بخشى از آیاتى که در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است‏

 (2) مؤلف گوید: پیش از این، در باب «کثرت فضائل حضرت على علیه السّلام» که نخستین باب فضائل آن حضرت است که ما در این مجلد به مناسبت فضائل ایشان تشکیل داده‏ایم، از تاریخ «خطیب بغدادى» (6/ 221) به سند او، از «ابن عباس» نقل کردیم که سیصد آیه در قرآن کریم، در شأن آن حضرت علیه السّلام نقل شده است و «ابن حجر» در [صواعق ص 76] و «شبلنجى» در [نور الابصار ص 73] از «ابن عساکر» از «ابن عباس» روایت کرده‏اند، آیاتى که در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده، درباره هیچیک از صحابه، نازل نشده است. و از «ابن عباس» روایت شده که سیصد آیه در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است  .

مؤلف گوید: نظر ما از تشکیل این باب، آن نیست که تمام آیاتى که در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است، اینجا بیاوریم؛ زیرا بطوریکه پس از این در محل خود خواهید دید، آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ‏

إِلَیْکَ‏

 (1) و آیه شریفه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ و آیه شریفه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ درباره اعتراض «حارث بن نعمان» نازل شده است. زمانى که او به نصب على علیه السّلام بوسیله پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به جانشینى خود، اعتراض کرد و آنرا انکار نمود و همچنین آیه إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا و آیه وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ و امثال اینها از آیات دیگر که هر یک از آنها بطور مستقل در جاى خود، یادآورى شده است و همچنین آیه شریفه فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ ویژه سؤالى است که حضرت آدم علیه السّلام از پروردگارش داشت و خدا را به جاه و مقام محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام سوگند داد و همچنین «آیه تطهیر» در شأن پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام نازل شده است و «آیه مباهله» هم ویژه مباهله با اهل نجران است که در شأن پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت على، حضرت زهرا و حسنین علیهم السّلام نازل شده است و «آیه مودّت» در شأن نزدیکان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نازل شد که حضرت على، حضرت فاطمه و حسنین علیهم السّلام باشند و چنانکه از ظاهر قسمت بندى ما بدست مى‏آید، هر یک از آیات مذکور را در بابهاى مستقل به خودشان یادآورى کرده‏ایم. بلکه غرض ما از انعقاد این باب، یادآورى بخشى از آیاتى است که در فضیلت شخص على بن ابیطالب علیه السّلام نازل شده است و باب على حدّه‏اى براى آنها منعقد نساختیم  .

با توجه به مقدمه‏اى که ایراد کردیم در این باب، بیست و پنج آیه از آیاتى که در شأن حضرت على علیه السّلام نازل شده است و ویژه آن حضرت است، متذکر مى‏شویم  .

آیه اوّل إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ

  ؛ به راستى که مردم را از شکنجه الهى بیم مى‏دهى و همگان را هدایت مى‏کنى  .

 (سوره رعد، آیه 7  )

 (2) [مستدرک الصحیحین 3/ 129] به سند خود، از «عباد بن عبد الله اسدى» از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله منذر (انذار کننده) است و من هادى (هدایت‏کننده  ).

          [إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ لعباد             و علىّ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ  ]

 «حاکم» گفته است: حدیث مزبور از سندهاى صحیحى برخوردار است  .

مؤلف گوید: «متّقى» این حدیث را در [کنز العمال 1/ 251] نقل کرده و گفته است: این حدیث را «ابن ابى حاتم» روایت کرده و «هیثمى» در [مجمع 7/ 41] نقل کرده و گفته است: مراد از «هادى»، مردى است از بنى هاشم. «هیثمى» گوید: این حدیث را «عبد الله بن احمد» روایت کرده است و «طبرانى» در کتاب «الصغیر» و «الاوسط» آنرا آورده و رجال «المسند» افراد ثقاتى هستند  .

مؤلف گوید: مراد امام علیه السّلام که فرموده است: «هادى»، مردى است از بنى هاشم. شخص خود را در نظر گرفته است و پیداست که نخواسته بنام خود تصریح نماید. «سیوطى» در «الدّر المنثور» در ذیل تفسیر آیه در سوره رعد، گوید  :

این حدیث را «ابن مردویه» و «ابن عساکر» نقل کرده‏اند و اشاره نموده که «هادى»، مردى است از بنى هاشم. و از این جمله، امام علیه السّلام شخص خود را در نظر گرفته است  .

 (3) [تفسیر ابن جریر طبرى 13/ 72] به سند خود، از «ابن عباس» روایت کرده است، هنگامى که آیه انذار نازل شد، رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله دست مبارک خود را

روى سینه‏اش گذاشت و فرمود  :

 «انا المنذر وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ  »

  ؛ «من بیم دهنده‏ام و هدایت مردم در دست اختیار من است». پس از آن دست مبارکش بر شانه حضرت على علیه السّلام گذاشت و فرمود  :

 «انت الهادى یا علىّ، بک یهتدى المهتدون بعدى  »

 ؛ «یا على! تو آن بزرگوارى هستى که مردم را به راه راست مى‏خوانى و پس از من، آنانکه قابلیت هدایت دارند، از برکت وجود تو، به نعمت هدایت نایل مى‏گردند».

مؤلف گوید: این حدیث را «سیوطى» در «الدّر المنثور» در ذیل تفسیر آیه انذار سوره رعد روایت کرده است. و اظهار داشته: «ابن مردویه» و همچنین «ابو نعیم» در کتاب «المعرفة» و «دیلمى»، «ابن عساکر» و «ابن نجّار» این حدیث را روایت کرده‏اند.

 (1) [فخر رازى در تفسیر کبیر] در ذیل تفسیر آیه انذار در سوره رعد، اظهار داشته است: اهل ظاهر از مفسران در ذیل آیه مزبور گفتارى را متعرض شده‏اند (تا آنجا که گفته است) گفتار سوّم: «منذر» پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله است و «هادى»، على علیه السّلام است پس از آن، از «ابن عباس» نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دست مبارک را روى سینه خویش گذاشت و فرمود: من منذر و بیم دهنده مى‏باشم سپس دست خود روى شانه حضرت على علیه السّلام گذاشت و خطاب به آن حضرت، فرمود: تو آنکسى هستى که مردم را هدایت مى‏کنى و مردمى که خواهان هدایت باشند، پس از رحلت من، بدست تو هدایت خواهند شد.

 (2) [سیوطى در الدّر المنثور] در ذیل تفسیر آیه انذار سوره رعد، گفته است: «ابن مردویه» از «أبو برزه اسلمى» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در حالى که دست مبارکش را روى سینه حضرت على علیه السّلام گذاشته بود، خطاب به آن حضرت، فرمود: به راستى تو آنکسى هستى که مردم را از شکنجه خداى تعالى بیمناک مى‏سازى و همگان را از نعمت هدایت خود، برخوردار خواهى نمود. پس‏

از این، اظهار داشته: این حدیث را «ابن مردویه» و همچنین «ضیاء» در کتاب «المختارة» از «ابن عباس» در ذیل آیه انذار روایت کرده است که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: منذر و هادى، على بن ابیطالب علیه السّلام است.

 (1) [کنز العمال 6/ 157] از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل کرده است: من بیم دهنده و على هدایت کننده است و خطاب به آن حضرت فرمود: یا على! پس از رحلت من، آنها که لایق هدایت مى‏باشند، از نعمت هدایت تو برخوردار خواهند شد.

و اشاره کرده که این حدیث را «دیلمى» از «ابن عباس» روایت کرده است.

مؤلف گوید: «شبلنجى» در [نور الابصار ص 70] و «مناوى» در [کنوز الحقایق ص 42] به نقل این حدیث پرداخته‏اند.

 (2)

آیه دوّم أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ‏

 

بدیهى است مؤمن و فاسق برابر نمى‏باشند.

 (سوره سجده، آیه 18)

 (3) [تفسیر ابن جریر طبرى 21/ 68] در ذیل تفسیر آیه مؤمن و فاسق در سوره سجده، به سند خود، از «عطاء بن یسار» روایت کرده است که آیه مزبور در مدینه، درباره على و «ولید بن عقبة بن ابى معیط» نازل شده است و جریان از این قرار بود که «ولید» به حضرت على علیه السّلام، گفت: زبان من از تو، گویاتر و نیزه من از نیزه تو، تیزتر است و بهتر از تو مى‏توانم دلاوران لشکر را از پاى درآورم [!] حضرت على علیه السّلام در پاسخ او، فرمود: ساکت باش که تو موجود پلید و فاسقى هستى و خداى تعالى آیه مزبور را درباره آنان نازل فرمود أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ ...؛ آیا آنکس که بخدا ایمان آورده، مانند کسى است که‏

فاسق بوده است؟ هرگز مؤمن و فاسق یکسان نخواهند بود. امّا آنان که ایمان آورده و نیکوکارند، از بهشت خدا بهره‏مند مى‏گردند و امّا آنان که فاسق و بدکارند، جایگاه آنان دوزخ است و هر گاه تصمیم مى‏گیرند از دوزخ بیرون آیند، آنان را بدوزخ برمى‏گردانند و در پاسخ اعتراض آنان مى‏گویند: عذاب آتش را که (در دنیا) تکذیب کردید، اینک بچشید.

مؤلف گوید: این حدیث را «زمخشرى» در «تفسیر کشّاف» در تفسیر آیه سوره سجده، نقل کرده است و «سیوطى» هم، در «تفسیر الدر المنثور» ذیل آیه مزبور حدیث فوق را از «ابن اسحاق» و او هم از «عطاء بن یسار» نقل کرده است و گفته: «ابن ابى حاتم» هم مثل آن حدیث را یادآورى کرده است.

ادامه مطلب ...



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 92/7/8 ساعت 4:0 عصر موضوع آیات در شان اهل بیت | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت