کسى که حضرت على علیه السّلام را سبّ کند و ناسزا بگوید خدا را سبّ کرده است
(2) [مستدرک حاکم 1/ 121] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روایت مىکند که بحضور «امّ سلمه» رسیدم، گفت: آیا در میان شما و در جرگه شما کسى هست که به حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله ناسزا بگوید و آن حضرت را، سبّ کند؟! گفتم: معاذ اللّه- یا گفته است سبحان اللّه، و یا کلمه دیگر که ناظر به همان معنى است- «امّ سلمة» گفت: چگونه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را ناسزا نمىگویند، حال آنکه از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، فرمود: کسى که به على علیه السّلام ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته است!! «حاکم» گوید: این حدیث صحیح است .
(3) مؤلف گوید: در احادیث آینده مىآید که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرموده است :
کسى که مرا سبّ کند، خدا را سب کرده است. و نتیجه این دو مقدمه آنست، کسى که على علیه السّلام را سب کند، خدا را سبّ کرده است. «امام احمد» روایت مزبور را در [مسند 6/ 323] و «نسائى» در [خصائص ص 24] نقل کردهاند .
(1) [همان کتاب 3/ 121] به سند خود، از «ابو عبد اللّه جدلى» روایت مىکند، خردسال بودم که عازم حج بیت الله گردیدم. در مدینه به گروهى از مردم برخورد کردم و همراه آنان حرکت کردم تا اینکه به خانه «امّ سلمه»، همسر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله وارد شدیم. پس از آنکه حضّار نشستند، از «امّ سلمه» شنیدم که صدا زد :
اى شیب بن ربعى! مردى که آثار خشکى و خشمگینى از وى ظاهر بود، پاسخ داد :
چه مىفرمائى، اى مادر! فرمود: آیا معمول شماست که هرگاه مجلسى منعقد مىسازید، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله را سب مىکنید و به آن حضرت ناسزا مىگوئید؟! وى پاسخ داد: هرگز چنان نیست! «ام سلمه» گفت: آیا در مجالستان، از على علیه السّلام نکوهش مىکنید؟ در پاسخ گفت: در پارهاى از امور دنیوى از وى بدگوئى مىنمائیم. «ام سلمه» گفت: این سؤال بدان جهت بود که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مىفرمود: کسى که به على علیه السّلام ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته است. و کسى که مرا سب کند، خدا را سب کرده است .
مؤلف گوید: «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 6/ 401] نقل کرده و مىگوید: «ابن ابى شیبه» حدیث فوق را نقل کرده است .
(2) [ذخائر العقبى ص 66] از «ابن عباس» روایت مىکند که خدا گواه است از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مىفرمود: کسى که از على علیه السّلام نکوهش کند، مرا سبّ کرده است. و کسى که مرا، سب کند، خدا را سبّ کرده است. و کسى که خدا را سبّ کند، خداى تعالى او را به روى به آتش دوزخ مىافکند .
«محب طبرى» گوید: «ابو عبد الله جدلى» این حدیث را آورده است. «على بن سلطان» هم در [شرح مرقات 5/ 538] به نقل آن پرداخته و مىگوید: «ابو عبد الله جدلى» هم آنرا روایت کرده است .
(3) [الریاض النضرة 2/ 166] از «ابن عباس» روایت مىکند زمانیکه او نابینا شده بود، روزى وارد مجلسى از مجالس قریش شد. در آن مجلس، از
حضرت على علیه السّلام بدگوئى مىشد و حضرتش را سبّ مىکردند !
(1) «ابن عباس» به کسى که دستش را گرفته بود، گفت: آیا نمىشنوى که اینان به سبّ خداى تعالى اقدام کردهاند! وى که از سخن او به شگفت آمده بود، گفت: سبحان الله! کسى که از خدا بدگوئى بکند، مشرک است. «ابن عباس» روى به حضّار کرد و گفت: کدامیک از شما به سبّ رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله پرداختید؟ در پاسخ گفتند: این چه سؤالى است؟
کسى که از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نکوهش نماید، کافر است. پرسید: آیا هیچیک از شما از على علیه السّلام نکوهش مىکند؟ گفتند: این عمل اتفاق مىافتد و از نکوهش و سبّ على علیه السّلام دریغ نمىداریم! «ابن عباس» گفت: خدا گواه است که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شنیدم، مىفرمود: کسى که على علیه السّلام را سبّ کند، مرا سبّ کرده است. و کسى که مرا سبّ کند، خدا را سب کرده است. و کسى که خدا را سب کند، خدا او را به روى به آتش دوزخ مىافکند .
«ابن عباس» بازگشت و به آن شخص که دستش را گرفته بود و عصاى دست او بود، گفت: آیا آنچه را که اظهار کردند شنیدى؟ گفتم: آرى. مقدارى از آن را شنیدم. «ابن عباس» گفت: هنگامى که از نتیجه ناسزا گفتن به على علیه السّلام اطلاع یافتند، رخسارشان را چگونه یافتى؟ گفتم :
نظروا الیک بأعین محمّدة نظر التیوس الى شفار الجازر
؛ هنگامى که آن سخنان را بیان مىکردى، با چشمهاى خون فرا گرفته به تو مىنگریستند؛ آنچنان که بزها به مژگان شتران، نگاه مىکنند! «ابن عباس» گفت: پدر و مادرم فداى تو! بیش از این بگو، گفتم :
جزر الحواجب ناکسى أذقانهم نظر الذّلیل الى العزیز القاهر
؛ چشمهایشان مژه مىزد، و چانههایشان بزیر افتاده بود؛ طورى به تو نگاه مىکردند که انسان بیچاره به عزیز با شوکتى مىنگرد! گفت: پدر و مادرم فداى تو! باز هم بیشتر بگو، گفتم: به غیر از آن دو بیت،
بیت دیگرى حاضر ندارم، لیکن این شعر را در برابر تقاضاى تو مىگویم:
أحیائهم حزنى على أمواتهم و المیّتون مسبّة للغابر
؛ زندگان آنها بر مردگانشان محزونند و مردگان آنها مورد نکوهش آیندگان مىباشند.
«محب طبرى» گوید: «ابو عبد اللّه ملّا» این حدیث را روایت کرده است.
مؤلف گوید: «شبلنجى» هم حدیث مزبور را در [نور الابصار ص 99] نقل کرده و مىگوید: «ابن عباس» در مسیر خود به صفه زمزم رسید و در آنجا با جمعى از شامىها روبرو شد که از حضرت على علیه السّلام نکوهش مىکردند! در اینجا به بخشى از اخبار مىرسیم که مناسب است آنها را در پایان این باب ذکر کنیم.
(1) از جمله: «متّقى» در [کنز العمال 6/ 405] از «ابو صادق» روایت مىکند که حضرت على علیه السّلام فرمود: در حسب من همین بس که پیوند من، به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله منتهى مىشود و در دین من همین بس که آئین آن حضرت را برگزیدهام؛ بنابراین کسى که حقیقتى از من فرا بگیرد، از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرا گرفته است. «خطیب» این حدیث را در «المتفق» و «ابن عساکر» نقل کردهاند.
(2) از جمله: «هیثمى» در [مجمع 9/ 129] از «ابو بکر بن خالد بن عرفطه» نقل مىنماید که گفت: در ملاقاتى که با «سعد بن مالک» داشتم به او گفتم: بطورى که اطلاع یافتهام، شما در کوفه، در مجامعى که گرد مىآورید، از حضرت على علیه السّلام نکوهش مىکنید و به سبّ او مىپردازید! «سعد» گفت: چنین نیست، به خدائى که جان «سعد» در دست تواناى اوست، حقیقتى را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله درباره على علیه السّلام شنیدهام که اگر ارّه بر سرم گذارند، هرگز از على علیه السّلام نکوهش نخواهم کرد! «هیثمى» گفته است: «ابو یعلى» این حدیث را نقل کرده و سندش حسن است.
(1) مؤلف گوید: «نسائى» این حدیث را در [خصائص ص 24] نقل کرده است، جز اینکه متن حدیثش مضطرب است. «1»
(2) از جمله: «ابن حجر» در [صواعق ص 117] گفته است که «بارزى» از «منصور» نقل کرده است که مردى را در شام دید که صورتش، مانند صورت خوک بود! از او پرسید: چرا به این حالت گرفتار شدهاى؟ در پاسخ گفت: علتش آنست که هر روز هزار مرتبه، و هر جمعه چهار هزار مرتبه، على و فرزندانش را سب مىکردم! شبى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را در خواب دیدم- و خوابش را که طولانى بود برایم نقل کرد و از آن، به این مقدار اکتفا مىنمائیم که- امام حسن علیه السّلام از آن مرد بحضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شکایت نمود. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله او را لعنت کرد و آب دهان به روى او انداخت و محلى که آب دهان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله به آنجا رسیده بود، به صورت خوک بر چهرهاش نقش بست! و نشانى براى شناسائى این ملعون شد و مردم از این نشانه به ذات پلید او پى مىبردند.
منبع :
فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت - آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى فیروزآبادى یزدى
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/11/2 ساعت 10:2 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت