: چرا خداوند در قرآن می فرماید: من هر که را بخواهم هدایت و هر که را بخواهم گمراه می کنم، چرا همه نباید به یک اندازه مورد عنایت خدا برای هدایت قرار بگیرند؟ بر اساس کدام تفاوت این تفاوت هدایت صورت می گیرد؟

 

از آنجا که بحث از آزمایش الهی و تأکید بر ایمان و انجام وظایف غالباً این توهم را ایجاد می کند که مگر برای خدا مشکل است که همه انسان ها را اجباراً به قبول حق وادار سازد، لذا آیه به پاسخ این توهم پرداخته می گوید:

«و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة؛ اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد».

«امت واحده» از نظر ایمان و قبول حق، اما در شکل اجباریش، ولی بدیهی است این پذیرش حق نه گامی به سوی تکامل است نه دلیلی بر افتخار پذیرنده آن، لذا سنت خدا این است که همگان را آزاد بگذارد، تا با اختیار خود، راه حق را بپویند.

ولی این آزادی به آن معنی نیست که از ناحیه خدا، هیچ گونه کمکی به پویندگان این راه نمی شود، بلکه آنها که قدم در راه حق می گذارند و مجاهده می کنند، توفیق خداوند شامل حالشان می شود، و در پرتو هدایت او به سر منزل مقصود می رسند، و آنها که در راه باطل گام می گذارند از این موهبت محروم می گردند و بر گمراهیشان افزوده می شود.

لذا بلافاصله می گوید: «ولکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء؛ لکن خدا هر کس را بخواهد گمراه می کند و هر کس را بخواهد هدایت».

اما این هدایت و اضلال الهی هرگز سلب مسئولیت از شما نمی کند، زیرا گام های نخستین آن از خود شما است، به همین دلیل اضافه می کند «و لتسئلن عما کنتم تعملون؛ شما به طور قطع در برابر اعمالی که انجام می دادید مسئولید، و از شما بازپرسی می شود».

این تعبیر که از یک سو انجام اعمال را به خود انسان ها نسبت می دهد، و از سوی دیگر تأکید بر مسئولیت آنها در برابر اعمالشان می کند، از قرائن روشنی است که مفهوم هدایت و اضلال الهی را در جمله قبل، تفسیر می نماید، که این هدایت و اضلال، هرگز جنبه اجباری ندارد.

توضیح اینکه: همیشه اعمال و کردار انسان، نتایج و ثمرات و بازتاب خاصی دارد، از جمله اینکه اگر عمل نیک باشد، نتیجه آن، روشن بینی و توفیق و هدایت بیشتر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است.

شاهد این سخن آیه 29 سوره انفال است که می فرماید: «یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکمْ فُرْقَاناً؛ ... اگر پرهیزگاری پیشه کنید خداوند حس تشخیص حق از باطل را در شما زنده می کند و به شما روشن بینی عطا می فرماید».

و اگر دنبال زشتی ها برود، تاریکی و تیرگی قلبش افزون می گردد، و به سوی گناه بیشتر سوق داده می شود و گاه تا سر حد انکار خداوند می رسند، شاهد این گفته آیه 10 سوره روم می باشد که می فرماید:

«ثُمَّ کانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون؛ عاقبت افرادی که اعمال بد انجام می دهند به اینجا منتهی شد که آیات خدا را تکذیب کردند و مورد استهزاء قرار دادند»!.

و در آیه دیگر می خوانیم: «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ؛ هنگامی که از حق برگشتند خداوند دلهای آنها را برگردانید».

در آیه مورد بحث نیز شاهد این گفته آمده است آنجا که می فرماید: «وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ؛ خداوند گمراه نمی کند جز افراد فاسق و بد کردار را»

 

بنابراین انتخاب راه خوب یا بد از اول در اختیار خود ما است، این حقیقت را وجدان هر انسانی قبول دارد، سپس باید در انتظار نتیجه های قهری آن باشیم.

کوتاه سخن اینکه: هدایت و ضلالت در قرآن به معنی اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست، بلکه به شهادت آیات متعددی از خود قرآن «هدایت» به معنی فراهم آوردن وسائل سعادت و «اضلال» به معنی از بین بردن زمینه های مساعد است، بدون اینکه جنبه اجباری به خود بگیرد.

و این فراهم ساختن اسباب (که نام آن را توفیق می گذاریم) یا بر هم زدن اسباب (که نام آن را سلب توفیق می گذاریم) نتیجه اعمال خود انسان ها است که این امور را در پی دارد، پس اگر خدا به کسانی توفیق هدایت می دهد و یا از کسانی توفیق را سلب می کند نتیجه مستقیم اعمال خود آنها است.

این حقیقت را در ضمن یک مثال ساده می توان مشخص ساخت هنگامی که انسان از کنار یک پرتگاه یا یک رودخانه خطرناک می گذرد هر چه خود را به آن نزدیکتر سازد جای پای او لغزنده تر و احتمال سقوطش بیشتر و احتمال نجات کمتر می شود و هر قدر خود را از آن دور می سازد جای پای او محکمتر و مطمئن تر می گردد و احتمال سقوطش کمتر می شود، این یکی هدایت و آن دیگری ضلالت نام دارد.



 



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در چهارشنبه 90/2/14 ساعت 10:16 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت