امام حسن و امام حسین علیهما السّلام دو عضو از اعضاى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بودند


 (2) [مسند امام احمد حنبل 6/ 399] به سند خود، از «قابوس بن مخارق» از «امّ الفضل» روایت مى‏کند که در خواب دیدم یکى از اعضاى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در خانه من افتاده است. به ملاقات رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدم و رؤیاى خود را به عرض مقدس رساندم. حضرت فرمود: خیر است، دیرى نمى‏یابد فاطمه علیها السّلام پسرى به دنیا مى‏آورد و تو امور شیر دادن او را در کنار امر شیر دهى فرزندت «قثم»، به عهده مى‏گیرى. طولى نکشید که امام حسن علیه السّلام از فاطمه علیها السّلام تولّد یافت و او را به دست من سپردند و من شیردهى او را انجام مى‏دادم.
همین حدیث را به طریق دیگر هم روایت مى‏کند. «ابن اثیر» در [اسد الغابة 2/ 10]، «ابن حجر» در [اصابه 5/ 231] و «بغوى» هم آنرا روایت کرده‏اند.
 (3) [صحیح ابن ماجه‏] در ابواب تعبیر رؤیا صفحه 289، به سند خود، از
 «قابوس» از «امّ الفضل» روایت مى‏کند، در ملاقاتى که با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داشتم، عرض کردم: در خواب دیدم که عضوى از اعضاى شما در خانه من است. فرمود:
خواب خوبى دیده‏اى، بزودى از فاطمه علیها السّلام پسرى بدنیا مى‏آید که تو باید شیر دادن او را عهده‏دار شوى. دیرى نپایید که حسن علیه السّلام- یا حسین علیه السّلام- از مادر متولد شد و او را با فرزندم «قثم» شیر مى‏دادم! «امّ الفضل» مى‏گوید: روزى این کودک را حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بردم، همینکه در دامان آن حضرت قرار گرفت، ادرار کرد. من (این عمل را نسبت به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بى‏ادبى احساس کردم) دست به شانه او زدم. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فرزندم را آزار دادى خدا تو را بیامرزد!
 (1) [مستدرک حاکم 3/ 176] به سند خود، از «امّ الفضل» دختر «حارث» روایت مى‏کند که در یکى از اوقات، حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شده و عرض کردم: یا رسول الله! دیشب خواب وحشتناکى دیدم. پرسید: چه خواب دیدى؟
عرض کردم: خواب نگران کننده‏اى! فرمود: جریانش را بیان کن. عرض کردم: در خواب دیدم گویا قطعه‏اى از بدن شما جدا شد و در دامن من قرار گرفت. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: بر خلاف انتظار تو، این خواب خوبى است، بزودى- به خواست خدا- از فاطمه علیها السّلام فرزندى بدنیا مى‏آید و در دامن دایگى تو قرار مى‏گیرد.
چنانکه حضرت تعبیر فرموده بود، امام حسین علیه السّلام متولد شد و مرا به دایگى آن حضرت گماردند.
 (2) [طبقات ابن سعد 8/ 204] به سند خود، از «سمّاک بن حرب» روایت مى‏کند که «امّ الفضل» همسر «عباس بن عبد المطلب» به رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله، عرض کرد: دیشب در خواب دیدم که گویا عضوى از اعضاى شما در خانه من است.
پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: خواب خوبى دیده‏اى، بزودى از فاطمه علیها السّلام پسرى متولد مى‏شود و تو او را با فرزندت «قثم» شیر خواهى داد. «سماک» گوید: چنانکه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده بود، امام حسین علیه السّلام از فاطمه علیها السّلام متولد شد و «ام الفضل» دایگى او
را به عهده گرفت. «ام الفضل» گفته که در یکى از آن اوقات، امام حسین علیه السّلام را بحضور پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله بردم. حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله کودک را از من گرفت و داشت او را نوازش مى‏کرد و مى‏بوسید، که ناگهان کودک در دامن پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، بول کرد.
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى ام الفضل! فرزندم را بگیر که روى دامنم بول کرد. او را از حضرت گرفتم و به منظور ادب کردن نیشگان گرفتم طورى که صدایش به گریه بلند شد و گفتم: با رفتارى که کردى پیغمبر خدا صلّى اللّه علیه و آله را آزردى! پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: (او مرا ناراحت نکرد بلکه) اى ام الفضل! از اینکه تو فرزندم را به گریه آوردى، مرا آزردى!! سپس دستور داد آب حاضر کردند و یک بار آب روى جامه و بدنش ریخت و فرمود: اى امّ الفضل! هر گاه کودک پسر باشد و چنین رفتارى از او به ظهور برسد، با ریختن یک بار آب بر روى جامه یا بدن، پاک مى‏شود و نیازى به فشردن لباس نیست و اگر دختر باشد علاوه بر ریختن آب، قسمت نجس آن را هم باید فشرد.
مؤلف گوید: «ابن حجر» این حدیث را در [اصابه 8/ 267] با اندک اختلافى در الفاظ حدیث، نقل کرده است.
 (1) [همان کتاب 8/ 204] به سند خود، از «قابوس بن مخارق» روایت مى‏کند که «ام الفضل» در خواب دید، گویا عضوى از اعضاى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله در خانه او افتاده است. از این خواب وحشت کرد و بحضور پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شد و خوابش را به عرض رسانید. حضرت فرمود: خواب خوبى است، اگر خدا بخواهد، بزودى خداى تعالى پسرى به فاطمه علیها السّلام اعطا خواهد کرد که تو او را با فرزندت «قثم» شیر خواهى داد و دایگى او را به عهده خواهى گرفت. دیرى نپایید که امام حسین علیه السّلام متولد شد و کودک را در اختیار من گذاردند. و او را شیر دادم تا به راه افتاد. در یکى از اوقات، کودک را حضور مبارک بردم. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله او را در دامت خود گرفت و نوازش مى‏کرد که ناگهان کودک روى جامه پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله ادرار
کرد. «ام الفضل» از کار او ناراحت شد و با دست به پشت او زد. پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله خطاب به «ام الفضل»، فرمود: خدا کار تو را اصلاح کند- و یا خدا تو را بیامرزد- فرزندم را ناراحت ساختى! «امّ الفضل» گفت: جامه را از تن بیرون کنید و یکى دیگر بپوشید تا آن جامه را بشویم. پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: احتیاجى به شستن این لباس نیست، هر گاه پسرى بول کند با ریختن آب بر روى جامه پاک مى‏شود و اگر دخترى بر جامه‏اى ادرار کند باید علاوه بر آب ریختن فشرده هم بشود.
 (3) مؤلف گوید: «ابن اثیر» این حدیث را در [اسد الغابة 3/ 242] با اندک اختلافى، آورده است.

منبع:


  فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏4،



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در یکشنبه 89/11/3 ساعت 11:39 صبح موضوع حسنین(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت