دعا براى حضرت - بخصوص فرج امام عصر(عج)- اطاعت از امر خداوند و پیروى از رسول اکرم و اهلبیت«ع» است. «دعا» براى آن حضرت داراى آثار و حکمتهایى است ؛ از جمله:
1. نشانه علاقه و محبّت قلبى به آن حضرت است و در نتیجه موجب تقویت ایمان و یقین است.
2. گشایش و فرج مؤمنان در آن است ؛ چنان که خود آن حضرت در نامهاى مرقوم داشتند: «براى تعجیل در ظهورم دعا کنید که ظهور من، به نفع شما و موجب فرج و گشایش امور شما خواهد بود» کمال الدین، ج 3، ص 685..
3. فزونى نعمت، یکى از آثار دعا براى آن حضرت است ؛ زیرا شکر نعمتهاى الهى - به خصوص نعمت امامت ولایت آن حضرت - موجب افزونى نعمت است. علاوه بر اینکه شکر واقعى، موجب فاصلهگیرى از گناه و تقرّب به خداوند است و این در جلب نعمتهاى الهى مؤثّر است. مسلّم است که دعا براى امام زمان(عج) موجب احترام و بزرگداشت آن حضرت و توجّه بسیار و دائمى به او و اداى شکر نعمت وجود آن حضرت است.
4. دعا، اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتواى پیمان با او، دیندارى، شریعت محورى و تصمیم قلبى بر اطاعت امر امام«ع» و یارى رساندن او با نثار جان و مال است.
5. سبب زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران است. زنده نگه داشتن مسئله امامت، از امور بسیار ضرورى و مورد تصدیق عقل و شرع است و دعا براى امام زمان(عج)، در راستاى همین مهم قابل ارزیابى است.
6. اداى حقوق بسیارى که آن حضرت بر ما دارد، دعاهاى ما داراى این فایده است که بعضى از حقوق او را ادا کنیم ر.ک: کافى، ج 2، ص 172 ؛ بحارالانوار، ج 72، ص 226..
7. دعا براى آن حضرت، این فایده را هم دارد که خود آن حضرت نیز براى یارى دهنده و دعا کنندهاش دعا مىکند ر.ک: مهج الدعوات، ص 302. ؛ زیرا این دستور دینى ما است که قطعاً مورد عمل او قرار دارد.
8. از دیگر فواید دعا، تقرّب دعا کننده به خداوند متعال است ؛ زیرا ائمهاطهار«ع» وسیلههاى تقرّب و وصول الى اللَّه هستند.
9. از دیگر آثار دعا براى ولى عصر(عج) نورانیت قلب دعا کننده و کسب نور از آن خورشید فروزان الهى است. اشراق نور امام«ع» بر قلب مؤمن، درخشندهتر از خورشید نور افشان است کافى، ج 1، ص 194..
اما باید دید آیا دعای فرج تاثیری هم در تعجیل ظهور و فرج دارد ؟
ابتدا باید بدانیم به فرموده امام علی(ع): خداوند کارها را به حسب قضایش انجام می دهد نه رضایت شما، (میزان الحکمه، روایت شماره 16456) و مقدمه قضای الهی قدر الهی است. چرا که هر کار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود انجام می گیرد. به فرموده امام صادق(ع): چون که خداوند چیزی را اراده کند مقدر می نماید آنرا (اندازه و مقدار آنرا معین می نماید) و پس از تقدیر قضایض به آن تعلق می گیرد، (همان مصدر، روایت شماره 16461) قدر عبارت است از هندسه و اندازه وجودی هر چیز و قضاء به معنای گذراندن و یکسره کردن و به پایان رساندن است تقدیر الهی موجودات عالم مشهود را بسوی آنچه در مسیر وجودشان برای آنها تقدیر و قالب گیری کرد، هدایت می کند همچنانکه خدای بزرگ فرمود: «الذی خلق فسوی و الذی قدر فهدی؛ آنچه را که خلق کرده بسوی آنچه که برایش مقدر نموده هدایت فرمود. و سپس همین تقدیر و هدایت را با امضاء قضاء تمام و تکمیل می کند» ؛ (سوره اعلی، آیه 3؛ ر.ک: تفسیر المیزان، مرحوم علامه طباطبایی، ترجمه ج 37، ص 185). و بسیار می شود که خدا چیزی را تقدیر می کند ولی به دنبال تقدیر قضائش را نمی راند مانند قدری که بعضی از علل و شرائط خارج آنرا اقتضاء داشته ولی به خاطر مزاحمت مانعی آن اقتضاء باطل می شود و یا سببی دیگر و یا اقتضایی دیگر جای سبب قبلی را می گیرد و چه بسا چیزی مقدر بشود و قضاء آن نیز رانده شده باشد مثل این که از جمیع جهات یعنی هم از جهت وجود علل و شرایط و هم از جهت نبودن مانع تقدیر شده باشد که در این صورت آن چیز محقق می شود و در بعضی از روایات نیز آمده که قدر ممکن است تخلف کند اما برای قضاء برگشتی نیست. البته تغییر در تقدیر مربوط به عالم ماده می باشد، (ر.ک: همان مصدر، ص 185) با توجه به این مقدمه قضاء به معنای اجتماع جمیع علل و شرائط و فقدان هر گونه مانعی است که مسلماً انجام می گیرد و هیچ گونه برگشتی در آن نیست. اما این بدان معنی نیست که قصد کنیم دعا کردن با قضاء الهی منافات دارد. چه بسا همین قضایی که مجموعه شروط متعدد است یکی از آن شروط دعای بندگان باشد. و آمیختگی و همسویی دعا و قضاء در روایات بخوبی مشهود است. امیرالمؤمنین علی(ع) در انتهای نامه 31 نهج البلاغه به فرزندشان امام مجتبی(ع) می فرماید: دین و دنیای تو را به خدا می سپارم «و اسأله خیر القضاء لک» و بهترین خواسته الهی را در آینده و هم اکنون در دنیا و آخرت برای تو می خواهم. و این اجتماع درخواست از خدا (سؤال) و قضاء. بسیار زیباست. در روایت آمده که حضرت امیر(ع) از زیر دیواری که در شرف خراب شدن بود حرکت کردند و به جای دیگر رفتند از آن جناب سؤال شد آیا از قضای الهی (حکم حتمی الهی) فرار می کنید آن امام بزرگوار فرمودند از قضای الهی به سوی قدر الهی فرار می کنم!، (ر.ک: میزان الحکمه، ج 8، ص 162) به این معنی که در صورت توقف تمام مقدمات لازم برای زیر آوار ماندن مهیا می گردد و قضای الهی تحقق می پذیرد. اما با حرکت به سوی مکانی دیگر مقدمه ای از آن مقدمات ناقص می گردد و هندسه ای دیگر شکل می گیرد و آن تحقق سلامت و امنیت است. و لذا منافات ندارد که حتی دعا، قضای الهی را متبدل سازد. دعایی که از جمله مقدمات و شروط حکم حتمی الهی است. در روایت از رسول اکرم(ص) وارد شده که: «لا یرد القضاء الا الدعاء»؛ قضای الهی را رد نمی کند مگر دعا (ر.ک: منتخب میزان الحکمه، روایت شماره 2101) بنابراین در عین حال که همه امور به قضای الهی تحقق می پذیرد. منافات ندارد که ما موظف به دعا کردن باشیم. نه صرفاً به علت یک امری صوری و ظاهری بلکه چون دعا خود در سلسله طولی تحقق اشیاء تأثیر جوهری دارد. و این تأثیر به اذن و اراده الهی انجام می گیرد. خود حضرت حق ما را مأمور به دعا کردن نموده است و برای این دعا تأثیر قائل شده است. نتیجه این که آری زمان ظهور حضرت حجت(ع) مثل بقیه امور و اسرار به قضای الهی است. در عین حالی که ما موظف به دعای در جهت تعجیل فرج آن بزرگوار می باشیم. و دعای ما می تواند در مجموعه علل ظهور مؤثر باشد
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 92/5/30 ساعت 1:58 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت