آیا شفا و رزق مثل همسر و اولاد صالح یا مال و غیره خواستن از 14 معصوم شرک به خدا و خواستن چیزی که مال خدا از غیر خدا نیست، اگر که نه چگونه بر گرفتن شفا یا رزق مثل همسر و اولاد صالح، ائمه(ع) را مورد خطاب قرار بدهیم که مورد نظر و عنایت آن بزرگواران قرار بگریم و از آن بزرگواران حاجت بگیریم. مثلا اگر امام رضا طلبید و به زیارت آن بزرگوار رفتیم برای گرفتن حاجت چگونه او را مورد خطاب بگیریم که مورد توجه و عنایت آن حضرت قرار بگیریم و ان شاء الله با دست پر برگردیم و حاجت روا شویم.
پاسخ :

شرک یعنی غیر خدا را پرستیدن یا غیر خدا را مستقلّ از خدا، مؤثّر در کاری دانستن یا خدا را در انجام کاری محتاج موجودی دیگر دانستن. لذا واسطه قرار دادن یک موجود بین خودمان و خدا را ابداً نمی توان شرک دانست. چون معنای واسطه بودن این است که او هیچ استقلالی در اعطاء ندارد بلکه صرفاً کانالی است برای اینکه فیض خدا به موجود دیگری برسد. مثلاً خاک واسطه است تا روزی مردم از طرف خدا به آنها برسد. یا پدر و مادر واسطه اند تا شخصی از خدا فیض وجود بگیرد. یا پزشک و دارو واسطه اند تا مردم از خدا شفا بگیرند. و ... . البته توجّه شود که گاه چیزی حقیقتاً واسطه ی فیض نیست ولی مردم آن را واسطه ی فیض قرار داده اند؛ مثلاً برخی از مردم درختی یا کوهی را ـ بی آنکه دلیلی داشته باشند ـ واسطه ی بین خود و خدا می انگارند. این کار در حقیقت نوعی بدعت است و شرک مصطلح نیست؛ ولی گاه آن را هم از اقسام شرک محسوب می کنند. چرا که این گونه افراد بدون اینکه از طرف خدا دلیلی بر کار خود داشته باشند، خودشان واسطه ای را تراشیده اند، لذا مثل این است که خودشان ادّعای خدایی نموده و به جای خدا، راه و رسمی را بنیان گذاشته اند. چون بیان اینکه واسطه های فیض کدامند، کار خداست. پس آنکه بدون دلیل موجّه، واسطه ای را می تراشد، در حقیقت به نوعی ادّعای خدایی کرده است. و مردمی هم که آن واسطه ی قلّابی را به رسمیّت می شناسند، در حقیقت به نوعی بنیانگذار آن بدعت را پرستیده و اطاعت نموده اند.

توسّل مشروع
ما به چند صورت از طریق توسل، می‌توانیم حاجات خود را طلب کنیم؛ بی آنکه دچار شرک شویم.
در توسّل، گاهى حاجت خود را از خدا مى‏خواهیم و هنگام دعا او را به حق اولیایش قسم مى‏دهیم که حاجت ما را برآورده سازد.مثلا می‌گوییم: « خدایا به حق محمد و آل محمد مریضم را شفا بده»
این روش را پیامبر اکرم(ص) تعلیم فرمود و خود نیز بدان عمل مى‏کرد. (کنزالعمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138. براى تفصیل بیشتر ر.ک: پرسش 19.) در چنین روشى هیچ‏گونه احتمال شرک وجود ندارد.
در نوع دوم توسّل، خداوند را حاجت دهنده مى‏دانیم و از اولیاى الهى مى‏خواهیم بر آمدن حاجت ما را از درگاه الهى درخواست کنند.مثلا خطاب به امام رضا علیه السلام می گوییم « یا امام بزرگوار از خداوند متعال طلب کنید همسر صالح به من عطا نماید» در خواست دعا، نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست؛ بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستى، اوست. پس در این صورت هم شرک نیست.
در نوع سوم توسّل، به طور مستقیم و با اعتقاد به آن که تاثیر گذار اصلی خداست، حاجت خود را از اولیاى الهى طلب مى‏کنیم و این نیز شرک نیست؛ در این نوع توسل با اذن خدا چیزی را از غیر او(البته نه هر غیری بلکه هرکسی که خداوند به او اذن داده باشد) ، طلب می‌کنیم.
نکته ی بسیار مهم در این نوع توسل این است که تأثیرگذارى ائمه علیهم السلام را به صورت غیراستقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى می‌دانیم؛ به عبارت دیگر آنها را به نوعی اسباب فیض می‌دانیم. اسباب و واسطه‏هاى فیض، همچنان که در اصل وجود و بقاى خویش، وابسته و قائم به خدا هستند، در فاعلیت و تأثیرگذارى نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند مى‏باشند. بنابراین نه توحید در ربوبیت به معناى انکار نقش اسباب است و نه اثبات نقش اسباب و واسطه‏هاى فیض، منافى با توحید ربوبى است. از این رو، تمسّک به آنها، منافاتى با توحید ربوبى ندارد.
بلى، اگر کسى اسباب و واسطه‏هاى فیض را، فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آن را سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است.
بنابراین توسّل و حاجت خواستن از اولیاى الهى، تمسّک به رابطه‏هاى فیض الهى و اسبابى است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است. در نتیجه این حاجت خواستن، شرک در ربوبیت نیست؛ همچنان که تمسّک به سایر اسباب (مثل پزشک و دارو)، شرک در ربوبیت نیست. از سوى دیگر، چون کسى آنان را «خدا» و «اللَّه» نمى‏داند؛ بلکه تمام افتخار اولیاى الهى این است که بنده و مخلوق او هستند، شرک در الوهیت (شرک در ذات) هم نیست.
در ضمن، این مساله، شرک در عبادت و پرستش نیز نخواهد بود؛ چون عبادت، خضوع و خشوع همراه با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت معبود است در حالی که در توسل، ما اعتقاد به ربوبیت ائمه علیهم السلام نداریم. بنابراین هیچ‏کدام از اقسام شرک، بر این نوع از توسّل، صدق نمى‏کند.
خلاصه این‌که توسّل به اولیاى الهى، اعتقاد به وساطت کسانى است که خداوند به آنان چنین منزلتى داده است. ما اولیاى الهى را نه «اللَّه» مى‏دانیم و نه اعتقاد به ربوبیت و فاعلیت استقلالى آنان داریم؛ بلکه به نظر ما، هر گونه فاعلیت و تأثیرگذارى اسباب و واسطه‏هاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.

توضیح بیشتر
باید توجه داشت که توسل به اولیای الهی در میان همه فرق مسلمانان اعم از شیعه و سنی امری مقبول و پذیرفته شده است و حتی در موارد متعددی نقل شده که مسلمانان و حتی خلفای اهل سنّت از جمله عمر بن الخطاب پس از رحلت پیامبر بر سر قبر آن حضرت حاضر شده و به ایشان متوسل می شدند و تنها وهابی ها با توسّل مخالفند؛ که البته از ایشان چنین کاری بعید نیست. فرقه ای که نطفه اش را انگلیس بگذارد بهتر از این نمی شود.
یکى از اصول مسلم اسلامى «توحید ربوبى» است. توحید در ربوبیت، به این معنا است که «تنها خداوند مالک حقیقى عالم هستى است و تدبیر همه موجودات عالم را بر عهده‏دارد و مى‏تواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکارى یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستى تصرف کند و آن را سامان دهد و اگر یکى از مخلوقات او، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگرى دست مى‏زند، این عمل او وابسته به اذن و اراده و قدرت خداوند و غیرمستقل است». براین اساس، هرگونه تدبیر امور عالم هستى و برآوردن نیازها و حاجات موجودات - از جمله انسان - به طور مستقل از آن خداوند است و تنها او است که حاجت‏ها و نیازها را برطرف مى‏سازد. بله، غیر خدا با اذن و اجازه خداوند و متکى به اراده و قدرت او مى‏تواند در تدبیر پاره‏اى از امور انسان نقش داشته باشد. اما این نقش استقلالى نیست؛ بلکه تبعى و با اذن و قدرت الهى است؛ یعنى، خداوند، خودش آنان را وسیله و سبب در انجام دادن و تدبیر بعضى از امور قرار داده است. بنابراین ما مى‏توانیم از پیامبران و ائمه معصومین(ع)« بخواهیم حاجت ما را برآورند؛ اما باید به این نکته توجه کنیم که آنان، هرگز نمى‏توانند مستقل از اراده و مشیت الهى عمل کنند؛ زیرا آنان متکى به اراده، خواست و قدرت خداوند و واسطه در برآمدن حاجات ما مى‏باشند.

مطلب دیگر آنکه: خود توسّل، امری است نیکو و ثواب اخروی دارد. اساساً خدا این راه را باز گذاشته تا بندگان به بهانه ی حاجت خواهی، همواره با الگوهای خودشان (ائمه و انبیاء و اولیاء) در ارتباط وجودی باشند. لذا هیچ توسّل مشروعی بی ثمر نیست و هیچ توسّل کننده ای هم دست خالی برنمی گردد؛ چه حاجت مورد نظرش را بدهند یا ندهند. امّا چنین نیست که ما هر چه خواستیم همان را بدهند. خداوند متعال هیچ دعا و خواستی را برنمی گرداند. اگر عین خواسته ی بنده، حقیقتاً به صلاح اوست، همان را می دهد؛ و اگر به صلاحش نیست یا حاجت دنیوی دیگر را از او برمی آورد؛ یا بلایی را از او دور می سازد؛ یا نعمتی اخروی را برایش ذخیره می کند. پس در هیچ حالی نباید از دعا و توسّل مأیوس شد. وظیفه ی ما خواستن است؛ چرا که این خواستن، ما را با خدا و اولیایش مرتبط ساخته موجب رشد حقیقی ما می شود؛ رشدی که در برزخ و آخرت خود را نشان می دهد. پس وظیفه ی ما خواستن و خواستن و خواستن است؛ چه حاجت ما عیناً برآورده بشود و چه نشود؛ و کار خدا مراعات مصالح حقیقی بنده اش می باشد؛ خدا خود بهتر می داند که بنده اش را چگونه ادراه کند. لذا فرمود: « عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون‏ ـــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است؛ و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است؛ در حالی که خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید. » (البقرة:216).



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 89/12/21 ساعت 12:13 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت