اینکه گاهی گفته میشود این بانو حجت بر ائمه (علیهم السلام) است؛ برای این جهت است که در حجیت، نبوّت یا رسالت یا امامت لازم نیست؛ آنچه که محور حجیت است، عصمت است. اگر یک انسانی معصوم بود، ما یقین داریم حرف او فعل او تقریر او سکوت او و قیام او و قعود او حجت خداست. اینکه در زیارت «آلیس» به پیشگاه ولی عصر (ارواحنا فداه) سلام عرض میکنیم، به تک تک حالات او سلام عرض میکنیم؛ برای اینکه تک تک حالات او معصومانه است «السلام علیک حین تقوم، السلام علیکم حین تقعد، السلام علیک حین تقرأ وَتبین، حین ترکع وَتسجد»؛ آن وقتی که برمیخیزی، آن وقتی که مینشینی، آن وقتی که سخن میگویی، آن وقتی که تقریر میکنی، آن وقتی که رکوع داری، آن وقتی که سجود داری. جامع همه اینها همان است که در سوره مبارکه «انعام» آمده است که قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَمَمَاتِی خب اگر کسی معصوم بود، حیات و مماتش این است، شئون حیات و ممات این است [و] ما به تک تک این شئون معصومانه معصوم عرض ادب میکنیم.
معیار حجیت عصمت است؛ نه نبوت و نه رسالت و نه امامت و چون این بانو (سلام الله علیها) معصومه است، حجت خداست.
سرّ حجیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بر ائمه
اینکه گاهی علیبنابیطالب (سلام الله علیه) به سخنان بیبی استشهاد میکند که فاطمه چنین گفته است این استدلال به قول حجتالله است ؛ اما سر اینکه او حجت بر معصوم هم هست، این است که ائمه (علیهم السلام) عالم غیباند «بما کان وبما یکون وَبما هو کائن الی یوم القیامة»؛ اما منابع علمی اینها گاهی از رسول اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) شنیدهاند، گاهی از باطن قرآن کمک میگیرند و گاهی از مصحف فاطمه [است] وقتی امام معصوم (سلام الله علیه) دارد خبر غیب میدهد؛ از او سؤال میکنند که این خبر غیب را از کجا گرفتهای. میگوید: در مصحف مادرمان [است] خب، این مصحف فاطمه چیست؟ همان است که جبرئیل (سلام الله علیه) نازل میشد و این معارف را میفرمود و وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) تلقی میکرد؛ بعد به امیرالمؤمنین میفرمود [و] امیرالمؤمنین املای او را نوشته و کتابت میکرد (کاتب این بخش از وحی هم بود)، شده مصحف فاطمه. آن وحی تشریعی بود که با انقطاع عمر مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به پایان رسید.
معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل میشد، فاطمه (سلام الله علیها) تلقی میکرد و اینها را حفظ میکرد و برای امیرالمؤمنین املا میفرمود، وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینها را مینوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست
انقطاع وحی تشریعی و باقی بودن وحی تسدیدی
اگر در نهجالبلاغه آمده است که وجود مبارک امیرالمؤمنین درباره رحلت پیغمبر (سلام الله علیهما) فرمود: «لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوّة والانباء من أخبار السماء» آن ناظر به وحی تشریعی است، وگرنه وحی تسدیدی، تعریفی، انبائی (انحا و اقسام وحی) که «الی یوم القیامة» مخصوصاً در شبهای قدر نازل میشود، این دوام دارد.
اینگونه از وحی ها در شبهای جمعه در لیالی قدر بر ائمه (علیهم السلام) نازل میشد و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم نازل میشود. این وحی قطع نشده است؛ اینگونه از معارف غیبی به وسیله جبرئیل (سلام الله علیه) نازل میشد، فاطمه (سلام الله علیها) تلقی میکرد و اینها را حفظ میکرد و برای امیرالمؤمنین املا میفرمود، وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اینها را مینوشت، شده مصحف فاطمه و این مصحف الآن در نزد وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هست. این از منابع علم غیب ائمه (علیهم السلام) است که وقتی از یک امام معصومی سؤال میکردند یا گاهی خود آنها بلا واسطه و قبل از سؤال و مستقیم میفرمودند: در مصحف جده ما (در مصحف فاطمه) چنین آمده است. این میشود حجت خدا بر خلق اجمعین، مخصوصاً در معارف غیبی نسبت به ائمه اطهار (سلام الله علیهم اجمعین).
ضرورت تأسی به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
حالا این بانو که برای همه ما اسوه است در این بخش ما موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم منتها او در حد آفتاب [و] ما در حد شمع او فضای کل جهان را روشن میکند منتها ما در زندگی خاص خودمان مثل شمع نور میدهیم و فضای زندگی خود را روشن کنیم.
والاترین مصلحت، محصول خالصانهترین عبادت
این است که فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته» ؛ فرمود: اگر کسی عمل خالص بکند و این قدرت را داشته باشد که عمل خالص را به پیشگاه ذات اقدس الهی ببرد، ذات اقدس الهی بهترین و والاترین مصلحت او را به او عطا میکند و نازل میکند. یک وقت انسان کار خوب انجام میدهد و دیگر به این فکر نیست که من این کار خوب را حفظ بکنم. این مثل یک باغبانی است که یک نهالی را غرس کرده است و دیگر به فکر آبیاری او نیست. ممکن است او دیم یعنی آنچه که به وسیله باران در بیابانها رشد میکند، مستدام هم هست. اینها را میگویند دیم و واژه عربی هم هست. اگر کسی دیمی کار کرد گاهی محصول میگیرد، گاهی نمیگیرد و مانند آن. ما مأموریم که مثل یک باغبانی که در کنار منزلش یک گلی یا نهالی را غرس کرده؛ مثل فرزند از او نگهداری کنیم. دائماً مواظب او باشیم حدوثاً و بقائاً.
پس یک وقتی کسی کار خیر انجام میدهد به این فکر نیست که آن را حفظ بکند؛ گاهی آن [کارخیر] را میگوید، گاهی آن را با منت ذکر میکند گاهی مثلاً خوشش میآید که دیگران بازگو کنند یا از آن بهرهبرداری کنند (بهرهبرداری تبلیغی و سیاسی) این شخص کار خوب کرده است و اما آن کار خوب زمینی است همین جا ماند. برخی ها کار خوب انجام میدهند برای ضبط و نگهداری او هم تلاش و کوشش میکنند اما تا یک مدت محدودی. برخی ها تلاش و کوشششان زیاد هست اما آن قدرت را ندارند که بالا ببرند.
وجود مبارک بیبی (سلام الله علیها) نفرمود اگر کسی کار خوب بکند، خدا بهترین مصلحت را به او میدهد فرمود: کار خوب بکن، این را نگه بدار، این را هدیه بکن، برو و ببر. تا انسان بالا نرود که نمیتواند یک هدیهای را به پیشگاه ذات اقدس الهی اهدا بکند، فرمود: «من أصعد الی الله خالص عبادته أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته» اگر یک کسی کار خوب کرد و این کار را حدوثاً و بقائاً طاهر نگه داشت (آلوده نکرد) و همراه کار خوب رفت؛ چون "إِلَیْهِ یَصْعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ"، بالا رفتن کار هر کسی نیست؛ بالا برود و این بار را هم به همراه داشته باشد تا به «لدی الله» برسد و به خدا تقدیم بکند. اگر کسی به جایی رسید که خودش کار خیر خود را به خدا تقدیم کرد خودش بالا برد؛ نه ملائکه بالا ببرند؛ کار خیر را ملائکه میبرند گزارش میدهند بالأخره جواب را هم آنها میآورند؛ آن بردن و آوردن هر دو مع الواسطه است، بهرهاش هم کم است، ولی اگر کسی خودش آن هنر را داشته باشد که همراه ملائکه بالا برود و این کار خیر خود را به پیشگاه ذات اقدس الهی تقدیم بکند؛ خودش اصعاد کند، خودش به همراه عمل برود، آنگاه فاضلترین مصلحت او را ذات اقدس الهی نازل میکند؛ خود خدا؛ نه به فرشتهها بگوید: «أهبط الله عزّوجلّ إلیه أفضل مصلحته» خب، این دستوری است که وجود مبارک بیبی به ما داده است فرمود این کار شدنی است [و] این کار را انجام بدهید و مانند آن.
جبرئیل بر وجود مبارک فاطمه (س) نازل میشد؛ این نشانه آن است که مقام آن حضرت نسبت به برخی از انبیا بزرگتر و برجستهتر است. این نه برای آن است که زنهای بزرگ در عالم کماند. اگر از علیبنابیطالب تجلیل بشود، این نه برای آن است که مردان بزرگ در عالم کماند. مردان بزرگ در عالم خیلیاند اما علی خیلی بزرگ است. زنهای بزرگ هم در عالم خیلیاند، اما فاطمه خیلی بزرگ است
عظمت شخصیت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
همتایی با امیرمؤمنان علی (علیهالسلام)
بخشی که مربوط به جریان روز است و ما همه ما باید از این وضع به عنوان بزرگداشت این بیبی مخصوصاً نسل جوان استفاده کنیم این است که زنها در عالم ـ زنهای کامل برجسته، بزرگ و بزرگوار ـ خیلیاند؛ مثل اینکه مردان خیلیاند، اما کسی مثل علیبنابیطالب بشود کم است. زنهای بزرگ و بزرگوار هم زیادند، اما کسی مثل بیبی فاطمه بشود کم است.
یک وقتی امام (رضوان الله علیه) میفرمود: جبرئیل برای هر پیغمبری که نازل نمیشد، برای انبیای خاص نازل میشد. این است که مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف اصول کافی نقل میکند: جبرئیل بر وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) نازل میشد ؛ این نشانه آن است که مقام آن حضرت نسبت به برخی از انبیا بزرگتر و برجستهتر است. این نه برای آن است که زنهای بزرگ در عالم کماند. اگر از علیبنابیطالب تجلیل بشود، این نه برای آن است که مردان بزرگ در عالم کماند. مردان بزرگ در عالم خیلیاند اما علی خیلی بزرگ است. زنهای بزرگ هم در عالم خیلیاند، اما فاطمه خیلی بزرگ است. همین ابن ابیالحدید معتزلی که به حسب ظاهر سنی است در شرح نهجالبلاغه میگوید: تاریخ قبل از طوفان در دسترس نیست. ما نمیتوانیم درباره قبل از طوفان سخنی بگوییم ولی از طوفان به بعد تاریخش مدون است (تاریخ کافران، مسیحیان، زرتشتیان، یهودیان، مسلمانها، مردان، بادین، مردان بیدین همه مشخص است) نه در بین بیدینها مردی به بزرگی علی آمد، نه در بین یهودیها، نه در بین مسیحیها، نه در بین زرتشتیها، نه در بین مسلمانها ؛ میگوید: ما علی را از منظر جهانی میبینیم، از نظر انسانی میبینیم، کاری کرد که نه مسلمان، نه یهودی، نه مسیحی، نه زرتشت، نه بیدین و نه بادین کرد. علی، علی است. در جریان علی چنین حرفی است که از طوفان نوح به بعد کسی همتای علی نیامد (در هیچ ملتی) و این علی همسنگ و همتراز با فاطمه است. اگر کسی خواست ببیند فاطمه چقدر مقام دارد، باید بگوید همتای علی است. اگر درباره این بیبی سخن مطرح است، برای آن است که او خیلی بزرگ است جبرئیل برای هر پیغمبری نازل نمیشود.
همتایی در مراتب علمی
این بیبی وقتی مقام علمی او روشن میشود که ین دوتا خطبهای که یکی در مسجد و یکی در منزل ایراد کردهاند؛ آن خطبهها را ببینند، بعد خطبههای نهجالبلاغه را ببینند. خطبههای نهجالبلاغه هم یکسان نیستند، بعضیها عرشیاند، بعضی متوسطاند. آن خطبههای عرشی نهجالبلاغه را هم ببینند، عمیقترین جملههای خطبههای عرشی نهجالبلاغه را ببینند، آنگاه میفهمد آن بخشهای عرشی خطبههای عمیق نهجالبلاغه قبل از اینکه علیبنابیطالب (سلام الله علیه) این خطبهها را بگوید و بفرماید لااقل 25 سال قبلش همین بانو فرمود. یک خطابهای دارد که قابل درک است برای خیلیها، یک خطبهای دارد که آن به این زودیها درک شدنی نیست.
خطبهای که اینها میخواندند به این فکر نبودند که مردم بفهمند؛ خطبه را که برای مردم نمیخوانند؛ مثل دعا اینها یک ارتباطی با خدا داشتند [و] یک ارتباطی با جامعه و خلق. آن بخشی که به خطبه برمیگردد، به حمد برمیگردد، به توحید برمیگردد، به ثنا برمیگردد آنجا کاری با مردم ندارند؛ حالا مردم میخواهند بفهمند. یا نفهمند دعا عرفه سیدالشهداء را مردم میخواهند بفهمند، یا نفهمند اما این بیست جلد وسائلالشیعه و امثال این اینها برای مردم است [و] فهمیدنش هم سخت نیست. فهمیدن این مطالب بیست جلد وسائلالشیعه و مستدرکالوسائل و اینها چون برای بیان مردم، هدایت، راهنمایی، اخلاق، حقوق و فقه مردم است، فهمیدنی است، منتها حالا یک سی چهل سال درس میخواهد، اما آن یک درسی نیست که انسان با این ده بیست سی سال حل بشود نشانهاش این است که خیلیها رفتند و ماندند. دعاها حسابشان جداست، خطبهها حسابشان جداست، آنجایی که ائمه با خدا سخن میگویند حسابشان جداست، آنجا که با خلق خدا سخن میگویند حسابشان جداست.
پاسخ به شبهه ملحدان در خطبه امیرمؤمنان و فاطمه زهرا (سلاماللهعلیهما)
یک اشکال معروفی است آن اشکال معروف را مرحوم میرداماد در قبسات اشاره کرده و آن اشکال به وسیله خطبههای نهجالبلاغه حل شده و 25 سال قبل از علیبنابیطالب همین بیبی (سلام الله علیها) حل کرده [است] عصاره آن اشکال این است که ملحدان و متفکران مادی آنهایی که به ازلیت عالم فتوا دادهاند، گفتند: خدا که جهان را خلق کرده است، از چه خلق کرده [است]؟ اگر خداوند جهان را از یک ذراتی خلق کرد، پس آن ذرات قبل از خلقت خدا بودند، قدیم بودند [و] خدایی نداشتند. اگر خداوند، عالم را «من شیء» خلق کرد، خب پس آن شیء بود آن مواد اولیه بود خدا عالم را از شیء خلق کرد، پس آنها نیازی به خدا ندارند. اگر «من لا شیء» خلق کرد، «لا شیء» که معدوم است [و] معدوم که نمیتواند مواد خام باشد، از عدم که نمیشود چیز آفرید؛ و شیء هم که از دو طرف نقیض بیرون نیست؛ «من شیء» باشد یک اشکال دارد، «من لا شیء» باشد اشکال دیگر دارد [و] غیر از این دو نقیض چیز دیگری نیست.
بانو (سلام الله علیها) در مقدمه خطبه مسجد ایراد کرده که فرمود عالم را خدا «لا من شیء» خلق کرد؛ نه «من شیء» و نه «من لا شیء»
این شبهه از دیر زمان بود مرحوم میرداماد در قبسات این شبهه را نقل میکند، بعد میگوید: این شبهه با خطبههای اهل بیت حل میشود و آن نکته این است، آن جواب این است که نقیض «من شیء»، «من لا شیء» نیست نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است نه «من لا شیء» ؛ و خیلی ها این را از خطبه امیرمؤمنان جواب دادند که امیرالمؤمنین در اصول کافی دارد که عالم را از «لا من شیء» خلق کرد؛ یعنی سابقه عدم وجود ندارد، جزء منشئات است، چیزی نبود و با اراده الهی یافت شد. هیچ دلیلی هم بر بطلان و استحاله او اقامه نشده و ممکن هم هست، ولی این بزرگواران عنایت نکردند قبل از اینکه علیبنابیطالب [علیه السلام] آن را در خطبه توحیدی [بیان کند] چون خطبههای امیرالمؤمنین [بلافاصله] بعد از رحلت پیغمبر نبود؛ وقتی که به خلافت رسیدند بود، چون آن حضرت دیگر بعد از آن مدت ساکت شدند و به کشاورزی و کارهای عبادی پرداختند تا بعد از 25 سال که بالأخره خلافت به سراغ آن حضرت رفت، حضرت شروع کردند به خطبه خواندن در آن خطبهها فرمودند که عالم را «لا من شیء» خلق کرد. این نقطه نورانی که میرداماد در قبسات به آن اشاره کرده، قبل از علیبنابیطالب همین بانو (سلام الله علیها) در مقدمه خطبه مسجد ایراد کرده که فرمود عالم را خدا «لا من شیء» خلق کرد؛ نه «من شیء» و نه «من لا شیء» . نقیض «من شیء»، «لا من شیء» است؛ نه «من لا شیء»؛ هم نقیض را فهماند هم ثابت کرد یک طرف نقیض باطل است [و] طرف دیگر حق است. آن مشکلی که وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) به پاس او به میدان آمد به مبارزه برخاست؛ هم در خطبه مسجد هم در خطبه منزل؛ در این دو خطبه گلایه کرد، اعتراض کرد، از ولایت دفاع کرد برای اینکه جامعه به آن گرفتاری «ناکثین و مارقین و قاسطین» مبتلا نشوند…
منبع :
سایت تبیان
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 90/3/3 ساعت 9:21 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت