بسماللّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و حبیبنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین و صحبه المنتجبین و السّلام على عباد اللّه الصّالحین.
اللّهمّ صلّ على علىّبنموسىالرّضا المرتضى الامام التّقىّ النّقىّ و حجّتک على من فوق الأرض و من تحت الثّرى الصّدّیق الشّهید صلاة کثیرة تامّة نامیة زاکیة متواصلة مترادفة کأفضل ما صلّیت على احد من عبادک و اولیائک.
خداوند را سپاس - از صمیم قلب عرض میکنم - که دیدار با شما مردم عزیز استان خراسان شمالى، که شهر شما و استان شما معروف است به بابالرضا، در روز زیارتىِ مخصوص امام رضا اتفاق افتاد. اگرچه ما امروز توفیق نداریم که از نزدیک در حرم مطهر امام هشتم باشیم، اما از این منطقه که متعلق به آن حضرت است، عرض سلام کردیم و میکنیم.
این منطقه که امروز به نام «خراسان شمالى» شناخته میشود، یکى از مناطق مهم خراسان است؛ هم از جهت موقعیت جغرافیائى و طبیعى، و هم از جهت خصوصیات مردمى و انسانى و فرهنگها و خلقیات و رفتار. این خصوصیات را از دیرباز در مردم این منطقهى مهم و حساس شناختهایم؛ استانى با طبیعت زیبا، با منابع طبیعى غنى و متنوع، با عمق و غناى فرهنگىِ کاملاً برجسته و ممتاز، با استعداد فراوان کشاورزى و دامى و سایر فعالیتهاى مربوط به منطقه، با جاذبههاى گردشگرىِ متأسفانه ناشناخته - که بسیارى از مردم کشور هنوز جاذبههاى گردشگرى این منطقه را درست نمیشناسند - و یکى از برترین خصوصیات، عبور سالیانهى میلیونها مردم مسافرِ مشتاق بارگاه علىبنموسىالرضا (علیه ءالاف التّحیّة و الثّناء). با این خصوصیات جغرافیائى و منطقهاى، منطقهى خراسان شمالى داراى موقعیت حساسى است. لیکن از اینها مهمتر، خصوصیات مردمى است. مردمِ اینجا را از دیرباز با شور و نشاط و سرزندگى در همهى میدانها شناختهایم. در همهى عرصههائى که حضور مردم در آن عرصهها آشکار است، مردم استان خراسان شمالى را، مردم بجنورد را، و دیگر مناطق این استان را با سرزندگى، با نشاط و آمادهبهکارى شناختیم؛ همه جا هم این را نشان دادند.
همین جا من از حضور امروز مردم در خیابانها، هم تشکر میکنم - که همین نشاط و سرزندگى و حضور و آمادگى، در حرکت مردم در این یک ساعت و نیم دو ساعتى که ما در خیابان بودیم، محسوس بود؛ این را از دیرباز در این مردم شناختهایم - هم عذرخواهى میکنم. جوانهاى عزیز در خیابان آنچنان تراکمى را ایجاد کرده بودند که حقیقتاً من که داخل خودرو نشسته بودم، نگران میشدم از فشارى که بر این مردم عزیز وارد مىآمد. بالاخره، هم متشکریم، هم عذرخواه.
این نشاط و سرزندگى در همهى عرصههاى زندگى این مردم دیده میشود. در بیست و هشتم صفر که از سرتاسر استان مردم راه مىافتند به طرف مرقد علىبنموسىالرضا (علیهالسّلام)، از همهى شهرستانها بیشتر، مسافران و خودروهاى بجنوردند. این را مشهدىها میدانند؛ خود بنده هم که مشهدى هستم، این را میدانم. در زیارت، این نشاط و حضور و آمادگى محسوس است.
در عرصهى دفاع مقدس هم که پیش آمد، عین همین را انسان مشاهده کرد. 50 سردار برجستهى لشکرهاى مربوط به خراسان و تیپ جوادالائمه (علیهالسّلام) مال خطهى خراسان شمالىاند. 2772 شهید از این منطقه در راه خدا جان خودشان را دادهاند. این استان بیش از 6000 جانباز دارد؛ همچنین آزادگان و رزمندگان و ایثارگران فراوان. این همان روحیهى حضور، آمادگى، سرزندگى و نشاط است.
مردم این استان، در همه چیز همین جورند. وقتى نوبت کشتى با چوخه هم میرسد، باز دهها هزار تماشاچى مىایستند آنجا، مىنشینند آنجا، کشتى را تماشا میکنند. این خصوصیات، خصوصیات مهمى است. غیرت مرزبانى این منطقه هم مرتبط با همین خصوصیات است. البته فقط اینها نیست؛ برجستگىهاى این استان بیش از اینهاست.
این استان استعدادهاى درخشانى دارد. آنطورى که به من اطلاع دادند، این استان جزو ده استان برتر کشورى از لحاظ استعداد و توانائى علمى است. در المپیادهاى دانشآموزى، جزو برترینهاى کشور محسوب میشود. اینها استعداد است. البته بنده خودم هم در دوران طلبگى در مشهد نمونههائى از همین استعدادهاى درخشان و برجسته را آنجا دیدم، که حالا طرحش اینجا لزومى ندارد؛ انشاءاللّه در جمع علما و طلاب عرض خواهم کرد. مردم این منطقه، غیورند؛ دیندارند؛ مرزبانند؛ سرزنده و بانشاط و شجاعند. این خصوصیات، خصوصیات برجستهاى است.
چرا اینها را عرض میکنیم؟ براى اینکه خوب است مردم مناطق گوناگون کشور ما برجستگىهاى خودشان را بدانند و به این برجستگىها افتخار کنند. جوان بجنوردى افتخار کند که مربوط به این شهر است. جوان مربوط به این استان، از هر قومى از اقوام که هست، افتخار کند که متعلق به این استان است؛ متعلق به این منطقه است؛ متعلق به این مردم است. یکى از برجستگىهاى دیگر این استان هم همین همراهى و همزیستى مهربانانه و برادرانهى قومیتهاى مختلف است - از کُرد و فارس و ترک و تات و ترکمن - که با سلامت و مهربانى و برادرى در کنار هم زندگى کردهاند؛ که این در منطقه کاملاً محسوس است، مشهود است؛ و این را خیلى باید قدر دانست.
خب، از همین جا من وارد مطلب اصلىِ مورد نظر خودم بشوم. عزیزان من! برادران! خواهران! این امتیازات را شنیدید. این نشاط و سرزندگى و آمادهبهکارى از بعد از انقلاب تا امروز در سرتاسر کشور وجود دارد؛ و این یک موهبت بزرگ است براى ملتى که درصدد حرکت به جلو است، درصدد ترقى و تعالى است، دنبال حیات طیبه است. این حالت آمادهبهکارى، نشاط، سرزندگى و پاى کار بودن، نعمت بزرگى است؛ ولى این کافى نیست. براى رفتن به قلهها، شرطهاى دیگرى هم وجود دارد. اولاً باید یک نقشهى راه وجود داشته باشد؛ یعنى هدف حرکت معلوم باشد، چشمانداز حرکت معلوم باشد، خط سیر این حرکت ترسیم شده باشد، بعد هم فهم دائمى و درست و رصد کردن دائم از این حرکت. این براى یک ملت لازم است. امروز اینها جزو مسائل اصلى ماست.
من اصرار دارم که بالخصوص جوانهاى عزیز ما و نخبگان کشور به مسائل اصلىِ امروز توجه داشته باشند؛ ما امروز اینها را لازم داریم. هدفهاى این حرکت، از اول انقلاب ترسیم شد؛ هم در شعارهاى مردم، هم در بیانات امام (رضوان اللّه تعالى علیه) نقشهى راه به طور اجمالى معلوم شد؛ بعد هم در طول زمان، در این سى سال، نقشهى راه تدوین شد، پخته شد، تکمیل شد؛ امروز ملت ایران میداند که چه میخواهد و دنبال چیست.
اگر بخواهیم هدفهاى ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم که بتواند تا حدود زیادى خواستههاى عمومى کشور و ملت را بیان کند و آن را در بر بگیرد، آن مفهوم کلیدى عبارت است از پیشرفت؛ منتها با تعریفى که اسلام براى پیشرفت میکند. پیشرفت در منطق اسلام، متفاوت است با پیشرفت در منطق تمدن مادى غرب. آنها یک بُعدى مىبینند، آنها با یک جهت - جهت مادى - به پیشرفت نگاه میکنند. پیشرفت در نظر آنها، در درجهى اول و به عنوان مهمترین، عبارت است از پیشرفت در ثروت و پیشرفت در علم و پیشرفت نظامى و پیشرفت فناورى. پیشرفت در منطق غربى اینهاست؛ اما در منطق اسلامى، پیشرفت ابعاد بیشترى دارد: پیشرفت در علم، پیشرفت در اخلاق، پیشرفت در عدالت، پیشرفت در رفاه عمومى، پیشرفت در اقتصاد، پیشرفت در عزت و اعتبار بینالمللى، پیشرفت در استقلال سیاسى - اینها همه در مفهوم پیشرفت، در اسلام گنجانده شده است - پیشرفت در عبودیت و تقرب به خداى متعال؛ یعنى جنبهى معنوى، جنبهى الهى؛ این هم جزو پیشرفتى است که در اسلام هست و در انقلاب ما هدف نهائى ماست: تقرب به خدا. هم «دنیا» در این پیشرفتى که مورد نظر است، ملحوظ شده است، هم «آخرت». اسلام به ما آموخته است که «لیس منّا من ترک دنیاه لأخرته و لا ءاخرته لدنیاه»؛(1) دنیا را براى آخرت نباید ترک کرد، همچنان که آخرت را نباید فداى دنیا کرد. در یک روایتى میفرماید: «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا»؛ یعنى برنامهریزى دنیا را فقط براى چند روزهى زندگىِ خودت نکن؛ براى پنجاه سال برنامهریزى کن. این را مسئولان کشور، مسئولان برنامههاى عمومىِ مردمى باید مورد توجهشان قرار بدهند. نگوئیم ما که معلوم نیست پنجاه سال دیگر زنده باشیم، چرا برنامهریزى کنیم. نخیر، جورى برنامهریزى کن که گوئى بناست تا آخر دنیا زنده باشى؛ همچنان که اگر براى خودت و به نفع خود بخواهى برنامهریزى کنى، با چه جدیت و دقتى میکنى، براى نسلهاى آینده هم که تو در آن وقت نیستى، همان جور برنامهریزى کن؛ «اعمل لدنیاک کأنّک تعیش ابدا». نقطهى مقابل هم: «و اعمل لأخرتک کأنّک تموت غدا»؛(2) براى آخرتت هم جورى عمل کن، مثل اینکه فردا بناست از این دنیا بروى. یعنى هم براى دنیا سنگ تمام بگذار، هم براى آخرت سنگ تمام بگذار. پیشرفت اسلامى، پیشرفت در منطق انقلاب، یعنى این؛ یعنى همهجانبه.
هدف، پیشرفت است؛ منتها رصد کردن مرحله به مرحله هم لازم است، که این کارِ نخبگان است. امروز شرائط ما چگونه است، موانع ما چیست، نقاط قوّت ما کدام است، نقاط ضعف ما کدام است، فرصتهامان کدام است، تهدیدها چیست، چه کار باید بکنیم، براى بهرهمندى از فرصتها و جلوگیرى از خطر تهدیدها چگونه برنامهریزى کنیم؛ اینها کارهائى است که باید نخبگان در هر مرحلهاى انجام دهند؛ هم در برنامهریزىها آن را به کار ببرند، و هم مردم را آگاه کنند؛ چون مردم میخواهند با چشم باز و با بصیرت حرکت کنند، بدانند چه میکنند، بدانند کجا میروند. وقتى اینجور شد، مردم با همهى وجود وارد میدانهاى دشوار خواهند شد.
خب، حالا من اگر بخواهم یک قضاوتى بکنم نسبت به این هدفى که گفته شد، قضاوت من قضاوت مثبت است. در طول دوران سى سالهى انقلاب، ما به طور مرتب پیشرفت کردهایم. البته فراز و فرود بوده است، تندى و کندى بوده است، ضعف و قوّت بوده است، اما هرگز پیشرفت کشور و ملت به سوى آن قلهى مورد نظر متوقف نشده است. ضعفهائى وجود داشته است؛ باید ملت، مسئولان و نخبگان - نخبگان سیاسى، نخبگان علمى، نخبگان روحانى - تصمیم بگیرند این ضعفها را برطرف کنند.
پیشرفت کشور را تسریع کنیم. امروز چه چیزهائى میتواند ما را موفق کند و چه چیزهائى میتواند براى ما مشکلات به وجود بیاورد؟ من یک مثالى بزنم: یک گروه کوهنورد را در نظر بگیرید که میخواهند خودشان را برسانند به قلهى برجستهى این کوه که داراى منافع است، داراى افتخار است. همّ آنها در درجهى اول، پیش رفتن و کار کردن و تلاش کردن است. البته در راه ممکن است مشکلاتى پیش بیاید، خطرهائى وجود دارد. آنچه براى آنها در درجهى اول ضرورى است، عبارت است از اینکه تلاش کنند، کار کنند، تحرک داشته باشند، عزم راسخ داشته باشند، امید خود را از دست ندهند، نسبت به رسیدن به اهداف ناامید نشوند، صبر داشته باشند، برنامهریزى داشته باشند، هشیارى و آمادگى براى مواجههى با مشکلات داشته باشند. ممکن است در هر راهى مشکلات و خطرهائى پیش بیاید، که من اشاره خواهم کرد به آنچه که در سى سالهى انقلاب در مقابل مردم عزیز ما پیش آمده و مردم از این مشکلات عبور کردهاند. پس سازوبرگ اصلى این حرکت عظیم و بزرگ عبارت است از همین عزم راسخ، همین امید، همین کار و تلاش پیگیر، همین برنامهریزى، همین آمادگى و هشیارى. اگر این سازوبرگ اصلى وجود داشت، اگر این ارکان اصلى را دارا بود، این مجموعهاى که دارد حرکت میکند - در مثال ما، کوهنوردان؛ و در واقعیت، ملت ایران - بر تمام مشکلات فائق مىآید و میتواند همهى دشمنان خود را به زانو در بیاورد. اساس، این است. اگر این سازوبرگ وجود داشته باشد، هیچ مشکلى به معناى واقعىِ کامل، مشکل نیست؛ هیچ خطرى خطر نیست. خطر واقعى چیست؟ خطر واقعى این است که ملت این سازوبرگ اصلى را از دست بدهد؛ یعنى روحیهى کار و تلاش را از دست بدهد، دچار تنبلى شود؛ روحیهى امید را از دست بدهد، دچار یأس شود؛ صبر و مقاومت را از دست بدهد، دچار شتابزدگى شود؛ برنامهریزى را فراموش کند، دچار بىبرنامگى و سردرگمى شود؛ اینها خطر است. اگر یک ملتى توانست این روحیهى برجستهى خود را که آمیختهاى از امید و عزم و ایمان و تلاش و حرکت است، حفظ کند، هیچ مشکلى در مقابل او مشکل نیست.
حالا برگردیم صحنهى ایران عزیز و ملت بزرگ ایران را مشاهده کنیم. من مایلم آنچه را که میگویم، آنچه را که دربارهى آن فکر میکنم، منطبق با منطق باشد؛ نمیخواهیم حرف شعارى بزنیم. با لاف و گزاف گفتن در مسائل گوناگون، بخصوص در مسائل انقلاب، بنده موافق نیستم. ببینیم منطقى چیست، واقعیتها چیست.
ملت ایران یک عرصهى رویاروئى با یک مجموعهى دشمن دارد، دشمنى را هم آنها شروع کردند، در رأس دشمنها هم شبکهى خطرناک خبیث صهیونیستى است، که متأسفانه بعضاً دولتهاى غربى و بخصوص دولت آمریکا تحت تأثیر این شبکهاند. اینها از اول انقلاب با انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى مخالفت کردند؛ کینهى این مردمى را که انقلاب کردهاند، به دل گرفتهاند؛ الان هم همین جور است. حالا در این صحنهى رویاروئى، یک طرف ملت ایران است، یک طرف هم برخى از قدرتهائى که کینهورزانه با ملت ایران دشمنى میکنند. وقتى عرصه را نگاه میکنیم، اگر یک نگاه به ملت عزیزمان بکنیم، مىبینیم ملت ما داراى عزم است، داراى امید است، داراى استعداد برتر است، داراى نسل جوانِ پرانگیزه و پرتلاش است. این حضور نسل جوان، در همهى میدانها خودش را دارد نشان میدهد: در میدان علم، که امروز در دنیا به آن اعتراف میکنند؛ در میدان فناورى، در میدانهاى گوناگون اجتماعى؛ آن وقتى که پیش آمد، در دفاع مقدس؛ امروز هم در آمادگىهاى گوناگون. اینها را امروز ملت ایران دارد؛ چشمانداز بیست ساله را هم دارد، ابزارهاى لازم براى حرکت به سمت جلو را هم دارد، منابع طبیعى هم دارد، معادن ارزشمند هم دارد.
آنچه را که در کشورمان از منابع اساسى در اختیار داریم، از متوسط جهان بیشتر است. من بارها گفتهام: ما تقریباً یکصدم جمعیت دنیائیم، کشور ما هم تقریباً یکصدم وسعت دنیاست؛ اما منابع اصلىاى که ما داریم، از یکصدم بسیار بیشتر است. در بعضى از منابع، در میان همهى کشورهاى دنیا درجهى اوّلیم؛ مثل منابع انرژى - نفت و گاز - که امروز در میان همهى کشورهاى دنیا، در رأس فهرست، ما هستیم. این خصوصیات ماست.
اقلیم ما اقلیم متنوعى است. کشور ما کشور وسیعى است. همه چیز، متناسب با نیازهاى ما وجود دارد. طبیعتِ خوب داریم، معدنِ خوب داریم، مردمِ خوب داریم، استعدادِ خوب داریم، مسئولان دلسوز مردمى هم در سه قوه داریم، نیروهاى مسلحِ پاى کار و آماده و شجاع هم داریم، روحانیت فاضل و دلسوز و علاقهمند هم داریم، دانشگاهها و مدارس پر جمعیت هم داریم - چهار میلیون جمعیت دانشجو، و میلیونها جمعیت دانشآموز - اینها امکانات ماست، استعداد ماست؛ عزم و اراده و امید هم در ملت ما وجود دارد.
حرکتمان از اول انقلاب تا امروز سیر صعودى داشته است. نتیجهى این حرکتِ سیر صعودى هم پیشرفتى است که تا امروز حاصل شده است. آن مقدارى که به تناسب سالها ما به دست آوردهایم، با توجه به دشمنىهائى که با ما شده است، برجسته است و پیشرفتها جلوى چشم همه است. در امور زیربنائى، کشور پیشرفت کرده است؛ در خدمات مردمى، کشور پیشرفت کرده است؛ در معنویات، کشور پیشرفت کرده است؛ در دانش و فناورى هم همین جور. زیربناهائى که ما در آنها برجسته و ممتاز هستیم، در درجهى اول عبارت است از ثبات سیاسى کشور. دولتهاى گوناگونى سر کار آمدند، با وجود اختلاف نظرها و سلائق سیاسى، لیکن ثبات کشور از اول انقلاب تا امروز استمرار داشته است و کشور به سمت هدفها حرکت کرده است. منازعات و درگیرىهاى خطى و جناحى و سیاسى نتوانسته است ثبات سیاسى کشور را از بین ببرد؛ این مهمترین زیربناست.
البته زیربناهاى اقتصادى بسیار مهمى، هم از لحاظ قانونى، هم از لحاظ واقعى و عملى وجود دارد. همین سیاستهاى اصل 44 جزو زیربناهاى قانونى است. زیربناهاى مواصلاتى، ارتباطى، حمل و نقل، جادهها، بزرگراهها، خطوط ریلى و هوائى، فیبر نورى، نیروگاهها، سدها؛ اینها کارهائى است که از اول انقلاب تا امروز انجام گرفته؛ آن هم اغلبِ نزدیک به همه، به دست جوانان و زبدگان و برجستگان علمى کشور خودمان. اینها چیزهاى کمى نیست، اینها را ما به دست آوردهایم.
یکى از مهمترین موجودىهاى باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از خطاهائى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهى تحدید نسل از اواسط دههى 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم - من چندى پیش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلى که امروز هست، خطاست. این نسل جوانى که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دورهها و مرحلههاى آیندهى این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همهى مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى که در نسل جوان هست، و با استعدادى که در ایرانى وجود دارد. پس ما مشکل اساسى براى پیشرفت نداریم.
البته مشکلاتى وجود دارد - که من به آنها اشاره خواهم کرد - مشکلاتى است در سطح کشور، منطقهى شما هم از همین مشکلات دارد؛ که در درجهى اول، مسئلهى بالا رفتن قیمتهاست، مسئلهى اشتغال است؛ اینها جزو گرفتارىهاى مردم است؛ مخصوص اینجا هم نیست، در سرتاسر کشور است. دوستان ما، قبل از سفر من نظرخواهى کردند، از مردم پرسیدند؛ دیدیم اینجا هم عین همان چیزى است که در جاهاى دیگر وجود دارد. مسئلهى بالا رفتن قیمتها و مسئلهى اشتغال و بیکارى، جزو دغدغههاى اصلى است. این مشکلات وجود دارد؛ لیکن مشکلات اساسى و عوارضى که کشور، ملت و مسئولین نتوانند آنها را حل کنند، وجود ندارد.
در طول سى و سه سال انقلاب، خطرهائى از این بزرگتر پیش آمده است. کشور این خطرها را برطرف کرده، از اینها عبور کرده است. آتشهائى خواستند روشن کنند، ولى به مقصود خود نرسیدند. در درجهى اول، در همان اولین ماههاى پیروزى انقلاب، مسئلهى تحریک قومیتها در سرتاسر کشور بود. خب، کشور ما کشور قومیتهاى متنوع است. سعى کردند این قومیتها را به جان هم بیندازند. در همین منطقهى شما، یک عده کمونیستِ بىاعتقاد به دین و به وطن سعى کردند اقوام مؤمن و نجیب ترکمن را با مجموعهى انقلاب مخالف کنند. چه کسى در مقابل اینها ایستاد؟ در درجهى اول، خود عناصر مؤمنِ ترکمن در مقابل اینها ایستادند. علماى بانفوذ ترکمن - که بعضى از دنیا رفتهاند، بعضى هم بحمداللّه زنده هستند - خودشان در مقابل اینها ایستادند. جوانهاى سایر مناطق کشور هم، هم در اینجا، هم در مناطق گوناگون دیگر، رفتند ایستادگى کردند. تحریک میکردند، آتش را روشن میکردند، روى آتش نفت میریختند، از طرق مختلف سعى میکردند آتش را گسترده کنند؛ اما به دست ملت ایران و عمدتاً به دست خود آحاد آن کسانى که میخواستند آنها را در مقابل انقلاب اسلامى قرار بدهند، آتش خاموش شد. در منطقهى کردستان هم خود کُردها، پیشمرگان مسلمان کُرد و علماى مؤمن کُرد، پیشگام و پیشقدم بودند. مناطق دیگر هم همین جور. این مشکل اوّلى بود که پیش آوردند. بعد جنگ تحمیلى را راه انداختند. هشت سال جنگ، شوخى است؟ خواستند انقلاب را از پا در بیاورند، به زانو در بیاورند؛ نتوانستند. ملت از این مرحله عبور کرد.
بعد مسئلهى تحریم را مطرح کردند. امروز دشمنان ما، رادیوها، بعضىها هم با اینها همزبان میشوند، هى مسئلهى تحریم را بزرگ میکنند، بزرگ میکنند. تحریم مال امروز و دیروز نیست؛ از اوائل، تحریم وجود داشته است. البته تشدید کردند، اثر نکرده؛ باز تدبیر دیگرى اندیشیدند، اثر نکرده است. تحریم از اول بوده است. امروز دشمنان ما - چه دولت آمریکا، چه بعضى از دولتهاى اروپائى - تحریم را مرتبط کردهاند به مسئلهى انرژى هستهاى. دروغ میگویند. آن روزى که اینها تحریمها را برقرار کردند، انرژى هستهاى در کشور نبود؛ صحبتش هم نبود. آنچه که اینها را از ملت ایران عصبانى میکند و به اینجور تصمیمها وادار میکند، سرافرازى ملت ایران است، گردنکشى ملت ایران است. این روحیهى استقلال، این روحیهى قدر خود شناختن، این روحیهى عدم تسلیم که به برکت اسلام و قرآن در ملت ایران به وجود آمده، این است که آنها را عصبانى میکند؛ براى همین هم است که با اسلام بدند، براى همین هم است که به پیغمبر اسلام اهانت میکنند؛ میدانند که اسلام وقتى در یک کشورى رسوخ کرد، روحیهى استقلال در آن کشور آنچنان خواهد بود که دیگر زیر بار آنها نمیرود. آنها افراد ضعیف و زبون را در رأس کشورها یا به دست مىآورند یا منصوب میکنند، براى اینکه از آنها اطاعت کنند. وقتى جائى مثل کشور ما، مسئولین را مردم معین میکنند، حضور مردم در همهى صحنهها حضور برجستهاى است، آنها چه کار میتوانند بکنند؟ مردم مؤمن، مردم معتقد به مبانى اسلامى، مردم روحیهگرفتهى به برکت اسلام، در مقابل اینها کوتاه نمىآیند؛ لذا اینها هم عصبانىاند؛ حالا امروز اسمش را میگذارند انرژى هستهاى! وانمود میکنند که اگر ملت ایران از انرژى هستهاى صرفنظر کند، تحریمها برداشته میشود. دروغ میگویند. از روى بغض و کینهاى که دارند، تحریمهاى غیر منطقى میکنند؛ تحریمهائى که همهى عقلا و انسانهاى باانصاف عالم وقتى نگاه میکنند، مىبینند اینها کارهاى غیر منطقى و در واقع وحشیانه است؛ این یک جنگِ با یک ملت است. البته در این جنگ هم به توفیق الهى مغلوب ملت ایران خواهند شد.
البته مشکلاتى به وجود مىآورند، بعضى از بىتدبیرىها هم این مشکلات را افزایش میدهد - اینها هست - ولى اینها چیزى نیست که جمهورى اسلامى نتواند اینها را حل کند. به توفیق الهى، ملت ایران از همهى این مشکلات عبور خواهد کرد. ملت ایران و مسئولین کشور از این بزرگترها و دشوارترهایش را حل کردهاند؛ اینها که چیزى نیست. اندک مشکلى پیش مىآید، ابراز خوشحالى میکنند. در همین چند روزى که نوسان قیمت ارز و ریال، خبر اصلىِ اولِ خبرگزارىهاى آنها را تشکیل میداد، صریحاً ابراز خوشحالى کردند. متانت و وقار دیپلماسى را هم رعایت نمیکنند؛ بچگانه و کودکانه ابراز خوشحالى میکنند که براى ملت ایران مشکل درست کردیم، براى جمهورى اسلامى مشکل درست کردیم؛ این را صریح میگویند! دو سه ساعت یک عده در دو تا خیابان تهران مىآیند چند تا سطل زباله را آتش میزنند، آنها آن طرف دنیا اظهار خوشحالى میکنند که آره، شلوغ شد، شلوغ شد! وضع ما بدتر است یا وضع شما؟ الان نزدیک یک سال است که خیابانهاى کشورهاى عمدهى اروپائى شب و روز تظاهرات است؛ در فرانسه تظاهرات است، در ایتالیا تظاهرات است، در اسپانیا تظاهرات است، در انگلیس تظاهرات است، در یونان تظاهرات است. مشکل شما بمراتب پیچیدهتر از مشکل ماست. شما اقتصادتان قفل است؛ خوشحالى میکنید که اقتصاد ایران ضعیف شده؟ شما بدبختید، شما رو به رکود و انهدام و اضمحلالید. جمهورى اسلامى با این مشکلات از پا در نمىآید.
مشکلات اصلى، امروز گریبان خود غربىها را گرفته. الان یکى از مسائلى که در انتخابات ریاست جمهورى آمریکا در درجهى اول مطرح است، مشکلات اقتصادى است؛ مردم بیچارهاند، گرفتارند، طبقات ضعیف در آنجا دارند پامال میشوند. این جنبش 99 درصدى که گفته شد، یک واقعیت است؛ البته سرکوب میکنند. گرفتار اقتصادى، کشورهاى آنهایند؛ آن وقت اینجا به کمتر از آن، به کوچکتر از آن، آنها ابراز خوشحالى میکنند!
بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوهى الهى، بر این مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت. به حول و قوهى الهى و با هشیارى مردم و تدبیر مسئولان، مشکلات برطرف خواهد شد. هم مردم وظیفه دارند، هم ما مسئولان وظیفه داریم؛ همه باید به وظائفمان عمل کنیم. وقتى به وظیفه عمل کردیم، کارها پیش خواهد رفت. هشیارى مردم نقش دارد. ببینید در تهران یک عدهاى به نام بازارى آمدند در خیابانها اغتشاش کنند، فوراً بازارىهاى محترم با موقعشناسى اعلامیه دادند، اعلان کردند که اینها دروغ میگویند، اینها از ما نیستند. این کارِ درستى است. اگر هشیارى قشرهاى مختلف مردم و موقعشناسى آنها بوقت به سراغشان بیاید، این باارزش است. این کار، کار باارزشى بود که انجام دادند. حرف من در فتنهى 88 هم همین بود. در فتنهى 88، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، یک عدهاى آمدند اظهار مخالفت کردند، یک عده هم از این فرصت استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه بسیج را گلولهباران کردند. حرف ما این بود: آن کسانى که به نام آنها این کارها انجام میگرفت، باید همان وقت اعلامیه میدادند، اعلام بیزارى میکردند، میگفتند اینها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را میکردند، فتنه زودتر ریشهکن میشد؛ مسائل بعدى هم پیش نمىآمد. این هشیارى، موقعسنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصیت برجسته و مهمى است که باید ملت ما در همهى موارد متوجه باشند؛ آنجائى که دشمنى و توطئهى دشمن حس میشود، به صورت لحظهاى باید همه حساسیت نشان بدهند. این از ناحیهى مردم.
از ناحیهى مسئولین کشور هم، آنها اتحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامهریزى داشته باشند، مسئولیتشناسى و مسئولیتپذیرى داشته باشند، تقصیرها را گردن هم نیندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ کنند. قانون اساسى ما نقص ندارد، کمبود ندارد. نقش مجلس معلوم است، نقش دولت معلوم است، نقش رئیس جمهور معلوم است، نقش قوهى قضائیه معلوم است؛ هرکدام وظائفى دارند، باید به وظائفشان عمل کنند؛ با هم همدلى کنند، با هم همراهى کنند، با هم همزبانى کنند. «پس زبان همدلى خود دیگر است / همدلى از همزبانى بهتر است».
ما بحمداللّه در این زمینه هم مشکلى نداریم. مسئولین کشور دلسوزند. ما همهمان بشریم، همهمان انسانیم، خطاهائى میکنیم، اشتباهاتى از ما سر میزند؛ لیکن اشتباهات همهاش قابل جبران است. خوشبختانه مسئولین، مسئولین دلسوزى هستند؛ در رؤساى قوا، در بدنههاى قوا، دلسوزى کم نیست، علاقهمندى به سرنوشت نظام کم نیست؛ همهشان دلسوزند، همهشان علاقهمندند؛ کار را انشاءاللّه پیش میبرند، الان هم مشغول تلاشند.
توصیهى من هم این است: فراموش نکنیم که کار، تلاش، امید، صبر و برنامهریزى، لازمهى حرکت از این مسیرهاى مهم است. مسیرى که ما داریم حرکت میکنیم، مسیر مهمى است؛ یک مسیرى است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند؛ کمااینکه دارد تاریخ منطقه را متحول میکند؛ مىبینید. کى خیال میکرد که در منطقهى مهمِ حساسِ شمال آفریقا و غرب آسیا - همین منطقهاى که اروپائىها دوست دارند به آن «خاورمیانه» بگویند - این حوادث مهم اتفاق بیفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثى هم که اتفاق مىافتد، به زیان غرب و بخصوص به زیان آمریکا و تهدید رژیم صهیونیستى است. حالا یاوهگوئىهاى مسئولان رژیم صهیونیستى که اینقدر اهمیت ندارد که انسان بخواهد به اینها پاسخ دهد. یک مقدار آنها میگویند، یک مقدار بعضى از غربىها میگویند. عمده، آمریکائىها و دنبالهروهاى آنهایند؛ اروپائىها خیلى انگیزهاى ندارند. همراهى اروپائىها با آمریکا در این قضیه، یک همراهى عاقلانه و خردمندانهاى نیست؛ دارند خودشان را مثل پیشمرگ آمریکا، قربان آمریکا میکنند؛ حماقت میکنند. مردم ما از خیلى از کشورهاى اروپائى خاطرهى بدى ندارند. ما از فرانسه، از ایتالیا، از اسپانیا خاطرهى بدى نداریم. بله، از انگلیس خیلى خاطرهى بد داریم؛ انگلیس را میگوئیم «انگلیس خبیث»؛ لیکن کشورهاى دیگر اروپائى نه. با این کارى که اینها دارند میکنند - همراهى با آمریکا - که به نظر ما کاملاً غیرخردمندانه است، دشمنى ملت ایران را به خود جلب میکنند؛ خودشان را در چشم ملت ایران منفور میکنند.
ما از این گردنهها عبور خواهیم کرد. ملت ما چابکتر و شجاعتر و تواناتر از این است که در بین این راهها بماند. سى و سه سال است که ما داریم در این مشکلات طى طریق میکنیم؛ روزبهروز هم عضلات ما قوىتر، آمادگى ما بیشتر، تجربهى ما گرانبهاتر شده. ما که گیر نمیکنیم، شما گیر میکنید. شما با جلب نفرت ملت ایران، براى خودتان مشکل درست میکنید. اینها اشتباه میکنند. ملت ایران از اینها عبور خواهد کرد. البته شرطش همین است: ملت، آحاد گوناگون مردم، ایستادگىشان، پاى کار بودنشان، ثباتشان، هشیارىشان، موقعشناسىشان، به جاى خود، مثل همهى دورانهاى بعد از انقلاب تا امروز باشد؛ مسئولین هم به وظائفشان عمل کنند؛ مطمئناً آنچنان که آرزوى مردم است، قضایا پیش خواهد رفت؛ این مشکلات اقتصادى هم برطرف خواهد شد.
البته اساس قضیه، امروز عبارت است از تولید ملى. علاج اصلى و بنیانى، عبارت است از تولید ملى؛ همانى که ما در شعار سال عرض کردیم: تولید ملى، کار و سرمایهى ایرانى. گرانى را این از بین میبرد، تولید را این افزایش میدهد، اشتغال را این به وجود مىآورد، بیکارى را این از بین میبرد، سرمایههاى ملى را به کار مىاندازد، روحیهى استغناء ملت ایران را تقویت میکند. مسئولین کشور در سطوح مختلف باید هرچه میتوانند، به مسئلهى تولید ملى توجه کنند. البته خطاب ما در درجهى اول به مسئولین درجهى یک است در سطوح بالاى کشورى؛ چه در مجلس، چه در دولت؛ لیکن سطوح بعدى، سطوح پائینى، سطوح استانى، همه باید توجه کنند.
در این استان، مثل استانهاى دیگر، توجه مسئولین - چه نمایندگان مجلس، چه نمایندگان دولت - باید به رفع مشکلات مردم باشد؛ که در درجهى اول، همین مسئلهى تولید و بهکارگیرى امکانات بومى است. مطمئناً در این استان، با وجود آب، با وجود زمین حاصلخیز، با وجود طبیعت مستعد کشاورزى، با وجود دامدارى غنى که توانسته نیازهاى بسیارى را در خارج از این استان هم برآورده کند، با وجود صنایعى که میتواند پائیندستىهاى زیادى داشته باشد - صنایع بزرگى در این استان هست که پائیندستىهاى این صنایع میتواند مورد توجه قرار بگیرد - اشتغال و تولید و شور و نشاط مردمى افزایش پیدا خواهد کرد. اینها چیزهائى است که باید مورد اهتمام مسئولین این استان باشد.
صحبتها طول کشید. مایل نبودم در آفتاب، شما برادران و خواهران عزیز را اینقدر معطل کنم. البته حرفها زیاد است، حرفهاى من هم تمام نشد؛ لیکن خب، در چند روز آینده، در جاهاى مختلف مهمان شما مردم عزیز این استان هستیم؛ عرایضى داریم، عرض خواهیم کرد. با جوانها، با روحانیون، با مسئولین گوناگون فرهنگى و علمى، با بسیج، با دیگر قشرهاى گوناگون، با بعضى از شهرها، مطالب فراوانى را که فکر میکنم مفید است به شما عرض کنم، عرض خواهم کرد. امیدواریم خداى متعال برکات خودش را بر شما نازل کند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد، برکات خود، رحمت خود، فضل خود، عافیت خود را بر مردم این استان نازل کن. پروردگارا! جوانها را حفظ کن. پروردگارا! دست دشمنان را قطع کن. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را در راهى که مورد رضاى تو و مورد رضاى اولیاى توست، ثابتقدم بدار. شهداى عزیز ما و روح مطهر امام شهدا را با اولیائت محشور کن.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
1) من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 156
2) همان
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 91/7/23 ساعت 5:34 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت