیشتر از واسطه هاست . این فرد در روایات به عنوان دَیُوث معرفى شده است و این عذابها را دارد:
خدا در قیامت با او حرف نمى زند، به وى اعتناء نمى کند، مورد تصفیه قرار نمى گیرد، عذاب ابدى دارد بوى بهشت که از 500 سال راه فاصله شنیده مى شود او نمى شنود و نماز آنها در دنیا قبول نمى گردد.
در عین این عذاب ها خداوند راه توبه را باز گذاشته است و هر چه زودتر باید زن و مرد این چنینى توبه کنند و پس از توبه واقعى ، بتدریج روح ایمان به آنان باز مى گردد و روز قیامت در بهشت خواهند بود.
امام صادق (ع ) فرمود: در روز قیامت سه دسته آزادند تا حساب پایان یابد: کسى که هیچگاه قصد زنا نکرده ، کسى که مال او به ربا (بهره ) مخلوط نشده و کسى که واسطه زنا و ربا نگردیده است .
منبع:
بلوغ و غریزه جنسی ، ص 145
داستانهایى از پوشش و حجاب ،تاءلیف : على میرخلف زاده
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/2/28 ساعت 4:0 عصر موضوع دانستنی های مذهبی، داستان های آموزنده | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
در ادیان آسمانى عده اى از زنان را براى مرد محرم شناخته اند و مرد نمى تواند با آنها ازدواج کند و نگاه به آنها بدون قصد لذت بردن گناه ندارد. قرآن کریم در سوره نساء آیه 24-23 زنانى که محرم هستند و نمى توان با آنها ازدواج کرد چنین معرفى مى فرماید:
1- زن پدر (نامادرى مادر دوم ) 2- مادر 3- دختر 4- عمه 5- خواهر 6- دختر برادر 7- دختر خواهر 8- خاله 9- دایه (زنى که پسر را شیر مى دهد اگر چه یکشبانه روز پشت سر هم شیر داده باشد.)
10- خواهر رضاعى : دخترى که با پسر همشیر بوده و از مادر آن دختر شیر خورده حداقل 24 ساعت تمام شیر خورده باشد که از شیرى که مى خورد گوشت روئیده شود.
11- مادرِ زنى که با او ازدواج کرده و دختر را از شوهر دیگر داشته است .
12- دختر زنى که با او ازدواج کرده و دختر را از شوهر دیگر داشته است .
13- زنى که براى پسر حلال شد، محرم پدر مى شود و پدر هیچوقت نمى تواند با او ازدواج کند (چون عروس او است و پس از مرگ پسرش نمى تواند با او ازدواج کند).
14- جمع میان دو خواهر در یک زمان ، یعنى نمى توانیم دو خواهر را با هم بگیریم ولى مى توانیم یکسال با یکى از آن دو ازدواج کنیم و سال دیگر با آن یکى (البته بصورت صیغه وعقد موقت چون وقتى عقد دائم باشد پس از سه طلاق نیاز به محلل دارد. و پس از 9 طلاق براى همیشه حرام مى گردد.)
15- با زن شوهردار هم نمى توان ازدواج کرد و محرم انسان هم نیست و باید مثل زنان غریبه با او رفتار کرد.
در اسلام ، با این 15 دسته نمى توان ازدواج کرد و ازدواج با آنها باطل و حرام است و عمل زناشوئى با آنها کیفر بیشترى دارد، اما نگاه به آنها بدون قصد لذت گناه ندارد اما نگاه به ما بقى زنها غیر از این 15 مورد حرام است .
غیر از 15 دسته اى که ذکر شد که در متن قرآن آمده است تعداد دیگرى از زنان نیز براى پسر و براى دختر همیشه حرام مى شوند که این حرمت بخاطر عوامل مختلفى پیش مى آید.
1- خواهر، مادر و دختر کسى که با او عمل قوم لوط انجام شده بر فاعل حرام مى گردد.
2- اگر فردى با دخترى که هنوز بالغ نشده عمل زناشوئى انجام داد و بر اثر آن دختر افضاء شد آن دختر بر مرد براى همیشه حرام خواهد شد و باید مهر المثل را به دختر بدهد.
3- تزویج زنى که در عده دیگرى است و عده طلاق و یا عده و فاتش تمام نشده است . (یعنى اگر کسى با زنى که عده طلاق یا وفات شوهر قبلیش تمام نشده ازدواج کند، آن زن تا ابد براى آن مرد حرام است یعنى نمى تواند با او ازدواج کند.)
4- ازدواج زن مسلمان با مشرک ، یهودى و مسیحى (حرام است ) ولى مرد مسلمان مى تواند زن یهودى و مسیحى را صیغه کند، اما از مذاهب دیگر ممنوع است و در هر صورت خطر انحراف دینى دارد و مرد باید خیلى مواظب باشد.
5- کسى که بداند در جریان احرام ازدواج حرام است و ازدواج کند (یعنى عقد نماید) زن براى همیشه به او حرام مى گردد.
تعدادى از زنان هم بطور موقت حرام هستند و بعد از رفع محدودیت حلال مى شوند:
1- موقع اعتکاف که سه روز است و در مسجد جامع برگزار مى شود و در طول این سه روز نباید از مسجد خارج شوند و یا عمل زناشوئى انجام دهند.
2- کسى که چهار زن عقدى دارد نمى تواند زن دیگرى بگیرد مگر اینکه بصورت صیغه باشد یا یکى از آنها را طلاق دهد و عده طلاق هم تمام شود.
3- موقعى که زن در جریان حیض است (خون ماهیانه ) که حداقل سه روز و حداکثر ده روز مى باشد.
4- موقعى که زن بچه دار شده که حداکثر تا ده روز باید از عمل زناشوئى پرهیز شود.
5- با دختر که هنوز بالغ نشده نمى توان ازدواج کرد و عقد باطل است ، ولى اگر با اجازه پدر یا حاکم شرع باشد عقد صحیح است .ولى عمل باید بعد از 9 سالگى شروع شود.
6- در هنگامیکه زن و مرد در احرام مکه هستند که اگر عملى انجام دادند باید شتر قربانى کنند.
7- زنى که سه مرتبه طلاق داده شده با اجراى مُحَلل حلال مى شود.
باز هم سه مرتبه که طلاق داد با محلل حلال مى گردد اما مرتبه نهم که طلاق صادر شد زن براى مرد براى همیشه حرام مى گردد.
در جریان لِعان و ظهار نیز زن بر مرد بصورت موقت حرام مى گردد که این دو مسئله با مسائلى که مربوط به کنیز است فعلا در جامعه ما وجود ندارد و از توضیح آن خوددارى مى شود.
منبع :
بلوغ و غریزه جنسى : ص 164
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/2/28 ساعت 4:0 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
این جمله معروف از حضرت زین العابدین (ع ) است : اى کاش مادر مرا نمى زائید، وقتى بود که چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزندش حضرت باقرالعلوم (ع ) را که دو ساله بود در بغل داشت و چادر او آنقدر کوچک بود که اگر مى خواست خود را بپوشاند، آفتاب صورت فرزند را مى سوزاند و اگر مى خواست فرزند را زیر چادر برد،نمى توانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهى کشید و فرمود: ایکاش مادر مرا نمى زائید و این روز را نمى دیدم . خواهرم بیا از کربلا آن دانشگاه بزرگ جهان ، درس حجاب و عفت و حیا بگیر، بیا از کربلا فقط درس گریه نگیریم بلکه آنچه سیدالشهداء (ع ) در آن دانشگاه بزرگ ، تدریس فرموده نیز بیاموزیم
منبع :
گوهر صدف ، ص 59
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 90/2/27 ساعت 4:0 عصر موضوع داستان های آموزنده | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت