«تکبر» یعنى آدمى، خود را نسبت به دیگران - به جهت کمالى که در خود مىبیند بزرگ شمارد؛ خواه آن کمال را داشته باشد یا نه و خواه آن صفتى را که دارد و به آن مىبالد فىالواقع هم کمال باشد یا نه (ملا احمد نراقى، معراج السعاده، انتشارات حکمت، 1366، ص 278 ؛ دستغیب شیرازى، گناهان کبیره، ص 114.) مانند تکبر شیطان نسبت به انسان، آنجا که در پاسخ خداوند که فرمود چرا به آدم سجده نکردى - گفت: من از آتش خلق شدهام و آدم از خاک آفریده شده است (اعراف (7) آیه 12.)
اما «غرور» به دو صورت منفی و مثبت وجود دارد که غرور منفی از صفات رذیله و غرور مثبت (عزت نفس) از صفات حمیده است.
*غرور به معنای منفی
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب، تکبر، خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد.
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مىرود.
«راغب» در کتاب «مفردات» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مىفریبد و در غفلت فرومىبرد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مىکند.
در «صحاح اللغة» «غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مىسازد و مىفریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى» در «مجمع البحرین» گفتهاند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب و دوست داشتنى دارد، ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت به سبب تأثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مىباشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مىشود چنین مىخوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است (و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مىدانند در حالى که در اشتباهند؛ بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است». (محجه البیضاء, جلد6، صفحه293)
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن (جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مىگویند که انسان را با وسوسههاى خود فریب مىدهد و غافل مىسازد و در حقیقتبیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسهگر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.
امام علی (علیه السلام ) در نکوهش فریفتگی و غفلت می فرمایند: «طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور» خوشا به حال کسی که فریبهای کشنده او را نکشته باشد. و نیز می فرمایند: «سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور» مستی غفلت و فریب، دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود. حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند: «در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند».
خداوند سبحان در باره ی مغرور شدن به خدا و طمع بیهوده بستن به او می فرماید: «یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک» ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور ( و دلیر ) کرده است. آن که تو را آفرید و اعضایت تمام گردانید و اعتدالت بخشید و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب داد.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «پافشاری کردن بنده در معصیت و آرزوی آمرزش داشتن از خدا، مغرور شدن به خداست». در روایتی دیگر امام در خصوص فریب دنیا را خوردن می فرمایند: «از فریب دنیا بپرهیزید؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد، همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند، کوچ دهد».
خداوند منان در باره ی چیزهایی که نباید فریفته ی آن شد می فرماید: «لا یغرنک تقلب الذین کفرو فی البلاد متاع قلیل ثم ماواهم جهنم و بئس المهاد» (آل عمران /196، 197) جولان کافران در شهرها تو را نفریبد؛ این برخورداری اندک است. پس از آن جایگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهی است.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) میفرمایند: «گناه کردن مردم تو را از گناهت غافل نکند و نعمتهای مردم تو را از نعمتهایی که خداوند ارزانیت داشته است دچار غفلت نسازد و مردم را از رحمت خدای عز و جل که تو خود بدان امید بسته ای، نومید مگردان».
*غرور بمعنای مثبت (عزت نفس)
عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معنا است که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و افعال و رفتار مغایر با شأن انسان و ایمان بدهد. عزت نفس، یعنی، آن که آدمی شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرایط مختلف خود را حفظ کند. اگر دیوانه ای الماسی گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد؛ ولی شخص خردمند آن را حفظ خواهد کرد و جز به بهای واقعی، آن را نخواهد فروخت. آدمی اگر قدر خود را بداند آن را ارزان نخواهد فروخت.
به قول سعدی: تو به قیمت ورای دو جهانی * چه کنم قدر خود نمی دانی
گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست * بشناس قدر خویش که گوگرد احمری
ای مرغ پای بسته به دام هوای نفس * کی بر هوای عالم روحانیان پری؟!
انسان های عالم و مومن و متقی معمولا بسیار بزرگوار و با شخصیت هستند و افراد جاهل، گناه کار و خطا پیشه دارای شخصیتی متزلزل و حقیر می باشند.
شاید مهمترین اثری که گناه بر شخصیت انسان می گذارد، احساس حقارت و ذلت است. زیرا گناه ریشه در حب دنیا دارد و دنیا با همه عظمت اش در پیشگاه خداوند و عوالم دیگر هستی کوچک و حقیر است و باعث حقارت اهل دنیا می شود.
کسی که بر این اعتقاد است که باید به مقام عالی انسانی برسد هرگز به خود اجازه ی گناه نمی دهد. کسی که خود را بزرگوار می انگارد هرگز به کارهای پست تن در نمی دهد. پستی و رفتار ناهنجار معمولا از کسانی صادر می شود که برای خود ارزشی قایل نیستند. عزت نفس (همان غرور به معنای مثبت) یعنی عزت و بزرگی و عظمت نفس خود را حفظ کردن و تن ندادن به ذلت و اموری که شأن انسان را به پایین می آورد.
به طور خلاصه علم و عمل به شخصیت انسان بزرگی و عزت می دهد و در مقابل، نادانی و گناه باعث حقارت نفس آدمی می شود. انسان های بزرگ به خصوص معصومین (علیهم السلام) از بالاترین درجه عزت نفس برخوردار بوده اند و هر کسی به مقدار عظمت و بزرگی شخصیت اش عزت نفس دارد و تن به هر کار پستی نمی دهد.
غرور مثبت یا همان اعتماد به نفس؛ یعنى، علاوه بر اینکه انسان خودش را مثبت ارزیابى مىکند، به این باور هم رسیده که توان کافى براى انجام کارهایش دارد و مىتواند از توانمندىهاى خود، به خوبى در جهت نیل به اهدافش استفاده کند.
به عبارت دیگر خود را باور کرده و توانمندىهایش را به صورت واقع بینانه ارزیابى مىکند و در هر شرایطى، مىتواند از این توانمندىها به خوبى استفاده کند و هیچگاه شکستها موجب تغییر این باورها نسبت به خودش نمىشود؛ بلکه شکستها را به خوبى تحلیل و سپس به عنوان سکوى پرش براى دستیابى به اهداف خود از آن استفاده مىکند.
*نتیجه اینکه:
1- معنای غرور وسیعتر از معنای تکبر است.
2- تکبر در هیچ شرایطی برای مؤمن پسندیده نیست.
3- غرور به معنای مثبت (عزت نفس) امرى پسندیده و مطلوب است و مؤمن باید براى تقویت آن کوشا باشد. به طورى که با حفظ عزت نفس بتواند در مقابل گناه، خود را حفظ کند و در تأمین نیازهاى خود هیچگاه در مقابل متمکنین و پولداران، خود را خوار و ذلیل نکند و مناعت طبع را پیشه خود سازد.
*براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. مهدى نراقى، جامع السعادت؛
ب. شهید دستغیب، گناهان کبیره.
*کتابهای زیر جهت مطالعه معرفی می گردد .
1- اخلاق اسلامی - محمد علی سعادت
2- اخلاق در قرآن (3 جلد ) - مصباح یزدی
3- خودسازی برای خود شناسی - مصباح یزدی
4- انسان کامل - مرتضی مطهری
پیروز باشید.
*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 90/2/4 ساعت 9:37 صبح موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت