در چهاردهمین روز از خرداد ????، دو خبر از دو حادثه بزرگ، هر یک به نوعی، ملت ایران را تحت تأثیر خود قرار دادند.
در نخستین ساعات بامدادی این روز انتشار خبر عروج ملکوتی بزرگ مرد تاریخ ایران و جهان اسلام، و رهبری که ایرانیان و مستضعفان جهان از جان عزیزترش میداشتند، چنان غم و اندوهی عظیم را بر دل این ملت حاکم ساخت که وصف آن براستی از قدرت قلم بیرون است: «غم فراق نه آن میکند که بتوان گفت»
و اما در پسین ساعات این روز ، انتشار خبر انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به ولایت امر و رهبری نظام از سوی مجلس خبرگان، دلهای ماتم زدهی این امت را آرامش بخشید و پردههای ظلمانی نگرانی را از هم درید: «ز در درآ و شبستان ما منور کن»
اعضای خبرگان رهبری نیز در این روز دوبار در محل مجلس شورای اسلامی گردهم آمدند. صبح هنگام، اعضای این مجلس به همراه دیگر شخصیتهای بلند پایه کشوری و لشکری، در فضایی حزن آلود به وصیتنامهی سیاسی الهی حضرت امام حاوی عصاره اندیشهها ، آرمانها و تجربیات این عارف روحانی و پیر خردمند عرصه سیاست و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که توسط آیتالله خامنهای قرائت گردید، گوش فرا دادند و در بعدازظهر این روز با تشکیل جلسهای فوق العاده به منظور تصمیمگیری درباره چگونگی استمرار رهبری نظام، طی اقدامی امید آفرین، مسئولیت خطیر ولایت امر را بر عهدهی آیتالله خامنهای نهادند.
تأییدات امام اما تأییداتی که هاشمی رفسنجانی از حضرت امام در این باره نقل کرد، چنینبود: بازتابهای داخلی و خارجی انتخاب آیت اللّه خامنهای به رهبری نظام جمهوری اسلامیایران، واکنشها و بازتابهایی در عرصه سیاسی داخل و خارج از کشور داشت.
در جلسهای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امامقدس سره فرمودند: «خلا رهبری پیش نمیآید، شما آدم دارید». گفتیم: چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنهای فرمودند: «همین آقای خامنهای» که بعد از آن، آقای خامنهای خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم کنید و حضرت امام نیز چنین کردند.
بعدها در جلسهای که تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیشتر بیان کرده و گفتم: آقا با وضعیت به وجود آمده، درباره رهبری چه کنیم؟ ما که کسی را نداریم و... حضرت امامقدس سره فرمودند: «با وجود آقای خامنهای چرا این قدر تردید به خود راه میدهید؟».
مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل میکند:
وقتی که آیت اللّه خامنهای در سفر کره (شمالی) بودند، امام گزارشهای آن سفر را از تلویزیون میدیدند. منظره دیدار از کره، استقبال مردم و سخنرانیها و مذاکرات آن سفر، خیلی جالب بود. امام بعد از آنکه اینها را مشاهده کردند، فرمودند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند».
زهرا مصطفوی، دختر حضرت امام (ره) میگوید:
من مدتها قبل از برکناری قائم مقام رهبری، شخصاً از محضر امام درباره رهبری پرسیدم و ایشان از آیتاللّه خامنهای نام بردند و پرسیدم که آیا شرط مرجعیت و اعلمیت، در رهبری لازم نیست؟ ایشان نفی کردند. از مراتب علمی ایشان پرسیدم. صریحاً فرمودند که «ایشان اجتهادی را که برای ولی فقیه لازم است، دارد».
در صحت موارد فوق و تایید امام در مورد صلاحیت آیت الله خامنهای در تصدی چنین امری، آیت الله هاشمی رفسنجانی ریاست وقت مجلس شورای اسلامی و آیت الله موسوی اردبیلی شهادت دادند که چنین تاییدی را از امام راحل شنیدند. به همین خاطر مجلس خبرگان با تصمیمی قاطع، ایشان را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب کرد.
پس از این انتخاب، مراجع بزرگوار تقلید، علما و شخصیتها، هر یک در پیامها، سخنرانیها، مصاحبهها و... ، ضمن تایید این انتخاب از آن به عنوان «هدایتی الهی»، «انتخابی شایسته»، «مایه دلگرمی و امیدواری ملت ایران و یأس دشمنان» یاد کرده و از مقام معظم رهبری با عنوان «شخصیتی ممتاز»، «واجد همه شرایط رهبری» و «صالحترین فرد برای این منصب» نام بردند.
آیت اللّه العظمی گلپایگانی در بخشی از پیام خود خطاب به ایشان چنین نوشت:
... از خداوند متعال مسألت دارم که تأییدات خود را بر شما در منصب حساس رهبری جمهوری اسلامی ایران مستدام بدارد.
آیت اللّه العظمی میرزا هاشم آملی نیز چنین بیان داشت:
... انتخاب شایسته شما از سوی مجلس خبرگان، موجب امید و آرامش گردید؛ چرا که شما شخصیتی متفکر، عارف به اسلام و صاحب درایت و تدبیر هستید.
آیت اللّه العظمی اراکی:
... انتخاب شایسته حضرت عالی، مایه دلگرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است.
آیت اللّه بهاءالدینی:
... از همان زمان، رهبری را در آقای خامنهای میدیدم؛ چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری کنیم. باید توجه داشته باشیم که مخالفت با ولایت فقیه، کار سادهای نیست.
آیت اللّه مهدوی کنی:
این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام.
آیت اللّه یوسف صانعی:
آیت اللّه خامنهای، نه تنها مجتهد مسلّم میباشد، بلکه فقیه جامع الشرایط واجبالاتباع میباشد.
آیت اللّه هاشمی رفسنجانی:
تمامی مناصبی که آیت اللّه خامنهای قبول کردند، با اصرار فراوان دیگران بوده و در قلب این مرد، غیر از اطاعت خدا و خدمت و ادای فریضه الهی، چیز دیگری وجود ندارد.
آیت اللّه صالحی مازندرانی:
حضرت آیت اللّه خامنهای، بهترین، پاکیزهترین و گواراترین ثمرهای است که شجره طیبه مجلس خبرگان، به امت اسلامی تقدیم کرده است. کسی انتخاب شد که مرد دیانت و سیاست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طیبه رسالت و ولایت میباشد.
آیت اللّه سید کاظم حائری:
آنچه برای من خیلی مشخص بود، مسأله اخلاص ایشان است که ایشان جز خدا چیزی را در نظر ندارد. اخلاص از ایشان میبارد. اخلاص ایشان خیلی روشن است برای من. ایشان به بهترین وجه ممکن، الان دارد کشور را اداره میکند.
موارد بسیار دیگری نیز در این باره وجود دارد که نقل همه آنها مجال دیگری رامیطلبد.
جناحها و احزاب سیاسی داخل کشور نیز، با وجود تفاوتهایی که در مواضع خود درباره مسائل مختلف داشتند، در برابر این تشخیص شایسته و به حق خبرگان، موضعی کاملاً متفق و هماهنگ با یکدیگر داشتند و با رهبر معظم انقلاب، به عنوان ولیفقیه واجب الاطاعه بیعت کردند.
با این حال، دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران ادعا کردند که مراجع تقلید، رهبری آقای خامنهای را نخواهند پذیرفت و به زودی اختلاف و درگیری میان ایشان و دیگر مراجع تقلید شدت خواهد گرفت.
تایمز لندن در این باره چنین نوشت:
گزینش [آیت اللّه] خامنهای آشکارا اقدامی مصالحهآمیز برای پر کردن خلا قدرت، در دوران عزاداری بود. جدال واقعی قدرت، به بعد موکول شده است.
رادیو اسرائیل در تاریخ 27/2/68 چنین گفت:
جدال قدرت، در ایران احتمال دارد به گسترش عملیات تروریستی بینجامد.
روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نیز طی مقالاتی ادعاهای یاد شده را تکرار کرد و مطبوعات و رسانههای گستردهای که در سراسر جهان، تحت سلطه دشمنان انقلاب اسلامی بودند، به بیان این گونه تبلیغات بیاساس پرداختند؛ اما به فاصله اندکی، همه آرزوهای پوشالین آنها نقش بر آب شد. مراجع، علما، شخصیتهای کشوری و لشکری، اقشار مختلف مردم، احزاب، مطبوعات و...، حمایت و پشتیبانی بی دریغ خود را از رهبر معظم انقلاب اعلام کردند و ایشان را، همچون بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامیقدس سره، امام و مقتدای خود دانستند.
در پایان، روایت آن روزها را از نگاه آیت الله خامنهای می خوانیم:
«… مکرر از من به عنوان عضو شورای رهبری اسم میآوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم، اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کنند. در همان موقع به خدا پناه بردم و روز شنبه قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم: پروردگارا، تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعه شورای رهبری، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد ، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواستم که این مسئولیت متوجه من نشود.
بالأخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد، ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الآن خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم، نه فقط برای این شغل با عظمت و مسئولیت بزرگ بلکه – همان طور که صادقانه گفتم- برای مسئولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاستجمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوت خواهم گرفت؛ آن چنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود : «خذها بقوه»
برای این مسئولیت، از خدا استمداد کردم و باز هم استمداد میکنم و هر لحظه و هر آن ، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم این مسئولیت را در حد وسع خودم – که تکلیف هم بیش از وسع نیست – با قدرت و قوت و حفظ شأن والای این مقام ، حفظ کنم و انجام بدهم. این تکلیف من است که امیدوارم انشاءالله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولیعصر (عج) و مؤمنین صالح باشم.»
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 90/3/14 ساعت 11:53 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
حضرت امام(ره) چند جمله را حین ناراحتی قلبی و بستری شدن در بیمارستان فرمودند که وصیت نامه سی صفحه ای ایشان می تواند در همان چند جمله خلاصه شود.
این تعبیر، بیان رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره ای به یکی از خاطرات مربوط به بیماری حضرت امام خمینی است. به گزارش بولتن نیوز، حضرت آیت الله خامنه ای در بیان خاطره مذکور می فرمایند: بهار سال 1365، روزی را که امام(ره) در بستر بیماری بودند، فراموش نمی کنم. ایشان دچار ناراحتی قلبی شده بودند و تقریبا ده، پانزده روزی در بستر بیماری بودند. در آن زمان من در تهران نبودم. آقای حاج احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند سریعا به آنجا بیایید؛ فهمیدم که برای امام(ره) مسئله ای رخ داده است. آناً حرکت کردم و پس از چند ساعت طی مسیر، خود را به تهران رساندم. اولین نفر از مسئولان کشور بودم که شاید حدود ده ساعت پس از بروز حادثه، بالای سر ایشان حاضر شدم. خدمت امام(ره) رفتم و هنگامی که نزدیک تخت ایشان رسیدم، منقلب شدم و نتوانستم خودم را نگه دارم و گریه کردم. ایشان تلطف فرمودند و با محبت نگاه کردند. بعد چند جمله گفتند که چون کوتاه بود، به ذهنم سپردم؛ بیرون آمدم و آنها را نوشتم.
در آن لحظاتی که امام(ره) ناراحتی قلبی پیدا کرده بودند، ایشان انتظار و آمادگی برای بروز احتمالی حادثه را داشتند، بنابراین مهمترین حرفی که در ذهن ایشان بود، قاعدتا می باید در آن لحظه حساس به ما می گفتند. ایشان فرمودند: «قوی باشید، احساس ضعف نکنید، به خدا متکی باشید، «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» باشید و اگر با هم بودید، هیچ کس نمی تواند به شما آسیبی برساند.» به نظر من وصیت سی صفحه ای امام(ره) می تواند در همین چند جمله خلاصه شود.
منبع:
سایت روزنامه کیهان
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/3/12 ساعت 12:39 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
خوابیدن همچون غذا خوردن و آشامیدن یکی از مهمترین اعمال حیاتی به شمار میرود. تمام جانداران مهرهدار، حتی سادهترین انواع جانداران بدون خواب قادر به ادامه حیات خود نیستند با این تفاوت که انسانها اغلب در شب به خواب میروند و روز به فعالیت میپردازند، امّا برخی از جانوران روز میخوابند و شب به فعالیت میپردازند.[1]
قرآن کریم خوابیدن را یکی از نشانههای قدرت خداوند و اسرار خلقت حکیمانه او میداند قرآن کریم میفرماید: «از نشانههای قدرت اوست خوابیدن شما در شب و روز تا اینکه از فضل پروردگار به طلب روزی برخیزید، در این (حالت) برای قومی که سخن حق را بشنوند، عبرتهایی است.»[2]
چه مقدار خواب,جوابگوی نیاز طبیعی انسان است؟
در جواب باید گفت افراد تا آن اندازه به خواب نیاز دارند که بتوانند در طول روز کاملاً بیدار، هشیار و سرحال باشند نیاز اختصاصی هر فرد به خواب نسبت به دیگری متفاوت است، سن، عادت، شرائط زندگی همه در میزان و مدت خواب دخالت دارند، قاعدهای که بیشتر عمومیت دارد این است که هر اندازه عمر شخص بیشتر شود احتیاج او به خواب کمتر خواهد بود... پیر مردان بسیار کم خوابند، غالباً پنج یا شش ساعت اگرچه عمیق هم نباشد برایشان کافی است، فرد بالغ و جوان معمولاً در شبانه روز به هفت یا هشت ساعت خواب نیازمند است، ولی میتوان بی آنکه به سلامتی آسیبی برسد از این قاعده عمومی تجاوز کرد. یعنی بیش از هشت ساعت یا کمتر از آن خوابید. بسیارند اشخاصی که در شبانه روز بیش از پنج تا شش ساعت نمیخوابند و در عین حال دارای سلامت کامل هستند و مقاومتشان در کار بسیار است.[3]
واینکه خواب روز نمی تواند جایگزین خواب شب شود و از دیدگاه اسلام فقط خواب قبل از اذان ظهر مورد تایید می باشد، بنابراین چنانچه امکان خواب در این زمان برای شما وجود ندارد، بهتر است زمانی را که برای خواب در روز صرف می کنید، برای خواب در شب اختصاص دهید.
در پایان نوشته خود را با ذکر حدیثی زیور می دهیم:
امام علی علیه السلام: خردمندترین مردم عاقبت اندیش ترین آنان است.
[1] . فراهانی، حسن، روانشناسی خواب و رؤیا؛ مجله معرفت، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، سال دهم، شماره 11 بهمن 1380.
[2] . روم/23.
[3] . دانستنیهای جهان علم، ص 313، به نقل از کتاب فلسفی، محمدتقی، آیةالکرسی، تهران، انتشارات نشر معارف اسلامی، ص 145.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/3/11 ساعت 8:39 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
برای فردی که در رأس هرم قدرت نظام اسلامی است، شاید هیچ کاری از نشاندن لبخند رضایت بر لبان تودة جامعه، لذتبخشتر نباشد. جامعهای که از اوضاع نابسامان اقتصادی در رنج است و تبعیض و بیعدالتی و بخششهای بیشمار عثمان از سویی و چپاول بیتالمال به وسیلة نزدیکان خلیفه از سوی دیگر، موجب رنجش خاطر مردم را فراهم آورده است. چنین جامعهای با اعلام برنامههای امام علی(ع) جان تازهای میگیرد و به افقهای روشن عدالت میاندیشد؛ البته امام برای رسیدن به آن، رنجها و هزینهها را تحمل کرد و تا پای جان، از سر صدق بر آن اصرار ورزید و عاقبت در این راه، کشته عدالت شد.
او که درد گرسنگی را عادت خویش ساخته و رنج برهنگی را با وصلههای مدام بر جامه و موزهاش حس، و از دنیا به قرص نان و نمکی بسنده کرده است، میداند که نیاز محرومان و آه مظلومان برای چیست؛ بدین سبب، نخستین اقدامش مبارزه با چپاولگرانی است که در زمان عثمان، حق مردم مستضعف را خوردهاند. وی در اینباره میفرماید:
وَ اللَّهِ لَو وَجَدتُهُ قَد تُزُوٍّجَ بِهِ النٍّسَأُ وَ مُلِکَ بِهِ الاًِمَأُ لَرَدَدتُهُ.
بهخدا سوگند! اگر ببینم با آن اموال، زنان به همسری گرفته شده، و کنیزکان به ملکیت درآمدهاند، آنها را به بیتالمال بر میگردانم.
او در جهت احقاق حق رعیت، کمر همت بسته و بر مسند قدرت اعتبار بخشیده و عدالت را از درون خانه و خاندانش تا سطح اجتماع و کارگزارانش گسترش داده است و با هر چه بیعدالتی است، قصد مبارزه دارد؛ اگرچه از روی نیاز و از سوی اهل رازش باشد.
امام در تقسیم بیتالمال، بین خواهرش و کنیز او فرقی نمیگذارد و به هر کدام 20 درهم میدهد یا بین زن قریشی که خود را از اشراف میداند و کنیز عجمی او تفاوتی نمیگذارد و وقتی به وی اعتراض میشود، میفرماید:
من میان سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت و بین فرزندان اسماعیل و اسحاق تفاوتی نیست و در قرآن، برتری عرب بر عجم را ندیدهام.
گسترش قسط و عدل که اصولاً فلسفة ارسال رسولان الاهی نیز بدان جهت بوده است،جز از او که دستآموز آموزههای وحیانی مکتب اسلام است، انتظار نمیرود.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/3/11 ساعت 8:23 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
دیدگاه امام به اقتصاد (و بلکه دنیا) سوداگرایانه نیست تا فقط در پی سود مادی باشد، و راهبانه و تارکانه هم نیست تا به کلی آن را ناپسند شمارد؛ بلکه با رعایت حدود و معیارهایی، همیشه مردم را به کار و فعالیت در عرصة زندگی تشویق میکندو میفرماید:
چنان دنبال کار و تحصیل معاش باش که انگار برای همیشه در دنیا هستی و چنان به فکر آخرت باش که گویا در آستانة مرگ قرار داری.
حضرت در تقسیم ساعات شبانهروز مؤمن میفرماید:
لِلمُؤمنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلٍّی بَینَ نَفسِهِ وَ بَینَ لَذَّتِهَا.
امام(ع) در این کلام، برای اقتصاد، نقشی همتراز «عبادت» قائل میشود و اقتصاد را مجموعة اعمالی میداند که تابع نظام ارزشی حاکم بر انسان است، و از آنجا که هدف در نظام ارزشی حاکم بر انسان از دیدگاه اسلام، با توجه به بُعد حقگرا و کمالطلب او، رسیدن به مقام قرب ربوبی است، فرد با ایمان باید با چنین «معیاری» همة رفتارهای خویش را منطبق سازد تا به هدف خویش دست یابد.
حضرت در این زمینه به مالکاشتر میفرماید:
وَ لیَکُن أَحَبُّ الأُمُورِ اًِلَیکَ أَوسَطَهَا فِی الحَقٍّ وَ أَعَمَّهَا فِی العَدلِ وَ أَجمَعَهَا لِرِضَی الرَّعِیَّةِ.
محبوبترین کارها نزد تو، سازگارترین آنها با «حق» و گستردهترین در «عدالت» و فراگیرترین در جلب «رضایت» مردم باشد؛
از این رو، نگاه کمال خواهانة امام به اقتصاد و فعالیتهای دنیایی را میتوان در جایجای زندگی و نامهها و دستورالعملهای وی به کارگزارانش مشاهده کرد.
حضرت به کارگزار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) میفرماید:
اًِنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ الاَمَانَةُ؛
یعنی نگاه امام علی(ع) به اقتصاد و امور مادی و دنیایی که از معرفتشناسی او تأثیر میپذیرد، از افق دید مکاتب مادی فراتر است که تنگ نظرانه خواستهاند همه چیز را در جهان مادی خلاصه کنند. اعتقاد به آخرت و برخورداری از فلسفة زندگی مانند آنچه قرآن برای انسان تصویر و تبیین میکند، با دیگر مکاتب مادی در عمل و رفتار تفاوتهای فاحشی مییابد که بررسی همه جانبة آنها فرصتی بیشتر از این نوشتار را میطلبد.
اگر از دیدگاه مکاتب منفعتگر، رسیدن به سود هدف است و برای رسیدن به آن باید از هر راهی اقدام کرد، از دیدگاه امام علی، اولاً هدف، رسیدن به منافع مادی نیست و ثانیاً برای رسیدن به هدف - گرچه مقدس هم باشد - از هر وسیلهای نمیتوان کمک گرفت که به طور نمونه میتوان به نبستن آب بر روی لشکر معاویه (به رغم اینکه آنان با لشکر حضرت چنین کرده بودند) یا پذیرش حکمیت در جنگ صفین و دستور عقبنشینی به مالک در چند قدمی پیروزی اشاره کرد. امیرمؤمنان(ع) در این زمینه به مالکاشتر، استاندار مصر چنین سفارش میکند:
وَ لاَ یَدعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهدُ اللَّهِ اًِلَی طَلَبِ انفِسَاخِهِ بِغَیرِ الحَقٍّ فَاًِنَّ صَبرَکَ عَلَی ضِیقِ أَمرٍ تَرجُو انفِرَاجَهُ وَ فَضلَ عَاقِبَتِهِ خَیرٌ مِن غَدرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ. اگر در مشکل و گرفتاری واقع شدی، مبادا بخواهی آن را از طریق «ناحق» حل کنی و تعهد خویش در برابر خدا [= در راه حق] را نادیده بگیری؛ زیرا بدون تردید، صبر تو بر تنگنایی که گشایش و نیکی فرجام آن را امید میبری، از نیرنگی که بر نتایج آن بیمناکی و هم از بازخواست الاهی که بدان گرفتار آیی و دنیا و آخرت تو تباه شود، بهتر است.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 90/3/8 ساعت 9:48 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت