حضرت على علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام را اختیار کرده است
(2) [صحیح ترمذى 2/ 301] از «ابو حمزة» که مردى از انصار بود، روایت کرده است که از «زید بن ارقم» شنیدم، مىگفت: نخستین کسى که افتخار تشرّف به آئین اسلام را پذیرفت، على علیه السّلام بود .
مؤلف گوید: این حدیث را «حاکم» در کتاب [مستدرک الصحیحین 3/ 136] روایت کرده است و صحت آنرا تصدیق نموده است و «نسائى» نیز در کتاب [خصائص ص 2] نقل کرده است و «ابن سعد» هم، در [طبقات 3/ قسم 1/ 12] روایت کرده است و «ابن اثیر» هم در [اسد الغابة 4/ 17] و «متّقى» هم، در [کنز العمال 6/ 400] نقل کرده و اضافه نموده است: این حدیث را «ابن ابى شیبه» روایت کرده است و «احمد بن حنبل» در مجلد چهارم مسندش این حدیث را به دو سند، روایت کرده یکى در صفحه 368 و دیگرى در صفحه 371 و این حدیث را «ابن جریر طبرى» در [تاریخ طبرى 2/ 55] به دو سند نقل کرده است .
(1) [تاریخ ابن جریر طبرى 2/ 57] از «محمد بن منکدر» و «ربیعة بن ابى عبد الرحمن» و «ابو حازم مدنى» و «کلبى» روایت کرده است که به اتفاق گفتهاند :
حضرت على علیه السّلام نخستین بزرگوارى است که اسلام آورده است. «کلبى» اضافه کرده است: اسلام او، در سنین نه سالگى بوده است .
(2) [مستدرک الصحیحین 3/ 465] از «ابن عباس» روایت کرده است، «ابو موسى اشعرى» گفت: على علیه السّلام نخستین بزرگوارى است که به رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله پیوسته و آئین او را پذیرفته است. «حاکم» گوید: این حدیث از سند صحیح برخوردار است .
(3) [همان کتاب 3/ 136] از «سلمان فارسى» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نخستین کسى که کنار حوض کوثر بر من وارد مىشود، نخستین کسى است که اسلام آورده است، او همانا على بن ابیطالب علیه السّلام است .
مؤلف گوید: این حدیث را «خطیب بغدادى» در [تاریخ بغداد 2/ 18] روایت کرده است و همچنین «ابن عبد البرّ» در [استیعاب 2/ 457] و «ابن اثیر» در [اسد الغابة 4/ 17] و «مناوى» در «کنوز الحقایق» نقل کرده و اضافه نموده است: این حدیث را «دیلمى» متذکر شده است و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 400] یادآورى کرده و مىنویسد: این حدیث را «ابن ابى شیبه» نقل کرده است و «هیثمى» در [مجمع 9/ 102] متعرض شده است و مىافزاید: «طبرانى» آنرا نقل کرده است .
(4) [همان کتاب 3/ 499] از «قیس بن ابى حازم» روایت کرده است که گفت :
در بازار مدینه به گردش مىپرداختم در مسیر خود به دکانهاى روغن زیتون فروشى رسیدم، سوارهاى را دیدم، که گروهى از مردم اطراف او را فرا گرفتهاند و آن سواره بر حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام ناسزا مىگوید، در این هنگام، «سعد بن ابى وقّاص» فرا رسید و توقف کرده، پرسید: این سواره کیست؟ در پاسخ گفتند: مردکى است که به حضرت على علیه السّلام ناسزا مىگوید. پیش آمد و جمعیت مردم را شکافت
تا در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: اى مرد! چرا به على علیه السّلام ناسزا مىگوئى؟ مگر نه اینست که او نخستین کسى است که اسلام اختیار کرده است؟ و اوّلین کسى است که با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نماز خوانده است؟ مگر نه اینست که او از همه مردم پارساتر، و از همگان داناتر است (تا آنجا که گفته است) مگر نه اینست که او داماد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و پرچمدار او، در جنگهاى آنحضرت است؟ سپس «سعد بن ابى وقاص» رو به قبله ایستاد و دستهایش را بالا برد و گفت: پروردگارا! براستى که این از ولیّى از اولیاى تو عیبجوئى مىکند و به او ناسزا مىگوید، اینک پروردگارا پیش از آنکه این جمعیت متفرق شوند، قدرت خویش را در نابودى این مردک، به آنها نشان بده. «قیس» مىگوید: به خدا سوگند! هنوز مردم متفرق نشده بودند که اسب، او را بسوى دکان روغن فروشى پرتاب کرد، چنان سرش به زمین خورد که سر و مغزش شکافت! «حاکم» گوید: این حدیث بنابر رویه «بخارى» و «مسلم»، از احادیث صحیح است .
(1) [مسند احمد حنبل 5/ 21] از «معقل بن یسار» نقل کرده است، در یکى از روزها که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله سرگرم وضو گرفتن بود، حضور مبارکش شرفیاب شدم. پس از اندک فاصلهاى، فرمود: آیا مىخواهى از «فاطمه» عیادت کنى؟ در پاسخ گفتم: البته، مایلم از ایشان، عیادتى بعمل آورم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در حالى که بر من تکیه داشت، از محل خود برخاست و فرمود: بزودى سنگینى آنرا دیگرى متحمل مىشود و پاداش آن، از آن تو خواهد بود. «معقل» گوید: با آنکه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بر من تکیه داشت ولى من هیچگونه احساس سنگینى در خود نمىکردم، در همین حال، بحضور فاطمه علیها السّلام شرفیاب شدم، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله احوال فاطمه علیها السّلام را جویا شده و فرمود: خود را چگونه مىیابى؟ حضرت فاطمه علیها السّلام در پاسخ به عرض رسانید: به خدا سوگند! اندوه و بینوائى من از حدّ گذشته است و دردمندیم زیاد
شده است .
«ابو عبد الرحمن» گفته است: در کتابى که بخطّ پدرم بود، حدیث مزبور را یافتم که داراى این جملات بود: پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله خطاب به فاطمه علیها السّلام فرمود: آیا شادمان نیستى از اینکه تو را به همسرى مردى در آوردم که پیش از سایر پیروانم، اسلام اختیار کرده و علم و دانش او، از همگان بیشتر و بردبارى او، از دیگران افزونتر است؟
مؤلف گوید: این حدیث را «متّقى» در [کنز العمّال 6/ 153] و «هیثمى» در [مجمع 9/ 101 و 114] متذکر شدهاند و هر دو تن گفتهاند: این حدیث را «طبرانى» هم، نقل کرده است. «متقى» گوید: این حدیث را «طبرانى» در «الکبیر» روایت کرده و «هیثمى» گوید: سند این حدیث، از رجال موثّقى برخوردار است .
(1) [مسند ابو حنیفه ص 247] از «حبّه» روایت کرده است، از حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام شنیدم که مىفرمود: من نخستین کسى هستم که اسلام اختیار کرده و با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز خواندهام .
مؤلف گوید: این حدیث را «خطیب» بغدادى در [تاریخ بغداد 4/ 233] روایت کرده است .
(2) [الاصابة 4/ قسم 1/ 118] مىنویسد: «ابن شاهین» از طریق «ابراهیم بن جعفر»، او هم از پدرش، «جعفر بن عبد الله بن سلمه»، او هم از «عمرو بن مرّة جهنى» و «عبد الله فضاله مزنى» که دوست یکدیگر بودهاند، از «جابر» روایت کرده است، مسلمانان به اتفاق ابراز داشتهاند که على بن ابیطالب علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام آورده است.
(3) [همان کتاب 8/ قسم 1/ 183] مىنویسد: «ابن منده» از روایت «على بن هاشم بن برید» نقل کرده است که «لیلاى غفارى» گفته است: من در جنگها حضور پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب بودم و به مداواى مجروحان مىپرداختم و به
عیادت بیماران مىرفتم آنگاه که حضرت على علیه السّلام بسوى بصره حرکت کرد، همراه آن حضرت، عازم بصره شدم، در ملاقاتى که با «عایشه» دست داد، از وى پرسیدم: آیا فضیلتى راجع به حضرت على علیه السّلام، از حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیدهاى؟ در پاسخ گفت: آرى! بخاطر دارم در یکى از روزها که من و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در خانه بودیم، على علیه السّلام- که جامه پنبهاى پوشیده بود- وارد شد و در میان من و پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نشست، به او گفتم: مگر جاى دیگر در این خانه گشادهتر از اینجا، پیدا نکردى که در میان من و پیغمبر نشستى؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى عایشه! برادر مرا براى من، واگذار؛ چرا که او، نخستین کسى است که اسلام آورد، و آخرین کسى است که پیمان خود را با من استوار مىدارد و اولین کسى است که روز قیامت، با من ملاقات مىکند.
(1) [اسد الغابة 5/ 520] به سند خود، از «حارث» از حضرت امیر المؤمنین على علیه السّلام روایت کرده است که «ابو بکر» و «عمر» به حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شده و حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام را از آن حضرت، خواستگارى کردند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خواستگارى آنان را پاسخ نداد و از ازدواج حضرت زهرا علیها السّلام با آنان، امتناع ورزید. وقتى که آن دو تن به آرزوى خود نرسیدند، «عمر» در ملاقاتى که با حضرت على علیه السّلام داشت، خطاب به آن حضرت گفت: تو یا على، شایستهاى که دختر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را به همسرى خود درآورى. على علیه السّلام فرمود: من تهیدستم و جز زرهى که آنرا در معرض گرو درآورم، چیز دیگرى ندارم. سرانجام حضرت على علیه السّلام به خواستگارى آن حضرت اقدام کرد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پیشنهاد خواستگارى او را پاسخ داد. هنگامى که پاسخ خواستگارى على علیه السّلام به اطلاع حضرت زهرا علیها السّلام رسید، گریست؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ملاقات حضرت زهرا علیها السّلام تشریف فرما شد و فرمود: اى فاطمه! چرا گریه مىکنى؟ به خدا سوگند! تو را به همسرى بزرگوارى در آوردم که عملش، از همگان بیشتر، و بردباریش، از همه
بیشتر، و نخستین کسى است که اسلام آورده است.
مؤلف گوید: این حدیث را «متّقى» در [کنز العمال 6/ 392] روایت کرده است. و از حضرت على علیه السّلام نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فاطمه زهرا علیها السّلام را به همسرى من در آورد- تا آخر حدیث- و اضافه کرده است: این حدیث را «ابن جریر» روایت کرده و صحت آنرا امضا کرده است و «دولابىّ» هم در کتاب «الذّریّة الطّاهرة» به نقل این حدیث پرداخته است.
(1) [الریاض النضرة 2/ 182] از «انس» روایت کرده است، هنگامى که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام را به همسرى حضرت على علیه السّلام در آورد، به «امّ ایمن» فرمود: وسائل زفاف دخترم را فراهم کن و او را به خانه على علیه السّلام هدایت نما و به زهرا بگو تا پیش از آنکه من با او ملاقات کنم، به انجام کارى شتاب نکند. پس از آنکه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز عشاء را بجا آورد. کوزه آبى را بدست گرفت و به اندازهاى که خدا مىخواست، دعا خواند و در آن کوزه دمید و با همان کوزه به خانه على علیه السّلام رهسپار شد، به على علیه السّلام فرمود: از آب این کوزه بیاشام و با آن وضو بگیر. به حضرت زهرا علیها السّلام هم، فرمود: از آب این کوزه بیاشام و با آن وضو بگیر. پس از آن، در خانه را به روى آن دو نفر بست و از خانه بیرون رفت، در همین حال فاطمه علیها السّلام گریست! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چرا گریه مىکنى؟ با آنکه تو را به همسرى بزرگ مردى در آوردهام که از همه مردم، پیشتر اسلام اختیار کرده است و از همه آنها، اخلاقش بهتر و والاتر است.
این حدیث را «ابو الخیر حاکمى» هم، روایت کرده است.
ادامه مطلب ...
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/10/18 ساعت 11:17 صبح موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت