گواهى دادن «عتبة بن ربیعه» که قرآن شعر و جادو و کهانت نیست
(2) [کنز العمال 6/ 289] از «محمّد بن کعب قرظى» روایت کرده است که گفت: به خاطر دارم، «عتبة بن ربیعه»- که بزرگى بردبار بود- در یکى از روزها، در میان گروه قریش حضور داشت و پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله هم به تنهائى در مسجد تشریف فرما بود، «عتبه» خطاب به قریش گفت: هم اکنون، به سوى محمد مىروم و با او مذاکره کرده و پیشنهادهائى به او مىدهم که شاید پارهاى از آنها را بپذیرد و هر کدام را که پذیرفت، آنرا در اختیارش قرار مىدهم تا بدینوسیله، رنجى را که از ناحیه او، تحمّل مىکنیم، برطرف سازم .
- این پیشنهاد همزمان با اسلام «حمزة بن عبد المطّلب» بود و کفّار مىدیدند که چگونه هر روز بر گروه مسلمانان افزوده مىشود- قریش پیشنهاد «عتبه» را پذیرفته، یک دل و یک زبان گفتند: اى ابا ولید! اینک، آماده باش و با او هر گونه که صلاح مىدانى، حرف بزن و پیشنهادهاى خود را به اطلاع او برسان! «ابو ولید» از محل خود حرکت کرد و در محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله حضور یافت
و خطاب به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گفت :
(1) اى برادرزاده! تو، از ما هستى و از موقعیت عشیره و حسب و نسبى که داریم، کاملا آگاهى و در عین حال، با مردم خود، به گونهاى رفتار کردهاى که در میان ایشان تفرقه ایجاد شده است، آنان را مردمى سفیه و بىخرد پنداشته و از خدایان و آلهه ایشان عیبجوئى نموده و نیاکان آنها را که سالهاست درگذشتهاند کافر قلمداد کردهاى، اکنون امور چندى را پیشنهاد مىکنم و امیدوارم پس از دقت کامل در آنها، برخى از آنها را بپذیرى. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى ابا ولید! پیشنهادهاى تو چیست؟ «ابو ولید» گفت: اى برادرزاده! هر گاه منظور تو از سخنانى که به اطلاع مردم مىرسانى و آنها را منحرف مىگردانى، دست یافتن به ثروت باشد، ما حاضریم که از ثروت خود، آنقدر سیم و زر در اختیارت قرار دهیم که از همه ما، ثروتمندتر شوى! و اگر نظر تو به اینست که مىخواهى از این راه، براى خود کسب شرافت و عزت نمائى، ما حاضریم که تو را، به مقام شرافت و بزرگوارى بپذیریم! و کارى را بدون حضور و اجازه تو انجام ندهیم! و اگر تصمیم دارى با این شیوه به حکومت دست یابى حاضریم، مقام سلطنت را به عهده تو واگذاریم و همگى ما، طناب رعیتى تو را به گردن خود بیاویزیم! و هر گاه کسى که در رؤیا، بر تو ظاهر مىشود، به اندازهاى تواناست که قدرت دور کردن او را، از خود ندارى، براى بهبودى تو، طبیبى را در نظر مىگیریم و از اموال خود، آنقدر به مصرف دارو و درمان تو مىرسانیم، تا کاملا بهبودى حاصل کنى، چه ممکن است این گونه، پیشآمدها بر اثر غلبه کردن تابع و همزاد باشد که گاهى آدمى گرفتار آزار او مىشود و بر اثر مداواى طبیب، دست او از سر تو کوتاه خواهد شد و یا ممکن است آنچه را که به صورت آیه بر مردم تلاوت مىکنى، شعر و خیال باشد که دلت را به آن متوجه ساختهاى. به جان خودم قسم! شما فرزندان «عبد المطلب» در ساختن اشعار، از دیگران نیرومندتر هستید .
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله همه سخنان او را گوش داد و آنگاه پرسید: آیا پیشنهادهایت تمام
شد؟ «ابو ولید» گفت: آرى، پیشنهادهاى من تمام شد .
(1) رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اینک پاسخ مرا بشنو. «ابو ولید» گفت: بفرمایید. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به تلاوت آیات شریفه سوره «فصّلت» پرداخت: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به تلاوت آیات پس از آن پرداخت، «عقبة» که سراپا گوش بود دستها را پشت سر زده و سر را بر آن تکیه داده، به آیات قرآن گوش مىکرد. و پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله هم خواندن آیات را یکى بعد از دیگرى ادامه داد تا به «آیه سجده» رسید و سجده کرد، پس از آنکه سر از سجده برداشت، به «ابو ولید» فرمود: آیا پاسخ مرا شنیدى؟! این تو و این آیات (قضاوت با تو است ).
«ابو ولید» برخاست و به جانب قریش که در انتظار او بودند، آمد. یارانش که او را دیدند به هم گفتند: سوگند به خدا که «ابو ولید»، نه چنان آمد که رفته بود .
وقتى نشست، یارانش پرسیدند: بر تو چه گذشت؟ آیا مذاکرات نتیجه بخش بود یا نه؟
«ابو ولید» گفت: به خدا سوگند! ماجرا آنست که سخنانى از وى شنیدم که هرگز مانندش را، از کسى نشنیده بودم. به خدا سوگند، سخنان او نه «شعر» است و نه «جادوگرى» است و نه «کهانت ».
اى گروه قریش! از من پیروى کنید و دست از این مرد بردارید و او را به حال خود بگذارید و از وى اعتزال نمائید. به خدا سوگند، در یک یک کلمات او خبر بزرگى نهفته است. پیشنهاد من نسبت به شما آن است که هر گاه عرب براى نابودى او تصمیمى گرفت و بر او پیروز شد، بدیهى است کار او تمام شده و از این ناحیه آسوده خاطر خواهید شد، و هر گاه او بر عرب چیره شد شما از سوى او بهرههاى کافى خواهید برد چنانکه سلطنت او، سلطنت شماست و عزّت او، عزّت شما و در این موقع، شما در ردیف سعادتمندترین مردم خواهید بود .
قریش به پیشنهاد او ترتیب اثرى نداده و گفتند: از ظاهر گفتار تو چنان برمىآید، که به خدا سوگند، زبان او تو را هم جادو کرده است. «ابو ولید» در پاسخ آنها گفت: این رأى و پیشنهادم بود که به اطلاع شما رسانیدم، اینک قضاوت با خود شماست .
این خبر را «بیهقى» در کتاب «الدّلائل» [دلائل النبوة] و «ابن عساکر» هم نقل کرده است
نماز رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله
(2) [صحیح بخارى] در «شبزندهدارى به نماز» در باب قیام حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله براى انجام تهجّد، از «مغیرة» روایت کرده است که آنقدر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز مىخواند و تهجّد بجاى مىآورد که قدمها و ساقهاى پاى مبارکش ورم مىکرد، و در پاسخ کسى که مىگفت: چرا تا این اندازه خود را به رنج مىافکنید؟ مىفرمود: مگر نمىخواهى بنده سپاسگزار حق تعالى باشم .
(4) [صحیح ترمذى 2/ 152] از «یعلى مملک» روایت کرده است، در ملاقاتى که «یعلى» با «امّ سلمه»، همسر پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، داشت از کیفیت قرائتو نماز آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله پرسید. «امّ سلمه» در پاسخ گفت: شما را چه با نماز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله! سپس اضافه کرد: معمول رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در شبها آن بود که نماز مىگزارد و به همان اندازه که نماز گزارده بود، مىخوابید سپس از جاى حرکت مىکرد و باندازهاى که خوابیده بود، نماز مىخواند سپس به قدرى که نماز خوانده بود، مىخوابید و به این عمل ادامه مىداد. و در کیفیت قرائت آن حضرت، گفته است: قرآن کریم را حرف به حرف، تلاوت مىکرد .
(1) [همان کتاب 1/ 90] از «عایشه» نقل کرده است که معمول پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آن بود که یک شب را با تلاوت یک آیه قرآن به پایان مىآورد. (یعنى آیه را بارها تلاوت مىکرد )
(4) [مسند احمد حنبل 5/ 400] از «حذیفه» روایت کرده است که در یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله رسیدم، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله از جاى حرکت کرده و به نماز ایستاد. در هنگام تکبیر، فرمود :
«اللّه اکبر ذو الملک و الملکوت و الجبروت و الکبریاء و العظمة »
، پس از آن به تلاوت سوره مبارکه
«بقره»، سوره «نساء» و «آل عمران» پرداخت و به آیات عذاب که رسید، توقف کرد .
بعد از آن به رکوع رفت و فرمود :
«سبحان ربّى العظیم »
و همان عبارات را گفت که در حال قیام فرموده بود. بعد از آنکه سر از رکوع برداشت، فرمود :
«سمع اللّه لمن حمده ربّنا لک الحمد »
و همان عبارات را به زبان آورد، که در حال قیام فرموده بود. سپس سر به سجده نهاد و گفت :
«سبحان ربّى الاعلى »
و در تعقیب آن، همان جملاتى را که در حال قیام فرمود، عرضه داشت. سپس سر از سجده برداشت و فرمود:
«ربّ اغفر لى»
و همان کلمات را به زبان آورد. بار دیگر سجده کرد و فرمود:
«سبحان ربّى الاعلى»
و همان کلمات را به زبان آورد. سپس سر از سجده برداشت. رکعت دوم را هم به همین کیفیت بجاى آورد. و نمازها را دو رکعت، دو رکعت، بجاى آورد و پیوسته در حال نماز بود، تا «بلال» آمد و آن حضرت را براى رفتن به مسجد، فرا خواند.
(3) [همان کتاب 3/ 233] از «انس بن مالک» روایت کرده است که پشت سر هیچ امام جماعتى نماز نگزاردم که مانند رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، نماز را خفیفتر و تمامتر، بجاى آورد و هر گاه در حال نماز، صداى گریه کودکى را مىشنید، نماز را مختصر انجام مىداد؛ بیم آن داشت که هر گاه نماز را آهسته بخواند، مادر آن کودک ناراحت مىشود.
(1) [همان کتاب 4/ 302] از «براء» نقل کرده است که در یکى از شبها، حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودم، پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در نماز عشاء، سوره «تین» را با لحن دلکشى مىخواند که هیچ کس را مانند آن حضرت، خوش لحنتر و دلکشتر، ندیده بودم.
(2) [کنز العمال 1/ 273] از حضرت على علیه السّلام روایت کرده است، هنگامى که سوره یا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نازل شد رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله تمام آن شب را به عبادت پرداخت، تا اینکه قدمهاى مبارکش ورم کرد؛ تا آنجا که یک قدم بر مىداشت و قدم دیگرى را بجاى آن مىگذاشت. در این رابطه، «جبرئیل» نازل شد و این آیه را براى آن حضرت تلاوت کرد طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى؛ اى محمّد! اى آن کسى که زمین را در مىنوردى (طىّ الارض هستى طه) قرآن را بدان جهت بر تو نازل نکردهایم که تمام شب را به عبادت بسر آورى و بر اثر رنجى که بر خود هموار مىکنى، از راه رفتن باز مانى.
این حدیث را «ابن مردویه» نقل کرده است
منبع :
برگرفته شده از کتاب فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت(جلد1)
نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 89/10/16 ساعت 10:49 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت