کلمه فقر از فقار(= مهرههاى پشت) گرفته شده است فقیر - چنانکه در صحاح الغه آمده است - به کسى اطلاق مىگردد که مهرههاى پشتش زیر بار گرفتاریهاى ناشى از فقر(= تنگدستى) شکسته باشد.
در دایرةالمعارفها معنى اصطلاحى فقیر اینگونه آمده است:کسى که نتواند خود و خانوادهاش را از نظر مالى اداره کند و نیازمند مردم باشد.
در اصطلاح فقى فقیر کسى است که از عهده تأمین هزینه سالیانهاش بر نیاید یا کسى که در آمدش از یکى از حد نصابهاى زکات کمتر باشد. هزینهسالیانش شامل تامین خوراک،پوشاک،مسکن،سفر و درمان بیمارى براى خود و خانوادهاش و یا خرید هدایا در صورتى که لازم باشد مىگردد.
حد نصابهاى زکات عبارت است از:بیست دینار یا دویست درهم یا چهل گوسفند یا پنج بار شتر غله.
سیورى در کنز العرفان تاکید کرده است که معنى اولى که محقق حلى درباره فقیر ذکر کرده عبارت است از:
نداشتن مخارج یک سال خود و خانواده.
فقر در سخنان امام على علیهالسلام پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پستترین صفتها توصیف مىکند صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مىکند حال در این سخنان امام تامل مىکنیم:
1- الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است این کلام از بابتشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مىفرماید:
والفقیر خیر من الفقر قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.
2- چ یخرس الفطن عن حاجته فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.
فقر قدرت و توان برخوردهاى اجتماعى را از انسان مىگیرد و فقیر جرأت دادوستد را از دست مىدهد و به انسان بى ارادهاى تبدیل نى شود که قدرت انجام هیچ کارى را ندارد، حتى اگر از سلامت جسمانى برخوردار باشد و از نظر روحى و روانى این همان صوت اکبر(= مرگ بزرگتر) است که امام امیرالمومنین علیهالسلام از فقر تعبیر مىکنند.
به صورت دیگرى نیز روایت شده است:الفقر یخرس الفطن عن حجته، تنگدستى زبان زیرک را از حجتش بر کند.
فقر انسان را از توان علمىاش تهى سازد حتى اگر شخص از دانشهاى مختلف بهرهمند باشد بطوریکه او را به شخصى منزوى و درون گرا بدل مىکند که قدرت اظهار نظر و استدلال ندارد همچنین انسان را از شجاعت که در زندگى روزمره علمى و اجتماعى بدان نیازمند است تهى مىسازد.
3-
اى فرزند بیم دارم که تو فقیر شوى پس به خدا پناه ببر از فقر زیرا فقر سبب نقص در دین و سرگردانى عقل و ایجاد کننده دشمنى است.
فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مىگذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مىنهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مىپاشد و به عنصرى نا مطلوب و بیهوده در جامعه بدل مىشود.
فقر گامى بلند به سوى مرگ است چون فقیر تعادل خود را به سبب نیاز از دست مىدهد پس دین و عقلش دچار نقصان مىگردد تا آنجا که در معرض سقوط در پرتگاه گمراهى قرار مىگیرد و هر چه فقر و نیاز آنان زیادتر شود او به سرنوشت مصیبت بارش - یعنى کفر- نزدیکتر مىشود این فقر است از دیدگاه امام علیهالسلام یعنى خطرناکترین بیمارى که جامعه را تهدید مىکند فقر رذیلت اجتماعى است و موجب کفر و نقصان در انسان است همه چیز در مقابلش کوچک است امام امیر المومنین على علیهالسلام این پدیده اجتماعى را با سخنانى ناپسند توصیف کرده است به همین سبب از آغاز پذیرش زمامدارى حکومت اسلامى با جدیت تمام براى ریشه کن کردن فقر آستین بالا مىزند و درست بر خلاف تصور دانشمندان غربى و مقلدان شرقى آنها که مىگویند دین انسان را به فقر و نادارى تشویق مىکند.
دانشمند غربى توویکو در کتابش به نام((اکاذیب))مىگوید:
هر چه روحانیون مردم فقیر را به درجات آخرت بشارت دهند فقر را در نظر مردم محبوب مىکنند )).چه کسى گفته است که دین فقر را در دیدهمردم محبوب مىکند؟
پس اگر این واقعیت دین مسیحیت است اسلام از چنین تهمتهایى بدور است و این گفتارهاى امام گواه صادق است آرى احادیث و گفتارهاى است که فقیر را به شکیبایى مىخواند تا تعادل خود را از دست ندهد ولى از او نمىخواهد که فقیر باقى بماند بلکه به عکس با اصرار از او مىخواهد که به سوى ثروت و بىنیازى قدم بردارد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 91/10/8 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 9:33 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
اسلام به فقر به عنوان یک مشکل اجتماعی خطرناک می نگرد که انسان را به امتحانی می کشاند که وی را از دین روی گردان می کند و هویت و ماهیت وی را به مخاطره می اندازد. فقر تهدیدی بالقوه برای صلح و ثبات جامعه است. مقاصد و اهداف شریعت در حفظ ایمان، روح بشری، سلاله، اموال و فکر و اندیشه با فقر به انجام نمی رسد. این اهداف تامین نیازهای مهم بشر همانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج را می طلبد به طوری که احتمال این که افراد به تجاوز از حدود مذهب و اخلاق کشانده شوند، وجود نداشته باشد. اسلام به حکومت و جامعه دستور می دهد که در سؤولیت حذف فقر از جامعه سهیم شوند. قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، در درون کلیت وحی که برای هر مکان و زمانی نازل شده، روشها و وسایل انجام یافتن این مسؤولیت را تعیین کرده اند. هدف فلسفه اقتصادی اسلام قبل از هر چیز عبارت است از حذف فقر با برآوردن نیازهای اساسی انسان، تنگتر کردن شکاف بین فقرا و ثروتمندان و توسعه منابع خاکی برای رفاه انسان که هر چیزی در آسمان و زمین مسخر اوست. اسلام در محدوده فلسفه اقتصادی خود راههای بسیاری برای حل مشکل فقر اندیشیده است. برخی از این راهها مربوط به حکومت، و برخی دیگر برعهده جامعه و برخی دیگر وظیفه مشترک حکومت و جامعه است. قبل از بحث درباره زکات، معرفی برخی از وسایل دیگری که اسلام برای روبرو شدن با فقر به کار برده است، مفید است، زیرا نقش زکات را باید در سیمای کلی راه حل اسلام در این باره دید.
اسلام افراد را به امرار معاش با کار سفارش می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «هیچ کس غذایی بهتر از غذایی که با دسترنج خود تهیه کرده است نمی خورد. داوود پیامبرعلیه السلام عادت داشت از دسترنج خویش بخورد.» (20) بر حکومت لازم است که شهروندان خود را در پیدا کردن کارهایی که در آنها تخصص دارند کمک کند. پیامبرصلی الله علیه وآله به مردی از انصار مدینه که برای دریافت کمک گدایی می کرد دستور داد تا تبری به دست آورد و هیزم بشکند و خرجی خانواده خود را درآورد. (21) از حکومت مدرن اسلامی انتظار می رود که فرصت کار را برای تمام افراد توانای خود با بهبود بخشیدن به توسعه اقتصادی و تعلیم و تربیت افراد برای شغلهای متعدد مورد نیاز در بازار کار فراهم آورد. اسلام همچنین به حاکم توصیه می کند که درآمدهای فعالیتهای اقتصادی را به تساوی تقسیم کند تا ثروت ملت صرفا در میان طبقه ثروتمند جامعه در گردش نباشد. قرآن می گوید:
وما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم... (حشر/7)
«آن غنیمتی که خدا از مردم قریه ها نصیب پیامبرش کرده است از آن خداست و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و مسافران در راه مانده، تا میان توانگرانتان دست به دست نشود.»
از آنجا که آزادی فعالیت اقتصادی به سود ثروتمندان است، باید از طریق عدالت اجتماعی این امر متعادل شود. برای رسیدن به این هدف حکومت می تواند از طریق اولویت دادن به فقرا در خط مشی های اقتصادی و مالی خود و نیز از طریق سرمایه گذاری سنجیده در مناطق فقیرنشین فعالیتهای اقتصادی خود را پیگیری کند. جهان اسلام از توزیع بی تناسب ثروت بین کشورها و در داخل کشورها رنج می برد، اما اسلام برای کمک به بخش فقیرتر، دعوت به کم کردن این شکاف می کند.
اسلام همچنین به حکومت سفارش می کند تا تمام معامله های غیر منصفانه و زیان بخش به حال جامعه، مثل وامهای بهره دار، فروش مواد الکلی و مخدر، احتکار نیازمندیهای اساسی، حق انحصاری، فریب در معاملات و غیره را ممنوع کند. حکومت باید از حقوق اموال، اجرای قراردادها و توافقنامه ها و قانونی بودن تمام معاملات حمایت کند. باید هر کسی که حقوق دیگران را به هر بهانه ای پایمال می کند، تنبیه کند. چنین حمایتی معمولا برای اعضای ضعیفتر جامعه سودمند است. از طرف دیگر حکومت مسؤول هر فرد زیردست یا ناتوانی است که حامی ندارد و یا هر فرد نیازمندی است که کمکی دریافت نمی کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد شهادت جعفربن ابی طالب (در جنگ موته) که از خود کودکانی به جا گذاشته بود، فرمود: «من در این دنیا و آن دنیا محافظ آنها هستم. حاکم حافظ کسانی است که هیچ حامی ندارند.» بخاری این حدیث را از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل می کند: «من نسبت به انسان مؤمن از خود او مسؤول ترم به طوری که اگر مدیون فوت کند و هیچ مالی نداشته باشد که از آن مال دین وی پرداخت شود، وظیفه من است تا دین او را بپردازم. » (22) از آنجا که هدف اسلام برآوردن نیازهای اساسی افراد است، وظیفه حاکم است تا چنانچه زکات به تنهایی برای رسیدن به آن مقاصد خاص کافی نباشد، مالیاتهای بیشتری از ثروتمندان بگیرد. امام ترمذی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «همانا بر ثروت حقوقی غیر از زکات وجود دارد» سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آیه از قرآن را تلاوت فرمود:
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملئکة والکتاب والنبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرقاب واقام الصلوة واتی الزکوة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس... (بقره /177)
«نیکی آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد. و مال خود را، با آنکه آن را دوست دارد به خویشان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و دربند ماندگان ببخشد. و نماز گزارد و زکات بدهد و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می کنند...».
ابن حزم، فقیه مشهور، این نکته را بیان می کند: «وظیفه ثروتمندان تمام کشورهاست تا از فقرا مراقبت کنند. امام مجبور بود این وظیفه را در صورتی که زکات برای کمک به فقرا کافی نمی بود بر عهده ثروتمندان بگذارد.» (23) امام جوینی می گوید:«اگر چنین اتفاق بیفتد که با تمام تلاش ممکن زکات نیاز فقرا را برطرف نکند، وظیفه امام است تا از باقیمانده نیازمندان به عنوان اولین اولویت خود مراقبت کند، زیرا کل جهان نمی تواند ضرری را که متوجه یک فرد فقیر از جانب مسلمانان شده است، جبران کند.» (24)
× آمار نمایه توسعه انسانی از منبع زیر گرفته شده است:
Human Development Report, 1994, UNDP
اندازه جمعیت و درآمد سرانه از منبع زیر اخذ شده است:
World Development Report, 1994.
متوسط درآمد سرانه قطر، بحرین، سوریه و یمن مربوط به سال 1991 است و سومالی مربوط به سال 1990 است، لیبی و سودان مربوط به سال 1988، لبنان سال 1987، عراق 1989 و آلبانی 1986 می باشد.
×× بقیه اطلاعات از منبع زیر است:
Europa Publications, The Middle East and North Africa 1994
××× قزاقستان و ازبکستان در سازمان کنفرانس اسلامی به صورت ناظر شرکت کردند. فلسطین و زنگبار عضو هستند ولی هیچ اطلاعاتی در مورد آنها در دسترس نیست.
اسلام در رفع فقر، بیشتر بر نقش جامعه تاکید دارد تا نقش حکومت، زیرا از جامعه می خواهد که پرداخت زکات یک عمل عبادی داوطلبانه باشد تا روابط برادرانه را بین مؤمنان استحکام بخشد و دلیل دیگر این که جامعه از حکومت به نیازمندان نزدیک تر است. اسلام با هدفی که در این باره دارد به مسلمان فرمان می دهد تا از خویشاوندان نزدیک خود مراقبت کند. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «دست دهنده بالاترین دست است و از وابستگان خود شروع کنید; مادر، پدر، خواهران و برادرانتان و سپس نزدیکترین خویشانتان.» (25) امام ابوحنیفه بر مسلمانان فرض دانسته است تا از خویشاوندان نیازمند نزدیک خود حتی اگر کافرند حمایت کنند. (26) به حاکم اجازه داده می شود تا پرداخت مقدار معینی پول را از سوی افرادی که از حمایت افراد نیازمند در میان خویشاوندان نزدیک خود امتناع می کنند، بخصوص والدین و برادران و خواهران صغیرش، مقرر دارد. قوانین ارث وسیله ای است برای توزیع ثروت در میان دایره وسیعی از خویشاوندان. اسلام توجه خاصی به خویشاوندان، همسایگان و افراد گرسنه دارد. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله آن قدر کمک به همسایگان را توصیه می فرمود که صحابه گمان کردند که همسایه نیز سهمی از میراث همسایگان ثروتمند دارد. (27) پیامبرصلی الله علیه وآله همین طور در مورد گرسنگان هشدار می دهد که: «اگر شخصی گرسنه بخوابد، تمام مردم آن محل در این باره مسؤولند که عهد خداوند را رها کرده اند.» (28) اما روش مهمی که اسلام به وسیله آن تلاش می کند تا فقر را از جامعه بزداید، زکات است زیرا هدف آن در اولین مرحله فقر است و زکات از سوی بخش عظیمی از افراد که صاحب نصاب هستند پرداخت می شود. بعلاوه حکومت مسؤول برنامه ریزی برای جمع آوری و توزیع زکات است.
زکات بر این فلسفه روشن اسلامی مبتنی است که مالک واقعی ثروت خداست و این که مالکیت صرفا به انسانها سپرده شده است تا از آن ثروتی که به دست آورده اند استفاده کنند. قرآن می فرماید:
وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه... (حدید/7)
«و از آن مال که به وراثت به شما رسانده است، انفاق کنید.»
اسلام برای افزایش ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصی تعیین کرده است. تمام مخلوقات آفریده های خدایند و او روزی دهنده آنان است و این است علت آن که وی به مؤمنان دستور می دهد تا مراقب نیازمندان و فقرا باشند. از این دیدگاه کلی زکات برای از بین بردن فقر واجب شده است. جالب توجه است ذکر کنیم که کشورهای بسیار پیشرفته در غرب تا اولین ربع قرن بیستم در مورد اجرای یک نظام فراگیر امنیت اجتماعی فکری نکرده بودند. «حتی اکنون به نظر می رسد احساس کلی این باشد که این نعمتی است که صرفا کشورهای بسیار ثروتمند می توانند از آن بهره ببرند.» (29) مسلمانان به دلیل ماهیت مذهبی زکات از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تا کنون به پرداخت آن ادامه داده اند. در جهان اسلام شش کشور وجود دارد که زکات را بر اساس قانون جمع آوری می کنند: یمن، عربستان سعودی، لیبی، سودان، پاکستان و مالزی، در حالی که هفت کشور دیگر مؤسسات خاصی برای جمع آوری زکات بصورت داوطلبانه ایجاد کرده اند یعنی مصر، اردن، کویت، ایران، بنگلادش، بحرین و عراق. (30) تقریبا در هر کشوری که در آن تعداد زیادی از مسلمانان وجود دارند، برخی مساجد یا سازمانها یا افراد مسؤولیت جمع آوری و توزیع زکات را بر عهده دارند. خصوصیت دیگر زکات آن است که کاملا مشخص شده از چه کسی باید گرفته شود و به چه کسی باید داده شود. دولت وقت نمی تواند هر طور که می خواهد زکات را به مصرف برساند.
از آن جا که مهمترین مورد مصرف زکات فقرا هستند، و خطمشی توصیه شده در مطالعات معاصر مشخص می کند که برای از بین بردن کامل فقر، «هر کشور نیازمند یک شبکه ایمنی اجتماعی مناسب برای جذب افرادی است که از بازار کار اخراج می شوند.» (31) زکات به دلیل ماهیت ثابت و همیشگی خود به حکومت اجازه می دهد تا نوعی راهبرد دراز مدت را در مقابله با فقر بنا نهد. در مصرف زکات، اولویت باید به فقرای همان منطقه ای داده شود که از آنجا زکات جمع آوری شده است. این حکم احساس مطلوبی از همبستگی بین فقرا و ثروتمندان آن ناحیه ایجاد می کند. زکات بر خلاف مالیات، بین افرادی که زکات را می پردازند و آنهایی که آن را جمع آوری و توزیع می کنند اختلاف ایجاد نمی کند و با پایین ترین هزینه جمع آوری می شود. حتی در مورد جمع آوری قانونی آن، اکثر عاملان، کار خود را داوطلبانه انجام می دهند. چون زکات به طور سالانه از سرمایه برداشت می شود باعث تشویق سرمایه گذاری می شود; در غیراین صورت سرمایه بتدریج با کم کردن زکات از بین می رود
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
ثروتمندان کسانى اند که در آن سوى مشکل فقر هستند به همین سبب امیرالمومنین على علیهالسلام به آنان پند و و اندرز مىدهد به امید آنکه از بار فقر برادران نیازمند خود بکاهند از مهمترین سخنانى که امام علیهالسلام خطاب به ثروتمندان مىفرماید عبارت است از:
1- برترى نفروختن بر نیازمندان،یعنى آنکه ثروتمند خود را بزرگتر از فقیر نبیند از امام علیهالسلام درباره امورى پرسیدند که زودتر عقوبت را فراهم آورد امام فرمود:
استطالة الغنى على الفقیر؛ برترى فروختن ثروتمند بر نیازمند برترىفروختن با توجه به مفاهیم تکبر و بزرگ بینى که در خود دارد سرآغاز پیدایش نظام طبقاتى در جامعه است نظام طبقاتى زلزلهاى است که جامعه را مىلرزاند و آن را به بیمارىهاى بیشمار دچار مىسازد.
2- ترحم به فقرا و نیازمندان
امام على علیهالسلام مىفرماید:ارحم الفقراء لقلة صبرهم، با فقیران بهخاطر کمى صبر و بردباریشان مهربانى کن.
شخص نیازمند کم صبر است یعنى وقتى که نیازمند است پس طبیعى است که کم صبر باشد و از ثروتمندان خواسته شده که به فقرا به دیده دلسوزى و مهربانى نگاه کنند و راه را براى بر آوردن نیازشان فراهم مىسازند.
3- شتافتن در برآوردن نیاز فقرا و با خوشرویى و فروتنى با آنان برخورد کردن در این باره امام مىفرماید:
با مردم به هنگام نیازشان با خوشرویى و فروتنى برخورد کن پس اگر گرفتار مصیبتى شوى و حالت دگرگون شود با آنان برخورد کنى و از خوارى و فروتنى در امان خواهى بود.
هیچ صفتى بالاتر و بهتر از این نیست که ثروتمند با فقیر در راه خدا فروتنى کند امام مىفرماید:
چه نیکوست فروتنى توانگران در برابر بینوایان براى بدست آوردن خشنودى خداوند.
4- ثروتمندى موجب طغیان و سرکشى نگردد،زیرا یکى از انگیزههاى تکبر فخر فروشى بر مردم است امیرالمومنین فرموده است:لا یکن غناک طغیانا، ثروتمندى تو موجب سرکشى نگردد.
5- سپاسگزار خداوند باشد،زیرا ثروتى که بدست آورده از جانب خداوند است و بر اوست که از خدایى که او را روزى داده است سپاسگزارى کند زیرا خداوند مىتواند روزیش را قطع کند.
الشکر زینة الغنى؛ سپاسگزارى زیور توانگرى است.
و شکر راه افزایش ثروت و به تبع آن راه افزایش بهره مندى است امام على علیهالسلام مىفرماید:
خداوند نعمتى بر بندهاى روزى نکند که شکرش را با قلبش بجاى آورد مگر اینکه نعمتش را پیش از جارى شدن شکر بر زبانش چند برابر سازد.
6- سخاوت،آن است که به دیگران پیش از آنگه سوال کنند ببخشى امام امیرالمومنین على علیهالسلام مىفرماید:
سخاوت هنگامى است که بخشش بدون سوال بود و پس از سوال یا از شرم است و یا از بیم بدگویى مردم.
آنان که دست به بخشش مىزنند همان سخاوتمندانند که اگر مالى در اختیار داشته باشند انفاق کنند و چون انفاق کنند خیر و برکتها همه جا پراکنده شود و اموالشان چون سرزمین حاصلخیزیست که مىتواند موجب رشد پیشرفت و ترقى گردد امام على علیهالسلام مىفرماید:
اجتماع المال عند الاسخیاء أحد الخصبین؛ تجمع ثروت نزدسخاوتمندان یکى از دو عامل حصلخیزى است در اینجا امام دیدگاه خود را نسبت به تجمع مال تغییر مىدهد و برخورد ایشان با این مسأله برخوردى دور اندیشانه است لذا مىبینیم که نظرشان در مورد مال هنگامى که در اختیار سخاوتمند است تغییر مىکند چون مال بدون هیچ چشمداشت و بلاعوض انفاق مىکنند و این انفاق چرخ اقتصاد را به حرکت در مىآورد.
و طبیعى است که سخاوتمندان بزرگان و پیشوایان مردم باشند و مردم از همه جا گرداگرد آنان جمع گردند و امام در این باره مىفرماید:
سادة الناس فى الدنیا الاسخیاء؛ سخاتمندان در دنیا زعماى مردمند.
7- مروت و جوانمردى،انگیزه درونى و وجدانى است که انسان را وامى دارد تا با دیگران به انصاف عمل کند و با آنان رفتارى انسانى و عادلانه داشته باشد و این صفت و ویژگى ضرورى است که نمىتوان آن را به خصوص درباره توانگرانى که چرخ زندگى هزاران کارگر و خانواده اشان به آن بستگى دارد فراموش کرد.
امام على علیهالسلام مىفرماید:
جوانمردى بدون ثروت همچون شیرى است که از او بترسند ولى ندرد و ثروت بدون جوانمردى مانند سگى گزنده است که از گزیدن دورى مىکند و نمىگزد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:49 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
1- قناعت:یعنى به بیش از مقدار نیازش طمع نورزد پس اگر مقدارى غذا نیازش را بر طرف مىکند و مىتواند آن را به دست آورد به همان بسنده کند و طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز خود نوعى فقر است امام على علیهالسلام مىفرماید:
مجاوزتک ما یکفیک فقر لا منتهى له،از اندازه و مقدار نیاز گذشتن فقرىبى پایان است طمع ورزیدن به بیش از مقدار نیاز در انسان احساس نیاز ایجاد مىکند و از آنجا که نمىتواند به این احساس پاسخ مثبت دهد در شمار فقیران قرار مىگیرد در حالى که اگر انسان به میزان نیازهاى ضروریش اکتفا کند این امر او را از آنچه در دست دیگران است بىنیاز مىسازد و این همان قناعت است
که امیرالمومنین علیهالسلام درباره آن مىفرماید:القناعة کنز لا ینفد؛ قناعت گنجى است پایان ناپذیر.
و یا مال لا ینفذ ثروتى است که از میان نرود و کفى بالقناعة ملکا قناعتگونهاى پادشاهى است و سئلعلیهالسلام عن قول الله عزوجل((فلنحیینه حیاةً طیبةً فقال: هى القناعة))
هنگامى که از امام علیهالسلام درباره این سخن خداى عزوجل پرسیدند: زندگى خوش و پاکیزهاى به او خواهیم داد فرمود:این زندگى خوش و پاکیزه قناعت است.
فقیر و تنگدست صبور و بردبار عنصر مثبتى در جامعه به شمار مىآید زیرا وى با صبر و تحمل خود مىتواند جهت زندگى اش را از فقر به غنى تغییر دهد و هنگامى که صبور باشد بر اراده خود مسلط است و قادر خواهد بود از فرصتها استفاده کند و وضعیت زندگیش را بهبود بخشد و زندگى همهاش فرصت است امام على علیهالسلام مىفرماید:
احتمال الفقر أحسن من احتمال الذل ؛ بار فقر کشیدن بهتر از تن بهخوارى دادن است
بسیار اتفاق مىافتد که فقر و تنگدستى انسان را از مسیر اصلى بیرون مىبرد چون تحمل فشارهاى زندگى را ندارد منحرف مىشود و فقر او را تا مرز کفر پیش مىبرد و از اینجاست که امام علیهالسلام به فقراء و تنگدستان سفارش مىکند؛
لا یکن فقرک کفرا؛ تنگدستى تو تو را به کفر نکشاند.
یعنى اینکه انسان آبرویش را با خواهش از مردم نریزد وگرنه به آن خو مىگیرد و اینکار او را از حرکت به سوى بهتر شدن باز مىدارد امیرالمومنین مىفرماید:
العفاف زینة الفقر؛ پاکدامنى زیور بینوایى است و نیز در توصیفپارسایان مىفرماید:و حاجتهم خفیفة و أنفسهم عفیفة؛ و نیازهایشاناندک است و نفسهایشان به زیور عفت آراسته است عفت و پاکدامنى نمىگذارد که فقیر گناهى مرتکب شود و دست به سرقت بزند و بر اموال مردم دست ببرد در این باره مىفرماید:
فرض الله...مجانبة السرقة یجابا للعفة؛ خداوند اجتناب از دزدى را براىعفت مردم واجب نمود.
امام علیهالسلام فقیر را وا مىدارد تا از تکرار خواهش و درخواست مکرر از مردم بپرهیزید چون با اینکار ممکن است از بخشش و فضل مردم محروم گردد و اگر روزى ثروتمند هم شود اینکار آثار روحى و اجتماعى بدى در او به جاى خواهد گذاشت امام علیهالسلام مىفرماید:لا تألف المسأله فیألفک المنع؛ با خواهش خو مگیر که محرومیت از بخشش با تو خو مىگیرد.
دوستى دنیا و در پى دنیا رفتن فقیر را به فقرش حساس مىکند و بدون آن فقیر قانع و راضى است از امیرالمومنینعلیهالسلام سخنان زیادى در این زمینه روایت شده است:
باید که دنیا در نظرتان بى مقدارتر باشد از ریزههاى قرظ و لبسس المتجرأنترى الدنیا لنفسک ثمنا؛ چه بد معاملهاى است که خود را به دنیا بفروشى.
شما فرزندان آخرت باشید نه فرزندان دنیا
شما را وصیت مىکنم که این دنیا را ترک گویید
به دنیا به همان چشم بنگرید که زاهدان و روى بر تافتگان از آن در آن مىنگرند.
واحذرکم الدنیا فانها منزل قلعةٍ؛ شما را از دنیا بر حذر مىدارم که سرایى است ناپایدار
ثم ان الدنیا دارفناء و غیر و عبر؛ دنیا سراى فنا رنج و دگرگونیها و عبرتهاست
أن کاب الدنیا لوجهها؛ من دنیا را به دور افکندم.
شما در این دنیا به مثابه آماج هستید و مرگها تیرهاى خود شما مىافکنند.
فرداى قیامت نیکبختان دنیا کسانى هستند که امروز از آن گریزانند.
فاحذروا الدنیا فانها غدارةٌ خدوع؛ دنیا مغرور کننده و فریبنده و نیرنگ باز است
و الا تبغیا الدنیا و ان بغتکما؛ در طلب دنیا مباشید هر چند دنیا شمارا طلب کند
و من زهد فى الدنیا استهان بالمصیبات هر کس در دنیا پارسایى گزینه تحمل مصیبتها بروى آسان شود.
أهل الدنیا کرکب یسار بهم و هم نیام؛ اهل دنیا چون کارواینانى هستند که مىبرندشان و آنها در خواب اند.
مثل الدنیا کمثل الحیة؛ دنیا همانند مار است.
هر که براى دنیا غمگین گردد بر قضاى خداوندى خشم گرفته است
فمن طلب الدنیا طلبه الموت، هر که دنیا را طلب کند مرگ در طلب اوست.
مقصود از نکوهش دنیا دلبستگى و توجه کامل به آن و غفلت از آخرت است و کسى سزاوار این نکوهش است که همه هم و غم خود را صرف دنیإ؛ککگذ کند ولى دنیاى واقعى که منظور امامان علیهم السلام است دنیاى تلاش و کار و دنیاى عمل صالح است.
و امامعلیهالسلام وقتى که شنید مردى دنیا را نکوهش مىکند به او فرمود:
دنیا براى کسى که گفتارش را راست انگارد سراى راستى است و براى کسى که حقیقت آن را دریابد سراى عافیت است و براى کسى که از آن براى آخرتش توشه برگیرد سراى توانگریست و براى کسى که از آن پندپذیرد سراى اندرز و موعظه است.
بدین ترتیب اسلام از مسلمان مىخواهد که براى دنیا تلاش کند زحمت بکشد و خستگى را تحمل کند ولى دنیا مرا همه هم خود قرار ندهد و شعار شخص مسلمان باید این فرموده امام علیهالسلام باشد که فرمود:
زندگى را براى خوردن مطلب بلکه بخور تا زندگى کنى.
پس دنیا وسیله است نه هدف و هدف رضایت و خشنودى خداوند سبحان است امام مىفرماید:
الدنیا مطیة المومن علیها یرتحل الى ربه فأصلحوا مطایاکم بلغکم الى ربکم دنیا مرکب مؤمن است با آن به سوى پروردگارش سفر مىکند پسمرکبهایتان را اصلاح کنید تا شما را به پروردگارتان برساند.
امامعلیهالسلام نیز خود زحمت مىکشید و تلاش مىکرد و از این راه مال به دست مىآورد و سرمایه شخصى امام بسیار بود و روایت شده است که ایشان با اموال خود هزار بنده را خرید و در راه خدا آزادشان ساخت.
این دلیلى بر حجم ثروت و بى نیازى ایشان است و ایشان این ثروت را از کسى به عنوان هدیه نگرفته است بلکه همه با دسترنج و عرق پیشانى فراهم آورده ولى علیرغم این ثروت زیاد امام علیهالسلام چنانکه خود مىفرماید از پوشاک دنیا به دو جامه کهنه و از خوراک دنیا به دو قرص نان اکتفا کرد. و چون فقرا مىزیست و گویى که خود یکى از آنان است و بدینترتیب دنیا در نظر امام علیهالسلام وسیله بود و نه هدف.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:46 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت