1. اصل تأسیس خانه و خانوادهای الهی و ملکوتی
پیامبر همواره به تشکیل خانواده با نیّت تقرب به ساحت الهی تشویق میکرد و مردمان را از بیهمسری و تنها زیستن بیم میداد و میفرمود: «بیشتر دوزخیان بیهمسرانند».[1]
آن حضرت خود، خانه و خانوادهای را بنیان نهاد که در نهایت پاکی و نورانیت، به جایگاه نزول وحی و فرودگاه و عروجگاه بلند پایه ترین فرشتگان رحمت تبدیل گشت.
از این رو اصل بنیان نهادن خانه و خانواده ای الهی که در حد توان و ظرفیت خویش در ارتباط مداوم با عالم غیب و ملکوت عالم باشد، نخستین و برترین الگویی است که میتوان از سیرة خانوادگی آن یگانة عالم هستی برگرفت.
2. اصل انتخاب بهترین همسر
پیامبر مهر و رأفت، بر دقت در انتخاب «همسر همدل و شایسته» فراوان تأکید می فرمود و از آن به عنوان «بهترین نعمت پس از ایمان به خداوند» و «بهترین گنجینة مرد» نام میبرد:
آدمی پس از ایمان به خداوند، به چیزی برتر از همسر همدل دست نمی یابد.[2]
آیا شما را از بهترین گنجینة مرد آگاه نسازم؟! زنی پارسا و شایسته... .[3]
مردی نزد پیامبر آمد و گفت: «همسری دارم که هرگاه وارد خانه می شوم، به پیشوازم میآید و چون بیرون می آیم، مرا بدرقه میکند. هرگاه مرا غمگین می یابد، به من می گوید:"از چه رنج می بری؟ اگر به خاطر درآمد است که کسی جز تو عهدهدار آن است و اگر به خاطر آخرت است که پروردگار بر اندوهت بیفزاید"». پیامبر فرمود: خداوند را کارگزارانی است که این زن یکی از آن هاست. او نیمی از پاداش شهید را دارد.[4]
3. اصل خدا محوری و عبادت در خانه و خانواده
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در متن خانه و خانواده، همواره به یاد خدا بود تا جایی که وقت خود را در خانه به 3 قسمت تقسیم میکرد: بخشی ویژة نماز و مناجات با خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود.[5]
پیامبر(صلی الله علیه و آله با ارائة چهرة درستی از صفات خداوند در رفتار و گفتار خویش، او را محبوب دل اعضای خانواده قرار میداد: آفریدگار با مهربانان مهربان است. به آنهایی که در زمینند رحم کنید تا آنکه در آسمان است، به شما رحم کند.[6] خداوند شما خوب است و خوبی را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد؛ بزرگوار است و بزرگواری را دوست دارد .[7]
از پروردگار خواستم که حساب امّتم را در رستاخیز به من واگذارد تا پیش امّتهای دیگر رسوا نشوند، اما آفریدگار والا بر من چنین وحی فرستاد:"ای محمد، خودم به حسابشان رسیدگی میکنم تا اگر لغزشی از آنان سرزده است، از تو نیز پوشیده دارم که حتی نزد تو رسوا نشوند".[8]
شیفتة نماز بود و در خانه با اشتیاق تمام، انتظار وقت نماز را میکشید.[9] در سخنی به اباذر، شیفتگی اش به نماز را از شیفتگی انسان گرسنه به غذا و انسان تشنه به آب بیشتر معرفی فرمود: گرسنه هرگاه بخورد، سیر می شود و تشنه هرگاه بنوشد، سیراب می شود، اما من از نماز هیچگاه سیر نمی شوم.[10]
نماز را نور چشم خود می دانست و به هنگام فرارسیدن وقت نماز گویا هیچکس و هیچچیز دیگر را نمی شناخت. عایشه می گوید: «حضرت با ما حرف می زد و ما با او حرف می زدیم، اما چون هنگام نماز فرامی رسید، گویا نه او ما را می شناخت و نه ما وی را».[11]
دو رکعت نماز در دل شب برای او دوست داشتنیتر بود از دنیا و آنچه در آن است.[12] از این رو نمازجماعت آن حضرت کوتاه ترین و نماز فرادایش طولانی ترین نماز بود.[13] دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبی می خواند.[14]
بر سحرخیزی و اقامة نماز شب تأکید می ورزید و همسران را تشویق می فرمود تا یکدیگر را در این امر، یار و مددکار باشند: خداوند بیامرزد مردی را که نیمه شب برمی خیزد و نماز می خواند و همسرش را نیز بیدار می نماید و اگر زنش برنمی خیزد، مهربانانه به صورتش آب می پاشد؛ خداوند بیامرزد زنی را که در دل شب برمی خیزد و نماز می خواند و شوهرش را نیز بیدار میکند و اگر شوهرش برنمیخیزد، مهربانانه به صورت او آب می پاشد.[15]
در خانه همواره به خدا پناه می برد و خاکسارانه از او می خواست که لحظهای او را به خود وانگذارد؛ چنانچه امام صادق(علیه السلام) در اینباره فرمود: پیامبر شبی در خانة «اُمّ سلمه» بود. نیمه شب امّ سلمه دید که حضرت در بستر نیست. به جست وجو برآمد. وی را در گوشه ای از خانه دید که دستانش را به سوی آسمان گشوده است و می گرید و میگوید: «...آفریدگارا، هرگز لحظهای مرا به خود وامگذار!».
امّ سلمه گریان شد و برگشت. پیامبر متوجه گریة او شد و پرسید: «امّ سلمه، چرا میگریی؟!» همسرش پاسخ داد: «پدر و مادرم فدایت باد، چرا نگریم؟ در حالی که تو در جایگاه والایی نزد خداوند هستی... و از وی میخواهی که تو را لحظه ای به خود وامگذارد». حضرت پاسخ داد: «ای اُمّ سلمه، چه کسی آیندة مرا تضمین میکند؟! پروردگار، برادرم "یونسبنمتی" را لحظهای به خود واگذاشت و چنان شد که می دانی».[16]
در طول روز، 70 مرتبه از خداوند طلب آمرزش و مغفرت میکرد و می فرمود: چه خوب است آدمی گاهی با خود خلوت کند، گناهانش را به یاد آورد و از خداوند آمرزش بخواهد.[17]
4. اصل بهترین همسر بودن
آن حضرت با افتخار، خود را بهترین همسر برای خانوادة خویش برمی شمرد و فراوان می فرمود: بهترین شما کسانی هستند که برای زنان خویش بهترین شوهر باشند. و من از همة شما برای خانواده ام بهترم.[18]
در احوال آن حضرت نقل شده است که احدی از آن حضرت نسبت به خانوادة خویش مهربان تر، خوش اخلاق تر، پرمحبت تر و سخاوتمند تر نبود.[19]
5. اصل تربیت بهترین فرزندان
بر تربیت و ادبآموزی فرزندان بر پایة کرامت و عزت تأکید می ورزید و می فرمود: فرزندانتان را عزت و کرامت بخشید و به نیکی ایشان را ادب نمایید تا مورد رحمت و آمرزش الهی قرار گیرید.[20]
خود آن حضرت بر تربیت بهترین فرزند دختر، سرور دختران و زنان عالم، توفیق یافت؛ یگانه دختری که به تعبیر قرآن وجود پاک و نورانیاش سرچشمه خیر و برکت بیپایان (کوثر) برای عالمیان گشته است.
همچنین آن حضرت، در زمان ناداری و ناتوانی حضرت ابوطالب، فرزندش علی را به فرزندی پذیرفت و تحت تربیت و سرپرستی خویش قرار داد. فرزندی که از چشمهسار اخلاق و تربیت نبوی به طور کامل سیراب گشت و امیر اهل ایمان و مولای یگانهپرستان عالم گشت.
6. اصل همسر دادن فرزندان
پدران و مادران را از مجرد ماندن فرزندانشان بر حذر میداشت و بر این آیة نورانی فراوان تأکید می ورزید: (بی همسرانتان و بندگان و کنیزان صالح خود را همسر دهید که اگر فقیر باشند، خداوند ایشان از فضل خویش بی نیازشان میکند).[21]
روزی بر فراز منبر رفت و پس از ستایش خداوند دربارة «ضرورت ازدواج بهنگام دختران» فرمود: ای مردم، جبرئیل از سوی خداوند لطیف آگاه نزدم آمد و گفت: «دختران بسان میوهها بر درختند. اگر میوهای پخته و رسیده شود و آن را نچینند، آفتاب آن را تباه می سازد و باد آن را می پراکند. همچنین اگر دختران به سنّی رسیدند که آنچه را زنان [از مسائل جنسی] می فهمند، دریابند، دارویی جز ازدواج برای آنان نیست. در غیر این صورت، از فاسد شدن آنان در امان نباشید؛ چرا که آن ها انسانند [و در معرض لغزش و تباهی]».[22]
دربارة ارزش و فضیلت شوهر دادن دختران فرمود: کسی که سه دختر داشته باشد، ...آنان را تربیت کند، شوهر دهد و با آنان به نیکی رفتار نماید، پاداش وی بهشت است.[23]
پسران و مردان را از تنها ماندن برحذر می داشت و می فرمود: «بیش تر دوزخیان بی همسرانند».[24]
7. اصل مدیریت زمان در خانه
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چون به خانه میآمد، وقت خود را به سه قسمت تقسیم میکرد: بخشی برای خدا (و راز و نیاز و مناجات با او)، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود.
آن ساعت را که به خود اختصاص داده بود، بین خود و مردم تقسیم میکرد. ابتدا اصحاب خاص خویش را به حضور می پذیرفت و بعد هم با عموم مردم ملاقات داشت. در نتیجه آن ساعت هم که ویژة خود آن بزرگوار بود، در اختیار اصحاب و یارانش قرار میگرفت.[25]
8. اصل کمک در کارهای خانه
آن حضرت در خدمت کارهای خانه بود. در تکهتکه کردن گوشت با اهل خانه همکاری میکرد.[26] کارهای خود را در خانه به دیگر اعضای خانواده نمی سپرد و چه بسا خود برای خوردن و آشامیدن بر می خاست.[27]
درِ خانه را خود باز میکرد. گوسفندان را نیز می دوشید.[28] بیش تر دوخت و دوز می کرد.[29]
خدمت در خانه را صدقه به شمار می آورد[30] و فضیلت و ثوابی شگفت برای آن بیان می فرمود: ای علی، کسی که در خدمت خانواده اش در منزل باشد و خود خواهی نورزد، آفریدگار نامش را در دیوان شهیدان می نگارد... و به تعداد موهای اندامش یک سال عبادت برایش محسوب می نماید.[31]
ای علی، خدمت به همسر در خانه، کفارة گناهان بزرگ مرد است و خشم پروردگار را فرو می نشاند.[32]
9. اصل جمعگرایی در خانواده
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در سیرة خانوادگی خویش بر جمعگرایی و همگرایی بین اعضای خانواده تأکید می ورزید: نماز و عبادت به جماعت، صرف غذا به صورت دسته جمعی، مسافرت به صورت خانوادگی، و... .
آن حضرت از تنها سفر کردن خوشش نمیآمد و هرگاه میخواست به سفر رود، میان همسرانش قرعه می زد و نام هر که در میآمد، او را با خود به سفر میبرد.[33] می فرمود: ای علی، تنهایی به مسافرت مرو! همانا شیطان با انسان تنهاست و از دو نفر دورتر.[34]
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) تا جایی که امکان داشت، تنها غذا میل نمیکرد[35] و همواره می فرمود: دستهجمعی غذا بخورید، پراکنده نشوید [و تنهاخوری نکنید]؛ چراکه برکت با جماعت است.[36]
در خوردن غذا به صورت دسته جمعی، علاوه بر تغذیة جسمانی، تغذیة عاطفی و تحکیم پیوند های مبارک خانوادگی و دیدارهای صمیمانة مداوم، تمرین و تکرار میشود.
به همین دلیل در «فرآیند تربیت مهدوی» و با «اسوه پذیری از سیرة نبوی» توصیه می شود که تمام اعضای خانواده در طول شبانه روز حداقل یک وعدة غذایی را به صورت دسته جمعی تناول نمایند.
همسر حضرت امام; در خاطرات خود میگوید:«تا من نمیآمدم، امام خوردن غذا را شروع نمیکردند و به بچهها هم سر سفره میفرمودند:"صبر کنید تا خانم بیاید!"»[37]
10. اصل فدا کردن دار و ندار خانواده در راه خدا
آن حضرت به همراه همسر وفادارش خدیجه تمام مکنت و ثروت، آبرو و شهرت، جوانی و سلامت... و تمام دار و ندار خانواده را در راه خدا و اعتلای قرآن و اسلام فدا نمود.
-----------------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. رسولالله (ص): «أکثَرُ أهلِ النّارِ العُزّابُ» محدثنوری، مستدرکالوسائل، ج8، ص281.
[2]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص162.
[3]. رسول الله (ص) «ألا اُخبِرَکَ بِخَیرِ ما یکنِزُ المَرءُ؟ المَرأةُ الصّالِحَةُ...» همان، ص171.
[4]. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج4، ص61.
[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرّضا، ج2، ص283.
[6]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج74، ص167.
[7]. ترمذی، السنن، ج4، ص369.
[8]. متقی هندی، کنزالعمّال، ج14، ص369.
[9]. علامه طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص268.
[10]. همان، ص304.
[11]. عَن عائشَةَ: «کان رَسولُ اللهِ(ص) یُحَدِّثُنا، وَنُحَدِّثُهُ فَإِذا حَضَرَتِ الصَّلاةُ فَکَأنَّهُ لَم یَعرِفنا، وَلَم نَعرِفه» محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج4، ص100.
[12]. مسند احمد، ج5، ص218.
[13]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص344.
[14]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص363.
[15]. ابن ابیجمهور، عوالی اللّئالی، ج1، ص254.
[16]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص217ـ 218.
[17]. متقی هندی، کنزالعمّال، ج4، ص213.
[18]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص443؛ ابن ماجه، السنن، ج1، ص636.
[19]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج7، ص76.
[20]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج15، ص168.
[21]. (وَ أنکِحُوا الأیامی مِنکُم وَ الصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَ إِمائِکُم إِن یکُونُوا فُقَراءَ یغنِهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ...) نور (24)، 32.
[22]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص578؛ مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص223.
[23]. «مَن عالَ ثَلاثَ بَناتٍ... وَجَبَتْ له الجنّةُ» کلینی، اصول کافی، ج6، ص6، ح10؛ مجلسی، بحارالانوار، ج101، ص92، ح12.
[24]. رسول الله(ص): «أکثَرُ أهلِ النّارِ العُزّابُ» شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص384، ح4349؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص20، ح24919.
[25]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرّضا، ج2، ص283.
[26]. ترمذی، السنن، ج4، ص66.
[27]. علامه طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص173.
[28]. کلینی، کافی، ج4، ص90.
[29]. سیوطی،جلال الدین، جامع الصغیر، ج2، ص387.
[30]. متقی هندی، کنزالعمّال، ج16، ص408.
[31]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج101، ص132.
[32]. همان.
[33]. بخاری، صحیح بخاری، ج3، ص135.
[34]. کلینی، اصول کافی، ج8، ص303.
[35]. «کان رسولُالله(ص) لا یأکُلُ وَحدَهُ ما یمکنُهُ» علامه طباطبایی، سنن النّبی، ج1، ص50.
[36]. پیامبر اعظم (ص): «کُلُوا جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا فَإِنَّ البَرَکَةَ مَعَ الجَماعَةِ» مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص291.
[37]. رحیمیان، پا به پای آفتاب، ج1، ص50.
منبع : خانواده و تربیت مهدوی،ص139،آقاتهرانی وحیدری کاشانی
بدون*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 91/7/12 ساعت 9:25 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت