پرسش: چرا شیعیان عایشه را تقبیح مى کنند، و او را صالح و پیرو پیامبر نمى دانند; و بعضى به او بد مى گویند؟
پاسخ: شیعیان معتقدند اگر کسى به هر یک از مسلمانان، نسبت فحش و قذف دهد مرتکب عمل حرامى شده است.
مخصوصاً اگر این عمل ناپسند نسبت به حرم رسول الله(صلى الله علیه وآله)و زنان ایشان از جمله عایشه و حفصه باشد آن فرد ملحد، کافر و ملعون است.
اما باید یادآورى نمود که شیعیان، همسران رسول الله(صلى الله علیه وآله) را هم تراز پیامبر خدا نیز نمى دانند.
برخى اشخاص به آیه اى از سوره نور که مى فرماید: } الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَالطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ{; «زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانى اینگونه اند، مردانى زشتکار و ناپاک شایسته زنانى بدین صفتند، زنان پاکیزه و نیکو لایق مردانى چنین، مردانى پاکیزه و نیکو در خور زنانى بدین اوصافند و این پاکیزگان از سخن بهتان که ناپاکان درباره آنان مى زنند مبرا هستند»(1) استناد نموده و همسران پیامبر را هم تراز ایشان مى دانند.
لکن این آیه بدان معنا نیست که زوجین از همه جهات مثل هم مى باشند.
هم در جامعه و هم در تاریخ دیده شده است که یکى از زوجین، خوب، مؤمن و مستحق بهشت ولى دیگرى بد، کافر، فاسق و مستحق آتش بوده است.
همسران نوح شیخ الانبیا و لوط نبى مثالى بر این مدعا هستند.
چنانچه خداوند در آیات سوره تحریم مى فرماید: } ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوح وَامْرَأَتَ لُوط کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتا هُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما{; «شوهران خود را قبول نداشته و به آن ها خیانت مى کرده اند.
»(2) البته خیانت زن نوح پیغمبر مخالفت با رسالت وى و بدگویى از آن حضرت بوده است و به مردم مى گفت: چون من همیشه با او هستم از حالات او باخبرم و او دیوانه است و فریب وى را نخورید.
زن لوط
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .
نور (24): 26
2 .
تحریم (66): 10
---------------------------------------------------------

نبى نیز قوم لوط را از وجود افراد تازه وارد باخبر مى ساخت و اسرار خانه همسرش را به دشمنان آن حضرت مى داد و موجب فتنه و فساد مى شد.
قرآن مجید صراحتاً کلمه «خانتاهما» را درباره آنان به کار برده است.
اما برعکس، آسیه زن فرعون جزو بهترین زنان دنیا است.
به طورى که شوهرش مستحق آتش و جهنم، ولى خود آسیه در زمره چهار زنى است که در قرآن از آنان نام برده شده و مستحق بهشت رضوان است.
بنابراین، معناى آیه مذکور چنین است: «زنان ناپاک شایسته مردان ناپاک و مردان ناپاک نیز راغب به آن ها هستند.
زنان پاک لایق مردان پاک و مردان پاک نیز تمایل به آن ها دارند.
» در حقیقت این آیه تفسیر آیه دیگرى از همین سوره است که مى فرماید: } الزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّزانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزّانِیَةُ لا یَنْکِحُها إِلاّ زان أَوْ مُشْرِکٌ{; «مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک، و زن زناکار جز با مرد زناکار و مشرک ازدواج نمى کند = این دو فرقه متمایل به هم مى باشند.
»(1) بنابراین اگر برخى از زنان پیامبر هم بر خلاف ایشان حرکت کرده اند یا تمرد نموده اند، بر خلاف نص آیات فوق نمى باشد.
اما در ذیل به بعضى از مشکلات عایشه که ـ شیعه و سنى ـ بدان جهت، او را مورد انتقاد قرار مى دهند اشاره مى شود.
او در تمام دوران عمر خود آرام نبوده و همواره اعمالى را مرتکب مى شده که سایر زنان پیغمبر ـ حتى حفصه دختر عمر ـ چنین اعمالى را مرتکب نشده اند.
بنابراین، اعمال عایشه که در کتب اهل سنت هم فراوان به چشم مى خورد، تاریخ زندگى او را لکه دار نموده است.
یادآورى این نکته ضرورى است که تمامى همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)، عایشه، حفصه، ام سلمه، میمونه، ام حبیبه و سوده ـ به جز ام المؤمنین حضرت خدیجه ـ به جهت زوجه رسول الله بودن، نزد شیعیان یکسانند و بر خلاف سایر فرقه هاى مسلمین، براى عایشه و حفصه ـ به دلیل دختر ابوبکر و عمر بودن ـ نسبت به بقیه همسران پیامبر، برترى خاصى قائل نیستند.
شیعیان، عایشه را نه فقط به خاطر مخالفت هایش با امام على(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام) و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 .نور (24): 3
------------------------------------------------------------
اهل بیت طهارت بلکه به دلیل آزار و اذیتى که حتى به خود پیغمبر مى کرد، مورد انتقاد قرار مى دهند.
او بارها از دستورات رسول الله(صلى الله علیه وآله) سر پیچى کرد و على رغم آگاهى از آیه شریفه: } إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً{; آنانکه خدا و رسول او را آزار و اذیت کنند خدا آنان را در دنیا و آخرت لعن کرده و براى آنان عذاب بزرگى مهیا ساخته است»(1) موجبات ناراحتى پیامبر را فراهم مى نمود.
براى مثال امام غزالى در جزء دوم احیاء العلوم، مولى على متقى در جلد هفتم کنز العمال، ابویعلى در مسند و ابوالشیخ در کتاب امثال آورده اند که: روزى ابوبکر به ملاقات دخترش عایشه رفت.
بین پیغمبر و عایشه ناراحتى پیش آمده بود، لذا پیغمبر ابوبکر را به قضاوت طلبید.
عایشه در وقت سخن گفتن: اهانت مى کرد و به پیغمبر مى گفت: «در گفتار و کردارت عدالت پیشه کن!» این کلمات اهانت آمیز چنان در ابوبکر تاثیر گذاشت که بلافاصله سیلى محکمى بر صورت دخترش نواخت و خون بر جامه اش سرازیر گشت.
امام غزالى نیز در همان کتاب نقل نموده که وقتى ابوبکر وارد منزل دخترش عایشه شد، دریافت که رسول الله(صلى الله علیه وآله) از عایشه ناراحت است.
لذا خواست تا میان آن ها قضاوت کند.
پیغمبر خطاب به عایشه گفت: تو مى گویى یا من بگویم؟ عایشه در پاسخ گفت: «شما بگویید.
لکن به جز حرف راست و سخن حق چیزى نگویید!!.
» سپس در جمله دیگرى گفت: «تو همان کسى هستى که فکر مى کنى پیغمبر خدایى!؟»(2)
اگر کتب امام غزالى، تاریخ طبرى، مسعودى، ابن اعثم کوفى و سایر علماى بزرگ اهل سنت مطالعه شود، ملاحظه مى شود که عایشه را متمرد اوامر خدا و رسولش خوانده اند.
مگر در سوره احزاب خطاب به تمام زنان پیغمبر نیامده است که: } وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولى{; در خانه هایتان نشسته و آرام گیرید و بدون ضرورت و حاجت بیرون نروید و مانند زمان جاهلیت خود آرایى و آرایش نکنید.
»(3) به همین دلیل تمامى همسران رسول الله دستور قرآن را اطاعت نمودند و به غیر از موارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ------------------------
1 .
احزاب (33): 57
2 .
در بعضى منابع این جریان به عمر و حفصه نسبت داده شده است.
3 .
احزاب (33): 33
------------------------------------------------------------------

ضرورى، از خانه بیرون نرفتند.
براى مثال وقتى که از سوده پرسیدند که چرا حج عمره نمى روى؟ گفت یکبار حج بر من واجب بوده که بجاى آورده ام و از این به بعد باید اطاعت امر حق } وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ{ را بکنم.
ایشان تا زنده بود همین کار را انجام داد.
قرآن مجید شرط فضیلت زنان پیغمبر را تقواى آنان دانسته و مى فرماید: } یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَد مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ{; اى زنان پیامبر شما مانند دیگر زنان نیستید و از آنان برترید، اگر متقى و خدا ترس باشید.
»(1)
در میان همسران پیامبر، عایشه مستثنى بود و از آیات شریفه قرآن تمرد مى کرد.

براى مثال بازیچه دست طلحه و زبیر شد و به جاى نشستن در خانه، به بصره رفته دستور داد تا موهاى سر و صورت و ابروان عثمان بن حنیف ـ والى منصوب امام على(علیه السلام) ـ را در بصره کندند و پس از ضرب و شتم، او را با تازیانه اخراج نمودند و بیش از یک صد نفر از مردم بى دفاع آن سامان را به قتل رساندند که چهل نفر آن ها در مسجد کشته شدند ـ به نقل از ابن اثیر، مسعودى، طبرى وابن ابى الحدید ـ آنگاه خودبا پوست پلنگوزره پوش، همانند یک مرد جنگى زمان جاهلیت بر شترى که عسکر نام داشت سوار شد و به میدان آمد.
در صورتى که همان طلحه وزبیر و دیگران، زنان خود را در خانه نشاندند ولى زوجه پیامبرخدا را بااوصاف فوق به میدان کارزار ونبرد با على(علیه السلام)فرستادند.
همان امیرالمؤمنینى ـ على(علیه السلام) ـ که سه جلد از کتاب صد جلدى حافظ ابن عساکر، در مناقب وى مى باشد.
در این کارزار ـ که به دلیل حرکت عایشه اتفاق افتاد ـ خون هزاران نفر ریخته شد.
جنگ عایشه با على(علیه السلام) نه تنها از روى محبت به على نبوده، بلکه از روى عداوت و دشمنى با وى بوده و پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) یکى از نشانه هاى کفر و نفاق را بغض و جنگ با على(علیه السلام) بیان نموده است.
میر سید على ـ فقیه همدانى شافعى ـ در جلد سوم مودة القربى از خود عایشه نقل مى کند که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «خداوند با من عهد نموده که هر کس بر
على خروج کند کافر است و جایگاهش در آتش مى باشد.
»(2) نکته جالب توجه آن است


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ------------------------------------------------------------------
1 .
احزاب (33): 32
2 .
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 9 ; ینابیع المودة لذوى القربى، ج 2، ص275 ; نحو انقاز تاریخ الاسلامى، ص195 ; شبهاى پیشاور، ص732 «إنّ الله قد عهد إلى من خرج على علیّ فهو کافر فی النار».
----------------------------------------------------------------------------------------


که على رغم پاسخ عایشه، وقتى از خود عایشه پرسیدند که چرا با شنیدن چنین حدیثى بر على(علیه السلام) خروج کردى؟ گفت: این حدیث را فراموش کرده بودم تا آن که در بصره بیاد آوردم.
تاریخ درباره این حرکت عایشه چنین مى نویسد:
روزى که از مکه به قصد چنین نبردى حرکت نمود، تمامى دوستانش و حتى زنان پاک رسول الله(صلى الله علیه وآله) او را از انجام چنین حرکتى منع کردند، و یاد آورى نمودند که: مخالفت با على مخالفت با پیغمبر است.
مورخین اهل سنت نقل مى کنند که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به عایشه فرمود: «بترس از آن راهى که سگ هاى حوأب بر تو پارس کنند» زمانى که عازم بصره بود، اول شب به آب بنى کلاب رسید.
سگ ها اطراف محمل او را گرفته و پارس نمودند.
عایشه نام این محل را پرسید، گفتند: «حوأب» است ولى در عین حال بازهم اسیر توطئه طلحه و زبیر بود و به راه خود ادامه داد.
پس از رحلت امام حسن مجتبى(علیه السلام) نیز سوار قاطر شد و راه را بر جنازه سبط اکبر پیغمبر، یعنى بر جنازه امام حسن(علیه السلام) بست و اجازه نداد تا امام حسن(علیه السلام) را کنار قبر پیغمبر دفن کنند.
مردان بنى هاشم شمشیرها را کشیدند تا او را از سر راه دور کنند، اما امام حسین(علیه السلام)جلوگیرى نموده و فرمود: برادرم وصیت نموده که راضى نیست به اندازه سر سوزنى در پى چنازه اش خون بریزد.
لذا جنازه را برگرداندند و در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
مطالب فوق را یوسف سبط بن جوزى در تذکرة خواص الامه، علامه مسعودى در مروج الذهب، ابن ابى الحدید در جلد چهارم نهج البلاغه، محمد خواوند شاه در روضة الصفا، احمد بن محمد حنفى در ترجمه تاریخ اعثم کوفى و نیز ابن شحنه در روضة المناظر آورده اند.
مخصوصاً مسعودى از قول ابن عباس روایت مى کند که خطاب به عایشه فرمود: «آیا روز جمل تو را بس نیست تا این که امروز سوار قاطر شوى و راه را بر جنازه پسر پیامبر خدا ببندى؟ گاهى سوار شتر، گاهى سوار قاطر و اگر زنده بمانى سوار فیل نیز خواهى شد ـ کنایه از این که به جنگ خدا نیز خواهى رفت.
» از طرف دیگر، محمد ابن جریر طبرى و ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین آورده اند «چون خبر شهادت امام على(علیه السلام) به گوش عایشه رسید، سجده شکر بجاى آورد و اظهار شادمانى و

سرور کرد!!» زینب دختر ام سلمه که در آنجا حاضر بود از عایشه پرسید: آیا سزاوار است که از کشته شدن على(علیه السلام) اینگونه به وجد آیى، شادمانى کنى و سرود بخوانى؟ عایشه که مى خواست کار خود را توجیه نماید گفت: «سهواً از روى فراموشى این طور شد و به حال خودم نبودم، اگر دوباره این حالت به من دست داد یادآورى نمایید تا نگویم!»
علاوه بر این مگر معتقد به حفظ احترام و ولایت خلفاى قبل از على(علیه السلام) نمى باشیم؟ ابن ابى الحدید در جلد دوم شرح نهج البلاغه، مسعودى در اخبار الزمان و سبط ابن جوزى در تذکرة خواص الامه و دیگران نقل مى کنند که: عایشه همواره از عثمان بدگویى مى کرد تا جایى که فریاد زد «این پیر خرفت را که کافر شده بکشید» ولى به محض کشته شدن عثمان، بهانه اى پیدا کرد تا با امام على(علیه السلام) مخالفت ورزد، و او را قاتل عثمان بخواند.
در پاسخ به عده اى از طرفداران متعصب که معتقدند او توبه کرده و خداوند اشتباهاتش را عفو نموده است، باید یادآورى نمود: ابن قتیبه در معارف، حاکم در مستدرک، محمد بن یوسف زرندى در کتاب «اعلام سیرة النبى» و ابن البیع نیشابورى نقل کرده اند که: عایشه به عبدالله زبیر وصیت کرد که «مرا پهلوى پیغمبر دفن نکنید و در بقیع نزد خواهرانم دفن کنید، چونکه مى دانم بعد از پیامبر خدا چه کارهایى انجام داده ام.
»
عایشه نه فقط پیامبر خدا، امیرالمؤمنین و اولادش را اذیت مى کرد، بلکه به سراغ سایر همسران رسول الله(صلى الله علیه وآله) مى رفت تا آن ها را بفریبد و در این قضایا همراه و همداستان خود سازد، اما خوشبختانه هرگز موفق نشد.
واقعه زیر را ابن ابى الحدید از تاریخ ابن مخنف لوط بن یحیى درباره عایشه نقل مى کند:
«ام سلمه هم براى انجام حج مشرف شده بود.
چون شنید که عایشه به خونخواهى عثمان برخاسته وعازم بصره است، بسیار متاثر شد و در مجالس به بیان فضایل امام على(علیه السلام)مى پرداخت.
عایشه به ملاقات او شتافت تا او را بفریبد و همدست خود ساخته و به بصره برد.
ام سلمه گفت: تا دیروز آن همه دشنام به عثمان مى دادى و او را پیر خرفت مى نامیدى و قتلش را واجب مى شمردى.
حالا خونش را بهانه کرده اى و در مقابل على(علیه السلام)مى ایستى!! بیادت مى آورم روزى را که من و پیامبر خدا به خانه تو آمدیم، در آن
میان على(علیه السلام) نیز وارد شد و با پیغمبر(صلى الله علیه وآله) نجوى نمود، نجواى آنان طول کشید، تو خواستى بر آن حضرت هجوم برى و من ممانعت کردم، اما گوش ندادى و بر آن بزرگوار حمله بردى و اعتراض کردى که هر نه روز یک روز نوبت من مى شود، آن هم تو آمده اى و پیغمبر را مشغول نموده اى.
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) غضبناک و صورت مبارکش سرخ گون شد و به تو گفت: «کنار برو، به خدا سوگند که احدى از اهل بیت من با على دشمنى ننماید، مگر آن که از ایمان بیرون رفته باشد.
»(1) سپس تو نادم و پشیمان برگشتى.
عایشه گفت: آرى به خاطر دارم.
ام سلمه ادامه داد: «روزى تو مشغول شستشوى سر مبارک پیامبر بودى، من غذاى حیس تهیه مى کردم.
آن حضرت فرمود: کدامیک از شما صاحب شتر گنه کارى هستید که سگ هاى حوأب بر او پارس نمایند، و در پل صراط به رو افتد.
من گفتم یا رسول الله! به خدا و رسولش پناه مى برم.
آنگاه حضرت دست بر پشت تو زد و فرمود: «بپرهیز از این که آن شخص تو باشى.
» سپس عایشه تأیید کرد که آرى به خاطر دارم.
مجدداً ام سلمه گفت: «در یکى از سفرها من و تو همراه پیغمبر بودیم و امام على(علیه السلام)کفش هاى ایشان را مى دوخت، و ما در سایه درختى نشسته بودیم.
پدرت ابوبکر و عمر آمدند، وقتى اجازه ورود خواستند من و تو به پشت پرده رفتیم.
پس از مدتى گفتگو با رسول الله(صلى الله علیه وآله)پرسیدند: یا رسول الله! ما قدر مصاحبت تو را نمى دانیم پس ما را تعلیم ده،
و بفرمایید چه کسى خلیفه و جانشین شما بر ما باشد تا بعد از شما پناهگاه ما باشد.
پیغمبر فرمود: من مرتبه، مقام و مکان او را مى شناسم ولى اگر او را معرفى کنم، همانطور که بنى اسرائیل از اطراف هارون متفرق شدند شما نیز او را تنها خواهید گذاشت.
سپس ابوبکر و عمر سکوت اختیار کرده و بیرون رفتند.
پس از آن ما از پشت پرده بیرون آمدیم.
من از ایشان سؤال کردم یا رسول الله! چه کسى بر آن ها خلیفه مى باشد؟ ایشان فرمود: همان کسى که کفش هاى پاره مرا مى دوزد.
گفتم یا رسول الله! به جز على(علیه السلام) کسى کفش شما را نمى دوزد.
رسول الله(صلى الله علیه وآله)فرمود: «همان على خلیفه است.
» عایشه مجدداً آن را نیز


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ------------------------------------------------------------------------------
1 .
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 6 ، ص217 ; العمدة، ص220 ; المعیار والموازنه، ص28 ; شبهاى پیشاور، ص740 «ارجعی وراءک و الله لا یبغضه أحد من أهل بیتی و لا من غیرهم من الناس إلاّ و هو خارج من الإیمان».
---------------------------------------------------------------------------------------

تأیید کرد.
سپس ام سلمه به عایشه گفت: با وجود این که همه این احادیث را مى دانى، پس عازم کجا هستى؟ ولى او گفت براى اصلاح بین مردم مى روم!!
آیا بازهم مى توان گفت: عایشه فریب خورده بود یا فراموشى و نسیان بر او غلبه کرده بود؟!!





*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در سه شنبه 89/12/10 ساعت 10:11 صبح موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت