سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راههای پیشگیری از فقر در اسلام

انسان اگر هم غنى باشد فقر او را تهدید مى‏کند.

لا ینبغى للعبد أن یثق بخصلتین العافیة و الغنى بینا تراه معافیا اذا سقم بینا تراه معافیا غینا اذا فقر


آدمى را به دو خصلت اعتماد نشاید یکى تندرستى و یکى توانگرى چه بسا هنگامى که او را تندرست مى‏بینى بناگاه بیمار شود و هنگامى که او را توانگر مى‏بینى بناگاه فقیر گردد.- کلمات قصار:418. ?
پیشگیرى از فقر بهتر از درمان آن است زیرا درمان نسبت به پیشگیرى تلاش بیشترى مى‏طلبد در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیرى نشان داده شده است.
مهمترین راههاى پیشگیرى فقر عبارتند از:
1- صدقه دادن‏
2- امانتدارى‏
3- پرهیزگارى و استغفار
4- تواضع(فروتنى)و اخلاق پسندیده‏
5- درستکارى‏
6- مهاجرت و سفر


1- صدقه‏


صدقه مقدارى از مال است که صرف فقرا و نیازمندان مى‏شود و گونه‏اى همیارى اجتماعى است و داراى مزایاى بسیار از جمله اقتصادى و روحى است.
مزیت اقتصادیش این است که این مال هر چند اندک هم باشد در حیات اقتصادى موثر است و قدرت خرید قشرى از مردم را بالا مى‏برد و این امر به نوبه خود در تقویت اقتصاد سهیم است.
مزیت روحیش آن است که حس مشارکت اجتماعى انسان را در اوج سرخوشى قرار مى‏دهد چون بخشى از مالش را براى سیر کردن شکمهاى گرسنه‏اى که در انتظار دستهاى مهربانند صرف کرده است.
و صدقه بنا به فرموده امام داروى شفابخش(دواءمنحج) است داروى‏- کلمات قصار:7. ?
اقتصادى روحى و اجتماعى است که بسیارى از بیماریهاى اقتصادى روانى و روحى جامعه و حتى بیماریهاى جسمى را شفا مى‏بخشد.چون درمان بیماریهاى جسمى نیز نیاز به تهیه دارو دارد.
جوامعى که در آن صدقه جارى است جوامعى سالمند که در آن از فقر و تنگدستى خبرى نیست و بدبخت و بیچاره‏اى پیدا نمى‏شود زیرا صدقه روح انسان دوستى را در جامعه ریشه دار مى‏کند و انسان وقتى وارد چنین جامعه‏اى مى‏شود گویى که وارد خانه‏اى شده و در پیش روى خود یک خانواده را مى‏بیند که به یکدیگر مهر مى‏ورزند و یکدیگر را دوست دارند امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

الصدقة جنه عظیمة و حجاب للمومن من النار و وقایة للکافر من تلف المال و یجعل له الخلف یدفع السقم عن بدنه و ماله فى الاخرة من نصیب‏- تحف العقول:ص 82. ?


صدقه سپر بزرگى است مؤمن را از آتش جهنم نگاه مى‏دارد از تلف شدن مال کافر جلوگیرى مى‏کند و مالش را به زودى جبران مى‏کند و بلا را از بدنش دور مى‏کند و در آخرت او کافر را بهره و نصیبى نباشد.
از اینرو صدقه دادن مطلوب است حتى توسط خود فقیران امام علیه‏السلام مى‏فرماید:اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقة؛ هر گاه تنگدست شدید با- کلمات قصار:250. ?
دادن صدقه با خداى تعالى سودا کنید صدقه‏اى که فقیر مى‏پردازد از دردهایش مى‏کاهد زیرا این کار به او مى‏فهماند که کسانى فقیرتر و ضعیفتر از او نیز هستند.
و مال هر چند کم باشد وجودش در بازار تأثیر زیادى بر حیات اقتصادى خواهد داشت امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

لا تستح من اعطاء القلیل فان الحرمان أقل منه - کلمات قصار:64. ?


از بخشش اندک شرمنده مباش زیرا نومید ساختن اندکتر از آن است.
مال چه کم باشد یا زیاد موجب رونق بازار مى‏گردد و همچون دارویى نیرو بخش بدن را فعال مى‏کند و آن را براى مقابله با بیماریها توانا مى‏سازد و از آنجا که روزى از جانب خدواند تبارک و تعالى است پس هر گاه بندگان به یکدیگر مهر بورزند خداوند نیز آنان را مورد لطف و مرحمت خویش قرار مى‏دهد و خداوند بخشنده به بخشندگان رحمت آورد. من فى الارض یرحمکم من فى السماء؛ به اهل زمین رحمت آورید تا آنکه در آسمان است شما را رحمت کند و رحمت الهى به صورت باران فرو مى‏ریزد و زمین مرده را جان مى‏بخشد و از آن کشت و زرع مى‏روید و مصداق این فرمایش امام است که فرمود:استنزلوا الرزق بالصدقه روزى را به صدقه دادن فرود- کلمات قصار:132. ?
آورید.
زندگى محل داد و ستد و مبادله است باید ببخشى تا به تو ببخشند و نباید همیشه منتظر بخشش دیگران شد پس باید بخشش کرد سپس انتظار کمک و بخشش از دیگران داشت و اگر بخشش کم بود اهمیتى ندارد زیرا هر کس مالى را در راه خدا مى‏بخشد هر چند اندک باشد خداى تعالى پاداش او را فراوان خواهد داد و آیا بخشنده‏تر از خداوند کسى هست که بى منت ببخشد خداوندى که گسترده رحمت و کرمش همه جا حتى دورترین نقطه دریاها و اقیانوسها را فرا گرفته است.

2- امانتدارى‏


امانتدارى ارزشى حیاتى است که اعتماد متقابل را در جامعه ریشه دار مى‏کند و داراى ارزش اقتصادى نیز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در کارها با او مشارکت داشته باشند زیرا هیچگاه به مال و ناموسشان خیانت نمى‏کند.خیانتکاران در جامعه‏اى که روح امانتدارى بر آن حاکم است جایى ندارد زیرا بعنوان یک نقطه ضعف در جامعه محسوب مى‏شود در حالى که انسان امانتدار بدنه اصلى جامعه با ایمان است و به سبب برخوردارى از روحیه امانتدارى به مراتب گوناگونى در زندگى دست مى‏یابد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
اداء الامانة مفتاح الرزق؛ امانتدارى کلید روزى است و نیز مى‏فرماید:- شرح نهج البلاغه:20/318 ح 650 ?

و الامانة تجر الرزق و الخیانة تجر الفقر - تحف العقول:255. ?


امانتدارى روزى به دنبال دارد و خیانت مایه فقر و تنگدستى است به راستى امانتدارى کلید روزى است زیرا هر کس که امانتدار نباشد درهاى زندگى به رویش گشوده نمى‏شود و از همه جا طرد خواهد شد.

3- پرهیز گارى و استغفار


گناه مانعى است که جامعه را از پیشرفت و ترقى باز مى‏دارد جامعه سالم و پاک جامعه‏اى است که افراد آن پاک باشند و دامنشان به هیچ گناهى آلوده نباشد اگر انسان خود را از گناهان پاک کند محیط وى نیز از گناه پاک مى‏گردد و اگر همه افراد جامعه چنین جامعه‏اى به سلامت و به دور از هر گونه کجرویى به پیش خواهد رفت گناه همانطور مانع جامعه از پیشرفت و ترقى و رسیدن به درجات کمال انسانى مى‏گردد مانع حرکت اقتصادى جامعه نیز مى‏باشد.
گناهى که از پیروى خواهشهاى نفسانى ناشى مى‏شود و در برابر عقل مى‏ایستد بخشى از قواى انسان را از کار مى‏اندازد و او را به ورطه شهوتها و خواهشها در مى‏افکند و از اینجا مراحل انحطاط و سقوط انسان آغاز مى‏شود نیرو و اموالش به هدر مى‏رود بنابراین گناه اولین مانع رزق و روزى است زیرا توانمندیهاى انسان را نابود مى‏کند و او را از مسیر درست کمال منحرف مى‏سازد امام مى‏فرماید:
ان الرجل لیحرم الرزق بالذنب یصیبه؛ انسان با گناهى که مرتکب مى‏شود- شرح نهج البلاغه:20/259 ح 33. ?
از روزى محروم مى‏گردد.
و انسان تنها با استغفار و توبه مى‏تواند از این بند آزاد گردد.استغفار پشتوانه‏اى است که انسان مى‏تواند به وسیله آن قید و بندهایى را که تواناییهاى خلاق او را به بند کشیده است بشکند تا از این راه نیروى خود را فعال سازد و با همیارى دستهاى خیر،در سازندگى جامعه سهیم باشد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

توقوا الذنوب فما بلیة و لا نقص رزق الا بذنب حتى الخدش و النکبة و المصیبة - تحف العقول:ص 70. ?


از گناهان دورى کنید هر گرفتارى و نقصان روزى از گناهست حتى خراش پیشامد ناگوار و مصیبت.
ونیز مى‏فرماید:

و قد جعل الله سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق‏


و خداوند استغفار(امرزش خواستن)را سبب فراوانى روزى قرار داده است.- خطبه‏ها:143. ?
و منسوب به اوست که فرمود:

استغفر الله مما أملک و أستصلحه فیما لا أملک‏


از آنچه که در اختیار دارم از خداوند آمرزش مى‏طلبم و از آنچه در اختیار ندارم و اصلاح مى‏خواهم.- شرح نهج البلاغه:20/300/ ح 425. ?
مال وسیله‏اى براى خیر و شر است و اگر مسلمان خود را به ایمان واقعى علیه گناهان مسلح کند مالش نیز در راه خیر و صلاح او و جامعه قرار مى‏گیرد اما اگر از خواهش نفس پیروى کند ناگزیر به فقر و تنگدستى دچار گردد و مالش از مسیر خیر خارج شود و به مرور زمان ارزش خود را از دست مى‏دهد و از بین مى‏رود.
بنابر این فقر عذابى حتمى است که در دنیا دامنگیر ثروتمندان گستاخ مى‏گردد پیش از آنکه به عذاب آخرت گرفتار آیند امام مى‏فرماید:

خیر الدنیا و الاخرة فى خصلتین الغنى و التقى و شر الدنیا و الاخرة فى خصلتین الفقر و الفجور


خیر دنیا و آخرت در دو چیز است؛ ثروتمندى و پرهیز گارى و شر دنیا و آخرت در فقر و بى بند و بارى است.- همان:20/300/ ح 444. ?

4- فروتنى و اخلاق پسندیده‏


اخلاق خوب و پسندیده و به ویژه فروتنى درهاى جامعه را به روى انسان مى‏گشاید و فرد موفق در جامعه کسى است که رمز گشایش این درها که اخلاق نیکو و به ویژه فروتنى و تواضع است داشته باشد در فعالیت اقتصادى انسان به اخلاق بیش از هر چیز دیگر نیازمند است زیرا به وسیله اخلاق خوش همه را به خود جذب مى‏کند به همین سبب مى‏بینیم که تاجرى موفق است که داراى فضایل اخلاقى باشد و فروشنده خوش اخلاق مى‏تواند مشتریهاى بیشترى را جلب کند و این ضابطه قطعى در همه جوامع است و در دوایت آمده است:

ان لم تسعوا الناس بأموالکم فسعوهم بأخلاقکم‏


اگر نمى‏توانید با اموالتان به مردم کمک کنید با اخلاق خوش با آنان رفتار کنید.
بنابر این اخلاق سرمایه فقیر براى کسب ثروت اجتماعى است و راهى براى دستیابى به ثروت اقتصادى است امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
سعة الاخلاق کیمیاء الارزاق؛ اکسیر روزى در خوش اخلاقى است.- شرح نهج البلاغه:20/339 ح 884. ?
همچنین در جاى دیگر تبیین مى‏کند که در اخلاق اقتصادى چگونه باشیم تا گرفتار فقر و تنگدستى نگردیم؛ مى‏فرماید:

بالرفق تنال الحاجة و بحسن التأنى تسهل المطالب‏


با خلق و خوى نرم نیازها برآورده گردد و با بردبارى نیکو خواسته‏ها آسان بدست آید.- شرح نهج البلاغه 20/263 ح 75. ?
ولى انسان از نظر اقتصادى چگونه پیشرفت مى‏کند طبیعتا یکى از عوامل پیشرفت اخلاق خوب است امام علیه‏السلام مى‏فرماید:
من لان عوده کثفت أعضانه؛ آنکس که چوبش نرم و تازه است داراى خلق و خوى نرم و خوش است شاخ و برگش فراوان بود.
- کلمات قصار:205. ?
تواضع اداى احترام و ارزشگذارى به دیگران است و انسان به هر کس که احترامش کند و ارج بگذارد به او علاقمند مى‏شود و جذب او مى‏کرد و بر عکس از کسانى که تکبر بورزند و بى احترامى کنند دورى مى‏کند.
به کمک تواضع انسان به نعمت و آسایش در روزى دست مى‏یابد تواضع کلید خیر است و با تواضع مى‏توان به قلبها نفوذ کرد امام مى‏فرماید:
و بالتواضع تتم النعمة؛ با تواضع نعمتها به کمال رسد.
- کلمات قصار:215. ?

5- درستکارى‏


یکى از اسباب ثروتمندى و کسب روزى محکم کارى و درستى در کار است زیرا کالاى خوب مشترى را جذب مى‏کند در حالى که کار سطحى و بى دقتى هیچگاه مشترى پیدا نمى‏کند و حتى کسى به آن نزدیک نمى‏شود اگر انسان شهرت خوب کسب کند مورد اعتماد تاجر و مشترى واقع شود امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
من قصر فى العمل أبتلى بالهم؛ کسى که در عمل کوتاهى کند به اندوه دچار گردد.- کلمات قصار:112. ?
و فقر بزرگترین اندوه انسان است و کار انسان همان شهرت اوست و کسى که مى‏خواهد کالایى را بخرد هیچگاه اسم سازنده آن را نمى‏پرسند بلکه از خوبى و مرغوبیت جنس سئوال مى‏کند و مردم همه علاقمند کالاى خوب و مرغوب هستند امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:من أبطأ به عمله یسرع به حسبه،هر که در کارها درنگ کند شرف نسب سبب سرعت در کارش نشود.
بنابر این از انسان انتظارى مى‏رود که کارش را به مردم عرضه کند نه حسب و نسب خود را پس کار انسان بیانگر شخصیت اوست که آیا انسان درستکارى است یا خیر.
میان کار خوب و ایمان رابطه نزدیکى وجود دارد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

لا یذوق المرء حقیقة الایمان حتى یکون فیه ثلاث خصال:الفقه فى الدین الصبر على المصائب؛ حسن التقدیر فى المعاش‏


انسان حقیقت ایمان را نمى‏چشد؛ مگر اینکه در او سه خصلت باشد:
فقه و آگاهى در دین شکیبایى و تحمل مصائب و برنامه ریزى درست در زندگى.- بحار الانوار:1/211. ?
محمد جواد مغنیه در شرح این گفتار مى‏گوید:امام حقیقت ایمان و حل مسأله معیشت در این دنیا را با هم مرتبط دانسته است زیرا برنامه ریزى درست در زندگى به معنى انجام کار به بهترین وجه و جهت دهى تولید در مسیر سودمند و نافع آن است.- تفسیر کاشف:2/255. ?

6- مهاجرت و سفر


گاهى براى انسان به دلایلى دشوار است که در یک جا کار کند لذا در این صورت باید به جاى دیگر برود تا در آنجا گشایش و راحتى ببیند:

و من یهاجر فى سبیل الله یجد فى الارض مرغما کثیرا وسعة؛ هر کس که در راه خدا مهاجرت کند در روى زمین برخورداریهاى بسیار و گشایش خواهد یافت.- نساء:آیه 100. ?


همیشه کشورهایى هستند که بنا به دلایلى که بخشى از آن را ذکر کردیم بعضى تاز انسانها را به خود جذب نمى‏کنند و در کنار آن کشورهایى دیگرى هستند که انسان را به خود جذب مى‏کنند و زندگى خوب و راحتى را براى او فراهم مى‏آورند امام علیه‏السلام در این باره مى‏فرماید:
خیر البلاد ما حملک؛ بهترین شهرها شهرى است که تو را بپذیرد و در آن آسوده باشى.- کلمات قصار:434. ?
گویى که سرزمین‏ها و شهرها موجودى زنده با شعور و با احساسند و لذا انسان را مى‏پذیرند و تحمل مى‏کنند بنابر این در چنین سرزمین هایى معمولا انسان مى‏تواند به خوبى و آسایش زندگى کند.
لذا وقتى که انسان به جاى دیگر مى‏رود و مى‏تواند در آنجا زندگى راحتى داشته باشد هیچگاه احساس غربت نخواهد کرد بلکه غریب کسى است که نتواند روزى و معاش خود را فراهم کند گاهى انسان در وطن خود غریب است و نمى‏تواند روزى خود و خانواده‏اش را تأمین کند امام علیه‏السلام مى‏فرماید:

الغنى فى الغربة وطن و الفقر فى الوطن غربة


توانگرى در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است.- کلمات قصار:53. ?
و این سخن از گفتارهاى جاودانه است که حقیقت انسان را آشکار مى‏کند؛ حقیقتى که حاکى از تمایل انسان به تلاش و جنبش است و نه به آرامش و سستى انسان همیشه براى بدست آوردن روزى در تلاش است و با این حرکت و تلاش است که خود را مى‏یابد و آینده‏اش را در دنیا و آخرت رقم مى‏زند.
امام علیه‏السلام در این گفتارها از سنتهاى ثابت قرآنى الهام مى‏گیرد:

ان الذین توفاهم الملائکة ظالمى أنفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فى الارض قالوا ألم تکن أرض الله واسعة فتها جروا فیها


کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مى‏ستانند در حالى که بر خویشتن ستم کرده بودند از آن‏ها مى‏پرسند:در چه کارى بودید؟گویند:ما در روى زمین مردمى بودیم زبون گشته فرشتگان گویند آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟- نساء:97 ?

یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه‏


اى انسان تو رد راه پروردگارت رنج فراوان مى‏کشى؛ پس پاداش آن را خواهى دید.- انشاق:5 ?

و أن لیس للانسان الاما سعى و أن سعیه سوف یرى‏


براى مردم پاداشى جز آنچه خود کرده‏اند نیست؟و زودا که کوشش او در نظر آید. - نجم:39

پس از آنکه درباره فقر و فقیر سخن گفتیم بر آنیم تا تصویرى را که امام على علیه‏السلام از مسلمان در دنیا مى‏خواهد ارائه دهیم آیا در نظر امام مسلمان باید دنیا را براى دیگران رها کند و خود تنها به آخرت بپردازد یا مى‏خواهد که انسان همانگونه که براى دنیا زندگى مى‏کند براى آخرت نیز تلاش کند؟
نمونه ایده‏ال در نظر امام کدام است تا براى همگان الگو و سرمشق قرار گیرد؟به هر حال حاصل اندیشه امام درباره انسان مؤمن چیست؟آیا امام مى‏خواهد که او فقیر باشد یا غنى و یا چیز دیگر؟
با هم بخشى از نامه امیرالمومنین به محمد ابن ابى بکر را هنگامى که او را به ولایت مصر منصوب کرد بخوانیم:

و اعملوا عباد الله أن المتقین ذهبوا بعا جل الدنیا و اجل الاخرة فشارکوا أهل الدنیا فى دنیا هم و لم یشارکوا اهل الدنیا فى اخرتهم سکنوا الدنیا بأفضل ما سکنت و أکلوها بأفضل ما اکلت فحظوا من الدنیا بما حظى به المترفون و أخذوا منها منا أخذه الجبابرة المتکبرون ثم انقلبوا منها بالزاد المبلغ و المتجر الرابح أصابوا لذة زهدالدنیا فى دنیاهم و تیقنوا أنهم جیران الله غدا فى اخرتهم لا ترد لهم دعوة و لا ینقص لهم نصیب من لذة - نامه‏ها:27. ?


و بدانید اى بندگان خدا که پرهیزگاران هم در این دنیاى زودگذر سود برند و هم در جهان آخرت آنها با مردم دنیا در کارهاى دنیوى شریک شدند و مردم دنیا در کارهاى اخروى شریک نشدند در دنیا زیستند نیکوترین زیستنها و از نعمت دنیا خوردند بهترین خوردنیها و از دنیا بهره‏مند شدند انسان که اهل ناز و نعمت بهره‏مند شدند و از آن کامیاب گردیدند چونان که جباران خودکامه کام گرفتند سپس رخت به جهان دیگر کشیدند باره توشه‏اى که آنان را به مقصد رسانید و با سودایى که سود فراوانشان داد لذت زهد را در دنیا چشیدند و یقین کردند که در آخرت در جوار خداوندند اگر دست به دعا بردارند دستشان را واپس نگرداند و بهره شان از خوشى و آسایش نقصان نگیرد این چهره انسان کامل در نهج البلاغه است.
- با اهل دنیا در دنیایشان با کار و تلاش مشارکت مى‏کنند.
- و در عین حال از آخرت غافل نیستند زیرا فقط اهل دنیا نیستند که تمام هم و غم خود را متوجه دنیا کنند.
- به لذتها و پاکیهاى دنیا دست یافتند به مانند مترفان که دلمشغولى جز دنیا ندارند.
- ولى در عین حال از دنیا توشه آخرت بر گرفتند این نقطه اختلافشان با اهل دنیاست چه آنان - پرهیزگاران - از دنیا دنیا و آخرت را کسب کردند در حالى که آنها - اهل دنیا - تنها به دنیا دست یافتند.
- آنان در آخرت آنان در جوار خدایند زیرا از سرانجامى که در انتظارشان بود غفلت نکردند.
- اینان در دنیا به خواسته شان رسیدند و در آخرت مطلوب خود را یافتند.
چون گفته شاعر:

و اخر فاز بکلتیهما قد جمع الدنیا مع الخرة


دسته دیگر به هر دو دست یافتند و دنیا را با آخرت یکجا گرد آوردند.
این نمونه خوب و مناسبى است که باید انسان بکوشد تا بدان برسد و دیگر گفتارهاى امام باید در کنار این گفتار قرار گیرد تا بتوان معنى درست آنرا دریافت زیرا دعوت امام به ترک دنیا به معنى عبادت همیشگى و دائمى نیست بلکه بدین معناست که انسان باید در دنیا تلاش کند اما همه هدف خود را دنیا قرار ندهد و این امیرالمومنین است که مى‏خواهد ما در دنیا شرافتمندانه و سعادتمندانه زندگى کنیم و از لذایذ آن بهره‏مند شویم و به پاکیهایش عشق بورزیم و در عین حال توجه داشته باشیم که دنیا گذر گاهى بیش نیست گذر گاهى که به جهان آخرت منتهى مى‏گردد.

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/12 ساعت 7:51 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


فقر وفقیر به چه چیزی وچه کسی گویند؟

کلمه فقر از فقار(= مهره‏هاى پشت) گرفته شده است فقیر - چنانکه در صحاح الغه آمده است - به کسى اطلاق مى‏گردد که مهره‏هاى پشتش زیر بار گرفتاریهاى ناشى از فقر(= تنگدستى) شکسته باشد.- جوهرى - صحاح اللغه 2/783(المعارف). ?
در دایرةالمعارف‏ها معنى اصطلاحى فقیر اینگونه آمده است:کسى که نتواند خود و خانواده‏اش را از نظر مالى اداره کند و نیازمند مردم باشد.- فرید وجدى،محمد دائره المعارف القرن العشرین 3/1431(الفقر). ?
در اصطلاح فقى فقیر کسى است که از عهده تأمین هزینه سالیانه‏اش بر نیاید یا کسى که در آمدش از یکى از حد نصاب‏هاى زکات کمتر باشد. هزینه‏- محقق حلى:شرائع الاسلام 1/112 کتاب زکات. ?
سالیانش شامل تامین خوراک،پوشاک،مسکن،سفر و درمان بیمارى براى خود و خانواده‏اش و یا خرید هدایا در صورتى که لازم باشد مى‏گردد.
حد نصاب‏هاى زکات عبارت است از:بیست دینار یا دویست درهم یا چهل گوسفند یا پنج بار شتر غله.
سیورى در کنز العرفان تاکید کرده است که معنى اولى که محقق حلى درباره فقیر ذکر کرده عبارت است از:
نداشتن مخارج یک سال خود و خانواده.
- سیورى - کنز العرفان فى فقه القرآن،1/234 ?

فقر در سخنان امام على علیه‏السلام پدیده زشت اجتماعى است که امام آن را به پست‏ترین صفتها توصیف مى‏کند صفتهایى واقعى که ماهیت و ابعاد زشت آن را بر بشریت منعکس مى‏کند حال در این سخنان امام تامل مى‏کنیم:
1- الفقر الموت الاکبر، تنگدستى مرگ بزرگتر است این کلام از باب‏- کلمات قصار:154. ?
تشبیه نیست بلکه حقیقتى تلخ است فقر خود مرگ است زیرا زندگى براى انسان فقیر معنى ندارد چه خداوند انسان را آفریده است تا در این دنیا سعادتمند شود نه یک عمر را به بدبختى بگذراند و در همین مفهوم امام مى‏فرماید:
والفقیر خیر من الفقر قبر(= مردن) بهتر از فقر و ندارى است.
- ابن شعبه حرانى:تحف العقول 63. ?
2- چ یخرس الفطن عن حاجته فقر زیرک را از بیان نیازش ناتوان سازد.- ابنابى الحدید 18/386. ?
فقر قدرت و توان برخوردهاى اجتماعى را از انسان مى‏گیرد و فقیر جرأت دادوستد را از دست مى‏دهد و به انسان بى اراده‏اى تبدیل نى شود که قدرت انجام هیچ کارى را ندارد، حتى اگر از سلامت جسمانى برخوردار باشد و از نظر روحى و روانى این همان صوت اکبر(= مرگ بزرگتر) است که امام امیرالمومنین علیه‏السلام از فقر تعبیر مى‏کنند.
به صورت دیگرى نیز روایت شده است:الفقر یخرس الفطن عن حجته، تنگدستى زبان زیرک را از حجتش بر کند.
فقر انسان را از توان علمى‏اش تهى سازد حتى اگر شخص از دانشهاى مختلف بهره‏مند باشد بطوریکه او را به شخصى منزوى و درون گرا بدل مى‏کند که قدرت اظهار نظر و استدلال ندارد همچنین انسان را از شجاعت که در زندگى روزمره علمى و اجتماعى بدان نیازمند است تهى مى‏سازد.
3-

یا بنى انى أخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقصة للدین مدهشة للعقل داعیة للمقت - کلمات قصار:311. ?


اى فرزند بیم دارم که تو فقیر شوى پس به خدا پناه ببر از فقر زیرا فقر سبب نقص در دین و سرگردانى عقل و ایجاد کننده دشمنى است.
فقر نه تنها بر رفتار اجتماعى انسان فقیر اثر مى‏گذارد بلکه آثار بدى بر دین و عقل انسان بر جاى مى‏نهد پس اگر این دو سرمایه مهم از او گرفته شود از نظر اجتماعى فرو مى‏پاشد و به عنصرى نا مطلوب و بیهوده در جامعه بدل مى‏شود.
فقر گامى بلند به سوى مرگ است چون فقیر تعادل خود را به سبب نیاز از دست مى‏دهد پس دین و عقلش دچار نقصان مى‏گردد تا آنجا که در معرض سقوط در پرتگاه گمراهى قرار مى‏گیرد و هر چه فقر و نیاز آنان زیادتر شود او به سرنوشت مصیبت بارش - یعنى کفر- نزدیکتر مى‏شود این فقر است از دیدگاه امام علیه‏السلام یعنى خطرناکترین بیمارى که جامعه را تهدید مى‏کند فقر رذیلت اجتماعى است و موجب کفر و نقصان در انسان است همه چیز در مقابلش کوچک است امام امیر المومنین على علیه‏السلام این پدیده اجتماعى را با سخنانى ناپسند توصیف کرده است به همین سبب از آغاز پذیرش زمامدارى حکومت اسلامى با جدیت تمام براى ریشه کن کردن فقر آستین بالا مى‏زند و درست بر خلاف تصور دانشمندان غربى و مقلدان شرقى آنها که مى‏گویند دین انسان را به فقر و نادارى تشویق مى‏کند.
دانشمند غربى توویکو در کتابش به نام((اکاذیب))مى‏گوید:- اکاذیب ص 311. ?
هر چه روحانیون مردم فقیر را به درجات آخرت بشارت دهند فقر را در نظر مردم محبوب مى‏کنند )).چه کسى گفته است که دین فقر را در دیده‏- اکاذیب ص 211. ?
مردم محبوب مى‏کند؟
پس اگر این واقعیت دین مسیحیت است اسلام از چنین تهمتهایى بدور است و این گفتارهاى امام گواه صادق است آرى احادیث و گفتارهاى است که فقیر را به شکیبایى مى‏خواند تا تعادل خود را از دست ندهد ولى از او نمى‏خواهد که فقیر باقى بماند بلکه به عکس با اصرار از او مى‏خواهد که به سوى ثروت و بى‏نیازى قدم بردارد.




*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 91/10/8 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


تقدیم به ثروتمندان واشرافگرایان

 

 

 

فقیر و ثروتمند

 

 

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 9:33 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


رفع اسلامی مشکل فقر

اسلام به فقر به عنوان یک مشکل اجتماعی خطرناک می نگرد که انسان را به امتحانی می کشاند که وی را از دین روی گردان می کند و هویت و ماهیت وی را به مخاطره می اندازد. فقر تهدیدی بالقوه برای صلح و ثبات جامعه است. مقاصد و اهداف شریعت در حفظ ایمان، روح بشری، سلاله، اموال و فکر و اندیشه با فقر به انجام نمی رسد. این اهداف تامین نیازهای مهم بشر همانند خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج را می طلبد به طوری که احتمال این که افراد به تجاوز از حدود مذهب و اخلاق کشانده شوند، وجود نداشته باشد. اسلام به حکومت و جامعه دستور می دهد که در سؤولیت حذف فقر از جامعه سهیم شوند. قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله، در درون کلیت وحی که برای هر مکان و زمانی نازل شده، روشها و وسایل انجام یافتن این مسؤولیت را تعیین کرده اند. هدف فلسفه اقتصادی اسلام قبل از هر چیز عبارت است از حذف فقر با برآوردن نیازهای اساسی انسان، تنگتر کردن شکاف بین فقرا و ثروتمندان و توسعه منابع خاکی برای رفاه انسان که هر چیزی در آسمان و زمین مسخر اوست. اسلام در محدوده فلسفه اقتصادی خود راههای بسیاری برای حل مشکل فقر اندیشیده است. برخی از این راهها مربوط به حکومت، و برخی دیگر برعهده جامعه و برخی دیگر وظیفه مشترک حکومت و جامعه است. قبل از بحث درباره زکات، معرفی برخی از وسایل دیگری که اسلام برای روبرو شدن با فقر به کار برده است، مفید است، زیرا نقش زکات را باید در سیمای کلی راه حل اسلام در این باره دید.

الف - نقش حکومت

اسلام افراد را به امرار معاش با کار سفارش می کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «هیچ کس غذایی بهتر از غذایی که با دسترنج خود تهیه کرده است نمی خورد. داوود پیامبرعلیه السلام عادت داشت از دسترنج خویش بخورد.» (20) بر حکومت لازم است که شهروندان خود را در پیدا کردن کارهایی که در آنها تخصص دارند کمک کند. پیامبرصلی الله علیه وآله به مردی از انصار مدینه که برای دریافت کمک گدایی می کرد دستور داد تا تبری به دست آورد و هیزم بشکند و خرجی خانواده خود را درآورد. (21) از حکومت مدرن اسلامی انتظار می رود که فرصت کار را برای تمام افراد توانای خود با بهبود بخشیدن به توسعه اقتصادی و تعلیم و تربیت افراد برای شغلهای متعدد مورد نیاز در بازار کار فراهم آورد. اسلام همچنین به حاکم توصیه می کند که درآمدهای فعالیتهای اقتصادی را به تساوی تقسیم کند تا ثروت ملت صرفا در میان طبقه ثروتمند جامعه در گردش نباشد. قرآن می گوید:

وما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل کی لایکون دولة بین الاغنیاء منکم... (حشر/7)

«آن غنیمتی که خدا از مردم قریه ها نصیب پیامبرش کرده است از آن خداست و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و مسافران در راه مانده، تا میان توانگرانتان دست به دست نشود.»

از آنجا که آزادی فعالیت اقتصادی به سود ثروتمندان است، باید از طریق عدالت اجتماعی این امر متعادل شود. برای رسیدن به این هدف حکومت می تواند از طریق اولویت دادن به فقرا در خط مشی های اقتصادی و مالی خود و نیز از طریق سرمایه گذاری سنجیده در مناطق فقیرنشین فعالیتهای اقتصادی خود را پیگیری کند. جهان اسلام از توزیع بی تناسب ثروت بین کشورها و در داخل کشورها رنج می برد، اما اسلام برای کمک به بخش فقیرتر، دعوت به کم کردن این شکاف می کند.

اسلام همچنین به حکومت سفارش می کند تا تمام معامله های غیر منصفانه و زیان بخش به حال جامعه، مثل وامهای بهره دار، فروش مواد الکلی و مخدر، احتکار نیازمندیهای اساسی، حق انحصاری، فریب در معاملات و غیره را ممنوع کند. حکومت باید از حقوق اموال، اجرای قراردادها و توافقنامه ها و قانونی بودن تمام معاملات حمایت کند. باید هر کسی که حقوق دیگران را به هر بهانه ای پایمال می کند، تنبیه کند. چنین حمایتی معمولا برای اعضای ضعیفتر جامعه سودمند است. از طرف دیگر حکومت مسؤول هر فرد زیردست یا ناتوانی است که حامی ندارد و یا هر فرد نیازمندی است که کمکی دریافت نمی کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مورد شهادت جعفربن ابی طالب (در جنگ موته) که از خود کودکانی به جا گذاشته بود، فرمود: «من در این دنیا و آن دنیا محافظ آنها هستم. حاکم حافظ کسانی است که هیچ حامی ندارند.» بخاری این حدیث را از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل می کند: «من نسبت به انسان مؤمن از خود او مسؤول ترم به طوری که اگر مدیون فوت کند و هیچ مالی نداشته باشد که از آن مال دین وی پرداخت شود، وظیفه من است تا دین او را بپردازم. » (22) از آنجا که هدف اسلام برآوردن نیازهای اساسی افراد است، وظیفه حاکم است تا چنانچه زکات به تنهایی برای رسیدن به آن مقاصد خاص کافی نباشد، مالیاتهای بیشتری از ثروتمندان بگیرد. امام ترمذی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: «همانا بر ثروت حقوقی غیر از زکات وجود دارد» سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این آیه از قرآن را تلاوت فرمود:

لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولکن البر من آمن بالله والیوم الآخر والملئکة والکتاب والنبیین و اتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین وفی الرقاب واقام الصلوة واتی الزکوة والموفون بعهدهم اذا عاهدوا والصابرین فی الباساء والضراء وحین الباس... (بقره /177)

«نیکی آن نیست که روی خود به جانب مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد. و مال خود را، با آنکه آن را دوست دارد به خویشان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و دربند ماندگان ببخشد. و نماز گزارد و زکات بدهد و آنان که در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ صبر می کنند...».

ابن حزم، فقیه مشهور، این نکته را بیان می کند: «وظیفه ثروتمندان تمام کشورهاست تا از فقرا مراقبت کنند. امام مجبور بود این وظیفه را در صورتی که زکات برای کمک به فقرا کافی نمی بود بر عهده ثروتمندان بگذارد.» (23) امام جوینی می گوید:«اگر چنین اتفاق بیفتد که با تمام تلاش ممکن زکات نیاز فقرا را برطرف نکند، وظیفه امام است تا از باقیمانده نیازمندان به عنوان اولین اولویت خود مراقبت کند، زیرا کل جهان نمی تواند ضرری را که متوجه یک فرد فقیر از جانب مسلمانان شده است، جبران کند.» (24)

× آمار نمایه توسعه انسانی از منبع زیر گرفته شده است:

Human Development Report, 1994, UNDP

اندازه جمعیت و درآمد سرانه از منبع زیر اخذ شده است:

World Development Report, 1994.

متوسط درآمد سرانه قطر، بحرین، سوریه و یمن مربوط به سال 1991 است و سومالی مربوط به سال 1990 است، لیبی و سودان مربوط به سال 1988، لبنان سال 1987، عراق 1989 و آلبانی 1986 می باشد.

×× بقیه اطلاعات از منبع زیر است:

Europa Publications, The Middle East and North Africa 1994

××× قزاقستان و ازبکستان در سازمان کنفرانس اسلامی به صورت ناظر شرکت کردند. فلسطین و زنگبار عضو هستند ولی هیچ اطلاعاتی در مورد آنها در دسترس نیست.

ب - نقش جامعه

اسلام در رفع فقر، بیشتر بر نقش جامعه تاکید دارد تا نقش حکومت، زیرا از جامعه می خواهد که پرداخت زکات یک عمل عبادی داوطلبانه باشد تا روابط برادرانه را بین مؤمنان استحکام بخشد و دلیل دیگر این که جامعه از حکومت به نیازمندان نزدیک تر است. اسلام با هدفی که در این باره دارد به مسلمان فرمان می دهد تا از خویشاوندان نزدیک خود مراقبت کند. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: «دست دهنده بالاترین دست است و از وابستگان خود شروع کنید; مادر، پدر، خواهران و برادرانتان و سپس نزدیکترین خویشانتان.» (25) امام ابوحنیفه بر مسلمانان فرض دانسته است تا از خویشاوندان نیازمند نزدیک خود حتی اگر کافرند حمایت کنند. (26) به حاکم اجازه داده می شود تا پرداخت مقدار معینی پول را از سوی افرادی که از حمایت افراد نیازمند در میان خویشاوندان نزدیک خود امتناع می کنند، بخصوص والدین و برادران و خواهران صغیرش، مقرر دارد. قوانین ارث وسیله ای است برای توزیع ثروت در میان دایره وسیعی از خویشاوندان. اسلام توجه خاصی به خویشاوندان، همسایگان و افراد گرسنه دارد. حضرت پیامبرصلی الله علیه وآله آن قدر کمک به همسایگان را توصیه می فرمود که صحابه گمان کردند که همسایه نیز سهمی از میراث همسایگان ثروتمند دارد. (27) پیامبرصلی الله علیه وآله همین طور در مورد گرسنگان هشدار می دهد که: «اگر شخصی گرسنه بخوابد، تمام مردم آن محل در این باره مسؤولند که عهد خداوند را رها کرده اند.» (28) اما روش مهمی که اسلام به وسیله آن تلاش می کند تا فقر را از جامعه بزداید، زکات است زیرا هدف آن در اولین مرحله فقر است و زکات از سوی بخش عظیمی از افراد که صاحب نصاب هستند پرداخت می شود. بعلاوه حکومت مسؤول برنامه ریزی برای جمع آوری و توزیع زکات است.

نقش زکات در رویارویی با فقر

زکات بر این فلسفه روشن اسلامی مبتنی است که مالک واقعی ثروت خداست و این که مالکیت صرفا به انسانها سپرده شده است تا از آن ثروتی که به دست آورده اند استفاده کنند. قرآن می فرماید:

وانفقوا مما جعلکم مستخلفین فیه... (حدید/7)

«و از آن مال که به وراثت به شما رسانده است، انفاق کنید.»

اسلام برای افزایش ثروت افراد با توجه به رفاه کل جامعه مقررات خاصی تعیین کرده است. تمام مخلوقات آفریده های خدایند و او روزی دهنده آنان است و این است علت آن که وی به مؤمنان دستور می دهد تا مراقب نیازمندان و فقرا باشند. از این دیدگاه کلی زکات برای از بین بردن فقر واجب شده است. جالب توجه است ذکر کنیم که کشورهای بسیار پیشرفته در غرب تا اولین ربع قرن بیستم در مورد اجرای یک نظام فراگیر امنیت اجتماعی فکری نکرده بودند. «حتی اکنون به نظر می رسد احساس کلی این باشد که این نعمتی است که صرفا کشورهای بسیار ثروتمند می توانند از آن بهره ببرند.» (29) مسلمانان به دلیل ماهیت مذهبی زکات از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تا کنون به پرداخت آن ادامه داده اند. در جهان اسلام شش کشور وجود دارد که زکات را بر اساس قانون جمع آوری می کنند: یمن، عربستان سعودی، لیبی، سودان، پاکستان و مالزی، در حالی که هفت کشور دیگر مؤسسات خاصی برای جمع آوری زکات بصورت داوطلبانه ایجاد کرده اند یعنی مصر، اردن، کویت، ایران، بنگلادش، بحرین و عراق. (30) تقریبا در هر کشوری که در آن تعداد زیادی از مسلمانان وجود دارند، برخی مساجد یا سازمانها یا افراد مسؤولیت جمع آوری و توزیع زکات را بر عهده دارند. خصوصیت دیگر زکات آن است که کاملا مشخص شده از چه کسی باید گرفته شود و به چه کسی باید داده شود. دولت وقت نمی تواند هر طور که می خواهد زکات را به مصرف برساند.

از آن جا که مهمترین مورد مصرف زکات فقرا هستند، و خطمشی توصیه شده در مطالعات معاصر مشخص می کند که برای از بین بردن کامل فقر، «هر کشور نیازمند یک شبکه ایمنی اجتماعی مناسب برای جذب افرادی است که از بازار کار اخراج می شوند.» (31) زکات به دلیل ماهیت ثابت و همیشگی خود به حکومت اجازه می دهد تا نوعی راهبرد دراز مدت را در مقابله با فقر بنا نهد. در مصرف زکات، اولویت باید به فقرای همان منطقه ای داده شود که از آنجا زکات جمع آوری شده است. این حکم احساس مطلوبی از همبستگی بین فقرا و ثروتمندان آن ناحیه ایجاد می کند. زکات بر خلاف مالیات، بین افرادی که زکات را می پردازند و آنهایی که آن را جمع آوری و توزیع می کنند اختلاف ایجاد نمی کند و با پایین ترین هزینه جمع آوری می شود. حتی در مورد جمع آوری قانونی آن، اکثر عاملان، کار خود را داوطلبانه انجام می دهند. چون زکات به طور سالانه از سرمایه برداشت می شود باعث تشویق سرمایه گذاری می شود; در غیراین صورت سرمایه بتدریج با کم کردن زکات از بین می رود



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 8:0 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


صحبتی با ثروتمندان

ثروتمندان کسانى اند که در آن سوى مشکل فقر هستند به همین سبب امیرالمومنین على علیه‏السلام به آنان پند و و اندرز مى‏دهد به امید آنکه از بار فقر برادران نیازمند خود بکاهند از مهمترین سخنانى که امام علیه‏السلام خطاب به ثروتمندان مى‏فرماید عبارت است از:
1- برترى نفروختن بر نیازمندان،یعنى آنکه ثروتمند خود را بزرگتر از فقیر نبیند از امام علیه‏السلام درباره امورى پرسیدند که زودتر عقوبت را فراهم آورد امام فرمود:
استطالة الغنى على الفقیر؛ برترى فروختن ثروتمند بر نیازمند برترى‏- شرح نهج البلاغه:20/882ح 294. ?
فروختن با توجه به مفاهیم تکبر و بزرگ بینى که در خود دارد سرآغاز پیدایش نظام طبقاتى در جامعه است نظام طبقاتى زلزله‏اى است که جامعه را مى‏لرزاند و آن را به بیمارى‏هاى بیشمار دچار مى‏سازد.
2- ترحم به فقرا و نیازمندان‏
امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:ارحم الفقراء لقلة صبرهم، با فقیران به‏
- شرح نهج البلاغه:20/325 ح 729. ?
خاطر کمى صبر و بردباریشان مهربانى کن.
شخص نیازمند کم صبر است یعنى وقتى که نیازمند است پس طبیعى است که کم صبر باشد و از ثروتمندان خواسته شده که به فقرا به دیده دلسوزى و مهربانى نگاه کنند و راه را براى بر آوردن نیازشان فراهم مى‏سازند.
3- شتافتن در برآوردن نیاز فقرا و با خوشرویى و فروتنى با آنان برخورد کردن در این باره امام مى‏فرماید:

الق الناس عند حاجتهم الیک بالبشر و التواضع فان نابتک نائبه و حالت بک حال لقیتهم و قد أمنت ذلة التنصل الیهم و التواضع .- شرح نهج البلاغه:20/325 ح 856. ?


با مردم به هنگام نیازشان با خوشرویى و فروتنى برخورد کن پس اگر گرفتار مصیبتى شوى و حالت دگرگون شود با آنان برخورد کنى و از خوارى و فروتنى در امان خواهى بود.
هیچ صفتى بالاتر و بهتر از این نیست که ثروتمند با فقیر در راه خدا فروتنى کند امام مى‏فرماید:

ما أحسن تواضع الاغنیاء للفقرا طلبا لما عندالله‏


چه نیکوست فروتنى توانگران در برابر بینوایان براى بدست آوردن خشنودى خداوند.- کلمات قصار:398. ?
4- ثروتمندى موجب طغیان و سرکشى نگردد،زیرا یکى از انگیزه‏هاى تکبر فخر فروشى بر مردم است امیرالمومنین فرموده است:لا یکن غناک طغیانا، ثروتمندى تو موجب سرکشى نگردد.- شرح نهج البلاغه:20/296 ح 388. ?
5- سپاسگزار خداوند باشد،زیرا ثروتى که بدست آورده از جانب خداوند است و بر اوست که از خدایى که او را روزى داده است سپاسگزارى کند زیرا خداوند مى‏تواند روزیش را قطع کند.
الشکر زینة الغنى؛ سپاسگزارى زیور توانگرى است.
- کلمات قصار:333. ?
و شکر راه افزایش ثروت و به تبع آن راه افزایش بهره مندى است امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

ما أنعم الله على عبد نعمة فشکرها بقلبه الا استوجب المزید علیها قبل ظهورها على لسانه - شرح نهج البلاغه:20/261 ح 5. ?


خداوند نعمتى بر بنده‏اى روزى نکند که شکرش را با قلبش بجاى آورد مگر اینکه نعمتش را پیش از جارى شدن شکر بر زبانش چند برابر سازد.
6- سخاوت،آن است که به دیگران پیش از آنگه سوال کنند ببخشى امام امیرالمومنین على علیه‏السلام مى‏فرماید:

السخاء ما کان ابتداء فاما ما کان عن مسألة فحیاء و تذمم‏


سخاوت هنگامى است که بخشش بدون سوال بود و پس از سوال یا از شرم است و یا از بیم بدگویى مردم.- کلمات قصار:50. ?
آنان که دست به بخشش مى‏زنند همان سخاوتمندانند که اگر مالى در اختیار داشته باشند انفاق کنند و چون انفاق کنند خیر و برکت‏ها همه جا پراکنده شود و اموالشان چون سرزمین حاصلخیزیست که مى‏تواند موجب رشد پیشرفت و ترقى گردد امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
اجتماع المال عند الاسخیاء أحد الخصبین؛ تجمع ثروت نزد
- شرح نهج البلاغه 20/335 رقم 839 ?
سخاوتمندان یکى از دو عامل حصلخیزى است در اینجا امام دیدگاه خود را نسبت به تجمع مال تغییر مى‏دهد و برخورد ایشان با این مسأله برخوردى دور اندیشانه است لذا مى‏بینیم که نظرشان در مورد مال هنگامى که در اختیار سخاوتمند است تغییر مى‏کند چون مال بدون هیچ چشمداشت و بلاعوض انفاق مى‏کنند و این انفاق چرخ اقتصاد را به حرکت در مى‏آورد.
و طبیعى است که سخاوتمندان بزرگان و پیشوایان مردم باشند و مردم از همه جا گرداگرد آنان جمع گردند و امام در این باره مى‏فرماید:
سادة الناس فى الدنیا الاسخیاء؛ سخاتمندان در دنیا زعماى مردمند.
- تحف العقول ص 147. ?
7- مروت و جوانمردى،انگیزه درونى و وجدانى است که انسان را وامى دارد تا با دیگران به انصاف عمل کند و با آنان رفتارى انسانى و عادلانه داشته باشد و این صفت و ویژگى ضرورى است که نمى‏توان آن را به خصوص درباره توانگرانى که چرخ زندگى هزاران کارگر و خانواده اشان به آن بستگى دارد فراموش کرد.
امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:

المروءة بلامال کالاسد الذى یهاب و لم یفترس و المال بلامروءة کالکلب العقور الذى یجتنب عقرا ولم یعقر


جوانمردى بدون ثروت همچون شیرى است که از او بترسند ولى ندرد و ثروت بدون جوانمردى مانند سگى گزنده است که از گزیدن دورى مى‏کند و نمى‏گزد.- شرح نهج البلاغه:20/304 ح 482. ?



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/5 ساعت 9:49 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید