دیدگاه امام به اقتصاد (و بلکه دنیا) سوداگرایانه نیست تا فقط در پی سود مادی باشد، و راهبانه و تارکانه هم نیست تا به کلی آن را ناپسند شمارد؛ بلکه با رعایت حدود و معیارهایی، همیشه مردم را به کار و فعالیت در عرصة زندگی تشویق میکندو میفرماید:
چنان دنبال کار و تحصیل معاش باش که انگار برای همیشه در دنیا هستی و چنان به فکر آخرت باش که گویا در آستانة مرگ قرار داری.
حضرت در تقسیم ساعات شبانهروز مؤمن میفرماید:
لِلمُؤمنِ ثَلاثُ ساعاتٍ: فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلٍّی بَینَ نَفسِهِ وَ بَینَ لَذَّتِهَا.
امام(ع) در این کلام، برای اقتصاد، نقشی همتراز «عبادت» قائل میشود و اقتصاد را مجموعة اعمالی میداند که تابع نظام ارزشی حاکم بر انسان است، و از آنجا که هدف در نظام ارزشی حاکم بر انسان از دیدگاه اسلام، با توجه به بُعد حقگرا و کمالطلب او، رسیدن به مقام قرب ربوبی است، فرد با ایمان باید با چنین «معیاری» همة رفتارهای خویش را منطبق سازد تا به هدف خویش دست یابد.
حضرت در این زمینه به مالکاشتر میفرماید:
وَ لیَکُن أَحَبُّ الأُمُورِ اًِلَیکَ أَوسَطَهَا فِی الحَقٍّ وَ أَعَمَّهَا فِی العَدلِ وَ أَجمَعَهَا لِرِضَی الرَّعِیَّةِ.
محبوبترین کارها نزد تو، سازگارترین آنها با «حق» و گستردهترین در «عدالت» و فراگیرترین در جلب «رضایت» مردم باشد؛
از این رو، نگاه کمال خواهانة امام به اقتصاد و فعالیتهای دنیایی را میتوان در جایجای زندگی و نامهها و دستورالعملهای وی به کارگزارانش مشاهده کرد.
حضرت به کارگزار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) میفرماید:
اًِنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ الاَمَانَةُ؛
یعنی نگاه امام علی(ع) به اقتصاد و امور مادی و دنیایی که از معرفتشناسی او تأثیر میپذیرد، از افق دید مکاتب مادی فراتر است که تنگ نظرانه خواستهاند همه چیز را در جهان مادی خلاصه کنند. اعتقاد به آخرت و برخورداری از فلسفة زندگی مانند آنچه قرآن برای انسان تصویر و تبیین میکند، با دیگر مکاتب مادی در عمل و رفتار تفاوتهای فاحشی مییابد که بررسی همه جانبة آنها فرصتی بیشتر از این نوشتار را میطلبد.
اگر از دیدگاه مکاتب منفعتگر، رسیدن به سود هدف است و برای رسیدن به آن باید از هر راهی اقدام کرد، از دیدگاه امام علی، اولاً هدف، رسیدن به منافع مادی نیست و ثانیاً برای رسیدن به هدف - گرچه مقدس هم باشد - از هر وسیلهای نمیتوان کمک گرفت که به طور نمونه میتوان به نبستن آب بر روی لشکر معاویه (به رغم اینکه آنان با لشکر حضرت چنین کرده بودند) یا پذیرش حکمیت در جنگ صفین و دستور عقبنشینی به مالک در چند قدمی پیروزی اشاره کرد. امیرمؤمنان(ع) در این زمینه به مالکاشتر، استاندار مصر چنین سفارش میکند:
وَ لاَ یَدعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهدُ اللَّهِ اًِلَی طَلَبِ انفِسَاخِهِ بِغَیرِ الحَقٍّ فَاًِنَّ صَبرَکَ عَلَی ضِیقِ أَمرٍ تَرجُو انفِرَاجَهُ وَ فَضلَ عَاقِبَتِهِ خَیرٌ مِن غَدرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ. اگر در مشکل و گرفتاری واقع شدی، مبادا بخواهی آن را از طریق «ناحق» حل کنی و تعهد خویش در برابر خدا [= در راه حق] را نادیده بگیری؛ زیرا بدون تردید، صبر تو بر تنگنایی که گشایش و نیکی فرجام آن را امید میبری، از نیرنگی که بر نتایج آن بیمناکی و هم از بازخواست الاهی که بدان گرفتار آیی و دنیا و آخرت تو تباه شود، بهتر است.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 90/3/8 ساعت 9:48 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت