انسان اگر هم غنى باشد فقر او را تهدید مىکند.
آدمى را به دو خصلت اعتماد نشاید یکى تندرستى و یکى توانگرى چه بسا هنگامى که او را تندرست مىبینى بناگاه بیمار شود و هنگامى که او را توانگر مىبینى بناگاه فقیر گردد.
پیشگیرى از فقر بهتر از درمان آن است زیرا درمان نسبت به پیشگیرى تلاش بیشترى مىطلبد در نهج البلاغه هم از درمان فقر سخن به میان آمده و هم راه پیشگیرى نشان داده شده است.
مهمترین راههاى پیشگیرى فقر عبارتند از:
1- صدقه دادن
2- امانتدارى
3- پرهیزگارى و استغفار
4- تواضع(فروتنى)و اخلاق پسندیده
5- درستکارى
6- مهاجرت و سفر
صدقه مقدارى از مال است که صرف فقرا و نیازمندان مىشود و گونهاى همیارى اجتماعى است و داراى مزایاى بسیار از جمله اقتصادى و روحى است.
مزیت اقتصادیش این است که این مال هر چند اندک هم باشد در حیات اقتصادى موثر است و قدرت خرید قشرى از مردم را بالا مىبرد و این امر به نوبه خود در تقویت اقتصاد سهیم است.
مزیت روحیش آن است که حس مشارکت اجتماعى انسان را در اوج سرخوشى قرار مىدهد چون بخشى از مالش را براى سیر کردن شکمهاى گرسنهاى که در انتظار دستهاى مهربانند صرف کرده است.
و صدقه بنا به فرموده امام داروى شفابخش(دواءمنحج) است داروىاقتصادى روحى و اجتماعى است که بسیارى از بیماریهاى اقتصادى روانى و روحى جامعه و حتى بیماریهاى جسمى را شفا مىبخشد.چون درمان بیماریهاى جسمى نیز نیاز به تهیه دارو دارد.
جوامعى که در آن صدقه جارى است جوامعى سالمند که در آن از فقر و تنگدستى خبرى نیست و بدبخت و بیچارهاى پیدا نمىشود زیرا صدقه روح انسان دوستى را در جامعه ریشه دار مىکند و انسان وقتى وارد چنین جامعهاى مىشود گویى که وارد خانهاى شده و در پیش روى خود یک خانواده را مىبیند که به یکدیگر مهر مىورزند و یکدیگر را دوست دارند امام على علیهالسلام مىفرماید:
صدقه سپر بزرگى است مؤمن را از آتش جهنم نگاه مىدارد از تلف شدن مال کافر جلوگیرى مىکند و مالش را به زودى جبران مىکند و بلا را از بدنش دور مىکند و در آخرت او کافر را بهره و نصیبى نباشد.
از اینرو صدقه دادن مطلوب است حتى توسط خود فقیران امام علیهالسلام مىفرماید:اذا أملقتم فتاجروا الله بالصدقة؛ هر گاه تنگدست شدید بادادن صدقه با خداى تعالى سودا کنید صدقهاى که فقیر مىپردازد از دردهایش مىکاهد زیرا این کار به او مىفهماند که کسانى فقیرتر و ضعیفتر از او نیز هستند.
و مال هر چند کم باشد وجودش در بازار تأثیر زیادى بر حیات اقتصادى خواهد داشت امام على علیهالسلام مىفرماید:
از بخشش اندک شرمنده مباش زیرا نومید ساختن اندکتر از آن است.
مال چه کم باشد یا زیاد موجب رونق بازار مىگردد و همچون دارویى نیرو بخش بدن را فعال مىکند و آن را براى مقابله با بیماریها توانا مىسازد و از آنجا که روزى از جانب خدواند تبارک و تعالى است پس هر گاه بندگان به یکدیگر مهر بورزند خداوند نیز آنان را مورد لطف و مرحمت خویش قرار مىدهد و خداوند بخشنده به بخشندگان رحمت آورد. من فى الارض یرحمکم من فى السماء؛ به اهل زمین رحمت آورید تا آنکه در آسمان است شما را رحمت کند و رحمت الهى به صورت باران فرو مىریزد و زمین مرده را جان مىبخشد و از آن کشت و زرع مىروید و مصداق این فرمایش امام است که فرمود:استنزلوا الرزق بالصدقه روزى را به صدقه دادن فرودآورید.
زندگى محل داد و ستد و مبادله است باید ببخشى تا به تو ببخشند و نباید همیشه منتظر بخشش دیگران شد پس باید بخشش کرد سپس انتظار کمک و بخشش از دیگران داشت و اگر بخشش کم بود اهمیتى ندارد زیرا هر کس مالى را در راه خدا مىبخشد هر چند اندک باشد خداى تعالى پاداش او را فراوان خواهد داد و آیا بخشندهتر از خداوند کسى هست که بى منت ببخشد خداوندى که گسترده رحمت و کرمش همه جا حتى دورترین نقطه دریاها و اقیانوسها را فرا گرفته است.
امانتدارى ارزشى حیاتى است که اعتماد متقابل را در جامعه ریشه دار مىکند و داراى ارزش اقتصادى نیز هست انسان امانتدار در جامعه محبوب است و همه دوست دارند در کارها با او مشارکت داشته باشند زیرا هیچگاه به مال و ناموسشان خیانت نمىکند.خیانتکاران در جامعهاى که روح امانتدارى بر آن حاکم است جایى ندارد زیرا بعنوان یک نقطه ضعف در جامعه محسوب مىشود در حالى که انسان امانتدار بدنه اصلى جامعه با ایمان است و به سبب برخوردارى از روحیه امانتدارى به مراتب گوناگونى در زندگى دست مىیابد امام على علیهالسلام مىفرماید:
اداء الامانة مفتاح الرزق؛ امانتدارى کلید روزى است و نیز مىفرماید:
امانتدارى روزى به دنبال دارد و خیانت مایه فقر و تنگدستى است به راستى امانتدارى کلید روزى است زیرا هر کس که امانتدار نباشد درهاى زندگى به رویش گشوده نمىشود و از همه جا طرد خواهد شد.
گناه مانعى است که جامعه را از پیشرفت و ترقى باز مىدارد جامعه سالم و پاک جامعهاى است که افراد آن پاک باشند و دامنشان به هیچ گناهى آلوده نباشد اگر انسان خود را از گناهان پاک کند محیط وى نیز از گناه پاک مىگردد و اگر همه افراد جامعه چنین جامعهاى به سلامت و به دور از هر گونه کجرویى به پیش خواهد رفت گناه همانطور مانع جامعه از پیشرفت و ترقى و رسیدن به درجات کمال انسانى مىگردد مانع حرکت اقتصادى جامعه نیز مىباشد.
گناهى که از پیروى خواهشهاى نفسانى ناشى مىشود و در برابر عقل مىایستد بخشى از قواى انسان را از کار مىاندازد و او را به ورطه شهوتها و خواهشها در مىافکند و از اینجا مراحل انحطاط و سقوط انسان آغاز مىشود نیرو و اموالش به هدر مىرود بنابراین گناه اولین مانع رزق و روزى است زیرا توانمندیهاى انسان را نابود مىکند و او را از مسیر درست کمال منحرف مىسازد امام مىفرماید:
ان الرجل لیحرم الرزق بالذنب یصیبه؛ انسان با گناهى که مرتکب مىشوداز روزى محروم مىگردد.
و انسان تنها با استغفار و توبه مىتواند از این بند آزاد گردد.استغفار پشتوانهاى است که انسان مىتواند به وسیله آن قید و بندهایى را که تواناییهاى خلاق او را به بند کشیده است بشکند تا از این راه نیروى خود را فعال سازد و با همیارى دستهاى خیر،در سازندگى جامعه سهیم باشد امام على علیهالسلام مىفرماید:
از گناهان دورى کنید هر گرفتارى و نقصان روزى از گناهست حتى خراش پیشامد ناگوار و مصیبت.
ونیز مىفرماید:
و خداوند استغفار(امرزش خواستن)را سبب فراوانى روزى قرار داده است.
و منسوب به اوست که فرمود:
از آنچه که در اختیار دارم از خداوند آمرزش مىطلبم و از آنچه در اختیار ندارم و اصلاح مىخواهم.
مال وسیلهاى براى خیر و شر است و اگر مسلمان خود را به ایمان واقعى علیه گناهان مسلح کند مالش نیز در راه خیر و صلاح او و جامعه قرار مىگیرد اما اگر از خواهش نفس پیروى کند ناگزیر به فقر و تنگدستى دچار گردد و مالش از مسیر خیر خارج شود و به مرور زمان ارزش خود را از دست مىدهد و از بین مىرود.
بنابر این فقر عذابى حتمى است که در دنیا دامنگیر ثروتمندان گستاخ مىگردد پیش از آنکه به عذاب آخرت گرفتار آیند امام مىفرماید:
خیر دنیا و آخرت در دو چیز است؛ ثروتمندى و پرهیز گارى و شر دنیا و آخرت در فقر و بى بند و بارى است.
اخلاق خوب و پسندیده و به ویژه فروتنى درهاى جامعه را به روى انسان مىگشاید و فرد موفق در جامعه کسى است که رمز گشایش این درها که اخلاق نیکو و به ویژه فروتنى و تواضع است داشته باشد در فعالیت اقتصادى انسان به اخلاق بیش از هر چیز دیگر نیازمند است زیرا به وسیله اخلاق خوش همه را به خود جذب مىکند به همین سبب مىبینیم که تاجرى موفق است که داراى فضایل اخلاقى باشد و فروشنده خوش اخلاق مىتواند مشتریهاى بیشترى را جلب کند و این ضابطه قطعى در همه جوامع است و در دوایت آمده است:
اگر نمىتوانید با اموالتان به مردم کمک کنید با اخلاق خوش با آنان رفتار کنید.
بنابر این اخلاق سرمایه فقیر براى کسب ثروت اجتماعى است و راهى براى دستیابى به ثروت اقتصادى است امام على علیهالسلام مىفرماید:
سعة الاخلاق کیمیاء الارزاق؛ اکسیر روزى در خوش اخلاقى است.
همچنین در جاى دیگر تبیین مىکند که در اخلاق اقتصادى چگونه باشیم تا گرفتار فقر و تنگدستى نگردیم؛ مىفرماید:
با خلق و خوى نرم نیازها برآورده گردد و با بردبارى نیکو خواستهها آسان بدست آید.
ولى انسان از نظر اقتصادى چگونه پیشرفت مىکند طبیعتا یکى از عوامل پیشرفت اخلاق خوب است امام علیهالسلام مىفرماید:
من لان عوده کثفت أعضانه؛ آنکس که چوبش نرم و تازه است داراى خلق و خوى نرم و خوش است شاخ و برگش فراوان بود.
تواضع اداى احترام و ارزشگذارى به دیگران است و انسان به هر کس که احترامش کند و ارج بگذارد به او علاقمند مىشود و جذب او مىکرد و بر عکس از کسانى که تکبر بورزند و بى احترامى کنند دورى مىکند.
به کمک تواضع انسان به نعمت و آسایش در روزى دست مىیابد تواضع کلید خیر است و با تواضع مىتوان به قلبها نفوذ کرد امام مىفرماید:
و بالتواضع تتم النعمة؛ با تواضع نعمتها به کمال رسد.
یکى از اسباب ثروتمندى و کسب روزى محکم کارى و درستى در کار است زیرا کالاى خوب مشترى را جذب مىکند در حالى که کار سطحى و بى دقتى هیچگاه مشترى پیدا نمىکند و حتى کسى به آن نزدیک نمىشود اگر انسان شهرت خوب کسب کند مورد اعتماد تاجر و مشترى واقع شود امام على علیهالسلام مىفرماید:
من قصر فى العمل أبتلى بالهم؛ کسى که در عمل کوتاهى کند به اندوه دچار گردد.
و فقر بزرگترین اندوه انسان است و کار انسان همان شهرت اوست و کسى که مىخواهد کالایى را بخرد هیچگاه اسم سازنده آن را نمىپرسند بلکه از خوبى و مرغوبیت جنس سئوال مىکند و مردم همه علاقمند کالاى خوب و مرغوب هستند امام على علیهالسلام مىفرماید:من أبطأ به عمله یسرع به حسبه،هر که در کارها درنگ کند شرف نسب سبب سرعت در کارش نشود.
بنابر این از انسان انتظارى مىرود که کارش را به مردم عرضه کند نه حسب و نسب خود را پس کار انسان بیانگر شخصیت اوست که آیا انسان درستکارى است یا خیر.
میان کار خوب و ایمان رابطه نزدیکى وجود دارد امام على علیهالسلام مىفرماید:
انسان حقیقت ایمان را نمىچشد؛ مگر اینکه در او سه خصلت باشد:
فقه و آگاهى در دین شکیبایى و تحمل مصائب و برنامه ریزى درست در زندگى.
محمد جواد مغنیه در شرح این گفتار مىگوید:امام حقیقت ایمان و حل مسأله معیشت در این دنیا را با هم مرتبط دانسته است زیرا برنامه ریزى درست در زندگى به معنى انجام کار به بهترین وجه و جهت دهى تولید در مسیر سودمند و نافع آن است.
گاهى براى انسان به دلایلى دشوار است که در یک جا کار کند لذا در این صورت باید به جاى دیگر برود تا در آنجا گشایش و راحتى ببیند:
همیشه کشورهایى هستند که بنا به دلایلى که بخشى از آن را ذکر کردیم بعضى تاز انسانها را به خود جذب نمىکنند و در کنار آن کشورهایى دیگرى هستند که انسان را به خود جذب مىکنند و زندگى خوب و راحتى را براى او فراهم مىآورند امام علیهالسلام در این باره مىفرماید:
خیر البلاد ما حملک؛ بهترین شهرها شهرى است که تو را بپذیرد و در آن آسوده باشى.
گویى که سرزمینها و شهرها موجودى زنده با شعور و با احساسند و لذا انسان را مىپذیرند و تحمل مىکنند بنابر این در چنین سرزمین هایى معمولا انسان مىتواند به خوبى و آسایش زندگى کند.
لذا وقتى که انسان به جاى دیگر مىرود و مىتواند در آنجا زندگى راحتى داشته باشد هیچگاه احساس غربت نخواهد کرد بلکه غریب کسى است که نتواند روزى و معاش خود را فراهم کند گاهى انسان در وطن خود غریب است و نمىتواند روزى خود و خانوادهاش را تأمین کند امام علیهالسلام مىفرماید:
توانگرى در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است.
و این سخن از گفتارهاى جاودانه است که حقیقت انسان را آشکار مىکند؛ حقیقتى که حاکى از تمایل انسان به تلاش و جنبش است و نه به آرامش و سستى انسان همیشه براى بدست آوردن روزى در تلاش است و با این حرکت و تلاش است که خود را مىیابد و آیندهاش را در دنیا و آخرت رقم مىزند.
امام علیهالسلام در این گفتارها از سنتهاى ثابت قرآنى الهام مىگیرد:
کسانى هستند که فرشتگان جانشان را مىستانند در حالى که بر خویشتن ستم کرده بودند از آنها مىپرسند:در چه کارى بودید؟گویند:ما در روى زمین مردمى بودیم زبون گشته فرشتگان گویند آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن مهاجرت کنید؟
اى انسان تو رد راه پروردگارت رنج فراوان مىکشى؛ پس پاداش آن را خواهى دید.
براى مردم پاداشى جز آنچه خود کردهاند نیست؟و زودا که کوشش او در نظر آید.
پس از آنکه درباره فقر و فقیر سخن گفتیم بر آنیم تا تصویرى را که امام على علیهالسلام از مسلمان در دنیا مىخواهد ارائه دهیم آیا در نظر امام مسلمان باید دنیا را براى دیگران رها کند و خود تنها به آخرت بپردازد یا مىخواهد که انسان همانگونه که براى دنیا زندگى مىکند براى آخرت نیز تلاش کند؟
نمونه ایدهال در نظر امام کدام است تا براى همگان الگو و سرمشق قرار گیرد؟به هر حال حاصل اندیشه امام درباره انسان مؤمن چیست؟آیا امام مىخواهد که او فقیر باشد یا غنى و یا چیز دیگر؟
با هم بخشى از نامه امیرالمومنین به محمد ابن ابى بکر را هنگامى که او را به ولایت مصر منصوب کرد بخوانیم:
و بدانید اى بندگان خدا که پرهیزگاران هم در این دنیاى زودگذر سود برند و هم در جهان آخرت آنها با مردم دنیا در کارهاى دنیوى شریک شدند و مردم دنیا در کارهاى اخروى شریک نشدند در دنیا زیستند نیکوترین زیستنها و از نعمت دنیا خوردند بهترین خوردنیها و از دنیا بهرهمند شدند انسان که اهل ناز و نعمت بهرهمند شدند و از آن کامیاب گردیدند چونان که جباران خودکامه کام گرفتند سپس رخت به جهان دیگر کشیدند باره توشهاى که آنان را به مقصد رسانید و با سودایى که سود فراوانشان داد لذت زهد را در دنیا چشیدند و یقین کردند که در آخرت در جوار خداوندند اگر دست به دعا بردارند دستشان را واپس نگرداند و بهره شان از خوشى و آسایش نقصان نگیرد این چهره انسان کامل در نهج البلاغه است.
- با اهل دنیا در دنیایشان با کار و تلاش مشارکت مىکنند.
- و در عین حال از آخرت غافل نیستند زیرا فقط اهل دنیا نیستند که تمام هم و غم خود را متوجه دنیا کنند.
- به لذتها و پاکیهاى دنیا دست یافتند به مانند مترفان که دلمشغولى جز دنیا ندارند.
- ولى در عین حال از دنیا توشه آخرت بر گرفتند این نقطه اختلافشان با اهل دنیاست چه آنان - پرهیزگاران - از دنیا دنیا و آخرت را کسب کردند در حالى که آنها - اهل دنیا - تنها به دنیا دست یافتند.
- آنان در آخرت آنان در جوار خدایند زیرا از سرانجامى که در انتظارشان بود غفلت نکردند.
- اینان در دنیا به خواسته شان رسیدند و در آخرت مطلوب خود را یافتند.
چون گفته شاعر:
دسته دیگر به هر دو دست یافتند و دنیا را با آخرت یکجا گرد آوردند.
این نمونه خوب و مناسبى است که باید انسان بکوشد تا بدان برسد و دیگر گفتارهاى امام باید در کنار این گفتار قرار گیرد تا بتوان معنى درست آنرا دریافت زیرا دعوت امام به ترک دنیا به معنى عبادت همیشگى و دائمى نیست بلکه بدین معناست که انسان باید در دنیا تلاش کند اما همه هدف خود را دنیا قرار ندهد و این امیرالمومنین است که مىخواهد ما در دنیا شرافتمندانه و سعادتمندانه زندگى کنیم و از لذایذ آن بهرهمند شویم و به پاکیهایش عشق بورزیم و در عین حال توجه داشته باشیم که دنیا گذر گاهى بیش نیست گذر گاهى که به جهان آخرت منتهى مىگردد.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 91/10/12 ساعت 7:51 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت