بحث امامت از در فرقه های مختلف از مسلمان ها، بحث گسترده ای است که فصول بسیار زیادی را به خود اختصاص داده است.

پس از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم چنانچه حضرت فرموده بودند امت اسلام به مرور زمان فرقه های مختلفی شدند که ریشه این اختلافات مربوط به موضع گیری مختلف این فرقه ها نسبت به مسئله حیاتی امامت می باشد.
بررسی این نظریات در تمام فرقه ها مطلب قابل توجهی نیست و آنچه قابل توجه است این است که بدانیم ریشه تمام این خطاها هوای نفس، این دوستی و حب ریاست است. چرا که پیامبر مسئولیت امت را پس از خویش و برای هر زمان به صورت واضح معین کردند. در چندین حدیث حضرت نام مبارک جانشینان خود را یکی پس از دیگری تعیین نمودند.
از میان فرقه های بررسی نظریه اهل سنّت قابل توجه است که پس از اشاره به نظریه این فرقه به استعانت خداوند متعال ردّ نظریه ایشان را نیز برای شما مخاطب گرامی بیان می کنیم. باشد که حضرت ولی عصر امام زمان عجل الله تعالی فرجه و الشریف بر این کار نظر داشته باشند.
نظریه اهل سنّت
تعریف امامت نزد اهل سنت همان تعریف امامت است نزد شیعیان. اهل سنت هم می گویند که امامت جانشینی پیامبر است در امور دین و دنیای مردم. آنچه محل اشکال و اختلاف است این است که نزد اهل سنت هر کسی می تواند این پست الهی را به خود اختصاص دهد و لذا امامت را یک اصل در دین نمی دانند به خلاف شیعه که می گوید امامت یک منصب الهی است که باید توسط کسی از که از طرف خداوند تعیین شده است و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اعلام فرموده  است اشغال شود.
و اما آنچه در بحث های قبل گذشت شیعه برای این نظر استدلالهای اصولی دارد و این نظریه از نظر قرآن، سنت و عقل اثبات می شود که به تفضیل بیان اثباتش گذشت. و اما اهل سنت در اثبات نظریه خود مبنی بر اینکه هر کسی که به درجة اجتهاد رسید می تواند امامت امت را عهده دار باشد هیچ دلیل عقلی و نقلی ارائه نداده اند. صحبت های ایشان در این باب کاملاً مضطرب است و هیچ پایه و اساسی ندارد حال آنکه ما ثابت کردیم که امامت در ردیف توحید و نبوت است و واجب است همان گونه که باید به توحید و نبوت اعتقاد داشته باشیم به اصل امامت نیز معتقد باشیم.
اهل سنت روشن ترین حرفی که در مسئله امامت می زنند این است که انتخاب امام توسط مردم صورت می پذیرد چنانچه پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم این کار صورت پذیرفت و به همین دلیل هم امامت جزو فروع دین است نه اصول دین. این نظریه اشتباه باعث شده است تا اهل سنّت احاطة علمی، عصمت و قدرت اعجاز را برای رهبر امت اسلام و جانشین پیامبر شرط ندانند. آیا انسان عاقل برای توجیه اشتباه دیگران و گذشتگان باید اعتقاد غلط پیدا کند؟! آیا عقل سالم می پذیرد که امروز یک حرکت اشتباه که از روی هوی و هوس و قدرت طلبی صورت پذیرفته است را به عنوان یک اصل بپذیریم و آن را توجیه نمائیم؟!
آری نه عقل و نه نقل این چنین نظری را تأیید نکرد و نمی کند و اما رد این مطلب:
استدلال اهل سنّت بر این مطلب که امام را امت تعیین می نماید این است که عده ای از صحابه پس از رحلت پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم این کار را کردند و خلیفة اول را به عنوان رهبر امت انتخاب کردند و پس از آن هم خلیفة دوم و به همین ترتیب. برای ردّ این نظر دو جواب می دهیم.
جواب اول: اینکه اساساً اجماعی صورت نپذیرفته است تا اینکه بگوییم امت خلیفه را انتخاب کرده است چنانچه تاریخ گواهی می دهد که در جریان ثقیفه با  جوسازی دو نفر خلیفه اول تعیین گردید و پس از آن با جبر یا از طریق تطمیع برای او بیعت گرفته شد.
جواب دوم: اینکه اجماع و اتفاق نظر امت در صورتی اعتبار دارد که در راستای قرآن و سنّت باشد. اگر امت بر خلاف قرآن و فرمایش پیامبر با یکدیگر اتفاق نمایند یک امر باطل است چرا که امت صلاحدید این کار را ندارد چنانچه اگر امتی اتفاق نماید بر انتخاب پیامبری یا بر ردّ پیامبری این انتخاب که هیچ کدام نه رد و نه انتخاب آنها اعتباری ندارد. در این باب به همین قدر بسنده می کنیم چرا که دلایل انتصابی بودن امام را در ابتدای بحث عنوان کردیم.


*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در دوشنبه 90/11/10 ساعت 8:39 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت