بارها من‌ به‌ دوستان‌ و رفقا عرض‌ کرده‌ام‌ که‌ : این‌ حکومت‌ که‌ شما می‌گوئید فلان‌ ضعف‌ و فلان‌ ضعف‌ را دارد مسلّماً بدانید که‌ : آیة‌ الله‌ خمینی‌ که‌ حالا حکومت‌ را بدست‌ گرفته‌ است‌ نمی‌تواند یک‌ مُشت‌ فرشتة‌ آسمانی‌ بیاورد و مردم‌ را اداره‌ کنند . آخر این‌ حکومت‌ بدست‌ خود ما باید اداره‌ شود . ما که‌ خودمان‌ را می‌شناسیم‌ که‌ چه‌ آدمهای‌ شارلاتانی‌ هستیم‌ . شما که‌ از زید تنقید می‌کنید ، از فلان‌ و فلان‌ بد می‌گوئید ، این‌ خود ما هستیم‌ . و این‌ حکومت‌ بدست‌ خود ماست‌ ؛ و این‌ خیانتهائی‌ است‌ که‌ خودمان‌ داریم‌ بدست‌ خودمان‌ انجام‌ می‌دهیم‌ .

 بنابراین‌ در این‌ حکومت‌ ما دو وظیفه‌ داریم‌ : یکی‌ اینکه‌ کارهای‌ خوب‌ را تقویت‌ کنیم‌ تعریف‌ کنیم‌ و بگوئیم‌ بَه‌ بَه‌ چه‌ نماز جمعه‌هایی‌ بر پا می‌شود ؟ چه‌ خطبه‌ها خوانده‌ می‌شود ؟ الا´ن‌ در تمام‌ مملکت‌ یک‌ دکان‌ شراب‌ فروشی‌ پیدا نمی‌شود ، ما از بین‌ منزلمان‌ تا مسجد قائم‌ که‌ هفت‌ هشت‌ دقیقه‌ بیشتر راه‌ نبود ، چند تا شراب‌ فروشی‌ بود ، ظهر که‌ می‌خواستیم‌ برویم‌ برای‌ مسجد ، این‌ دخترها و پسرها در یک‌ ساعت‌ با هم‌ مرخّص‌ می‌شدند . پسرهائی‌ که‌ قدشان‌ به‌ اندازة‌ یک‌ درخت‌ می‌رسید و دخترها هم‌ از آنها کوتاه‌تر نبودند ، اینها در وسط‌ خیابان‌ چه‌ شلنگ‌ تخته‌هائی‌ می‌انداختند . دخترها با دامن‌های‌ کوتاه‌ و پسرها هم‌ با همان‌ شلوارهای‌ کذائی‌ اینها همه‌ جلو چشم‌ ما بود . دیگر اینها هیچکدام‌ بحمدالله‌ دیده‌ نمی‌شود . آیا اینها از مزایای‌ حکومت‌ اسلام‌ نیست‌ ؟ و علاوه‌ بر این‌ شما چه‌ می‌خواهید ؟ آیا دوست‌ دارید دو مرتبه‌ جلوی‌ محمّد رضا تا کمر خم‌ بشوید ؟ یا جلوی‌ همان‌ اشرف‌ خانم‌ که‌ اوّل‌ قاچاقچی‌ دنیا بود ؛ و صندوقهای‌ هروئین‌ را خودش‌ از مرز وارد می‌کرد تا کمر خم‌ بشوید و دست‌بوسی‌ کنید ؟ این‌ است‌ ؟ اگر این‌ را می‌خواهید ، مبارکتان‌ باشد .  إِنَّ اللَهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی‌ یُغَیِّرُو مَا بِأَنفُسِهِمْ  .

 امّا اگر آنرا نمی‌پسندید ؛ باید با این‌ مشکلات‌ بسازید ، و شکّی‌ نیست‌ که‌ عزّت‌ با راحتی‌ و خوش‌ خوراکی‌ و تنّعم‌ نمی‌سازد ؛ بلکه‌ عزّت‌ با تحمّل‌ مشکلات‌ و صبر و قناعت‌ توأم‌ است‌ . أئمّة‌ ما ، پیغمبر عظیم‌ الشأن‌ ما اینطور بوده‌اند و راه‌ همین‌ است‌ .

 پس‌ ما باید همیشه‌ کارهای‌ خوب‌ و مثبت‌ را تقویت‌ کنیم‌ .

 امّا وظیفة‌ دیگر ما اینست‌ که‌ : کارهای‌ منفی‌ و خرابیها را هم‌ اصلاح‌ کنیم‌ ؛ اگر دیدیم‌ یک‌ جای‌ این‌ دیوار یک‌ آجرش‌ کم‌ شده‌ است‌ نباید بگوئیم‌ حالا که‌ اینطور است‌ ما هم‌ بزنیم‌ یک‌ آجر دیگرش‌ را بشکنیم‌ ! نخیر این‌ آجر را بر می‌داری‌ و با این‌ ملات‌ می‌چسبانی‌ ! اگر دیدید مثلاً یکی‌ از مصادر امور یک‌ کار خلافی‌ کرد ، اگر ما بیائیم‌ و در مجلس‌ خودمان‌ بنشینیم‌ و از او بدگوئی‌ کنیم‌ ، این‌ چه‌ فایده‌ دارد ؟ بدگوئی‌ از او در نزد شما چه‌ فایده‌ دارد ؟ اگر او کار زشتی‌ کرده‌ ما باید به‌ خود او متّصل‌ بشویم‌ ، بهر قسمی‌ که‌ می‌توانیم‌ ، و به‌ او بفهمانیم‌ ، و بگوئیم‌ که‌ : این‌ کار شما غلط‌ است‌ ، این‌ کار را نکنید . بدون‌ اینکه‌ کسی‌ مطّلع‌ بشود .

 این‌ است‌ راه‌ اصلاح‌ ، نه‌ بدگویی‌ در غیاب‌ او . این‌ بدگویی‌ جز خرابی‌ و فساد کاری‌ نمی‌کند . و خلاصه‌ این‌ مطالبی‌ که‌ عرض‌ کردم‌ اصاس‌ حکومت‌ شرعیّة‌ ما و اساس‌ دین‌ و قانون‌ ما ، و ما بر همین‌ نهج‌ باید حرکت‌ کنیم‌ . مثلاً اگر حاکم‌ دستور داد که‌ بروید برای‌ جنگ‌ بر همه‌ واجب‌ است‌ به‌ جنگ‌ بروند و به‌ نحو وجوب‌ کفائی‌ یعنی‌ باندازة‌ مَن‌ بِهِ الکِفَایَه‌ باید به‌ جنگ‌ بروند تا آنجائی‌ که‌ اعلام‌ کنند دیگر محتاج‌ نیستیم‌ ؛ کما اینکه‌ ملاحظه‌ می‌کردید که‌ می‌گفتند ما دیگر محتاج‌ نیستیم‌ ؛ حالا نیائید تا اطّلاع‌ ثانوی‌ .

 و بنده‌ در همین‌ مدّت‌ حیات‌ آیة‌ الله‌ خمینی‌ بارها به‌ رفقا گفتم‌ که‌ : اگر ایشان‌ بر خود من‌ هم‌ بعنوان‌ وجوب‌ تعیینی‌ امر کنند که‌ برو بجنگ‌ ! من‌ می‌روم‌ چرا؟ چون‌ اینجا نظر شخصی‌ نبایستی‌ اعمال‌ بشود ؛ نظر شخصی‌ در اینکه‌ آیا این‌ جنگ‌ صلاح‌ هست‌ یا نیست‌ ؟ کِی‌ شروع‌ شده‌ ؟ کِی‌ باید تمام‌ شود ! کجا خوب‌ بود صلح‌ می‌شد ؟ و امثال‌ آن‌ ؛ اینها مسائل‌ و نظرهائی‌ است‌ که‌ برای‌ انسان‌ هست‌ ؛ و چه‌ اشکالی‌ دارد که‌ برای‌ همه‌ هم‌ باشد . امّا در تصمیم‌ گیری‌ها و موارد تقاطعِ انظار انسان‌ باید تابع‌ باشد ؛ عملاً اگر تخلّف‌ کند ، مجرم‌ است‌ و گناهکار .

رهبری‌ جناب‌ آقای‌ حاج‌ سیّد علی‌ خامنه‌ای‌

 همچنین‌ بعد از رحلت‌ آیة‌ الله‌ خمینی‌ که‌ عنوان‌ رهبری‌ را به‌ جناب‌ آقای‌ حاج‌ سیّد علی‌ خامنه‌ای‌ سپرده‌اند ؛ در اینجا هم‌ بایستی‌ ما وظیفة‌ خودمان‌ را بدانیم‌ ، چون‌ بدون‌ اشکال‌ از این‌ ببعد عنوان‌ تقلید از عنوان‌ حکومت‌ جدا شد یعنی‌ دیگر جناب‌ آقای‌ خامنه‌ای‌ مرجع‌ تقلید مردم‌ نیستند ؛ زیرا بدون‌ شک‌ در تقلید عنوان‌ أعلمیّت‌ لازم‌ است‌ ، اما در حکومت‌ هم‌ گر چه‌ أعلمیّت‌ لازم‌ است‌؛ ولی‌ چون‌ به‌ حسب‌ جهاتی‌ نتوانستند اعلمیّت‌ فقهی‌ را با قدرت‌ رهبری‌ در یک‌ فرد جمع‌ کنند و شخصی‌ از نقطة‌ نظر استنباط‌ مدارک‌ فقهیّه‌ و دینیّه‌ أعلم‌ از همه‌ ؛ و از جهت‌ قدرت‌ رهبری‌ هم‌ بهترین‌ مردم‌ و با کفایت‌ترین‌ و بصیرت‌دارترین‌ مردم‌ امروز باشد پیدا کنند لذا این‌ تفکیک‌ پیدا شد .

 از نقطه‌ نظر اینکه‌ عنوان‌ بیعت‌ با ایشان‌ هم‌ بر اساس‌ رهبری‌ بعد از آیة‌ الله‌ خمینی‌ بوده‌ است‌ ؛ اطاعت‌ از ایشان‌ هم‌ در امور اجتماعی‌ و سیاسی‌ که‌ لازمة‌ رهبری‌ است‌ واجب‌ می‌باشد ؛ و ایشان‌ هم‌ بحمدالله‌ فردی‌ است‌ مجاهد و عامل‌ و مدبّر و متدیّن‌ و بنده‌ گرچه‌ تا بحالایشان‌ را ملاقات‌ نکرده‌ام‌ ؛ ولی‌ یک‌ روز که‌ مرحوم‌ شهید مطهّری‌ آمده‌ بودند به‌ منزل‌ ما ، از ایشان‌ سؤال‌ کردم‌ : چه‌ افرادی‌ در شورای‌ انقلاب‌ شرکت‌ دارند ؟ ایشان‌ چند نفر را اسم‌ بردند که‌ یکی‌ از آنها آقای‌ خامنه‌ای‌ بودند که‌ در آن‌ هنگام‌ چندان‌ هم‌ بین‌ مردم‌ معروف‌ نبودند بعد هم‌ از ایشان‌ پرسیدم‌ : آقای‌ خامنه‌ای‌ چطور آدمی‌ است‌ ؟ گفتند آدم‌ خوب‌ و وزین‌ و عاقل‌ و مدبّر و آدم‌ مجاهدی‌ است‌ و خلاصه‌ آقای‌ مطهّری‌ از ایشان‌ تعریف‌ کرد . و در این‌ هفت‌ هشت‌ ساله‌ که‌ زمام‌ امور بدست‌ ایشان‌ بوده‌ است‌ آنچه‌ به‌ گوش‌ ما خورده‌ خدمات‌ خوبی‌ بوده‌ است‌ چه‌ از نظر خطبه‌هایی‌ که‌ در نماز جمعه‌ ایراد کرده‌اند ؛ و چه‌ مسافرتهایی‌ که‌ به‌ برای‌ اعلاء اسلام‌ و مسلمین‌ انجام‌ داده‌اند خلاصه‌ من‌ حیث‌ المجموع‌ یک‌ آدم‌ جا افتاده‌ و عاقل‌ و دلسوزیست‌ برای‌ دین‌ ؛ و در این‌ کوران‌ انقلاب‌ امتحانات‌ زیادی‌ داده‌اند که‌ نتایج‌ خوبی‌ داشته‌ است‌ ؛ و شاید هم‌ بر همین‌ اساس‌ نمایندگان‌ خبرگان‌ ایشان‌ را انتخاب‌ کرده‌اند .

 چون‌ همین‌ جامعیّت‌ مسألة‌ مهمّی‌ است‌ برای‌ عطف‌ نظر و توجّه‌ نمایندگان‌ خبره‌ . خبرگان‌ افرادی‌ هستند متخصّص‌ و زحمت‌ کشیده‌ و بعضی‌ از آنها را که‌ من‌ می‌شناسم‌ آیة‌ الله‌ حاج‌ شیخ‌ احمد آذری‌ قمی‌ ، و آیة‌ الله‌ حاج‌ سیّد مهدی‌ روحانی‌ ، و آیة‌ الله‌ حاج‌ شیخ‌ عباس‌ ایزدی‌ نجف‌ آبادی‌ اینها همه‌ خودشان‌ مجتهدند ، و افراد پاکیزه‌ای‌ هستند به‌ تمام‌ معنی‌ . اینها مردمی‌ هستند سابقه‌دار که‌ چندین‌ دوره‌ درسهای‌ آیة‌ الله‌ بروجردی‌ را دیده‌اند ، و از شاگردان‌ ممتاز آیة‌ الله‌ حاج‌ سیّد محمّد داماد بوده‌اند .

 خبرگان‌ بعنوان‌ نمایندگان‌ هستند از جماعت‌ کثیری‌ که‌ ایشان‌ را انتخاب‌ کرده‌اند ؛ یعنی‌ انتخاب‌ هر خبره‌ بعنوان‌ بیعت‌ جماعت‌ کثیری‌ است‌ که‌ این‌ شخص‌ خبره‌ بلندگو و وکیل‌ و نمایندة‌ آنهاست‌ . پس‌ انتهاب‌ این‌ خبره‌ و بیعت‌ او در واقع‌ بیعت‌ آن‌ جماعتی‌ است‌ از مردم‌ که‌ این‌ خبره‌ را معیّن‌ کرده‌اند . بنابراین‌ اکثریّت‌ آراء خبرگان‌ که‌ همان‌ اکثریّت‌ آراء اهل‌ حلّ و عقد است‌ اگر بیعت‌ همة‌ مردم‌ نباشد ، لااقلّ بیعت‌ اکثریّت‌ مردم‌ با ایشان‌ بعنوان‌ حکومت‌ خواهد بود .

 و وقتی‌ این‌ بیعت‌ انجام‌ گرفت‌ ، آنوقت‌ ایشان‌ از طرف‌ اسلام‌ منصوب‌ می‌شود برای‌ حکومت‌ ؛ و مردم‌ باید در امر حکومت‌ و سیاست‌ و تصمیم‌ گیریهائی‌ که‌ راجع‌ به‌ اصل‌ اجتماع‌ اسلامی‌ است‌ ـ جز امر تقلید که‌ اختصاص‌ بهمان‌ أعلم‌ امّت‌ دارد ـ از ایشان‌ اطاعت‌ کنند بهمان‌ کیفیّتی‌ که‌ عرض‌ شد و در اینجا لازم‌ است‌ أعلم‌ امّت‌ این‌ رهبری‌ را نتفیذ و تأیید کند ؛ و برایشان‌ لازم‌ است‌ که‌ امور واقعه‌ را طبق‌ نظر و رأی‌ اعلم‌ امّت‌ به‌ جریان‌ اندازند .

 در این‌ صورت‌ مردم‌ دیگر نگویند ایشان‌ که‌ در فلان‌ مسأله‌ به‌ ما امر نکرده‌ است‌ . بلکه‌ همینکه‌ ایشان‌ وزیری‌ را برای‌ امری‌ می‌گمارد ، و آن‌ وزیر برای‌ خودش‌ مدیر کل‌ و معاون‌ معیّن‌ می‌کند ؛ و آنها هم‌ برای‌ خودشان‌ افراد زیر دستی‌ تا برسد به‌ آن‌ خادم‌ و پاسبان‌ تمام‌ اینها تحت‌ رهبری‌ و حکومت‌ ایشان‌ حساب‌ می‌شوند .

 فلهذا الا´ن‌ که‌ مثلاً می‌خواهیم‌ از خیابان‌ عبور کنیم‌ باید متوجّه‌ باشیم‌ که‌ از خط‌ کشی‌ عابر پیاده‌ بگذریم‌ ، زیرا که‌ حاکم‌ اینطور گفته‌ ؛ و باید راننده‌ها متوجّه‌ باشند که‌ وقتی‌ می‌خواهند ماشین‌ را سر چهار راه‌ متوقف‌ کنند خط‌ عابر را نگیرند و ماشین‌ دارهای‌ مشهد بخصوص‌ نبایستی‌ مارپیچ‌ حرکت‌ کنند بلکه‌ راه‌ را برای‌ عابر پیاده‌ باز بگذارند و او را مقدّم‌ بدارند. اینها همه‌ امور شرعی‌ است‌ ، و واقعاً اگر ما در همة‌ این‌ امور دقّت‌ کنیم‌ و وجدان‌ خودمان‌ را با آنها سازش‌ بدهیم‌ ، می‌بینیم‌ که‌ چقدر اسلام‌ در روح‌ ما أثرات‌ مثبت‌ می‌گذارد ؛ و زندگانی‌ دنیائی‌ ما را رو به‌ سعادت‌ و رشد و کمال‌ می‌برد ، و عاقبتمان‌ هم‌ که‌ بجای‌ خودش‌ محفوظ‌ است‌ .

 رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمودند :

 ثلاث‌ لا یغلّ علیهن‌ قلبُ امرءٍ مسلمٍ : اخلاص‌ العمل‌ لله‌ ، والنصیحَةُ لائمّة‌ المسلمین‌ ، و اللّزوم‌ بجماعتهم‌  سه‌ چیز است‌ که‌ لازم‌ و واجب‌ است‌ تمام‌ مردمان‌ مسلمان‌ آن‌ را بگیرند و از دست‌ ندهند یعنی‌ هیچ‌ مسلمی‌ نمی‌تواند آن‌ را بپذیرد ، و در مقابل‌ این‌ سه‌ امر ، هیچ‌ قلب‌ مسلمی‌ نیست‌ که‌ کدر و ناراحت‌ و آلوده‌ باشد ؛ بلکه‌ در برابر این‌ سه‌ امر پاک‌ و صاف‌ و خالص‌ است‌ . یکی‌ اینکه‌ انسان‌ عملش‌ را برای‌ خدا انجام‌ بدهد . حساب‌ تو ومنی‌ از بین‌ برود، و انسان‌ خودش‌ را یکی‌ از افراد جامعه‌ بداند و به‌ اندازه‌ای‌ که‌ قدرت‌ دارد برای‌ برقرار محور اسلام‌ و حکومت‌ اسلام‌ و مصالح‌ مسلمین‌ تشریک‌ مساعی‌ کند ؛ دوّم‌ نصیحت‌ به‌ أئمّة‌ مسلمین‌ و زمامداران‌ و امامان‌ و حاکمان‌ آنها ، سوّم‌ التزام‌ به‌ شرکت‌ کردن‌ در اجتماعات‌ مسلمانان‌.

 

برگرفته شده از کتاب وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام؛ آیت الله محمد  حسین حسینی طهرانی



*** مارابانظرات خوددرنشرمعارف اهلبیت(ع)یاری دهید***  

نوشته شده توسط شیعه مولا علی (ع)اگر خداتوفیق دهد در جمعه 91/11/27 ساعت 2:35 عصر موضوع | ***استفاده از مطالب باذکرمنبع وفرستادن صلوان باعجل فرجهم مانعی ندارد*** .التماس دعا***لینک ثابت