(1) [از «ابن عبّاس» نقل کرده است، پیش از آنکه حضرت على علیه السّلام با حضرت زهرا علیها السّلام ازدواج کند، افراد بسیارى به خواستگارى آن حضرت آمدند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پیشنهاد هیچیک از آنها را نپذیرفت تا اینکه مردم از خواستگارى آن حضرت علیها السّلام مأیوس گردیدند. همان زمان «سعد بن وقّاص» با حضرت على علیه السّلام ملاقات کرد- حدیث را تا ازدواج حضرت على و زهرا علیهما السّلام ادامه داده- پس از آن پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به «اسماء»، فرمود: اى اسماء! طشت آب را بیاور. «اسماء» طشت آب را آورد، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مقدارى از آب را در دهان مبارک قرار داد و در میان طشت ریخت پس از آن مقدارى از پیشانى و دو پاى مبارک خود را با آن آب شست سپس حضرت زهرا علیها السّلام را بحضور خواند و مشتى از آب آن طشت را گرفت و بر سر مبارک حضرت زهرا علیها السّلام ریخت و مشت دیگرى از آن آب را در میان دو پستان حضرت زهرا علیها السّلام ریخت. آنگاه بدن شریف خود و حضرت زهرا علیها السّلام را با آن آب، اندک شستشوئى داد و حضرت زهرا علیها السّلام را به سینه چسبانید و فرمود: پروردگارا! زهرا از من است و من از زهرایم، بار خدایا آنچنان که پلیدى را از من زدودى و مرا پاکیزه ساختى، او را نیز، از هر گونه پلیدى پاکیزه گردان. سپس طشت دیگرى طلبید و حضرت على علیه السّلام را بحضور طلبید و با آن حضرت همان رفتارى را انجام داد که با حضرت زهرا علیها السّلام بجاى آورده بود و همان گونه براى حضرت امیر علیه السّلام دعا نمود که براى حضرت زهرا علیها السّلام دعا کرده بود. بعد از آن، خطاب به حضرت على و حضرت زهرا علیهما السّلام، فرمود: برخیزید و به خانه خود بروید که خدا دل شما را با یکدیگر مهربان قرار بدهد و امور ظاهرى و باطنى را اصلاح فرماید  .

 «طبرانى» هم این حدیث را نقل کرده است  .

 (2) [همان کتاب 9/ 146] از «ابو طفیل» روایت کرده است که در یکى از روزها، امام حسن بن على بن ابیطالب علیهم السّلام به ایراد خطابه‏اى پرداخت، و به حمد

و ثناى پروردگار اشاره فرمود- تا آنجا حدیث را ادامه داده که- امام حسن مجتبى علیه السّلام فرمود: من فرزند مژده دهنده‏ام، من فرزند انذار کننده‏ام، من فرزند پیغمبرم، من فرزند کسى هستم که مردم را به امر خدا، بسوى حضرتش دعوت کرد، من فرزند چراغ درخشانم، من فرزند بزرگوارى هستم که خدا او را رحمت جهانیان قرار داده است، من از خاندانى هستم که خدا پلیدى را از آنها زدوده است و آنها را از هر گونه ناشایستى پاکیزه ساخته است  .

 «هیثمى» گفته است: این حدیث را «طبرانى» در «الاوسط» و «الکبیر»، به اختصار، متعرض شده است و «ابو یعلى» هم، مختصرى از آنرا متذکر گردیده و «بزّاز» هم، به مختصر آن اکتفا نموده است  .

 (1) [همان کتاب 9/ 172] از «ابو جمیله» روایت کرده است که پس از آنکه حضرت على علیه السّلام شهید شد و امام حسن مجتبى علیه السّلام جانشین آن حضرت گردید  .

همان زمان که با مردم به اقامه جماعت پرداخته بود، مردى از پشت خنجرى به پاى مبارک حضرت زد که در اثر آن خنجر مدت یکماه، حضرت مجتبى علیه السّلام بیمار شد. پس از بهبودى بر منبر رفت و به ایراد خطابه پرداخت و خطاب به عراقى‏ها، فرمود: اى عراقى‏ها! از خدا بهراسید و موقعیت ما را در پیشگاه او محفوظ بدارید و بدانید که ما امیران شمائیم و میهمان الهى هستیم که باید از هر جهت، مقام ضیافت ما را رعایت کنید؛ ما اهل بیتى هستیم که حق تعالى درباره ما، فرموده است: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً سخنان امام حسن مجتبى علیه السّلام در مردم آنچنان تأثیر کرد که در مسجد کسى نبود مگر اینکه گریست! «هیثمى» گفت: این حدیث را «طبرانى» نقل کرده است و رجال آن همگى از ثقات رجال حدیث هستند  .

 (2) [مستدرک الصحیحین 3/ 172] به سند خود، از «على بن حسین  »

روایت کرده است، هنگامى که حضرت على علیه السّلام شهید شد، امام حسن مجتبى علیه السّلام به ایراد خطابه‏اى پرداخت و به حمد و ثناى الهى اشاره کرد- تا آنجا حدیث را ادامه داده که- خطاب به مردم فرمود: اى مردم! هر کسى که مرا مى‏شناسد، در شناخت من شکى ندارد و کسى که مرا نمى‏شناسد، در مقام معرّفى خویش مى‏گویم، من حسن بن على هستم، من فرزند پیغمبرم، من فرزند وصىّ پیغمبرم، من پسر مژده دهنده و فرزند پیغمبرى هستم که مردم را از خدا بیم مى‏داد، من فرزند کسى هستم که مردم را به فرمان خدا، بسوى او دعوت مى‏کرد، من از خاندانى هستم که «جبرئیل» بر ما نازل مى‏شد و از سوى ما به عالم بالا صعود مى‏کرد و من از خاندانى هستم که خدا آنان را از هر پلیدى، پاکیزه ساخته است  .

 (1) [تفسیر ابن جریر طبرى 27/ 7] به سند خود، از «ابو دیلم» نقل کرده است که گفت: حضرت على بن حسین علیهما السّلام به مردى از مردم شام فرمود: آیا «آیه تطهیر» را که در سوره احزاب آمده، تلاوت کرده‏اى؟ او گفت: آیا شما از مصادیق آن آیه شریفه‏اید؟ فرمود: آرى  .

مؤلف گوید: در لغت، کلمه «اهل الرّجل» را به معناى عشیره و نزدیکان آورده‏اند و کلمه «آل» و «اهل»، به یک معنى بکار رفته است؛ بدلیل آنکه «آل» در اصل، «اهل» بوده که «هاء» آن، مبدّل به «همزه» شده است؛ بجهت آنکه تصغیر آن، «اهیل» است و مطابق با قاعده معروف تصغیر است که کلمات را به اصل اولیش باز مى‏گرداند. در هر حال، اهل بیت فرد، گذشته از آنکه به معنى عشیره و نزدیکان است، گاهى هم به کسى گفته مى‏شود که در خانه او بطور کلى زندگى کرده باشد چه از نزدیکان او باشد و یا از همسران او و یا اصولا با او هیچگونه نسبتى نداشته باشد. لیکن بطورى که از اخبار این باب استفاده مى‏شود، اهل بیت که در آیه شریفه آمده است، منحصر به حضرت على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام است و توجهى به نزدیکان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله ندارد تا چه رسد که مصداق آن آیه، همسران رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله‏

یا شخص اجنبى باشد  !

 (1) در همین رابطه است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، حضرت على علیه السّلام و فاطمه و حسنین علیهم السّلام را در زیر کساء قرار داد و در هنگام دعا فرمود  :

بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند. پلیدى را از آنان دور کن و آنان را آنچنان که شایسته است پاکیزه گردان. و در بعضى از اخبار تصریح شده است که «آیه تطهیر» در شأن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام نازل شده است و در برخى از اخبار آمده است که «آیه تطهیر» در شأن هفت تن نازل شده است:

 «جبرئیل»، «میکائیل»، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام. با توجه به تصریحى که شده است، باز هم «امّ سلمه» به عرض رسانیده: یا رسول الله! من از اهل بیت شما نیستم؟ فرموده است: آرى و یا «واثله» به عرض رسانیده است: آیا من از خانواده شما نیستم؟ فرموده است: آرى، تو از اهل من مى‏باشى. در عین حال، مطلب به این سادگى نیست. بلکه جهات ذیل مانع از آنست که «آیه تطهیر» جنبه عمومى داشته باشد و ویژه اهل بیت نباشد:

 (2) 1- اخبار «امّ سلمه» و «واثله» تاب مقاومت با اخبارى که اهل بیت را عده معیّنى مى‏داند ندارد؛ بدلیل آنکه اخبارى که جنبه عمومى آیه را نفى میکند، عددش زیادتر و سندش قویتر و شهرتش بیشتر است.

 (3) 2- در برخى از اخبار آمده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در پاسخ «امّ سلمه»، فرمود: تو در جاى خودت قابل توجه مى‏باشى و یا تو در جایگاه خوبى قرار گرفته‏اى و یا سرانجام تو بخوبى منتهى مى‏شود و یا خود «امّ سلمه» گفته است:

هنگامیکه گوشه عبا را بالا زدم، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گوشه عبا را از دست من گرفت و فرو انداخت. و این موضوع را پیش از این، در باب اینکه على، فاطمه و حسنین علیهم السّلام آل محمّداند، متذکر شدیم. این خبر حاکى است که «امّ سلمه» از مصادیق «آیه تطهیر» نمى‏باشد با آنکه آیه مزبور در خانه او نازل شده است، و نزول آیه در خانه او دلیل بر آن نیست که «امّ سلمه» از اهل بیت باشد تا چه رسد همسران دیگر آن حضرت!

 (1) 3- در بعضى از اخبار آمده است، «امّ سلمه» گفت: آیا من از اهل شما نیستم؟ فرمود: آرى، هستى. در برخى دیگر از آنها آمده «امّ سلمه» گفته است، در هنگامى وارد کساء شدم که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از دعا کردن براى اهل بیتش، فارغ شده بود، این خود دلیل بر آنست که «امّ سلمه» مصداق «آیه تطهیر» بوده است و آیه شریفه شامل او نمى‏شود و در نفى رجس، شرکت ندارد. چنانکه «واثله» هم، مصداق آیه شریفه نبوده است. زیرا سؤال «واثله» که آیا من از اهل بیت شما نمى‏باشم؟ پس از انجام دعا بوده است.

 (2) 4- علاوه بر مطالبى که ایراد کردیم، دلیل دیگرى در اختیار ما مى‏باشد که «امّ سلمه» و همسران دیگر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله از مصادیق آیه نیستند تا چه رسد به اینکه «واثله» از مصادیق آیه باشد! و اصولا با مطالبى که در آیه آمده است ارتباطى ندارند و از مضامین اخبار یاد شده بهره‏اى نمى‏برند. از جمله گفته «زید بن ارقم» است که در «صحیح مسلم»، در کتاب «فضائل الصحابه» در باب فضائل حضرت على علیه السّلام، چنین آمده است که «حصین» از «زید بن ارقم» مى‏پرسد: اى زید! اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله چه کسانى هستند؟ آیا همسران پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، از اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، بشمار نمى‏آیند؟ «زید» در پاسخ گفته است: همسران پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، اهل بیت او مى‏باشند لیکن اهل بیتى که پس از رحلت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله، صدقه بر آنان حرام بوده، بحساب نمى‏آیند. «حصین» پرسید: پس اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله چه کسانند؟ در پاسخ گفت: اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله آل على علیه السّلام و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس‏اند. «حصین» گفت: آیا پرداخت صدقه بر همگى آنان که نام بردى، حرام است؟ در پاسخ گفت: آرى.

 (3) در روایت دیگر که صراحتش از این روایت، بیشتر است، «مسلم» در «صحیح» خود، در باب فضائل على علیه السّلام، نقل کرده است که از «زید بن ارقم»، پرسیدیم: آیا همسران پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله از اهل بیت او بشمار مى‏آیند؟ «زید» پاسخ داد:

بخدا سوگند! همسران پیغمبر از اهل بیت او محسوب نمى‏شوند؛ بدلیل آنکه چه بسا پیش آمده است که زن روزگارى با همسر خود زندگى مى‏کند و پس از آن طلاق داده شده و از قید همسرى او بیرون آمده و به نزد پدر و بستگان خود باز مى‏گردد، بارى اهل بیت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله آن گروه از نزدیکان حضرت‏اند که پس از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، صدقه دادن به آنها حرام است.

 (1) مؤلف گوید: بنابر آنچه تا به حال آوردیم به این نتیجه مى‏رسیم، کسانى که ادّعا مى‏کنند همسران پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله از مصادیق آیه شریفه‏اند و از جمله آنهائى بشمار مى‏آیند که خداى تعالى پلیدى را از آنها زدوده و آنها را کاملا پاکیزه قرار داده است، ادّعائى بس بیهوده کرده‏اند که شایسته گوش دادن نمى‏باشد



 

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/10/19 ساعت 11:41 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت