سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فواید بهداشتى استنشاق

استنشاق شستشوى بینى از مقدمات نماز است . شخص رسول گرامى اسلام صل الله علیه و آله همیشه هنگام وضو گرفتن آب در داخل بینى استنشاق مى نمودند و مکررا این امر مستحبى را به مسلمین توصیه مى کردند. نظافت خیشوم مجراى تنفس بینى یکى از مستحبات وضو گرفتن و نماز است . و همان طور که مى دانید میکروب ها با تنفس از راه بینى وارد بدن انسان مى شوند و بینى مانند صافى عمل مى کند؛ یعنى پیچ و خم ها و موهاى داخل بینى و مخاط مرطوب مانع ورود میکروب به داخل بدن مى شوند، پس لازم مى آید که انسان همیشه این عضو از صورت را که در حقیقت راه تنفسى است به وسیله شستشو با آب سرد پاکیزه نگاه دارد تا لانه کثافت و میکروب ها نگردد.
دکتر تومانیانس در کتاب خود مى نویسد:
در غضروفهاى بینى گاهى کرمى تولید مى شود که سبب سردرد فوق العاده شدیدى مى شود و کمى بینایى چشم ایجاد مى کند، براى دفع این کرم بهترین وسیله شستشوى بینى با آب سرد است .

چند تن از موثقین و معتمدین تحصیل کرده ایرانى در یکى از سفرهاى خود به اروپا در مطب پزشک مشهورى حاضر شده و مشاهده مى نمایند که پزشک جمجمه انسانى را تشریح مى نماید و پس از بررسى بسیار به این نتیجه مى رسد که علت مرگ صاحب جمجمه چیزى نیست ، جز اینکه در آخرین حفره هاى بینى و در جوف مخاط او کرم هاى بسیار ریز و کوچک وجود داشته است که همان ها موجب مرگ آن شخص شده است .
روزى دکتر مزبور کرم ها را براى آزمایش روى صفحه شیشه اى قرار مى دهد تا با میکروسکوپ آنها را مشاهده نماید از قضا چند قطره آب سرد روى کرم ها مى ریزد و طولى نمى کشد که کرم ها که چند روزى بود در هواى عادى زندگى مى کردند، مى میرند و بر پزشک معلوم مى شود که داروى مرگ کرم هاى مخاط، چیزى جز آب سرد نیست .

درباره انعکاسات اعصاب سمپاتیک سالها بود که اطلاعات مبسوطى کشف کرده بودند، ولى اخیرا یکى از پزشکان بزرگ فرانسه دکتر پول ژیه رئیس ‍ سابق کلینیک دانشگاه لیون ، کشف هاى عجیبى درباره اعصاب سمپاتیک کرده است . او مى گوید:
امراض بسیارى مانند ضعف اعصاب ، قانقاریا در نوک انگشتان ، امراض ‍ عصبى ، ترک هاى پوست ، بى خوابى ، مالیخولیا، هیسترى ، درد سینه ، دردهاى روماتیسمى سردردهاى سخت یا فلج و غیره ممکن است بر اثر اعصاب سمپاتیک به وجود آید.
اکنون دکتر ژیه پس از سالها تحقیق طریقه معالجه این امراض را یافته و سالها است که از آن استفاده مى کند.
اساس معالجات او عبارت از این است که بزرگترین نوک مرکز عصبى سمپاتیک که به محیط خارج تماس دارد، در میان سوراخهاى بینى واقع است و ترتیب معالجه آن چنین است که دو میله باریک را که سر آنها گرد است داخل دو سوراخ بینى بیمار مى کنند. بیمار ابتدا احساس ناراحتى مى کند. اما پس از چند ثانیه نتیجه مطلوب انجام مى گیرد؛ زیرا دکتر در میان مخاط بینى مریض سر عصب سمپاتیک را یافته و میله را به آن تماس ‍ مى دهد.
بیمار دفعتا مقدار زیادى هوا استنشاق کرده چشمانش پر از اشک مى شود، چهره اش سرخ مى گردد و گاهى عطسه مى زند ولى عمل دیگر تمام شده بیمار شفا یافته است .
با این طریق دکتر ژیه ، بسیارى از مبتلایان به امراض عصبى را معالجه کرده که واقعا تعجب آور است و رمز کار او در تحریک نوک عصب سمپاتیک در بینى است که اسلام براى این تحریک استنشاق آب خنک را تجویز کرده است .
وقتى که شما استنشاق مى کنید و با ینى خود، آب را بالا مى کشید، فورا بر روى عصب سمپاتیک شما اثر کرده و به جهت آن سوزش و اشک چشم و سرخى چهره را در خود احساس مى کنید، علاوه بر اینها سردردهایى که بر اثر هواى ناسالم و خستگى به وجود مى آید را از بین مى برد و این کارى است که یک نمازگزار واقعى هر روز چند بار هنگام وضو گرفتن انجام مى دهد.

سواى آنچه گذشت استنشاق با آب سرد فواید دیگرى نیز دارد که از جمله آنها این است که : استنشاق نمازگزار را از مبتلا شدن به امراضى چون سل و آسم و امراض ریوى و زکام ، مصون داشته و تعادل عصبى حالت نشاط، تعادل و فرح در نهاد آدمى ایجاد مى نماید.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 12:33 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


چرا بعضى از نماز گزاران به سوى گناه مى روند؟

ممکن است اینجا در ذهن برخى از خوانندگان باریک بین ، این سوال مطرح شود که اگر نماز واقعا انسان را از ارتکاب به گناه باز مى دارد، پس چرا گروهى از همین نماز گزاران به سوى گناه مى روند و از تعدى بر مال دیگران و احتکار و گرانفروشى و دروغ و تهمت و غیبت و... هراسى ندارند و... در پاسخ به این سوال ، دانشمندان اسلامى مطالب بسیارى نوشته اند که ما در اینجا به جهت رعایت اختصار به ذکر نمونه اى از آنها اکتفا مى نماییم :
شهید ثانى در کتاب اسرار الصلوة در این باره مى نویسد:
سعادت و خوشبختى و دریافت فیض هاى ربانى هنگامى براى نمازگزار حاصل مى شود که با تمام وجود و با اخلاص به الفاظ و معانى و حرکات و سکنات نماز توجه کند و در اسرار و رموز آن تفکر و دقت نماید.
باید در حال نماز جز پروردگار عالم از همه قطع ارتباط کند و با صدق و اخلاص تنها به او روى آورد و با ذکر اشهد ان لا اله الا الله جز خدا معبود دیگرى نیست با حضرت احدیت تجدید عهد نماید... این گونه نماز است که انسان را از زشتى ها و پلیدى ها باز داشته و موجب تقرب به خدا و سعادت وى مى گردد.
استاد علامه طباطبایى ره در تفسیر آیه شریفه : ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر مى فرماید:
باز دارندگى نماز یک بازدارندگى اقتضایى است و به صورت علت تامه نیست که هر جا وجود داشته باشد معلول هم پشت سر آن باشد بدین توضیح : نمازگزارى که پنج بار در شبانه روز نماز بگذارد اگر در یک محیط سالم به آن اهتمام ورزد، طبیعت نماز او را از گناه کبیره که ذوق دینى مخالف آن است مانند: قتل نفس ، تعدى به مال یتیم ، زنا و هر آنچه طبع سلیم و فطرت دست نخورده آن را بد مى شمرد، جلوگیرى و ممانعت مى کند، چون در خود نماز ایمان و یاد خدا و تلقین به عذاب و روز جزا و درخواست پیروى از راه راست و صواب ... گنجانده شده و این معانى انسان را وا مى دارد که با تمام روح و بدن به درگاه با عظمت پروردگار رو آورده و با سپاس و حمد و شکر الهى مکالمه را آغاز و با سلام دادن به خود وبندگان صالح و نیکوکار، آن را پایان دهد. علاوه بر این معانى ارزنده ، نماز انسان را وا مى دارد که از نجاست لباس و بدن و غصبى بودن مکان و لباس ، اجتناب ورزیده و با توجه به قبله نماز را شروع کند و در صورتى که انسان مدتى به نماز ادامه دهد و واقعا شرایط مذکور را عملى سازد، در او یک روحیه خوددارى از گناه به وجود مى آورد که همیشه او را به خوبى ها و خیرات دعوت کرده ، از زشتى ها و پلیدى ها باز مى دارد، به حدى که اگر یک مربى صالح و لایق به این کار دعوت مى شد، نمى توانست این وظیفه را مانند نماز بعهده بگیرد.
ناگفته پیداست که این دو عالم بزرگوار مطالب فوق را با تکیه بر آیات و روایات فراوان از ائمه هدى در این زمینه بیان نموده اند، لذا از نظر تعالیم اسلامى نمازى مقبول درگاه حضرت حق جل جلاله مى گردد که انسان را از مفاسد و فحشا دور نگاه دارد.
خداى سبحان در کتاب خود ضمن آیاتى چند برخى از نمازگزاران را مورد ملامت و سرزنش قرار داده مثلا در سوره مریم ، آیه 58، مى فرماید:
برخى نماز را ضایع مى کنند و پیرو شهوات و خواسته هاى شیطانى هستند این چنین مردمى گمراه و حیران خواهند گشت .
نیز در سوره ماعون ، آیه 3 ، مى فرماید:
پس واى بر آن نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند و نماز را سهل مى انگارند.
آرى هستند نماز گزارانى که خداوند حتى یک نماز آنها را قبول نمى کند. در این رابطه روایتى از امام صادق علیه السلام منقول است که مى فرماید:
به خدا سوگند پنجاه سال از زندگى مردمى مى گذرد و حال آنکه خداوند حتى یک نماز او را قبول نکرده است ، چه چیزى سخت تر از این است ؟!
بطور حتم نمازى که در آن حضور قلب نباشد، تقلید است . عادت است نه عبادت . چنین نمازگزارى اورادى را بر دهان مى راند بدون آنکه خود بفهمد چه مى گوید. خدا را مى خواند اما غیر او را مى جوید.
در حدیثى از امام باقر علیه السلام ، نقل است که فرمود:
از نماز بنده خدا، بالا مى رود قبول درگاه خدا مى شود نصف آن یا یک سوم آن یا یک چهارم یا یک پنجم و... و از نماز او چیزى بالا نمى رود، مگر آنچه را با قلبش به آن توجه کرده است .

نمازى مورد قبول درگاه حق تعالى و تربیت کننده آدمى است که در آن ، دل با آنچه زبان مى گوید، هماهنگ باشد. هنگامى نماز و اذکار و اوراد آن ریشه هاى مفاسد را در دل نمازگزار مى خشکاند که به راستى از احساسات درونى شخص نمازگزار سرچشمه گرفته باشد والا نمازى که به حسب عادت و یا از سر ریا و تظاهر صورت پذیرد، فایده معنوى و تربیتى نخواهد داشت . چنین شخصى ممکن است در ظاهر بنده خدا باشد، اما در باطن مطیع نفس خویش و بنده شیطان مى باشد.
حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمود:
نماز نیست براى کسى که اطاعت نماز را نکند و اطاعت کردن نماز آن است که انسان دست از کارهاى زشت و ناپسند بر دارد.
همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:
کسى که دوست دارد بفهمد نمازش قبول شده یا نه ، نظر کند که آیا نمازش ‍ او را از کارهاى زشت و ناپسند جلوگیرى مى کند به همان اندازه هم نمازش ‍ قبول شده .

ناگفته نماند اگر در بین نماز گزاران احیانا نماز گزارى مشاهده شود که گه گاهى مرتکب معصیتى مى شود، نمى توان حکم کلى درباره او صادر کرد و مثلا گفت : نمازش او را از انجام کارهاى زشت و ناپسند دور نداشته است .
اى بسا که همان شخص اگر نماز نمى خواند به معاصى بزرگترى آلوده مى گشت و اگر انتظار داشته باشیم که نماز گزارى از سن تکلیف مرتکب هیچ گناه صغیره و کبیره اى نشود، انتظار بى جایى داشته ایم و باید آن شخص را جزء معصومین به حساب آوریم .
وانگهى به قول یکى از علماى دین هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى کند، گاه نهى کلى و جامع است و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچ گونه اثرى در او نبخشد، هر چند نمازش صورى باشد، هر چند آلوده به گناه نیز باشد.
البته این گونه نماز تاثیرش کم است ، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى خواندند از این هم آلوده تر بودند.
نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است .
روان شناسان معتقدند که براى هدایت افراد ناصالح ، بهترین راه ، استفاده از قوه روحانى خود آنها است ، بدین صورت که هر گاه فردى منحرف ، ساعاتى در شبانه روز را به درونگرایى نماز و نیایش اختصاص دهد و با تجسم اعمال زشت خود، در دنیاى اندیشه به خود بگوید من ، انسانم و باید از اوصاف انسانى بهره اى داشته باشم ، من شایستگى راهیابى به دنیاى صفا و پاکى ها و ایمان را دارم .
پس از مدت زمانى قطعا از آلودگى ها نجات مى یابد.
از اینها گذشته اگر خواننده دقیق النظر سرى به دادگاه ها، دادگسترى ها زده و پرونده افراد را ملاحظه نماید، در خواهد یافت کسانى که نماز مى خوانند کمتر پرونده دارند و بى نمازها داراى پرونده بیشترى هستند و اگر خواننده این سطور در دادگاهى ملاحظه نمود که نمازگزارى داراى پرونده هست متوجه این نکته خواهد شد که جرمش کم بوده است و یا شاید از نمازگزاران حقیقى نبوده و بر حسب عادت آدابى را انجام مى داده است . لکن با اینهمه همان نماز صورى که او مى خواند، ممکن است روزى وى را به توبه و انابه وا دارد. در این رابطه دکتر کارل مى نویسد:
آمار جنایت ها نشان داده است که بطور متوسط کسانى که به عنوان مجرم و جنایتکار در جامعه شناخته شده اند، کسانى هستند که یا هیچ و یا بسیار اندک و جاهلانه نیایش مى کنند و بر عکس در همان سطح و در همان مسیر و در همان تیپ اجتماعى و طبقه اقتصادى . غالبا آنها که هنوز سنت نیایش ‍ را حفظ کرده اند، از ارتکاب جنایت مصونند و گاه اگر دست مى آلایند به صورت حرفه اى و سرگرمى دایمى و صفت مشخصشان نیست بلکه به گونه لغزش و یا حادثه اى در زندگى آنها است .

آمارى که محققین روان شناس از روى آمارهاى کشورهاى مختلف جهان گرفته اند به این نتیجه مسلم رسیده اند که قتل ، جنایات ، دزدى ، خلاف و طلاق در کشورهاى معتقد و مومن به عبارت بهتر ملت هاى اهل نیایش ‍ و پاى بند به دین و مذهب به مراتب کمتر از کشورهاى بى دین و لاقید غیر نمازگزار است .
اگر درمیان ملت هاى جهان مردمى مشاهده مى شوند که در شهوات و بى بند و بارى و فساد اخلاقى غرق گشته اند به خاطر روى گردانى از خدا و بى توجهى به نیایش بوده است .
باز دکتر کارل در این باره مى نویسد:
با یک تجربه سخت دردناک و تلخ آموختیم که فقدان احساس اخلاقى و عرفانى در میان اکثریت عناصر فعال یک ملت زمینه زوال قطعى ملت و انقیاد او را در بند بیگانه تدارک مى بیند. اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشته اند، معمولا از فساد و زوال ، مصون نخواهند بود.
این پزشک مشهور جهان در جاى دیگر مى نویسد:
سعادت بشر وقتى تامین مى شود که اندیشه و قلب وى با هم پرورش یابند. تمدن اروپایى این عیب را دارد که مغز را بیش از اندازه تقویت کرده است که ترقى علوم صنایع نتیجه آن است و قلب را متروک گذاشته است و از این جهت ایمان و عشق به فضایل اخلاقى که ثمره آن است ، ضعیف یا نابود شده است و جمیع بدبختى هاى ما در این دوره و مفاسد تمدن حاضر که نسل جوان را فریبکارانه به سوى خود مى کشد ناشى از همین است .

یک از پیشوایان برجسته آمریکایى مى گوید:
خوب است به آنها جوان و کودک یاد بدهیم که دعاهایى با جملات مختصر روزى چند مرتبه تکرار بنمایند. و به آنها تعلیم دهیم که دعا بهترین طریق رفع هر احتیاج و بر آوردن هر موضوعى است ... همین فکر که ، جوانان مى توانند کار بسیار مهمى انجام دهند... نظر آنها را نسبت به جهان بسط وتوسعه مى دهد و نسبت به امور واقعا مهم ، در آنها تولید علاقه مى نماید و آنها را نزدیک به خدا نگاه مى دارد و شایق به خدمت مى نماید و حس ماموریت خاصى به آنها مى دهد و از تسلیم شده به گناهان سهل الحصول و مفاسد، بازشان مى دارد.
و این همان چیزى است که قرآن مجید هزار و پانصد سال پیش در یک جمله خلاصه نمود:
ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 12:26 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


رابطه نماز و آرامش روانى

اما از جمله مهمترین فواید تربیتى نماز عبارتند از:
الف - صبر بر مصایب و مشکلات
گاهى اتفاق مى افتد که آدمى براى مدتى ، راز و مطلبى را در دل خود نگاه مى دارد تا زمانى که محرم رازى را بیابد و درد دل خود را با او باز گوید ، و یا به عبارت بهتر عقده دل را خالى کرده و به اصطلاح ، خود را سبک کند و اگر شخص این طریق را پیش نگیرد، گاه پنهان نگاه داشتن درد دلهایش اثرات بسیار نامطلوبى را بر روح و روان فرد بر جاى مى گذارد که برخى مواقع ممکن است حتى عواقب سوء و وحشتناکى را به دنبال داشته باشد!
و اى بسا انسانى با این طرز تفکر که ممکن است در جهان تنها باشد عدم اعتقاد به خدا و پناهگاه و ماوایى امن نداشته باشد تا بدان التجا جوید، نهایتا به بن بست و پوچى رسیده و خود را خبط طبیعت پنداشته و بدین گونه خود را دچار امراض روانى لاعلاجى گرداند.
لذا، نماز یکى از موثرترین و بهترین راه هاى درمان اینگونه امراض روحى است ، زیرا که نماز و نیایش ، راز و نیاز با مبدا هستى است که انسان به اصطلاح عقده گشایى مى کند و آنچه در دل و قلبش پنهان دارد، بیرون مى ریزد و با خالق خود به امید گشایش راز دل خود را در میان مى گذارد و همین امر امید به استجابت دعا و نمازش است که به شخص نیرو و حیاتى تازه بخشیده و او را از چنگال مخوف برخى از امراض ‍ روحى و روانى رهایى مى بخشد.
پروفسور ویلیام جیمز در این باره مى گوید:
در خصوص شفا یافتن بیمار به وسیله دعا و نماز باید گفت : چنانکه حقایق و واقعیتهاى پزشکى را قبول داشته باشیم ، پزشکانى چند اظهار داشته اند که در بسیارى از موارد دعا، در بهبودى حال بیمار موثر بوده است . بنابر این باید دعا را در معالجه بیماران یکى از وسایل موثر دانست . در مورد بسیارى از مردم ، دعا براى معالجات امراض روحى بسیار موثر بوده است و در نتیجه صحت بدنى و جسمى آنها را در پى خواهد داشت .
حتى بقول دکتر کارل وقتى نیایش ساده و به صورت اداى طوطى وار جملاتى باشد، اثرى بر روى رفتار و سلوک فرد مى گذارد.
بانو دکتر روز هلوردنج که از مشاورین پزشکى بوستن در آمریکاست مى گوید:
به نظر من بهترین درمان تسکین و تخفیف غم و نگرانى این است که مشکلات و گرفتاریهاى خود را با شخصى که طرف اعتماد باشد در میان گذاریم ، ما این عمل را خالى کردن دل مى گوییم ....
وقتى که بیماران به اینجا مراجعه مى نمایند، مى توانند گرفتارى ها و غصه هاى خود را به تفصیل براى دیگران شرح دهند، آن قدر بگویند تا بکلى از فکرشان خارج شود، فکر کردن درباره نگرانى ها و پنهان داشتن آنها از دیگران باعث هیجان عصبى مى شود، ما هم بایستى شریکى برا گرفتارى هاى خود پیدا کنیم ، باید حس کنیم که در دنیا کسى هست که مایل به گوش دادن شرح گرفتاریهاى ما و قادر به درک آنها باشد.
امروز اغلب بیمارستانهاى روحى و عصبى و حتى قسمت هاى جسمى و بخش هاى جراحى نزد یکى از طرق معالجه بیماران را همان راز دل گفتن با دیگران تشخیص داده اند. و یکى از دستورات دانشمندان و روان شناسان نیز همین است که انسان عقده هاى خود را به شخصى که مورد اعتماد خود مى داند بازگو کند...
حال با این توضیحات و در چنین مواردى آیا جهت رفع نگرانى و پریشانى بهتر نیست به درگاه خداوند سمیع و بصیر پناه برده ... خداوندى که کلیه امور به دست او و هر خیر و احسانى پرتوى از فیوضات بیکران او و هر امرى به فرمان اوست ... و آیا به هنگامى که انسان به نماز ایستاده ، و دعا و راز و نیاز با خداوند دارد کافى نیست که انسان را از همه این نگرانى ها و بیمارى ها رهایى بخشد؟!
گاهى از مواقع درد ما بى درمان است . حتى نمى توانیم آنرا با نزدیکترین دوستانمان در میان بگذاریم . در این اوقات است که روى به سوى خدا مى کنیم و احساس مى کنیم که در زندگى شریک غمى داریم ، یک غمخوار واقعى داریم .
بیشتر روان شناسان و روان پزشکان معتقدند: انسان ناگریز است براى تسکین دردهاى خود آنها را نزد دیگران بازگو کند. پس وقتى کسى را پیدا نمى کنیم ، همان بهتر که با خداوند درد دل کنیم .... دعا و نیایش انسان را به کار و کوشش وا مى دارد و نخستین گام به سوى عمل است . من نمى توانم به خود بقبولانم که کسى براى انجام منظور خود به درگاه خداوند نیایش نماید و نتیجه نگیرد....
پزشکان روحى درک کرده اند که عبادت و نیایش و ایمان قوى به مذهب ، بیش از نیمى از نگرانى هاى ما را بر طرف مى سازد.... اگر مذهبى در کار نباشد زندگى پوچ است .
آدلر روانکاو معروف نیز در جریان سى سال روانکاوى خود به این حقیقت اشاره مى کند که بیماران روانى که حس مذهبى خود را باز نیافته اند، درمان نشده اند.

مجله آمریکایى ریدرز دایچست به نقل از یکى از دانشمندان روان شناس ‍ مى نویسد:
ممکن است که ما رحمت خدایى را به یک دستگاه مولد برق تشبیه کنیم و وظیفه ما این هست که با این دستگاه به وسیله دعا ارتباط پیدا کنیم و از آن کسب قدرت نماییم و یا اینکه مى توانیم این طور بگوییم ، این دستگاه پر نیرو و پر قدرت ، اثرى در زندگى ما ندارد مگر از راه دعا و نیایش و روى آوردن بدان درگاه ... امروزه فراوانى دلایل بر فضیلت دعا نیایش آن اندازه است که راه انکار بر آن بسته است ، این امرى تعجب آور نیست که آدمى به هنگام سختى و مصیبت به سوى نیرویى غیر از نیروى خود روى آورده ، بلکه عجیب و شگفتى آور این است که این امر را شگفتى آور و عجیب بدانیم .
روزنامه تورنتو استار کانادا در یکى از شماره هاى خود پیرامون تاثیر دعا نوشت : ثابت شده است که اثرات روحى و جسمى دعا بسزاست . تام هارمر نویسنده مقاله اى با این مضمون دعا را نیرویى نامرئى دانسته و با اشاره به این که احتمالا برخى از شکاکان و یا آنان که به خدا اعتقادى ندارند، این ادعا را تمسخر خواهند کرد، ادامه مى دهد که :
ما دعا مى کنیم چون بدان نیاز داریم و کارآیى دارد. این را به صرف اعتقاد برخى افراد و یا خودم نمى گویم ، بلکه این تجربه شخصى من است که تاثیر آن را براى سالها در زندگى بسیارى دیده ام . همه ما در شرایطى دعا مى کنیم ، حتى گاهى در حالى که منکر وجود خدا شده ایم ، براى خود و یا دیگران دعا مى کنیم ، حال پاسخ ما نه و یا سکوت از جانب پروردگار است . زیرا دعا و پاسخ آن مانند دیگر پدیده هاى این جهانى نیست ، بلکه از نظامى فراتر، قوانینى نادیدنى و برگرفته از خواست خداوند تبعیت کرده و به همین دلیل است که یکى از والاترین نتایج آن این است : خواست تو در هر حال به کمک دعا انجام شدنى است . به گمان من زندگى ما بطور کامل به دست خداوند بوده و تنها آن ذکاوت مطلق آنچه را براى ما بهتر است تشخیص مى دهد.
نویسنده ادامه مى دهد که :
در حالى که توسط شرکتهاى بزرگ داروسازى شمال آمریکا، میلیونها دلار صرف تحقیقات در ساخت دارو مى شود، رقمى در پژوهش اثر نیایش بر سلامتى به دلیل آن که قابل ارائه به شکل قرص و دارو نیست صرف نشده است . دکتر اندلف بایر متخصص ‍ قلب از دانشگاه کالیفرنیا گروه 400 نفرى از بیماران قلبى را به دو دسته تقسیم کرد. در این دو گروه ، در حالى که مراقبتهاى پزشکى کاملا یکسان بود، مشخصات بیمارى و نام اعضاى یک گروه را به داوطلبانى از سراسر کشور داده و از هر تیم 5 تا 7 نفره داوطلبین دعا کنند.، خواسته شد براى یک بیمار عضو این گروه دعا کنند.
نتیجه قابل بحث بود. پس از 10 ماه گروه دعا شونده پنج مرتبه کمتر آنتى بیوتیک مصرف کرده بود، تورم ریه در آنها سه مرتبه کمتر مشاهده شد، در حالى که 12 نفر از گروه دیگر محتاج تنفس دهى شده بودند. در این گروه ، نیاز به این امر دیده نشده و آخر اینکه نفرات فوت شده در دوره آزمایش در این گروه ، کمتر از گروه دعا نشده ها بودند.
خانم مونت گومرى مى نویسد:
در آمریکا براى امتحان و اثبات این موضوع به عده اى آزمایش مى نموده و در جلساتى دعاى خود را متوجه شخص معینى مى کردند. من خانم مونت گومرى مبتلا به پشت دردى بودم . روزى ، یکمرتبه این درد ساکت شد، بعدا اطلاع حاصل کردم که این جمعیت در همان ساعت دعاى خود را متوجه من نموده است ، چون من از این موضوع قبلا اطلاعى نداشتم نمى توان گفت ساکت شدن درد اثر نوعى تلقین بوده است ، بلکه معلوم مى شود، دعا مثل قوه برق و مغناطیس و غیره اثر مستقیم دارد.
جفرى لوین از مدرسه طبى ویرجینیا مى گوید:
مذهبى بودن و پرهیز از گناه ، انسان را در صراط مستقیم قرار مى دهد و مانع بروز انواع فشارهاى روحى و جسمى مى شود. علاوه بر این ، امیدوارى و خوش بینى یک سیستم ایمنى در برابر مشکلات در انسان به وجود مى آورد.
دکتر عثمان محمد نجاتى ؛ دانشمند عرب در کتاب خود مى نویسد:
آرام سازى یکى از وسایل مورد استفاده برخى از روان درمانگران جدید براى بیماریهاى روانى است و انسان مى تواند آن را از طریق تمرین بیاموزد. خواندن نماز آن هم پنج بار در روز، خود بهترین برنامه تمرین آرام سازى و فراگیرى آن مى تواند باشد و معمولا وقتى انسان کیفیت آرام سازى را یاد بگیرد، مى تواند از تشنجات عصبى ناشى از فشارها و گرفتاریهاى زندگى رها شود.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله به هنگام فرا رسیدن اوقات نماز مى فرمود:
اى بلال ما را با نماز به آرامش وادار.
در حدیث دیگرى مى خوانیم که : هر گاه امرى بر رسول خدا صل الله علیه و آله و حضرت على علیه السلام سخت مى آمد، به نماز مى ایستاد...
و نیز فرزند عالم آن دو بزرگوار یعنى امام صادق علیه السلام به یاران خود مى فرمود:
چه مانع مى شود که یکى از شما را در وقتى که غم و اندوه دنیوى به او وارد شده وضو بگیرد و داخل مسجد شود و دو رکعت نماز بجاى آورد و خداوند بزرگ را بخواند. مگر نشنیده اید که خداوند مى فرماید: به وسیله صبر و نماز از خداوند یارى بخواهید.
آرى حالت تمدد اعصاب و آرامش روانى ناشى از نماز انسان را از اضطرابى که بیماران روانى همواره از آن رنج مى برند، مى رهاند چون این حالتها معمولا تا مدتى پس از نماز در انسان باقى مى ماند و ادامه مى یابد.
درباره بوعلى سینا؛ طبیب و فیلسوف بزرگ ایرانى مى نویسند:
هر گاه مشکلى علمى برایش پیش مى آمد، از نماز یارى مى طلبید.
دانشمند بزرگ ما خود در این خصوص چنین مى گوید:
هر زمان برایم مشکل علمى پیش مى آمد و از حل آن عاجز مى ماندم به مسجد جامع شهر رفته و دو رکعت نماز بجاى مى آوردم ، سپس از خداوند مى خواستم مرا به وسیله نور آن نماز، یارى دهد تا گره از مشکلم باز کنم ، پس از اداى آن دو رکعت ، راه حل مشکل برایم آسان مى گشت و به آنچه مى خواستم مى رسیدم .
همچنین در خبرى موثق که شاهدان عینى آن را نقل نموده اند، آورده اند که ، شهر قم در جنگ جهانى دوم دچار قحطى و خشکسالى شده بود و اسباب و عوامل مادى هم در از بین بردن خشکسالى نزول باران بود. و حل این امر تنها اجراى یکى از دستورات عالیه اسلام یعنى نماز استسقاء نماز باران بود. مردم قم به مرجع بزرگ و عالم وارسته عالیقدر آن دوران آیت الله سید محمد تقى خوانسارى متوسل شدند و مردم شهر قم ؛ خرد و کلان ، پیر و جوان با چشمانى گریان و دلى سوخته به پیشوایى آن مرد بزرگ به سوى خاک فرج قم در حرکت شدند. پس از انجام مراسم نماز باران و دعاى آن جمعیت مومن ، تا سه روز باران بر زمینهاى خشک شروع به بارش ‍ نمود و اخبار آن حادثه عجیب به اطراف و اکناف ایران پخش شد. و هم اکنون این واقعه مهم بر سنگ مزار آن مرد بزرگ آیت الله خوانسارى ثبت است و زوار حضرت معصومه آن را مشاهده مى کنند تا همه بدانند که نماز، قدرت حل بسیارى از مشکلات و معضلات بندگان خدا را دارد. 
و این است معنى سخن خدا که مى فرماید:
استعینوا بالصبر و الصلوة و آنها لکبیره بقره 3
کمک بگیرید از صبر ونماز و این کارى بزرگ است .
آرى با استمداد از نماز مى توان بر سخت ترین معضلات و مشکلات زندگى و ناراحتى هاى روانى فایق آمد و بر نا امیدى هاى غلبه نمود. آن مرد دانشمند دکتر الکسیس کارل درست گفته است که : نیایش به آدمى نیروى تحمل غمها و مصایب را مى بخشد و هنگامى که کلمات منطقى براى امیدوارى نمى توان یافت ، انسان را امیدوار مى کند و قدرت ایستادگى در برابر حوادث بزرگ را به او مى دهد.

ب - ایجاد اوصاف انسانى و جلوگیرى از فساد و فحشا
یکى از مهمترین فواید معنوى و فلسفه اصلى نماز دورى از فحشا و منکرات و یاد خداست .
حصرت حق جل جلاله ، خود در قرآن فلسفه نماز را چنین بازگو مى کند:
اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر.
نماز را به پا دارید به درستى که نماز باز دارنده از فحشا و اعمال ناشایست است .
همان طور که قبلا نیز اشارت رفت ؛ نماز آثار تربیتى فراوانى را به همراه دارد. از جمله وقتى نماز گزار واقعى با خلوص نیت با تکبیر الله اکبر به نماز مى ایستد خدا را برتر و بالاتر از هر چیز برتر از زر و زیور دنیوى ، آلوده شدن به گناه و نافرمانى او، شهوات و هواهاى نفسانى و... و هر آفریده اى مى داند.
الله اکبر یعنى خدا بزرگتر و با اهمیت تر است از همه چیز و همه کس ، او بزرگتر و برتر است از تمام آفریده هاى خود و جلوه هاى مختلف دنیوى و بزرگتر است از وسوسه هاى ابلیس و شیاطین که هر لحظه در کمین آدمى نشسته اند تا او را از مسیر حق منحرف سازند.



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 12:25 عصر موضوع دانستنی های مذهبی | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


چرا با همه باید از دین پیروی کنند؟

  اگر هر انسانی رتبه ی وجودی خاصّ خود را دارد ، چرا همه ی انسانها یک گونه تکلیف دارند و همه باید از یک شریعت پیروی نمایند؟

قرآن کریم و شریعت الهی در حقیقت ظهور تدوینی وجود انسان کامل می باشد ؛ به تعبیر دیگر ، دین الهی ، نقشه ی وجودی خلیفةالله فی الارض است. و پیشتر گفته شد که انسان کامل ، کمالات وجودی تک تک موجودات را داراست. بنا بر این ، نقشه ی وجودی تک تک مراتب انسانی نیز در قرآن کریم و دین الهی موجود است. لذا قرآن کریم و دین الهی نیز ، در ذات خود دارای مراتب بوده ، به تعداد رتبه ی انسانها باطن دارد. پس اگر چه همه ی انسانها مکلّف به یک دین و یک کتاب هستند ولی چنین نیست که همگان مکلّف به تمام مراتب دین نیز باشند ؛ بلکه هر کسی مکلّف به آن مرتبه ی مخصوص به خود می باشد. لذا خداوند متعال فرمود: « وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُون ـــــ و ما هیچ کس را مکلّف نمی کنیم مگر به اندازه وسع و گنجایش او ؛ و نزد ما کتابى است که به حق سخن مى‏گوید؛ و به آنان هیچ ستمى نمى‏شود.» (المؤمنون:62) ؛ یعنی خدا بسته به سعه ی وجودی هر شخصی از او تکلیف مطالبه می کند. به تعبیر دیگر خدا از هر کسی می خواهد که تا سقف وجودی خود صعود نماید و الّا مغبون و زیانکار خواهد بود



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 8:55 صبح موضوع مناظرات ورفع شبهات | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


آیا تکامل برای تمام انسان هاست ؟

اگر هر انسانی رتبه ی وجودی مخصوص به خود را دارد ، پس تکامل و ترقّی وجودی چه معنایی دارد؟  

طبق حدیثی که پیشتر ذکر شد و نیز طبق آنچه از نظر حکما بیان شد ، محال است کسی بتواند فراتر از رتبه ی وجودی خویش ترقّی نماید ؛ همانگونه که محال است عدد چهار با حفظ هویّت خویش در رتبه ی وجودی عدد پنج قرار گیرد. امّا باید توجّه داشت که  :

اوّلاً هر انسانی دارای مراتب تمام موجودات مادون خویش ـ از جماد و گیاه و حیوان ـ نیز می باشد  .

ثانیاً خودِ رتبه ی انسانی دارای مراتب فراوانی است که هر انسانی مرتبه ای از آن را اشغال می کند ؛ بنا بر این ، برای مثال اگر مرتبه ی کسی رتبه ی دهم انسانی است ، او نُه مرتبه ی زیرین خود را هم خواهد داشت.

ثالثاً باید دانست که انسان در بدو خلقت دنیایی خویش ، تمام مراتب خود را به صورت بالفعل دارا نیست ؛ انسان ابتدا مادّه ای غذایی در بدن والدین خود بوده جماد است ، سپس تبدیل به نطفه شده صورت گیاهی می یابد و به مرور ترقّی وجودی یافته به مرحله ی حیات حیوانی می رسد و به تدریج با بالفعل نمودن قوای عقلی خود به وادی انسانی قدم می گذارد و مراتب انسانی خود را طیّ می کند ؛ لکن هر کسی در این سیر انسانی ، که همراه با اختیار می باشد ، تنها تا سقف مرتبه ی وجودی خود می تواند صعود نماید ؛ و فراتر از آن را نه ادراک می کند و نه می تواند به آن صعود نماید. البته باید توجّه داشت که اگر شخصی به اوج مرتبه ی وجودی خود برسد در حدّ خود انسان کامل ، خلیفةالله و معصوم خواهد بود. چرا که حدّ اقلّ سقف صعود انسانی ، مرتبه فرشتگان می باشد ؛ و البته برخی فراتر از فرشتگان نیز راه داشته ، سیر اسمائی دارند.

بر این اساس آنکه در رتبه ی پایین وجود قرار دارد ، محال است کمال وجودی رتبه ی برتر از خود را دریابد. و آنکه چیزی را درک نمی کند محال است بتواند آن را طلب نماید ؛ چون طلب وقتی معنی دارد که انسان بداند چه چیزی را طلب می کند. این حقیقتی است که خود اهل بیت (ع) نیز به انحاء گوناگون بر آن صحّه گذاشته حقیقت وجودی خود را برتر از ادراک مردمان دانسته اند. بر این مبنا ، برای افراد عادی محال است مقام امیرالمومنین (ع) و دیگر ائمه و انبیاء را ادراک و آن را طلب نمایند. پس آنچه ما از این وجودات مقدّسه ادراک و آن را طلب می کنیم ، در حقیقت ، مرتبه ی حقیقی خودمان است که بالقوّه آن را دارا ولی بالفعل فاقد آن هستیم. از این جهت است که انسان کامل ، اسوه و غایت همگان است ؛ چون او م

رتبه ی عالی همگان را داراست و هر که به نهایت درجه ی وجود خود برسد به اندازه ی سعه ی وجودی خود با انسان کامل متّحد می شود. لذا فرمودند: « سلمانُ مِنّا اهل البیت ـــ سلمان از ما اهل بیت است». پس اگر ما توان آن را داریم که درجاتی از عصمت ائمه (ع) را ادراک نماییم ، این بدان معناست که در رتبه ی وجودی ما چنان حقیقتی تعبیه شده است و ما باید بدان برسیم ؛ و اگر اینجا نشد در عالمی دیگر بدان دست خواهیم یافت ؛ و البته اگر کسی قادر به ادراک چنان مرتبه ای از وجود نیست روشن است که در هیچ عالمی نیز بدان نخواهد رسید ، همانگونه که بسیاری از موجودات عالم ، همچون جمادات و گیاهان و حیوانات از درک این حقایق محرومند



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 90/1/25 ساعت 8:46 صبح موضوع مناظرات ورفع شبهات | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید