سؤال: آیا این درست است که پیامبر به علّت مسمومیت از دنیا رفته که به دست عایشه همسر او بود انجام شد لطفا ماجرای آن را بیان کنید و اگر در کتب اهل سنت نیز هست آن را نیز بیان کنید؟

الف) شیعیان و شهادت رسول اکرم

1. شیخ مفید قدس سره الشریف می گوید: رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ... و قبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر». رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روز دوشنبه 28 صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت.

2. شیخ طوسی (ره) می گوید: محمد بن عبدالله... و قبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنة عشرة من الهجرة».

3. علامه حلّی نوشته: «محمد بن عبدالله.... و قبض بالمدینة مسموما یوم الاثنین للیلتین بقیتا من صفر سنة عشرة من الهجره».

و نیز دانشمندان و مورخین دیگر از شیعیان در کتاب هایشان به این حقیقت اشاره و یا تصریح نموده اند.

ب) دانشمندان و مورخین اهل سنت و شهادت پیامبر اکرم

1. حاکم نیشابوری عالم معروف سنی می گوید: «داود بن یزید گوید که ابن شعبی که می گفت: به خدا قسم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با سم کشته شد».[1]

2. عبدالرزاق صنعانی می گوید: «از عبدالله بن مسعود روایت شده است که می گفت: اگر نه بار قسم بخورم که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کشته شده است برایم محبوب تر است از این که یک بار قسم بخورم که او کشته نشده است، زیرا خداوند او را پیامبر و شهید قرار داده است».[2]

این مطلب را ابن سعد در «الطبقات الکبری»، احمد بن حنبل در «مسند»، ابن کثیر دمشقی در «البدایه و النهایه» و در «السیرة النبویه»، و جلال الدین سیوطی در «الحاوی للفتاوی فی الفقه و علوم التفاسیر»، هیثمی در «مجمع الزواید و منبع الفوائد» نقل کرده اند و حاکم نیشابوری بعد از نقل این روایت می گوید: این حدیث طبق شرایطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند، صحیح است.[3]

نکته ای که بعد از ملاحظه این روایات تأمّل در آن لازم است این است که چه کسی و یا کسانی آن حضرت را مسموم کردند و در چه زمانی این مسمومیت صورت گرفته است؟

در پاسخ به این پرسش ناگزیریم دو طایفه از روایاتی که در منابع معتبر اهل سنت نقل شده را مورد بحث و بررسی قرار دهیم:

1. محمد بن اسماعیل بخاری می گوید: «عایشه گفته است که رسول خدا در مریضی خود که در آن از دنیا رفت می فرمود تاکنون درد غذایی را که در خیبر خوردم احساس می کردم و الآن زمانی است که احساس کردم شریان های قلبم از آن پاره شده است».[4]

این در حالی است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پیش از خوردن آن سم در جنگ خیبر از مسموم بودن گوشت گوسفند آگاه شد و از خوردن خودداری فرمودند چنان چه ابن کثیر دمشقی تصریح می کند: «و فی للصحیح للبخاری «عن ابن مسعود قال: لقد کنّا نسمع تسبیح الطعام و هو یؤکل» یعنی بین یدی النبی و کلّمه ذراع الشاة المسمومة و اعلمه بما فیه من السم».[5] در صحیح بخاری از ابن مسعود نقل شده است که می گفت: ما صدای تسبیح گفتن غذا را هنگامی که رسول خدا از آن تناول می فرمود، می شنیدیم، یعنی در جلوی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ . و گوشت سر دست مسموم با حضرت سخن گفت و ایشان را از سمی بودنش آگاه ساخت.

2. روایت دیگری که هم بخاری و هم مسلم و دیگر بزرگان اهل سنت نقل نموده اند این است که: «عایشه گفته است در کام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در زمان مریضی ایشان به زور دواء ریختیم، پس به اشاره به ما فهماندند که به من دوا نخورانید ما با خود گفتیم این از آن جهت است که مریض از دواء بدش می آید و وقتی حضرت بهتر شد، فرمود: آیا من شما را از این که به من دواء بخورانید نهی نکردم؟ پس فرمود: باید در دهان هر کسی که در این خانه است، در جلو چشم من دوا ریخته شود، غیر از عباس که او شاهد ماجرا نبوده است».[6]

ابن حجر عسقلانی در شرح و توضیح این روایت می نویسد: «قوله لددناه» ای جعلنا فی جانب فمه دواه بغیر اختیاره و هذا هو اللدود. این که گفته «لددنا» یعنی این که ما در دهان آن حضرت بدون این که میل و رغبت داشته باشد (با زور) دوا ریختیم.

تنها ایرادی که بر عایشه و دیگران می توان گرفت این است که آنها علیرغم میل و رغبت و نهی پیامبر به آن حضرت دارو دادند. در نتیجه علت رحلت پیامبر به سم قطعی است، اما آیا این سهم را در حال بیماری به حضرت خوراندند یا بر اثر همان سمی بوده که در خیبر با گوشت در جسم پیامبر تأثیر کرده و آثارش تا این زمان مانده بود. بنابراین سم دادن عایشه به پیامبر در حال بیماری قطعی و روشن نبوده و گزارشی در منابع در این باره یافت نشد، تنها می توان گفت که او و زنان دیگر که در اطراف پیامبر بودند علیرغم میل و اشتها و نهی پیامبر دارو به کام پیامبر ریختند و آن حضرت پس از بهبودی شبی به آن گفت که از این دارو خودتان باید بخورید و آنان امتناع کردند.

عظیمی 1238

 



[1]  . حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1411ق، ج3، ص61، ح4395.

[2]  . صنعانی، ابوبکر عبدالرزاق بن همّام، المصنف، بیروت، المکتب الاسلامی، 1403ق، ج5، ص 269، ح9571.

[3]  . المستدرک علی الصحیحین، همان، ج3، ص60، ح4394.

[4]  . بخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، کتاب المغازی، باب مرض النبی، دار ابن کثیر، السیمامه، بیروت، 1407ق، ج4، ص1611، ح4165.

[5]  . ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر القرشی، البدایة و النهایة، بیروت، مکتبة المعارف، ، ج6، ص286.

[6]  . بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج4، ص1618، ح4118، ح 4189، کتاب المغازی، باب مرض النبی، ج5، ص2159، ح5382، کتاب الطب، دار ابن کثیر، الیمامة، بیروت، 1407ق؛ النیشابوری، مسلم ابن حجاج، صحیح مسلم، ج4، ص1733، ح2213، کتاب السلام، باب کراهة التداوی باللّدود، داراحیاء التراث العربی، بیروت.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 1:51 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت