وظیفه همه آحاد جامعه به ویژه نسل جوان در برابر انحرافات اجتماعی، نهی از منکر است. قرآن مجید به صراحت به این نکته اشاره کرده و فرموده است:"باید از شما مسلمانان برخی، مردم را به خیر و صلاح دعوت کنند و آنها را به نیکوکاری فرمان داده و از منکرات نهی کنند و اینان رستگار خواهند بود"1 .
امام علیعلیهالسلام کسانی را که از این وظیفه مهم، شانه خالی میکنند، در زمره مردگان برشمرده است2. البته برخورد و اجرای نهی از منکر باید بسیار سنجیده و با علم و آگاهی از شرایط آن و رعایت آنها صورت گیرد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1-آشنایی با معروف و منکر:ابتدا لازم است کسی که میخواهد با انحرافات مبارزه کند، به حقیقت کار توجه داشته باشند؛ یعنی خودش آگاهی کامل داشته باشد که چه کاری خوب و پسندیده است و چه کاری ناپسند و منکر.
2- دفاع منطقی:در برخورد با ناهنجاریها، باید با رفق و مدارا و صبر و حوصله و با نصیحت و استدلال پیش رفت. قرآن مجید میفرماید:"ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن؛ ای رسول! خلق را به حکمت و برهان و موعظه به راه خدا دعوت کن و به بهترین طریق با اهل جدل مناظره کن"3.
3- جلب اعتماد: تا جلب اعتماد صورت نگیرد، موعظه و نصیحت اثری ندارد. امام علیعلیهالسلام میفرماید "دلهای مردم وحشی است. پس کسی که دلها را جذب کند، به او روی خواهند آورد"4 . از این جهت لازم است با افراد خطاکار با صمیمیت و رفاقت مواجه شد و در گام بعدی با شیوهای مناسب سخن گفت.
4- رعایت ادب و نزاکت:در برخورد با ناهنجاریها نمیتوان به بهانه اجرای فریضه نهی از منکر حقوق دیگران را نادیده گرفت. در این جهت هرگونه تندخویی و درشتی مردود است. خداوند متعال که موسیعلیهالسلام را مأمور مقابله با طاغوت زمان خود یعنی فرعون کرد و به ایشان سفارش میکند:"با او به نرمی سخن گویند، شاید پند گیرد یا بترسد"5.
5- احتمال ترتیب اثر دادن:انسان باید احتمال بدهد که توصیه و سخن درست او، دارای اثری مثبت است. اگر چه اطمینان به ترتیب اثر لازم نیست، زیرا گاهی توصیه و امر به معروف و نهی از منکر نه تنها تأثیرمثبت ندارد، بلکه دارای آثار منفی میشود، مثلاً شخص را جریتر میکند.
6- اقدام عملی:گاهی منکر چنان ریشه دارد شده که با زبان ریشه کن نمیشود و نیازمند عمل میباشد. در این صورت اقدام عمل لازم است، ولی نخستین مرحله اقدام عملی به خود پرداختن و از خود الگوی مناسبی برای دیگران فراهم کردن است. به نظر صاحب جواهر از بزرگترین و مؤثرترین جلوههای امر به معروف و نهی از منکر به ویژه نسبت به رهبران دینی آن است که خود، جامه معروف را به تن کنند و پوشش منکر را از تن بدر کنند و نفوس خود را با اخلاق والا برآورند و ا ز اخلاق پست بپیرایند6 . البته این شرط، حتی در زمانی که با زبان نهی از منکر میکند، نیز لازم است؛ یعنی اگر چیزی را که خود رعایت نمیکند، بخواهد به دیگران توصیه کند، نه تنها اثری ندارد، بلکه گاهی اثر معکوس میگذارد. در مرحله بعد یک جوان متعهد باید در صورت توان از وقوع جرم و جنایت و فساد در جامعه جلوگیری نماید. البته در اوضاع فعلی که نظام اسلامی حاکم است، برای اجتناب از هرج و مرج، باید مرحله مجازات و تنبیه خطاکار را به مسؤلان سپرد. از این رو گزارش دادن به مراجع ذیصلاح و پیگیری عملی کفایت میکند. شرایط و ویژگیهای دیگر نیز لازم است. میتوانید با مراجعه به کتاب هایی که در این باره نوشته شده و آگاهی از آنها در کار خود موفقتر باشید.
در پایان بخشی از سخنان رهبر انقلاب را نقل میکنیم:"در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم، امر به معروف و نهی از منکر با لسان (زبان) است، اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر به عهده مسؤلین است که باید وارد بشوند و آنها این کار را بکنند. البته نقش مهمتر از هم همین زبان دارد. چیزی که جامعه را اصلاح میکند، همین نهی از منکر زبانی است. اگر مردم به آدم بدکار، خلافکار و کسی که اشاعه فحشا میکند و میخواهد قبح گناهی را از جامعه ببرد، بگویند و ده، صد یا هزار نفر به طور کلی افکار عمومی جامعه روی وجود او سنگینی کند، این برای او شکنندهترین چیزهاست"7.
1-آل عمران (3) آیه 104.
2-نهج البلاغه، قصار 366
3-نحل (16) آیه 125.
4-نهج البلاغه، قصار 47.
5-طه (20) آیه 44.
6-جواهرالکلام، ج 21، ص 383.
7-فرهنگ و تهاجم، ص 230.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 90/11/4 ساعت 8:39 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
«سلام کردن» یکی از سنت های اسلامی است که بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. لازم است یک مسلمان این سنت حسنه اسلامی و دینی را زنده نگه دارد. اما سلام کردن هم مثل هر کار دیگری آداب و اصول خودش را دارد! این کار که سبب می شود میان برادران و خواهران دینی الفت و دوستی شکل بگیرد روش و آدابی دارد که بزرگان دینی آن را به روشنی طرح نموده اند تا هم از مزایای دنیوی و هم اجر اخروی آن برخوردار شویم و چیزی را از دست ندهیم ولو به قدر یک سر سوزن!
خداوند متعال اسامی و نام هایی دارد که هر یک از آنها حاکی از یک صفت و حقیقتی در ذات حق تعالی است. «سلام» هم یکی از این اسامی و صفات است که به معنای سلامتی و سلم و دوستی است. خداوند متعال در سوره مبارکه حشر خود را به این نام خوانده است؛ آنجا که می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ » ؛ اوست خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست، مالک و حاکم است و از هر عیبی منزّه می باشد، به کسی ستم نمی کند. (حشر/23)
خداوند متعال به بندگان خود اجازه داده است که در هنگام ملاقات با یکدیگر نام او را به هم هدیه دهند که با این کار همه ی خوبی ها و خیرات را نصیب هم می گردانند. از این رو سلام کردن بسیار مورد توصیه است به طوری که بر آغاز گر سلام و کسی که در احیاء این سنّت الهی پیشی بگیرد، برکات و نصیب برتر و بهتری وجود دارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که حضرت فرمودند: شایسته ترین مردم نزد خدا و رسولش کسی است که سلام را آغاز کند. همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آغاز کننده ی به سلام به خدا و رسولش نزدیکتر است.
در این سنت حسنه نه تنها آغاز کننده بودن یک توصیه ی خوب است بلکه بلند سلام کردن هم یکی دیگر از ادبهای این رسم نیکوست. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: خدای عزّو جل بلند سلام کردن را دوست دارد. همچنین امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند که در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است: سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند.
امام صادق (علیه السلام) در حدیث شریف دیگری فرمودند: هر کس چهار چیز برای من تعهد کند من چهار خانه در بهشت برای او تضمین می کنم (که یکی از آنها) آشکارا سلام کردن در همه جاست.
اهمیت احیاء این سنت نیکو و این پدیده ی اجتماعی تا بدانجاست که خودداری از سلام کردن از نشان های بخل شمرده شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خدای عز و جل فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.
این موضوع تا جایی اهمیت دارد که سلام کردن بر همه حتی بر کودکان توصیه شده است. امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پنج چیز را تا آخر عمر رها نخواهم کرد. (که یکی از آنها) سلام کردن بر کودکان است تا بعد از من سنّت (رسم) باشد.
پس نباید بخل ورزید حتی در مقابل کودکان و این از آموزه های گرانقدر اسلامی است.
همچنین نباید در سلام کردن میان افراد تفاوت قائل بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است.
اگر سلام نکرد، جوابشو نده!
امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید! و نیز فرمودند: قبل از سخن گفتن سلام کنید اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید. پس اصلاً زشت و دور از آداب مسلمانی نیست که بخواهیم همیشه اول کلام و گفتگوی مان را با سلام کردن آغاز کنیم و نه مثل برخی دیگر از فرهنگها بدون هیچ مقدمه و مدخلی! یادمان نرود که حتی تأکید شده است به کسی که بدون رعایت این فرهنگ شروع به سخن می کند نباید پاسخ بدهیم و باید خودمان را ملزم نماییم با سلام گفتگو و محاوراتمان را شروع نماییم تا جایی که در سلام از هم پیشی بگیریم نه آن که سلام کردن برایمان سخت باشد. بگذارید مثالی بزنیم:
فرض کنید می خواهید در خیابان آدرسی و یا ساعت را بپرسید. مسلمانانه اش! این است که اول بگویید سلام و بعد باقی سؤالات! اما متأسفانه در برخی موارد و یا شاید باید گفت در بسیاری از موارد شاید هم به نحو غیرمحسوس با فرهنگ سازی بیگانه! بدون "سلام" می پرسیم آقا شما این آدرس را بلدید؟! و یا ساعت چنده؟ و خیلی می خواهیم مؤدب باشیم اولش می گوییم: ببخشید! ساعت چنده؟! تا حالا شما برای ساعت پرسیدن اول سلام کرده باشید؟! مثلاً سلام خوبید؟! ساعت چنده؟! نمی دانم شاید باید فرهنگ سازی کرد. به نظر شما ببخشید اول سؤالاتمان ترجمه "excuse me" اونور آبی ها نیست؟!!
و البته و صد البته همه می دانیم که جواب سلام هم واجب است و این جواب شامل همه نوع آغاز سخن و سلامی هست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغاز کننده ی به سلام نزد خدا و رسولش شایسته تر است. همچنین آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که سلام کردن مستحب و پاسخ آن واجب است. و شاید بشود مثال این روزگار ما را ایمیل و تلفن و چت و غیره هم دانست (البته با رعایت موازین شرعی!!)
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/10/28 ساعت 9:24 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
حسین بن علوان میگوید: «در مجلسی علمی بودم که سخن از تمام شدن خرجی زندگیام شد. یکی از دوستان گفت: به چه کسی امید بستهای که سراغ او بروی؟ گفتم: فلانی. او در پاسخ به من گفت: به خدا قسم به آرزویت نخواهی رسید؟ از او پرسیدم: خداوند تو را رحمت کند، تو از کجا میدانی؟ گفت: امام صادق (علیه السّلام) به من فرمود: در کتابی مطالعه فرمودم که خداوند فرموده است:
"به عزّت و جلال و مجد و رفعتم بر عرشم سوگند که همانا آروزی هر آرزومندی از مردم را -به جز خودم- نومید میکنم و بر او جامهی خواری نزد مردم میپوشانم، و همانا او را از نزدیک خود دور میکنم و از فضل خود کنار میزنم. آیا در سختیها به غیر از من امید دارد با این که همهی سختیها به دست من است؟ به دیگری توجّه دارد و با اندیشهاش در دیگران را میکوبد، با اینکه کلیدهای هر دری به دست من است و همهی درها بسته است و در خانهی من برای هر که دعا کند، باز است.
کیست که در گرفتاریهای خود به من آرزومند است و من راه آنها را بر او بریدهام؟ چه کسی برای امر بزرگی به من امیدوار شده و من امید او را بریدهام؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خود نگه داشتهام و آنان به نگهداری من رضایت ندارند و آسمانهای خود را پر کردم از کسانی که از تسبیح من خسته نشوند و به آنها فرمان دادم که درهای میان من و میان بندهها را نبندند ولی به گفتهی من اعتماد نکردند. آیا نمیدانید هر که گرفتار یکی از پیشآمدهای بد من شد، کسی غیر از من- بدون اذن من- نتواند آن را برطرف کند؟ او را چه شده که از من روی گردان است؟ به وجود خود چیزهایی به او دادم که از من نخواسته بود، سپس از او بازگرفتم و او از من نخواست که آنها را به او بازگردانم و از دیگری خواست.
آیا معتقدی که من نخواسته میدهم و از من بخواهند و ندهم؟ یا من بخیلم که بندهام مرا بخیل شمارد؟ آیا جود و کرم، خاصّ من نیست؟ آیا عفو و رحمت بهدست من نیست؟ من محلّ آرزوها نیستم؟ جز من کیست که آنها را دریغ دارد؟ آیا آرزومندانی که به دیگری آرزو دارند، نمیترسند؟ اگر همهی اهل زمین آرزو کنند و به هر کدام هرچه آرزو کنند بدهم، از مُلک من به اندازهی عضو یک مورچه کم نشود؛ پس چگونه مُلکی که من سرپرست آن هستم کم شود؟ افسوس و دریغ بر آنان که از رحمت من نومیدند و افسوس بر کسی که مرا نافرمانی کند و مرا در نظر نگیرد. "« اصول کافی، ج 2، ص66»
«إِنَّ الإنْسانَ لَیطْغی أَن رَّءَاهِ اسْتَغْنی» ؛( علق، آیات 6و 7)همانا انسان سرکشی میکند، همین که خود را بینیاز پندارد.
همین که انسان به دیگران امید بست،امیدش به مالش به قدرتش به نفوذش طغیان میکند و از خدا غافل میشود. آری باید به پیمان بندگی که با خداوند داریم، عمل کنیم. خداوند در قیامت، به هنگام محاسبه اعمال خواهد پرسید:
«أُلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنی آدَمَ أَُنْ لا تَعْبُدُوا الشِّیطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُّسْتَقیم» ؛( یس، آیات 60 و 61) ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وی دشمن آشکار شماست و اینکه مرا بپرستید؟ این است راه راست.
لطف او در حق بندگانش آن قدر زیاد است که یکی از گناهان کبیره ناامید شدن از خداست.
خداوند می فرماید: « قَالَ وَمَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ» [حجر آیه 56] ؛ فقط گمراهان هستند که از رحمت پروردگارشان ناامید می شوند.
« وَلاَ تَیْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ » [یوسف آیه 87] ؛ از رحمت خداوند ناامید نشوید.
« قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ » [زمر آیه 53] ؛به بندگان من بگو از رحمت خدا ناامید نشوید که او همه گناهان را (با توبه) می آمرزد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید:«اجعلوا کلّ رجائکم لله سبحانه ولا ترجوا احداً سواه فانّه ما رجی احد غیر الله الّا خاب» [ غررالحکم، ص 196] تمام امیدتان به خدای سبحان باشد و جز او به احدی امیدوار مباشید زیرا کسی که به غیر خدا امید پیدا کند ناامید می شود.
هنگام سنجش اعمال، به پیمان مانگریسته میشود و با توجّه به آن، انسان را پاداش یا کیفر میدهند. شیوهی قرار گرفتن در مسیر خداشناسی، اختیاری است و ملاک آن، بندگی بر اساس عقل و شرع است.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/10/28 ساعت 9:19 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
ما انسان ها در زندگی همواره به کارهایی اشتغال داشته، که در زمان های مختلف و در شرایط گوناگون آنها را انجام می دهیم.
اشتغال ما به برخی از این کارها، در حدی است که برای ما عادت شده و از ضروریات زندگی به حساب می آید.
یکی از آن کارهای همیشگی که ما به انجامش عادت کرده ایم، حرف زدن است. نکته ی حائز اهمیت پیرامون موضوع سخن گفتن و حرف زدن آن است که اگرچه سخن گفتن یک نعمت الهی است و از استعدادهای خدادادی به حساب می آید، اما باید توجّه داشت که ما به گفتن هر سخنی مجاز نیستیم، زیرا مقدار قابل توجهی از حرف هایی که به زبان جاری می سازیم، نه تنها ضرورتی ندارد، بلکه امری زائد و اضافی محسوب شده، که از دیدگاه حق تعالی گناه به حساب می آید، و آن یگانه خالق هستی به سبب آن، آن را در قیامت به شدّت مجازات خواهد کرد.
حقیقت آن است که در لابه لای حرف هایی که ما می زنیم، مقداری از آنها، با واقعیّت تطبیقی نداشته و به یقین دروغ شمرده می شود، اما افسوس که به دلیل بی توجّهی و یا ناآگاهی، به سادگی از کنارش گذشته و به عواقب شوم آن نمی اندیشیم.
ما در این نوشتار بر آنیم که به پاره ای از دروغ هایی که بین مردم متداول بوده، اما از گفتن آنها ترسی به دل راه نمی دهند اشاره نماییم:
یکی از رسم های غلط و ناشایست که بین مردم متداول گشته، آن است که در میهمانی و یا جلسات رسمی، وقتی غذایی و یا نوشیدنی می آورند و به او تعارف می کنند، برای اینکه به قول معروف کلاس اجتماعی خود را حفظ نماید و یا به جهت خجالت می گوید میل ندارم، با اینکه واقعاً به آن میل دارد. این گونه سخن گفتن به یقین دروغ محسوب می شود، که اگر کسی به آن عادت کرده، هرچه سریعتر باید آن را ترک نماید، در غیر این صورت از عواقب شوم و آثار ویرانگر آن در امان نخواهد بود.
اسماء بنت عمیس می گوید: در شب زفاف عایشه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ظرف شیری را به من داد و فرمود: به زنها بده تا بخورند، [وقتی به آنها تعارف کردم] آنها گفتند میلی به نوشیدن شیر نداریم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید. اسماء گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) اگر چیزی را که به آن میل داریم و بگوییم میل نداریم، آیا دروغ شمرده می شود؟! فرمودند: به درستی که دروغ در نامه عمل ثبت می شود هرچند کوچک باشد.1
تعارف های بی مورد هم دروغ است!
بعضی از ما انسان ها، در برخوردی که با دیگران داریم، عادت کرده ایم که به یکدیگر تعارف کنیم، در حالی که از این تعارف ها قصد جدی نداشته، و صرفاً به جهت رعایت آداب و رسوم ساختگی، به این نوع تعارف ها تن در می دهیم. از باب مثال وقتی در کوچه، خیابان، محلّه و ... با دوست و یا آشنایی برخورد می کنیم، به او می گوییم: «بفرمایید منزل در خدمت باشیم» این جمله را در شرایطی به زبان می آوریم که اصلاً خوش نداریم که او به منزل ما بیاید و یا اینکه آمادگی پذیرش او را در آن شرایط نداریم، اما با این وجود چنین جمله ای را می گوییم. شاید کسی گمان کند که این نوع از تعارف ها اشکالی ندارد و خداوند در مورد آنها سخت گیری نکرده است، در حالی که چنین نیست، بلکه این تعارف های دروغین نیز، شرعاً حرام بوده و آثار سوء دنیوی و اخروی به همراه خواهد داشت.
روزی امام صادق علیه السلام به همراه فرزندش اسماعیل در مجلسی بودند، یکی از دوستان آن حضرت وارد شد و سلام کرد و سپس نشست، وقتی حضرت از جای برخواستند که از مجلس خارج شوند، آن شخص نیز از جای برخواست و به اتّفاق امام علیه السلام به راه افتاد، در راه همراه امام بود، تا اینکه به درب خانه ی امام رسیدند، امام علیه السلام بدون اینکه به آن شخص تعارف کنند از او جدا شده و وارد خانه شدند، در این هنگام اسماعیل به حضرت عرض کرد: ای پدر چرا به آن شخص تعارف نکردید و نفرمودید داخل منزل شود؟! حضرت فرمود: آمدنش در خانه موردی نداشت [یعنی آمادگی پذیرش او را نداشتم] اسماعیل گفت: اگر تعارف می کردید او خودش نمی آمد. حضرت فرمود: دوست ندارم که خداوند نام من را جزء کسانی ثبت فرماید که در تعارف زیاده روی می کنند. 2 [یعنی تعارف های دروغین می کنند]
هر یک از ما مؤمنین، روزانه 17 رکعت نماز واجب می خوانیم که در این نمازها مجموعاً ده مرتبه جمله ی زیبای «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را تکرار می کنیم در این جمله ی زیبا ما به خدا عرض می کنیم: خدایا ما تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.
اگر انسان به این جمله حقیقتاً عمل نماید، و طبق گفته ی خود در زندگی تنها به عبادت و بندگی خدا بپردازد، و در مشکلات و نیازهای زندگی تنها از آن یگانه خالق هستی یاری بجوید و در سختی ها تکیه و امیدش تنها به آن قدرت بی مثال باشد، به یقین نام او جزء صادقین و راستگویان ثبت و ضبط خواهد شد، و در دنیا و آخرت از برکات این صداقت بهره مند خواهد گشت.
اما افسوس که گروه زیادی از ما انسان ها، تنها به گفتن این جمله دل خوش کرده و در زندگی به جای پرستش واقعی حق تعالی، بنده ی پول و ثروت و شکم شده ایم، و در سختی ها و مشکلات، چاره حل آن مشکلات را به دست انسان هایی می بینیم که در زندگی غرق در پول و ثروت مادی بوده و از گنجینه های معنوی بی بهره هستند. در مورد چنین اشخاصی به یقین می توان گفت: آنها دروغگویانی هستند که صرفاً به الفاظ ظاهری نماز دل خوش کرده اند، و از حقیقت آن بهره ای نبرده اند.
عالم بزرگوار، عارف فرزانه حضرت آیه الله بهاءالدینی (اعلی الله مقامه الشریف) در یکی از جلسات درس اخلاق خود درباره ی نماز واقعی می فرماید: صلاة جاذب نفوس انسانی است، صلاة، معراج مؤمن است و این معراجیت صلوة، معراجیت واقعی است. ولی چرا نفوس، عروج پیدا نمی کنند؟ چرا به سوی «الله» حرکت نمی کنند؟ چرا به خدای تعالی تقرب پیدا نمی کنند؟ چگونه است که هم نماز می خواند، هم قلدری، سفاکی و سبعیّت می کند؟! این برای این است که نمازش صادقانه نیست، اگر نماز صادقانه بود، عروج دارد، دروغ بافی، آدم را به جایی نمی رساند. «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی من به حق تعالی، عبودیت محض دارم، تسلیم هوای نفس نیستم، تسلیم شیطان نیستم... در نماز امام زمان (عج)، تکرار «ایاک نعبد و ایاک نستعین» برای این است که عروج پیدا کنید، ولی اگر صد تا دروغ گفتید سقوط پیدا می کنید.3
بنابراین اگر می خواهیم از آثار و برکات نماز بهره مند شده و به وسیله ی آن روح معنوی خود را از عالم دنیا به عالم بالا پرواز دهیم باید در نماز زبان را با دل همراه سازیم، و نمازی صادقانه بخوانیم تا بدین وسیله اسم ما جزء صادقین ثبت و ضبط شود.
پی نوشت ها :
1- سفینة البحار، ج2، ص473
2- بحارالانوار، ج72، باب العرض علی اخیک، ص457
3 برگرفته از کتاب نردبان آسمان، ص164-163
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/10/28 ساعت 9:14 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
قرآن دوران جوانی را دوران قوت و قدرت مینامد: (اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْف ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْف قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّة ضَعْفاً وَ شَیْبَةً); خدا همان کسی است که شما را آفریده در حالی که ضعیف بودید; سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت بخشید، و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد ...
جوانان فطرتی پاک دارند و پاکیها را میپذیرند و به آن جامهی عمل میپوشانند.
دوران جوانی و نوجوانی فرصتی بسیار ارزشمند و بی بدیل است. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک; جوانی را قبل از پیری، و سلامتی را قبل از مریضی دریاب.
برخی از فرصت طلبان از استعداد بکر و تازهی جوانان سوء استفاده میکنند و آنان را به سوی قدرت، ثروت و شهوت سوق میدهند; اما اسلام با سه مقولهی اخلاق، عقاید و احکام، دنیا و آخرت یک جوان را ترسیم نموده و وظایفی را اعم از دنیوی و اخروی برای جوانان و نوجوانان برشمرده است که در این جا به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
اسلام به فراگیری علم و دانش تأکید بسیار دارد و اولین آیه ای که نازل شده به خواندن و نوشتن امر کرده است:
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَق اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ); بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید، همان کسی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد... همان کسی که به وسیلهی قلم تعلیم نمود و به انسان آن چه را نمیدانست یاد داد.
اصلاحات جوامع انسانی از قلمهای مؤمن شروع میشود و فساد و تباهی اجتماعات نیز از قلمهای مسموم و فاسد مایه میگیرد. بی جهت نیست که قرآن به قلم و آن چه با قلم مینویسند، سوگند یاد میکند; (ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ) قلمی که میتوان به واسطهی آن علم را منتشر و در سینهی تاریخ ماندگار کرد.
قرآن تحصیل علم و دانش را پایه و مقدمهی تربیت و تزکیه، و تعلیم را یکی از اهداف پیامبران بر می شمارد و هیچ وقت عالمان و دانشمندان را با جاهلان مساوی نمیداند.
(هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ); آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟
دوران فراگیری دانش، نوجوانی و جوانی است و بیشتر توجه و خطاب قرآن کریم و معصومین علیهم السلام به جوانان است. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله میفرمایند:
فراگیری علم در دوران جوانی، همانند نقش بر سنگ است و در دوران پیری همانند نقش بر خاک است که سریع زایل میگردد.
لذا جوانان باید با توجه به مبانی دینی، به تحصیل علم بپردازند و عقب ماندگی و رشد نیافتگی مسلمانان را که ریشه در ظلم حاکمان ظالم و فاسد و توطئهی دشمنان اسلام دارد، جبران نمایند.
2- اهتمام به ازدواج
ازدواج یکی از محبوبترین کانون نزد خداوند و از سنتهای پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله است که با آن میتوان نصف دین خود را تضمین کرد. قرآن کریم امر به ازدواج میکند و میفرماید:
(وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ); مردان و زنان بی همسر را همسر دهید و هم چنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز میسازد; خداوند واسع و آگاه است.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) جوانان مجرد را مذمت میکنند و میفرمایند: شرارکم عزائبکم; بدترین شما مجردان اند.
خداوند صریحاً مسئلهی مالی خانوادهها را تضمین نموده است و جوانان نباید به خاطر فقر از ازدواج سر باز زنند. امام صادق(علیه السلام)میفرمایند: الرزق مع النساء و العیال; روزی همراه همسر و فرزند است.
بالاترین غریزهی انسان، غریزهی شهوت است که اوج آن در دوران جوانی است و بزرگترین مانع رشد یک جوان، شهوت پرستی و هوای نفس اوست. شهوت طلبی، وسوسهی شیطانی است که انسان را اسیر خود میکند.
چه بسا لحظه ای شهوت طلبی، ناراحتی دراز مدت به همراه دارد. علی(علیه السلام) میفرمایند: رب الشهوة الساعة تورث حزناً طویلا. نفس اماره ی انسان همان تمایلات غریزی است که بر اثر شدت یافتن، بر عقل غلبه مییابد.
قرآن نیز منشأ انحرافات را پیروی از نفس و کلید سعادت و خوش بختی را مخالفت با خواهشهای نفسانی میداند. یوسف کنعان نیز از نفس اماره به خدا پناه میبرد. حضرت علیعلیه السلام در دعای صباح به خدا پناه میبرد و میفرماید: الهی قلبی محجوب... و هوائی غالب; خدایا قلبم [با حجابی از گناه] پوشیده شده… و هوای نفس بر من چیره گشته است
برای فرار از خواهشهای نفسانی و شهوت، لازم است ایمان و بندگی خدا را تقویت و معاشرت با دوستان منحرف را ترک کنیم و در پرورش عقل کوشا باشیم; زیرا هوای نفس دشمن عقل است; و علت انحرافات، اسیر به ون عقل به دست امیال و هواهای نفسانی است.
جوان باید با نیرو و قدرت خود برای رسیدن به مقصود که تحصیل علم و هنر و یا آموختن صنعت و... است بکوشد. قرآن با برشمردن زمینه های تلاش و کوشش در همین کرهی خاکی، به استفادهی صحیح از آن توصیه میکند: (و رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ); خداوند شما را از نعمتهای پاکیزه بهره مند ساخت; شاید شکرگزار باشید.
(وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ); گروهی دیگر برای به دست آوردن روزی الهی به سفر میروند و گروهی دیگر در راه خدا جهاد میکنند.
علی علیه السلام در تفسیر آیهی وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا میفرمایند:
سلامت، نیرومندی، فراغت، جوانی و نشاط و بی نیازی خود را فراموش مکن و در دنیا از آن بهره ببر و متوجه باش که از آن سرمایه های عظیم، به نفع آخرتت استفاده کنی.
خداوند در قرآن صریحاً میفرماید:
(وَ لَقَدْ مَکَّنّاکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ); ما تسلط و مالکیت و حکومت زمین را برای شما قرار دادیم و وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم.
به این معنا که خداوند وسایل تلاش را فراهم نموده است و دسترسی نداشتن به آنها نشان کوتاهی و سستی خود ماست; لذا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: هر شب ملائکه به زمین میآیند و ندا سر میدهند که ای فرزندان آدم! تلاش و کوشش نمایید.
5 - عبادت و بندگی
جوانان به سبب فطرت پاک و استعداد برای پذیرش حقایق به ملکوت اعلی نزدیکترند و میتوانند سریعتر از دیگران به خدا برسند. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمودند: ان الله یحب الشاب الذی شبابه فی طاعة الله; خداوند جوانی را دوست میدارد که جوانیاش را در اطاعت خدا مصرف نماید. و خداوند نیز یکی از اهداف خلقت بشر را عبودیت و بندگی معرفی کرده است: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ); من جن و انس را خلق نکردم، مگر برای عبادت.
خداوند عبادت جوان را بالاترین عبادتها میداند. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در همین زمینه میفرمایند: داوند هفت گروه را در سایهی رحمت خود جای میدهد در روزی که سایه ای جز سایهاش نیست: اول، زمامدار عادل و دادگر; دوم، جوانی که در عبادت خدا پرورش یابد .
حضرت علیعلیه السلام میفرمایند: قلب جوان مانند زمین خالی و مستعد است که هر چیزی را که در آن قرار میگیرد میپذیرد.
قرآن نیز به تزکیه و تهذیب نفس تأکید فراوان دارد: (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها); کسی که تزکیه کند رستگار است.
جوان میتواند با عهد و پیمان بستن با خود و مراقبت از اعمال روزانه، و محاسبهی اعمال و رفتار، خود را در مسیر رهروان حق قرار دهد.
جوان به اقتضای سن خود بیشتر در لغزشهای گناه قرار میگیرد، اما با توبه و برگشت به سوی خدا میتواند آن را جبران و خود را مشمول عفو خداوند بخشنده و مهربان نماید.
(إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ); مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند، خداوند غفور و رحیم است.
و پیامبر اسلام لی الله علیه وآله درباره توبهی جوان میفرمایند: ما من شیء احب الی الله تعالی من شاب تائب; هیچ چیز نزد خداوند دوست داشتنیتر از جوان توبه کار نیست.
حاصل سخن این که، دورهی نوجوانی و جوانی، دوره ای حساس و سرنوشت ساز است و نیاز به یک راه نمای آگاه و عالم دارد و بهترین راه نما که بتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند، قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) است.
منبع: نشریه صباح، شماره 19، علی امیرخانی
.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 90/10/23 ساعت 11:15 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت