سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هشدار به جوانان !!!مجرد ماندن خطرناک است؟!

آمارها نشان می دهد که میزان تجرد در جامعه روز بروز بیشتر می شود. و حال

این که زیربنای این مسئله می تواند بسیار وسیع و گسترده باشد و در آموزه های دینی و

اخلاقی ما ازدواج به عنوان درست ترین روش ارضای غریزه جنسی توصیه شده است .

بنابراین سعی کردیم به صورت مفصل این موضوع رو مورد بررسی قرار دهیم  تا بلکه مسئولین

و خانواده ها و خود جوانان هر چه بیشتر به این مسئله توجه و بستر ازدواج را فراهم کنند .

 

 مجرد ماندن خطرناک است (گفتگوی اختصاصی تبیان با دکتر ایمانی، مشاور خانواده و ازدواج) 
 موفق اما تنهای تنها (مصاحبه با یک دختر مجرد و آسیب شناسی موضوع، در گفتگو با دکتر ابهری)

جوان از ازدواج بیزار شده؟

احساس خوب مجرد ماندن

مشکلات اقتصادی اهمیتی ندارد!

دختران، عدالت را به هم می‌زنند! 

یک خط پایان برای مجردها 

کسی زن به‌دنیا نمی‌آید!

کدام یک بیشتر ضرر می‌کنند؟ دختر یا پسر؟

مجرد ماندن مد شده و ازدواج دمده

دوستی هایی که عطش ازدواج را کم می کند

ازدواج دانشجویی به خارج از کشور هم می رود

مسوولین فکری به حال خانه های مجردی بکنند

خانه های مجردی بستر رفتار های غیر اخلاقی

کلیپ های ویژه آسیب های تجرد

   تهیه و تنظیم : بخش اجتماعی تبیان



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 91/6/16 ساعت 12:48 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


نماز خود را با نماز امام صادق (علیه السلام) تطبیق دهید

حماد بن عیسى گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم ، به من فرمود: آیا مى توانى نماز را خوب بخوانى ؟ عرض کردم : چگونه نمى توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم .
حضرت فرمود: براى تو ضرر ندارد، برخیز و نمازى بخوان تا من ببینم که چگونه مى خوانى .
حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جاى آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندى . واقعا چقدر زشت است براى مردى که شصت هفتاد سال از عمرش مى گذرد و حال آنکه نمى تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند.
من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم . عرض کردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید.

پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهاى خود را آزاد گذاردند و انگشتهاى دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهاى پاى خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل به آرامى و خوبى  خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالى که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طورى مساوى شد که قطره آبى بر آن مى گذاشتند، به هیچ طرفى نمى ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامى گفتند: سبحان ربّى العظیم و بحمده بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده  و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّى الاعلى و بحمده . اعضاى بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانى و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینى باشد. بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روى زمین واجب است که پیشانى و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینى بر زمین سنت (مستحب ) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است :
و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا
و مسجدها از آن خداست و با وجود خداى یکتا کسى را به خدایى مخوانید.
پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتى نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته ، پشت پاى راست را بر کف پاى چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّى و اتوب الیه  و دوباره در حالى که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضاى بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: اى حماد، این چنین نماز بخوان .



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 91/6/13 ساعت 11:32 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


چگونه حافظه مان را تقویت کنیم؟

قبل از پرداختن به پاسخ سؤال، مقدمتاً تعریفی از حافظه ارائه می شود، دکتر نصرت الله پور افکاری «حافظه» را اینگونه تعریف کرده است: «این اصطلاح مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و یادآوری مجدد آنها قادر می سازد، اطلاق می شود حافظه یکی از اجزای تعیین کنندة هوش افراد است.»

همچنین شعاری نژاد کار حافظه را یادآوری و بازشناسی چیزی که قبلاً آموخته یا تجربه شده است، می داند.

راه های تقویت حافظه

1. تمرین پراکنده با مطالعة با فاصله: در این روش، یاد گیرنده به جای اینکه سعی کند تا یکباره و در یک نوبت مطالب را حفظ کند، وقت خود را تقسیم می کند و چندین بار آن را مرور می نماید، اگر یاد گیرنده سعی کند تا در یک نوبت همة مطالب را حفظ کند و تمام دقت خود را در همان یک نوبت صرف یادگیری آن مطلب نماید، این امر باعث خستگی و از بین رفتن انگیزه در او می شود. علاوه بر این، معمولاً پس از پایان یافتن تمرین، فراموشی صورت می گیرد. اگر یاد گیرنده چندین نوبت، صرف مطالعة مطلب کند، آنچه در نوبت قبل فراموش شده است در نوبت بعد به سرعت آموخته می شود.

2. روش تداعی معانی: حافظه با یادآوری و بازیابی تقویت می شود. صورت ها و مضمونهایی که شخص به خاطر می آورد نقطة شروعی برای تداعی است. کلمه‌ «تداعی» که یک اصطلاح روان شناسی است به طور معمول با واژه «معانی» به کار می رود. «تداعی» به معنای دعوت کردن است؛ یعنی در حافظة‌ شخص هر مطلبی مطالب دیگر را به خاطر می آورد. آنگاه هر یک از این مفاهیم ذهنی جدید، اشیاء و مفاهیم دیگری را به یاد می آورد و این امر مرتباً ادامه می یابد؛ ‌و به این ترتیب مخزن حافظه وسعت می یابد. «تداعی معانی» انواعی دارد که عباتند از: تداعی در اثر «شباهت» «همراهی» «تقابل» و «تضاد». شباهت ممکن است در لفظ یا در معنی باشد. مثلاً «باران» «آب» را تداعی می کند. در تضاد، دو شیء یا دو واژه با مفهومهای متضاد در پی هم خواهند آمد، مانند سفید و سیاه. اشیایی که همراه هم هستند و یا وقایعی که همزمان و یا در پی هم رخ می دهند نیز سبب تداعی می شوند. مانند: رعد و برق. در تداعی معانی وقتی واژه را می شنویم واژة دیگری را که با آن ارتباط دارد به یاد می آوریم. با این روش می توان بسیاری از مطالب را به یاد آورد. همچنین اگر مطالب جدید با مطالب گذشته ارتباط داده شوند، بهتر در حافظه باقی می مانند.

اگر هنوز تحصیل می کنید می توانید موضوعات درسی خود را با موضوع های دیگر، مانند نقشة جغرافیا و یا تصویرهایی برای ایجاد تداعی معانی در موقع یادآوری، گره بزنید. حتی، وقتی یادداشت و یا کتابی را مطالعه می کنید سعی کنید تصویر آنها را نیز به خاطر بسپارید. مثلاً اگر جنگ نادر شاه در هندوستان را مطالعه می کنید، منظرة فیل ها و فنون جنگی نادرشاه را در نظر خود مجسم کنید تا مطالب در ذهن شما همراه با تصاویر ذهنی باقی بمانند.

3. استفاده از «پیش سازمان دهنده»: پیش سازمان دهنده به مجموعه ای از مفاهیم مربوط به مطلب یادگیری گفته می شود که پیش از آموزش جزئیات تفصیلی مطلب، در اختیار یادگیرنده گذاشته می شود. نقش پیش سازمان دهنده، این است که یادگیرنده را با مطالبی که قرار است بیاموزد آشنا می سازد و کمک می کند تا اطلاعاتی را که بتوان مطالب جدید را به آنها ربط داد به یاد آورند. بنابراین، پیش سازمان دهنده، یک بیان مقدماتی دربارة موضوع یادگیری است که برای اطلاعات جدید، یک چهارچوب ذهنی فراهم می آورد و این اطلاعات جدید را به آنچه از قبل می داند ربط
می دهد.

4. روش «بند به بند»: این روش را دانشجویان زیادی طی سالهای متمادی به کار برده و عموماً از آن نتیجة مطلوب گرفته اند، جزئیات این روش به این شرح است.

1. در اتاقی آرام پشت میز خود بنشینید پاهای خود را راحت روی زمین قرار دهید، کتاب را باز کنید و در مقابل خود قرار دهید چند صفحة یادداشت تمیز و دو سه مداد نیز در کنار دستتان بگذارید.

2. اولین صفحة فصل را بیاورید، عنوان فصل و عنوان اول بعد از آن را ـ اگر وجود داشته باشد ـ یادداشت کنید.

3. اولین بند را بخوانید و سپس خواندن را متوقف کنید.

4. آنگاه به دقت به آنچه خواندید بیندیشید و در کلماتی هر چه کمتر و به زبان خودتان آن را خلاصه کنید. این خلاصه می تواند حتی چهار یا پنج کلمه باشد و به صورت جمله نباشد.

5. با همین روش ادامه دهید و بندها را یکی یکی به زبان خودتان خلاصه کنید. عنوانهای فرعی فصل را نیز در لا به لای خلاصه های خود، در محل مناسب قرار دهید.

فایدة واقعی این روش زمانی آشکار می شود که بخواهید برای امتحان آماده شوید. اگر فصلها را خوب خلاصه کرده باشید، با مرور این خلاصه ها خود را از خواندن دوبارة کل کتاب معاف کرده اید.

5. مواد غذایی که برای تقویت حافظه مفید است: متابولیسم مغز تحت تأثیر مبادلات کلسیم و فسفر قرار دارد. پس مواد غذایی ما باید از مقادیر کافی از این دو عنصر برخوردار باشند. برای «غذا دادن» به مغز و تقویت حافظه، خودرن مواد غذایی زیر توصیه می شود:

ـ شیر، یکی از اصلی ترین غذاهای ضروری مغز، شیر است. شیر با مزاج بعضی افراد نمی سازد لذا می توان آن را به صورت شیر خشک و همراه با غذاهای دیگر مصرف کرد.

ـ پنیر، به ویژه برای کسانی که با مزاجشان سازگار است خوردن آنرا توصیه می کنیم.

ـ جوانة گندم، این ماده را می توان بعنوان یکی از غذاهای اصلی مغز به شمار آورد. از حیث فسفر کلسیم و ویتامین ها بسیار غنی می باشد.

ـ ماهی. این مادة خوراکی به جهت داشتن مواد فسفری فراوان، برای مغز بسیار نافع است.

ـ تخم مرغ، در تخم مرغ مواد غذایی ارزنده به وفور دریافت می شود البته در خوردن آن افراط نکنید.

ـ بادام، گردو، فندق. توجه داشته باشید که هر چند خوردن این مواد کارخانة مغز را به تحرک وادار می سازد، به همان اندازه هضم آنها دشوار است و معده های ضعیف بایستی متوجه باشند که بخصوص شبها از مصرف آنها خودداری کنند.

توصیه های اسلام برای تقویت حافظه

در اینجا می پردازیم به بیان چیزهایی که در تقویت حافظه از نظر اسلام نقش مؤثر دارند.

ـ خواندن قرآن، به خصوص خواندن مداوم آیت الکرسی

ـ فرستادن صلوات بر محمد مصطفی ـ صلی الله عَلیهِ وَ اله و سَلَّم ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ

ـ مسواک کردن

ـ عسل خوردن

ـ خوردن کشمش پیش از صبحانه؛ چرا که این ماده حاوی مقدار زیادی فسفر است که باعث رشد و سر زندگی قوای مغزی می شود.

ـ تنظیم برنامه برای کارهای روزانه

در روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ همچنین به عوامل نسیان و کم حافظگی اشاره شده است. به چند مورد از آنها اشاره می کنیم: 1. انجام گناهان 2. خوردن ترشیها 3. خندة زیاد و بلند 4. بی احترامی به استاد

5. خوردن زیاد پنیر 6. خواندن نوشته های روی قبرها 7. خوردن و آشامیدن در حال جنابت 8. خوردن غذای داغ 9. زیاده روی در مباشرت جنسی 10. بوییدن بوهای بد.

سؤال: راه های تمرکز حواس چیست؟

در ابتدا تعریفی از «تمرکز» ارائه می دهیم: تمرکز حالتی است که در آن از میان افکار و آراء مختلف شخص، یک فکر در مرکز قرار می گیرد و بقیة افکار و آراء او نسبت به آن فکر، جنبة پیرامونی دارند. بنا به تعریفی دیگر، تمرکز حواس یعنی توانایی ثابت نگه داشتن توجه و دقت روی موضوع یا کاری که به میل و ارادة انتخاب شده است و مانع شدن از اینکه این دقت و توجه به سوی موضوعات دیگر منحرف شود.

برای ایجاد تمرکز و تقویت آن ابتدا باید عواملی را که باعث می شوند تمرکز حواس شخص از بین برود شناسایی کرد و سپس با راه های مقابله با آنها آشنا شد. این عوامل عبارتند از:

1. عدم علاقه نسبت به موضوع مورد مطالعه: از مهمترین عوامل عدم تمرکز حواس، آن است که خواننده نسبت به کتاب یا موضوع مورد مطالعه، علاقه نداشته باشد. بهترین شیوة مقابله با این حالت، آن است که بین این موضوع یا کتاب، ‌با آنچه مورد علاقة شدید خواننده است ارتباطی برقرار شود. مثلاً دانش آموزی که به قبولی در کنکور علاقة زیادی دارد، باید میان این کتاب و قبولی در کنکور ارتباطی برقرار کند تا از این راه، حالت بی علاقگی او زایل شود.

2. آشفتگی های درونی: منشأ این آشفتگی ها در درون انسان قرار دارد مانند: نگرانی، ترس، اندوه، حسادت و به طور کلی احساسات هیجان آمیزی که در ذهن مانع تمرکز می شود. بهترین راه برای منحرف کردن توجه فکر از نگرانیها این است که آنها را در کاغذی یادداشت کنید و به خودتان بگویید که بعد از مطالعه دربارة آنها فکر خواهید کرد. با این روش ساده، ذهن شما تنها متوجه مطالعه خواهد شد و به صورت موقت از پرداختن به نگرانیها منحرف می گردد و قدرت تمرکز را افزایش می دهد..3. عدم هماهنگی بین قدرت اراده و تخیل: اگر تخیّل خواننده با اراده اش هم سو نباشد نمی تواند تمرکز حواس کافی داشته باشد. در روان شناسی ثابت شده است که در این تضاد و ناهماهنگی، قدرت تخیّل قوی تر از اراده است. مثلاً دانشجویی کتابی را باز می کند و به مطالعه آن می پردازد، پس از مدّت کوتاهی افکاری به ذهنش خطور می کند مثلاً با دوستانش بازی می کند، به سینما می رود... این تخیلات باعث می شود که خواننده تمرکز خود را از دست دهد. برای غلبة بر این مشکل خواننده وقتی می خواهد موضوع خاصی را مطالعه کند بهتر است خود را در حال و هوای مخصوص آن موضوع قرار دهد. مثلاً اگر کتاب پزشکی می خواند، خود را در حال و هوای پزشک قرار دهد.

4. آشفتگی های بیرونی: این آشفتگی ها از تحریک های غیر عادی حواس مختلف انسان ایجاد می شود، هر گونه تحریک غیر عادی حواس، ممکن است فرایند تمرکز را با اشکال مواجه کند. تشنگی، گرسنگی، درد، گرما، سرما و.. موجب بر هم خوردن تمرکز می شود. برای رفع این آشفتگی ها باید تا حدّ امکان محیط مطالعه را از محرک های خارجی دور ساخت. مثلاً ‌محیطی را برای مطلاعه انتخاب کنید که در آنجا صداهای ناهنجار، رفت و آمد وسایل نقلیه و.. نباشد. همچنین نور محل مطالعه هم باید به اندازة کافی باشد.

گوش دادن به موسیقی رادیو یا نوارهای آهنگ هنگام مطالعه باعث انحراف توجه و کاهش تمرکز می شود. این که بعضی ها می گویند که صدای رادیو یا نوار موسیقی در تمرکز به آنها کمک می کند درست نیست. اگر دانش آموزی با این طریق مطالعه، خوب یادمی‎گیرد با حذف موسیقی نمراتش بهتر خواهد شد.

اقدامات زیر همچنین برای ایجاد تمرکز در هنگام مطالعه مفید خواهد بود:

ـ طرح سؤالات و یافتن جواب آنها هنگام مطالعه موجب از بین رفتن بی حوصلگی و باعث تمرکز بهتر می شود.

ـ تجسم کردن، یعنی استفاده از حواس مختلف و تفکر بر روی مطالب و در نتیجه معنا بخشیدن به کلمات و پی بردن به هدف نویسنده.

ـ یادداشت کردن، خلاصه کردن، علامت گزاری، حاشیه نویسی و مرور مطالب. تمام این کارها یادگیری را آسان و تمرکز را بهبود می بخشد.

عبارت خواندن، تمرکز را افزایش می دهد. زیرا از طریق عبارت خوانی، شما با سرعت نزدیک به سرعت اندیشیدن خود، می خوانید. در حالی که در کلمة خوانی مجبورید با پهلوی هم قرار دادن کلمات به معانی برسید، که این خود باعث حواس پرتی می شود.

منابع بیشتر جهت مطالعه

1. تقویت حافظه، محمد حسین حقجو

2. چگونه حافظه خود را تقویت کنیم، جیمر وینلند، ترجمه شمس الدین زرین کلک.

3. راهنمای تمرکز بهتر، ملوین پاورز، رابرت اس، استارت، ترجمة حسین نیّر.

4. روش های مطالعه، علی اکبر سیف.

5. شرایط یادگیری، ترجمة‌ جعفر نجفی زند.



 منبع: سایت اندیشه قم



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در شنبه 91/6/4 ساعت 9:45 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


چگونه فرزندانمان متدین بار بیاوریم؟

پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی: باتوجه به این که یکی از راه های آموزش ارزش های دینی ، استفاده از سخن است ،حتما باید از سخنی نرم و بیانی شیوا استفاده شود. صدای بلند، به ویژه اگر با خشونت همراه شود، سبب بی توجهی کودکان به آموزش دینی خواهد شد .


در این مقاله ابتدا به این پرسش پاسخ می دهیم که اگر تمام شرایط را مهیا کردیم و فرزندمان را به سمت مذهب علاقمند کردیم ، برای تثبیت و تداوم آن چه باید کرد ؟ چه کارهایی باید انجام داد تا دین ، در ذهن و قلب فرزندانمان حک شود ؟ بعد از آن به سراغ روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی می رویم ، سپس به نقش الگو در تربیت دینی اشاره می نمائیم و در انتها ، توجهی کودکان به آموزش های دینی را مورد بررسی قرار می دهیم .

راه کارهای تثبیت آموزه های دینی

برخی والدین شکایت می کنند که تا فرزندانشان ، کودک هستند ، به مسائل دینی توجه دارند ؛ اما وقتی سنشان بالاتر می رود ، آموزه های دینی و عمل به آن ها در ایشان کمرنگ می شود.

برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان باید به این مسائل توجه شود:

تداوم والدین

تداوم والدین در مسائل دینی و عبادت ها ( نماز به موقع ، نماز با کیفیت، روزه ، توجه به حلال و حرام ، نگاه ، سخن و ...) عامل موثری در تثبیت آموزه های دینی در کودک است .

بی توجهی مادر به نماز در ایام عذر شرعی و یا بی توجهی پدر و مادر به روزه هنگام مسافرت ، مانعی در راه تثبیت آموزه ها است ؛ زیرا کودک قدرت تجزیه و تحلیل این گونه مسائل را ندارد و ممکن است بر بی توجهی و بی قیدی پدر و مادر حمل کند ؛ و با خودش بگوید :" اینها خودشان نماز نمی خوانند و روزه نمیگیرند ، بعد مدام به ما امر و نهی می کنند ؛ پس من هم دیگر نماز نمی خوانم "

اگر کودک در سنی است که می توان او را توجیه و مساله را برایش تبیین کرد ، اشکالی ندارد ؛ اما در غیر این صورت ، باید به گونه ای عمل شود که در او شک و تردید ایجاد نشود.

تهیه امکانات

امکانات جذاب چون سجاده ای زیبا ، تسبیح ، عطر ، چادر و مقنعه ( برای دختران) ، قبله نما ( برای پسران) و ... و امکان وضوی راحت با آب گرم در زمستان در دستشویی تمیز ، با نور کافی و بدون وسایل اضافی ، عامل موثری در تثبیت آموزه های دینی است .

قرار گرفتن دختر کوچک برای نماز کنار مادر ( گر چه به شکل تقلید )، بیدار کردن کودک در سحرهای ماه مبارک رمضان ( گر چه روزه نگیرد یا ساعاتی از روز را روزه بگیرد ) ، کمک به ناتوانان و نابینایان در عبور از خیابان با مشارکت فرزند ، اعطای صدقات و کمک های مالی به نیازمندان با دست کودکان و ... نمونه هایی از راه های تمرین ارزش های دینی است .

حضور در محافل مذهبی

حضور در محافل مذهبی در ماه مبارک رمضان ، ایام محرم و صفر، دعای کمیل ، دعای ندبه و ... سبب تثبیت آموزه های دینی می شود .

ارتباط با خانواده های مذهبی

امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید :

ای مالک ! با خانواده های خوب ، شریف، با سابقه های درخشان ، جنگ آوران و بخشندگان رابطه داشته باش .( نهج البلاغه ، نامه 53)

ارتباط با خانواده های خوب و متدین ، سبب تاثیر پذیری کودک از همسالان می شود .

الگو دهی مناسب

الگوهای خوب و با دیانت ، می تواند سبب تثبیت آموزه های دینی در کودکان شود ؛ پس والدین باید از همان دوران کودکی ، زمینه های مناسبی را برای پذیرش الگوهای خوب فراهم سازند .

برخورد دوگانه ی والدین با الگوها ( اظهار ارادت به الگوهای غربی، مانند هنر پیشگان اکشن و بی توجهی به شخصیت های علمی و فرهنگی و الگوهای معنوی ) باعث می شود که کودک احساس کند، الگوهای مناسب ، آنان هستند و در آینده هم سراغ ایشان برود.

تشویق و تحسین

تشویق معجزه می کند . اگر فرزند شما ، در مسیر عبادت و اعمال مذهبی حرکتی کرد ، او را تحسین کنید ؛ البته بایید توجه داشته باشید که تشویق در مسائل عبادی ، حالت مزد و پاداش به خود نگیرد ؛ پس بهتر است ، تشویق های شما اعم از مادی و معنوی ( بوسیدن ، نوازش، توجه، نگاه محبت آمیز و ...) باشد و تشویق های مادی ، به صورت نامنظم صورت پذیرد .

تشویق منظم مادی برای عبادت کودکان ، سبب تاجرانه شدن عبادت آنان می شود ؛ در حالی که مطلوب ، عبادت آزادگان است.

امام علی (ع) فرمود :

ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار ... و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار.

همانا عبادت گروهی که خدا را به امید پاداش پرستیدند ، عبادت تاجران است ... و گروهی که برای سپاسگزاری پرستیدند ، عبادت آزادگان است .( نهج البلاغه ، کلمات قصار ، 237)

شیوه ی " تداعی – معانی " در تربیت دینی

" تداعی – معانی " ، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد . پدری ممکن است هنگام آموزش نماز ، آن را با تنبیه بدنی یا داد و فریاد همراه کند.در این صورت ، هر گاه نوجوان ، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود ، نماز در ذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید ، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد ؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد .

پدری دیگر ، هنگام هدیه دادن یا خاطره ی خوش دیگر ، فرزندش را به نماز می خواند . از این پس ، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد ، خاطره های خوش او تداعی می شود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید ، نماز را به یاد می آورد؛ پس ناخودآگاه ، از شنیدن واژه نماز لذت می برد و به سوی نماز کشیده خواهد شد .

توصیه می شود آموزش ارزش های دینی را به خاطره های خوش همراه کنید . معلمان محترم مدارس نیز به خوبی می توانند از شیوه تداعی – معانی استفاده کنند . زمانی که در حضور تعداد بسیاری دانش آموز ، به دانش آموزی درسخوان جایزه می دهند ، بهترین موقعیت ، برای القای درگوشی ارزش ها است ؛ زیرااو بهترین موقعیت و شیرین ترین خاطره را سپری می کند ، و هیچ گونه مقاومتی نخواهد داشت . اردوهای دانش آموزی نیز ، بهترین موقعیت است ؛ البته بدان شرط که در القای مطالب دینی زیاده روی نشود .

روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی

القای ارزش های دینی ، تا حدود 6 سالگی ، به طور مستقیم ، امکان پذیر است ؛ زیرا کودکان تا این سن ، مقاومت روانی فراوانی در مقابل آموزه های دینی ندارند ؛ اما از این سن به بعد ، با توجه به افزایش مقاومت روانی آنان، باید از شیوه های القای غیر مستقیم استفاده کرد .

راهکارهای القای غیر مستقیم عبارتند از :

داستان

ارزش های دینی را می توان در قالب داستان ( برای کودکان ، قصه گویی یا قصه خوانی ، و برای نوجوانان ، هدیه کتاب های داستان ) ارائه کرد . این درسی است که قرآن به ما می دهد . خدای متعال در قرآن کریم با داستان حضرت موسی و مرد صالح ، درس تواضع و بردباری در برابر معلم ؛ با داستان اصحاب لوط ، درس عفت و پاکدامنی ؛ با داستان آدم و حوا ، آموزش دوری از شیطان ، و با قصه حضرت مریم (ع) آموزه پاکدامنی و توکل به خدا را به ما ارائه می کند .

شعر

استفاده از شعرهای ساده و دور از صناعات پیچیده ی ادبی ، می تواند راهکاری برای القای ارزش های دینی باشد . برای کودکان خردسال ، می توانید شعربخوانید تا حفظ شود ، آن را زمزمه کند و ارزش ها به مرور برایش ملکه شود .

والدین ، درس های بسیاری از قبیل اهمیت عبادت ، سپاسگزاری به درگاه الاهی ، ساده زیستن ، توکل به خدا ، کمک به دیگران و ... را می توانند در قالب شعر به کوکان بیاموزند ؛ به طور مثال ، برای دختری که قرار است فردا وارد 9 سالگی شود و ایام عبادتش را آغاز کند ، از چنین شعری استفاده می کنیم :

بوی بهار دارد چادر نماز مادر

در دست های او هست یک جانماز دیگر

ماه قشنگ امشب مهمان خانه ماست

یک آسمان ستاره در انتظار فرداست

من می کنم دوباره رخت سفید بر تن

چون تا طلوع خورشید 9 ساله می شوم من

شاعر در این شعر ، از اصل تداعی – معانی استفاده کرده و چادر نماز مادر را با بهار و ماه قشنگ و آسمان پرستاره همراه کرده است که کودک به طور طبیعی آن ها را دوست دارد .

برای آموزش ساده زیستی، شکر خداوند ، محبت و شادابی ، از شعر دیگری بهره می جوییم :

شش دانه قاشق ، شش دانه بشقاب

نان ونمکدان ، یک کاسه ی آب

دیگی پر از آش یک شام ساده

در دورسفره یک خانواده

با مهربانی با هم نشستند

در سینه شادی برچهره لبخند

گفتند اول نام خدا را

خوردند با هم نان و غذا را

یک سفره خوب یک شام دلخواه

بعد از غذا هم ، الحمد لله

مثال دیگر ، درس نماز و تسبیح الهی:

خورشید زیبا دوباره سرزد

پرنده ی شب دوباره پر زد

خروس خانه ترانه سر داد

وقت سحر را به من خبر داد

آمدم بیرون در هوای باز

وضو گرفتم برای نماز

دیدم نشسته گنجشکی زیبا

بر روی شاخه ، آرام و تنها

جیک و جیک می کرد در آن صبح زود

گویی که او هم فکر خدا بود

شرح حال بزرگان

برای کودکان ، از زندگی بزرگان و اندیشه وران اسلامی و غیر اسلامی بگویید ؛ تا از زندگی آنان درس بگیرند .

از سید رضی ( قدس سره) بگویید که جلوی قبرستان غیر مسلمانان از اسب پیاده شد و فرمود : در این قبرستان شخصی دفن شده است که معلم غیر مسلمان من بود.

فیلم ، کارتون و نمایشنامه

فیلم و کارتون به جهت جذابیت ، و نمایشنامه به سبب صحنه پردازی ها و نور پردازی های زیبا ، کودکان را جذب می کند و سبب تثبیت آموزه های دینی و اخلاقی می شود ؛ پس ، از این شیوه القای غیر مستقیم نیز استفاده کنید .

روش الگویی در تربیت دینی

روش الگویی ، یعنی : الگوها( پدر ، مادر ، معلم ، مربی و ...) خوب باشند ؛ به مسائل دینی و انسانی اهمیت دهند ؛ عباداتشان را به موقع و با کیفیت انجام دهند ؛ در خدمت به دیگران بشتابند ؛ حقوق دیگران را رعایت کنند ؛ به بزرگسالان احترام بگذارند ؛ از محرمات الاهی بپرهیزند ؛ اهل راز و نیاز با خدا باشند و ...

اگر چنین شود ، خود بهترین آموزش است . والدینی که خود به ارزش ها عمل می کنند ، نیاز چندانی به گفتار و تذکر ندارند ، و اگر عمل نکنند ، گفته هایشان هیچ گونه اثری نخواهد داشت .

خشک ابری که بود ز آب تهی

ناید از آن صفت آب دهی

اگر خشک ابری بدون باران باشیم ، چگونه می توانیم برسر دیگران بباریم ؟!

حضرت صادق (ع) می فرماید :کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم .مردم را با غیر زبانتان { = با عملتان به سوی خدا } بخوانید . ( وسائل الشیعه ، ج 15، ص 246)

یکی از ویژگی های جالب حضرت امام خمینی (قدس سره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران ، همین بوده که چندان تذکر نمی داد ؛ بلکه منش و رفتار آن بزرگوار درس آموز بوده است .

یک ضرب المثل عربی می گوید :اگر پدر پیاز ، و مادر سیر باشد ، چکونه می توان انتظار داشت که فرزند آنان ، رائحه خوشی داشته باشد .

بی توجهی کودکان به آموزش های دینی

چرا برخی کودکان به آموزش های دینی بی توجهی می کنند ؟ در این مجال این پرسش را مورد بررسی قرار می دهیم :

مهم ترین عامل برای بی توجهی کودکان به آموزش های دینی ، عدم زمینه سازی والدین است . همان گونه که نقاشی بدون رنگ زمینه ، و کشاورزی بدون شخم زمین مطلوب نیست ، آموزش دینی نیز بدون زمینه ، بازده ندارد .

برای فراهم ساختن زمینه آموزش ، توجه به نکاتی لازم است

ارتباط کلامی مناسب : باتوجه به این که یکی از راه های آموزش ارزش های دینی ، استفاده از سخن است ، حتما باید از سخنی نرم و بیانی شیوا استفاده شود . صدای بلند ، به ویژه اگر با خشونت همراه شود ، سبب بی توجهی کودکان به آموزش دینی خواهد شد .

وضعیت ظاهری مناسب : ظاهر آراسته ، لباس مناسب ، موی شانه زده ، دندان های تمیز ، بوی خوش و ... ، زمینه ساز آموزش دینی هستند .

خوش خلقی : خوشرویی و نگاه محبت آمیز ، فضای ارتباط را فراهم می سازد و بد اخلاقی و ترشرویی ، زمینه آموزش دینی را از بین می برد .

امام علی (ع) می فرماید : البشاشة حبالة المودة .خوشرویی ، ریسمان محبت است . ( نهج البلاغه ، کلمات قصار ، 6)

حوصله : برای آموزش ارزش های دینی ، بردباری ضرورت دارد . با توجه به ضعف تمرکز کودکان ، گاهی لازم است آموزه ای بارها تکرار شود که صبر و حوصله والدین را می طلبد . دختر حضرت امام خمینی (قدس سره) می گوید :

کودکی 5 ساله بودم و به حضرت امام در نماز اقتدا کردم . پس از اتمام نماز ، مادرم گفت : دخترم ! به شکل صحیحی اقتدا نکردی . از امام پرسیدم . آن بزرگوار 15 دقیقه برایم توضیح داد.

منبع: تبیان



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در پنج شنبه 91/5/19 ساعت 11:37 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


خصوصیات و مشخصات دوستان و دشمنان امیرمومنان امام علی علیه السلام

برای دوستان و دشمنان امیرالمومنین خصوصیات زیادی در روایات ذکر شده است .اما دشمنان اهل بیت علیهم السلام  سه خصوصیت و ویژگی اصلی و عمده دارند ، که با دشمنی با اهل بیت علیهم السلام اشکار می شود . برای روشن شدن ویژگی های دشمنان امیرمومنان علی علیه السلام ، به دور از پرحرفی و مطلب اضافی روایات را دسته بندی می کنیم و نتیجه گیری و مفهوم گیری را به مخاطب می سپاریم.

1- دشمن امیرمومنان علی علیه السلام منافق است
اولین خصوصیت و نشان بارز دشمنی با امیرمومنان نفاق است که در منکر علی علیه السلام بروز می کند. یعنی اگر کسی با امیرمومنان مشکل داشت ،باید بدانیم که انسان منافقی است.
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
ان حب علی قذف فی قلوب المومنین. فلا یحبه الا مومن و لا یبغضه الا منافق.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند:
کسی علی علیه السلام را دوست ندارد مگر مومن و کسی بغض او را به دل ندارد مگر منافق.) المستدرک حاکم 3/127 -- صحیح النسائی 2/271 -- صحیح مسلم 2/271 -- صحیح الترمذی 2/301 -- صحیح ابن ماجه 12 -- مسند احمد 1/84 -- الدر المنثور 7/504 -- تفسیر الطبری 13/72
قال جابر بن عبدالله الانصاری و ابوسعید الخدری: کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله ببغضهم علیا علیه السلام.
جابر بن عبدالله و ابوسعید خدری میگویند: در زمان رسول الله صلی الله علیه و اله ما منافقان را به سبب بغض شان به علی علیه السلام می شناختیم ! سنن الترمذی 2/299 -- الحلیه ابو نعیم 6/294
روایات زیادی از عامه و خاصه با این مضمون وجود دارد که به همین چند مورد اکتفا می کنیم .
اما معنی این روایات چیست ؟ یعنی چه که دشمن علی علیه السلام منافق است؟
برای روشن شدن ان ، ابتدا باید معنی کلمه نفاق و منافق را بدانیم .
نفاق عبارت است از: اظهار خلاف باطن خویش . یعنی منافق غیر از ان چیزی که هست ، خود را نشان می دهد .
راحت تر و ملموس تر بیان کنیم : یعنی ممکن است که حافظ قران باشد و قران را با صوت زیبا بخواند و اشک بریزد ، تمام نمازها را اعم از واجب و مستحب بجا اورد ، شبی چند جزء قران بخواند ، شب تا به صبح در نماز تراویح اشک بریزد ، بر پیشانی اش اثر سجود نمایان باشد ، فقط از خدا دم بزند و .... اما درونش خبر دیگری است . به اینها که ایمان ندارد هیچ ؛ که دشمن خداست و دنبال راهی است که مردم را از در خانه خدا دور کند و بهترین روش برای جلب اعتماد مردم دم زدن از خداست . پس منافق از راه دینداری وارد می شود و تخم نفاق را بین مومنین می کارد و پایه های ایمان را سست می کند و با ایجاد بدعت و فکر فاسد راه را به بیراهه تبدیل می نماید.
با این توصیفات ، واضح و مبرهن است که خطر منافق و دشمن داخلی بسیار بیشتر است از دشمن خارجی . یعنی این گروه خطرناکتر از کفار و یهود هستند.
فکر می کنم اکنون بهتر معنای روایت را می فهمیم :
روایات می فرمانید: هر کس که دشمن امیرمومنان علی علیه السلام است ، مطمئنا منافق است و درونش با ظاهرش متفاوت است. بدانید که گمارده و گماشته دشمنان خداست و برای دشمنی با دین خدا تلاش می کند. فریب ظاهر زیبا و فریبنده او را نخورید و به او اعتماد نکنید و از او برحذر باشید.

2- دشمن علی علیه السلام حرام زاده است !
قال رسول الله صلی الله علیه واله:
یا علی لا یحبک الا طاهر الولاده و لایبغضک الا خبیث الولاده.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله:
ای علی دوست ندارد تو را مگر شخص طاهر الولاده حلال زاده و بغض و دشمنی با تو نداشته باشد مگر خبیث الولاده حرام زاده. ینابیع الموده باب 44 ج1ص397
روی ابن عساکر عن النبی صلی الله علیه واله: ان ابن الزنا یعرف ببغضه علیا.
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: زنا زاده به سبب بغض او به علی علیه السلام شناخته میشود !
تاریخ دمشق ج17ص371
قال رسول الله صلی الله علیه واله: - ان الشیطان یزنی بامهات المبغضین لعلی.
همانا شیطان با مادران دشمنان علی علیه السلام زنا می کند. تاریخ دمشق ج 17/ص372
شافعی می گوید: سمعت مالک بن أنس رضی الله عنه یقول : قال أنس بن مالک :
«ما کنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببُغضه علی بن أبی طالب کرم الله وجهه»(
شنیدم که مالک بن انس می گوید انس بن مالک گفت : تشخیص نمی دادیم که شخصی از پدرش نیست مگر به بغضش نسبت به علی علیه السلام
فرائد السمطین» (ج1 ص365)
ابن اثیر در الکامل خود در ج4ص57 می گوید:
کان مروان بن الحکم ابن زنا من جدته الزرقاء بنت موهب فکان من المعادین لعلی علیه السلام.
مروان بن حکم ابن زنا بود. فلذا از دشمنان علی علیه السلام بود.
(در اینجا مناسب است نکته ای را متذکر شوم. عمر بن خطاب وقتی متعه <ازدواج موقت> را حرام کرد. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند اگر عمر متعه را حرام نمی کرد هیچ کس در عالم زنا نمی کردمگر شقی. نکته اینجاست: عمر میدانست نهی از متعه موجب شیوع زنا میشود. و شیوع زنا و زنازاده موجب زیادشدن دشمنان علی علیه السلام میشود! دقت کنید! )
مرحوم صدوق رحمه الله با سند از طریق عامه نقل می کند که أبی الزبیر مکی گفت :
 رأیت جابراً مُتوکئاً على عصاه وهو یدور فی سکک الأنصار ومجالسهم وهو یقول : علی خیرُ البشر فمن أبى فقد کفر ، یا معشر الأنصار أدِّبوا أولادکم على حُبَّ علی (علیه السلام) فمن أبى فانظروا فی شأن أمّه ؛
ابو زبیر می گوید : جابر را دیدم که بر عصایش تکیه کرده بود و میان اصحاب می گشت و می گفت : علی بهترین مردم است و هر کس این را قبول نداشته باشد کافر شده است . ای انصار پیامبر فرزندانتان را بر محبت علی علیه السلام تربیت نمایید . اگر محبت علی را نپذیرفتند از مادر بچه قضیه را جستجو کنید.
علل الشرائع : ص58 . وأمالی الصدوق : ص47 وفی ط : ص71 ح6 .
قال عباده بن الصامت : کنا نبور أولادنا بحب علی بن أبی طالب فاذا رأینا أحداً لا یحبه ، علمنا أنه لیس منا ، وأنه لغیر رشده     أسنى المطالب للحافظ الجزری الشافعی (ص58 )
عباده بن صامت می گوید: فرزندانمان را با محبت علی بن ابیطالب علیه السلام ازمایش می کردیم . اگر می دیدیم که یکی از انها ایشان را دوست ندارد می فهمیدیم که او از ما نیست و حلال زاده نمی باشد.
از پیامبر (صلى الله علیه وآله) روایت شده که به امیرالمومنین علی  (علیه السلام) فرمودند 
«اذا کان یوم القیامه دُعی الناس بأسمائهم وأسماء أمهاتهم ، ما خلا نحن وشیعتنا ومحبیّنا فإِنهم یُدعون بأسمائهم وأسماء آبائهم»( روز قیامت مردم را با نام خودشان و مادرانشان صدا می زنند غیر از ما و شیعیانمان و محبانمان که با نام پدرانشان صدا زده می شوند.
شبیه این روایت از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است .
روى عن الصادق (علیه السلام) قال :
«اذا کان یوم القیامه دُعی الخلائق بأسماء أمّهاتهم الا نحن وشیعتنا فانهم یُدعون باسماء آبائهم
روز قیامت انسانها با نام مادرانشان معرفی می شوند بجز ما و شیعیانمان که با نام پدرانمان نام برده می شویم . المحاسن: 141.
قبلا مرسوم بوده که فرزندان زنا و حرام را با نام مادرانشان معرفی می نمودند و این در تاریخ ذکر شده است . مثلا عبید الله بن زیاد را ابن مرجانه خطاب می نمایند .
این مطلب بیان گر ان است که هر کس محبت اهل بیت علیهم السلام در دلش نباشد نشانه ان است که نطفه او از راه حلال منعقد نشده و باید از مادرش سراغ پدر واقعی اش را بگیرند.
البته جای سوال است که پس تکلیف بیشتر مردم دنیا که شناختی نسبت به اهل بیت علیهم السلام  ندارند و در اصطلاح مستضعف هستند ، چیست ؟ یعنی انها همه چون محبت اهل بیت علیهم السلام را ندارند ، حرام زاده اند ؟
باید در جواب گفت خیر . سنگ محک برای ایشان به گونه دیگری است .اگر برای ایشان هم اهل بیت علیهم السلام معرفی شوند و ایشان در قلبشان خنکی محبت اهل بیت احساس کنند از این دسته اند و گرنه ایشان هم مادرانشان به خطا رفته اند.
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
اذا برد على قلب أحدکم حبّنا فلیحمد الله على أولی النعم ، قلت : على فطره الاسلام ؟ قال : لا ولکن على طیب المولد ، إنه لا یحبّنا إلا من طابت ولادته
اگر خنکی محبت ما بر دلهایتان احساس کردید خداوند را بر بهترین نعمتها شکر کنید . سوال شد : اولی النعم یعنی اسلام و بخاطر اسلام باید خداوند را شکر کنیم .
امام فرمودند : نه اولی النعم یعنی پاکی ولادت . تنها کسانی که ولادتشان پاک است ما را دوست دارند.
المحاسن : ص138 ح25 .

3- دشمن علی علیه السلام ولد حیض است
علامه قندوزی در «ینابیع الموده»می نویسد : أبو رافع می گوید:
«من لم یعرف حق علی فهو أحد من الثلاث : إمّا أمُّهُ الزانیه ، أو حملته أمُّه من غیر طهر أو منافق»
ینابیع الموده : ص252 ط اسلامبول .
هر کس حق علی را نشناسد از این سه حال خارج نیست : یا مادرش زنا کار است و او ولد زنا است و یا مادرش در زمان حیض او را حامله شده و یا منافق است.
با همین مضمون نیسابوری از پیامبر (صلى الله علیه وآله) نقل می کند که فرمودند :
«من لم یحب عترتی فهو لاحدى ثلاث : أما منافق وأما لزنیه وأما أمرؤ حملت به أمُّهُ فی غیر طهر»
روضه الواعظین: 270
که پیامبر صلی الله علیه و اله در این روایت عدم محبت را نشانه این سه امر می دانند در اخر دو داستان از علامه حلی نقل می کنیم که ایشان ادعا می نمایند صحت این روایت برایشان ثابت شده است .
علامه حلی قدس سره در کتاب کشف الیقین می نویسد :
ابو دلف پسری داشت که با دوستانش در مورد محبت و دشمنی علی علیه السلام مشاجره می کرد . یکی از انها روایتی از پیامبر نقل نمود که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند : ای علی فقط انسان مومن پاکدامن تو را دوست دارد و انسان زنا زاده و ولد حیض دشمن توست . ابن ابی دلف گفت : در مورد پدرم چه می گویید . نظرتان این است که کسی به همسرش نزدیک شده است . در جواب  گفتند : نه
ابن ابی دلف گفت : به خدا قسم من بیشتر از همه مردم نسبت به علی بغض و دشمنی دارم.
در حالیکه در حال مشاجره و بگو مگو بودند ،  پدرش وارد شد و گفت : به خدا سوگند این حدیث صحیح است . به خدا این پسر هم ولد الزناست و هم ولد الحیض . من مریض در خانه برادرم افتاده بودم که خادمه ای برای انجام کاری وارد شد . هوس کردم که با او نزدیکی کنم ولی او خودداری نمود و گفت : من حائض هستم . ولی من با او نزدیکی کردم و او به این پسر باردار شد . این پسر هم ولد الزناست و هم ولد الحیض و همچنین پدرم نقل می کند :
روزی به همراه دوستان به بغداد رفته بودیم . برای رفع تشنگی به دنبال اب در کوچه پس کوچه های بغداد می گشتیم تا به اب انبار رسیدیم و در صف اب ایستادیم . در این هنگام دو پسربچه که با هم بازی می کردند ، جلب توجه می کردند . یکی به دیگری به دیگری می گفت امام علی بن ابیطالب است و دیگر می گفت : نه خیر ابوبکر است.
گفتم : پیامبر می فرمایند : ای علی فقط دوستدار تو مومن است و دشمن تو ولد حیض است.
مادر بچه ها با ظرف اب از اب انبار بیرون امد . او که سخن من را شنیده بود، گفت : اقا من تو را قسم می دهم ان چه گفتی دوباره برایم تکرار کن . گفتم روایت پیامبر بود که نیازی به تکرار ان نیست.
دوباره اصرار کرد و من مجبور شدم روایت را دوباره نقل کردم . زن گفت : اقا به خدا سوگند این روایت صحیح است . این دو پسران من هستند . ان که علی را دوست دارد حلال زاده است و انکه دشمن علی است ولد حیض است . پدرش در حال حیض با من نزدیکی کرد و من به او حامله شدم.
کشف الیقین : ص166 و167
تمام انچه بیان شد ممکن است در شخصی جمع شود و اینها مانعه الجمع نیستند و با یکدیگر تباین ندارند. ممکن است کسی هم ولد زنا باشد و هم ولد حیض و هم منافق . و این مرتبه به این بلندی حتما نصیب بزرگترین دشمنان امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام شده است که توانستند قطار هدایت بشری را از ریل خارج نموده و به پرتگاه های ضلالت و گمراهی سوق دهند .

ناسزا گو به علی ناسزا گو به خداست
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:
من سب علیا فقد سبنی و من سبنی فقد سب الله تعالی.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: هر کس علی علیه السلام را فحش دهد من را فحش داده و هر کس من را فحش دهد به تحقیق خدا را فحش داده است. (المستدرک علی الصحیحین ج3 ص 131

برگرفته شده از سایت موسسه سبطین    http://www.sibtayn.com



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 91/5/16 ساعت 11:14 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت


<      1   2   3   4      >
http://www.games-casino.us/
با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید