خداى تعالى به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد تا مردم را به دوستى حضرت على علیه السّلام و «ابوذر» و «مقداد» تشویق نماید و به اطلاعشان برساند که خداى تعالى آنها و همچنین «عمّار» را دوست مى‏دارد

 (2) [صحیح ترمذى 2/ 299] به سند خود، از «ابن بریدة» از پدرش روایت مى‏کند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: به راستى خداى تعالى به من امر کرده است تا به اطلاع شما برسانم که چهار تن را باید دوست بدارید. و خدا خودش هم آن چهار تن را دوست مى‏دارد. پرسیدند: یا رسول اللّه! آن چهار تن کیانند؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ آنان سه مرتبه فرمود: على علیه السّلام یکى از آنهاست و سه تن دیگر، «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» هستند که باید آنها را دوست بدارید، و خداى تعالى هم آنها را دوست مى‏دارد  .

مؤلف گوید: «ابن ماجه» در «صحیح» خود، در باب فضائل اصحاب رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله صفحه 4 و «حاکم» در [المستدرک 3/ 130] به ذکر حدیث‏

پرداخته، لیکن به نام «ابوذر»، «مقداد» و «سلمان» تصریح نکرده است و مى‏گوید  :

این حدیث، طبق قاعده «مسلم» صحیح است و «امام احمد» در [مسند 5/ 351] و «ابو نعیم» در [حلیة الاولیاء 1/ 190] و «هیثمى» در [مجمع 9/ 155] آورده و مى‏گوید که «طبرانى» در «الاوسط»، «ابن حجر» در [تهذیب التهذیب 10/ 286] و «ابن عبد البرّ» در [استیعاب 1/ 280 و 2/ 557] نقل کرده‏اند  .

 (1) [کنز العمال 6/ 428] از «ابن عباس» از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بهشت مشتاق ملاقات چهار تن از یاران من است  .

پروردگارم هم دستور داده است تا آنها را دوست بدارم. در این هنگام، «صهیب رومى»، «بلال بن ابى رباح»، «طلحه»، «زبیر»، «سعد بن ابى وقاص»، «حذیفة بن یمان» و «عمار بن یاسر» پرسیدند: آن چهار تن چه کسانى هستند تا ما هم آنها را دوست بداریم؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ آنها نخست به «عمّار»، فرمود: خداى تعالى تو را به منافقان معرّفى کرده است. و اما آن چهار تن: نخستین آنها، على بن ابیطالب علیه السّلام است؛ دومین ایشان، «مقداد بن اسود کندى» است؛ سومین آنها، «سلمان فارسى» است؛ چهارمین ایشان، «ابوذر غفارى» است  .

 

 «متّقى» گوید: «طبرانى» این حدیث را در «الاوسط» نقل کرده است  .

مؤلف گوید: «هیثمى» هم در [مجمع 9/ 155] حدیث مزبور را آورده است و اشاره مى‏کند که «طبرانى» در «الاوسط» به نقل آن پرداخته است  .

 (2) [همان کتاب 6/ 429] از حضرت على علیه السّلام روایت مى‏کند که «جبرئیل» حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى‏دارد، و تو هم آنها را دوست بدار آنها عبارتند از: على بن ابیطالب علیه السّلام، «ابوذر» و «مقداد». «ابو یعلى» این حدیث را روایت کرده است  .

مؤلف گوید: «هیثمى» در [مجمع 9/ 117 و 330] روایت کرده و در هر دو موضع گوید که حدیث مزبور را «ابو یعلى» نقل کرده است  .

 (1) [هیثمى در مجمع 9/ 117] از «انس» روایت کرده است که «جبرئیل» حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و گفت: اى محمد! خداى تبارک و تعالى سه تن از اصحاب تو را دوست مى‏دارد. بار دیگر فرود آمد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق ملاقات سه تن از اصحاب تو مى‏باشد. «انس» گفته است که تصمیم گرفتم سؤال کنم که آنان چه کسانى هستند، ولى ابهّت حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مانع از این سؤال شد. در این هنگام با «ابو بکر» ملاقات کردم و به او گفتم که من و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تنها بودیم، «جبرئیل» نازل شد و گفت: اى محمد! بهشت مشتاق دیدار سه تن از اصحاب تو مى‏باشد. اطمینان دارم تو یکى از آنها مى‏باشى (!) پس از او با «عمر» گفتگو کردم و همان مطلب را نیز به او تذکر دادم سپس با على بن ابیطالب علیه السّلام ملاقات کردم و همان سخن را به وى یاد آورى کردم که به «عمر» و «ابو بکر» گفته بودم. حضرت على علیه السّلام فرمود: اینک، حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب مى‏شوم و جریان را مى‏پرسم. هر گاه من یکى از آن سه تن باشم، از خدا سپاسگزارم که این افتخار را نصیب من کرده است، و اگر از آنها بشمار نیامدم، احساس هیچگونه ناراحتى نمى‏کنم، بلکه باز هم به حمد خدا مى‏پردازم. در این رابطه حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدم و گفتم: یا رسول الله! همانا «انس» مى‏گوید: که «جبرئیل» بر شما نازل شده و گفته است که بهشت مشتاق دیدار سه تن از اصحاب شماست. اینک، اگر من یکى از آنها بشمار مى‏آیم، از خدا سپاسگزارم و اگر از آنها به حساب نمى‏آیم، باز هم سپاسگزارم! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: تو از آنهائى، تو از آنهائى. و دیگرى، «عمّار یاسر» است. و مشاهداتى دارد که فضیلت آنها آشکار و پاداش آنها بزرگ است و دیگرى، «سلمان» است که از ما اهل بیت بشمار مى‏آید. او را مصاحب خود گردان.

 «بزّاز» این حدیث را روایت کرده است.

 (2) [کنز العمال 3/ 154] حدیث مسندى را از «ابوذر» نقل کرده است که در

نخستین روزى که مهاجر و انصار در مسجد اجتماع کرده و آماده بیعت با «عثمان» بودند، على بن ابیطالب علیه السّلام وارد مسجد شد و خطابه‏اى ایراد فرمود: سزاوارترین سخن که گویندگان به آن آغاز مى‏کنند و مهمترین مطلبى که سخنرانان گفتار خود با به آن مى‏آرایند و سخن گویان بر زبان جارى مى‏سازند، ستایش خداى تعالى و ثنا گسترى از حضرتش نسبت به آنچه که او را سزاوار است، مى‏باشد درود بر نبى اکرم محمد صلّى اللّه علیه و آله (و حدیث را ادامه داده تا آنجا که فرمود) اینک، اى حاضران! شما را به خدا سوگند مى‏دهم، آیا مى‏دانید که «جبرئیل» بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد! خداى تعالى دستور مى‏دهد که على را دوست بدارى و دوستدار على را هم دوست بدارى؛ چرا که خداى تعالى على علیه السّلام را دوست مى‏دارد و دوستدار او را هم دوست مى‏دارد. حاضران فرمایش حضرت را تصدیق کرده و گفتند: خداى مى‏داند آنچه را که مى‏فرمائى درست است و ما هم آنرا مى‏پذیریم.

 «ابن عساکر» این حدیث را نقل کرده است‏

منبع:

 فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت،ج2 ، آیة اللّه فى العالمین حاج سید مرتضى‏ فیروزآبادى یزدى



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/29 ساعت 10:21 صبح موضوع جایگاه حضرت علی (ع) نزد خداوند | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت