تبریک شیخین به امام علی (ع) در کتب علما عامه

 

باری خصوص تهنیت و تبریک شیخین (ابوبکر و عمر) را جمع کثیری علاوه بر علمای شیعه ـ رضوان الله علیهم ـ ازعلمای عامه از ائمه تاریخ و تفسیر و حدیث، چه مسندا با سندهای صحیح بارجال موثقی که منتهی به ابن عباس و ابوهریره وزیدبن و برآءبن عازب می‌شود، و چه مرسلا روایت کرده و درکتب خود ذکر کرده‌اند.

بعضی از عامه به لفظ بخ بخ لک یاعلی و بعضی به لفظ هنیئا لک و بعضی به لفظ طوبی لک آورده؛ و از سوی دیگر بعضی به لفظ اصبحت، و بعضی به لفظ امسیت، و بعضی به لفظ مولای و مولی کل مومن و مومنه و بعضی به لفظ مولی کل مومن و مومنه وبعضی به لفظ مولی کل مسلم و بعضی به لفظ مولای و مولی کل مسلم ذکر کرده‌اند. و مافشرده و شالوده آنچه راکه علامه امینی ـ رحمه الله علیه ـ در اینجا ذکر کرده است باسبک و ترتیب خود می‌آوریم.

اول: حافظ احمدابن عقده درکتاب «ولایت» و حافظ ابوعبدالله مرزبانی در کتاب«سرقات الشعر» و حافظ علی بن عمر دارقطنی بنا به نقل ابن حجر در «صواعق» و ابومحمد عاصمی در کتاب « زین الفتی» و حافظ ابوعبدالله گنجی در کتاب«کفایه الطالب» و ابن حجر عسقلانی هیتمی درکتاب «الصواعق المحرقه» وشمس الدین مناوی شافعی درکتاب«فیض القدیر»، وابوعبدالله زرقانی درکتاب«شرح المواهب» وسید احمد زینی دحلان درکتاب«الفتوحات الاسلامیه» بدین عبارت آورده‌اند که: فقال ابوبکر و عمر: امسیت یابن ابی طالب! مولی کل مومن ومومنه «پس ابوبکر وعمر گفتند: ای پس ابوطالب! شب کردی درحالی که مولای هر مومن و هرمومنه‌ای هستی».

دوم: حافظ ابوعبدالله ابن بطه درکتاب«الابانه»، وقاضی ابوبکر باقلانی در« تمهیدالاصول» بدین عبارت ذکر کرده‌اند: ان ابابکرو عمر لماسمعا قالا: یابن ابی طالب! انت مولی کل مومن و مومنه!«ابوبکر و عمر چون شنیدند گفتند: ای پسر ابوطالب! تو مولای هر مرد مومن و هر زن مومنه‌ای هستی»!

سوم: حافظ ابوبکرابن شیبه درکتاب« المصنف»، و احمد بن حنبل در «مسند» خوذ، و حافظ ابوعباس شیبانی، و حافظ ابویعلی موصلی در«مسند» خود، و حافظ ابوسعید سمعانی در«فضائل الصحابه» و ابوالفرج ابن جوزی حنبلی در عمر بن محمد ملا در«وسیله المتعدین»، و حافظ محب الدین طبری در«الریاض اانضره»، و شیخ الاسلام حوئی در «فرائد السمطین»، وولی الدین خطیب در «مشکاه المصابیح»، و جمال الدین زرندی در«نظم دررالسمطین»، وابوالفداء ابن کشیر شامی شافعی در«الدایه والنهایه»، و تقی الدین مقریزی مصری در«خطط»، و نورالدین ابن صباغ مالکی در«الفصول المهمه»، و کمال الدین میبدی در «شرح دیوان منسوب به امیرالمومنین»، و جلال الدین سیوطی در «جمع الجوامع» بنا به نقل« کنز العمال»، و نورالدین سمهودی شافعی در«وفاءالوفاء باخباردارالمصطفی»، و سیدعلی بن شهاب الدین همدانی در«موده القربی»، و سید محمود شیخانی قادریدر«الصراط السوی فی مناقب آل النبی»، و شیخ احمد باکثیر مکی در«وسیله المآل فی عدمناقب الآل»، و میرزا محمد بدخشانی در«مفتاح النجافی مناقب آل العبا»، و شیخ محمد صدرالعالم در«معارج العلی فی مناقب المرتضی»، و ابوولی الله عمری دهلوی، و سید محمدصنعانی در«الروضه الندیه شرح التحفه العلویه» و مولوی محمد مبین لکهنوی در«وسیله النجاه»، و شیخ محمد جیب الله شنقیطی مالکی در«کفایه الطالب فی حیاه علی بن ابیطالب» بدین عبارت آورده‌اند که: قال عمر: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولی کل مومن ومومنه!

«گوارا باد بر تو ای پسر ابوطالب! صبح و شب کردی درحالی که مولای هر مومن و مومنه‌ای بودی»!

چهارم: حافظ ابوجریر طبری در«تفسیر» خود، و حافظ ابوسعید خرگوشی در«شرف المصطفی»، و ابوحامد غزالی در«سرالعالمین»، و اخطب خطبآء خوارزم موفق بن احمد حنفی در «مناقب» خود، وفخرالدین رازی شافعی در«تفسیر» خود، و نظام الدین قمی نیشابوری، وسید عبدالوهاب حسینی بخاری، و محمد محبوب عالم در«تفسیر شاهی» بدین عبارت آورده‌اند که: فلقیه عمر فقال: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولی کل مومن ومومنه«عمر او را دید و گفت: گواراباد بر تو ای پسر ابوطالب! صبح کردی و شام کردی درحالی که مولای هرمرد مومن و هرزن مومنه‌ای هستی».

پنجم: حافظ ابن سمان رازی بنا به نقل محب الدین طبری در«الریاض النضره» و شنقیطی در «حیاه علی بن ابی طالب»، و حسام الدین بایزید سهانپوری در«مرافض الروافض» بدین عبارت آورده‌اند که: فلقی علیا(ع) عمربن الخطاب بعد ذالک فقال: هنیئا یابن ابی طالب! اصبحت و امسیت مولای و مولی کل مومن ومومنه.«علی (ع) را پس از این واقعه عمربن خطاب دیدار کرد و گفت: گوارا باشد برتو ای پسر ابوطالب! صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای من هرمومن و مومنه‌ای هستی»!.

ششم: ابواسحق ثعلبی در تفسیر خود:«الکشف و البیان»، و حافظ ابوبکر بیهقی بنا به نقل «الفصول المهمه»، و حافظ ابوبکر خطیب بغدادی، وفقیه ابوالحسن ابن مغازلی در«مناقب»، و ابوالفتح اشعری شهرستانی در«الملل و النحل»، و قاضی نجم الدین اذرعی شافعی در«بدیع المعانی» بدین عبارت ذکر کرده‌اند که: فلقیه عمر فقال: هنیئا لک یابن ابی طالب! اصبحت مولی کل مومن ومومنه. «پس از جریان خطبه رسول الله، عمرعلی راملاقات کرد و گفت: گوارا باد تو را ای پسر ابوطالب! صبح کردی در حالی که مولای هر مرد مومن و هر زن مومنه‌ای هستی»!

هفتم: فقیه ابن المغازلی در«مناقب» با سند دیگر، و خطیب خوارزمی در«مناقب» با سند دیگر بدین عبارت آورده‌اند که: فانصرف علی قریر العین فاتبعه عمر بن الخطاب فقال: بخ بخ یاابالحسن! اصبحت مولای و مولی کل مسلم! «علی پس از خطبه رسول الله با خوشحالی راه افتاد، عمربن خطاب به دنبال او رفت و گفت: آفرین آفرین ای ابوالحسن! صبح کردی درحالی که مولای من و مولای هر مسلمان هستی»!

هشتم: ابوالفتح محمد بن علی نطنزی در«الخصائص العلویه»، و شیخ الاسلام حموئی باسند دیگر روایت کرده‌اند که: قال عمر: بخ بخ یابن ابی طالب! اصبحت مولای و مولی کل مسلم. «عمر گفت: آفرین آفرین ای پسر ابوطالب! صبح کردی در حالی که مولای من و مولای هرمسلمان هستی»!

نهم: ابومحمد عاصمی در«زین الفتی» با سند دیگر بدین عبارت آورده‌ است که: قال عمر: هنیئا لک یاابالحسن! اصبحت مولی کل مسلم!«عمر گفت: گوارا باشد بر تو ای ابوالحسن! صبح کردی در حالی که مولای هر مسلمان هستی»!

دهم: ابوالسعادات ابن اثیرشیبانی در«نهای»، و شهاب الدین قسطلانی در«المواهب اللدنیه» بدین عبارت آورده‌اند که: قول عمرلعلی: اصبحت مولی کل مومن.« گفتار عمر به علی: صبح کردی در حالی که مولای هر مومنی هستی»!

یازدهم: عزالدین ابن اثیر شیبانی بدین عبارت آورده ‌است که: عمرگفت: یاابن ابی طالب! اصبحت الیوم مولی کل مومن« ای پسر ابوطالب! امروز صبح کردی در حالی که مولای هر مومنی می‌باشی»!

باری اینها بعضی از روایاتی بودکه دلالت داشت بر اینکه شیخین اقرار و اعتراف به ولایت امیرالمومنین (ع) داشته‌اند ولیکن ولایت را به معنائی غیر از امامت و امارت و خلافت حمل می‌کرده تا با امارت و حکومت آنها مخالفتی نداشته باشد. و این حمل، صحیح نیست زیرا باوجود تنصیص اهل لغت و اشعار شعرای عرب و بدست آوردن حاق و ریشه اصلی ولایت، همانطور که در طی مباحث سابق یاد آور شدیم، ولایت به معنای اولویت من جمیع الوجوه، وقرب به تمام معنی الکلمه می‌باشد، که لازمه‌اش ریاست و حکومت و خلافت و صاحب اختیاربود در دین و دنیاست.

آنها با وجود اظهر من الشمس بودن این معنی، این حقیقت را انکار کردند و به ادله واهیه متمسک شدند، که امارت و حکومت از ولایت جداست، و مردم برای تعیین امام خودشان باید قیامت کنند، همچنانکه در کیفیت استدلال بسیاری از عامه می‌بینیم که می‌گویند: حدیث من کنت مولاه فعلی مولاه صحیح است و مسلما از رسول خدا شنیدند و اقرار و اعتراف داشتند، خودشان درمقام تعیین خلیفه برآمدند و درسقیفه بنی ساعده با ابوبکر بیعت کردند.

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 92/7/6 ساعت 3:30 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت