انسان اگر هم غنى باشد فقر او را تهدید مىکند.
آدمى را به دو خصلت اعتماد نشاید یکى تندرستى و یکى توانگرى چه بسا هنگامى که او را تندرست مىبینى بناگاه بیمار شود و هنگامى که او را توانگر مىبینى بناگاه فقیر گردد.
پیشگیرى از فقر بهتر از درمان آن است زیرا درمان نسبت به پیشگیرى تلاش بیشترى مىطلبد در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیرى نشان داده شده است.
مهمترین راههاى پیشگیرى فقر عبارتند از:
1- صدقه دادن
2- امانتدارى
3- پرهیزگارى و استغفار
4- تواضع(فروتنى)و اخلاق پسندیده
5- درستکارى
6- مهاجرت و سفر
صدقه مقدارى از مال است که صرف فقرا و نیازمندان مىشود و گونهاى همیارى اجتماعى است و داراى مزایاى بسیار از جمله اقتصادى و روحى است.
مزیت اقتصادیش این است که این مال هر چند اندک هم باشد در حیات اقتصادى موثر است و قدرت خرید قشرى از مردم را بالا مىبرد و این امر به نوبه خود در تقویت اقتصاد سهیم است.
مزیت روحیش آن است که حس مشارکت اجتماعى انسان را در اوج سرخوشى قرار مىدهد چون بخشى از مالش را براى سیر کردن شکمهاى گرسنهاى که در انتظار دستهاى مهربانند صرف کرده است.
و صدقه بنا به فرموده امام داروى شفابخش(دواءمنحج) است داروىاقتصادى روحى و اجتماعى است که بسیارى از بیماریهاى اقتصادى روانى و روحى جامعه و حتى بیماریهاى جسمى را شفا مىبخشد.چون درمان بیماریهاى جسمى نیز نیاز به تهیه دارو دارد.
جوامعى که در آن صدقه جارى است جوامعى سالمند که در آن از فقر و تنگدستى خبرى نیست و بدبخت و بیچارهاى پیدا نمىشود زیرا صدقه روح انسان دوستى را در جامعه ریشه دار مىکند و انسان وقتى وارد چنین جامعهاى مىشود گویى که وارد خانهاى شده و در پیش روى خود یک خانواده را مىبیند که به یکدیگر مهر مىورزند و یکدیگر را دوست دارند امام على علیهالسلام مىفرماید:
صدقه سپر بزرگى است مؤمن را از آتش جهنم نگاه مىدارد از تلف شدن مال کافر جلوگیرى مىکند و مالش را به زودى جبران مىکند و بلا را از بدنش دور مىکند و در آخرت او کافر را بهره و نصیبى نباشد.
از اینرو صدقه دادن مطلوب است حتى توسط خود فقیران امام علیهالسلام مىفرماید:اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقة؛ هر گاه تنگدست شدید بادادن صدقه با خداى تعالى سودا کنید صدقهاى که فقیر مىپردازد از دردهایش مىکاهد زیرا این کار به او مىفهماند که کسانى فقیرتر و ضعیفتر از او نیز هستند.
و مال هر چند کم باشد وجودش در بازار تأثیر زیادى بر حیات اقتصادى خواهد داشت امام على علیهالسلام مىفرماید:
از بخشش اندک شرمنده مباش زیرا نومید ساختن اندکتر از آن است.
مال چه کم باشد یا زیاد موجب رونق بازار مىگردد و همچون دارویى نیرو بخش بدن را فعال مىکند و آن را براى مقابله با بیماریها توانا مىسازد و از آنجا که روزى از جانب خدواند تبارک و تعالى است پس هر گاه بندگان به یکدیگر مهر بورزند خداوند نیز آنان را مورد لطف و مرحمت خویش قرار مىدهد و خداوند بخشنده به بخشندگان رحمت آورد. من فى الارض یرحمکم من فى السماء؛ به اهل زمین رحمت آورید تا آنکه در آسمان است شما را رحمت کند و رحمت الهى به صورت باران فرو مىریزد و زمین مرده را جان مىبخشد و از آن کشت و زرع مىروید و مصداق این فرمایش امام است که فرمود:استنزلوا الرزق بالصدقه روزى را به صدقه دادن فرودآورید.
زندگى محل داد و ستد و مبادله است باید ببخشى تا به تو ببخشند و نباید همیشه منتظر بخشش دیگران شد پس باید بخشش کرد سپس انتظار کمک و بخشش از دیگران داشت و اگر بخشش کم بود اهمیتى ندارد زیرا هر کس مالى را در راه خدا مىبخشد هر چند اندک باشد خداى تعالى پاداش او را فراوان خواهد داد و آیا بخشندهتر از خداوند کسى هست که بى منت ببخشد خداوندى که گسترده رحمت و کرمش همه جا حتى دورترین نقطه دریاها و اقیانوسها را فرا گرفته است.
امانتدارى ارزشى حیاتى است که اعتماد متقابل را در جامعه ریشه دار مىکند و داراى ارزش اقتصادى نیز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در کارها با او مشارکت داشته باشند زیرا هیچگاه به مال و ناموسشان خیانت نمىکند.خیانتکاران در جامعهاى که روح امانتدارى بر آن حاکم است جایى ندارد زیرا بعنوان یک نقطه ضعف در جامعه محسوب مىشود در حالى که انسان امانتدار بدنه اصلى جامعه با ایمان است و به سبب برخوردارى از روحیه امانتدارى به مراتب گوناگونى در زندگى دست مىیابد امام على علیهالسلام مىفرماید:
اداء الامانة مفتاح الرزق؛ امانتدارى کلید روزى است و نیز مىفرماید:
امانتدارى روزى به دنبال دارد و خیانت مایه فقر و تنگدستى است به راستى امانتدارى کلید روزى است زیرا هر کس که امانتدار نباشد درهاى زندگى به رویش گشوده نمىشود و از همه جا طرد خواهد شد.
گناه مانعى است که جامعه را از پیشرفت و ترقى باز مىدارد جامعه سالم و پاک جامعهاى است که افراد آن پاک باشند و دامنشان به هیچ گناهى آلوده نباشد اگر انسان خود را از گناهان پاک کند محیط وى نیز از گناه پاک مىگردد و اگر همه افراد جامعه چنین جامعهاى به سلامت و به دور از هر گونه کجرویى به پیش خواهد رفت گناه همانطور مانع جامعه از پیشرفت و ترقى و رسیدن به درجات کمال انسانى مىگردد مانع حرکت اقتصادى جامعه نیز مىباشد.
گناهى که از پیروى خواهشهاى نفسانى ناشى مىشود و در برابر عقل مىایستد بخشى از قواى انسان را از کار مىاندازد و او را به ورطه شهوتها و خواهشها در مىافکند و از اینجا مراحل انحطاط و سقوط انسان آغاز مىشود نیرو و اموالش به هدر مىرود بنابراین گناه اولین مانع رزق و روزى است زیرا توانمندیهاى انسان را نابود مىکند و او را از مسیر درست کمال منحرف مىسازد امام مىفرماید:
ان الرجل لیحرم الرزق بالذنب یصیبه؛ انسان با گناهى که مرتکب مىشوداز روزى محروم مىگردد.
و انسان تنها با استغفار و توبه مىتواند از این بند آزاد گردد.استغفار پشتوانهاى است که انسان مىتواند به وسیله آن قید و بندهایى را که تواناییهاى خلاق او را به بند کشیده است بشکند تا از این راه نیروى خود را فعال سازد و با همیارى دستهاى خیر،در سازندگى جامعه سهیم باشد امام على علیهالسلام مىفرماید:
از گناهان دورى کنید هر گرفتارى و نقصان روزى از گناهست حتى خراش پیشامد ناگوار و مصیبت.
ونیز مىفرماید:
و خداوند استغفار(امرزش خواستن)را سبب فراوانى روزى قرار داده است.
و منسوب به اوست که فرمود:
از آنچه که در اختیار دارم از خداوند آمرزش مىطلبم و از آنچه در اختیار ندارم و اصلاح مىخواهم.
مال وسیلهاى براى خیر و شر است و اگر مسلمان خود را به ایمان واقعى علیه گناهان مسلح کند مالش نیز در راه خیر و صلاح او و جامعه قرار مىگیرد اما اگر از خواهش نفس پیروى کند ناگزیر به فقر و تنگدستى دچار گردد و مالش از مسیر خیر خارج شود و به مرور زمان ارزش خود را از دست مىدهد و از بین مىرود.
بنابر این فقر عذابى حتمى است که در دنیا دامنگیر ثروتمندان گستاخ مىگردد پیش از آنکه به عذاب آخرت گرفتار آیند امام مىفرماید:
خیر دنیا و آخرت در دو چیز است؛ ثروتمندى و پرهیز گارى و شر دنیا و آخرت در فقر و بى بند و بارى است.
اخلاق خوب و پسندیده و به ویژه فروتنى درهاى جامعه را به روى انسان مىگشاید و فرد موفق در جامعه کسى است که رمز گشایش این درها که اخلاق نیکو و به ویژه فروتنى و تواضع است داشته باشد در فعالیت اقتصادى انسان به اخلاق بیش از هر چیز دیگر نیازمند است زیرا به وسیله اخلاق خوش همه را به خود جذب مىکند به همین سبب مىبینیم که تاجرى موفق است که داراى فضایل اخلاقى باشد و فروشنده خوش اخلاق مىتواند مشتریهاى بیشترى را جلب کند و این ضابطه قطعى در همه جوامع است و در دوایت آمده است:
اگر نمىتوانید با اموالتان به مردم کمک کنید با اخلاق خوش با آنان رفتار کنید.
بنابر این اخلاق سرمایه فقیر براى کسب ثروت اجتماعى است و راهى براى دستیابى به ثروت اقتصادى است امام على علیهالسلام مىفرماید:
سعة الاخلاق کیمیاء الارزاق؛ اکسیر روزى در خوش اخلاقى است.
همچنین در جاى دیگر تبیین مىکند که در اخلاق اقتصادى چگونه باشیم تا گرفتار فقر و تنگدستى نگردیم؛ مىفرماید:
با خلق و خوى نرم نیازها برآورده گردد و با بردبارى نیکو خواستهها آسان بدست آید.
ولى انسان از نظر اقتصادى چگونه پیشرفت مىکند طبیعتا یکى از عوامل پیشرفت اخلاق خوب است امام علیهالسلام مىفرماید:
من لان عوده کثفت أعضانه؛ آنکس که چوبش نرم و تازه است داراى خلق و خوى نرم و خوش است شاخ و برگش فراوان بود.
تواضع اداى احترام و ارزشگذارى به دیگران است و انسان به هر کس که احترامش کند و ارج بگذارد به او علاقمند مىشود و جذب او مىکرد و بر عکس از کسانى که تکبر بورزند و بى احترامى کنند دورى مىکند.
به کمک تواضع انسان به نعمت و آسایش در روزى دست مىیابد تواضع کلید خیر است و با تواضع مىتوان به قلبها نفوذ کرد امام مىفرماید:
و بالتواضع تتم النعمة؛ با تواضع نعمتها به کمال رسد.
یکى از اسباب ثروتمندى و کسب روزى محکم کارى و درستى در کار است زیرا کالاى خوب مشترى را جذب مىکند در حالى که کار سطحى و بى دقتى هیچگاه مشترى پیدا نمىکند و حتى کسى به آن نزدیک نمىشود اگر انسان شهرت خوب کسب کند مورد اعتماد تاجر و مشترى واقع شود امام على علیهالسلام مىفرماید:
من قصر فى العمل أبتلى بالهم؛ کسى که در عمل کوتاهى کند به اندوه دچار گردد.
و فقر بزرگترین اندوه انسان است و کار انسان همان شهرت اوست و کسى که مىخواهد کالایى را بخرد هیچگاه اسم سازنده آن را نمىپرسند بلکه از خوبى و مرغوبیت جنس سئوال مىکند و مردم همه علاقمند کالاى خوب و مرغوب هستند امام على علیهالسلام مىفرماید:من أبطأ به عمله یسرع به حسبه،هر که در کارها درنگ کند شرف نسب سبب سرعت در کارش نشود.
بنابر این از انسان انتظارى مىرود که کارش را به مردم عرضه کند نه حسب و نسب خود را پس کار انسان بیانگر شخصیت اوست که آیا انسان درستکارى است یا خیر.
میان کار خوب و ایمان رابطه نزدیکى وجود دارد امام على علیهالسلام مىفرماید:
انسان حقیقت ایمان را نمىچشد؛ مگر اینکه در او سه خصلت باشد:
فقه و آگاهى در دین شکیبایى و تحمل مصائب و برنامه ریزى درست در زندگى.
محمد جواد مغنیه در شرح این گفتار مىگوید:امام حقیقت ایمان و حل مسأله معیشت در این دنیا را با هم مرتبط دانسته است زیرا برنامه ریزى درست در زندگى به معنى انجام کار به بهترین وجه و جهت دهى تولید در مسیر سودمند و نافع آن است.
گاهى براى انسان به دلایلى دشوار است که در یک جا کار کند لذا در این صورت باید به جاى دیگر برود تا در آنجا گشایش و راحتى ببیند:
همیشه کشورهایى هستند که بنا به دلایلى که بخشى از آن را ذکر کردیم بعضى تاز انسانها را به خود جذب نمىکنند و در کنار آن کشورهایى دیگرى هستند که انسان را به خود جذب مىکنند و زندگى خوب و راحتى را براى او فراهم مىآورند امام علیهالسلام در این باره مىفرماید:
خیر البلاد ما حملک؛ بهترین شهرها شهرى است که تو را بپذیرد و در آن آسوده باشى.
گویى که سرزمینها و شهرها موجودى زنده با شعور و با احساسند و لذا انسان را مىپذیرند و تحمل مىکنند بنابر این در چنین سرزمین هایى معمولا انسان مىتواند به خوبى و آسایش زندگى کند.
لذا وقتى که انسان به جاى دیگر مىرود و مىتواند در آنجا زندگى راحتى داشته باشد هیچگاه احساس غربت نخواهد کرد بلکه غریب کسى است که نتواند روزى و معاش خود را فراهم کند گاهى انسان در وطن خود غریب است و نمىتواند روزى خود و خانوادهاش را تأمین کند امام علیهالسلام مىفرماید:
توانگرى در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است.
و این سخن از گفتارهاى جاودانه است که حقیقت انسان را آشکار مىکند؛ حقیقتى که حاکى از تمایل انسان به تلاش و جنبش است و نه به آرامش و سستى انسان همیشه براى بدست آوردن روزى در تلاش است و با این حرکت و تلاش است که خود را مىیابد و آیندهاش را در دنیا و آخرت رقم مىزند.
امام علیهالسلام در این گفتارها از سنتهاى ثابت قرآنى الهام مىگیرد:
کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مىستانند در حالى که بر خویشتن ستم کرده بودند از آنها مىپرسند:در چه کارى بودید؟گویند:ما در روى زمین مردمى بودیم زبون گشته فرشتگان گویند آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟
اى انسان تو رد راه پروردگارت رنج فراوان مىکشى؛ پس پاداش آن را خواهى دید.
براى مردم پاداشى جز آنچه خود کردهاند نیست؟و زودا که کوشش او در نظر آید.
پس از آنکه درباره فقر و فقیر سخن گفتیم بر آنیم تا تصویرى را که امام على علیهالسلام از مسلمان در دنیا مىخواهد ارائه دهیم آیا در نظر امام مسلمان باید دنیا را براى دیگران رها کند و خود تنها به آخرت بپردازد یا مىخواهد که انسان همانگونه که براى دنیا زندگى مىکند براى آخرت نیز تلاش کند؟
نمونه ایدهال در نظر امام کدام است تا براى همگان الگو و سرمشق قرار گیرد؟به هر حال حاصل اندیشه امام درباره انسان مؤمن چیست؟آیا امام مىخواهد که او فقیر باشد یا غنى و یا چیز دیگر؟
با هم بخشى از نامه امیرالمومنین به محمد ابن ابى بکر را هنگامى که او را به ولایت مصر منصوب کرد بخوانیم:
و بدانید اى بندگان خدا که پرهیزگاران هم در این دنیاى زودگذر سود برند و هم در جهان آخرت آنها با مردم دنیا در کارهاى دنیوى شریک شدند و مردم دنیا در کارهاى اخروى شریک نشدند در دنیا زیستند نیکوترین زیستنها و از نعمت دنیا خوردند بهترین خوردنیها و از دنیا بهرهمند شدند انسان که اهل ناز و نعمت بهرهمند شدند و از آن کامیاب گردیدند چونان که جباران خودکامه کام گرفتند سپس رخت به جهان دیگر کشیدند باره توشهاى که آنان را به مقصد رسانید و با سودایى که سود فراوانشان داد لذت زهد را در دنیا چشیدند و یقین کردند که در آخرت در جوار خداوندند اگر دست به دعا بردارند دستشان را واپس نگرداند و بهره شان از خوشى و آسایش نقصان نگیرد این چهره انسان کامل در نهج البلاغه است.
- با اهل دنیا در دنیایشان با کار و تلاش مشارکت مىکنند.
- و در عین حال از آخرت غافل نیستند زیرا فقط اهل دنیا نیستند که تمام هم و غم خود را متوجه دنیا کنند.
- به لذتها و پاکیهاى دنیا دست یافتند به مانند مترفان که دلمشغولى جز دنیا ندارند.
- ولى در عین حال از دنیا توشه آخرت بر گرفتند این نقطه اختلافشان با اهل دنیاست چه آنان - پرهیزگاران - از دنیا دنیا و آخرت را کسب کردند در حالى که آنها - اهل دنیا - تنها به دنیا دست یافتند.
- آنان در آخرت آنان در جوار خدایند زیرا از سرانجامى که در انتظارشان بود غفلت نکردند.
- اینان در دنیا به خواسته شان رسیدند و در آخرت مطلوب خود را یافتند.
چون گفته شاعر:
دسته دیگر به هر دو دست یافتند و دنیا را با آخرت یکجا گرد آوردند.
این نمونه خوب و مناسبى است که باید انسان بکوشد تا بدان برسد و دیگر گفتارهاى امام باید در کنار این گفتار قرار گیرد تا بتوان معنى درست آنرا دریافت زیرا دعوت امام به ترک دنیا به معنى عبادت همیشگى و دائمى نیست بلکه بدین معناست که انسان باید در دنیا تلاش کند اما همه هدف خود را دنیا قرار ندهد و این امیرالمومنین است که مىخواهد ما در دنیا شرافتمندانه و سعادتمندانه زندگى کنیم و از لذایذ آن بهرهمند شویم و به پاکیهایش عشق بورزیم و در عین حال توجه داشته باشیم که دنیا گذر گاهى بیش نیست گذر گاهى که به جهان آخرت منتهى مىگردد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/12 ساعت 7:51 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
کلمه فقر از فقار(= مهرههاى پشت) گرفته شده است فقیر - چنانکه در صحاح الغه آمده است - به کسى اطلاق مىگردد که مهرههاى پشتش زیر بار گرفتاریهاى ناشى از فقر(= تنگدستى) شکسته باشد.
در دایرةالمعارفها معنى اصطلاحى فقیر اینگونه آمده است:کسى که نتواند خود و خانوادهاش را از نظر مالى اداره کند و نیازمند مردم باشد.
در اصطلاح فقى فقیر کسى است که از عهده تأمین هزینه سالیانهاش بر نیاید یا کسى که در آمدش از یکى از حد نصابهاى زکات کمتر باشد. هزینهسالیانش شامل تامین خوراک،پوشاک،مسکن،سفر و درمان بیمارى براى خود و خانوادهاش و یا خرید هدایا در صورتى که لازم باشد مىگردد.
حد نصابهاى زکات عبارت است از:بیست دینار یا دویست درهم یا چهل گوسفند یا پنج بار شتر غله.
سیورى در کنز العرفان تاکید کرده است که معنى اولى که محقق حلى درباره فقیر ذکر کرده عبارت است از:
نداشتن مخارج یک سال خود و خانواده.
فقر در سخنان امام على علیهالسلام پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پستترین صفتها توصیف مىکند صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مىکند حال در این سخنان امام تامل مىکنیم:
1- الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است این کلام از بابتشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مىفرماید:
والفقیر خیر من الفقر قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.
2- چ یخرس الفطن عن حاجته فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.
فقر قدرت و توان برخوردهاى اجتماعى را از انسان مىگیرد و فقیر جرأت دادوستد را از دست مىدهد و به انسان بى ارادهاى تبدیل نى شود که قدرت انجام هیچ کارى را ندارد، حتى اگر از سلامت جسمانى برخوردار باشد و از نظر روحى و روانى این همان صوت اکبر(= مرگ بزرگتر) است که امام امیرالمومنین علیهالسلام از فقر تعبیر مىکنند.
به صورت دیگرى نیز روایت شده است:الفقر یخرس الفطن عن حجته، تنگدستى زبان زیرک را از حجتش بر کند.
فقر انسان را از توان علمىاش تهى سازد حتى اگر شخص از دانشهاى مختلف بهرهمند باشد بطوریکه او را به شخصى منزوى و درون گرا بدل مىکند که قدرت اظهار نظر و استدلال ندارد همچنین انسان را از شجاعت که در زندگى روزمره علمى و اجتماعى بدان نیازمند است تهى مىسازد.
3-
اى فرزند بیم دارم که تو فقیر شوى پس به خدا پناه ببر از فقر زیرا فقر سبب نقص در دین و سرگردانى عقل و ایجاد کننده دشمنى است.
فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مىگذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مىنهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مىپاشد و به عنصرى نا مطلوب و بیهوده در جامعه بدل مىشود.
فقر گامى بلند به سوى مرگ است چون فقیر تعادل خود را به سبب نیاز از دست مىدهد پس دین و عقلش دچار نقصان مىگردد تا آنجا که در معرض سقوط در پرتگاه گمراهى قرار مىگیرد و هر چه فقر و نیاز آنان زیادتر شود او به سرنوشت مصیبت بارش - یعنى کفر- نزدیکتر مىشود این فقر است از دیدگاه امام علیهالسلام یعنى خطرناکترین بیمارى که جامعه را تهدید مىکند فقر رذیلت اجتماعى است و موجب کفر و نقصان در انسان است همه چیز در مقابلش کوچک است امام امیر المومنین على علیهالسلام این پدیده اجتماعى را با سخنانى ناپسند توصیف کرده است به همین سبب از آغاز پذیرش زمامدارى حکومت اسلامى با جدیت تمام براى ریشه کن کردن فقر آستین بالا مىزند و درست بر خلاف تصور دانشمندان غربى و مقلدان شرقى آنها که مىگویند دین انسان را به فقر و نادارى تشویق مىکند.
دانشمند غربى توویکو در کتابش به نام((اکاذیب))مىگوید:
هر چه روحانیون مردم فقیر را به درجات آخرت بشارت دهند فقر را در نظر مردم محبوب مىکنند )).چه کسى گفته است که دین فقر را در دیدهمردم محبوب مىکند؟
پس اگر این واقعیت دین مسیحیت است اسلام از چنین تهمتهایى بدور است و این گفتارهاى امام گواه صادق است آرى احادیث و گفتارهاى است که فقیر را به شکیبایى مىخواند تا تعادل خود را از دست ندهد ولى از او نمىخواهد که فقیر باقى بماند بلکه به عکس با اصرار از او مىخواهد که به سوى ثروت و بىنیازى قدم بردارد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 91/10/8 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 9:33 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
اسلام به فقر به عنوان یک مشکل اجتماعی خطرناک می نگرد که انسان را به امتحانی می کشاند که وی را از دین روی گردان می کند و هویت و ماهیت وی را به مخاطره می اندازد. فقر تهدیدی بالقوه برای صلح و ثبات جامعه است. مقاصد و اهداف شریعت در حفظ ایمان، روح بشری، سلاله، اموال و فکر و اندیشه با فقر به انجام نمی رسد. این اهداف تامین نیازهای مهم بشر همانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج را می طلبد به طوری که احتمال این که افراد به تجاوز از حدود مذهب و اخلاق کشانده شوند، وجود نداشته باشد. اسلام به حکومت و جامعه دستور می دهد که در سؤولیت حذف فقر از جامعه سهیم شوند. قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، در درون کلیت وحی که برای هر مکان و زمانی نازل شده، روشها و وسایل انجام یافتن این مسؤولیت را تعیین کرده اند. هدف فلسفه اقتصادی اسلام قبل از هر چیز عبارت است از حذف فقر با برآوردن نیازهای اساسی انسان، تنگتر کردن شکاف بین فقرا و ثروتمندان و توسعه منابع خاکی برای رفاه انسان که هر چیزی در آسمان و زمین مسخر اوست. اسلام در محدوده فلسفه اقتصادی خود راههای بسیاری برای حل مشکل فقر اندیشیده است. برخی از این راهها مربوط به حکومت، و برخی دیگر برعهده جامعه و برخی دیگر وظیفه مشترک حکومت و جامعه است. قبل از بحث درباره زکات، معرفی برخی از وسایل دیگری که اسلام برای روبرو شدن با فقر به کار برده است، مفید است، زیرا نقش زکات را باید در سیمای کلی راه حل اسلام در این باره دید.
اسلام افراد را به امرار معاش با کار سفارش می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «هیچ کس غذایی بهتر از غذایی که با دسترنج خود تهیه کرده است نمی خورد. داوود پیامبرعلیه السلام عادت داشت از دسترنج خویش بخورد.» (20) بر حکومت لازم است که شهروندان خود را در پیدا کردن کارهایی که در آنها تخصص دارند کمک کند. پیامبرصلی الله علیه وآله به مردی از انصار مدینه که برای دریافت کمک گدایی می کرد دستور داد تا تبری به دست آورد و هیزم بشکند و خرجی خانواده خود را درآورد. (21) از حکومت مدرن اسلامی انتظار می رود که فرصت کار را برای تمام افراد توانای خود با بهبود بخشیدن به توسعه اقتصادی و تعلیم و تربیت افراد برای شغلهای متعدد مورد نیاز در بازار کار فراهم آورد. اسلام همچنین به حاکم توصیه می کند که درآمدهای فعالیتهای اقتصادی را به تساوی تقسیم کند تا ثروت ملت صرفا در میان طبقه ثروتمند جامعه در گردش نباشد. قرآن می گوید:
وما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم... (حشر/7)
«آن غنیمتی که خدا از مردم قریه ها نصیب پیامبرش کرده است از آن خداست و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و مسافران در راه مانده، تا میان توانگرانتان دست به دست نشود.»
از آنجا که آزادی فعالیت اقتصادی به سود ثروتمندان است، باید از طریق عدالت اجتماعی این امر متعادل شود. برای رسیدن به این هدف حکومت می تواند از طریق اولویت دادن به فقرا در خط مشی های اقتصادی و مالی خود و نیز از طریق سرمایه گذاری سنجیده در مناطق فقیرنشین فعالیتهای اقتصادی خود را پیگیری کند. جهان اسلام از توزیع بی تناسب ثروت بین کشورها و در داخل کشورها رنج می برد، اما اسلام برای کمک به بخش فقیرتر، دعوت به کم کردن این شکاف می کند.
اسلام همچنین به حکومت سفارش می کند تا تمام معامله های غیر منصفانه و زیان بخش به حال جامعه، مثل وامهای بهره دار، فروش مواد الکلی و مخدر، احتکار نیازمندیهای اساسی، حق انحصاری، فریب در معاملات و غیره را ممنوع کند. حکومت باید از حقوق اموال، اجرای قراردادها و توافقنامه ها و قانونی بودن تمام معاملات حمایت کند. باید هر کسی که حقوق دیگران را به هر بهانه ای پایمال می کند، تنبیه کند. چنین حمایتی معمولا برای اعضای ضعیفتر جامعه سودمند است. از طرف دیگر حکومت مسؤول هر فرد زیردست یا ناتوانی است که حامی ندارد و یا هر فرد نیازمندی است که کمکی دریافت نمی کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد شهادت جعفربن ابی طالب (در جنگ موته) که از خود کودکانی به جا گذاشته بود، فرمود: «من در این دنیا و آن دنیا محافظ آنها هستم. حاکم حافظ کسانی است که هیچ حامی ندارند.» بخاری این حدیث را از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل می کند: «من نسبت به انسان مؤمن از خود او مسؤول ترم به طوری که اگر مدیون فوت کند و هیچ مالی نداشته باشد که از آن مال دین وی پرداخت شود، وظیفه من است تا دین او را بپردازم. » (22) از آنجا که هدف اسلام برآوردن نیازهای اساسی افراد است، وظیفه حاکم است تا چنانچه زکات به تنهایی برای رسیدن به آن مقاصد خاص کافی نباشد، مالیاتهای بیشتری از ثروتمندان بگیرد. امام ترمذی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «همانا بر ثروت حقوقی غیر از زکات وجود دارد» سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آیه از قرآن را تلاوت فرمود:
لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملئکة والکتاب والنبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرقاب واقام الصلوة واتی الزکوة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس... (بقره /177)
«نیکی آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد. و مال خود را، با آنکه آن را دوست دارد به خویشان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و دربند ماندگان ببخشد. و نماز گزارد و زکات بدهد و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می کنند...».
ابن حزم، فقیه مشهور، این نکته را بیان می کند: «وظیفه ثروتمندان تمام کشورهاست تا از فقرا مراقبت کنند. امام مجبور بود این وظیفه را در صورتی که زکات برای کمک به فقرا کافی نمی بود بر عهده ثروتمندان بگذارد.» (23) امام جوینی می گوید:«اگر چنین اتفاق بیفتد که با تمام تلاش ممکن زکات نیاز فقرا را برطرف نکند، وظیفه امام است تا از باقیمانده نیازمندان به عنوان اولین اولویت خود مراقبت کند، زیرا کل جهان نمی تواند ضرری را که متوجه یک فرد فقیر از جانب مسلمانان شده است، جبران کند.» (24)
× آمار نمایه توسعه انسانی از منبع زیر گرفته شده است:
Human Development Report, 1994, UNDP
اندازه جمعیت و درآمد سرانه از منبع زیر اخذ شده است:
World Development Report, 1994.
متوسط درآمد سرانه قطر، بحرین، سوریه و یمن مربوط به سال 1991 است و سومالی مربوط به سال 1990 است، لیبی و سودان مربوط به سال 1988، لبنان سال 1987، عراق 1989 و آلبانی 1986 می باشد.
×× بقیه اطلاعات از منبع زیر است:
Europa Publications, The Middle East and North Africa 1994
××× قزاقستان و ازبکستان در سازمان کنفرانس اسلامی به صورت ناظر شرکت کردند. فلسطین و زنگبار عضو هستند ولی هیچ اطلاعاتی در مورد آنها در دسترس نیست.
اسلام در رفع فقر، بیشتر بر نقش جامعه تاکید دارد تا نقش حکومت، زیرا از جامعه می خواهد که پرداخت زکات یک عمل عبادی داوطلبانه باشد تا روابط برادرانه را بین مؤمنان استحکام بخشد و دلیل دیگر این که جامعه از حکومت به نیازمندان نزدیک تر است. اسلام با هدفی که در این باره دارد به مسلمان فرمان می دهد تا از خویشاوندان نزدیک خود مراقبت کند. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «دست دهنده بالاترین دست است و از وابستگان خود شروع کنید; مادر، پدر، خواهران و برادرانتان و سپس نزدیکترین خویشانتان.» (25) امام ابوحنیفه بر مسلمانان فرض دانسته است تا از خویشاوندان نیازمند نزدیک خود حتی اگر کافرند حمایت کنند. (26) به حاکم اجازه داده می شود تا پرداخت مقدار معینی پول را از سوی افرادی که از حمایت افراد نیازمند در میان خویشاوندان نزدیک خود امتناع می کنند، بخصوص والدین و برادران و خواهران صغیرش، مقرر دارد. قوانین ارث وسیله ای است برای توزیع ثروت در میان دایره وسیعی از خویشاوندان. اسلام توجه خاصی به خویشاوندان، همسایگان و افراد گرسنه دارد. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله آن قدر کمک به همسایگان را توصیه می فرمود که صحابه گمان کردند که همسایه نیز سهمی از میراث همسایگان ثروتمند دارد. (27) پیامبرصلی الله علیه وآله همین طور در مورد گرسنگان هشدار می دهد که: «اگر شخصی گرسنه بخوابد، تمام مردم آن محل در این باره مسؤولند که عهد خداوند را رها کرده اند.» (28) اما روش مهمی که اسلام به وسیله آن تلاش می کند تا فقر را از جامعه بزداید، زکات است زیرا هدف آن در اولین مرحله فقر است و زکات از سوی بخش عظیمی از افراد که صاحب نصاب هستند پرداخت می شود. بعلاوه حکومت مسؤول برنامه ریزی برای جمع آوری و توزیع زکات است.
زکات بر این فلسفه روشن اسلامی مبتنی است که مالک واقعی ثروت خداست و این که مالکیت صرفا به انسانها سپرده شده است تا از آن ثروتی که به دست آورده اند استفاده کنند. قرآن می فرماید:
وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه... (حدید/7)
«و از آن مال که به وراثت به شما رسانده است، انفاق کنید.»
اسلام برای افزایش ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصی تعیین کرده است. تمام مخلوقات آفریده های خدایند و او روزی دهنده آنان است و این است علت آن که وی به مؤمنان دستور می دهد تا مراقب نیازمندان و فقرا باشند. از این دیدگاه کلی زکات برای از بین بردن فقر واجب شده است. جالب توجه است ذکر کنیم که کشورهای بسیار پیشرفته در غرب تا اولین ربع قرن بیستم در مورد اجرای یک نظام فراگیر امنیت اجتماعی فکری نکرده بودند. «حتی اکنون به نظر می رسد احساس کلی این باشد که این نعمتی است که صرفا کشورهای بسیار ثروتمند می توانند از آن بهره ببرند.» (29) مسلمانان به دلیل ماهیت مذهبی زکات از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تا کنون به پرداخت آن ادامه داده اند. در جهان اسلام شش کشور وجود دارد که زکات را بر اساس قانون جمع آوری می کنند: یمن، عربستان سعودی، لیبی، سودان، پاکستان و مالزی، در حالی که هفت کشور دیگر مؤسسات خاصی برای جمع آوری زکات بصورت داوطلبانه ایجاد کرده اند یعنی مصر، اردن، کویت، ایران، بنگلادش، بحرین و عراق. (30) تقریبا در هر کشوری که در آن تعداد زیادی از مسلمانان وجود دارند، برخی مساجد یا سازمانها یا افراد مسؤولیت جمع آوری و توزیع زکات را بر عهده دارند. خصوصیت دیگر زکات آن است که کاملا مشخص شده از چه کسی باید گرفته شود و به چه کسی باید داده شود. دولت وقت نمی تواند هر طور که می خواهد زکات را به مصرف برساند.
از آن جا که مهمترین مورد مصرف زکات فقرا هستند، و خطمشی توصیه شده در مطالعات معاصر مشخص می کند که برای از بین بردن کامل فقر، «هر کشور نیازمند یک شبکه ایمنی اجتماعی مناسب برای جذب افرادی است که از بازار کار اخراج می شوند.» (31) زکات به دلیل ماهیت ثابت و همیشگی خود به حکومت اجازه می دهد تا نوعی راهبرد دراز مدت را در مقابله با فقر بنا نهد. در مصرف زکات، اولویت باید به فقرای همان منطقه ای داده شود که از آنجا زکات جمع آوری شده است. این حکم احساس مطلوبی از همبستگی بین فقرا و ثروتمندان آن ناحیه ایجاد می کند. زکات بر خلاف مالیات، بین افرادی که زکات را می پردازند و آنهایی که آن را جمع آوری و توزیع می کنند اختلاف ایجاد نمی کند و با پایین ترین هزینه جمع آوری می شود. حتی در مورد جمع آوری قانونی آن، اکثر عاملان، کار خود را داوطلبانه انجام می دهند. چون زکات به طور سالانه از سرمایه برداشت می شود باعث تشویق سرمایه گذاری می شود; در غیراین صورت سرمایه بتدریج با کم کردن زکات از بین می رود
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت
ثروتمندان کسانى اند که در آن سوى مشکل فقر هستند به همین سبب امیرالمومنین على علیهالسلام به آنان پند و و اندرز مىدهد به امید آنکه از بار فقر برادران نیازمند خود بکاهند از مهمترین سخنانى که امام علیهالسلام خطاب به ثروتمندان مىفرماید عبارت است از:
1- برترى نفروختن بر نیازمندان،یعنى آنکه ثروتمند خود را بزرگتر از فقیر نبیند از امام علیهالسلام درباره امورى پرسیدند که زودتر عقوبت را فراهم آورد امام فرمود:
استطالة الغنى على الفقیر؛ برترى فروختن ثروتمند بر نیازمند برترىفروختن با توجه به مفاهیم تکبر و بزرگ بینى که در خود دارد سرآغاز پیدایش نظام طبقاتى در جامعه است نظام طبقاتى زلزلهاى است که جامعه را مىلرزاند و آن را به بیمارىهاى بیشمار دچار مىسازد.
2- ترحم به فقرا و نیازمندان
امام على علیهالسلام مىفرماید:ارحم الفقراء لقلة صبرهم، با فقیران بهخاطر کمى صبر و بردباریشان مهربانى کن.
شخص نیازمند کم صبر است یعنى وقتى که نیازمند است پس طبیعى است که کم صبر باشد و از ثروتمندان خواسته شده که به فقرا به دیده دلسوزى و مهربانى نگاه کنند و راه را براى بر آوردن نیازشان فراهم مىسازند.
3- شتافتن در برآوردن نیاز فقرا و با خوشرویى و فروتنى با آنان برخورد کردن در این باره امام مىفرماید:
با مردم به هنگام نیازشان با خوشرویى و فروتنى برخورد کن پس اگر گرفتار مصیبتى شوى و حالت دگرگون شود با آنان برخورد کنى و از خوارى و فروتنى در امان خواهى بود.
هیچ صفتى بالاتر و بهتر از این نیست که ثروتمند با فقیر در راه خدا فروتنى کند امام مىفرماید:
چه نیکوست فروتنى توانگران در برابر بینوایان براى بدست آوردن خشنودى خداوند.
4- ثروتمندى موجب طغیان و سرکشى نگردد،زیرا یکى از انگیزههاى تکبر فخر فروشى بر مردم است امیرالمومنین فرموده است:لا یکن غناک طغیانا، ثروتمندى تو موجب سرکشى نگردد.
5- سپاسگزار خداوند باشد،زیرا ثروتى که بدست آورده از جانب خداوند است و بر اوست که از خدایى که او را روزى داده است سپاسگزارى کند زیرا خداوند مىتواند روزیش را قطع کند.
الشکر زینة الغنى؛ سپاسگزارى زیور توانگرى است.
و شکر راه افزایش ثروت و به تبع آن راه افزایش بهره مندى است امام على علیهالسلام مىفرماید:
خداوند نعمتى بر بندهاى روزى نکند که شکرش را با قلبش بجاى آورد مگر اینکه نعمتش را پیش از جارى شدن شکر بر زبانش چند برابر سازد.
6- سخاوت،آن است که به دیگران پیش از آنگه سوال کنند ببخشى امام امیرالمومنین على علیهالسلام مىفرماید:
سخاوت هنگامى است که بخشش بدون سوال بود و پس از سوال یا از شرم است و یا از بیم بدگویى مردم.
آنان که دست به بخشش مىزنند همان سخاوتمندانند که اگر مالى در اختیار داشته باشند انفاق کنند و چون انفاق کنند خیر و برکتها همه جا پراکنده شود و اموالشان چون سرزمین حاصلخیزیست که مىتواند موجب رشد پیشرفت و ترقى گردد امام على علیهالسلام مىفرماید:
اجتماع المال عند الاسخیاء أحد الخصبین؛ تجمع ثروت نزدسخاوتمندان یکى از دو عامل حصلخیزى است در اینجا امام دیدگاه خود را نسبت به تجمع مال تغییر مىدهد و برخورد ایشان با این مسأله برخوردى دور اندیشانه است لذا مىبینیم که نظرشان در مورد مال هنگامى که در اختیار سخاوتمند است تغییر مىکند چون مال بدون هیچ چشمداشت و بلاعوض انفاق مىکنند و این انفاق چرخ اقتصاد را به حرکت در مىآورد.
و طبیعى است که سخاوتمندان بزرگان و پیشوایان مردم باشند و مردم از همه جا گرداگرد آنان جمع گردند و امام در این باره مىفرماید:
سادة الناس فى الدنیا الاسخیاء؛ سخاتمندان در دنیا زعماى مردمند.
7- مروت و جوانمردى،انگیزه درونى و وجدانى است که انسان را وامى دارد تا با دیگران به انصاف عمل کند و با آنان رفتارى انسانى و عادلانه داشته باشد و این صفت و ویژگى ضرورى است که نمىتوان آن را به خصوص درباره توانگرانى که چرخ زندگى هزاران کارگر و خانواده اشان به آن بستگى دارد فراموش کرد.
امام على علیهالسلام مىفرماید:
جوانمردى بدون ثروت همچون شیرى است که از او بترسند ولى ندرد و ثروت بدون جوانمردى مانند سگى گزنده است که از گزیدن دورى مىکند و نمىگزد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:49 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت