استدلال بر امامت على علیه السّلام با حدیثى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده، على علیه السّلام وارث من است‏

 (2) مؤلف گوید: اخبار باب قبل که دلالت داشت بر آنکه على علیه السّلام وارث پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است، از جمله حقایقى است که ممکن است بر امامت آن حضرت پس از رحلت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله استدلال کرد. و توضیح استدلال محتاج به یاد آورى مقدمه مختصرى است به شرح ذیل و در این مقدمه براى اثبات بحث حاضر، لازم است به طور اجمال به معناى «تعصیب» و «عول» اشاره نمود. به همین مناسبت و در این رابطه مى‏گوئیم: هرگاه وارث میّت، منحصر به کسى باشد که در قرآن کریم مقدار ارثیّه او معلوم باشد از قبیل نصف یا ثلث یا ربع و امثال اینها، در این صورت گاهى ما ترک میّت، زائد بر ارثیه‏اى است که در قرآن اشاره شده است، در این رابطه است که عامه به کمک «تعصیب» اقدام مى‏کنند و زائد بر ارثیّه معلوم را به «عصبه» که خویشاوندان میّت از پدر و پسرش است، مى‏دهند و مادر و دخترش را از مازاد بر ترکه محروم مى‏دارند. و هرگاه وارث میّت، منحصر به دختر باشد،

نیمى از ماترک را که فریضه الهى است به وى مى‏دهند و نیم دیگر از آنرا به خویشاوندان او مى‏پردازند؛

 (1) گاهى است که ماترک از حد فریضه کمتر است که در این رابطه، علماى عامه از «عول» استفاده مى‏کنند یعنى نقیصه‏اى که پیش آمده است، بر همه وارثان وارد مى‏آورند؛ بنا بر این، هرگاه میّت پس از خود، دو دختر و دو تن پدر و مادر و یکى از دو زوج را باقى گذاشته باشد، ماترک وى این چنین تقسیم مى‏شود که دو تن دختر، دو ثلث از ما ترک و هر یک از پدر و مادر، یک ششم و زوج یک چهارم ارث مى‏برند و فریضه بر اندازه یک چهارم، نقص پیدا کرده است و این نقص بر همه کسانى که ارث مى‏برند، وارد مى‏شود. بدیهى است «عول» و «تعصیب» به حکم نصّ و فتوا از نظر امامیه باطل است و مازاد بر فریضه را به وارثانى مى‏دهند که به حکم قرآن، فریضه‏اى براى آنها تعیین شده است و به بستگان میت چیزى از ماترک او نمى‏دهند؛ بنا بر این در مثال اوّل، همه ماترک را به دختر مى‏دهند، به این معنى که نیمى از ماترک را به عنوان «فرض» و نیم دیگر آنرا به منظور «ردّ» مى‏دهند و هرگاه ما ترک کمتر از مقدار فریضه باشد، نقص ما ترک به سهم دو دختر وارد مى‏شود و بطورى که نصّ حاکى از آن است، نقیصه بر سهمیه همگان وارد نمى‏شود  .

با توجه به آنچه ابراز داشتیم، گفتنى است که حضرت على علیه السّلام به اجماع مسلمانان- از عامه و خاصه- از کسانى نیست که از ما ترک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ارث ببرد و از نظر عامه به این شرح است که آنان اگر چه قائل به تعصیب‏اند، و لیکن عمو را بطور کلّى مقدّم مى‏دارند چه اینکه از یک پدر باشد (و از مادر دیگرى)، مانند «عباس» نسبت به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و چه عموى ابوینى باشد مانند حضرت على علیه السّلام نسبت به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به غیر از فاطمه زهرا علیها السّلام فرزند دیگرى نداشت، به قول علماى عامه، نیمى از ماترکش سهم حضرت زهرا علیها السّلام و نیم دیگر از ما ترک آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله، سهم «عباس» است. و اما از نظر خاصه که‏

قائل به «تعصیب» نمى‏باشند، همه ما ترک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به عنوان «فرض» و «ردّ» متعلق به حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام مى‏باشد  .

 (1) بنا بر این به اجماع مسلمانان، حضرت على علیه السّلام از کسانى است که سهمى در ما ترک رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ندارد و از آن حضرت ارث نمى‏برد و در این رابطه اخبارى که وارد شده است که على علیه السّلام وارث پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است، منظور آنها سهم ما ترک نیست، بلکه مراد از همگى این سلسله از اخبار، در این رابطه است که على علیه السّلام وارث نبوى است؛ چنانکه در روایت «ابن عباس» آمده است که حضرت على علیه السّلام فرمود: «به خدا سوگند! من، برادر و ولى و وارث علم پیغمبرم» و در روایت «معاذ» آمده است که حضرت على علیه السّلام از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، پرسید: چه ارثى از شما مى‏برم؟ فرمود: همان ارثى که برخى از پیغمبران از پیغمبران دیگر ارث مى‏بردند  :

کتاب خدا و سنّت پیغمبر او و در حدیث مواخات آمده است: چه ارثى از شما نصیب من مى‏شود؟ فرمود: همان ارثى را که پیغمبران پیش از من از خود باقى گذاشته‏اند. على علیه السّلام پرسید: انبیاى پیش از شما چه ارثى باقى گذاشته‏اند؟ فرمود  :

کتاب پروردگار و سنّت پیغمبر خودشان. اینک اگر ثابت شود که على علیه السّلام وارث علم پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله است و علم کتاب و سنّت پیغمبر را از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ارث برده است، ثابت مى‏شود که حضرت على علیه السّلام پس از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله امام است، چنانکه روش پیغمبران پیشین در این رابطه بود که هر کسى که وارث علم پیغمبران بود و بطور کامل از سنّت آنان اطلاع حاصل مى‏کرد، همان فرد هم، امام پس از آن پیغمبر بود. گفتنى است که علما و دانشوران اگر چه وارث پیغمبرانند و نعمت علم را از آنان به ارث دریافته‏اند و لیکن چنان نیست که علم آنان برابر با علم امام باشد؛ بنا بر این وارث کتاب و سنت بطور کلى، غیر از امام، دیگرى نخواهد بود و علماى امت از علوم پیغمبران مقدار کمى بهره برده‏اند

منبع:

فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج‏2،

 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 89/10/22 ساعت 8:51 عصر موضوع فضایل امیرالمونین علی بن ابیطالب(ع) | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت